پنج قدم برای رسیدن به رابطهی عاشقانه، حقوق انسانی و موفقیتی که میخواهید
دریافت کنید (کتابی که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است) یک راهنمای مرحلهای برای کنترل صدای شماست تا بتوانید با موفقیت به پرجنجالترین مکالمات زندگی بروید. این کتاب به شما میآموزد که چگونه مکالمات خود را با اجتناب از اشتباهات رایج پاکسازی کنید. و به شما نشان میدهد چگونه بهترین خود را به دیگران ارائه دهید. هنگامیکه بدانید چگونه مکالمات را به سمت نتایج مورد نظر خود هدایت کنید. مطمئناً در عشق، کار و فراتر از آن به موفقیت دست خواهید یافت.
آمیک هوتچنس سخنران برنده جایزه، نویسندهی پرفروش و مشاور مشهور کسبوکار است. او که قبلاً در یک شرکت میلیارد دلاری مدیر بوده است. اکنون به سایر مدیران شرکتها و افراد تأثیرگذار در سراسر جهان توصیه میکند. و به آنها کمک کنند تا به طور مؤثرتری رهبری، همکاری و نوآوری کنند. او با كتاب رهبران رازها را نگه دارد، به نویسندهای پرفروش در آمازون تبدیل شد.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ از صدای خود برای تأثیرگذاری بر دیگران و رسیدن به نتایج دلخواه استفاده کنید.
هر آنچه در زندگی میخواهید در طرف دیگر مکالمهای دشوار است. خواه خواهان یک ارتقاء باشید. خواه تلاش کنید فرد خاصی را تحت تأثیر قرار دهید. یا فقط سعی کنید نوجوان خود را بیش از دو کلمه بگویید. موفقیت شما به آنچه میگویید و نحوهی گفتن آن بستگی دارد.
به همین دلیل ارتقاء مهارت مکالمه کلید دستیابی به خواستههای شماست. اگر شما میتوانید بر روی بازی ارتباطات مسلط شوید، دوستان، پول و فرصت مسلماً بدست میآیند. اما گفتن یک بالرین اجتماعی آسانتر از انجام است. و هر چقدر هم فصیح باشید، حتماً بعضی اوقات پایتان را در دهان میگذارید. دریافت کنید
این جایی است که این یادداشت وارد میشود. این یادداشت برای کمک به شما در جلوگیری از عادتهای بد مکالمهای طراحی شدهاند که منجر به تنش و درگیری میشوند. آنها شما را به عبارات و شیوههایی مجهز میکنند تا در مکالمات حیاتی که بسیاری از آنها در معرض خطر است از آنها استفاده کنید. و آنها کیفیت زندگی شما را به طور کلی با کمک به شما در برقراری ارتباط آسان با مردم در تعاملات روزمره، به طور کلی افزایش میدهند.
در نهایت، این یادداشت نشان میدهد که وقتی با برخورد و نیت صحیح به مکالمات نزدیک میشوید، بیشتر از آنچه میخواهید دریافت میکنید.
در این یادداشت، یاد خواهید گرفت
- نحوهی برخورد با بازیهای قدرت در دفتر کار؛
- چگونه میتوان بدون آسیب رساندن به شخصیت مخاطبتان، بازخورد منفی داد. و
- کدام عبارت جادویی به شما کمک میکند تا یک مبارزه را قبل از شروع آن منتشر کنید.
اگر با خود صادق باشید مکالمه سودآورتری با دیگران خواهید داشت.
ناگفته نماند که اگر ندانید چه میخواهید، به احتمال زیاد به خواستهی خود نخواهید رسید. بنابراین قبل از اینکه حتی کسی را درگیر مکالمه کنید، اولین چیزی که باید در نظر بگیرید این است که نتیجه ایدهآل شما چه خواهد بود.
گاهی اوقات، آنچه شما سعی در رسیدن به آن دارید کاملاً واضح است. به عنوان مثال اگر در یک مصاحبه شغلی هستید، احتمالاً میخواهید با مصاحبهکننده ارتباط برقرار کنید که یک کارمند شایسته از خودتان بسازید – وگرنه آن شغل را نمیگیرید!
در مواقع دیگر، ممکن است آنچه میخواهید خیلی واضح نباشد. به عنوان مثال، قرار ملاقات بگذارید – نیمی از نمایههای دوستیابی موجود در آنجا خوانده شده است، بیایید فقط ببینیم که کجا میرود اما مطمئناً، این عدم آگاهی در مورد آنچه میخواهیم، گاهی ما را به سمت کارهایی که پشیمان هستیم، سوق میدهد. دریافت کنید
به همین دلیل، قبل از شروع به گفتوگو با هر شخص دیگری، باید با خودتان مکالمه کنید.
برای درک بهتر آنچه واقعاً آرزو میکنید، انجام انعکاس صریح و شفاف خودتان کاملاً ضروری است.
روشن بودن در مورد آنچه واقعاً میخواهید، لحن هر مکالمهای را برای شما تعیین میکند و به شما کمک میکند تا با آگاهی و درک مؤثرتری تصمیم بگیرید. به عنوان مثال، اگر میدانید آنچه واقعاً آرزو میکنید شناخت استعدادهای شماست، بهتر است در گفتوگوها قاطعانه عمل کنید. اما اگر آنچه شما واقعاً آرزو میکنید صمیمیت باشد، به طور کلی میخواهید کمتر قاطعانه و همدل باشید.
همانطور که با نیازهای عمیق خود هماهنگ میشوید، ممکن است درک کنید که آنچه در واقع میخواهید کمی متفاوت از آنچه فکر میکردید میخواهید. کمتر به ظاهر خاص یک میل وابسته خواهید شد و در فرصتهای مختلف تحققپذیرتر خواهید بود.
به عنوان مثال، یکی از مشتریان نویسنده، شخصی به نام مت فکر کرد که میخواهد بچهدار شود. اما، همانطور که فهمید، آرزوی عمیقتر او این بود که عضوی از یک خانواده دوستداشتنی باشد. وی در نهایت با زنی ملاقات کرد که از قبل صاحب فرزند شده بود و خوشبختی را در تبدیل شدن به پدرخواندهی آنها یافت. دریافت کنید
صریح و روشن بودن در مورد آنچه واقعاً میخواهید به شما کمک میکند تا خواستههای خود را بدست آورید، هم از طریق تأثیرگذاری بر نحوهی انجام مکالمات و هم از طریق پذیرش بیشتر شما نسبت به فرصتهای غافلگیرکنندهای که مکالمات گاهی اوقات ارائه میدهند.
به طور کلی، مکالمات در مورد اتصال یا ادعا است.
خُب، بنابراین اکنون شما به اندازه کافی درونتان را جستوجو کردهاید و میدانید که چه میخواهید: عشق، ثروت و موفقیت حرفهای. اما شما هنوز نمیدانید که چگونه میتوانید این خواستهها را به مکالمههای مولّد تبدیل کنید.
خُب، در اینجا یک شیوهی قدرتمند وجود دارد که میتوانید آن را برای نتایج فوری در هر مکالمه به کار ببرید.
هر بار که خود را در یک مکالمه مییابید، از خود بپرسید، «آیا من به دنبال برقراری ارتباط با این شخص هستم، یا اینکه به دنبال ادعای خودم هستم؟» دانستن پاسخ این سؤال بلافاصله جهتگیری شما را برای مکالمه مشخص میکند.
اگر اتصال را انتخاب کنید، نگرانی اصلی شما شخص دیگر است. این بدان معناست که شما برای همدردی با خواستهها و نیازهای آن شخص موقتاً خواستهها و نیازهای شخصی خود را کنار میگذارید. دریافت کنید
اگر تصمیم دارید خود را ادعا کنید، پس روی قدرت تمرکز میکنید – این بدان معناست که نگرانی اصلی شما خودتان هستید. این لزوماً به معنای خودخواهی شما نیست. این فقط به این معنی است که، در این شرایط، شما تصمیم گرفتهاید که ابراز قدرت و عزت نفس خود، تعیین مرزها یا بیان دیدگاهتان مهم است.
طبیعتاً شرایط مختلف، نگرشهای متفاوتی را میطلبد. اگر با شخصی روبرو هستید که رفتاری را به شما ارائه میدهد که باعث میشود احساس راحتی نکنید، قطعاً تلاش برای ادعای قدرت راهی برای پیش بردن شماست. اما وقتی صحبت از روابط شخصی شما میشود، به عنوان یک قاعدهی کلی، شما باید در عوض بدنبال ارتباط باشید.
اتصال پایه و اساس هر رابطهی سالم است. این چگونگی شناخت افراد از یکدیگر و چگونگی سرمایهگذاری آنها در موفقیت یکدیگر است. وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنید، نیازهای او را به اشتراک میگذارید و مشکلات را با هم حل میکنید.
اگر در عوض، نیازهای خود را در اولویت و مرکز قرار دهید و اصرار داشته باشید که شریک زندگی شما همیشه کارهایی را انجام دهد که به روش شما انجام میشود، شما در حال ایجاد یک دستورالعمل برای یک رابطه بسیار ناسالم هستید. اگر مرتباً با هواهای نفسانی و خودمحوری از روی شریک زندگی خود با بولدوزر عبور کنید، در نهایت او به آنچه شما میخواهید اهمیتی نخواهد داد.
به همین دلیل، از قضا، بهترین استراتژی برای دستیابی به خواستههای خود در زندگی شخصی، تمرکز بر کمک به عزیزانتان برای به دست آوردن خواستههایشان است. بله، این بدان معناست که شما ممکن است مجبور شوید در کوتاهمدت خواستههای خود را مصالحه کنید – اما در نهایت یک شبکه پشتیبانی اختصاصی خواهید داشت که برای کمک به شما در موفقیت سرمایهگذاری کرده است.
بهترین راه برای مقابله با بازیهای قدرت در کار، امتناع از تعامل با آنها است.
آنچه در خانه صادق است لزوماً در اداره صدق نمیکند. دریافت کنید
وقتی صحبت از گفتوگوهای شما در محل کار میشود، جستوجوی قدرت و ارتقاء است که غالباً راهی برای دستیابی به خواستههای شما خواهد بود. این بدان معنا نیست که شما نباید به دنبال ارتباط با همکاران خود باشید. اما قدرت اغلب در این محیط اولویت دارد.
ادعای خودتان به شما کمک میکند تا در زمینهی تخصصی خود اقتدار داشته باشید و از طرف همکاران و مافوق خود احترام کسب کنید. همچنین به شما در برقراری ارتباط مؤثر، درخواست کمک، تفویض وظایف و مذاکره در مورد معاملات با مشتریان کمک خواهد کرد.
اما شاید مهمترین کاری که ادعای شما در محل کار انجام میدهد این است که به شما کمک کند با بازیهای قدرت که در دنیای حرفهای بسیار رایج است مقابله کنید.
بازیهای قدرت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. شاید شما رئیسی داشته باشید که فکر کند رهبری به معنای دادن دستورات و از بین بردن انتقادات است. یا شاید یک همکار مدام حرف شما را قطع یا عقاید شما را نقد کند. هر موقعیتی که باشد، بسیار مهم است که شما به طور مناسب به آن پاسخ دهید.
بنابراین، اگر خود را درگیر بازی قدرت میدانید، چه کاری باید انجام دهید؟
بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که از انجام بازی امتناع کنید. با آن مبارزه نکنید، ابراز ناراحتی و خصومت نکنید و مطمئناً مورد منفعلانه و پرخاشگرانهای نگویید. این پاسخها فقط باعث تشدید تنشها خواهد شد. دریافت کنید
در عوض، زبانی تحمل کنید و ببخشید. به عنوان مثال، در پاسخ به انتقاد، میتوانید بگویید، «با تشکر از بازخوردی که به من میدهید»، یا «اگر باعث ناراحتی شما شدهام عذرخواهی میکنم. نیت من ناراحتی شما نبود، چطور میتوانیم پیش برویم؟» ممکن است به اندازه بازگشت به پست و مقام رضایتبخش نباشد، اما این معمولاً مؤثرترین استراتژی برای تنشزدایی در یک وضعیت متشنج است.
هنوز هم، گاهی اوقات رویکرد صلحطلبی کافی نیست. در این صورت، ممکن است لازم باشد تا در را از پاشنه درآورید، با مشکل روبرو شوید و حل کنید. بخواهید با شخص درگیر به صورت خصوصی صحبت کنید. موضوع را مطرح کنید، اما آرام باشید و تحمل خود را حفظ کنید. سعی کنید با زبان اتهام مانند «شما باعث ناراحتی من میشوید» یا «چرا اینقدر بر سر من فریاد میزنید» صحبت نکنید.
در حقیقت، سعی کنید به هیچ وجه از گفتن خودداری کنید. درعوض، با گفتن جملاتی مانند: «ما اخیراً در شرایط استرسزا با هم ارتباط برقرار کردهایم، به وضعیت موجود نگاهی بیندازید. من به این پروژه متعهد هستم. چگونه میتوانیم شرایط را بهبود ببخشیم؟ ”
آرامش، عملکرد عاقلانه و گسترش صلح و دوستی به افرادی که با آنها روابط پرتنش دارید، مؤثرترین راه برای تأمین قدرتتان در محل کار است.
اگر خودتان را آزردهخاطر کنید بعید است آنچه را میخواهید بگیرید.
هنگامی که با شخصی وارد گفتوگوی سختی میشوید، به خاطر داشته باشید که این تنها مکالمه نیست. مکالمهی دوم در ذهن شما اتفاق میافتد – و مکالمهی سوم در حرفهای او.
اکنون، گاهی اوقات این مکالمات درونی با بیرونی و با موضوع موجود هماهنگ میشوند. این سناریوی ایدهآلی است. اما اغلب این مکالمات درونی از موضوع دور میشوند – یا حتی بدتر، مستقیماً مخالف آن هستند.
مخربترین نوع مکالمه درونی قلاب نفسانی نامیده میشود. این یک الگوی فکری و جذبی است که از لحظهای آغاز میشود که فرد احساس میکند از او انتقاد میشود. دریافت کنید
وقتی قلاب نفسانی تحریک میشود، پویایی کل مکالمه را تغییر میدهد. در آغاز، ممکن است افراد توجه زیادی به سخنان شما داشته و به طور سازندهای با این مسئله درگیر شوند. اما در لحظهای که احساس خطر میکنند، دفاعهایشان به پرواز در میآید، احساساتشان شروع به شعلهور شدن میکند، و تنها چیزی که فکر میکنند خودشان هستند.
قلاب نفسانی به ویژه هنگامی که میخواهید به کسی بازخورد دهید مشکلساز است. به عنوان مثال، هرکسی که سعی کرده است در اتاق خواب نکاتی را برای شریک زندگی خود ارائه دهد، میداند که شخصی بسیار راحت میتواند نظرات خود را دریافت کند.
بنابراین اگر میخواهید هنگام بازخورد نتایج سودآورتری داشته باشید، باید سعی کنید زبانی را به صدا در آورید که زنگ خطر خود را به صدا در نیاورید. گفتن این حرف آسانتر از انجام آن است، اما در اینجا چند توصیه وجود دارد.
ابتدا استفاده از اصطلاحات بزرگ خودداری کنید. نگویید، «همیشه حواس شما پرت میشه»، یا «هیچ وقت ظرفها رو نمیشوری». درعوض، بازخورد خود را به شرایط یا اقدامات خاص محدود کنید. به این ترتیب، شما در مورد شخص مقابل مسئله ایجاد نمیکنید. به عنوان مثال میتوانید بگویید، «من اخیراً متوجه شدهام که حواس شما پرت شده – همه چیز خوبه؟» یا «هی، تو دیروز ظرفها را شستی. لطفاً میتونی دفعهی قبلی رو به یاد بیاری؟»
دومین کار این است که سعی کنید بدون انتقاد از نحوهی انجام کارها، توصیههای سازنده ارائه دهید. به عنوان مثال، نگویید، «شما خیلی کند هستی»، یا «این بهترین روش برای انجام این کار نیست.» درعوض، از عباراتی مانند «آیا تابحال این روش را امتحان کردهای؟» استفاده کنید. یا «یکی از شیوههایی که به نظر من مؤثر است اینه که . . . ».
اگر میتوانید بازخورد را به گونهای تنظیم کنید که شخص را نادیده نگیرد – یا حتی بهتر، از ذکر کامل وی پرهیز کند – پس شما یک متخصص بازخورد شدهاید.
برای جلوگیری از مشاجرههای انفجاری میتوانید از روش تخلیه استفاده کنید.
یک روز طولانی را گذراندهاید. شما و همسرتان هر دو خسته و گرسنه هستید. و یک اختلاف کوچک، که در هر روز دیگر به راحتی حل میشود، شروع به گلوله برفی میشود.
شاید این کار به عنوان یک اظهارنظر منفعلانه و تهاجمی در مورد نحوهی دور انداختن یک غذای کاملاً سالم شروع شود. سپس به بحثی درباره مدیریت ضعیف پول و سپس عدم اولویتبندی مخارج تبدیل میشود. و قبل از اینکه بفهمید، در یک مسابقهی کامل فریاد زدن شرکت میکنید. دریافت کنید
حالا، آیا این یک برخورد پربار بوده است؟ آیا طرفین درگیر به خواسته خود رسیدند؟ خُب، شاید – اگر آنچه آنها میخواستند کثیف شدن خون خود و ایجاد تفرقه و اختلاف در روابط زناشویی باشد! اما اگر چنین چیزی را نمیخواهید، باید از مواجهههای بدنی مانند این جلوگیری شود – زیرا آنها به هیچ کس خدمت نمیکنند.
یک روش عالی برای متوقف کردن یک مبارزه مرده در مسیر خود و هدایت آن انرژی به سمت اتصال، استفاده از چیزی به نام روش تخلیه است.
این روش یک روش ساده دو مرحلهای است به شرح زیر است: اول، با نگرانی طرف مقابل موافقت کنید. سپس، از او بخواهید تا در حل آن به شما کمک کند.
بنابراین، برای بیان آن، تصور کنید شریک زندگی شما به تازگی نظریهای خاردار به سمت شما شلیک کرده است که نحوهی نظافت خانه به اندازه کافی نیست. وسوسه این است که پاسخ دفاعی بدهد یا عادتهای بد خودش را نشان دهد. درعوض، بگویید، «من کاملاً میخواهم که کارهای خانه برابر تقسیم شود – آیا میتوانیم با هم روی این مسئله کار کنیم؟»
صبر کنید، چه؟ چه اتفاقی افتاده؟ خیلی سریع بود، شاید زیبایی آن را از دست داده باشید.
اول، شما درگیری احتمالی را به سمت چیزی هدایت کردید که هر دو بر سر آن توافق کردهاید. سپس، شما از شریک زندگی خود دعوت کردید تا در حل مسئله متحد شما باشد.
بیشتر افراد این شیوه را چنان خلع سلاح میکنند که درست همانطور که خود را برای مسابقه آماده میکنند، ناگهان خود را با ضرر کلمات مواجه میکنند. از این گذشته، چگونه میتوانید با شخصی بحث کنید که با شما موافق است؟
اکنون، گرچه جلوگیری از دعوا سالم است، اما از آنجایی که آنها نوعی برقراری ارتباط نیستند، صرفاً اجتناب از درگیری به هر قیمتی نیز سالم نیست. در حقیقت، اگر دائماً مجبورید از دعواهای خُرد در روابط خود اجتناب کنید، ممکن است نشانه این باشد که مسائل عمیقتری وجود دارد که باید آنها را حل کنید. دریافت کنید
هنوز هم نیازی به عجله نیست. آن مکالمه را تا زمانی ادامه دهید که احساس آرامش نکنید – و لقمهای برای غذا خوردن نداشته باشید.
درخواست و سؤال کردن راههای عالی برای ایجاد انگیزه در عمل است.
تاکنون، ما در مورد چگونگی دستیابی به خواستههای خود در طول مکالمه متمرکز شدهایم. اما پس از پایان صحبت چه اتفاقی میافتد؟ خُب، آنچه در حالت ایدهآل میخواهیم این است که هر دو طرف آنچه را که تازه یاد گرفتهاند – یا تصمیم گرفتهاند – به عملی سازنده تبدیل کنند.
اگر مثلاً فقط با یک همکار خود در مورد چگونگی نامناسب بودن پوشیدن شورت ساحلی در دفتر گفتوگو کردهاید، اگر صبح روز بعد با همان شلوار کوتاه سر کار حاضر شوید، خیلی اذیت میشوید، درسته؟ دریافت کنید
بنابراین، اگر قرار است از مکالمه به نتایجی که میخواهیم برسیم، باید بدانیم که چه چیزی باید بگوییم تا اطمینان حاصل کنیم که مردم طبق گفتههای خود عمل میکنند. و یکی از بهترین راهها برای حفظ حرکت پس از پایان مکالمه این است که مطمئن شوید عنصر نهایی آن یک درخواست یا وعده است.
با ایجاد یک درخواست، دقیقاً رفتاری را بیان میکنید که میخواهید طرف مقابل شما اعمال کند. ممکن است جملهای بگویید: «آیا میتوانم روی شما حساب کنم که در آینده هزینههای زیادی توسط من انجام دهید؟» یا «آیا میتوانم اعتماد کنم که از این به بعد با من صادق خواهی بود؟»
به خاطر داشته باشید که این امر برعکس عمل میکند. اگر کسی از شما میخواهد کاری را انجام دهید، باید با آن موافقت کنید. این نشان میدهد که شما به متقاضی احترام میگذارید، و باعث ایجاد حس متقابل بین شما میشود. بنابراین، اگر شما درخواست دیگران را دنبال نمیکنید، چرا آنها باید درخواست شما را پیگیری کنند؟
جایگزینی برای درخواست، طرح سؤال است. یک سؤال جادویی برای ایجاد انگیزه در عمل سؤالی است که با این جمله آغاز میشود: «چه اتفاقی میافتد وقتی . . .؟» این نوع سؤالات یک روش درخشان است که باعث میشود مردم فکر کردن ایدهآل آنها باشد.
به عنوان مثال، اگر میخواهید نوجوان خود را بیشتر به مطالعه وادارد، میتوانید بپرسید، «چه اتفاقی میافتد که برای امتحان مطالعه نکنید؟» یا «چه اتفاقی میافتد که مهلت خود را از دست بدهید؟»
وقتی سؤالی را میپرسید چه اتفاقی میافتد، دیگران را دعوت میکنید تا درباره عواقب اعمال خود فکر کنند. عواقبی که تقریباً و قطعاً میخواهند از آن اجتناب کنند. با کشف این نقطهی دردآلود، میتوانید راهحل را به آنها ارائه دهید. تغییر رفتاری که به آنها کمک میکند تا از این نتیجهی نامطلوب جلوگیری کنند. دریافت کنید
و آنها رفتار خود را تغییر میدهند و شما هر دو به آنچه میخواهید میرسید.
خلاصه نهایی
صدای شما بزرگترین سرمایهی شما برای بدست آوردن خواستههایتان در زندگی است، پس روی آن کار کنید! با تلاش برای پاکسازی گفتار، مهار احساسات و جدی گرفتن خواستهها و تعاملاتِ دیگران، بلافاصله لذتبخشتر از گفتوگوهای خود خواهید دید و از این باارزشترند. وقتی کیفیت مکالمات خود را بالا میبرید، ارتباط با افراد ماهیت ثانویه پیدا میکند. مشکلات خود حل میشوند و درها به روی شما باز میشوند.
مشق تغییر
قبل از یک مکالمهی سخت برنامهریزی، تمرین و بازی کنید.
در زندگی واقعی، فقط یک برداشت خواهید داشت. اگر خطوط خود را به باد دهید یا نشانههای خود را از دست بدهید، هیچ کس نیست تا همه چیز را مرتب کند. بنابراین اگر میدانید که در حال انجام یک مکالمهی پرمخاطب هستید، باید کاملاً از قبل برای آن آماده شوید. یک روش که ممکن است مفید باشد، نقشآفرینی در خطوط شما است. این بدان معنا نیست که شما باید مکالمه را در مقابل آینه انجام دهید. اما حداقل باید استدلالها و شواهد احتمالی را در ذهن خود مرور کنید. اگر در حرفهایتان دست و پا نزنید، در طول رویداد واقعی بسیار مطمئنتر و معتبرتر به نظر خواهید رسید.
این کتاب را میتوانید از سایت آمازون تهیه کنید.
[newsletter_signup_form id=1]