Clicky
  1. خانه
  2. مقالات
  3. رهبری
  4. رشد کسب و کار و پنج ارزش بنیادین رهبران

رشد کسب و کار و پنج ارزش بنیادین رهبران

رشد کسب و کار

رشد کسب و کار و پنج ارزش بنیادین رهبران

4.3/5 - (3 امتیاز)

پای‌بندی به ارزش‌های بنیادین در کسب‌وکار باعث رشد کسب و کار شماست

رشد کسب و کار شما بستگی بسیاری به دیدگاه شما درباره اداره کردن کسب و کار دارد. شیوه اداره کردن کسب و کار شما از چهار نوع بیرون نیست.

 

شما رئیس هستید و صرفاً دستور می‌دهید و امر و نهی می‌کنید.

 

شما مدیر هستید، یعنی طبق چارچوب‌ها و قوانین و دستور‌العمل‌های نظام‌مند فعالیت‌ها را پیگیری و اداره می‌کنید.

 

شما رهبر هستید و در راستای تحقق چشم‌انداز و مأموریت سازمان و اجرای استراتژی رسیدن به آن تلاش می‌کنید.

 

و در نهایت شما مربی هستید. یعنی دنبال این هستید که خودتان الگو باشید و در جهت پرورش همقطاران و زیردستان خود وقت می‌گذارید. و با شیوه‌ای استاد و شاگردی تجارب کاری و عملکردی را به آن‌ها منتقل می‌کنید.

 

فارغ از اینکه در چه سطحی از اداره کردن کسب و کار باشید، این یادداشت پنج ارزش بنیادین را مطرح می‌کند تا دیدگاه شما را درباره رهبری و هدایت پیروان تغییر می‌دهد. و رشد کسب و کار شما را تسهیل و تسریع می‌کند.

ارزش‌ها چیست؟

ارزش‌ها یکی از بیانیه‌های راهبردی است که رهبران برای دستیابی به مقاصد عالی کسب و کار آن را تعریف و تدوین می‌کنند. هر شرکتی براساس آنچه که در مقاصد عالی خود یعنی مأموریت و چشم‌اندازی که دنبال می‌کند، ارزش‌های مخصوص به خود را خواهد داشت. سازمانی که مأموریت‌ش دستیابی به محصول ارزان‌تر برای مشتری است، ارززش «بهره‌وری» را مدنظر قرار می‌ذهذ. یا کسب و کاری که مأموریت‌ش را رهبری بازار برای محصولات و خدمات نوآورانه قرار داده است، «نوآوری» را به عنوان ارزش خود تعریف می‌کند.

 

اگر کسب و کاری مانند گوگل مأموریت خود را «سازماندهی اطلاعات جهان و ایجاد دسترسی همگانی و مفید به آن» معرفی می‌کند، امنیت احتمالاً به عنوان یک ارزش برای او محسوب می‌شود. بنابراین ارزش‌های بنیادین پاسخ به این پرسش است که چگونه می‌خواهیم عمل کنیم.

ارزش اصول راهنمای کسب و کار است

از طرف دیگر، ارزش‌ها، چارچوب و اصول راهنما برای تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای سازمان هستند. آن‌ها باید در همه جنبه‌های تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی‌ها و اتخاذ تصمیم‌های سنجیده روزمره مورد استفاده و تأکید قرار گیرند. تبیین و اعمال هدف‌های بنیادی و ارزش‌های حاکم بر اداره سازمان هویت و شخصیت سازمان را می‌سازد. و نوعی هماهنگی شخصیتی و رفتاری در سازمان ایجاد می‌کند. و عدم تبیین و تصریح ارزش‌های مهم و عمده سازمان می‌تواند سبب عدم رعایت آن‌ها و یا اتکاء بر ضد آن ارزش‌ها در برنامه و عمل‌ شود.

 

رعایت ارزش‌های بنیادین سبب اطمینان خاطر کارکنان، مشتریان و سایر گروه‌های ذینفع می‌گردد. ارزش‌های بنیادی بیشترین تأثیرش را بر فرهنگ سازمانی دارد. و البته آرامش، بهره‌وری، گردش کم کارکنان، رضایت مشتریان و تأمین‌کنندگان و سهامداران حاصل آن است.

پنج ارزش بنیادین

در عین حال، فارغ از اینکه شما چه مأموریت و رسالتی را برای کسب و کار خود تعریف کرده‌اید. پنج ارزش بنیادینی که در ادامه تعریف شده است، می‌تواند رشد کسب و کار شما را تسریع و تسهیل کند. این پنج ارزش به تجربه ثابت کرده است که می‌تواند مبنای همه رفتارها و نگرش‌ها و عملکردهای ما باشد. و رعایت آن‌ها موجب پیشرفت بهتر و بیشتر کسب و کار قرار گیرد. اکنون این پنج ارزش بنیادین را با هم مرور می کنیم تا بتوانیم خود را  با این پنج ارزش تطبیق داده و موجب رشد کسب و کار در هر شرایطی باشیم.

 

 

ارزش‌آفرینی

ارزش مهم‌ترین چیزی است که ما در کسب‌وکارمان به مشتری ارائه می‌کنیم. ما چه ارزشی را برای مشتریان خلق می‌کنیم؟ این مهم‌ترین سؤالی است که باید از خودمان در کسب‌وکار یا سازمان‌مان بپرسیم. در بسیاری از اوقات فکر می‌کنیم که می‌دانیم چه چیزی ارائه می‌دهیم اما واقعاً نمی‌دانیم! و وقتی این سؤال پرسیده می‌شود ذهن و فکر ما به چالش کشیده می‌شود. ارزش می‌تواند راحتی، سهولت، قیمت، دسترسی، نشان تجاری، مشارکت و خیلی چیزهایی از این قبیل باشد.

 

به عنوان مثال، اگر از شما بپرسم که چرا این گوشی را با این برند خریدید و گوشی فلان برند را نخریده‌اید. شما پاسخ خواهید داد فرضاً از این بیشتر خوشم آمد. یعنی در دستم راحت بود. یا امکانات بیشتری داشت. یا قیمت بهتری داشت. یا پرستیژ دارد. همه این‌ها نشان می‌دهد که ویژگی خاصی در ذهن و فکر شما هست که برای شما ارزشمند است. و تولیدکننده گوشی ذهن و فکر شما را با شیوه‌های مختلفی خوانده است. و اکنون آن را برای شما آماده کرده است.

 

اگر نتوانید ارزش منحصربه‌فردی را برای خریداران خود عرضه کنید. دیر یا زود کسب‌وکار شما از نفس خواهد افتاد و نابود خواهد شد. و رشد نخواهد کرد. بنابراین، اولین ارزش رهبران برای رشد کسب و کار این است که دوباره به این سؤال بیاندیشند که ما چه ارزشی برای مشتریان ارائه می‌دهیم که نسبت به دیگر رقبا متفاوت و متمایز است؟

یادگیری

آموزش با یادگیری متفاوت است. آموزش ممکن است صرفاً اطلاعات شما را افزایش دهد اما یادگیری بر عملکرد شما تأثیر می‌گذارد. کتابی را می‌خوانید و پس از خواندن آن از مطالب‌ش لذت می‌برید. اما پس از چند روز نمی‌توانید مطالب آن را به یاد بیاورید. و یا اگر به یاد می‌آورید یک دیدگاه یا نقشه کلان نسبت به مطالب خوانده شده ندارید. زیرا مطالب آن را عملیاتی نکرده‌اید.

 

موقعی می‌توانید از یادگیری صحبت کنید که پا را از مرز آموزش صرف بردارید. و آنچه آموزش دیده‌اید را پیاده‌سازی کنید. آنگاه است که اگر تغییر در رفتارهای شما اتفاق بیفتد می‌توانید از یادگیری حرف بزنید. بسیاری از ما صرفاً مطالب را فقط و فقط می‌خوانیم و می‌گذریم. اما تغییری در عملکرد و رفتار ما اتفاق نمی‌افتذ.

یادگیری سه ویژگی دارد

از طرف دیگر، شما نباید به یادگیری به عنوان یک فرایند رسمی و مقطعی نگاه کنید. یادگیری می‌تواند در هر لحظه اتفاق بیفتذ. وقتی شما نگرش یادگیری خود را تغییر دهید. در واقع، در یادگیری به عنوان یک ارزش بنیادین سه ویژگی نهفته است: تمرکز، مداومت و ملایمت. تمرکز یعنی آنچه یاد می‌گیریم با کلیت مسیری که طی می‌کنیم هم‌خوانی دارد. مداومت یعنی در قبال یاد گرفتن هر چیزی که عملکرد اهداف پیش‌روی شما را ارتقاء می‌دهد مقاومت نکنید و خسته نشوید. و ملایمت یعنی هر روز مقداری از زمان خود را به این امر اختصاص دهید.

 

به عنوان مثال، در آخر روز کاری از خودمان بپرسیم که در میان این همه کارها، فعالیت‌ها، پیگیری‌ها، جلسات و چیزهایی که در روز برای من پیش آمد چه نکاتی است که یاد گرفتم. و باید آن‌ها را یادداشت کنم تا اگر خوب است در تکرار آن بکوشم. و اگر بد است آن را ترک کنم. بنابراین، دومین ارزش رهبران برای رشد کسب و کار این است که از خودشان این سؤال را بپرسند که ما در میان روزمرگی‌هایی که داریم چه چیزهایی یاد گرفته‌ایم که می‌تواند چراغ راهی برای آینده ما باشد؟

مسئولیت‌پذیری

موهبتی که خداوند به انسان عطا کرده است عقل اوست. که در هیچ جاندار دیگری وجود ندارد. براساس این عقل، اختیار در وجود آدمی سرشته شده است. در واقع انسان است و اختیارش و دیگر هیچ. زیرا براساس این اختیار می‌تواند انتخاب‌های گوناگونی داشته باشد. و برای این انتخاب‌ها جدای از اینکه چرا انتخاب کرده است، آزادی دارد. و هیچ مانعی برای تصمیم انتخاب او نیست. اما نکته‌ای که وجود دارد هر انتخابی که ما می‌کنیم. و هر تصمیمی که ما می‌گیریم نتایج و پیآمدهایی را به دنبال خواهد داشت که جزو لاینفک آن انتخاب است. اگر انتخاب می‌کنیم که راه دشواری را برویم که در نهایت به قله‌ای بلند می‌رسد، این انتخاب ماست. و اگر راه دیگری را برویم که منجر به دره‌ای خطرناک است باز انتخاب ماست.

 

از این رو، هر انتخابی که ما انجام می‌دهیم بواسطه داشتن نتایج و پیامدهای مبتنی بر آن انتخاب مسئولیتی را گردن ماست. البته فرایند تصمیم‌گیری و انتخاب ما ممکن است مبتنی بر شواهد و قرائنی باشد که ما می‌توانیم به دست آوریم. و ممکن است ناقص باشد. ولی مسئولیت کامل هر انتخاب خود را باید کامل بپذیریم. مسئولیت از سؤال می‌آید. انتخابی که کردیم اگر فردی از ما بپرسد چرا؟ باید به صورت مستدل و متقن دلایل و منطق خود را برای او تشریح کنیم.

 

اگر در توضیح و تشریح این دلایل جانب حقیقت را گرفتیم و با خودمان صریح بودیم. پس مسئولیت آن را به راحتی باید بپذیریم. و اگر نه، یک جای کار می‌لنگد و باید دوباره فرایند تصمیم‌گیری یا انتخاب خود را مرور کنیم. بنابراین، سومین ارزش رهبران برای رشد کسب و کار این است که از خودشان این سؤال را بپرسند که ما برای انتخاب و تصمیمات خود چه شواهد و قرائنی داریم. و مبتنی بر چه دلایل و براهینی انتخاب می‌کنیم؟

انضباط

حتماً این بیت را به عنوان ضرب المثل شنیده یا تجربه کرده‌اید که «از اضطراب کار مهیا نمی‌شود … سیل از دویدن است که دریا نمی‌شود». خیلی اوقات خیلی کارها و فعالیت‌هایی را انجام می‌دهیم. ولی پس از مدتی وقتی به این فعالیت‌ها و کارها نگاه می‌کنیم می‌بینیم انگاری کاری انجام نداده‌ایم. و هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌ایم. این یعنی سیل کارها و فعالیت‌های انجام شده ما را به دریای مقصودمان نرسانده است. این یعنی بی‌انضباطی بر کارها و فعالیت‌های ما حاکم است. و البته می‌گویم انضباط، نه نظم چون نظم با انضباط متفاوت است و فرق دارد.

 

انضباط نظمی است که از آن بتوانید خروجی مؤثری را بگیرید. پس انضباط برابر است با نظم به علاوه خروجی. فرض کنید خودرو را روشن می‌کنید و این خودرو در کمال نظم بین قطعات‌ش دارد کار می‌کند. اما هر چقدر که گاز می‌دهید شما به جلو حرکت نمی‌کنید. این یعنی خودرو شما براساس یک نظمی که بر آن حاکم است کارش را به خوبی انجام می‌دهد. اما انضباط لازم را برای رساندن شما به مقصد ندارد. یعنی خروجی اصلی خودرو حاصل نمی‌شود. از خودرو چه خروجی لازم است؟ اینکه شما را از نقطه الف حرکت دهد و به نقطه ب برساند.

 

بنابراین، چهارمین ارزش رهبران برای رشد کسب و کار این است که از خودشان این سؤال را بپرسند که آیا انضباط لازم را برای دستیابی به اهداف و نتایج موردانتظار داریم؟ یا صرفاً به کارهایی منظم مشغول هستیم که هیچ خروجی و انضباطی در آن‌ها مشاهده نمی‌شود؟

نشاط

شادی و خوشحالی از نتایج عمل به چهار ارزش قبلی است. وقتی شما ارزش‌آفرین باشید. همواره یادگیری را سرلوحه زندگی خود قرار دهید. مسئولیت تصمیمات و انتخاب‌های خود را بپذیرید. و انضباط لازم را برای انجام کارها و فعالیت‌های‌تان داشته باشید. همیشه شاد و خوشحال خواهید بود. حتماً آنچه را گفتم تجربه کرده‌اید. خاطرات خود را مرور کنید. روزی که ابتدای صبح برنامه‌ریزی کرده‌اید و به همه کارهای‌تان در آن روز رسیده‌اید. مقایسه کنید با روزی که بدون برنامه‌ریزی آغاز کرده‌اید.

 

در کدام روز شادی و خوشحالی شما بیشتر بوده است. بله. روزی که با برنامه آغاز کرده‌اید. یا روزی را در نظر بگیرید که به عنوان یک رهبر مسئولیت اشتباه خود را پذیرفته‌اید. و اعتراف کرده‌اید که تصمیم نابجا و بی‌خردانه‌ای گرفته‌اید و عذرخواهی کنید. مقایسه کنید با روزی که به بهانه‌های مختلف از زیر بار مسئولیت انتخاب و تصمیم خود شانه خالی کرده‌اید. کدامیک شادی و خوشحالی را داشته‌اید.

نشاط، شادی درونی است

اما نکته مهم و اساسی وجود دارد. نشاط یک شادی درونی است که همواره پایدار است. ممکن است شما با یک فیلم کمدی شاد شوید و خوشحال باشید و بخندید. اما به زودی این شادی و خوشحالی شما از بین خواهد رفت. اما وقتی شما با ارزش‌های خودتان زندگی می‌کنید، هیچ‌گاه این شادی و خوشحالی را از دست نخواهید داد. و در خیلی از اوقات، حتی اگر بعضی از نتایج یا فعالیت‌های به ظاهر منفی یا تلخ باشد اثری از غم و گرفتگی بر چهره شما نخواهد نشست. چرا که شما عامل درونی برای شادی همیشگی را پیدا کرده‌اید: زندگی بر اساس ارزش‌ها.

 

می‌دانید که فرایند را به خوبی پیش برده‌اید. حال اگر در این میان عواملی خارج از کنترل شما نتایج خوبی را درست کار نکرده‌ است، انگیزه لازم را نباید از دست بدهید. نشاط که یک شادی درونی است و مبتنی بر وجود بی‌نهایت ماست همواره اشتیاق و امید را برای حرکتی نو و تازه زنده نگه خواهد داشت. بنابراین، پنجمین و یا آخرین ارزش رهبران برای رشد کسب و کار این است که از خودشان این سؤال را بپرسند که آیا شادی و خوشحالی ما درونی و همیشگی است؟ و نشاط لازم را برای ما ایجاد می‌کند تا بتوانیم همواره رو به جلو حرکت کنیم؟

مشق تغییر

اکنون این پنج ارزش را مرور کرده‌اید: ارزش‌آفرینی، یادگیری، مسئولیت‌پذیری، انضباط و نشاط. چندین سال پیش وقتی می‌خواستم ارزش‌های حرفه‌ای خودم را تدوین کنم مطالعه و تحقیقات زیادی را درون و ییرون خودم انجام دادم تا به این پنج ارزش بنیادین برسم. برای اینکه بتوانم آن‌ها را فراموش نکنم و همواره مدنظر داشته باشم یک واژه اختصاری از حروف ابتدایی این کلمات ساختم. و همیشه آن را در فکر و ذهنم مرور می‌کردم. بله درست حدس زدید. آن واژه چیزی نیست جز ایمان. و به خودم می‌گفتم که ایمان دارم که می‌شود.

 

ایمان دارم که می توانم تغییر کنم و بدین سبب پنجره‌های جدیدی از زندگی نو برایم گشود شد. شما نیز می‌توانید این ارزش ها را در رشد کسب و کار خود به کار بگیرید. تا به عنوان یک رهبر مؤثر به پیش بروید. و عملکرد خود را افزایش دهید. فقط کافی است روزانه تمرین کنید تا این ارزش‌ها در قلمرو زندگی شخصی و جمعی شما اجرا شوند. با تمرین متمرکز، مداوم و ملایم است که تغییر آینده شما حاصل خواهد شد. مطمئن هستم راه دیگری وجود ندارد. پس همین الان سفر دگرگونی خویش را آغاز کنید.

 

امتیاز به این مطلب

4.3/5 - (3 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
رشد کسب و کار
شما هم می‌توانید یک رهبر باشیداطلاعات بیشتر
+