چگونه تغییر در جستجوی موفقیت باعث افزایش موفقیت، شادی و رفاه ما می شود
پتانسیل بزرگ (کتابی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است) نشان میدهد که چگونه میتوانیم به جای رقابت با دیگران، با رفاقت و همکاری با دیگران پتانسیل خود را به حداکثر برسانیم. رسیدن به موفقیت فردی تنها به بخش کوچکی از تواناییهای ما کمک میکند. اما با برقراری ارتباط با افراد دیگر، یادگیری از آنها و حمایت از یکدیگر، میتوانیم پتانسیل پنهان خود را آزاد کرده و به قلههای بلند جدیدی دست پیدا کنیم.
شاون آچور یک متخصص مشهور در روانشناسی مثبت است. تحقیقات وی توسط دبلیواسجی (WSJ)، نیویورک تایمز و فوربس منتشر شده است. او با پنتاگون، کاخ سفید و صد شرکت فورچون کار کرده و سخنرانیهای وی باعث شده است تا جوایز برجسته تدریس را از دانشگاه هاروارد کسب کند. آچور همچنین نویسنده کتاب پرفروش جهانی مزیت شادی (The Happiness Advantage) است.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ پنج رمز و راز دستیابی به موفقیت بیشتر و بهتر را کشف کنید!
تصور جهانی که در آن رقابت نکنیم دشوار است. به هر حال، به ما آموختهاند که موفقیت مربوط به عملکرد فردی ما است و ما آن را در مقایسه با دیگران اندازه میگیریم. اما در حقیقت، این تنها نیمی از داستان است. بله، میتوانیم به تنهایی به دنبال موفقیت باشیم و به موفقیت هم برسیم، اما وقتی این کار را میکنیم، در پایان کمعمق خود بازی میکنیم.
برای دستیابی به منابع بالقوه، باید نیروهای خود را با افراد دیگر متحد کنیم. رفاقت به جای رقابت به ما این امکان را میدهد تا از یکدیگر بیاموزیم، منابع و تلاشها را با هم تلفیق كنیم و در جهت دستیابی به اهداف خود از یكدیگر حمایت كنیم. در نتیجه، ما و افراد پیرامون ما از راههای چشمگیرتری موفق میشویم به جای اینکه تنها کار کنیم.
این خلاصهکتاب درباره معرفی کتاب پتانسیل بزرگ است و پنج راز موردنیاز برای آزاد کردن نیروی آن و استفاده از مزایای خارقالعاده را توضیح میدهد.
در این خلاصهکتاب، یاد خواهید گرفت که
- آنچه کرم شبتاب میتواند به ما یاد دهد؛
- سه نوع افرادی که برای موفقیت نیاز دارید؛ و
- چگونه جشن گرفتن، پتانسیل بزرگ را نزدیک میکند.
درک موفقیت به عنوان یک بازی با جمع صفر، توانایی ما را محدود میکند. کمک به دیگران و همکاری با آنها تا حد زیادی آن را تقویت میکند.
«کلاس بالا»، «مقام اول» و «بهترین». در مدرسه، در میادین ورزشی و در طول مسیر شغلی و کاری، به ما یاد داده شده است که موقعیتهای بالاتری را در نظر بگیریم. خوب بودن کافی نیست – ما باید از همه بهتر باشیم. اما آنچه دلیل بر این امر دارد این است که فقط موفقیتهای زیادی وجود دارد که بتوان آنها را جستجو کرد. در نتیجه، ما رقابتی میشویم و تمرکز خود را برای انجام کارها متمرکز میکنیم.
اما رسیدن به موفقیت از این طریق در واقع برای آنچه میتوانیم بدست آوریم، محدودیت ایجاد میکند. به نظر میرسد این بیاخلاقی است، اما اگر میخواهیم پتانسیل خود را به حداکثر برسانیم، نباید با اطرافیان خود رقابت کنیم. در عوض، باید به آنها کمک کنیم تا موفق شوند.
با رقابت و تکیه بر مهارتها، نقاط قوت و سایر منابع فردی میتوانیم موفقیت محدودی کسب میکنیم. یا به قول نویسنده، در قلمرو پتانسیل کوچک گیر میافتیم. اما وقتی به دیگران کمک میکنیم تا موفق شوند، مجموعه منابع موجود ما گسترش مییابد. و بهرهبرداری از این استخر وسیعتر، دستیابی به موفقیتها بیش از آن امکانپذیر میشود که به تنهایی توانایی آن را داشته و داریم.
در این کتاب، مطالعهای در مورد رفتار جفتگیری کرم شبتاب، نمونهای درخشان از میزان قدرت پتانسیل بزرگ را ارائه میدهد. تحقیقات منتشرشده در مجله علوم (Science) نشان داد که وقتی کرمهای شبتاب نر به طور تصادفی و جدا از هم روشن شوند، ۳ درصد احتمال دارد که یک کرم ماده پاسخ دهد. اما وقتی گروههای بزرگی از کرم شبتاب نر با هم روشن میشوند، این تعداد تا ۸۲ درصد افزایش پیدا میکند! مانند این کرمهای شبتاب، وقتی با هم همکاری میکنیم، همه سود میبرند. و برای آن پایانی نیست.
دستیابی به پتانسیل بزرگ فقط محدود به یک یا دو مورد نمیشود. هرچه بیشتر به موفقیت دیگران کمک کنیم، منابع بیشتری در قالب تجربیات، مهارتها و فرصتها کسب میکنند. ما به این منابع دسترسی داریم و میتوانیم از آنها برای بهتر شدن و موفقیتهای بزرگتر خود استفاده کنیم. این یک حلقه بازخورد مثبت به نام شبکهی همآفرینی ایجاد میکند، که در آن پتانسیل بزرگ ترکیب میشود و دستیابی به آن آسانتر و آسانتر میشود.
بنابراین ، چطور میتوانیم شبکهی همآفرینی را ایجاد کنیم؟
پاسخ این است که با کاشت دانهها (SEEDS) میتوانیم این شبکه را ایجاد کنیم. اما نیازی به ابزار باغبانی نیست. دانهها (SEEDS) مخفف پنج مرحله ایجاد شبکه همآفرینی است. ما نیاز به فراگیری (SURROUND)، گسترش (EXPAND)، افزایش (ENHANCE)، ایستادگی (DEFEND)، و در نهایت، پایداری (SUSTAIN) هستیم. و در بخش بعدی این یادداشت، ما دقیقاً خواهیم فهمید که هر یک از این مراحل شامل چه مواردی است.
برای رسیدن به ارتفاعات جدید، خود را در پیرامون تأثیرات مثبت و متنوع قرار دهید.
آیا تا به حال روی ترامپولین (وسیله ورزشی ژیمناستیک) قدم گذاشتهاید؟ اگر پاسخ مثبت است، پس احتمالاً یک هیجان فوقالعاده را تجربه کردهاید. این اتفاق زمانی میافتد که دو یا چند نفر با هم بپرند. تأثیر وزن ترکیبی آنها بسیار بالاتر از پرش به تنهایی میشود.
پتانسیل بزرگ مانند یک هیجان فوقالعاده است که فقط با افراد دیگر میتوانید به آن برسید. و بنابراین اولین راز دستیابی به پتانسیل بزرگ، پر کردن اطراف خود از افراد مناسب است.
داشتن افراد باانگیزه، درگیر و خلاق در اطراف خود تأثیر مثبت بر ویژگیهای خود شما دارد. چنین افرادی به شما الهام میبخشند، در مواقع سخت پشتیبانی میکنند و به طور کلی به خروجی بهترینها کمک میکنند. همه اینها تأثیر چند برابری بر پتانسیل شما دارد.
در واقع، این فشار مثبت همآفرینانه به حدی مفید است که برخی از شرکتها به دورکاری روی میآورند. با توجه به تحقیقات جدید، شرکتهایی مانند گوگل و آیبیام دریافتهاند که افراد در کنار دیگران بیشتر همکاری میکنند، سریعتر کار میکنند و از نوآوری بیشتری برخوردار میشوند. این مهم است که بدانید آیبیام پیشگام ایده دورکاری بوده است! با این حال، کافی نیست که خود را با افراد مثبت محاصره کنید، باید اطمینان حاصل کنید که تنوع نیز در شبکهی شما وجود دارد.
اگر همه اطرافیان شما از زمینهی کاری و شغلی یکسانی برخوردار هستند یا دقیقاً مانند شما فکر میکنند، رشد، قرار گرفتن در معرض ایدههای جدید و در نتیجه پتانسیل خود را محدود میکنید. و تنوع به کسانی که در شبکهی شما هستند ختم نمیشود – هدف کاری آنها نیز مهم است. به گفته نویسنده، شما به سه نوع افراد در شبکهی خود نیاز دارید. ستونهایی برای پشتیبانی در هنگام سخت شدن اوضاع، پلهایی برای اتصال شما به فرصتهای جدید و تغییردهندگانی که شما را به بیرون از منطقه امن و راحتی شما سوق میدهند.
یک راه خوب برای ایجاد این شبکه متنوع این است که اغلب با افراد جدید صحبت کنید. از ارتباطاتی که میتوانند پس از یک «سلام و احوالپرسی» ساده ایجاد شوند شگفتزده خواهید شد. هنگامی که این ارتباطات را ایجاد کردید، ایجاد پیوندهای متقابل را به یک تمرکز تبدیل کنید. این به این معنی آن است که به همان اندازه که میگیرید، هر چند وقت یک بار پس بدهید. روابط متقابل نه تنها باعث شادی و سرگرمی شما میشود، بلکه به اندازه کافی قوی است که شما را به سمت پتانسیل بزرگ سوق میدهد.
قدرت خود را برای رهبری و ایجاد تغییر مثبت تشخیص دهید و این قدرت را به دیگران نیز تسری دهید.
این امر را تصور کنید که شما به ایدههای عالی برای بهبود نحوه کار در کسبوکار رسیدهاید و واقعاً از آنها هیجانزده هستید. اما خیلی سریع، نوآوری کمرنگ میشود و احساس ناامیدی میکنید. از این گذشته، شما رئیس نیستید و قدرت کافی ندارید، پس چگونه ممکن است وضعیت موجود را تغییر دهید؟
این ایده که فقط متولیان امر میتوانند تغییری ایجاد کنند بسیار رایج است و مانع بزرگ پتانسیل میشود. برای دستیابی یک گروه به پتانسیل بزرگ، هر شخص باید قدرت رهبری خود را، بدون توجه به موقعیت خود در سلسله مراتب، تصدیق و تثبیت کند. و شما میتوانید این امر را از طریق راز دوم پتانسیل بزرگ – گسترش قدرت انجام دهید.
شما میتوانید بدون عنوان یا اقتدار تغییر ایجاد کنید، فقط باید به قدرت خود ایمان داشته باشید و به آن عمل کنید. اینگونه فکر کنید، ممکن است یک نوازنده در ارکستر مسئولیت این کار را نداشته باشد، اما با صحبت کردن و پیشنهاد دادن به رهبر ارکستر، میتواند عملکرد کل گروه را تحت تأثیر قرار دهد.
هنگامی که از قدرت رهبری خود استفاده میکنید، میتوانید با ایجاد یک سخنرانی تأثیرگذار (Elevated Pitch)، اطرافیان خود را به انجام این کار متقاعد کنید. این پیامی است برای تشویق به رهبری، و برای تأثیرگذاری آن، باید به آنچه مخاطب شما اهمیت میدهد، توجه کنید. به عنوان مثال، نوجوانی که تمایلی به حضور در دانشگاه ندارد، ممکن است متقاعد شود که با ایده فعالیتهای باشگاههای آن اقدام کند.
وقتی همه از رهبری الهام گرفتند، حفظ حرکت بسیار حیاتی است. و این همان جایی است که برجستهسازی پیشرفت به وجود میآید. وقتی مردم ببینند که تلاشهایشان جواب میدهد، انگیزه ادامه کار و تلاش برای تغییر را پیدا میکنند.
اما در اینجا یک سوال وجود دارد: اگر شما یا اطرافیانتان نتوانید جایی برای رهبری یا پتانسیل بزرگ در نقشهای خود ببینید، چه خواهید کرد؟ شاید حرفه شما آن چیزی نباشد که در آن موقعیت یا جایی که میخواهید قرار داشته باشد یا سرپرست شما در هر مرحله شما را دلسرد کند. راهکار این است که در کاری که انجام میدهید به دنبال معنی و تحقق باشید که بعداً بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
هرکسی، از مدیران با قدرت بالا گرفته تا سرایدار، میتواند در کار خود معنی پیدا کند و این مسیر را برای پتانسیل بزرگ باز کند. یکی از راههای شروع به یافتن آن این است که هر روز فقط دو دقیقه را صرف گفتوگو و ترویج لحظات معناداری کنید که در محل کار خود تجربه کردهاید. این ذهن شما را آموزش میدهد تا بیشتر این لحظات را بشناسد و روشهایی برای چند برابر کردن آنها پیدا کند
با نوع ستایش مناسب، افراد را تقویت کرده و دیگران را به تعریف و تمجید بیشتر تشویق کنید.
اوایل، ما یاد گرفتهایم که چه اتفاقی میافتد که افراد فکر میکنند موفقیت در عرضه محدود است. آنها رقابت میکنند و تنها برای خود به دنبال نتایج . دستآوردهای بیشتر هستند. دیدگاه ما درباره ستایش نیز به روشی مشابه برمیگردد. ما معتقدیم که ستایش فقط میتواند به چند مورد تحقق یابد، بنابراین بیشتر میخواهیم آن را جستجو کنیم. این اشتباه است.
ستایش افراد را درگیر کرده و به آنها انگیزه میدهد و به شبکهی همآفرینی کمک میکند. هرچه کسی بیشتر تحسین شود، موفقیت بیشتری را برای ارتباط با وی ایجاد میکند و فرصتهای بیشتری برای ستایش ایجاد میکند. بنابراین، جای تعجب نیست که راز سوم بزرگ پتانسیل، افزایش دیگران از طریق ستایش است.
اما چه نوع تعریف و تمجیدی مؤثر است؟
خب، توصیف برترین در تعریف و تمجید به درد دیگران نمیخورد. اگر به کسی بگوییم که «بهترین» است، این بدان معناست که شخص دیگری «بدترین» است یا به سادگی خوب نیست. این ستایش مقایسهای است و برای اجتناب از آن، باید از ابررسانهایی مانند «باهوشترین» یا «بهترین» دور شویم.
ستایش از راه برترین همچنین به معنای سوق دادن افراد به سمت دستاوردهای آینده است. وقتی افراد میشنوند که میتوانند موفق شوند، به این ایده دلبسته میشوند. و این دلبستگی به آنها دامن میزند تا برای رسیدن به این موفقیت تلاش کنند. بنابراین، منتظر یک برد باشید تا ستایش کنید – به افراد بگویید آنها میتوانند برنده شوند.
و فقط از افراد تعریف نکنید. هر فرد شایستهای باید شناخته شود. به عنوان مثال، یک مجری عالی دارای یک سیستم پشتیبانی از همکاران است که به موفقیت او کمک میکنند. بنابراین ستایش نه فقط به بازیکن ستاره، بلکه به همه کسانی که به او کمک میکنند برسد. اکنون، برای ایجاد فضایی متناسب با پتانسیل بزرگ، باید یک شبکهی همآفرینی ستایش ایجاد کنیم. این امر مستلزم تشویق بیشتر افراد به ستایشکنندگان است.
در مطالعهای که با پژوهشگری به نام میشل گیلان انجام شد، نویسنده کشف کرد که ۳۱ درصد از افراد در محل کار خوشبین هستند اما درباره آن حرف نمیزنند و آن را ابراز نمیکنند. این افراد که ۳۱پنهان لقب گرفتهاند، میتوانند به ستایشگران بزرگ تبدیل شوند.
نویسنده پیشنهاد میکند تا ۳۱پنهان را از طریق مکالمه و نظرسنجی شناسایی کرده و سپس با ابراز تمجید در صورت امکان، با مثال هدایت کنید. ترغیب ۳۱ نفر برای پیوستن به تعریف و تمجید از شخص دیگر، یا پیشنهاد اینکه آنها ستایش خود را از طریق روشی مانند ایمیل بیان کنند، آنها را به ابراز مثبتاندیشیشان نیز ترغیب میکند. در نهایت، آنها نسبت به ابراز افکار مثبت اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت
ما باید در برابر فضای منفینگری ایستادگی کنیم، مسیر آن را تغییر دهیم، و بدانیم چه موقع باید از آن دور شویم.
آیا میدانید منفینگری مانند دود سیگار است؟ همانطور که دود سیگار را بدون اینکه خودمان آن را روشن کنیم استنشاق میکنیم، احساسات منفی دیگران را نیز جذب میکنیم.
هنگام پیگیری برای پتانسیل بزرگ این مشکل حادی است. صرف قرار گرفتن در معرض منفینگری، انگیزه را کاهش میدهد و باعث میشود اعتماد به نفس کمتری در رسیدن به اهداف خود داشته باشیم. خوشبختانه، راز چهارم شامل ایستادگی در برابر منفینگری است.
از آنجا که ما در حال دفاع هستیم، منطقی است که تاکتیکها را از جنگ وام بگیریم – در شرایطی که دفاع قوی کاملاً ضروری است. در جنگ، خندقها تا یک زمانی که ممکن باشد مهاجمان را متوقف میکنند، در حالی که قلعهها به ارتشها کمک میکنند تا قدرت خود را بازسازی کنند.
ما میتوانیم با پرهیز از منابع منفینگری مانند اخبار، ایمیلها و رسانههای اجتماعی در زمانهای خاص، در برنامههای روزمره خود خندق ایجاد کنیم. به عنوان مثال، روحیه ما اولین دقایق صبح و درست قبل از خواب آسیبپذیر است. سنگرهای ذهنی ما در این زمانها میتوانند به شکل جلسات سپاسگزاری برای یادآوری نکات مثبت و تمرین هوشیاری برای جلوگیری از حواسپرتی منفی باشند.
متأسفانه، حتی با داشتن بهترین سنگرها، احساسات منفی مانند استرس گاهی اوقات حال ما را بهتر نمیکند. وقتی این اتفاق میافتد، آیکیدو ذهنی ابزاری مفید است. هنر رزمی آیکیدو به مبارزان میآموزد تا ضربات حریفان خود را تغییر جهت دهند. به همین ترتیب، ما میتوانیم انرژی منفی را به مسیری مثبت هدایت کنیم.
یکی از راههای انجام این کار، یافتن معنا در موقعیتی است که منفیگرایی در آن رخ داده است. ما فقط درباره چیزهایی استرس میگیریم که برای ما مهم هستند و از خود میپرسیم «چرا این مسئله مهم است؟» میتوانیم دوباره به تصویر بزرگتری متصل شویم. به عنوان مثال، ریشه اضطراب یک نویسنده در یک مهلت تعیینشده میتواند تمایل به انتشار آثار او باشد. یادآوری این موضوع میتواند نویسنده را به ادامه کار ترغیب کند.
روش دیگر جهتدهی انرژی منفی به سمت مثبت یادآوری به خودمان است که تنها نیستیم. وقتی فهمیدیم افراد دیگر – اعم از همکاران یا اعضای خانواده – احساسات مشابهی را تجربه میکنند، میتوانیم توجه خود را به حمایت از آنها معطوف کنیم. این نیز پیوندها و ارتباطات ما را تقویت میکند.
اما هنگامی که دفاع و تغییر مسیر از کار میافتد، و ما نمیتوانیم منفینگری را متزلزل کنیم، شاید وقفه در کار میتواند مثمر ثمر باشد. تحقیقات نشان میدهد که وقفهها در واقع باعث بهبود بهرهوری، عملکرد و شادی ما میشوند.
و گاهی، وقفه دائمی ضروری است. اگر تلاشها برای مبارزه با منفینگری جواب نمیدهد، میتواند سیگنالی برای تغییر مسیر باشد. به این فکر کنید: کسی که تمام انرژی خود را در یک کار در بنبست قرار میدهد، فرصت پیشرفت در جاهای دیگر را از دست میدهد.
برای حفظ حرکت، شما باید معنی را برجسته کنید، موفقیت را تجسم کنید و هر پیروزی را جشن بگیرید.
در بخش قبلی معرفی، شما کشف کردید که چگونه با ایستادگی در برابر منفینگری مانع ایجاد پتانسیل بزرگ را از میان برداشتید. در حالی که منفینگری را مسدود میکنید، باید انرژی مخالف آن را نیز تولید کنید. به این دلیل که انرژی مثبت همان چیزی است که شما و اطرافیانتان را به سمت اهداف شما سوق میدهد. و این آخرین مرحله از استراتژی پتانسیل بزرگ است: حرکت پایدار.
پایداری و حرکت مداوم لازم است تا دائماً انرژی مثبت را به شبکهی همآفرینی تغذیه کنید. اما انجام این کار در مواقعی که استرس دارید یا مجبور به انجام کارهایی هستید که احساسات منفی را تقویت میکند، دشوار است. نویسنده وقتی با این شرایط روبرو میشود. ایجاد «تور معنا» را پیشنهاد میدهد. این شیوه داستان انرژیبخشی است که در مورد کار خود برای خودتان مینویسید.
به عنوان مثال، یک استاد یا معلم را در نظر بگیرید. او میتواند کار خود را به عنوان درجهبندی مقالات هفته به هفته توصیف کند. که بسیار دلگرمکننده نیست. اما اگر او بگوید که رهبران آینده را آموزش میدهد. به چیزی معنادارتر و در نتیجه انگیزه بیشتری دست میزند. بنابراین، وقتی از شما پرسیده میشود که چه کاری انجام میدهید یا روزهای خود را چگونه میگذرانید. باید داستانی را تعریف کنید که معنای عمیق زندگی شخصی و جمعی شما را برجسته میکند. این یعنی رسالت زندگی شما.
روش دیگر برای حفظ و پایداری حرکت از طریق قدرت تجسم است. وقتی چیزی را به وضوح در ذهن خود تصویر میکنید، احساس دستیابی به آن بیشتر میشود و شما را تشویق میکند. به عبارت دیگر، چشماندازهای موفقیت در آینده و نتایج مثبت همان تأثیر آهنرباها را دارند. آنها شما را به سمت خود میکشند. و یک راه عالی برای تجسم آینده روشن نوشتن هرچه بیشتر جزئیات در مورد آن است.
هنگامی که سرانجام به آنچه تصور کردهاید رسیدید. باید جشن بگیرید. نه فقط به این دلیل که به یک نقطه عطف مهم رسیدهاید. بلکه به این دلیل که جشنهای بزرگ و کوچک نیز به شبکه همآفرینی کمک میکند. لحظات جشن به شما یادآوری میکند که چقدر پیشرفت کردهاید و این شما را ترغیب میکند که به کارهای بیشتر بپردازید.
و شما نباید فقط نتایج پیشرفت یا نقاط عطف را جشن بگیرید. تجلیل از نقاط قوت و تلاش افراد، راهی مؤثر در افزایش حرکت است. مدیریت در مرکز تأمین قطعات تویوتا در آمریکای شمالی هنگامیکه آنها برنامهای را برای بزرگداشت نقاط قوت و موفقیت کارمندان آغاز کردند. این را فهمیدند. در آن سال، بهرهوری ۶ درصد افزایش یافت. که در مقایسه با افزایش معمول سالانه آنها در حدود ۱ درصد، پیشرفت چشمگیری داشته است.
با استفاده از جشن، تجسم و معنا برای پایداری حرکت، شما همچنین شبکه همآفرینی را حفظ میکنید که پتانسیل بزرگ را امکانپذیر میکند.
خلاصه نهایی
وقتی تلاش خود را معطوف به برقراری ارتباط با افراد دیگر و کمک به آنها در انجام هرچه بهتر امور میکنیم. میتوانیم با هم به پتانسیل بزرگ برای تغییر برسیم. این یک فرایند پنج مرحلهای است. ابتدا باید خود را با افرادی محاصره کنیم که بهترینها را در ما به نمایش میگذارند. سپس، باید براساس توان خود عمل کنیم تا تغییری ایجاد کنیم. و این قدرت را به اطرافیان خود نیز گسترش دهیم. گامهای بعدی تقویت دیگران از طریق ستایش و ایستادگی در برابر تأثیرات منفی مانند استرس است. در آخر، ما باید حرکت را از طریق معنا، تجسم مثبت و جشن حفظ کنیم.
مشق تغییر
آنچه افراد درست انجام میدهند را برجسته کنید.
مغز بر روی آنچه که ما به آن جلب میکنیم تمرکز میکند. بنابراین وقتی به چیزی منفی اشاره میکنیم. به نوعی، این رفتار را تقویت میکنیم. به همین دلیل مهم است که موارد مثبت را هرچه بیشتر برجسته کنید. یک عادت روزانه ایجاد کنید تا به کسی پیام تقدیر یا ستایش ارسال کنید. که کار درستی را انجام داده است. این پیامها نه تنها تعالی را ترغیب میکنند. بلکه به طور مرتب اندیشیدن درباره رفتار شایسته ستایش به ما کمک میکند نکات مثبتی را کشف کنیم. که ممکن است مورد توجه قرار نگرفته است.
این کتاب را میتوانید از سایت سایت آمازون تهیه کنید.