چگونه هر کسی، در هرجایی میتواند متفاوت عمل کند
دنیایت را تغییر بده (که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است) یک راهنمای عملی برای کسانی است که آرزو دارند خود و اجتماعات پیرامونی خود را متحول کنند. ما میتوانیم به جای اینکه از همهی مشکلات جهان دلهره داشته باشیم، مواردی را که برای ما مهمترین است شناسایی کنیم و اقدامات مشخصی را در جهت یافتن راهحل انجام دهیم. حتی اقدامات کوچک نیز میتوانند اثرات موجداری داشته باشند و به دیگران القاء میکنند تا در تلاش برای تغییر به ما بپیوندند.
این کتاب برای رهبران کسبوکاری نوشته شده است که میخواهند تفاوت ایجاد کنند، فعالانی که میخواهند بیاموزند که چگونه یک جنبش پایدار ایجاد کنند، و کسانی که وقتی اخبار را تماشا میکنند یا میشنوند بیش از حد احساس فشار میکنند.
جان سی ماکسول نویسنده، مربی و سخنران پرفروش شماره یک نیویورک تایمز است که بیش از ۳۰ میلیون کتاب به پنجاه زبان فروخته است. راب هاسکینز مدیر وانهاپ [OneHope] است، سازمانی که در زندگی بیش از ۱.۶ میلیارد جوان در سراسر جهان تأثیر داشته است.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ یک اقدام کوچک در هر زمان، دنیای شما را تغییر میدهد.
آیا تا به حال احساس کردهاید که در حد توان بالقوه خود عمل نمیکنید؟ اینکه ایدههای بینظیری برای کمک به دنیا دارید، اما نمیدانید حتی از کجا شروع کنید؟
همهی ما توانایی ایجاد تغییر را داریم، اما بیاندازه مشکلات اجتماعی جهان، ما را غرق کرده است و در نهایت هیچ کاری انجام نمیدهیم.
این یادداشت به شما نشان میدهد که چگونه از نیت خیر به سمت اقدام حرکت کنید. شما خواهید فهمید که چگونه میتوانید یک هدف معنادار را شناسایی کنید، یک تیم خوب را به خدمت بگیرید و ارتباط قدرتمندی برقرار کنید. از همه مهمتر، خواهید آموخت که همهی تحولات عمیق از درون ناشی میشود. اگر مطابق ارزشهای خود زندگی کنید، تأثیر مثبتی بر روی افراد اطراف خود خواهید گذاشت و جهان را تغییر خواهید داد. دنیایت را تغییر بده
در این یادداشت یاد خواهید گرفت
- چرا اقدامات کوچک میتوانند منجر به تغییرات بزرگ شوند،
- نحوهی بکارگیری و استخدام تیم تحول؛ و
- چرا اشتیاق برای پایداری یک حرکت کافی نیست.
برای تغییر جهان، شما باید با شجاعت تمام امیدوار باشید.
هر روزنامهای را باز کنید، با اخبار وحشتناک دربارهی جهان بمباران خواهید شد. صدها هزار مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا، آتشسوزی در کشورها، از دست دادن شغل و خانهی مردم – این فهرست همچنان ادامه دارد.
خواندن این نوع اخبار میتواند شما را به ناامیدی سوق دهد. اما توانایی تحمل روحیهی خود را ندارید یا منتظر حل مشکلات جهان توسط افراد دیگر هستید. اگر واقعاً میخواهید دنیا را تغییر دهید، باید فکر کنید که چگونه میتوانید بخش منحصربهفرد از راه حل شوید.
ما وقتی این اعتقاد را داریم که نمیتوانیم دنیا را تغییر دهیم، محدودیتهای مصنوعی برای خود قرار میدهیم. بنابراین اولین قدم برای تبدیل شدن به بخشی از راهحل تغییر این طرز فکر است. ما باید فرضیات پنهان و باورهای بدبینانه خود را به چالش بکشیم. شما باید عقاید بدبینانه خود را با این باور جای دهید که میتوانید تغییری ایجاد کنید. مطمئناً، شما ممکن است نتوانید گرسنگی جهان را با یک حرکت از بین ببرید و حل کنید، اما میتوانید سهم ارزندهای در آن داشته باشید.
برایان جارت هر دلیلی برای بدبینی و ناامیدی نسبت به دنیا داشت. وی که توسط پدر رها شده بود، از کودکی قربانی سوء استفاده جنسی شد. او نوجوانی خود را به نوشیدن و تلاش برای بی حس کردن درد سپری کرد، اما با گذشت سالها، چیزی تغییر کرد. او فهمید که فرصت کمک به جوانان در همان موقعیتی را که در آن قرار داشته است دارد. او جرأت کرد که به آیندهای متفاوت – برای خودش و جوانانی که با آنها کار میکرد امیدوار باشد. جارت و همسرش لونسام داو رَنچ [Lonesome Dove Ranch] را تأسیس کردند، مکانی برای بهبود و توانبخشی برای جوانانی که بزهکاری کرده بودند. از آن زمان آنها تغییراتی در زندگی هزاران جوان ایجاد کردهاند.
شما نیز مانند جارت باید با شجاعت نسبت به آینده امیدوار باشید. امید منفعل نیست امیدوار بودن به معنای این نیست که شما سر خود را در برف فرو میبرید و فقط به بهترینها امیدوار هستید. در عوض، این بدان معناست که شما از مشکلات گستردهای که با آن روبرو هستید آگاهید و معتقدید که با اقدام میتوانید به بهتر شدن اوضاع کمک کنید. همانطور که در بخش بعدی یادداشت یاد خواهیم گرفت، همهی ما میتوانیم کاتاسرعتدهندهی تغییرات شویم. ما به سادگی باید علتی را که ما را تحت تأثیر قرار میدهد شناسایی کنیم و سپس به کار بپردازیم. دنیایت را تغییر بده
با شروع کارهای کوچک سرعتدهندهی تغییر شوید.
مردی در امتداد ساحلی بادی که پر از ستاره دریایی است که توسط طوفان غرق شده است قدم میزند. او پسری را میبیند که ستاره دریایی را یکی یکی به دریا میاندازد و از او میپرسد که چرا مزاحم شده است؟ به هر حال، هزاران ستاره دریایی در ساحل وجود دارد و پسر نمیتواند همهی آنها را نجات دهد. پسر جواب میدهد، «من نمیتوانم همهی آنها را نجات دهم، اما میتوانم برای این ستاره دریایی تفاوت ایجاد کنم.»
این داستان معروف درباره پسر و ستارهی دریایی حاوی حقایق قدرتمندی در مورد نحوهی فعالیت است. شما نمیتوانید تمام دنیا را نجات دهید، حداقل نه یک باره. اما میتوانید از جایی شروع کنید. با جهش در عمل افراد دیگر را به انجام این کار ترغیب میکنید.
هنگامی که یکی از نویسندگان، راب هوسکینز، به لیما سفر کرد، با دختری به نام تیفانی آشنا شد که با خانوادهاش در فقر زندگی میکرد. خانواده در یک کلبه زندگی میکردند و پدرش با مشروبات الکلی مشکل جدی داشت. راب با اتصال او به سازمانهای محلی و خدمات پشتیبانی به او کمک کرد. به لطف این مداخله، تیفانی موفق شد دبیرستان را به پایان برساند و حتی در نهایت مدرسه خود را برای سایر کودکان جامعه تأسیس کرد. رهبری او پدرش را ترغیب کرد که دیگر مشروبات الکلی را ترک کند و تمام خانوادهاش نیز در این کار مشارکت کردند.
این فقط یک نمونه از چگونگی موجدار شدن اقدامات کوچک به سمت بیرون است و ایجاد تحول بزرگتری از آنچه تصور میکنید. راب یک سرعتدهنده برای تغییر بود، و باعث ایجاد انگیزه در تیفانی و سپس خانواده و جامعهاش شد.
بنابراین چگونه میتوانید یک سرعتدهنده برای تغییر در جامعهی خود باشید؟ خُب، با تمرکز بر نقاط قوت و احساسات خود شروع کنید. ویژگیها و تجربیات منحصربهفرد شما چیست؟ از کجا میتوانید به دنیا ارزش اضافه کنید؟ در گذشته در انجام چه کاری موفق بودهاید؟ مهم این است که شما رؤیای خود را داشته باشید – متناسب با آنچه شما هستید و آنچه برای شما مهم است باشد.
پس شما باید از داشتن نیت خوب به سمت انجام کارهای خوب بروید. حرف زدن به قول معروف مالیات ندارد و باد هوا است! شما میتوانید تمام زندگی خود را با تأمل در مورد نحوهی ایجاد تغییر بگذرانید و فقط صحبت کنید. اما قدرت واقعی در اقدام با احساس و فوری نهفته است. منتظر یک برنامه کامل نباشید. شاید هرگز ندانید که چطور دقیقاً باید با این مشکل کنار بیایید. به عنوان مثال، راب طرح جامع دقیقاً چگونگی کمک به تیفانی را نداشت. او فقط میدانست که باید کاری انجام دهد – بنابراین نترسید، داخل مسئله پرید و اقداماتی را انجام داد که در آن زمان فکر میکرد نتیجه میدهد. شما نیز باید جسارت داشته باشید که از جایی شروع کنید و در ادامه کار یاد بگیرید.
هنگامی که چرایی خود را شناسایی کردید، باید یک تیم تحول را جذب کنید.
سام یودر صاحب کسبوکار كوچكی است كه در مارس سال ۲۰۲۰ یکی از بسیاری از افراد تحت تأثیر ویروس کرونا قرار گرفت. با تعطیل شدن اوهایو، او شبها بیخوابی داشت و سعی در یافتن راههایی برای ادامه پرداخت حقوق برای تیم صد نفره خود بود.
راهحل از یک چهارم غیرمنتظره بود: یک شرکت تولیدی با او تماس برقرار کرد. آنها پرسیدند که آیا شرکت وی میتواند به آنها در ایجاد محافظهای پلاستیکی کمک کند – ماسکهایی که به شدت مورد نیاز کادر پزشکی و پرستاری بودند. شرکت تولیدی مواد اولیه را دراختیار داشت، اما کارکنان و امکانات تولیدی در اختیار نداشت. سام و کارکنانش نیازی به قانع کنندهای نداشتند. آنها تأسیسات خود را به انبار تولید ماسک تبدیل کردند و موفق شدند هر روز ۳۵,۰۰۰ ماسک تولید کنند. سام نه تنها میتوانست حقوق و دستمزد خود را پوشش دهد، بلکه با توجه به اینکه همه برای ایجاد تغییر در وضعیت کنونی، روحیه شرکت هرگز بالاتر نبود.
این مثال قدرت بالای کار تیمی را نشان میدهد. سام یودر یک رهبر استثنایی است. اما او بدون تعهد کارکنان خود و همکاری شرکت چاپخانهای که مواد اولیه را اهداء میکرد، میتوانست خیلی کم کار کند. آنها با هم، کمک بزرگی به مبارزه برای ایمن نگه داشتن کادر پزشکی و پرستاری در برابر ویروس کرونا کردند. دنیایت را تغییر بده
تغییرات واقعی همیشه در متن تیم تحول اتفاق میافتد. با هم، میتوانیم بیش از هر نفر تنها و از هم جدا موفق باشیم. اما چگونه افراد کامل را برای عضویت در تیم خود پیدا میکنید؟
برای شروع، باید به دنبال افرادی بگردید که قبلاً کاری را انجام میدهند که شما به آن علاقه دارید. نیازی به اختراع مجدد چرخ نیست. اگر در حال حاضر سازمانهای عالی در آنجا وجود دارد، پس میتوانید به آنها بپیوندید و ایدههای بینظیر خود را به تلاش آنها اضافه کنید.
اگر نمیتوانید سازمان مناسبی پیدا کنید، ممکن است لازم باشد سازمان خود را تأسیس کنید. دیدگاه خود را با دوستان، خانواده و همکاران خود به اشتراک بگذارید. از آنها بازخورد بخواهید و سپس از آنها دعوت کنید تا در ایجاد تغییرات با یکدیگر به شما بپیوندند. این افراد انگیزه مییابند که با دیگران ارتباط برقرار کنند و برای هدفی بزرگتر از خودشان کار کنند.
به یاد داشته باشید که کار با افراد مناسب مهمتر از کار با جمعیت زیادی است. اطمینان حاصل کنید که خود را با افرادی احاطه کردهاید که ارزشهای شما را به اشتراک میگذارند و مایل به تلاش برای دستیابی به راهحل هستند.
اشتیاق برای ایجاد یک حرکت پایدار برای تغییر کافی نیست – شما به اهداف مشخص و رهبری خوب نیاز دارید.
معترضین اشغال وال استریت پر از شور بودند. در سال ۲۰۱۱، آنها هفتهها در پارکهای نیویورک در چادرها خوابیدند. آنها شعار میدادند تا این که خسته شوند. آنها روزها و ساعتها در جلسات و بحثها شرکت میکردند. و تلاش آنها از یک جنبش جهانی الهام گرفت. اما اعتراضات خیلی زود خاموش شد. چرا؟
خُب، علیرغم تعهد آنها، اعتراضات اشغال وال استریت هرگز پیرامون یک هدف مشخص هماهنگ نشدند. هدف از این اعتراضات، نگرانی در مورد فساد وال استریت، اختلاف درآمدی، گرم شدن کره زمین و فهرست طولانی از علل دیگر بود. اما صرفاً مخالفت با چیزی کافی نیست. تحول واقعی نیاز به هدفی مثبت دارد که در جهت رسیدن به آن کار کند.
وال استریت را اشغال نکرد، همچنین از هدف مشخصی برخوردار نبود و از رهبری واقعی نیز برخوردار نبوده است. این از طریق طراحی بود – جنبش سعی داشت غیر سلسلهمراتبی باشد و با اتفاق نظر دربارهی همه چیز تصمیم بگیرد. اما این بدان معنا بود که گروه وقت زیادی را برای جلسات غیرمولد تلف میکردند و تعداد زیادی آشپز داشتند که سعی داشتند آبگوشت ضربالمثل را با دستور کارهای متناقض به هم بزنند.
تحول موفق به رهبران خوبی نیاز دارد. ما فقط برای یک مثال خوب باید به جنبش حقوق مدنی دههی ۱۹۶۰ اشاره کنیم. مبلغ جوان مارتین لوتر کینگ جونیور با رهبری الهامبخش و مداوم خود گامهای عظیمی در مبارزه با تبعیض نژادی برداشت و اعتراضات غیر خشونتآمیزی را در سراسر کشور به وجود آورد که به تصویب قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ کمک کرد. پس از ترور کینگ، معاون وی این مسئولیت را به عهده گرفت. اما او یک رهبر کمتر کارآمد بود و جنبش به همین ترتیب دچار تزلزل شد.
البته یک رهبر بدون سازماندهی خوب هیچ چیز نیست. هر حرکتی نیاز به ستون فقرات پشتیبانی سازمانی – اعم از رسمی یا داوطلبانه – دارد که به حرکت تمام چرخهای اصلی بریا حرکت کمک میکند.
و تحول فقط زمانی میتواند اتفاق بیفتد که رهبران توسط یک جنبش مردمی پشتیبانی شوند. بدون آن، برای شکوفایی خیلی سطحی خواهد بود. فقط به نمونه مبارزات انتخاباتی مایکل بلومبرگ برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ نگاه کنید. او پول زیادی را برای این مشکل صرف کرد، و تمام نامزدهای دیگر را برای مبارزات انتخاباتی نزدیک به یک میلیارد دلاری خود هزینه کرد. اما او موفق شد تنها در یک مسابقهی اصلی پیروز شود. هیچ جنبش مردمی گستردهای وجود نداشت که برای او بجنگد، بنابراین هیچ مبلغی نمیتوانست تغییر واقعی او را بخرد.
تغییر واقعی با رهبری از بالا به پایین و پشتیبانی از پایین به بالا صورت میگیرد. از همه مهمتر، این اتفاق میافتد زمانی که همه در پیرامون یک هدف مشترک متحد شوند.
برای تغییر جهان، باید با ارزشهای خوب زندگی کنید.
تصور کنید که با یک رهبر تجاری برای صرف ناهار با طرحی الهامبخش برای تغییر جهان پشت یک میز نشستهاید. شما کاملاً عقاید او را درگیر خود میکنید و آمادهی امضای پیشنهاد او هستید. اما میبینید که پیشخدمت کوتاهی کرده است. ناگهان در مورد همکاری با او تردید جدی دارید. دنیایت را تغییر بده
هیچ کس نمیتواند به رهبری که ارزشهای خوبی ندارد اعتماد کند. به همین دلیل تجسم ارزشهای خوب برای هر کسی که میخواهد در تغییر و تحول جهان به سمت بهتر فعال باشد ضروری است.
هر مذهب و سنت معنوی اصلی از یک ارزش اساسی حمایت میکند: با دیگران با روشی که دوست دارید با شما رفتار شود رفتار کنید. این اصل اساسی باید زیربنای هر ارزشی باشد که شما به عنوان یک رهبر پرورش میدهید. اگر در هر کاری که دارید رفاه دیگران را در اولویت خود قرار دهید، میتوانید از یک موفقیت فوقالعاده مطمئن باشید.
اما اگر در محیطی بزرگ شوید که این نوع ارزشها هرگز آموزش داده نمیشود، چه میکنید؟ آیا این بدان معناست که شما هرگز نمیتوانید تغییر مثبتی در جهان ایجاد کنید؟ با تأکید، نه نکته قابل توجه در مورد ارزشهای خوب این است که میتوان آنها را تمرین و یاد گرفت. زندگی مطابق با ارزشهای خوب، انتخابی است که هر روز انجام میدهید نه یک کیفیت ذاتی. افرادی که انتخاب میکنند ارزشهای خوب را بپذیرند میتوانند زندگی و دنیای اطراف آنها را کاملاً دگرگون کنند.
این مثال الهام بخش را از چیهواهوآ [Chihuahua]، مکزیک بگیرید. یک رهبر تجاری در حال آموزش ارزشها با کارمندان خود بود. وقتی به ارزش بخشش رسید، یکی از کارمندانش، رنه، حرف او را قطع کرد. وی گفت: «من نمیتوانم این ارزش را اتخاذ كنم.» برادر رنه کشته شده بود و او مصمم بود که به عنوان انتقام قاتل را پیدا کند و بکشد. با این حال، آموزش ارزشها تأثیر زیادی بر رنه گذاشت. به آرامی شروع به تغییر دیدگاه خود کرد. وقتی سرانجام با قاتل برادرش دیدار کرد، سرانجام او را بخشید. ارزشهای جدید او به وی اجازه داد تا چرخهای از خشونت و نابودی را به چرخی برای سلامتی هر دو خانواده تبدیل کند.
ارزشهای خوب از شرایط خاص فراتر میروند. هنگامی که آنها درونی میشوند، برای همهی اقدامات آینده نقشهای به شما میدهند. ارزشهای خوب میتوانند تأثیر مثبتی بر هر جنبه از سازمان داشته باشند. به عنوان مثال، بانک گواتمالا بنتراب [BANTRAB] طی سالهای پس از اجرای آموزش ارزش برای هر یک از کارکنان، در سبد مالی خود تقریباً ۲۰ درصد رشد داشته است. آنها همچنین به عنوان یکی از بهترین مکانها برای کار سه سال متوالی رتبهبندی شدند. کارمندان با ارزش سازمانهای موفقی ایجاد میکنند.
سریعترین راه ایجاد تغییر، گفتوگوهای تحولآفرین است.
آخرین باری که با دوستانتان برای یک گفتوگوی دلنشین دور هم نشستید چه زمانی بود؟ این نوع صحبتها غذا را سرد میکند و شمعها را میسوزاند تا بحث داغ تمام شود؟ دنیایت را تغییر بده
اشتراکگذاری وعدههای غذایی تقریباً بیشتر از غذا خوردن دلپذیر است. این در مورد برقراری ارتباط با افراد دیگر از طریق گفتگوی خوب نیز صدق میکند. گفتوگو پلی برای غلبه بر ناملایمات و یافتن راهی برای پیشروی است که احساس میکنید در مرحلهای بسیار سخت گیر کردهاید. گفتوگو به شما این امکان را میدهد که دیدگاههای یکدیگر را ببینید و واقعیت اوضاع را تصدیق کنید، حتی وقتی احساس خیلی سختی داشته باشید.
نویسندگان چنان مشتاقانه به قدرت گفتوگو برای ایجاد تغییر معتقدند که آنچه را میزهای تحول مینامند، سنگِ بنای روششناسی و آموزش خود قرار دادهاند. در حقیقت، بیش از ۱.۳ میلیون نفر دور حدود ۲۰۰,۰۰۰ میز تحول در سراسر جهان به عنوان بخشی از کارهای غیرانتفاعی نویسندگان نشسته بودند.
اما، دقیقاً، میزهای تحول چیست؟ گروهی از افراد هستند که کنار هم نشستهاند و در مورد ارزشها و چگونگی ایجاد تغییر گفتوگو میکنند. شروع چنین میزهایی ساده است. شما به هیچ آموزش پیشرفته یا منابع خاصی احتیاج ندارید. شما به سادگی باید از خود بپرسید، آیا من آمادهام که روی خودم کار کنم؟ و آیا انجام چنین کاری به نفع دیگران در جامعهی من خواهد بود؟ اگر به این سؤالات پاسخ مثبت دادید، پس فقط شروع کنید. از سه نفر دیگر دعوت کنید تا برای گفتوگوی هفتگی به شما بپیوندند.
هر هفته، شما در مورد ارزشهای خاص بحث خواهید کرد، و هر یک از اعضای گروه فرصتی برای ارزیابی نحوهی زندگی خود را دارد. همهی افراد حوزههایی را شناسایی میکنند که باید در آنها رشد کنند یا روی چیزی کار کنند و سپس، اقدامات خاصی را میتوانند در آن زمینه انجام دهند. در جلسهی پیگیری، همهی اعضای گروه درباره اقداماتی که انجام دادهاند بحث میکنند.
میزهای تحول به صدها هزار نفر کمک کرده است تا در جوامع خود تغییر ایجاد کنند. آنها مؤثر هستند؛ زیرا زمینههای مشترکی را فراهم میکنند تا افراد صادقانه و اصیل گرد هم بیایند. پویایی گروه همچنین احساس قدرتمندی از پاسخگویی را ایجاد میکند، اعضاء را تشویق میکند تا اقدامات پیگیری کنند که به آنها انجام دادهاند. و تکرار جلسات فضایی را ایجاد میکند تا کار در زندگی مردم جا بیفتد. تکرار زیاد به این معنی است که اعمال به صورت عادت در میآیند و برای مردم خمیرمایه طبیعی آنها میشوند. تغییر از این میزها آغاز میشود و از طریق گفتوگوی تحولآفرین فرصتی برای شکوفایی به آنها داده میشود.
برای ایجاد تغییر، باید نتایج خود را به طور عینی اندازهگیری کنید.
بسیاری از فعالان و رهبران با توجه به احساسی که نسبت به آنها دارند، ارزیابی میکنند که اقدامات آنها تا چه اندازه موفق بوده است. اما نکته در اینجا وجود دارد: احساس خوب در مورد کاری همان کار خوب نیست.
این چیزی است که نویسنده راب هوسکینز آن را خیلی خوب میداند. تیم وی با تب و تاب برای مقابله با همه گیری اچ آی وی / ایدز در سوازیلند کار میکرد و مطمئن بودند که آنها باید تغییری ایجاد کنند. اما ارقام رسمی نشان داد که میزان عفونتهای اچ آی وی در واقع در حال افزایش است. آنها سخت کار میکردند، اما در واقع تأثیری که لازم داشتند را نداشتند.
از آن زمان به بعد، راب مصمم بود که موفقیت برنامههای خود را به طور عینی ارزیابی کند تا مطمئن شود که آنها تفاوت واقعی ایجاد میکنند. وی سیستمی را به نام پنج D معرفی کرد که از آن زمان تاکنون به آن اعتماد کرده است. با استفاده از این مراحل، شما نیز میتوانید اثربخشی اقدامات خود را به طور دقیق ارزیابی کنید.
اولین D کشف است. این مرحله جمعآوری اطلاعات فرایند است. اگر به تازگی کار خود را شروع کردهاید، پس یک ارزیابی از محیط انجام دهید تا دریابید که از چه منابعی میتوانید استفاده کنید. با افرادی که قبلاً روی این مشکل کار کردهاند مصاحبه کنید و دربارهی نیازهای خاص جامعهای اطلاعات کسب کنید که برای کمک به آن کار میکنید.
دومین D طراحی است. در این مرحله از فرایند، شما یک برنامهی اقدام طرحریزی کنید. برای انجام این کار، باید آنچه را دوست دارید پروژه شما به دستآوردی برسد تجسم کنید و سپس به عقب برگردید. مراحل مشخصی را که باید برای رسیدن به هدف خود بردارید مشخص کنید و به این فکر کنید که چگونه اثربخشی آنها را اندازهگیری میکنید. سپس یک جدول زمانی بلندپروازانه اما قابل دستیابی برای تکمیل تنظیم کنید.
D سوم مخفف پیادهسازی است. این مرحله بسیار مهمی است که شما در واقع وارد عمل میشوید و به کار خود میپردازید. ایدههای خود را در عمل آزمایش کنید، از کوچک شروع کنید. این بهترین راه برای یادگیری اینکه آیا آنها مؤثر هستند یا چیزی که برای اصلاح آن نیاز دارید وجود دارد.
چهارمین D مخفف مستند است. این مرحله شامل ثبت دقیق سوابق فعالیتها و تأثیر آنها است. به چند نفر رسیدهاید و پروژه شما به چه نتایج قابل اندازهگیری خاصی رسیده است؟ مستندات چه به صورت آنلاین و چه به صورت کاغذی ستون فقرات هرگونه ارزیابی را تشکیل میدهند.
و سرانجام، D پنجم مخفف آرزو است. همراه با تیم خود، در مورد پیشرفت حاصل تأمل کنید و تصور کنید که چه چیزی برای آینده امکانپذیر است.
حالا دوباره شروع کنید. ارزیابی تأثیر با توجه به پنج D یک فرایند خطی نیست. بلکه چرخه است. تغییر جهان به معنای تأمل مداوم در پیشرفت خود، و اصلاح اعمال خود است.
خلاصه نهایی
پیام کلیدی در این یادداشت
تمرین تغییر
هنر گفتن داستانهای الهامبخش را تمرین کنید.
اگر میخواهید یک ارائه مؤثر داشته باشید، سعی کنید یک داستان جذاب را در آن بگنجانید. داستانها تخیل مخاطب را درگیر خود میکنند. آنها دلچسب و به یادماندنی هستند و از همدلی الهام میگیرند. اگر میخواهید مردم واقعاً با آنچه شما میگویید درگیر شوند، از تجربهی شخصی خود داستانی هیجانانگیز بسازید که ایدهی شما را به نمایش میگذارد. این بسیار جذابتر از یک توضیح خشک و نظری خواهد بود.
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.