1. خانه
  2. مقالات
  3. رهبری
  4. تفکر استراتژیک و تعیین چشم‌انداز

تفکر استراتژیک و تعیین چشم‌انداز

تفکر استراتژیک و تعیین چشم‌انداز

تفکر استراتژیک و تعیین چشم‌انداز

5/5 - (1 امتیاز)

تفکر استراتژیک یکی از شیوه‌های برنامه‌ ریزی استراتژیک برای سازمان ها است.

 

تمامی سازمان‌­ها به منظور همسویی با تغییرات بایستی با نگاه به آینده، دست به تدوین چشم­‌انداز بزنند. چشم­‌انداز تصویر سازمان در دوره­‌ی زمانی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده است و استراتژی، راه دستیابی به چشم­‌انداز کسب‌وکار است. کسب‌وکارها برای تحقق اهداف سازمان در قالب استراتژی تنظیم می­‌گردند.

 

استراتژی کسب‌وکار عبارت است از انتخاب ایده­‌ها و دارایی­‌ها برای دستیابی به اهداف بلندمدت. تا زمانی که چشم‌­انداز کسب‌وکار مشخص نشده باشد، هر کوششی در جهت تدوین استراتژی بی­‌ثمر خواهد بود. هر سازمان با توجه به شرایط خاص، موقعیت‌ها و منابع، باید معقول­‌ترین راهبردها را در پیش بگیرد، تا بتواند در محیط پیچیده و متلاطم عصر کنونی به موفقیت دست یابد. هدف اصلی از تدوین چشم­‌انداز این است که بقاء رشد و سودآوری سازمان در آینده تضمین گردد.

 

 

تفکر استراتژیک و تعیین چشم‌انداز

نمودار ۱: الگوی تفکر استراتژیک

موقعیت استراتژیک: عبارتست از تأثیر محیط بیرونی، منابع و صلاحیت‌های درونی و انتظارات و نفوذ سهامداران و ذینفعان.

 

گزینه­‌های استراتژیک: شامل درک پایه­‌های اساسی برای استراتژی آینده در سطح واحدهای سازمانی و یا مجموعه سازمانی و ارائه گزینه­‌هایی برای جهت­‌گیری سازمان و روش‌های دستیابی به استراتژی­‌های تعیین شده می­‌باشد.

 

تبدیل استراتژی به عمل: ایجاد اطمینان از اینکه گزینه­‌های استراتژیک می­‌توانند در عمل به اجراء‌ درآیند. به همین منظور باید حمایت از استراتژی مورد نظر ساختار لازم را بوجود آورد.

ویژگی­‌های تفکر استراتژیک

۱. استراتژی با جهت­‌گیری بلندمدت سازمان ارتباط دارد.

 

۲. تصمیمات استراتژیک معمولاً در خصوص تلاش برای دستیابی به بعضی مزیت­‌ها برای سازمان در عرصه رقابت بوجود می­‌آیند.

 

۳. تصمیمات استراتژیک با گستره عملیات سازمان ارتباط دارند.

 

۴. استراتژی می­‌تواند به عنوان سازنده یا توسعه­‌دهنده منابع و صلاحیت‌های سازمان­‌های برای خلق فرصت­‌ها یا بهره­‌گیری از آنها تلقی شود.

 

۵. استراتژی­‌ها ممکن است نیازمند تغییرات در منابع مهم یک سازمانی باشد.

 

۶. تصمیمات استراتژیک بر تصمیمات عملیاتی سازمان تأثیر گذارند.

 

۷. استراتژی یک سازمان نه تنها از نیروهای محیطی و دسترسی به منابع تأثیر می­‌پذیرد، بلکه بوسیله ارزش­‌ها و انتظارات افراد و مراجع قدرت که در اطراف سازمان قرار دارند تأثیر می­‌پذیرد.

 

۸. استراتژی­، منابع و فعالیت­‌های یک سازمان را با محیطی که در آن فعالیت می­‌کند تطبیق می­‌دهد که برخی اوقات تناسب استراتژیک نامیده می­‌شود. تناسب استراتژیک عبارتست از ایجاد استراتژی با استفاده از شناسایی فرصت­‌ها در محیط کسب‌وکار انطباق منابع و صلاحیت­‌ها تا اینکه مزیت اینها را بکار گیرد.

سه معیار اساسی برای انتخاب و ارزیابی تصمیمات استراتژیک

۱. تناسب: معیاری است که خردمندانه­ بودن استراتژی را مورد توجه قرار داده و به این موضوع می­‌پردازد که آیا استراتژی مورد نظر، اقتضائاتی را که سازمان در آن عمل می­‌کند (موقعیت استراتژیک سازمان) مورد ملاحظه قرار می­‌دهد. تناسب استراتژی­‌ها باید از نقطه‌نظر موارد زیر مورد ارزیابی قرار گیرد:

 

۱.۱. بهره­‌برداری از فرصت­‌ها و اجتناب از تهدیدات در محیط

۲.۱. بهره­‌گیری از نقاط قوت و اجتناب یا برطرف کردن نقاط ضعف سازمانی

۳.۱. مورد ملاحظه قرار دادن انتظارات ذینفعان

 

۲. قابلیت پذیرش: عبارتست از اینکه نتایج استراتژی، عملکرد مورد انتظاری از خود بر جای گذارد. قابلیت پذیرش استراتژی با سه موضوع مرتبط است:

 

۱.۲. بازدهی

۲.۲. ریسک

۳.۲. واکنش­‌های سهامداران و ذینفعان

 

۳. امکان­‌پذیری: مرتبط با این است که سازمان،‌ منابع و ظرفیت­‌های لازم برای پیاده­‌سازی استراتژی را دارد. رویکردهای مختلفی برای ارزیابی امکان­‌پذیری استراتژی وجود دارد که عبارتند از:

 

۱. امکان‌پذیری مالی

۲. استقرار و بکارگیری منابع

 

در امکان­‌پذیری مالی، یکی از روش‌های مهم، پیش­‌بینی جریان نقدینگی است که سرمایه­‌های موردنیاز برای هر استراتژی و منابع این سرمایه­‌ها مورد شناسایی قرار می­‌گیرد و علاوه بر آن، زمان­‌بندی تأمینی سرمایه­‌های جدید نیز مشخص می­‌شود. امکان­‌پذیری مالی هم‌چنین می­‌تواند از طریق تجزیه‌وتحلیل نقطه سربه‌سر که رویکردی ساده و متداول برای ارزیابی امکان­‌پذیر دستیابی به اهداف بازدهی سرمایه صورت پذیرد. این ابزار، هم‌چنین زمینه را برای ارزیابی ریسک استراتژی­‌های مختلف، مخصوصاً جایی که گزینه­‌های استراتژیک مختلفی که نیازمند ساختار هزینه متفاوتی می­‌باشند، فراهم می­‌سازد.

 

اگر چه امکان­‌پذیری مالی مهم است، درک وسیع­‌تر از امکان­‌پذیری یک استراتژی خاص زمانی حاصل می­‌شود که منابع و ظرفیت‌های مورد نیاز برای استراتژی مورد نظر شناسایی شده باشد. به عنوان نمونه، توسعه جغرافیایی در بازار داخلی بشدت به متخصص بازاریابی و توزیع توأم با دسترسی به پول نقد وابسته است. در مقابل، یک استراتژی توسعه محصولات جدید باری فروش به مشتریان فعلی، به مهارت­‌های مهندس، ظرفیت ماشینی و شهرت شرکت در ارائه محصولات جدید با کیفیت بالا وابسته است.

 

ارزیابی استقرار و بکارگیری منابع می­‌تواند برای قضاوت در خصوص دو اقدام سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. اول آنکه حدی که منابع و ظرفیت‌های فعلی سازمان برای تغییر در جهت رسیدن یا حفظ الزامات یک استراتژی نیاز دارد، و دوم آنکه منابع منحصر به فرد و ظرفیت­‌های اساسی مورد نیاز برای حفظ مزیت رقابتی کدامند.

دسته‌بندی سازمان­‌ها براساس تفکر استراتژیک‌

۱. سازمان­‌های تدافعی

۲. سازمان­‌های پیشگام

۳. سازمان­‌های تحلیل­گر

۴. سازمان­‌های انفعالی

از آنجا که سازمان­‌های انفعالی نمی­‌توانند به سرعت به تغییرات مشاهده شده در محیط واکنش نشان دهند، لذا این دسته از سازمان­‌ها در تصمیم­‌گیری استراتژیک به حساب نمی­‌آیند و تنها استراتژی­‌های تدافعی، پیشگام و تحلیل­گر حایز اهمیت می­‌باشند.

 

در جدول زیر هر یک از استراتژی­‌ها در قالب ویژگی­‌های تصمیم­‌گیری استراتژیک در سه محور مورد مقایسه قرار گرفته است.

جدول ۱: استراتژی­‌ها از دیدگاه اسنو و مایلز

انواع استراتژی

ویژگی­‌های تصمیم­‌گیری استراتژیک

اهداف غالب

استراتژی مرجح

سیستم­‌های برنامه‌­ریزی و کنترل

استراتژی تدافعی تمایل به ایجاد موقعیت و شرایط امن و پایدار در بازار تخصصی شدن، تولید با کمترین هزینه، تأکید بر قیمت و خدمت دربازاریابی برای دفاع از کسب‌وکار فعلی، تمایل به ادغام عمودی تمرکزگرایی، کنترل دقیق و جزئی، تأکید بر کارآیی هزینه، استفاده وسیع از برنامه­‌ریزی رسمی
استراتژی پیشگام مکان­‌یابی و بهره­برداری از محصولات جدید و فرصت­‌های بازار رشد از طریق توسعه محصول و بازار (اغلب به صورت جهشی)، مشاهده مستمر تغییرات محیطی؛ استفاده از تکنولوژی­‌های متنوع و چندگانه تأکید بر انعطاف­‌پذیری، کنترل نامتمرکز، استفاده از معیارهای ویژه و موقت
استراتژی تحلیل­گر تمالی به ترکیب فعالیت­های مخاطره­‌آمیز جدید با وضع کنونی کسب‌وکار حفظ رشد بازار از طریق رسوخ در بازار، بهره­‌گیری از پژوهش‌های کاربردی، دنباله­روی در بازار بسیار پیچیده، هماهنگی نقشه بین وظایف (به عنوان نمونه بین مدیران تولید)، برنامه­‌ریزی ویژه

 

امتیاز به این مطلب

5/5 - (1 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
تفکر استراتژیک و تعیین چشم‌انداز
شما هم می‌توانید یک رهبر باشیداطلاعات بیشتر
+