همسویی زندگی
در این جلسه به این موضوع میپردازیم که چگونه برنامه خود را با خانواده، دوستان، مدیران و سایر ذینفعانمان در میان بگذاریم.
برای دانلود فایل صوتی کافیست اینجا کلیک کنید (حجم ۴ مگابایت)
لینک و مطالب مرتبط با این درس
برای شنیدن فایل صوتی درس قبلی (پنجم) اینجا کلیک کنید
متن فایل صوتی همسویی زندگی:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض می کنم خدمت شما دوست عزیزی که در این جلسه ششم دوره رایگان برنامه رشد فردی یا برف رو با موضوع همسویی زندگی گوش میدین. من مسعود چیتگرها هستم سخنران، نویسنده و مربی تغییر و این جلسه در خدمت شما خواهم بود. با من همراه باشید.
در همسویی زندگی ما چه کار میخواهیم بکنیم. همسویی زندگی به ما میگه که اگر تو مأموریت رو تعریف کردی آیا با خودت این مأموریت رو بارها و بارها تکرار کردی و همه اجزاء و عناصر و جزء جزء روح و جان،قلب، اندیشه و تن و کالبد خودت رو با این مأموریت همسو کردی؟ پس ابتدا من باید همه اجزاء و عناصر درونی خودم رو با این مأموریت، با این نقشه زندگی باید هماهنگ کنم؛ همسو کنم. پس اولین قدم برای اینکه من بتوانم مأموریت و چشمانداز خودم رو محقق کنم این هست که خودم با این مأموریت و چشمانداز و نقشه زندگی که ترسیم کردهام و تدوین کردهام همسو بشوم. اجازه بدین همین ابتدا یک تمرین رو با خودمون انجام بدهیم. این جلسه خیلی جلسه کوتاهی است زیاد نمیخواهم وقت شما رو بگیرم و همین تمرین کافی است که شما بتونین این کارو به بهترین وجهی انجام بدهید. اسم این تمرین گفتوگوی با خویشتن است. یک سری قرار ملاقاتهایی رو با خودتون بگذارید. تنهای تنها و با خودتون به گفتوگو بشینید. این گفتوگو میتونه هر چیزی باشه. من کیستم؟ چه نقاط قوتی رو دارم؟ چه نقاط قابل بهبودی رو دارم؟ چه رفتارهایی رو دارم که باید این رفتارها ادامه پیدا کنند. چه رفتارهایی رو دارم که باید این رفتارها ترک بشوند. اگر این گفتوگو رو در مقابل آینه قرار بدین، بسیار واقعیتر به نظر میرسه. جلوی یک آینهای بنشینید به خودتون در آینه نگاه کنید و این سوالات رو از خودتون بپرسید. آیا مأموریتی که تعریف کردم، واقعاً همون مأموریتی است که میخواهم مشتاقانه، برای تحققش تلاش کنم؟ آیا این مأموریت با شخصیت وجودی که من دارم سازگار هست؟ آیا علایق من نشون میده که من میتوانم این مأموریت رو محقق کنم؟ چه مهارتها و توانمندیهایی رو ندارم که باید اونها رو بدست بیارم تا بتوانم این مأموریت و چشمانداز رو محقق بکنم. پس اولین گام در همسویی یا مرحله همسویی زندگی این هست که من چطور میتوانم با خودم و خودم رو با برنامهام همسو کنم. دومین گام گفتوگو با خانواده است. من اگر بخواهم برنامهای رو محقق بکنم احتیاج دارم که خانوادهام، شامل همسرم، فرزندانم، پدر و مادرم با من همسو بشوند. من باید کلیات برنامهام رو با اونها در میان بگذارم. با اونها ارتباط برقرار کنم. اونها از کلیات برنامه من شامل مأموریت من، شامل چشمانداز من، شامل اهداف زندگی من اطلاع داشته باشند. نمیخواهم زیاد وارد جزئیات با اونها بشوم ولی من باید با اونها ارتباط برقرار بکنم و اونها بتوانند نقطه نظرات خودشون رو در مورد برنامه به من بدهند و من هم با اونها همسو بشوم در جهت حمایت و همکاری برای تحقق این برنامه، هم اونها با من همسو و هم جهت بشوند در حمایت و همکاری برای تحقق این برنامه. پس گام دوم این هست که من با خانواده خودم همسو بشوم. بتوانم این همسویی رو در خانواده خودم برای اجرای این برنامه مد نظر نظر قرار بدهم. سومین گام همسویی یا گفتوگو با ذینفعان است. ذینفعان چه کسانی هستند؟ ذینفعان مختلفی رو شما میتوانید در برنامهتون شناسایی بکنید. ذینفعان اون قبیل افرادی هستند که از تحقق برنامه شما برای موفقیت خودشون منافعی رو در نظر گرفتهاند. فرض بفرمائید که شما جایی کار میکنید و مدیر بالادست شما از برنامه شما خبر نداشته باشد حالا نمیخواهم بگم کل برنامه زندگی تون رو جزء به جزء براش تشریح بکنید ولی او به عنوان یکی از ذینفعان شما، بایستی از مأموریت و چشمانداز و کلیات برنامه شما اطلاع داشته باشه تا بتونه خودش رو با شما یا شما با اون انتظاراتی که او از کار و اون چیزی که داره همسو بشه. پس مدیر یا رئیس شما میتواند یک ذینفع برای شما باشد. شما باید برنامه و کلیات این برنامه رو با او به گفتوگو بنشینید. نقطه نظرات او رو بگیرید. حمایت او رو و همکاری او رو در جهت تحقق اهداف و نقشه خودتون مد نظر قرار بدین. یا دوستان شما، دوستان شما ذینفعانی هستند که ممکنه نقطه نظراتی رو داشته باشند حالا ممکنه محدودههای مختلفی رو در دوستی داشته باشید، دوستان صمیمی داشته باشید، دوستانی داشته باشید که زیاد با اونها صمیمی نیستید ولی در دایره دوستی دوستان صمیمی که با شما ارتباطات نزدیک رو دارند باید اطلاع از کلیات برنامه شما داشته باشند، نقطه نظرات شما رو بگیرند، یا نقطه نظراتی رو برای برنامه شما بدهند تا ببینید چطور میتوانند که اونها از برنامه شما حمایت بکنند، همکاری بکنند، و میتوانند این همکاری رو در اونجا داشته باشند. پس ما در سه جهت باید برای برنامهمون گفتوگو بکنیم. یک، گفتوگو با خودمون داشته باشیم. آیا واقعاً این مأموریتی که ترسیم کردیم، تنظیم کردیم، نقشهای که طرحریزی کردیم، واقعاً همون چیزی است که باید دنبال بکنیم. یک مقدار باید با خودمون رو راستتر برخورد کنیم در طرحریزی برنامههامون، اجرای برنامههامون. دوم، با خانوادهمون. یک مقدار بنشینیم در مورد برنامههامون، مأموریتمون، نقشههامون، با خانوادهمون بهتر و نزدیکتر گفتوگو کنیم. اونها میتوانند ما رو حمایت بکنند. میتوانند ما رو کمک بکنند. میتوانند ما رو یاری بدهند. میتوانند با ما همکاری بکنند در تحقق برنامهمون،و سوم همسویی، ذینفعانی است که از محل تحقق برنامهی ما نفع میبرند. مثل مدیرمون، مثل رئیس کاری ما، اینها کسانی هستند که مستقیم از محل برنامهی ما نفع نمیبرند ولی غیر مستقیم از محل برنامه ما نفع میبرند. مثال بزنم، این که شما یک مهارتی رو میخواهید بیاموزید آیا این مهارت همسو با مهارتهای کاری است که کارفرمای شما یا مدیر شما به نظرش هست، هست یا خبر؟ این میتواند این بحث همسویی با مدیر یا یا رئیس یا دوستان شما رو مدنظر و موردتوجه قرار بده. خیلی مچکرم از اینکه امروز هم به جلسه ششم ما گوش دادین و امیدوارم نکاتی که عرض کردم برای شما مفید باشد.
امیدوارم که این درس برای شما مفید واقع شده باشه. بسیار خوشحال خواهم شد تا در بخش دیدگاهها، نظرات، ایدهها، پیشنهادها و یا پرسشهای خود را مطرح کنید تا از دیدگاههای شما در جهت بهبود اطلاع پیدا کنم.
ارادتمند شما – مسعود چیتگرها
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |