انجام کارهای درست را آسان کنید
جرج مککِون سخنران، نویسنده، استراتژیست و مجری پادکست واتس اِسِنشیال (ضرورت چیست) است. او از طرف شرکتهای فست کمپانی، نیویورک تایمز و فورچون مورد توجه قرار گرفته و برای مجله بازرگانی هاروارد مقاله نوشته است. کتاب ضرورتگرایی مککِون در سال ۲۰۱۴، پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز و همچنین او یک رهبر جهانی جوان در مجمع جهانی اقتصاد است.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟
هر چیزی در زندگی نباید دشوار باشد. و با این حال بسیاری معتقدند دستیابی به هر چیز ارزشمندی به تلاش زیادی نیاز دارد. فقط به این فکر کنید که مردم چگونه میگویند «سختکوشی جواب میدهد» یا به قرار دادن «خون، عَرَق و اشک» در یک پروژه اشاره میکنند. اما سختکوشی همیشه نتیجهی عالی را تضمین نمیکند.
بنابراین چگونه میتوانید رویکرد دیگری را امتحان کنید؟ چرا به جای اینکه خودتان را خسته کنید و بسوزانید، مسیر بی درد سر را طی نکنید و با کار کمتری به نتایج خود نرسید؟ شاید خیلی درست به نظر نرسد، اما ممکن است. و این خلاصهکتاب چگونگی این کار را به شما نشان میدهد.
در این خلاصهکتاب، پیدا خواهید کرد
- چگونه یک وان میتواند کار شما را آسان کند؛
- اقدام کوچکی که نتفلیکس را راهاندازی کرد؛ و
- چرا یک شروع ناقص میتواند چیز خوبی باشد.
بی درد سر کردن کارها با قرار گرفتن در وضعیت بیدردسر آغاز میشود و با نتایج بیدردسر به پایان میرسد.
آیا تا به حال تعجب کردهاید که چگونه بازی ورزشکاران برتر همیشه آسان به نظر میرسد؟ به عنوان مثال، به بازیکنان بسکتبال فکر کنید که پرتاب انجام میدهند. آنها چند ثانیه توپ را دریبل میکنند، زانوهای خود را خم میکنند و سپس، توپ را مستقیم به تور میاندازند. آنها این ضربه را بارها و بارها انجام میدهند و کاملاً بی درد سر به نظر میرسد.
در حال حاضر، مطمئناً تمرینات زیادی در به ثمر رساندن ضربات بسکتبال انجام شده است. اما چیز دیگری که کمک میکند قرار گرفتن در وضعیت ذهنی مناسب است. با استفاده از این روش، هر کاری که انجام میدهید نیز میتواند بی درد سر به نظر برسد و احساس شود.
برای اجرای بی درد سر مانند یک بسکتبالیست با تجربه، ابتدا باید وارد وضعیت بی درد سر شوید. در اینجا ذهن شما متمرکز و فاقد فرضیات محدودکننده است و بدن شما کاملاً آرام و پر انرژی است. در این حالت، هر چیزی را که امتحان کنید رایحهی خوش بهاری است.
دستیابی به وضعیت بی درد سر مستلزم غلبه بر نابسامانی ذهنی است. به همان روشی که یک رایانهی قدرتمند هنگام پر شدن هاردش کُند میشود، ذهن شما نیز هنگامی که پر از الگوها و فرضیات مفید نیست، سرعت شما را کم میکند. همانطور که پاک کردن هارد، رایانه را سرعت میبخشد، آزاد کردن ذهن شما از افکار منفی، شما را در وضعیت بی درد سر قرار میدهد.
در وضعیت بیدردسر میتوانید اقدام بیدردسر انجام دهید. این به معنای کار کمتر، اما دستیابی بیشتر است. بسیاری معتقدند که انجام کار بیشتر منجر به نتایج بهتر میشود – اما این درست نیست. بعد از یک نقطه خاص، کار سختتر باعث کاهش عملکرد میشود و تلاش اضافی را بیمعنا میکند.
به عنوان مثال، نویسنده در دو ساعت دو صفحه مینویسد. بنابراین شما تصور میکنید که دو برابر شدن زمان، خروجی را دو برابر میکند. با این حال، یک زمان چهار ساعته فقط سه صفحه نتیجه میدهد. اقتصاددانان این پدیده را قانون کاهش بازده مینامند و علاوه بر نتایج ناامیدکننده، منجر به فرسودگی میشود. اما با اقدام بیدردسر، بدون انجام کارهای بیشتر از حد و لازم به هدف خود میرسید.
و هنگامی که اقدام بیدردسر را برای فعالیتهای مناسب اعمال میکنید، نتایج مداوم ادامه خواهد یافت. این به معنی دستیابی به نتایج بیدردسر است و این است که چگونه کیوا [Kiva]، یک بستر سرمایهگذاری گسترده، به میلیونها کارآفرین کمک میکند. کیوا به هرکسی اجازه میدهد به کارآفرینان وام بدهد و پس از بازپرداخت پول به سایر کارآفرینان وام میدهد. بنابراین یک عمل واحد بارها و بارها نتیجه میدهد.
از طریق وضعیت بی درد سر، اقدامات بی درد سرو نتایج بی درد سر، انجام هر کاری را آسان میکنید.
جستوجوی روشهای راحتتر یا لذتبخشتر، ما را به وضعیت بیدردسر سوق میدهد.
گاهی اوقات، ما مغز خود را به دلیل مشکلات متلاشی میکنیم، فقط برای اینکه بفهمیم ما کارها را پیچیدهتر از آنچه که لازم است میکنیم. این مورد زمانی بود که از کیم، یک طراح چندرسانهای در یک دانشگاه، خواسته شد سخنرانیهای یک ترم را برای دوره خود ضبط کند. کیم که دیگر از این کار خسته شده بود، تصمیم گرفت به دنبال راهی آسان برای تحقق این درخواست باشد.
او به جای فیلمبرداری و ویرایش فیلمها در هر هفته، ابتدا پرسید که فیلمها برای چیست؟ او بعد از اینکه فهمید اینها برای دانشجویی است که نمیتواند به طور حضوری در کلاس شرکت کند، به دانشجوی دیگری پیشنهاد داد که سخنرانیها را با تلفن هوشمند ضبط کند. با رد این فرض که راهحل پیچیده است، کیم بدون هیچ دردسری به هدف خود رسید. این فقط یکی از راههای ورود به وضعیت بیدردسر است.
وقتی ما تصور میکنیم همه چیز پیچیده است، و درعوض، میپرسیم، «اگر این کار آسان باشد، چه میشود؟»، ما از راهحلهای ساده و بیدردسر بیشتر آگاهی پیدا میکنیم. این وارونگی بیدردسر است، و این است که چگونه کیم راهی بیدردسر را برای رسیدگی به خواستهای چالشبرانگیز پیدا کرد. وارونگی بیدردسر تفاوت بین این احساس است که انگار یک تخته سنگ را به سمت سربالایی هل میدهیم و میخواهیم با یک حرکت سریع آن را به سمت سربالایی بغلتانیم.
اما همیشه یک راه ساده برای مقابله با یک چیز وجود ندارد و در این سناریوها میتوانیم با سرگرمکننده کردن فعالیت، وارد وضعیت بی درد سر شویم.
به این فکر کنید: انجام برخی کارها را به دلیل دشواری یا خستهکننده بودن آنها به تعویق میاندازیم. اما اگر این فعالیتها را با چیزهایی که از آنها لذت میبریم جفت و جور کنیم، علامتگذاری انجام آنها در فهرست کارها چندان سخت نیست. به عنوان مثال، هنگامی که نویسنده پس از یک سفر طولانی به خانه برگشت و با تعداد زیادی پیام صوتی مواجه شد، هنگام استراحت در وان، همه را گوش کرد. و آنقدر از آن لذت برد که آرزو میکرد کاش بیشتر تماس میگرفتند!
علاوه بر تغییر رویکردمان نسبت به وظایف و چالشها، ما همچنین میتوانیم با اجازه دادن به استراحت ذهن و جسم خود وارد وضعیت بیدردسر شویم. بسیاری از ما حتی وقتی خسته هستیم و تمرکز نداریم، کار را دشوارتر و در این کار خود را خستهتر میکنیم. اما مطالعات نشان میدهد که افراد در زمینههای مختلف زمانی که در سه جلسه حداکثر ۹۰ دقیقهای کار میکنند و با وقفههای کوتاه از هم جدا میشوند، عملکرد بهتری دارند. روش خوب دیگر، محدود کردن حجم کار روزانه ما به چیزی است که میتوانیم تا روز بعد به طور کامل آن را بازیابی کنیم.
بدون اینکه بیش از حد به خود فشار بیاورید، برای انجام بسیاری از کارها از اقدام بیدردسر استفاده کنید.
این داستان را تصور کنید: در محل کار شما پروژه بزرگی به شما محول شده است و شما هم با اشتیاق عالی و تأثیرگذار، فوراً برنامهریزی را شروع میکنید. شما ایدهها را طوفان فکری میکنید، میدانید به چه منابعی نیاز خواهید داشت و جدول زمانی ایجاد میکنید. با اتمام برنامهریزی، این پروژه دارای جنبههای مختلفی است که از قبل به سختی تلاش خواهید کرد.
اما با استفاده از چند شیوهی اقدام بی درد سر، کار بر روی این پروژه – یا هر کار دیگری، برای این موضوع – ضروری نیست.
اولین قدم برای اقدام بی درد سر، تعریف آنچه به نظر میرسد «تمامشده» است.
داشتن یک ایده روشن از نتیجه نهایی به شما امکان میدهد فقط به اندازه نیاز کار کنید. اگر نمیدانید پایان چگونه است، آسان است که مدتها بعد از رسیدن به آن کار را ادامه دهید یا با تعقیب یک هدف مبهم خود را فرسوده کنید. بنابراین، قبل از شروع یک پروژه، یک دقیقه وقت بگذارید تا آنچه را تعیین کنید که برای آن کار میکنید.
تعریف هدف نهایی فقط برای پروژهها نیست. همچنین برای رسیدگی به فهرست کارها مفید است. نویسنده به جای داشتن یک فهرست طولانی که هرگز نمیتواند از آن عبور کند، فهرست «تمامشده برای روز» را مینویسد. این فعالیت شامل فعالیتهایی است که اگر در انتهای روز به پایان برسد، معنادارترین پیشرفت و رضایت را به همراه خواهد داشت.
اکنون، حتی زمانی که «تمامشده» را تعریف کردهاید، شروع کار هنوز هم دشوار است. یک شیوهی مفید این است که کوچکترین مرحله واضح را شناسایی کرده و سپس آن را بردارید. این اقدام حداقلی ملموس نامیده میشود – این کار به تلاش کمی نیاز دارد و شما را از تفکر بیش از حد نجات میدهد. رید هستینگز هنگامیکه برای اولین بار به فکر راهاندازی سرویس اجاره دیویدی افتاد که میتواند به یک بستر پخش آنلاین فیلم تبدیل شود، با یک اقدام حداقلی ملموس شروع کرد. وی یک دیویدی ارسال کرد تا بداند آیا دیویدیها بدون آسیب دیدن از طریق پست الکترونیکی قابل استفاده هستند. این اقدام کوچک، او را از مراحل بعدی آگاه کرد و امروز بیش از ۲۰ سال است که نتفلیکس یک غول پخش آنلاین فیلم است.
روش دیگر برای اقدام بیدردسر سادهسازی فرایند با حذف مراحل غیرضروری است. بسیاری از مراحل گنجاندهشده در کارها و پروژهها نیاز به تلاش بیشتری دارند، اما ارزش زیادی ندارند. یک راه خوب برای جلوگیری از این مسئله، در نظر گرفتن هدف نهایی و سپس پرسیدن این است که چگونه میتوانید در کمترین مراحل به آن برسید.
وقتی از شروع کار ناقص نترسید پیشرفت بیدردسر انجام میشود.
در سال ۱۹۵۹، صنعتگر هنری کرمر جایزهای را ایجاد کرد برای هر کسی که میتوانست هواپیمایی تک نفره برای نیروی انسانی بسازد. این حدود ۵۰ سال پس از اولین پرواز موفقیتآمیز بود، بنابراین این چالش عملی به نظر میرسید. اما جایزه بیش از ۱۷ سال بدون درخواست ماند.
شخصی که سرانجام برنده آن شد، پل مک کریود بود. او دریافت که شرکتکنندگان در حال ساخت ماشینهای گرانقیمتی هستند که چشمگیر به نظر میرسند، اما در آزمون پرواز شکست خوردهاند. رویکرد او ساختن چیزی ارزان و قابل تعمیر آسان بود. به این ترتیب، او میتواند هواپیما را چندین بار آزمایش و اسقاط کند و از هر تلاش برای طراحی مجدد و ساخت نسخهی بهتر استفاده کند. این یک مثال عالی برای پیشرفت از طریق اقدام بیدردسر است.
بسیاری از ما معتقدیم که کار ما باید از همان ابتدا کامل باشد. اما این فقط پیشرفت ما را کُند میکند. اقدام سادهای که با این اعتقاد مقابله میکند، آنقدر شجاعانه است که میتواند با یک نسخهی ناقص شروع کرد. اگر به خود اجازه دهیم با یک محصول ناقص شروع کنیم، میتوانیم از اشتباهات خود درس بگیریم و پیشرفت خوبی داشته باشیم.
برای اینکه کار ناقص را راحتتر کنیم، باید به دنبال فرصتهای کمخطر برای یادگیری از شکست باشیم. به این فکر کنید که چگونه برخی از فرزندان برای رفع مسئولیتهای مالی بزرگسالان، کمک هزینههای اندکی دریافت میکنند. همچنین وقتی کار ما خیلی بینقص نیست، کمک میکند تا انتقاد کمتری داشته باشیم. به جای انتقاد از آنچه انجام دادهایم، باید در وهله اول به خودمان به خاطر این تلاش تبریک بگوییم. هر تلاشی منجر به بهبود بیدردسر و از این رو پیشرفت میشود.
پیشرفت بسیار نزدیک به سرعت است و این جنبه دیگری است که میتوانیم از آن اقدام بیدردسر استفاده کنیم. به همان اندازه وسوسهانگیز است که کار کردن در ابتدای پروژه به طرز باورنکردنی سخت انجام میشود، این رویکرد در واقع به پیشرفت ما در طولانیمدت لطمه میزند. سرانجام ما خیلی زود خسته میشویم، و سپس به خود سخت میگیریم که به اندازهی کارهایی که قصد داشتیم انجام دهیم کار نکردیم.
یک استراتژی بهتر کار با سرعت آهسته اما سازگار است. انجام این کار مستلزم ایجاد محدودهای است که بدون خستگی ما را به جلو حرکت دهد. به عنوان مثال، یک نویسنده میتواند تصمیم بگیرد که روزانه کمتر از ۵۰۰ کلمه یا بیش از ۱۰۰۰ کلمه تولید نخواهد کرد. این قانون حتی در مواردی که وی انرژی لازم برای ادامه نوشتن از حد بالا را داشته باشد، اعمال میشود. اگر او وارد این ریتم شود، پیشرفت کُند اما پیوستهای را مشاهده میکند.
دانش و خودکارسازی اهرمهایی هستند که نتایج بیدردسر ایجاد میکنند.
میدانید که برای حفظ نتایج بعضی از کارها به تلاش مداوم نیاز دارید؟ به عنوان مثال، کارمندان هر ماه با دستمزد کار میکنند. آنها نمیتوانند کار یک ماهه خود را انجام ندهند و انتظار داشته باشند که وقتی متوقف میشوند حقوق خود را دریافت کنند. خروجی هرگز از ورودی فراتر نخواهد رفت.
چنین نتایج خطی در شرایط خاص اجتنابناپذیر است، اما تنها نتایج ممکن نیست. میتوانید یک بار تلاش کنید و پاداشهای آن را بارها و بارها بگیرید. به این فکر کنید که نویسندگان پس از نوشتن یک کتاب، سالها حق امتیاز دریافت میکنند. این مزایای مکرر نمونههایی از نتایج بیدردسر است و شما میتوانید با کمک اهرمها به آنها دست پیدا کنید.
اهرمها ابزاری هستند که هر تلاشی را که به آنها اعمال میشود به توان میرسانند، و اگر درست استفاده شود یادگیری یک اهرم فوقالعاده قدرتمند است.
برای استفاده مؤثر از یادگیری، اصول اساسی را در اولویت قرار دهید – به همین دلیل است که اتفاق میافتد و کار میکند. اینها عناصر سازنده دانش هستند. یک بار آنها را یاد بگیرید و میتوانید بارها و بارها و به روشهای مختلف آنها را اعمال کنید.
به عنوان مثال، اگر دانشآموزی فقط برای امتحان آماده شود، در عرض چند روز یا چند هفته اطلاعات را فراموش میکند. اما اگر او برای درک اصول درس وقت بگذارد، میتواند مدتها پس از اتمام آزمون آنها را بیان کند. و او میتواند با قرار دادن اطلاعات به زبان خودش، و سپس توضیح دادن آن برای شخص دیگر، تأثیر یادگیری را به حداکثر برساند. این باعث درک بیشتر او میشود.
همچنین میتوانید با کسب دانش از افراد و زمینههای مختلف، از یادگیری استفاده کنید. همانطورکه محققان دانشکده مدیریت کلاوگ دانشگاه نورث وسترن دریافتند. اتصال دانش از زمینههای مختلف منجر به ایدههای خلاقانه میشود. آنها تقریباً ۱۸ میلیون مقاله تحقیقاتی را ارزیابی کردند. سپس دریافتند که بهترین ایدهها از ترکیب دانش در زمینههای مختلف حاصل شده است.
اهرم دیگری که نتایج بی درد سر را تولید میکند، خودکارسازی هرچه بیشتر کارها است. این امر علاوه بر اینکه موجب اتلاف وقت و انرژی ذهنی میشود، احتمال خطا را نیز کاهش میدهد. شما به سادگی باید یک فرایند را یک بار تنظیم کنید. و میتوانید چندین بار به درستی کارها را انجام دهید. یکی از روشهای خودکارسازی خوب، ایجاد چک لیست پیش از انجام کار است. این به شما امکان میدهد وظایف را به راحتی انجام دهید بدون اینکه هر بار فرایند را به خاطر بسپارید.
همچنین ابزارهای مختلف فنی برای خودکارسازی مواردی مانند بودجهی ماهانه، خرید مواد غذایی یا تماس منظم با عزیزان وجود دارد. این انتخابها شما را از داشتن تصمیمات یکسان و مکرر نجات میدهد.
در همکاری با افراد معتمد و حل مشکلات قبل از وقوع آنها میتوانید از نتایج بیدردسر اطمینان حاصل کنید.
همه ما به گونهای با افراد دیگر همکاری و تعامل داریم. و متأسفانه، پیمایش در این روابط و حفظ آنها میتواند سخت باشد.
ممکن است تلاش کنیم تا در یک مدار قرار بگیریم یا ارتباط برقرار کنیم. گاهی اوقات، تعارضاتی وجود دارد که تعاملات را دشوار میکند. یا شاید مطمئن نباشیم که اطرافیان ما قادر به انجام آنچه لازم است هستند. به همین دلیل، رسیدن به هدف یا نتیجه گرفتن نیاز به تلاش بسیار بیشتری دارد.
اما لازم نیست اینگونه باشد. حتی در صورت تعارض با افراد دیگر، اهرمهایی وجود دارد که میتوانیم از آنها برای به حداقل رساندن تلاش خود و به حداکثر رساندن نتایج استفاده کنیم.
اعتماد وقتی که با دیگران کار میکنیم اهرم خوبی برای گرفتن نتایج بی درد سر است. این مانند روغنی است که باعث میشود قسمتهای مختلف موتور به راحتی کار کنند.
وقتی اعتماد وجود دارد، مجبور نیستیم زمان و تلاش خود را صرف مدیریت افراد یا روابط کنیم. ما میتوانیم با اطمینان از انجام آنها وظایف را تعیین کنیم. و ما میدانیم که هر مشکلی در اسرع وقت مطرح و رفع خواهد شد. این اعتماد با انتخاب افراد مناسب آغاز میشود و برای این کار میتوانیم وارن بافت، سرمایهدار بزرگ تجاری را مثال بزنیم. او با افرادی که با آنها همکاری میکند به دنبال صداقت، هوش و ابتکار است. این تصمیم برای یک بار به نتایج بیدردسری منجر میشود، زیرا چنین افرادی دائماً ارزشافزوده خواهند داشت.
همچنین ایجاد یک توافقنامه با اعتماد بالا مفید است. این امر با ترسیم واضح عناصر رابطه، مانند انتظارات، نقشها و اهداف، به عنوان پایهی اعتماد عمل میکند. ایجاد یک توافق با اعتماد بالا شامل تعریف نتایج مطلوب، توافق بر سر اینکه چه کسی چه کاری انجام میدهد. و تعیین قوانین و استانداردها. در این توافقنامه همچنین باید منابع در دسترس و همچنین نحوهی اندازهگیری و پاداش پیشرفت مشخص شود.
اکنون، حتی با بهترین افراد پیرامونی، باز هم گاه و بیگاه با مشکلاتی روبرو خواهیم شد. و اگرچه مدیریت مشکلات در هنگام بروز مشکلات خوب است، اما حتی بهتر است قبل از بروز آنها حل شوند.
به عنوان مثال، اگر مسائل مكرر دائماً ما را ناامید میكنند. چند دقیقه برای حل دائمی آنها، ما را از برخورد مکرر با آنها و رفع فوری باز میدارد. به این فکر کنید که به جای هرس کردن شاخهها، درخت را از ریشه ببرید. یک بار سرمایهگذاری در وقت و تلاش به معنای این است که دیگر مجبور نیستید با همان مشکل دوباره سروکله بزنید.
خلاصه نهایی
راه رسیدن به نتایج عالی لازم نیست پر پیچوخم باشد. وقتی این ایده را بپذیرید که همه چیز آسان و حتی لذتبخش است. ذهن خود را در برابر راهحلهای بی درد سر باز میکنید. و با مشخص کردن هدف خود و شناسایی اولین قدم کوچک و در عین حال قابل توجه، خود را به یک سری اقدامات بی درد سر هدایت میکنید. که منجر به پیشرفت مداوم و معنادار میشوند. سرانجام، هنگامی که از دانش، خودکارسازی و اعتماد استفاده میکنید، سیستمی ایجاد میکنید که نتایج تکراری را ایجاد میکند.
مشق تغییر
انجام وظایف را به آیینهای معنادار تبدیل کنید.
وظایفی که برای شما خستهکننده است میتواند به مواردی تبدیل شود که از انجام آنها لذت میبرید. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که آنها را با عملی ترکیب کنید که به آنها روح و معنا میبخشد. به عنوان مثال، گاری سازمان ماری کوندو پیشنهاد میکند هر وقت لباس خود را جمع و تا میکنید از لباس خود محافظت کنید. چراکه لباس از بدن شما محافظت میکند. و در خانهی نویسنده، کل خانواده هنگام تمیز کردن میز بعد از صرف شام با موسیقیهای کلاسیک دیزنی آواز میخوانند. بنابراین چیزی را در فهرست کارهای خود انتخاب کنید. و بیاندیشید که چگونه میتوانید آن را به یک آیین معنادار تبدیل کنید.
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.