چگونه انزواطلبی آینده ما را تحت تأثیر قرار میدهد
قرن تنهایی (که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است) انزوایی را روشن میکند که مشخصه قرن بیست و یکم است. با بهرهگیری از یک دهه تحقیق، این موضوع نشان میدهد که چگونه سیاستهای نئولیبرالی، فناوریهای جدید و مهاجرت گسترده به شهرها به این میزان در تنها شدن ما نقش داشته است – و چه تغییراتی برای برقراری ارتباط مجدد باید رخ دهد.
نورینا هرتز یک دانشگاهی، اقتصاددان، نویسنده و مجری انگلیسی برنامه سیریوس ایکسام مگاهرز: کالینگ لندن است. وی که توسط مجله آبزرور به عنوان «یکی از اندیشمندان برجستهی جهانی» انتخاب شده است، نظرات خود را در نشریاتی از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست، وال استریت ژورنال و گاردین منتشر میکند. وی دکترای خود را از دانشگاه کمبریج و امبیای را از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرده است.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ دریابید که چرا این قرن به نام تنهایی است – و چگونه میتوانیم دوباره متصل شویم.
چرا بسیاری از ما اینقدر تنها هستیم؟ برخی ممکن است کووید-۱۹ را با قفل شدن کاروکاسبیها، فاصله اجتماعی و انزوای خود، مقصر بدانند. اما موضوع بزرگتر از این است؛ تنهایی یکی از مشخصههای قرن بیست و یکم شده است.
برای دههها، سیاستمداران طرفدار منافع شخصی خود بر منافع جمعی بودهاند. این امر، همراه با مهاجرت گسترده به شهرها و وابستگی ما به فناوری، توانایی ارتباط ما با اطرافیان را تضعیف کرده است. در نتیجه، تنهایی به سلامتی، ثروت و خوشبختی ما آسیب میزند.
این یادداشت به موضوعاتی میپردازد که قرن تنهایی را شکل دادهاند، از اعتیاد به شبکههای اجتماعی گرفته تا همراهی رباتهای جنسی هوش مصنوعی. با وجود نابودی و تاریکی، خواهیم فهمید که هنوز امید وجود دارد و فرایندی را کشف خواهیم کرد که میتوانیم برای اتصال مجدد برقرار کنیم.
در این خلاصهکتاب، یاد خواهید گرفت
- تنهایی با ظهور پوپولیسم راستگرا چه ارتباطی دارد؛
- چرا برخی از ساکنان شهری مشغول تماشای آنلاین غذا خوردن دیگران هستند؛ و
- چقدر گفتوگوی کوچک با باریستای محلی شما میتواند روز شما را روشن کند.
قرن تنهایی توسط سرمایهداری نئولیبرال تقویت شده است.
بیشتر ما میدانیم که احساس تنهایی چگونه است. اما آیا تنهایی هرگز شما را به ارتکاب جرمی سوق میدهد؟
به نظر ناممکن است، اما زندان توچیگی ژاپن را در نظر بگیرید. طی ۲۰ سال گذشته، تعداد زندانیان مسن در آنجا چهار برابر شده است. چرا؟ خب، زنان مسن، بیشتر از ۶۵ سال، برای فرار از تنهایی برای شرکت و مراقبت از زندانیان دیگر، مرتکب تخلفات جزئی شدهاند.
اما تنها افراد مسن نیستند که احساس تنهایی بیشتری میکنند. در سراسر اروپا، ایالات متحده و استرالیا، میزان تنهایی در میان جوانان ۱۵ ساله نیز در حال افزایش است. و حتی قبل از شیوع ویروس کرونا، از هر پنج هزار، یک نفر ادعا میکرد که اصلاً دوستی ندارد.
واضح است که قرن تنهایی یک مشکل نسل نیست. و تنهائی که ما تجربه میکنیم فقط احساس ناشناخته بودن یا دیده نشدن توسط دوستان یا خانواده نیست. بلکه در مورد احساس عدم پشتیبانی توسط کارفرمایان، جامعه و دولت است.
در دهه ۱۹۸۰، مارگارت تاچر و رونالد ریگان یک پروژه سیاسی به نام سرمایهداری نئولیبرال یا نئولیبرالیسم را پیش بردند. آنها خواستار این بودند تا دخالت دولتها در بازارها و همچنین امور شخصی مردم را به حداقل برساند. این پروژه همچنین از اعتماد به نفس، دولت کوچک و رقابت در بازار حمایت میکرد. ارزشهای جمعی و کالای جمعی کمتر از اولویت برخوردار است.
در طی چهار دهه گذشته، نئولیبرالیسم افزایش بینظیری در شکاف ثروت ایجاد کرده است. در سال ۱۹۸۹، مدیران عامل آمریکایی ۵۸ برابر بیشتر از یک کارگر متوسط درآمد داشتند. تا سال ۲۰۱۸، این شکاف تقریباً ۵ برابر شده بود.
در نتیجه، اکنون بخشهای زیادی از مردم احساس عقبماندگی میکنند. این سیستم، به طور کلی، توانایی ما را در تأمین هزینههای خانواده و یا حفظ جایگاه خود در جامعه از بین برده است. اما فقر نه تنها باعث احساس حاشیه در ما نمیشود. بلکه ما را در معرض خطر بیشتری از تنهایی قرار میدهد.
نئولیبرالیسم به معنای واقعی کلمه بر نحوهی ارتباط ما با یکدیگر تأثیر گذاشته است. دههها رقابت بیش از حد، ارزشهای جمعی ما را تغییر داده است. برای بسیاری از افراد، همبستگی و مهربانی اکنون دومین دلیل برای دنبال کردن منافع شخصی است. این نگرش «هر انسانی برای خودش» باعث میشود که ما کمکی به افراد جامعه خود نکنیم. در نتیجه، تعداد بیشتری از افراد احساس انزوا میکنند.
ذهنیت نولیبرالی جدید و فوقالعاده فردگرایانه ما حتی در آهنگهای پاپ منعکس میشود. در سال ۱۹۷۷، دیوید بووی آواز خواند که «ما میتوانیم قهرمان باشیم». اما در قرن بیست و یکم، خوانندگان به طور فزایندهای از ضمیر اول شخص استفاده میکنند – فقط به «من یک خدا هستم» از کانی وست فکر کنید.
تنهایی باعث بیماری و فساد میشود.
کره، شکر، خامه. اینها مواد اصلی در رژیم غذایی حرادیم هستند – اعضای یک اجتماع یهودی که حدود ۱۲ درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند. تعجبی ندارد که حرایدیها هفت برابر بیشتر از همتایان اسرائیلی سکولار خود مستعد چاقی هستند. آنها همچنین درآمد بسیار کمتری نسبت به همسایگان خود دارند. بیش از ۵۴ درصد از حرادیم در زیر خط فقر زندگی میکنند.
بنابراین میتوان در نظر گرفت که امید به زندگی آنها نیز کمتر خواهد بود. اما در حقیقت، عکس این قضیه صادق است. امید به زندگی حرادیم بیشتر از آن است که رتبهبندی اقتصادی اجتماعی آنها نشان میدهد. چرا؟ کارشناسان معتقدند این امر به دلیل داشتن جامعه بسیار تنگتر است. حرایدیها دعا میکنند، جشن میگیرند و با هم کار میکنند. آنها همچنین به یکدیگر کمک برای مراقبت از کودکان کمک میکنند، از نظر مالی حمایت میکنند و مشاوره عمومی میدهند.
بنابراین این جامعه طول عمر را به ارمغان میآورد. برعکس، جای تعجب نیست که بحران تنهایی فعلی ما آسیب جسمی میرساند.
به زمانی فکر کنید که احساس تنهایی میکردید. به احتمال زیاد، این تجربه به جای استرسزا، ساکت و خاموش بود. اما بدن شما هنوز همان هورمونهای «جنگ یا گریز» را تولید میکند که وقتی مورد حمله قرار میگیریم ایجاد میکند. در نتیجه، کلسترول، فشار خون و سطح کورتیزول شما سریعتر از آنچه احساس میکنید حمایت میشوید افزایش مییابد.
در نهایت، چنین نوساناتی در فشار خون و میزان کلسترول اثرات ماندگاری در بدن شما ایجاد میکند. آنها پاسخهای استرسی را در مغز شما تحریک میکنند و منجر به التهاب مداوم میشوند. و هنگامی که بدن شما ملتهب است، سیستم ایمنی بدن شما بیش از حد کار میکند. این باعث میشود شما بیشتر در معرض انواع بیماریها باشید.
بنابراین جای تعجب نیست که افراد تنها ۳۲ درصد بیشتر دچار سکته مغزی میشوند، ۲۹ درصد بیشتر دچار بیماری قلبی میشوند و ۶۴ درصد بیشتر دچار زوال عقل بالینی میشوند.
بحران تنهایی ما برای اقتصاد جهانی نیز هزینه دارد – میلیاردها دلار. در ایالات متحده تنها تنهایی سالمندان سالانه حدود ۷ میلیارد دلار برای مراقبت پزشکی، برنامه بیمه سلامت ملی هزینه دارد. و این قبل از همهگیری کوویپ-۱۹ است.
تنهایی میتواند کلید درک جنبشهای راست باشد.
وقتی به حامیان دونالد ترامپ فکر میکنیم، «تنها» احتمالاً اولین کلمهای نیست که به ذهن خطور میکند. اما در یك نظرسنجی در سال ۲۰۱۶، مركز مطالعه انتخابات و دموكراسی دریافت كه طرفداران ترامپ كمتر از افرادی كه به برنی سندرز یا هیلاری كلینتون رأی دادهاند، دوست یا آشنای نزدیكی دارند. حامیان ترامپ همچنین در صورت نیاز به کمک، از همسایگان یا سازماندهندگان جامعه خود درخواست پشتیبانی نمیکنند.
این تنهایی موضوع خطوط مهمانی نیست. اگر طرفداران ترامپ را با افرادی که به رقیب اصلی جمهوریخواه وی، تد کروز رأی دادهاند مقایسه کنیم، تفاوت فاحش است: رأیدهندگان ترامپ دو برابر بیشتر گزارش دادند که «به ندرت یا هرگز» با گروههایی مانند سازمانهای والدین معلمان یا تیمهای ورزشی مشارکت داشتهاند.
پیوند میان تنهایی و ظهور پوپولیسم راستگرا اولین بار توسط هانا آرنت، یکی از مهمترین نظریهپردازان سیاسی قرن بیستم ایجاد شد. آرنت از آزار و اذیت ضد یهودی در آلمان هیتلری فرار و به ایالات متحده مهاجرت کرد. در سال ۱۹۵۱، او متن اصلی را به نام «ریشههای توتالیتاریسم» منتشر کرد. این گرایش استدلال میکند که توتالیتاریسم با ارائه توانایی بالقوه احترام به خود و احساس هدف، افراد تنها را به خود جلب میکند.
امروزه روند مشابهی به دلیل اقتصاد در حال گسترش است. مشاغل سنتی کمتر در صنعت وجود دارد، و همانطورکه قبلاً نیز دیدیم، نئولیبرالیسم باعث ایجاد نابرابری میشود. در نتیجه، بسیاری از مردان طبقه کارگر سفیدپوست رها شده از دست دادن امنیت اقتصادی و موقعیت اجتماعی را متحمل میشوند.
این دقیقاً همان نوع حاشیهسازی را تغذیه میکند که پوپولیستهای راستگرا مانند ترامپ و مارین لوپن فرانسه از آن استفاده میکنند.
وعده ترامپ برای «دوباره آمریکای بزرگ»، افراد تنها را مایل به بازگشت به روزهای گذشته کرد. آنها خواستار اشتغال سنتی، احساس ارزشمندی و روحیه جامعه بودند. کلاهها و پیراهنهای مطابقی که در میتینگها میپوشیدند، آداب و رسوم جامعهای را به همراه داشت. آنها دیگر احساس انزوا نمیکردند و در عوض، بخشی از یک بورس تحصیلی میشدند.
ترامپ میدانست چگونه از این احساس مشترک بهره ببرد، همیشه از کلماتی مانند ما و ما در سخنرانیهای خود استفاده میکند. با این حال، مانند سایر جنبشهای راستگرای پوپولیست، جامعه ترامپ نیز مبتنی بر محرومیت بود. از طریق پیامهای بیگانههراسی افراد دیگر را از خود دور کرد. برای رأیدهندگان ناراضی ترامپ، هدف مهاجرت آسانتر از نئولیبرالیسم، اتوماسیون یا اولویتهای هزینهای دولت بود.
موج اخیر شهرنشینی، تنهایی جهانی را تشدید میکند.
در سال ۲۰۱۹، نویسنده با زنی به نام بریتنی دیدار کرد. وقتی آنها در محله نوهو [NoHo] شهر نیویورک قدم میزدند، این دو در مورد جنبش #منهم [#MeToo] و کتابهای مورد علاقه خود بحث کردند. حس عمیق رفاقت وجود داشت.
این مسئله جالب است: نویسنده قبلاً هرگز با بریتنی ملاقات نکرده بود! در عوض، او موافقت کرده بود که به یک شرکت به نام رنتافرند [RentAFriend] ساعتی ۴۰ دلار بپردازد تا کسی بعد از ظهر را با او وقت بگذراند. بریتنی فاش کرد که بیشتر مشتریانش سی و چهل تا چهل ساله تنها افراد حرفهای بودند که وقت دوست داشتن نداشتند – یا انرژی لازم را برای نگهداری آنها صرف نمیکردند.
اما رنتافرند تنها یکی از خدمات جدید بسیاری است که برای ساکنان شهرهای تنها ارائه میشود.
هنرمندان و شاعران حداقل از قرن نوزدهم تنهایی زندگی شهری را بیان کردهاند. اما با توجه به اینکه تقریباً ۷۰ درصد از جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به شهرها نقل مکان میکنند، این وضعیت نیاز به توجه فوری دارد.
خصوصاً در زمان ما این واقعیت است که در بسیاری از مراکز شهری جهان – فکر کنید منهتن، توکیو یا پاریس – حدود نیمی از ساکنان تنها زندگی میکنند. البته همه آنها تنها نیستند. اما طبق گزارش کمیسیون اروپا در سال ۲۰۱۸ در مورد تنهایی، افرادی که به تنهایی زندگی میکنند به خصوص در مواقع دشواری بسیار احساس تنهایی میکنند.
برای کسانی که مستعد تنهایی هستند، زمان صرف غذا به ویژه دشوار است. برای رفع این مشکل، روندی با رشد سریع در سراسر جهان رواج یافته است. موکبانگ (mukbang) نامیده میشود و شامل تماشای میزبان میشود که مقدار زیادی غذا بصورت آنلاین میخورد.
ستارههای موکبانگ میلیونها دنبالکننده دارند و از طریق تبلیغات تا شش رقم درآمد دارند. و این یک تعامل یک طرفه نیست. در طول پخش، بینندگان میتوانند برای ارسال «بالون ستارهای» که دیگران روی صفحه نمایش خود میبینند هزینه کنند. مجری این کمک مالی را با نام کاربری تأیید میکند و از هرکسی که آن را ارسال کرده میپرسد که بعد باید چه بخورد.
در حالی که روابط معاملاتی مانند روابط ارائهشده توسط موکبانگ یا رنتافرند امکان کاهش تنهایی را دارد، اما به ورودی عاطفی بسیار کمی نیاز دارند. برخی از طرفداران موکبانگ حتی گزارش میدهند که، از نظر آنها، دوستی واقعی احساس سنگینی میکند.
اما، همانطور که در بخش بعدی یادداشت خواهیم دید، توسعه مهارتهای دوستی برای ایجاد عضلهی اجتماعی که درک متقابل ایجاد میکند و اقدامات دموکراتیک را برجسته میکند، ضروری است.
دنیای بدون تماس تنهایی را تغذیه میکند.
فرض کنید وارد یک فروشگاه مواد غذایی میشوید و بستهای از کلوچهها را برمیدارید. همه چیز طبیعی به نظر میرسد – به جز اینکه در صف انتظار صندوقدار باشید، شما به راحتی کوکیها را در کیف خود قرار داده و از فروشگاه خارج میشوید. رایانه خرید شما را ثبت میکند و به طور خودکار از شما پول میگیرد.
اگر این یک آینده غیرمحتمل به نظر میرسد، متعجب خواهید شد که بدانید این فروشگاه از قبل وجود دارد. آمازون گو [Amazon Go] نام دارد و یکی از اولین فروشگاههای راحتی است که توسط این غول تجارت الکترونیکی اداره میشود. در سالهای آینده، آمازون قصد دارد هزاران فروشگاه را در سراسر جهان افتتاح کند.
آمازون گو یک نمونه افراطی از روند تجارت بدون تماس است که در طول قرن بیست و یکم در حال افزایش است. امروز، شما میتوانید از طریق شرکتهایی مانند دلیوروو [Deliveroo] یا سیملس [Seamless] یک وعده غذایی از رستوران سفارش دهید، از طریق یک ویدیوی یوتیوب در اتاق نشیمن خود یوگا انجام دهید یا مواد غذایی خود را بصورت آنلاین خریداری کنید بدون اینکه هرگز کاناپه خود را ترک کنید. و اکنون، به دلیل همهگیری کرونا، بسیاری از ما به طور کلی از تماس با افراد دیگر اجتناب میکنیم.
در چند دهه گذشته، ایالات متحده و انگلستان بودجه فضاهای عمومی مانند کتابخانهها، زمینهای بازی و مراکز جوانان را کاهش دادهاند. فقط در انگلستان، تقریباً ۸۰۰ کتابخانه بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۸ درهای خود را بستهاند.
اما کاهش بودجه برای فضاهای عمومی مشکلی برای مردمسالاری است. این فضاها بسیار حیاتی هستند زیرا به ما اجازه میدهند تعامل با افرادی را که با ما متفاوت هستند تمرین کنیم. از دست دادن آنها همچنین فرصتهایی را برای برخوردهای کوچک که زندگی روزمره ما را رنگ میکنند از بین میبرد.
مطالعه ۲۰۱۳ توسط جامعهشناسان در دانشگاه بریتیش کلمبیا نشان داد که چنین «ریز تعاملات» تأثیر قابل اندازهگیری بر روی سلامت عمومی ما دارد. محققان در خارج از استارباکس در یک منطقه شلوغ شهری مشتری جذب کردند. از یک گروه خواسته شد که باریستا را در مکالمهی دوستانه درگیر کند، در حالی که به گروه دیگر دستور داده شد که کارآمد باشند و از گفتوگوهای کوچک غیرضروری بپرهیزند.
نتایج قطعی بود – افراد در گروه «دوست» احساس ارتباط و شادی بالاتری داشتند. به نظر میرسد خواه دوستانه واقعی باشد و هم انجام شود، عمل دوستانه بودن میتواند به همان اندازه فرایند دریافت دوستانه مهم باشد. هر دو باعث میشوند احساس ارتباط بیشتری داشته باشیم.
با توجه به این موضوع، ما باید اطمینان حاصل کنیم که تقاضای کووید برای فاصله اجتماعی پس از پایان همهگیری، شکلدهنده زندگی ما نیست.
کودکان به ویژه در معرض خطرات طولانی بودن صفحه نمایش هستند.
اگر تا به حال احساس کردهاید که به تلفن هوشمند خود وابسته هستید، تنها نیستید. ما به طور متوسط ۲۲۱ بار در روز تلفنهای خود را بررسی میکنیم. حدود نیمی از نوجوانان بیشتر وقت خود را در اینترنت میگذرانند و بیش از یک سوم ما در پنج دقیقه اول بیدار شدن تلفنهای خود را مرور میکنیم.
تصادفی نیست که بسیاری از ما به صفحه نمایش خود چسبیدهایم. به گفته شان پارکر، رئیس سابق فیسبوک، تیم پشت این سایت آگاهانه سعی در ایجاد اعتیاد در حد امکان داشتند.
فناوریهای دیجیتالی مانند تلفنهای هوشمند و رسانههای اجتماعی ارتباط با مردم در سراسر جهان را از هر زمان دیگری آسان کرده است. اما سهولت ارتباطی به حل بحران تنهایی کمک نمیکند. برای اینکه بفهمیم چه دلیلی دارد، بیایید ببینیم که چگونه رسانههای اجتماعی توانایی ارتباط ما با افراد مقابل را تضعیف کردهاند.
احتمالاً میتوانید زمانی را به خاطر بیاورید که به جای تمرکز بر یک دوست یا شریک زندگی روی تلفنتان متمرکز بودید. به نظر میرسد که زمان نمایش صفحه تلفن همراه مهارتهای اجتماعی رو در رو ما را واقعاً مختل میکند. این امر به ویژه در مورد کودکان خردسال وجود دارد.
یک پروژه در دانشگاه بریستول نشان داد کودکانی که بیش از دو ساعت در روز به صفحه نمایش نگاه میکنند کمتر قادر به ابراز احساسات هستند. و در سال ۲۰۱۹، یک مطالعه کانادایی روی کودکان یک تا چهار ساله نشان داد که افزایش زمان صفحه نمایش بر توانایی آنها برای همدلی، مفید بودن یا خونسردی در شرایط دشوار تأثیر میگذارد.
به همین ترتیب این واقعیت نگرانکننده است که رسانههای اجتماعی کودکان را به ویژه در معرض آزار و اذیت اینترنتی آسیبپذیر کردهاند. نیمی از بچهها اکنون قبل از تولد ده سالگی یک تلفن هوشمند دریافت میکنند – بنابراین این تهدید به زودی از بین نخواهد رفت.
اگر ما بخواهیم دنیای آنلاین را به مکانی بهتر برای کودکان خود تبدیل کنیم، دولتها باید مقررات را تنظیم کنند – آنها باید قوانینی وضع کنند که کودکان را در برابر رسانههای اجتماعی اعتیادآور محافظت کند. یک سیاست بالقوه مؤثر میتواند ممنوعیت اعتیادآور رسانههای اجتماعی برای کودکان زیر سن بلوغ باشد.
به نظر میرسد این نقض آزادیهای شخصی باشد. اما مردم انگلیس در سال ۱۹۸۹، زمانی که کمربند ایمنی اتومبیل برای بچهها اجباری شد، همین احساس خشم را داشتند. در نهایت، همه چیز براساس شواهد و قراین اثبات میشود. اگر اثبات وجود محدودیت در شبکههای اجتماعی میتوانست کودکان را از محرومیت و انزوا محافظت کند، افراد پیگیر میشدند.
رُباتهای اجتماعی یک درمان بالقوه در برابر تنهایی را ارائه میدهند.
آیا تا به حال نام رومبا [Roomba] – جاروبرقی رباتیک کوچک و گردی که با علاقه به سطوح برخورد میکند یا زیر مبلها را گردگیری میکند – شنیدهاید؟
برای بسیاری از دارندگان رومبا، این رباتها از سطح عملکردی خود پیشی گرفتهاند. در یک مطالعه، محققان انستیتوی فناوری جورجیا، رومباها را به ۳۰ خانوار دادند. شش ماه بعد، دو سوم جاروبرقیها اسمی داشتند. وقتی تولیدکننده رومبا آیرُبات [Roomba iRobot] قول داد که وسایل خراب را جایگزین کند، اعتراض به پا شد. مشتریان فقط هیچ رُباتی را نمیخواستند. آنها رُبات خود را میخواستند.
اگر افراد بتوانند با جاروبرقیهای خود ارتباط برقرار کنند، آیا رُباتها میتوانند راهی برای رفع تنهایی باشند؟
در ژاپن، برای مراقبت از سالمندان پرستار کم دارند و میزان تنهایی در میان افراد مسن در حال افزایش است. بنابراین در سال ۲۰۱۸، مقامات سایجو [Saijo]، شهری در غرب ژاپن، تصمیم به انجام آزمایشی گرفتند. آنها ده نفر از ساکنان مسن را با یک رُبات کمکی رایگان به نام پاپِرو [PaPeRo] همراه کردند. این گجت از فناوری تشخیص چهره برای ارائه تبریک شخصی، یادآوری بهموقع و حرکات صمیمانه استفاده میکرد. شرکتکنندگان به سرعت به همراهان جدید خود وابسته شدند.
بسیاری از سالمندان ژاپنی از چشمانداز تبدیل شدن رُباتهای اجتماعی به همراه، سرپرست یا حتی دوستشان هیجانزده هستند. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۸، ۸۰ درصد اظهار داشتند که مایلند زندگی با یک رُبات را امتحان کنند. اما رُباتهای اجتماعی تنها برای افراد سالمند نیستند.
در سان مارکوس، کالیفرنیا، آبیس کریشنز [Abyss Creations] مشغول ساخت رئالدُل [RealDoll] – یکی از واقعیترین رُباتهای جنسی در جهان بوده است. این عروسکها مجهز به اندام تناسلی هایپررئالیستی و فکهای لولایی هستند که میتوانند باز و بسته شوند. کاربران میتوانند اندازه بدن و سینه، رنگ مو و حتی مدلهای واژن را به صورت سفارشی تنظیم کنند.
واضح است که رئالدُلها برای رابطه جنسی ساخته شده است. اما آبیس کریشنز دریافته است که بسیاری از مشتریان نیز از عروسکها برای معاشرت و گفتوگو استفاده میکنند. بنابراین این شرکت تمرکز خود را به سمت هارمونی، یک سر یکپارچه با هوش مصنوعی که میتواند روی بدنه رئالدُل بسته شود، تغییر داده است.
هارمونی میتواند صحبت کند و صداها را تشخیص دهد. او میتواند با دوازده ویژگی شخصیتی از جمله «خجالتی»، «جنسی» و «سادهلوح» برنامهریزی شود. هارمونی همچنین دارای یک سیستم «خلقوخوی» است. اگر چند روز بدون مراقبت رها شود غمگین عمل میکند و اگر احمق نامیده شود ناراحت میشود.
رئالدُل توانایی رُباتها را برای کاهش تنهایی نشان میدهد – اما یک خطر وجود دارد. با پیشرفت فناوری رُبات، آیا تمایل ما به صرف وقت و انرژی برای دوستیها و شراکتهای واقعی کمتر خواهد شد؟
گردهم آمدن به تغییرات ساختاری و شخصی نیاز دارد.
اجتماعاتی که ما در آنها زندگی میکنیم بر اساس نژاد، جنسیت و ثروت تقسیم شدهاند – و همهگیری کووید-۱۹ فقط باعث شفافسازی این تقسیمات شده است. آیا کاری میتواند انجام دهد؟ خُب، مطمئناً سابقهای وجود دارد.
به دنبال رکود بزرگ در دههی ۱۹۳۰، رئیس جمهور فرانکلین روزولت قانون جدید را تصویب کرد، برنامهای گسترده از هزینهها و مقررات دولتی. هدف آن ایجاد اصلاحات و آسودگی خاطر برای شهروندانی بود که بیشترین آسیب را دیدهاند.
در پی شیوع ویروس کرونا، ما فرصتی مشابه برای گردهم آمدن و خلق چیز جدید داریم.
بزرگترین چالش قرن تنهایی اتصال مجدد سرمایهداری با مهربانی است. یک گام مهم تعهد منابع به مناطقی است که بیشتر به آنها احتیاج دارند: امنیت اجتماعی، رفاه و مراقبتهای بهداشتی.
اما فراتر از این تعهدات اساسی برای رفاه جمعی ما، دولتها باید به فکر روشهایی باشند تا به مردم صدای واقعی دموکراسی را بدهند. در نهایت، ما باید در اجتماعاتی زندگی کنیم که فعال، فراگیر و بردبار باشند.
تایوان یک نمونه از این موارد را نشان میدهد. ۲۰۰,۰۰۰ نفر از ساکنان آن به طور منظم نظرات خود را در مورد نحوهی زندگی در این جزیره ابراز میکنند. آیا تایوان باید نیهای پلاستیکی را ممنوع کند؟ آیا فروش الکل به صورت آنلاین قابل قبول است؟ آیا اوبر میتواند وارد بازار شود؟
این نظرسنجیها لازم الاجرا نیستند. آنها فقط توصیههایی را ایجاد میکنند. حتی در این صورت، دولت تایوان به طور متوسط چهار پنجم آنها را اجرا کرده است. هر زمان مقامات تصمیم گرفتند با نظرات اکثریت مخالفت کنند، باید دلیل آن را توضیح دهند.
مزایای این سیستم آشکار است. این دیدگاههای مختلف در مورد نحوهی اداره جزیره را نشان میدهد و شهروندان تایوانی را مجبور میکند تا به طور فعال دموکراسی را تمرین کنند. وقتی رأیدهندگان با یک معضل روبرو میشوند، باید یاد بگیرند که اختلافات خود را با یکدیگر حلوفصل کنند.
رویکرد تایوانی مثالی از یک ذهنیت جمعی را ارائه میدهد – چیزی که همه ما باید در تلاش برای ایجاد آن به جای فردگرایی نئولیبرال خفهکننده داشته باشیم. وقتی شروع به فکر کردن به عنوان بخشی از اجتماعات خود میکنیم، میتوانیم برای ایجاد جامعهای با مراقبت و تحمل بیشتر مبارزه کنیم. ما ممکن است این کار را با حمایت از یک نامزد سیاسی با دستور کار فراگیر یا تحریم شرکتهایی انجام دهیم که شرایط بد کار را انجام میدهند.
هر یک از ما قدرت اتصال مجدد و جبران آسیبهای قرن تنهایی را داریم. حتی چیزی به اندازه کوچک آوردن کوکی به محل کار خود، یا زمین گذاشتن تلفن هنگام حضور در کنار دوستان و خانواده خود، میتواند در معکوس کردن اثرات قرن تنهایی نقش داشته باشد.
خلاصه نهایی
تنهایی صرفاً چیزی نیست که مردم فقط از آن رنج میبرند. بلکه علاوه بر اینکه باعث بیماری و فساد میشود، توانایی تحمل ما را نسبت به یکدیگر تضعیف و مردمسالاری را تهدید میکند. ما میتوانیم جهانی متصلتر بسازیم – و همهگیری کرونا فرصتی برای این تغییرات بنیادی است.
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.