1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. هرگز پایانی ندارید

هرگز پایانی ندارید

هرگز پایانی ندارد

هرگز پایانی ندارید

5/5 - (5 امتیاز)

ذهن‌تان را رها کنید و در جنگ درون پیروز شوید

هرگز پایانی ندارید (۲۰۲۲) راهنمای شما برای تبدیل‌شدن به فردی‌ست که هرگز تصور نمی‌کردید می‌توانید باشید. داستان‌هایی از شکست‌ها و درس‌های آموخته‌شده را به اشتراک می‌گذارد که می‌توانید از آنها برای قدرت در چالش‌های پایان‌ناپذیر زندگی بهره ببرید.

 

دیوید گوگینز یک نیروی دریایی سابق ایالات متحده با بیش از ۷۰ ماراتن فوق مسافت زیر کمربند خودست. او نویسنده کتاب پرفروش نیویورک‌تایمز با عنوان نمی‌تواند به من صدمه بزند،ست. کتابی که او تلاش‌های گذشته خودش را برای تبدیل‌شدن به مرد امروزی به یاد می‌آورد. هرگز پایانی ندارید

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ یاد بگیرید که بر موانع ذهنی‌تان غلبه و از محدودیت‌های‌تان عبور کنيد.

وقتی در اواسط دهه بیست یا سی سالگی خودتان هستید. فکر می‌کردی بالاخره رمز زندگی را شکسته‌ای. و دقیقاً همان‌طوری زندگی می‌کنی که سال‌ها پیش آرزویش را داشتی. اما آیا شما واقعاً هستی؟ آیا این واقعاً اوج زندگی شماست؟ یا تازه شروع کرده‌اید؟

 

در این خلاصه‌کتاب اثر دیوید گوگینز، متوجه خواهید شد که زندگی در واقع به پیشرفت بی‌پایان نیاز دارد. به اصطلاح اوج شما شروع بی‌نهایت‌ست. آنچه شما واقعاً قادر به انجام آن هستید بسیار فراتر از وحشیانه‌ترین انتظارات شماست، و برای درک این نکته لازم‌ست که باورتان را از طریق انعطاف‌پذیری ذهنی و فیزیکی ایجاد کنيد. و چالش‌های پیش رو را در آغوش بگیرید. هرگز پایانی ندارید

از غرق شدن در بدبختی‌تان دست بردارید و شروع به حرکت کنيد.

خواه‌ناخواه، زندگی انواع و اقسام مشکلات را برایت پرت خواهد کرد. مشکلات کوچک به شکل تکلیف گم‌شده یا لپ‌تاپ شکسته وجود دارد. و مشکلات بزرگ به شکل تصادفات آسیب‌زا یا کسب‌وکارهای شکست‌خورده وجود دارد. اما مهم نیست که به چه اندازه مشکلات به سمت شما پرتاب می‌شوند. مهم اینکه بدانید چگونه از تأثیر ماندگار آنها اجتناب و به جلو حرکت کنيد.

 

متأسفانه، گفتن آن آسان‌تر از انجام آن‌ست. بسیاری از مردم تمایل دارند تا مدت‌ها پس از گذشتن از بدبختی‌شان درگیر آن باشند. آنها هنوز هم بدبخت هستند، سال‌ها پس از رهایی از یک رابطه خشونت‌آمیز یا بهبودی از یک آسیب جسمی. آنها در بدبختی‌شان غرق می‌شوند. و به این می‌اندیشند که چقدر بدشانس بودند که به چنین سرنوشتی دچار شدند. حتی گاهی اوقات از آن برای توجیه ضعف‌شان استفاده می‌کنند. و دقیقاً همان جایی که هستند باقی می‌مانند.

 

شما هرگز بر چیزهایی که تجربه می‌کنید نظارت کامل نخواهید داشت. در واقع، بیشتر اوقات، انتهای کوتاه چوب را دریافت خواهید کرد. اما آنچه می‌توانید نظارت کنيد اینکه چگونه به آن موقعیت واکنش نشان می‌دهید. شما مسئول رفتارتان پس از گذراندن یک تجربه منفی هستید. این انتخاب شماست که خودتان را بالا بکشید. و به جلو هل دهید یا در آن چاله ناامیدی بمانید. و اجازه دهید زندگی شما را نظارت کند.

 

لازم نیست فوراً یک پرش بزرگ انجام دهید. انتظار نمی‌رود یک روز بعد به یک رویداد صددرصد خوب بروید. نکته کلیدی اینکه پیشرفت مداوم داشته باشید، حتی اگر کمترین مقدار باشد. هر روز باید به خودتان نشان دهید که در حال تلاش برای رهایی از زنجیرهای گذشته‌تان هستید. قدم‌های کوچک خوب‌ست. هرگز از پیشرفت دست نکشید. هرگز پایانی ندارید

 

دیر یا زود به فردی تبدیل می‌شوید که هرگز فکر نمی‌کردید باشید. تنها چیزی که واقعاً لازم‌ست تمرکز بر آینده‌ست تا گذشته.

از تجربیات منفی‌تان به عنوان انگیزه برای رسیدن به قله‌های عالی بهره ببرید.

اگر می‌گویید هیچ تجربه منفی در زندگی خودتان نداشته‌اید، یا دروغ می‌گویید یا خوش‌شانس‌ترین فرد جهان هستید.

 

به احتمال زیاد شما حداقل یک خاطره بد دارید، خواه این خاطره در دوران دبیرستان یا بزرگ شدن در خانواده‌ای بدسرپرست باشد. این خاطره به هر طریقی ذهن شما را به‌هم‌ریخته‌ست. و از آن زمان هرگز احساس امنیت و اطمینان کامل نکرده‌اید.

 

اولین قدم شما برای کنار آمدن با آن خاطره بد احتمالاً انکار آن‌ست. ممکن‌ست بگویید که این تجربه به آن بدی نبود که سایر افراد شاهد آن بودند. حتی ممکن‌ست به جایی برسید که بگویید واقعاً آنطورکه بود اتفاق نیفتاد.

 

اما هر چه مدت بیشتری این تجربه منفی را نپذیرید، بیشتر خودتان را در عذاب نگه می‌دارید. شما هرگز با پنهان شدن از درد به ظرفیت واقعی خودتان پی نخواهید برد، پس خاطره بدتان را در کمد نگذارید. آن را بپذیر و با تمام وجود با آن روبرو شو.

 

مطمئناً دیدن درد در چشم ترسناک و ناراحت‌کننده‌ست، اما انجام این کار نه تنها شما را رها می‌کند. بلکه شما را به جلو نیز سوق می‌دهد. شما می‌توانید از این درد به نفع خودتان بهره ببرید. می‌توانید آن را انبار کنيد و به عنوان انگیزه‌ای برای اثبات اشتباه همه در نظر بگیرید.

 

اگر در برداشتن اولین قدم برای رویارویی با دردتان با مشکل مواجه‌ید، یادداشت‌برداری نقطه شروع خوبی‌ست. تجربیات‌تان را بنویسید تا زمانی‌که بر چالش‌های‌تان غالب شوید. چیزی برای نگاه‌کردن به آن داشته باشید.

 

راه بهتر اینکه صدای خودتان را ضبط کنيد. هر بار که با یک نظر منفی یا یک خاطره آسیب‌زا مواجه شدید، گوشی همراه‌تان را بردارید و داستان‌تان را با صدای بلند بگویید. آنچه را که اتفاق افتاده، با کوچکترین جزئیات توضیح دهید. سپس هر روز به آن گوش دهید. این ممکن‌ست در ابتدا سخت باشد. احتمالاً نمی‌خواهید این تجربه را دوباره تجربه نمایید. اما این کار را بیشتر انجام دهید و در نهایت متوجه خواهید شد که چقدر شجاع شده‌اید. شما متوجه خواهید شد که اکنون می‌توانید با دردتان روبرو شوید. هرگز پایانی ندارید

یک‌ثانیه می‌تواند همه‌چیز را در زندگی شما تغییر دهد.

در یک ثانیه چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ مطمئناً نمی‌توانید یک بشقاب کامل ماهی قزل‌آلا بخورید یا یک ایمیل طولانی بنویسید یا یک حرکت ۱۰۰ باره را تمام کنيد. یک ثانیه غیرقابل انکار بسیار کوتاه‌ست. اما از دانستن این موضوع شگفت‌زده خواهید شد که صرفاً زمان زیادی برای ایجاد تغییرات در زندگی شما نیازست. این همان چیزی‌ست که دیوید گوگینز آن را «تصمیم یک‌ثانیه‌ای» می‌نامد.

 

وقتی چالش‌های زندگی را پشت سر می‌گذارید، مواردی وجود خواهد داشت که شروع به شک‌وتردید در خودتان می‌کنید. شاید نتوانستید یک معامله را ببندید و اکنون می‌اندیشید نمی‌توانید یک کسب‌وکار موفق را اداره نمایید. شما نتوانستید به هاروارد برسید، بنابراین می‌اندیشید از ابتدا واقعاً باهوش نبودید. این موارد بسیار مهم هستند. آنها می‌توانند باعث پیروزی یا شکست شما شوند.

 

اکثر مردم پس از تجربه چنین لحظاتی محل را ترک می‌کنند. این ذره تردید تمام چیزی‌ست که برای بیرون راندن رویاهای آنها از پنجره لازم‌‌ست.

 

این اشتباه را انجام ندهید. به جای واکنش ناگهانی، یک‌ثانیه مکث و بعد تصمیم بگیرید. تمام این احساسات را برای یک‌ثانیه کنار بگذارید و افکارتان را تحت نظارت درآورید. سپس از خودتان بپرسید که آیا مطمئن‌ید که باید دور شوید یا اینکه به دلیل استرس و ناامنی به خودتان شک دارید. اگر دومی باشد، می‌توانید آن یک‌ثانیه را صرف کنيد. و تصمیم بگیرید که بجنگید. اجازه نده حتی یک‌لحظه ضعف تمام رویاهایت را از بین ببرد.

 

چنین مواردی در زندگی شما زیاد خواهد بود. شما باید بار بعدی برنده شوید. به خودتان یادآوری نمایید که چرا آنجا هستید. بیش از حد بر روی رسالت‌تان متمرکز شوید.

 

هنگامی‌که بر این شک غلبه کردید. می‌توانید از نیروی تازه کشف‌شده‌تان برای غلبه بر چالش‌های بیشتر در زندگی بهره ببرید. شما قوی‌تر خواهید شد. همه اینها به این دلیل‌ست که تصمیم یک‌ثانیه‌ای را گرفته‌اید. هرگز پایانی ندارید

به جای اینکه به این بیاندیشید که آیا پایان رنج شما نزدیک‌ست، بر روی کارتان متمرکز شوید.

به فرض اینکه روزها پیاده‌روی کرده‌اید و هنوز به قله نرسیده‌اید. به نقشه قابل اعتمادتان نگاه می‌کنید و متوجه می‌شوید که فقط یک خم با هدف‌تان فاصله دارید. تنها چند قدم دیگر تا زمانی‌که بتوانید استراحت نمایید. و پرچم‌تان را در بالای کوه نصب نمایید. پیچ را دور می‌زنی و نفس راحتی می‌کشی. تو بگو «پایان!» هرگز پایانی ندارید

 

اما همانطورکه به اطراف نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که در واقع در قله نیستید. قبل از رسیدن به قله واقعی باید یک تپه کوچک دیگر بالا بروید.

 

زندگی به این شکل‌ست. وقتی می‌اندیشید که بالاخره رنج‌تان به‌پایان رسیده‌ست، متوجه می‌شوید که هنوز به‌پایان نرسیده‌اید. آنچه به دست آوردید فقط یک قله دروغین بود. با این حال، یک راه ساده برای جلوگیری از صعودهای نادرست وجود دارد: به‌دنبال نشانه‌های پست پایانی نباشید.

 

بگویید معلم‌تان به شما گفته‌ست که به یک کتاب صوتی گوش دهید و سپس آن را خلاصه کنيد. شما نمی‌دانید طول کتاب صوتی چقدرست. بنابراین در حالی‌که در حال گوش دادن هستید، مدام می‌اندیشید که آیا به پایان ضبط می‌رسید. با این حال، هر بار که می‌اندیشید در فصل آخرید، با یک فصل دیگر روبرو می‌شوید. هرگز پایانی ندارید

 

به‌دنبال نشانه‌هایی از پایان کتاب صوتی نه‌تنها باعث ناامیدی شما می‌شود. بلکه شما را از اصل فعالیت منحرف می‌کند. شما آنقدر روی رسیدن به پایان تمرکز کرده‌اید که فراموش می‌کنید واقعاً بشنوید. و اکنون خلاصه شما ملقمه‌ای از کلمات نامفهوم‌ست.

 

می‌دانید که سرانجام پایان فرا خواهد رسید. بنابراین به جای جست‌وجوی آن، به کار در دست‌تان متوجه باشید. تمام توان‌تان را بگذارید. زیرا این همان کاری‌ست که قرارست انجام دهید. و هر چه بیشتر بر روی مسئولیت‌های فعلی خودتان متمرکز شوید، زودتر به پایان خواهید رسید. قبل از اینکه متوجه شوید، درست در مقابل نقطه پایانی قرار خواهید گرفت. هرگز پایانی ندارید

نظم و انضباط می‌تواند به شما کمک کند تا پاسخگوتر و انعطاف‌پذیرتر شوید.

شما گروهی از سربازان را تماشا می‌کنید که تمرینات صبحگاهی‌شان را انجام می‌دهند. و متوجه می‌شوید که چه نظم شگفت‌انگیزی دارند. آنها دستورات یک رئیس را دنبال می‌کنند. و قبل از اینکه سربازان فرصتی پیدا کنند، آماده ضربه‌زدن هستند. این دقیقاً همان کاری‌ست که نظم با شما می‌کند.

 

اما برای به دست آوردن نظم و انضباط که می‌خواهید، لازم نیست به ارتش بپیوندید. شما می‌توانید آن را به تنهایی، درست از راحتی در خانه‌تان پرورش دهید. نظم و انضباط در واقع چیزی نیست جز انجام کارها به بهترین شکل ممکن. این درباره داشتن ابتکار عمل برای شروع کاری‌ست. و نیمه‌کاره رها نکردن آن. به این معنی که در اولین بار تلاش می‌کنید تا آن را درست انجام دهید. حتی زمانی‌که هیچ کس کارتان را تماشا یا بررسی نمی‌کند. هرگز پایانی ندارید

 

وقتی نظم و انضباط داشته باشید، یاد می‌گیرید که بیشتر نسبت به خودتان پاسخگو باشید. دیگر لازم نیست به شخص دیگری تکیه بزنید تا فهرست کارهایتان را برای شما تهیه کند. شما فقط بلند می‌شوید. وظایف‌تان را می‌نویسید. و آنها را یکی یکی بررسی می‌کنید. در نهایت، یاد می‌گیرید که چگونه برنامه‌ای برای عمل بر روی آن فهرست کارها بسازید. بنابراین دقیقاً می‌دانید که روزتان چگونه پیش خواهد رفت.

 

منضبط بودن به شما کمک می‌کند تا بار ذهنی و جسمی خودتان را افزایش دهید. همانطورکه به تکرار و بهینه‌سازی وظایف‌تان ادامه می‌دهید، متوجه خواهید شد که ظرفیت شما روزبه‌روز بیشتر می‌شود. اکنون می‌توانید فهرست کارهایتان را در چهار ساعت مرور نمایید، در حالی‌که قبلاً یک روز کامل به شما نیاز داشت. این به شما کمک می‌کند کارهای بیشتری را انجام دهید، که می‌تواند زمانی مفید باشد که شما فردی هستید که به طور همزمان شغل، دانشگاه و خانواده‌ای متشکل از سه فرزند را اداره می‌کنید. هرگز پایانی ندارید

 

مهم‌ترین عارضه جانبی منضبط بودن، وضعیت روانی قوی‌ترست. شما دیگر درباره موفقیت دیگران احساس ناامنی نخواهید کرد. زیرا بیش از حد مشغول اقدام و تمرکز بر تلاش‌های‌تان خواهید بود. با این نوع منفی‌بافی از سر راه، بدون شک به جایی‌که می‌خواهید خواهید رسید.

به موفقیت‌های سطح پایین بسنده نکنید.

هر چیزی را نام ببرید که در روز تولد به دست آورده‌اید. بله، درسته. به عنوان یک نوزاد یک‌روزه چه کاری انجام دادید؟ اگر شبیه اکثر مردم هستید، احتمالاً زیاد نیستید. به هر حال، هیچ‌کس با تعداد زیادی جام و عناوین به دنیا نمی‌آید. همه درست از پایین‌ترین پله نردبان شروع می‌کنند.

 

اما این بدان معنا نیست که وقتی می‌دانید زندگی‌ای که می‌خواهید در اوج‌ست، باید به پایین بودن راضی باشید. شما باید مایل باشید که از اولین قدم فراتر بروید. اینجاست که خیلی‌ها اشتباه می‌کنند. آنها ترجیح می‌دهند در همان جایی بمانند که هستند. زیرا از آنچه در پیش‌ست بسیار می‌ترسند. هرگز پایانی ندارید

 

ترس طبیعی‌ست. چه کسی می‌خواهد به ناشناخته‌ها بپردازد؟ اما هیچ راه دیگری برای غلبه بر ترس شما وجود ندارد جز اینکه با آن روبرو شوید. کاری را انجام دهید که شما را می‌ترساند، اما بدون شمشیر وارد جنگ نشوید. آماده‌شدن هزینه دارد. از زمان خودتان در پایین‌ترین نقطه برای آماده‌شدن برای فرصت‌های بزرگ در آینده بهره ببرید. با آن به عنوان یک زمین تمرین رفتار کنيد. جایی‌که بر مهارت‌های‌تان مسلط و نسخه بهتری از خودتان می‌شوید. یک ترفند خوب که باید به خاطر داشته باشید اینکه طوری رفتار کنيد که انگار قبلاً در اوج هستید. وقتی به جایی‌که می‌خواهید برسید، برای تنظیم مشکلی نخواهید داشت.

 

اما، البته، زندگی همیشه روان نیست. مهم نیست چقدر برای چیزی آماده می‌شوید، باز هم ممکن‌ست شکست بخورید. و بیشتر اوقات به دلیل چیزی‌ست که از دست شما خارج‌ست. در مواردی مانند این، شکست را به عنوان راهی برای یادگیری درباره خودتان تلقی نمایید. و فرصتی برای تقویت ذات‌تان برای بدترین توپ‌های منحنی زندگی به دست آورید. هرگز پایانی ندارید

از استانداردهای معمولی فراتر بروید و استانداردهای خودتان را تنظیم کنيد.

هنگامی‌که یک کار جدید را شروع می‌کنید، یکی از اولین چیزهایی که درباره آن می‌آموزید استانداردها و انتظاراتی‌ست که شرکت از کارمندان‌تان دارد. شما باید برای جلسات آماده باشید. باید گزارش پایان ماه بفرستید. هر جا که می‌روید باید نماینده خوبی برای شرکت باشید. هرگز پایانی ندارید

 

شما می‌توانید چنین استانداردهایی را در همه جا بیابید. نه‌تنها در محل کارتان. آنها هر یک از اعضای تیم را راهنمایی می‌کنند. و اطمینان می‌دهند که آنها در راستای اهداف سازمان کار می‌کنند. از شما انتظار می‌رود که این استانداردها را از نظر شرعی و قانونی رعایت کنيد. و در هر کاری که انجام می‌دهید آنها را در ذهن‌تان نگه دارید.

 

اما در حالی‌که این قابل ستایش‌ست، قرار دادن این استانداردها به هدف اصلی شما ضرری به شما وارد می‌کند. از دستیابی به ظرفیت کامل خودتان جلوگیری می‌کند. هرگز پایانی ندارید

 

بگویید رئیس‌تان به شما گفته‌ست که یک هفته برای کانال‌های رسانه‌های اجتماعی کسب‌وکارش محتوا تولید کنيد. بیشتر مردم فقط همین یک هفته محتوا تولید می‌کنند و همین‌جا متوقف می‌شوند. بالاخره این چیزی‌ست که از آنها خواسته می‌شد.

 

اما انجام حداقل‌ها باعث رشد نمی‌شود. رشد واقعی به معنای پیشی گرفتن از آن استانداردهای تعیین‌شده‌ست. این درباره تعیین و تلاش برای استانداردهای خودِ ماست. بنابراین نه، شما فقط محتوای یک هفته‌ای را برای رئیس خودتان تولید نمی‌کنید. شما ارزش یک ماه را بدست می‌آورید. یا حتی به ارزش یک سال!

 

احتمالاً برای بالا رفتن و فراتر رفتن، افزایش حقوق دریافت نخواهید کرد. اما در وهله اول نباید دنبال تعریف و تمجید باشید. شما از استانداردهای اعتبارسنجی داخلی فراتر می‌روید تا ببینید واقعاً چقدر می‌توانید انجام دهید. و تا چه حد می‌توانید به خودتان فشار بیاورید. این‌جوری رشد می‌کنید. هرگز پایانی ندارید

 

اگر درباره توانایی‌تان در انجام این کار شک دارید، در تلاش باشید تا با افرادی آمدوشد نمایید که به طور مداوم فراتر از انتظارات هستند. به این ترتیب، خودِ رقابتی شما انگیزه بیشتری برای شروع به کار خواهد داشت. هرگز پایانی ندارید

عظمت در دسترس شماست؛ مایلید برای آن کار کنيد.

عظمت را چگونه تعریف می‌کنید؟ آیا کسی برنده جایزه نوبل‌ست؟ یا ده سال متوالی‌ست نسخه اولیه محصول را امتحان می‌کنید؟ یا مأموریت‌های ماه را هدایت می‌کند؟ هرگز پایانی ندارید

 

بله، آنها بدون شک برخی از بهترین‌های تمام دوران هستند. و با موفقیت‌های عظیم آنها، شما به این فکر خواهید کرد که چنین سطحی از برتری به سادگی خارج از دسترس شماست. با این حال، این ذهنیت دقیقاً همان چیزی‌ست که شما را از رسیدن به عظمت باز می‌دارد.

 

بر خلاف تصور رایج، عظمت یک پایه دست‌نیافتنی نیست که فقط افراد مستعد و ممتاز بتوانند از آن بالا بروند. شما آن را در دسترس خودتان دارید. ولی حاضر نیستید دنبالش بروید. هرگز پایانی ندارید

 

با این حال، شما به طور کامل مقصر نیستید. در بیشتر مواقع، تربیت شما می‌تواند نقش مهمی در محدودسازی تفکر شما داشته باشد. و شما را باور کند که مقدار بزرگی نیستید. به محض اینکه وارد دنیا می‌شوید، مردم شروع به دسته‌بندی شما می‌کنند. شما زن هستید، پس نباید مدیر عامل باشید. شما مرد هستید، بنابراین باید حرفه‌ای در ساخت فناوری باشید. شما فقط ۱۸ سال دارید، بنابراین باید به دانشگاه بروید. و کسب‌وکار راه‌اندازی نکنید. شما در حال حاضر ۵۶ سال دارید، بنابراین باید به فکر بازنشستگی باشید و نه تغییر شغل.

 

مردم این عادت را دارند که شما را حتی قبل از اینکه بتوانید واقعاً خودتان را تعریف کنيد، تعریف می‌کنند. و این، متأسفانه، تأثیری بر نحوه دید شما از عظمت دارد. اما مهم نیست که صداهای منفی چقدر بلند هستند، بدانید که شما این قدرت را دارید که از آن دسته‌بندی‌ها خارج شوید و خودتان را دوباره تعریف کنيد. اولین زن در شرکت برق محلی‌تان باشيد. اولین نفری شوید که دبیرستان را ترک می‌کند و در خانواده خودش میلیونر می‌شود. اولین فرد ۵۰ ساله در فارغ‌التحصیلی دانشگاه باشيد. هرگز پایانی ندارید

 

همیشه باید کسی باشيد که قالب را می‌شکند. بذار اون یکی تو باشی. هرگز پایانی ندارید

خلاصه نهایی

برای تبدیل‌شدن به فردی که می‌خواهید باشيد، ابتدا باید بر موانعی غلبه کنید که خودتان و جامعه ایجاد کرده‌اید. این مستلزم تمایل شما برای گذشتن از حد خودست. گذشته‌تان را فراموش کنید تا آینده شما خراب نشود. و بدون توجه به سختی و درد به جلو بروید.

 

درباره افرادی که خودتان را با آنها احاطه می‌کنید، انتخابی برخورد کنید. افرادی که در اطراف‌تان نگه می‌دارید باید اولین کسانی باشند که حداکثر ظرفیت شما را می‌بینند. با افرادی نباشید که شما را عقب نگه می‌دارند. آنها باید شما را بالا ببرند. و در عوض با شما به سمت اهداف‌تان قدم بردارند. هرگز پایانی ندارید

 

شما می‌توانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.

 

بنر دوره برنامه رشد فردی

امتیاز به این مطلب

5/5 - (5 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
هرگز پایانی ندارد
زودتر از بقیه به بزرگراه رهبری وارد شوید!می‌خوام وارد شوم
+