با کارآفرینی سازمانی هیچ کس کارمند نخواهد بود، حتی شما!
فرهنگ کارآفرینی سازمانی با فرهنگ سنتی شرکتها متفاوتست. شرایط جامعهشناختی و کسبوکار منجر به دوره جدیدی در کسبوکارها شدهست. دوران کارآفرین. شرکتهای کوچکتر، تهاجمی و کارآفرینمحور محصولات جدیدتری را توسعه میدهند. و عوامل اصلی را در انتخاب بازارها در نظر میگیرند.
شناخت نتایج وقتی اتفاق میافتد که کارکنان در سایر بنگاههای بزرگ این «تب کارآفرینی» را در نظر میگیرند. و اکنون بسیاری از شرکتها در تلاش هستند تا همان روح، فرهنگ، چالشها و پاداشهای کارآفرینی را در سازمان خودشان ایجاد کنند. تفاوت بین فرهنگهای کارآفرینانه و مدیریت سنتی چیست؟ تفاوت میان مدیران، کارآفرینان، کارآفرینان سازمانی چیست؟
تفاوت بین دو فرهنگ
فرهنگ شرکتهای معمولی اقلیم و سیستم پاداشی را دارد که به سمت تصمیمگیریهای محافظهکارانهست. تأکید بر جمعآوری مقادیر زیادی از داده به عنوان پایهای برای تصمیمگیری منطقیست. و سپس، استفاده از داده برای توجیه تصمیم وقتیکه نتایج مورد نظر رخ ندهد. تصمیمگیریهای مخاطرهآمیز اغلب به تعویق میافتند تا به اندازه کافی شواهد جمعآوری یا مشاوری برای «شفافیت ناشناختهها» استخدام شود. احتیاط، ارزش به شدت بالاتری از فرصتهای جدید دارد.
فرصتهای جدید مانند چرخش اشتباه، ظرفیت بالقوهای دارد تا کل شرکت یا مسیر شغلی فرد را تضعیف کند. غالباً، تعداد زیادی از شواهد و مصوبات برای پروژهای با مقیاس بزرگ مورد نیازست تا هیچ فردی احساس نکند که شخصاً مسئولست. برخی فرهنگهای سازمانی بر این امر تأکید دارند که تصمیمگیریها از بالا به پایین و در قالب ساختار سلسلهمراتبی اتخاذ شوند. بخش کمی از آنها قدرت و مسئولیت کافی برای ایجاد تغییرات کارآفرینانه دارند.
فرهنگ سازمانی سنتی به طور قابلتوجهی با فرهنگ کارآفرینی سازمانی تفاوت دارد. اصول راهنما در فرهنگ سازمانی سنتی عبارتند از: پایبندی به دستورالعملهای ارسالی از طرف مدیریت ارشد. هیچ اشتباهی صورت نگیرد. هیچ شکستی صورت نگیرد. هیچ ابتکار عملی صورت نگیرد. و اما برای دستورالعمل صبر کنید. در زمین خود بمانید. و از پیشینه حرفهای خودتان با دوری از مسئولیت مستقیم محافظت کنید. این محیط محدود، البته که، منجر به خلاقیت، انعطافپذیری، استقلال، مالکیت، و یا ریسکپذیری یعنی اصول راهنمای کارآفرینی سازمانی نخواهد شد. در عوض، محیطی در جهت ارتقاء بهرهوری منابع موجودست.
ارزشهای متفاوت
همچنین تفاوتهایی در ارزشهای مشترک و هنجارهای این دو فرهنگ وجود دارد. شرکتهای سنتی به طور طبیعی سلسلهمراتبی، با روشهای استقراریافته، سامانههای گزارشدهی، خطوط قدرت و مسئولیت، دستورالعملها، و سازوکارهای نظارتی هستند. این موارد از فرهنگ سازمانی حاضر حمایت میکند. و ایجاد کسبوکار و خدمات یا محصول جدید را تشویق نمیکند. فرهنگ شرکت کارآفرینی سازمانی در تضاد کامل با این الگوست.
برخلاف ساختار سلسلهمراتبی، اقلیم کارآفرینی سازمانی ساختار تخت و سیال دارد. که شبکهسازی، کار تیمی، حامیان و مربیان را ترغیب میکند. روابط نزدیک کاری به ایجاد فضایی از اعتماد کمک میکند که تسهیلکننده دستیابی به چشمانداز و اهدافست. وظایف به صورت تفریح و رخدادهای شخصی و نه کارهای طاقتفرسا تلقی میشوند. و همکاری با افرادی که با کمال میل زمان لازم را برای انجام کامل کار صرف میکنند. به جای ایجاد موانع برای محافظت از حوزه کاری خودشان، افراد پیشنهادهایی را در درون و در سراسر حوزههای کاری و بخشهای مختلف ارائه میدهند. و در نتیجه باعث باروری متقابل ایدهها میشوند.
این روش نیز میتواند محیط رقابتی داخلی ایجاد کند که در آن موانع هنوز به عنوان پروژههای معین یا رقابت عملکردی برای ایجاد بهترین ایدههای بعدی وجود دارند.
افراد با دو فرهنگ متفاوت
این دو فرهنگ انواع مختلفی از افراد را پرورش میدهند و استخدام میکنند و سبک مدیریتی متفاوتی دارند. مقایسه مدیران سنتی، کارآفرینان، کارآفرینان سازمانی تفاوتهای زیادی را آشکار میکند (جدول ۱ را ببینید). در حالی که مدیران سنتی در درجه اول توسط ارتقاء و پاداش شرکتی معمول انگیزه مییابند. کارآفرینان و کارآفرینان سازمانی با استقلال و توانایی آفرینش خدمت یا محصول کامیاب میشوند.
جهتگیریهای زمانی مختلف در این سه طیف به این ترتیب وجود دارد که مدیران بر کوتاهمدت، کارآفرینان بلندمدت، و کارآفرینان سازمانی جایی بین این دو تأکید میکنند. به طور مشابه، در ابتدا فعالیت کارآفرینان سازمانی بین فعالیت شورای مدیران و دخالت مستقیم کارآفرینان قرار میگیرد. در حالیکه کارآفرینان سازمانی و کارآفرینان از پذیرش ریسکهای معتدل استقبال میکنند. مدیران در مورد پذیرش هرگونه ریسک بسیار محتاط هستند.
محافظت از موقعیت شغلی در شرکت و جایگاه خودشان، روش کاری بسیاری از مدیران سنتیست. و آنها تقریباً در اکثر اوقات از فعالیتهای مخاطرهآمیز اجتناب میکنند.
سبک رهبری متفاوت
در حالیکه مدیران سنتی تمایل دارند که در سطوح بالاتر سازمانی مورد توجه قرار بگیرند. کارآفرینان به خود و مشتریانشان خدمت میکنند و کارآفرینان سازمانی حامیان را به گروههای کارآفرینان اضافه میکنند. این نشاندهنده پسزمینههای مربوط به سه نوع شخصیت فردی است. مدیران به جای ایجاد روابط قوی با کسانی که در اطراف آنها قرار دارند یعنی راه کارآفرینان و کارآفرینان سازمانی، صراحتاً برای پیروی از روابط خلاصهشده در درون ساختار سازمانی تمایل دارند.
جدول ۱: مقایسه مدیران سنتی، کارآفرینان و کارآفرینان سازمانی
کارآفرینان سازمانی | کارآفرینان | مدیران سنتی | عامل |
استقلال و امکان پیشرفت در پاداشهای شرکتی | استقلال، فرصت برای خلق و پول | ترقی و پاداشهای سنتی شرکتی، از جمله دفتر کار، کارکنان و قدرت | انگیزه اولیه |
بین مدیران سنتی و کارآفرینان، بسته به فوریت تحقق خواستهی خود و جدول زمانی شرکت | بقا و دستیابی به رشد ۵ تا ۱۰ ساله کسبوکار | کوتاه مدت، جلسات سهمیهبندی و بودجه، افقهای برنامهریزی هفتگی، ماهیانه، سه ماهه، و سالانه | دیدگاه زمانی |
مشارکت مستقیم بیش از واگذاری | مشارکت مستقیم | واگذاری و سرپرستی بیش از مشارکت مستقیم | فعالیت |
ریسکپذیری متعادل | ریسکپذیری متعادل | محتاط | ریسک |
عدم نگرانی در مورد نشانگاهها به شرکت سنتی، استقلال خواستهها | عدم نگرانی در مورد نشانگاهها | نگرانی در مورد نشانگاهها | وضعیت |
تلاش برای پنهان کردن پروژههای مخاطرهآمیز از ابتدا تا آمادهسازی | سر و کار داشتن با اشتباهات و شکستها | تلاش برای جلوگیری از اشتباهها و شگفتیها | شکست و اشتباهات |
قادر به جذب دیگران برای پذیرش و کمک تا دستیابی به آرزو | دنبال کردن آرزوها با تصمیمات خودشان | معمولاً موافقت با مدیران سطح بالاتر | تصمیمگیری |
خودشان، مشتریان و حامیان | خودشان و مشتریان | دیگران | خدمت به چه کسی |
پسزمینه کارآفرینانه برای کسبوکارهای کوچک، حرفهای یا کشاورزی | پسزمینه کارآفرینانه برای کسبوکارهای کوچک، حرفهای یا کشاورزی | کار کردن اعضای خانواده برای سازمانهای بزرگ | تاریخچه خانواده |
تبادلات در سلسلهمراتب | تبادلات و انجام معاملات به عنوان ارتباطات اصلی | سلسهمراتب به عنوان ارتباطات اصلی | ارتباط با دیگران |
منبع: کتاب کارآفرینی سازمانی هیسریچ