تصمیمات آسانتری بگیرید، دست از حدس زدن بردارید و شادی بیشتری را به زندگی خودتان بیاورید
نشخوار فکری نداشته باش (۲۰۲۰) درگیریهای ذهنی را آشکار میکند که با نشخوار فکری دائمی همراهست. و نشان میدهد که چگونه نشخوار فکری میتواند زمان و لحظات ارزشمند ما را از بین ببرد. نویسنده با تکیه بر تجربه خودش به عنوان یک شخص با نشخوار فکری، راهحلهای ملموسی را برای رهایی از زنجیره الگوهای فکری تکراری و منفی در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
آن بوگل نویسنده کتابهای پرفروش خواندن مردم و من ترجیح میدهم بخوانم و همچنین ذهن پشت وبلاگ محبوب مدرن میس دارسیست. او همچنین میزبان پادکست بعد چه باید بخوانم؟ او در لوئیزویل، کنتاکی مستقرست.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ یاد بگیرید چگونه نشخوار فکری را متوقف کنید و از زندگی بیشتر لذت ببرید.
آیا به خاطر میاورید که ساعت ۳ صبح بیدار میشوید، یک نظر معمولی از یک همکار را تکرار میکنید یا برای یک تصمیم جزئی عذاب میکشید؟ در دنیای پیچیده امروزی، مغز ما اغلب در حال حرکت به سوی نشخوارگریست و میخواهد کاه را به کوه تبدیل میکند.
این کتاب در اعماق هزارتوی ذهن ما فرو میرود. و به بررسی این موضوع میپردازد که چرا ما به سمت افکار منفی پیچیده میرویم. و چگونه زندگی ما را پیچیده میکنند.
با این حال، این خلاصهکتاب فقط برای تشخیص مشکل نیست. بلکه نقشه راهی واضح برای همه کسانی ارائه میکند که احساس میکنند در افکارشان درگیر هستند. و آرزوی لحظات سادهتر و شادتر را دارند.
نشخوار فکری درباره عرق کردن کارمندان کوچک و تخصیص نادرست منابع شناختی محدودست
تفکر دقیق و عمیق مهمست. انتخابهای اصلی زندگی نمونهای از این موارد هستند. ارزش آن را دارد که درباره شغلتان تصمیم بگیرید، اینکه آیا یک رابطه را پایان دهید یا به کشور دیگری بروید. این خلاصهکتاب درباره این نوع تصمیمات، یا تفکر مورد نیاز برای حل مشکلات پیچیده نیست.
آنچه ما به آن نگاه خواهیم کرد، نشخوار فکری است.
پس بیایید با یک تعریف شروع کنیم.
تعریف نشخوار فکری
نشخوار فکری زمانی اتفاق میافتد که ما انرژی ذهنی بیش از حدی را در امور نسبتاً بیاهمیت استفاده کنیم. وقتی این کار را انجام میدهیم، منابع شناختی خودمان را به اشتباه تخصیص میدهیم. به جای استفاده از قدرت محدود مغزمان برای پرداختن به مسائل مهم، آن را صرف سؤالات بیاهمیت میکنیم.
نشخوار فکری میتواند به طرق مختلفی ظاهر شود. نشخوارگری را بگیرید. این همان چیزیست که وقتی شب بیدار میشوید و یک قسمت کوچک از روز را دوباره پخش میکنید، مانند اظهارنظر بدون فکر یک همکار، اتفاق میافتد. یا زمانی که درباره مسائل کوچک وسواس دارید، مانند اینکه ساعتها میاندیشید که آیا لباسی را عوض کنید یا به اصلاحات جزئی خانه فکر میکنید که نیاز به انجام دادن دارند. این نوع افکار بیاهمیت حجم زیادی از فضای مغز را اشغال میکنند.
سپس عدم تصمیمگیری وجود دارد. شک دائمی نسبت به انتخابهای روزمره. آیا آن گلها ارزش این هزینه را داشتند؟ اگر هفته آینده دعوت شام را رد کنید، مردم فکر خواهند کرد که شما بیادب هستید؟ همانطورکه خواهیم دید، چنین بلاتکلیفی ناشی از فقدان ارزشهای راهنما یا دیدگاههای روشنست.
ویژگیهای نشخوار فکری
همه اشکال نشخوار فکری دارای ویژگیهای مشترک هستند؛ آنها مکرر، مضر و بیهوده هستند. این کار ذهنی مداوم هیچ نتیجهای ندارد و انرژی شما را تخلیه میکند. زندگی را پیچیده، روابط را تیره و سلامت روان را تضعیف میکند.
همچنین نشخوار فکری هزینه فرصت قابل توجهی دارد. انرژی ذهنی محدودست. هر لحظهای که به نشخوار فکری میگذرانید، از زمانی که میتوانستید برای چیزی سازنده صرف کنید، کم میکند. نحوه گذراندن روزها زندگی شما را مشخص میکند. گذراندن آن روزها در اندیشیدن، فرصتی تلفشده برای زندگی بهتر و رضایتبخشترست.
البته هیچ کس این راه را انتخاب نمیکند. این یک تلهست، نه یک انتخاب. همه ما بیشتر به دنبال خودمان هستیم و به جای عدم اطمینان، به دنبال رضایت هستیم. با این حال، فرار گریزان به نظر میرسد.
هدف ما در این خلاصهکتاب اینکه راه را برای زندگی عاری از نشخوار فکری هموار کنیم. نویسنده استدلال میکند که رضایت واقعی از زندگی اندیشمندانه ناشی میشود: این درباره تمرکز بر آنچه واقعاً مهمست خواهد بود. پس هدف ما اینست که شما را به استراتژیهایی برای مبارزه با خستگی تصمیمگیری، کاهش احساسات طاقتفرسا، و القای آرامش و شادی در زندگی روزمره مجهز کنیم. با استفاده از این ابزارها، یاد خواهید گرفت که به طور موثر زمان خودتان را تخصیص دهید. و مطمئن شوید که لحظات و روزهای شما به خوبی سپری شده و زندگی خوبی دارند.
کمالگرایی میتواند تحلیل را فلج کند
شناخت اولین قدم برای تغییرست. به عبارت دیگر، اگر میخواهید با نشخوار فکری مبارزه کنید، تشخیص اینکه چه زمانی آن را انجام میدهید بسیار مهمست. این بدان معناست که الگوها را رعایت کنید و مراقب اعمال خود باشید. یکی از نشانههای آشکار نشخوار فکری که باید به آن توجه کرد، فلج شدن تجزیه و تحلیلست.
پس این دقیقاً چیست؟ خُب، زمانیست که شما در چرخهای از فکر مداوم گیر کردهاید که هرگز به نتیجه نمیرسد. مسئله اصلی در اینجا تصمیمی نیست که باید بگیرید. بلکه رویکرد ذهنی شما نسبت به آنست. نتیجه؟ بلاتکلیفی، توقف، و بازبینی مداوم همان اطلاعات. این انرژی ذهنی شما را تخلیه، استرس را تقویت و توانایی شما را برای تصمیمگیری درست در آینده مختل میکند. به هر حال، اگر به خودتان اعتماد ندارید که چیزهای کوچک را درست انجام دهید، چگونه میتوانید به خودتان اعتماد کنید که چیزهای بزرگ را مدیریت کنید؟
خروج از تله فلج تجزیهوتحلیل با بررسی واقعیت شروع میشود. بیایید آن را تجزیه کنیم.
پاسخ درست
یکی از رایجترین دلایل نشخوار فکری، این ایدهست که یک پاسخ «درست» برای مشکلات وجود دارد. این نوعی کمالگراییست که ایدهآلسازی غیرواقعی جهانست. راهحلهای عالی یک افسانه هستند. اکثر مشکلات نه یکی بلکه چندین راهحل خوب دارند.
اگر به یک راهحل صحیح اعتقاد دارید، زمان زیادی را صرف جمعآوری دادههای بیشتر و بیشتر خواهید کرد. اگر راههای زیادی برای حل یک مشکل وجود داشته باشد، در مقابل، شما علاقه بیشتری به حرکت رو به جلو و دیدن اینکه آیا راهحلها واقعاً جواب میدهند یا خیر، خواهید بود. به عبارت دیگر، شما آن راهحلهای بالقوه را به عنوان فرضیههایی خواهید دید که باید آزمایش شوند. راههای زیادی وجود دارد که میتوانید خودتان را به سمت اقدام سوق دهید. مثلاً میتوانید برای خود ضربالاجل تعیین کنید. یا فهرستی ایجاد کنید. دیدگاه یک دوست را جستوجو کنید. یا حتی انتخاب را به شخص دیگری محول کنید.
نکته کلیدی اینکه به خودتان اجازه دهید تزلزل کند. وقتی به خود اجازه میدهید که شکستها را تجربه کنيد، بند «کمال مطلق» را بر تصمیمگیریتان باز میکنید. بهتر از همه، میبینید که شکستها نقطه پایانی نیستند. آنها تجربیات یادگیری غنی هستند.
اشتباهات اغلب بینشهای ارزشمندتری را نسبت به یک سفر آرام ارائه میدهند. اگر دائماً مراقب باشید و به هر قیمتی از خطاها جلوگیری کنید، درسهای قدرتمندی را از خودتان میدزدید. با این حال، برای بسیاری، کلمه «شکست» میتواند دلهرهآور باشد. اما به آنچه که درباره فرضیه بودن راهحلها گفتیم بیاندیشید. به جای مشاهده راهحلهایی که به عنوان شکست کار نمیکنند، آنها را به عنوان دادههایی در آزمایشی که زندگی شماست تصور کنيد. هیچ انتظار سنگینی در آزمایش وجود ندارد. یک آزمایش بر نتایج تمرکز دارد، نه پیروزیها. هر نتیجه یک گام به جلوست.
شناسایی ارزشهای شما میتواند تصمیمگیری شما را ساده کند
ما هر روز با هزاران تصمیم بمباران میشویم. برخی بزرگ هستند، مانند مسیر شغلی که باید طی کرد. اکثریت بسیار کوچکترند، مثلاً شام چی بخوریم. در میان این رگبار، گم شدن در فکر زیاد آسانست. سؤال اینست که چگونه میتوانید این نوع تصمیمات را با وضوح بیشتری اتخاذ کنید؟ وقت آنکه درباره تصمیمگیری ارزشمحور صحبت کنیم.
بسیاری از افرادی که تصمیمگیرندگان عالی هستند، به سادگی خوششانس یا شهود نیستند. آنها توسط ارزشها هدایت میشوند. آنها بر اساس اینکه چه کسی هستند و چه چیزی برایشان مهمست، انتخاب میکنند. درسی که در اینجا میگیریم اینست: شناخت و نامگذاری ارزشهای شما میتواند به عنوان یک چراغ در دریایی از تصمیمات روزانه عمل کند.
مثال انتخاب مدرسه برای فرزندتان را در نظر بگیرید، یا به عبارت بهتر، از کدام خواربارفروشی برای فروشگاه هفتگی استفاده میکنید. اگر عمیقاً برای پیوندهای جامعه و محله ارزش قائل هستید، پاسخ واضح است: مدرسه یا فروشگاهی را انتخاب کنید که به محل زندگی شما نزدیکست. و مدت زمان کمتری را در ماشینتان میگذرانید. این به معنای شانس بیشتر برای تعامل با همسایگان و رفتوآمد کمترست. اینگونهست که ارزشها میتوانند تصمیمگیری را ابهام کنند.
ارزشها معیار انتخابها، افکار و علایق
ارزشها فقط انتخابها را هدایت نمیکنند، بلکه افکار و علایق را نیز شکل میدهند. به عنوان مثال، اگر برای مطلع شدن ارزش قائل هستید، با اخبار جامعه درگیر خواهید شد. و به طور منظم درباره رویدادهای محلی گفتگو خواهید کرد. در اصل، اعمال و علایق ما باید آینه باورهای اصلی ما باشد.
اما نکته اینجاست. گاهی اوقات بین آنچه میگوییم برایمان ارزش قائل هستیم و آنچه واقعاً انجام میدهیم، ناهماهنگی وجود دارد. این ادعا که وقت خانواده را گرامی میدارید اما همیشه تا دیر وقت کار میکنید، یا بیان اهمیت مطالعه، اما هرگز کتابی به دست نمیآورید، نشانهای از ارزشهای نادرستست. راهحل چیست؟ خودانعکاسی دورهای. از خودتان بپرسید: «آیا اعمال من ارزشهای اعلامشده من را منعکس میکند؟» این «بررسی واقعیت» میتواند اختلافات را آشکار کند.
برای اینکه ببینید این در عمل چگونه کار میکند، مورد عموی نویسنده را در نظر بگیرید، پزشکی که برای سلامتی هم از نظر حرفهای و هم از نظر شخصی ارزش قائل بود، اما سیگاری هم بود. یک روز، منشی او را غافلگیر کرد و گفت که او را قبل از اینکه حتی در را برای سیگارش باز کند، فهمیدهست. چگونه؟ با سرفهاش! لحظه حسابوکتاب رسیده بود. با تشخیص ناسازگاری بین ارزش درکشده خودش و عادت به کشیدن سیگار، بلافاصله آن را ترک کرد. ارزشهای دیرینهاش که به درستی شناسایی شدند، به او قدرت تغییر دادند.
با شناسایی ارزشها آغاز کنید
بنابراین نکته مهم اینجاست: اگر میخواهید تصمیمگیریتان را بهبود ببخشید، با شناسایی ارزشهایتان شروع کنید. اگر در انجام این کار مشکل دارید، میتوانید درباره محل سرمایهگذاری زمان، پول و انرژی خودتان بیاندیشید. این سرمایهگذاریها اغلب ارزشهای ناخودآگاه را آشکار میکنند. اگر آنچه را که میبینید تشخیص میدهید و دوست دارید، آن مقادیر را تقویت کنید. اگر این کار را نمیکنید، ممکنست زمان آن رسیده باشد که ارزشهای جدیدی را که با شما طنینانداز میشود، بازتعریف کنید و بپذیرید.
برخی از ارزشها مانند صداقت، مهربانی و قابل اعتماد بودن به طور گسترده پذیرفته شدهاند. با این حال، ارزشهای منحصربهفردی مانند عشق به ماجراجویی، اولویتدهی به شوخ طبعی یا ارزش گذاشتن برای خواب خوب شبانه به همان اندازه معتبرند. به یاد داشته باشید، ارزشهای شما نباید به طور کلی «درست» باشند؛ فقط برای شما مناسبست. هنگامیکه ارزشهای خودتان را شناسایی و شروع به زندگی بر اساس آنها کردید، نشخوار فکری شروع به محو شدن میکند.
شما نمیتوانید بر تمام جنبههای زندگی خودتان نظارت کنید، بلکه فقط میتوانید پاسخهای خودتان را نظارت کنید
شما این ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید: «شما همان چیزی هستید که میخورید.» درباره فکر کردن هم همینطورست: همه ما مجموع افکاری هستیم که در ذهن ما میچرخد. طرز فکر ما زندگی ما را شکل میدهد. نحوه تعامل ما با جهان، درک ما از آن و نحوه رفتار ما را مشخص میکند.
به این دلیل که افکار و احساسات جداییناپذیرند. در حالی که رویدادهای اطراف ما اغلب خارج از کنترل ما هستند، واکنشهای ما – که توسط افکار ما هدایت میشوند – احساسات و اعمال ما را شکل میدهند. به بیان ساده، مثبتاندیشی باعث مثبت شدن احساسات – و در نتیجه اعمال میشود. برعکس، تمرکز بر روی نکات منفی میتواند ما را به گردابی از نشخوار فکری سوق دهد.
قدرت انتخاب
خبر خوب اینکه شما قدرت انتخاب افکارتان را دارید. البته این آسان نیست، اما ممکنست. ذهنتان را به عنوان یک باغ در نظر بگیرید. شما باغبان هستید و این وظیفه شماست که با پشتکار به آن باغ رسیدگی کنید. علفهای هرز را از بین ببرید و اطمینان حاصل کنيد که فقط بهترین دانهها ریشه میدهند.
با مشاهده الگوهای ذهنی خودتان شروع کنید. چه چیزی افکار شما را به خودتان مشغول میکند؟ آیا تمایلی به تمرکز بر روی منفی وجود دارد؟ آیا معمولاً به موضوعات خاصی نشخوار فکری دارید؟ به گفتوگوی داخلی خودتان گوش دهید. اگر همیشه بدبین هستید، به یاد داشته باشید که هیچ کس از منفیگرایی مداوم لذت نمیبرد، حتی زمانی که این فقط شما و افکارتان هستید. وقتی نشانههایی از تفکر منفی را مشاهده میکنید، به طور فعال در هر موقعیتی به دنبال خوبیها بگردید و آن را تصدیق کنيد. این رویکرد پیشگیرانه میتواند ذهن شما را از نشخوار فکری منحرف کند. به عنوان مثال، هنگامی که با یک کار دلهرهآور مواجه میشوید، این ضربالمثل را به خود یادآوری کنيد: «نابرده رنج گنج میسر نمیشود». چنین جملات تاکیدی مثبتی میتواند شما را از مارپیچهای منفی دور و استقامت را تشویق کند.
قدردانی
قدردانی یکی دیگر از پادزهرهای قوی برای نشخوار فکریست. شمردن منظم موهبتهایتان تمرکز شما را از کمبودها به فراوانی در زندگی شما تغییر میدهد. نتیجه چیست؟ خلقوخوی ارتقاءیافته و فضای کمتری برای نشخوار فکری منفی. یک راه ساده برای انجام این کار اینست که هر روز یک یادآور روی تلفن خودتان تنظیم کنيد. وقتی وزوز میکند، یک دقیقه به چیزی بیاندیشید که برای آن سپاسگزار هستید. یکی دیگر از گزینههای گنجاندن این تمرین در زندگی روزمره، نگه داشتن یک دفتر خاطرات سپاسگزاریست.
همدلی
پرورش همدلی همچنین به تمرکز مجدد دیدگاه شما کمک میکند. هنگامیکه با یک موقعیت آزاردهنده مواجه میشوید، مانند یک راننده بیملاحظه، عجولانه به نتیجهگیری منفی نپردازید. در عوض، یک توضیح همدلانه را در نظر بگیرید. شاید آنها با عجله به بیمارستان میروند. این طرز فکر پاسخهای منفی را کاهش میدهد و از نگرش درک و صبر حمایت میکند. ممکنست کنترلی بر رویدادهای بیرونی نداشته باشید، اما مفاهیمی که از آنها میسازید در دستان شماست.
وقتی از نشخوار فکری دست بردارید، خودتان را به روی شادیهای کوچک زندگی باز میکنید
ارما بامبک، طنزپرداز آمریکایی، در یکی از مشهورترین ستونهای روزنامهاش، نوشت که اگر زندگیاش را تمام میکرد، «در اتاق نشیمن «خوب» پاپ کورن میخورد» و «شمع صورتی را میسوزاند که مانند مجسمه مجسمهسازی شده بود. قبل از ذوب شدن در انبار گل شد.
بامبک این کلمات را در ۱۹۷۹ نوشت، اما هنوز هم طنینانداز هستند. چیزهای کوچک و عمیقاً خوبی در زندگی ما وجود دارد. و به همان اندازه لحظاتی را از دست میدهیم که از آنها لذت ببریم زیرا بیش از حد به چیزها فکر میکنیم.
نکته اینجاست که یک زندگی شاد به حرکات بزرگ و تجملات زیاد نیاز ندارد. اغلب، لذتهای کوچک و ارزانی مانند شمع گل رز صورتی بامبکست که ما را سرشار از شادی میکند.
کاهش نشخوار فکری فقط درباره ریشهکنکردن الگوهای افکار منفی و عادات بد نیست. بلکه درباره شادی نیز هست. برای مثال، سالهای زیادی را صرف انکار یک لذت ساده از خود کرد: نگهداشتن یک دسته گل روی میز آشپزخانهاش. آن دستهگلها گران نبودند – یک دسته از لالههای مورد علاقه او کمتر از پنج دلار قیمت داشتند. اما او نشخوار فکری داشت. آیا او به گلها نیاز داشت؟ نه، نه واقعاً. بنابراین او لالهها را در فروشگاه رها کرد و یکی از چیزهایی را از دست داد که او را خوشحال میکرد.
کاهش نشخوار فکری یعنی کامیابی
در حالی که رفتارهای کوچک ممکنست بیاهمیت یا حتی بیهوده به نظر برسند، غیبت آنها میتواند به جای فراوانی به ذهنیت کمیابی منجر شود. این گونه لذتها را نباید به عنوان اسراف تلقی کرد. بلکه باید به عنوان تأیید زیبایی در زندگی روزمره نگاه کرد. به عبارت دیگر: خودتان را درمان کنيد!
چه چیزی به عنوان یک درمان واجد شرایطست؟ این مقدار کمی اضافیست – یک انحراف لذتبخش از معمول. نیازی نیست که گران باشد، تنها چیزی که مهمست اینست که با شما طنینانداز شود. برخی از مردم حمام اسطوخودوس را در شب دوست دارند. برای دیگران، این اشتراک مجله یا رفتن به سینما با یک دوستست. درمانها فردی هستند.
ایجاد عادات در اطراف این خوراکیها میتواند شادی ما را آزاد کرده و خودکار کند، و اجبار به تفکر بیش از حد و مناظره درباره چنین لذتهایی را نفی کند. به جای اینکه مزایا و معایب خرید آن گلها را در فروشگاه بسنجید، تصور کنید که فلسفهای از پیش تعیینشده دارید که شما را تشویق میکند بدون احساس گناه لذت ببرید. داشتن این تصمیمات آماده به شما امکان میدهد از لحظه استفاده کنید، چه طعم غنی شکلات تلخ بعد از شام یا یک پیادهروی ترمیمی صبح شنبه. امروزه، نویسنده هر بار که در فروشگاهست، یک دسته گل تازه به سبد خرید خود اضافه میکند. این خستگی ذهنی تصمیمگیری را از بین میبرد. و تضمین میکند که هر سفر خرید با لذتی به پایان میرسد.
فراوانی
بنابراین، چهچیزی برای شما فراوانی سادهست؟ به لحظاتی بیاندیشید که ممکنست به دلیل احساس گناه نابجا، خود را انکار نمایید. به چالش کشیدن آن صدای درونی که زمزمه میکند، «من لیاقت این را ندارم» ضروریست. در عوض، دیدگاه خودتان را مجدداً تنظیم کنيد. به یاد داشته باشید که فراوانی همیشه به برچسب قیمتی بستگی ندارد. ممکنست یک ساعت بدون مزاحمت با یک رمان جذاب، یک استراحت چای آرام در ایوان شما، یا یک لحظه سکون در تحسین زیبایی طبیعت باشد.
فرصتهای زیادی برای شادی وجود دارد. هدیه واقعی در اینست که به خود اجازه دهید از این جیبهای شادی لذت ببرید، بدون اینکه نشخواری فکری یا منتظر یک موقعیت بزرگ باشید. به هر حال، در میانههای بزرگ زندگی، این لذتهای ساده اغلب پر جنبوجوشترین الگوها را میبافند.
خلاصه نهایی
نشخوار فکری، منابع شناختی را هدر میدهد، فشار بیمورد بر ما وارد و زندگی را پیچیده میکند. اغلب ناشی از مقادیر نامشخصست که منجر به عدم تصمیمگیری میشود.
غلبه بر این، به این معنیست که زمانی که نشخوار ذهنی داریم، تشخیص دهیم و بفهمیم که راهحلهای متعددی برای هر مشکلی وجود دارد. برای تصمیمگیری بهتر، بر اساس ارزشهای اصلی خودتان عمل کنید و شکست بالقوه را بپذیرید، زیرا همیشه میتوانید از آن درس بگیرید. شکستن چرخه نشخوار فکری شامل استفاده از جملات تاکیدی مثبت، و تمرین قدردانی و همدلیست.
رضایت واقعی از لذت بردن از لذتهای ساده زندگی به جای انکار آنها منجر به فلج تحلیل میشود. اتخاذ عاداتی که این لذتها را گرامی میدارد، با نشخوار ذهنی مبارزه میکند و زندگی ساده و فراوان را ارتقاء میدهد.
این کتاب را میتوانید از انتشارات چیتگرها تهیه کنيد.