ارزیابی و تغییر زندگی
در این جلسه در مورد ارزیابی برنامه و در صورت لزوم تغییر عناصر و مراحل مختلف برنامه رشد فردی صحبت میکنیم.
برای دانلود فایل صوتی کافیست اینجا کلیک کنید (حجم ۴ مگابایت)
لینک و مطالب مرتبط با این درس
برای شنیدن فایل صوتی درس قبلی (هشتم) اینجا کلیک کنید
متن فایل صوتی ارزیابی و تغییر زندگی:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم خدمت شما دوست عزیز و خوش آمد میگویم به شما برای ورود به جلسه نهم دوره رایگان برنامه رشد فردی یا به اصطلاح برف، من مسعود چیتگرها هستم، سخنران، نویسنده و مربی تغییر، امروز در مورد موضوع ارزیابی و تغییر زندگی با هم صحبت میکنیم. در خدمت شما هستم.
در جلسه پیش من از یک داشبورد برای شما صحبت کردم. داشبوردی که با توجه به اطلاعات و شواهد دورهای به شما نشان میدهد که چه اهدافی دارند محقق میشوند، و چه اهدافی در حال تحقق هستند و حالا چه اهدافی متأسفانه محقق نخواهند شد. ما برای اینکه بتوانیم یک ارزیابی داشته باشیم از اینکه این مسیری که داریم برای تحقق برنامه خودمون طی میکنیم، ما میتوانیم دو تا نتیجه اساسی از این داشبوردهایی که تهیه میکنیم، داشته باشیم. در واقع نتیجه این ارزیابی نهایتاً به دو مسیر ختم میشود. مسیر اولیه چیه؟ مسیر اول، اون مسیری است که میبینیم در بعضی از موارد و اهدافمون خوب عمل کردیم و بایستی راه رو در این گونه موارد، ادامه بدهیم. اما یک مسیر دیگر مسیری است که در بعضی از موارد دیگه میبینیم عملکرد خوبی رو نداشتیم و بایستی راه، روش یا سازوکارمون رو تغییر بدهیم. ببینید دوستان، برنامه رشد فردی، همانطور که گفتیم ساختیافته است، سیستمی هست، نظاممند هست، یعنی چی نظاممند؟ یعنی پویا است. یعنی قبل از اینکه یک اتفاقی در آینده بیفته، با توجه به اینکه ما در هر دوره اطلاعات و شواهدی رو جمعآوری میکنیم تا اندازه گیری بکنیم که آیا این اتفاق در آینده خوشایند هست یا ناگوار، نشون میده که این برنامه از یک پویایی و زنده بودن برخوردار هست. پس یکی از ویژگیهای برنامه رشد فردی این هست که ما یک مقدار برنامهمون پیشگیرانه است و قبل از اینکه اتفاق بدی بیفته؛ ما پیشگیری میکنیم از اینکه این اتفاق بد برای ما بیفته. چطوری؟ با همون جمعآوری اطلاعات و شواهد و روندهایی که میبینیم اگر به همین صورت ادامه بدهیم، ما ره به جایی نخواهیم برد. حالا باید ما عملکردمون رو اندازهگیری بکنیم. بخشی از این عملکردهای ما گذشتهنگر هست، فرض بفرمائید که ما درآمدهامون رو داریم بر اساس زمانهای گذشته اندازهگیری میکنیم. اما برخی از این معیارها یا شاخصهامون آیندهنگر هست، مثلاً اگر ما به همین صورت روشهای فروشمون رو ادامه بدهیم، انتظار داریم که فروشمون افزایش پیدا بکنه. این با جمعآوری اطلاعات و شواهدمون نشان میدهد که آره ما اگر به همین صورت ادامه بدهیم میتونیم امیدوار باشیم که این اتفاق خواهد افتاد. اما یک طرفه دیگه قضیه این هست که اگر این اتفاق نیفتاد چی؟ از کجا بفهمیم که این عملکرد به سمت اتفاق ناخوشایند یا اتفاق ناگوار و بد در حال حرکت است. ما یک معیاری رو میتونیم برای خودمون ارائه بدهیم. ما باید به دنبال این باشیم که اگر عملکردهای ما بالای پنجاه درصد موارد مطلوبیت لازم را داشت ما باید از بهبودهای تدریجی استفاده بکنیم. بهبودهای تدریجی یعنی چه؟ یعنی ما بتوانیم همون سازوکار رو نگه داریم، در برخی از جزئیات بتونیم تغییراتی رو بدهیم تا بتواند ما رو به سمت آن هدفی که قرار دادیم یا تنظیم کردیم، برسونه. اما یک وقتی هست که عملکرد زیر پنجاه درصد مطلوبیتی است که ما انتظار داریم. این جا دیگه نمیتوانیم به دنبال بهبودهای جزئی و تدریجی باشیم. اینجا باید به دنبال یک سری تغییرات عمده یا عمیق باشیم. اگه یادتون باشه در جلسه پیش خدمت شما عرض کردم از یک چراغ راهنمایی سبز، زرد و قرمز برای شما صحبت کردم. اگر شما چندین دوره دارید اندازهگیری میکنید اطلاعات و شواهدی رو دارید جمع میکنید در مورد یک هدفتون که نشون میده در منطقه قرمز هستید، یک مقدار هم بهبود دارید، ولی این بهبودها باعث نشده تا به منطقه زرد یا سبز برسید. پس احتیاج دارید که روشتون رو تغییر بدید. سازوکارتون رو عوض بکنید. بنیادی بیائید، یک فکر اساسی برای آن هدفتون، روشهای رسیدن و دستیابی به اون هدفتون داشته باشید. اینجا چی میخواهم بگویم اینجا از دو تا رویکرد تغییر میخواهم صحبت بکنم، یک رویکرد تغییر به صورت تدریجی، در چه مواردی؟ در مواردی که با عملکردهامون در منطقه زرد قرار داره، ما در اینجا باید بهبودهای جزئی و تدریجی انجام بدهیم تا به منطقه سبز برسیم. اما یک رویکرد دیگه وجود داره به نام تغییرات بنیادی یا ریشهای، این تغییرات بنیادی در مواردی اعمال میشود که شما در منطقه قرمز موندید و نتونستید اهدافتون رو محقق بکنید. اینجا باید به صورت عمده و به صورت بنیادیتر، تغییراتی رو ایجاد بکنید که دیگه بتوانید از آن منطقه قرمز به سمت منطقه زرد و از زرد به منطقه سبز رهنمون شوید. در واقع شما اگر از سازوکارهای تغییرات بنیادی و ریشهای در مواردی که باید از بهبودهای جزئی استفاده بکنید، انرژی زیادی رو خرج کردید و نباید این کار رو بکنید و اگر از بهبودهای جزئی و تدریجی استفاده بکنید، در مواردی که باید تغییرات عمیق یا بنیادی انجام بدهید، ریسک خودتون رو بالا بردید و عملاً اهدافتون محقق نخواهد شد. پس ارزیابی به شما نشون میده که آیا روشها و رویکردهای موفقیت شما برای تحقق اهدافتون هنوز اعتبار دارند و میتوانند شما رو به سمت آینده مطلوبی که ترسیم کردید، رهنمون باشند. اگر این گونه است که اعتبار دارند، و با اندک بهبودی میتونید در شیوههای زندگی خودتون مسیر رو ادامه بدهید، ادامه بدهید. اما اگر نیست، باید قدمهای زیر رو دنبال بکنید:
گام اول: مجدداً موضوعات پیرامونی و روندهای در حال رشد رو تحلیل و پیگیری بکنید.
گام دوم: از میان این موضوعات، فرصتهای قابل ملاحظه و فوقالعادهای رو کشف بکنید.
گام سوم: از میان این فرصتها، بهترین فرصتی را انتخاب بکنید که برای شما مزیت بیشتری رو خلق میکنه و شما رو به سمت اهدافتون حرکت میده
گام چهارم: دوباره چرخهی برنامه رشد فردی رو برای دورهی دیگری آغاز بکنید. میخواهیم بگوئیم برنامه رشد فردی یک چرخه حلقه بسته است که در واقع آخرین مرحله ارزیابی و تغییر هست، به اولین مرحله که رسالت زندگی هست متصل میشود.
در گام پنجم، مأموریت، چشمانداز، یا هدف راهبردی که برای پرورش قابلیتهاتون یا تحقق این فرصت ارزشآفرین هست رو مجدداً بازتعریف بکنید، این پنج گام رو اگر شما در واقع، انجام بدهید میتوانید یک تغییر عمده و بنیادی و عمیق در اجرای برنامهتون داشته باشید. انشالا که تونسته باشم مطالب مفیدی رو برای شما ارائه بدهم.
امیدوارم که این درس برای شما مفید واقع شده باشه. بسیار خوشحال خواهم شد تا در بخش دیدگاهها، نظرات، ایدهها، پیشنهادها و یا پرسشهای خود را مطرح کنید تا از دیدگاههای شما در جهت بهبود اطلاع پیدا کنم.
ارادتمند شما – مسعود چیتگرها
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |