علوم اعصاب تجلی و چگونگی تغییر همه چیز
جادوی ذهن (۲۰۲۴) تجلی را بهعنوان یک تمرین روزانه تغییر میدهد. که در آن هدایت توجه، پرورش گفتوگوی درونی نیرومند، و استفاده از ابزارهایی مانند مراقبههای هدایتشده و تمرینهای روزانه میتواند دگرگونیهای مثبت را نشان دهد.
دکتر جیمز آر. دوتی، استاد جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد و مدیر مرکز تحقیقات و آموزش ترحم و نوعدوستیست که درباره علوم اعصاب شفقت و نوعدوستی تحقیق میکند. جادوی ذهن
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ مهار قدرت تجلی
تجلی، هنر قاببندی یک قصد بهقدری واضحست که عمیقاً در ناخودآگاه ذهن مستقر میشود. و شبکههای مغزی را فعال میکند که جهت دستیابی به آن هدف هستند. این شامل پرورش یک باور شدید به امکانست. اینکه شما قادر هستید رفاه و موفقیتتان را تضمین نمایید، فراتر از شرایطتان.
این عمل باعث ایجاد خوشبینی گرایشی میشود، ویژگی که با مزایای متعددی از جمله سلامت جسمی و روانی بهتر، افزایش انعطافپذیری و احتمال بیشتر دستیابی به اهداف مرتبطست. ریشه در سنتهای معنوی باستانی مانند متون مقدس ودایی و «قانون جذب» استورنتالیستهای نیوانگلند دارد. امروزه، درک ما از نوروپلاستیسیته – توانایی مغز برای بازسازماندهی مسیرهای عصبی – بینش علمی در مورد سازوکارهای تجلی ارائه و نشان میدهد که این تمرین معنوی باستانی ریشه در علم دارد.
با تمرکز افکار و عواطف بر نتایج مطلوب، مسیرهای عصبی مرتبط را تقویت میکنیم. احتمال اعمال همسو را افزایش میدهیم و یک چرخه تجلی خودتقویتکننده ایجاد میکنیم. اگرچه نوشدارویی نیست، اما با باز کردن ظرفیت ذهن، تابآوری، طرز فکر مثبت و همسویی اقدامات با عمیقترین آرزوهای ما را تقویت میکند. جادوی ذهن
این خلاصهکتاب شما را در شش مرحله تجسم و تجلی مؤثر راهنمایی میکند.
مرحله اول: تمرکز
در درون هر یک از ما نیروی درونی قدرتمندی نهفتهست که منتظر فعال شدنست. با این قدرت میتوانیم ناراحتی را تحمل کنیم، رضایت را به تأخیر بیندازیم و واکنشمان را به هر موقعیتی کنترل کنیم. این قدرت چیست؟ تمرکز. از طریق تمرکز، میتوانیم توجهمان را بهسمت نیات مثبت درونیمان هدایت و از حواسپرتیها و موانعی گذر کنیم که زندگی بر سر راه ما قرار میدهد.
در دنیایی که امروز در آن فعالیت میکنیم، تمرکز ما در معرض تهدید دائمیست. برای مثال، گوشیهای هوشمند طوری طراحی شدهاند که توجه ما را به خودشان جلب کنند، بهطوریکه متوسط آمریکاییها ۱۴۶۰ ساعت در سال روی این دستگاهها صرف میکنند؛ معادل ۹۱ روز بیداری. این دستگاهها طوری طراحی شدهاند که توجه ما را بدزدند و وقتی کنترل تمرکزمان را از دست میدهیم، احساس درماندگی و خستگی میکنیم. با این حال، گوشیهای هوشمند تنها مقصر نیستند. سایر عوامل محیطی، ناراحتی شرطی، و چرخههای افکار و رفتار منفی، همگی میتوانند به احساس درماندگی و ناتوانی در تغییر کمک کنند. جادوی ذهن
اما این درماندگی یک توهمست. همه ما دارای اختیار، قدرت شکلدهی به زندگی و شرایطمان هستیم. چیزی که ما باید دوباره به دست آوریم، احساس عاملیت و خودکارآمدیست؛ این باور که ما قادر به انجام اهدافمان هستیم.
خودکارآمدی
خودکارآمدی یک نیروی قویست که اغلب بهعنوان یک پیشگویی خودشکوفایی عمل میکند. یک حس قوی از خودکارآمدی ما را بهسمت هدف بالاتر و تلاش بیشتر برای پیگیری آرزوهایمان سوق میدهد. این پایهایست که قدرت ما برای تجلی بر آن استوارست. و ما را قادر میسازد تا از عادات ذهنی رها شویم که ما را در حلقههای بازخورد بدبختی، بیتفاوتی و ناامیدی گرفتار میکنند.
برای به دست آوردن نتایجی که میخواهیم، ابتدا باید به تواناییمان در تولید آن نتایج ایمان داشته باشیم. اینجاست که فراشناخت – آگاهی و درک فرایندهای فکری خودمان – وارد عمل میشود. فراشناخت به ما این امکان را میدهد که باورها و الگوهای محدودکنندهای را که ما را عقب نگه میدارند، بشناسیم. بر آن غلبه کنیم و راه را برای رشد و تحول شخصی هموار کنیم. جادوی ذهن
برای ایجاد قدرت تمرکز درونی و پرورش حس عاملیت و خودکارآمدی، این تمرین را بیازمایید:
یک موقعیت راحت بیابید، استراحت کنيد و عمیق نفس بکشید. خودتان را در حال نمایش رفتاری تجسم نمايید که میخواهید نشان دهید – با جزئیات کامل ببینید که چگونه این رفتار را انجام میدهید. پس از پنج دقیقه تجسم، هدفتان را روی کاغذ بنویسید. چشمانتان را ببندید و این قصد را با تجسم خودتان در حال انجام آن درج کنيد. صبح، هدف نوشتهشدهتان را بخوانید تا نیت آن روز را تقویت نماييد. هر زمان که این نیت را محقق کردید، جملهای را ثبت کنيد که به خودتان برای رسیدن به قصدتان تبریک بگویید.
مرحله دوم: شفافسازی
به دست آوردن آنچه میخواهید بستگی به دانستن آنچه واقعاً آرزو دارید دارد. در فرهنگ تجلی امروزی، اغلب تمرکز نادرست بر ثروت مادی، خودروها، خانهها و نمادهای ظاهری وجود دارد. با این حال، این تحریف قدرت واقعی تجلیست. در حالیکه تجلی مطمئناً میتواند هدایای فراوانی را به ارمغان بیاورد، تلاش برای نشان دادن یک خودروی سطح بالا به اندازه کافی بالا نیست. جادوی ذهن
برای باز کردن ظرفیت کامل تجلی، باید رویکردی دقیقتر نسبت به احساسات و نیازهایمان پرورش دهیم. مراقب زمانهایی باشید که احساس مثبت، رضایت و کامل بودن میکنید. به حافظهتان برسید و آن لحظاتی را به یاد بیاورید که احساس همسویی، حمایت و آرامش میکردید. شاید زمانی بود که شما توسط عزیزان احاطه شده بودید، تمرکز عمیقی روی یک پروژه اشتیاق، خدمت به دیگران یا ارتباط با طبیعت از دست دادید.
احساسات مثبت سرعتدهندههای قدرتمندی برای تجلی هستند. آنها سیستم پاداش درونی ما را فعال میکنند. و توجه مغز ما را به تجربیاتی هدایت میکنند که باعث آنها شدهاند. و قطبنمای درونی ما را تنظیم میکنند تا آن تجربیات را بارها و بارها بازسازی کند. شما میتوانید این مسیر شناختی را با پیوستن به احساسات مثبت قوی مهار نمایيد.
برچسبگذاری ارزش
مغز اطلاعات را از طریق فرایندی به نام برچسبگذاری ارزش فیلتر میکند که در آن به محرکها، تجربیات و خاطرات مختلف ارزش عاطفی میدهد. وقتی به تجربیات مثبت دست میزنیم و به آنها توجه میکنیم، میتوانیم به خودمان یادآوری کنیم که این احساسات مثبت زمانی که قصدمان را انجام میدهیم چقدر واقعی و قابل دستیابی خواهند بود. جادوی ذهن
ارتباط مجدد با قدرت و ظرفیت درونی شما میتواند طاقتفرسا باشد، زیرا ممکنست ناگهان سیل آرزوها و خواستهها ظاهر شود. کدام یک را باید دنبال نمایید؟ برای به دست آوردن وضوح، مقداری زمان اختصاصی و فضای آرام را کنار بگذارید. در یک موقعیت آرام بنشینید و موفقیت را تجسم کنيد. روی هیچ تصویر یا ایده خاصی که خود را ارائه میکند تثبیت نکنید. در عوض، اجازه دهید ذهنتان آزادانه سرگردان شود.
در مرحله بعد، در یک شیوه آرامسازی اسکن بدن شرکت کنيد. این شامل اسکن ذهنی بدن شما از سر تا پاست، و بهطور آگاهانه هر گروه عضلانی را آرام میکند. این تمرین به رهایی از تنش فیزیکی کمک میکند. ذهن را آرام و شما را برای تجسم عمیقتر آماده میکند.
اکنون، موفقیت را دوباره تجسم کنيد، این بار به جزئیات توجه نمايید. تمام حواستان را درگیر کنيد: موفقیت چگونه به نظر میرسد، احساس میکند و به نظر میرسد؟ خودتان را در این تجربه غوطهور سازید و اجازه دهید دید شما واضح و ملموس شود.
در نهایت تصویرتان را از موفقیت در نوشتن ثبت نماييد. آنچه نوشتهاید را در سکوت بخوانید، سپس متنتان را با صدای بلند بخوانید. و این قصد را بیشتر تقویت و آن را در ناخودآگاهتان جاسازی کنيد. جادوی ذهن
مرحله سوم: ساکت کردن منتقد درونی
بزرگترین مانعی که مانع از دستیابی شما به اهدافتان میشود، بیرونی نیست. این صدای درونی منفیست که مدام شما را پایین میآورد و باورتان را از بین میبرد. این منفیبودن درونیشده از سیستم عصبی سمپاتیک (SNS)، شبکه اعصاب مسئول پاسخ اجدادی «جنگ یا گریز» ناشی میشود. در حالیکه این سیستم زمانی برای بقای ما حیاتی بود، در دنیای مدرن ناسازگارست. و منتقدی درونی ایجاد میکند که ریسکپذیری را منع میکند و جاهطلبی را کاهش میدهد.
هر بار که به این تکصدایی منفی درونی گوش میدهیم، به صورت استعاری آجر دیگری به دیوار اضافه میکنیم. و در محدودیتهای خودمان زندانی میکنیم. هر چه انرژی بیشتری صرف این افکار تحقیرکنندهمان کنیم، بیشتر آنها را بهعنوان واقعیتها درونی میکنیم تا داستانهای مخرب. این منتقد درونی بهعنوان یک منبع خونآشام عمل میکند. و ذخایر شناختی و احساسی را از بین میبرد که میتواند بهتر به سمت اهداف ما هدایت شود.
چرخه سمی
برای رهایی از این چرخه سمی، باید راههایی برای تسکین سیستم عصبی بدوی که منجر به سوگیری منفیگرایی میشود، بیابیم. یکی از شیوههای قدرتمند، پرورش آگاهانه شفقت به خویشتن از طریق تمرین مراقبهست. با آرام کردن بدن و ذهن، به مغزمان اطمینان میدهیم که همهچیز خوبست. و به صداهای مضطرب اجازه میدهیم تا آرام شوند. جادوی ذهن
این تمرین را بیازمایید: مدتی را بدون وقفه بهتنهایی اختصاص دهید. راحت بنشینید، تنفس خودتان را آرام و به طور سیستماتیک تنش را از هر گروه عضلانی آزاد کنيد. خاطرهای گرامی از احساس دوستداشتن بیقیدوشرط را به وضوح به یاد بیاورید. و اجازه دهید احساسات مثبت شما را غرق کنند. از آنجاییکه باورهای منفی به خویش ناگزیر به وجود میآیند، آنها را تصور کنید که بیرون از جایگاه امن شما جمع شدهاند بهجای اینکه اجازه دهید وارد شوند. بهعنوان مثال، «من به اندازه کافی خوب نیستم» را به «من به اندازه کافی خوب هستم» تبدیل کنید.
با تمرین منظم برای از بین بردن قدرت منتقد درونی، میتوانید الگوهای ذهنی ریشهدار را از نو بسازید. و خوشبینی و انعطافپذیری را برای دنبال کردن بزرگترین رویاهایتان به دست آورید. جادوی ذهن
مرحله چهارم: جاسازی قصد و نیت
زمانی که جیم کری بازیگری بود که در یک آپارتمان فرسوده در تورنتو زندگی میکرد، کار جسورانهای انجام داد. چکی ۱۰ میلیون دلاری برای «خدمات بازیگری ارائهشده» برای خودش نوشت، آن را برای روز شکرگزاری ۱۹۹۵ تعیین کرد و آن را در کیف پولش گذاشت. این اقدام متهورانه برای نشاندادن رویاهایش به واقعیت ممکنست احمقانه به نظر برسد، اما تنها چندسال بعد، کری یکی از بزرگترین ستارههای کمدی روی زمین شد. داستان او قدرت جاسازی مقاصد عمیقاً در ضمیر ناخودآگاه را نشان میدهد. جادوی ذهن
می بینید، مغز ما درباره جذب اطلاعات جدید، محصول جانبی گذشته تکاملی ما که در مصرف انرژی صرفهجویی مینماید، خسیسست. همانطورکه یک کوه یخ بیشتر جرمش را در زیر آب دارد، ذهن ما اغلب فقط «نوک» کوههای دادههای دریافتی را میگیرد. و فقط موارد ضروری را بایگانی مینماید. برای اینکه یک قصد یا هدف واقعاً ریشه داشته باشد، به تقویت مداوم نیاز دارد.
تجسم
اینجاست که تجسم وارد میشود. با تصور مکرر نتیجه دلخواهمان با جزئیات واضح، مغزمان را آموزش میدهیم تا واقعیت آینده را تشخیص دهد و با آن راحت شود. این «آسانی شناختی» به ذهن سیگنال میدهد که شروع به اختصاص منابع ذهنی برای رسیدن به موفقیت ملموس کند. به طور باورنکردنی، ناخودآگاه حتی روی نشان دادن اهداف در پسزمینه کار مینماید در حالیکه ذهن خودآگاه ما در جای دیگری مشغولست.
برای شروع به تعبیه اهداف قدرتمندتان، این تمرین را بیازمایید: زمانی را برای مراقبه اختصاص دهید، صاف بنشینید با چشمان بسته. هدف یا رویای خاصی را که میخواهید نشان دهید به ذهن بیاورید. و چند دقیقه را صرف تجسم آن به بهترین شکل ممکن سازید. مکان، افراد همراه، وضعیت عاطفی شما، هر جزئیات درخشان. هنگامیکه ذهن شما سرگردان شد، به آرامی آن را به تصویر برگردانید. جادوی ذهن
نفس عمیق بکشید، ماهیچههایتان را شُل و واقعاً تجسم را در بدنتان جذب سازید. پس از آن، تجربه را با نوشتن مفصل شرح دهید، سپس آن را با صدای بلند و در سکوت بخوانید. با تقویت روزانه، ناخودآگاهتان را آماده میکنید تا آن قصد را به واقعیت تبدیل کنيد.
مرحله پنجم: دنبالروی قصد و نیت با اشتیاق
تجلی یک عصای جادویی نیست. تمرینیست که گامبهگام آشکار میشود. مانند هر مهارتی، بهترست قبل از تلاش برای اهداف جسورانهتر، کوچک شروع کنيد. نشان دادن تعهد پرشور و درس گرفتن از مشکلات در این راه بسیار مهمست. وقتی موفقیت را تجربه میکنید، مهم نیست چقدر افزایشیست، از آن دستاورد لذت ببرید. این فقط خود تکرار نیست. بلکه احساسات مثبتیست که در اطرافتان ایجاد میکنید که این تمرین را به یک عادت تبدیل مینماید. جادوی ذهن
به سرنخهایی از ضمیر ناخودآگاهتان دقت نمایید که اغلب از طریق همزمانی ارتباط برقرار مینماید. اگر یک عبارت یا خاطره همچنان بدون درخواست ظاهر میشود، یا احساس میکنید به طور غیرقابل توضیحی به یک مکان خاص کشیده شدهاید، ممکنست نشاندهنده چیزی باشد که ناخودآگاهتان سعی دارد آن را به آگاهی ارتقاء دهد. به همین ترتیب، تصادفات عجیب و غریب – مانند توصیه سه نفر متفاوت از یک کتاب – میتواند راه کائنات برای ارسال پیام به شما باشد.
حداکثرسازی قدرت
برای رسیدن به حداکثر قدرت، نیت خاص خودتان را با حس عمیقتری از هدف هماهنگ سازید که شما را هدایت مینماید. برای مثال، اگر هدف شما ارتقای شغلیست، آن را به تامین نیازهای خانواده یا حمایت از ارزشهای ارزشمند مرتبط سازید. لنگر انداختن اهداف در معنادار بودن، تواناییهای آشکار ذهن را تسریع میسازد. جادوی ذهن
این تمرین را بیازمایید: یک فضای آرام و خصوصی بیابید و با تنفس عمیق استراحت کنید. قصد فعلیتان را تجسم کنید، سپس بزرگنمایی کنید. زمینه وسیعتری پیرامون این هدف چیست؟ چهکس دیگری تحت تأثیر قرار میگیرد، و چگونه دستیابی به آن ممکنست امواج مثبت ایجاد کند؟ آیا الهامبخشی به دیگران، شادی در جامعه شما یا حل مشکلاتست؟ چشمانتان را باز کنید و بیانیهای بنویسید که نشان دهد چگونه این نیت با هدف بزرگتر زندگی شما ارتباط دارد.
هر زمان که احساس کردید تردید یا عدم قطعیت وجود دارد، به این بیانیه رجوع کنید.
مرحله ششم: باز کردن خودتان به روی جادو
فرایند تجلی یک قصد شامل روشن کردن آن، تجسم آن با جزئیات واضح، تکرار تجسم، و جاسازی عمیق آن در ضمیر ناخودآگاهست. با این حال، به طور متضاد، مرحله نهایی مستلزم یادگیری اینکه چه زمانی باید انتظارات سفت و سخت درباره چگونگی تحقق آن قصد را کنار گذاشت. جادوی ذهن
هنگام آشکارسازی اهداف، دلبستگی بیش از حد به نتایج خاص آسانست. به یاد داشته باشید، هدف از تجسم دقیق، حک کردن هدف در ناخودآگاهست. نه لزوماً پیشنمایش نتیجه واقعی در دنیای واقعی. هنگامیکه اهداف را به جهان نشان میدهید، باید نسبت به چگونگی پاسخ همزمانی باز بمانید.
همانطورکه برای تحقق خواستهها اقدام میکنیم، مشاهده تاثیرات به ما امکان میدهد قطبنمای درونیمان را کالیبره کنیم. هنگامیکه اعمال تأثیرات مثبتی را ایجاد میکنند، شبکه برجسته مغز (سیستمی که آنچه را شناسایی میسازد که در میان محرکهای ثابت مهمست) حتی منابع بیشتری را به هدف اختصاص میدهد. برعکس، اگر تلاشها با ناامیدی مواجه شود، مکث مفیدی برای ارزیابی مجدد اینکه آیا آن هدف واقعاً به نفع ماست یا خیر فراهم مینماید.
چسبیدن بیش از حد به یک نتیجه پیشبینیشده خاص، ما را نسبت به دیگر فرصتهای در حال ظهور کور میسازد. و باعث میشود در لحظه کنونی حضورمان را از دست بدهیم. ما ممکنست از تحولات شگفتانگیزی که صرفاً به این دلیل که با ایدهآلهای از پیشتعیینشده ما مطابقت ندارند چشمپوشی کنیم. جادوی ذهن
جادوی جهان
برای تمرین اجازه دادن به جادوی جهان برای هدایت اهدافتان، این تمرین را بیازمایید: یک فضای خصوصی بیابید و یک اسکن آرامش بدن انجام دهید. به یک هدف گذشته بیاندیشید که به یک وسواس تبدیل شدهست، و اینکه چگونه آن تمرکز لیزری هم به شما کمک کرده و هم شما را محدود کردهست. هیجان موفقیت نهاییتان را به خاطر بسپارید. اما بدانید که آن احساسات اوج هرگز نمیتوانند دوام بیاورند. سپس یک هدف ناتمام و ناامیدی که احساس کردید را در نظر بگیرید. که آنها نیز موقتی بودند.
نفس عمیق بکشید و قلبتان را به روی شفقت باز کنید. آن گرما را به هر تنش ناشی از دلبستگی به نتایج خاص بفرستید. دیدگاه گستردهترتان را بازیابی کنید که عمیقترین معنا از حضور کامل، صرف نظر از نتایج خاص ناشی میشود. به آرامی مشتتان را شُل کنید. و با زندگی ساده هر لحظه که در حال بازشدنست دوباره هماهنگ شوید.
خلاصه نهایی
نکته اصلی جادوی ذهن جیمز دوتی اینکه شش مرحله برای فرایند تجلی وجود دارد: ابتدا، تمرکز و ایجاد خودکارآمدی. دو، شفافیت خواستههای واقعیتان. سه، ساکت کردن منتقد درونی از طریق شفقت به خودتان. چهار، جاسازی قصدتان را از طریق تجسم واضح. پنج، دنبالروی قصدتان با تعهد پرشور. و شش، خودتان را باز کنید که چگونه جهان میتواند قصدتان را هدایت کند.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.