یادگیری خلق کردن دنیایتان با روش خودتان
قدرت قصد (۲۰۰۴) ارتباط بین انسانها و پتانسیل خلاقیت خدا و جهان را کاوش میکند. این راهنمای خوب برای معنویت معنای واقعی قصد را بررسی میکند و توضیح میدهد. که چگونه همه ما میتوانیم زندگی هدفمندتری داشته باشیم.
دکتر وین د. دایر نویسنده آمریکایی با تمرکز بر خودیاری و معنویت بود. اولین کتاب دایر، حوزههای اشتباه شما (۱۹۷۶)، به یکی از پرفروشترین کتابهای تمام دوران تبدیل شد. بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه فروختهست.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ بگذارید خداوند راه پیش رو را روشن کند.
در لحظات تاریک، بسیاری از ما به مسیرهای زندگی خودمان شک کردهایم. آیا من وقتم را به بهترین شکل ممکن روی زمین میگذرانم؟ چرا من بیشتر به دست نیاوردهام؟ اینها انواع سؤالاتیست که میتوانند شما را در تاریکی شب بیدار نگه دارند.
در این خلاصهکتاب، پاسخهایی را خواهید یافت که بدنبال آن بودهاید. مملو از خردمندی معنوی و همچنین توصیههای عملی، این راهنمای مبتدیان برای تغذیه روح آشفته شماست. شما یک دیدگاه منحصربهفرد و شگفتآور در مورد جهان و جایگاهتان در آن کسب خواهید کرد. و یاد خواهید گرفت که چگونه با یک حس تجدیدشده و هدفدار پیش بروید.
قصد و نیت توسط انسانها و سایر نیروهای زندگی قابل مهارست
قصد و نیت را چگونه تعریف میکنید؟ خردمندی متعارف به ما میگوید که قصد یک عزم یا اراده قوی برای دستیابی به یک نتیجهی خاصست. اما خردمندی متعارف را فراموش کنید. زیرا قصد بسیار بیشتر از اینست. و این همان چیزیست که آن را بسیار قدرتمند میکند.
در واقع، قصد از درون شما سرچشمه نمیگیرد و تحت کنترل شما نیست. برعکس، قصد یک نیروی قدرتمند در جهانست. این یک میدان انرژی قویست که شما را احاطه کرده و درون شماست. نه میتواند ایجاد شود و نه از بین برود. قدرت
شما فقط باید به داستان آفرینش خود نگاه کنید تا بدانید که قصد نیرویی قدرتمندست که در درون شما ساکنست.
لحظه لقاح و تشکیل نطفه خودتان را در نظر بگیرید، وقتی اسپرم با تخمک روبرو شد. درست از همان لحظه، قصد در جنین شما ساکن شد. قبلاً شما از قبل مشخص شده بودید که ویژگیهای خاصی از چهره و فرم بدنی خاصی دارید. شاید شما قصد داشته باشید روزی پیر شوید و چین و چروک ایجاد کنید. این قدرت غیرقابل توقف قصدست.
و دقیقاً مانند شما، هر موجود زنده دیگری روی زمین حاوی قدرت قصدست – از شیر قدرتمند تا بلوط فروتن. قدرت
اگر بلوط را بشکافید، نمیتوانید درخت بلوطی را درون آن بکارید. اما این بدان معنا نیست که آنجا نیست. آن بلوط کوچک تمام استعداد رشد در یک درخت بزرگ و بلند را دارد.
قصد ما انسانها را نیز شکل میدهد و ما را به سمت ظرفیت واقعیمان رهنمون میکند. اما فقط در صورت تمایل به اجازه آن. از آنجاکه انسان دارای اراده آزادست، میتوانیم مسیر نیت و قصد را به شکلی انتخاب کنیم که بلوط قادر به آن نیست. اغلب اوقات ما ترجیح میدهیم این کار را نکنیم، و درمورد قصد واقعی خودمان گیج میشویم. قدرت
مشکل در یک ویژگی منحصربهفرد انسانی نهفتهست: خودخواهی.
خودخواهی شما را به عقاید معیوب خاصی مجهز میکند. این باعث میشود شما بیاندیشید که همان چیزی هستید که به آن دست یافتهاید. یعنی دستاوردهایتان، شما را تعریف میکنند. خودخواهیتان، شما را متقاعد میکند که شما فقط با مجموع داراییهای خودتان برابر هستید، یا اینکه فقط به اندازه دیگران فکر میکنید که خوب هستید. وقتی به خودخواهی خودتان گوش میدهید، دیگر گوش دادن به قصد را متوقف میکنید. از خودخواهی خودتان خلاص شوید، و بگذارید قصد شما را به سمت هدف واقعی خودتان سوق دهد.
به این ترتیب، شما نیز میتوانید مانند بلوط کوچک باشید. و با اطمینان به موجودی محکم و لرزان تبدیل شوید که همیشه قرار بودهست باشید. قدرت
برای رسیدن به چیزی باورنکردنی، باید باور داشته باشید که میتوانید به آن دست پیدا کنید
شاید بهترین مثال برای مهار قدرت قصد، کشتی آهنی باشد. در قرنهای گذشته، کشتیها از چوب ساخته میشدند – هرگز آهنی نبودند. دلیل این امر این بود که چوب روی آب شناورست، در حالی که آهن غرق میشود. اما سرانجام، مردم دریافتند که آهن میتواند شناور باشد به شرطی که سنگینتر از جرم آب جابجا شده نباشد.
چرا مردم اینقدر طول کشید تا درک کنند که آهن میتواند شناور شود؟ مشکل این بود که آنها بیش از آنچه بود بر روی آنچه ممکن نبود تمرکز کرده بودند. قدرت
به سختی یا بعید بودن رسیدن به چیزی نپردازید. الكساندر گراهام بل را در نظر بگیرید. مخترع تلفن وقت خودش را صرف فکر نکردن با مردم نکرد. به همین ترتیب، توماس ادیسون – مخترع لامپ – بر تاریکی تأکید نکرد. دقیقاً مانند این مبتکران تغییردهنده فرهنگ، اگر قصد موفقیت دارید، نباید وقت خودتان را به فکر شکست متوجه کنید.
شما میتوانید با تصور اینکه قبلاً به آنچه رسیدهاید که قصد انجام آن را داشتهاید، ذهنتان را معطوف موفقیت کنید. موقعیتی را تجسم کنید که در آن چیزی که میخواهید در حال حاضر یک واقعیتست. این چیزیست که در حال حاضر برای شما اتفاق میافتد، نه در آینده. این شیوهایست که نویسنده خودش از آن استفاده کردهست. وقتی میخواست کتابی بنویسد، تصور میکرد که قبلاً آن را نوشتهست. قدرت
تخیّل شما به حوزه انرژی قصد متصلست. بنابراین هنگامیکه از تخیّلتان استفاده و تجسم میکنید که آنچه را که میخواهید از قبل دارید، به قدرت نیت متصل میشوید. و به تحقق بخشیدن به آنچه میخواهید کمک میکنید.
متأسفانه، بسیاری از ما برای تصورات خود ارزش قائل نیستیم. در عوض، ما به اشتباه اعتقاد داریم که میتوانیم با اراده محض به اهدافمان برسیم، هرگز متوجه نمیشویم که این قدرت تخیّلست که واقعاً ما را به آنجا میرساند. قدرت
قانع نشدهاید؟ پس روش قدیمی آتشسوزی را در نظر بگیرید، که در آن فرد از روی ذغال داغ با پای برهنه عبور میکند. اگر فکر میکنید زغال شما را میسوزاند، پس باید تمام اراده خودتان را جمع کنید تا از کنار آنها عبور کنید. و وقتی این کار را کردید، حدس بزنید چه میشود؟ پاهایت را میسوزانی؟ نه وقتی تصور کنید که میتوانید از طریق زغال کاملاً بدون آسیب عبور کنید. بنابراین، نویسنده ادعا میکند، میتوانید از آنها عبور کنید بدون اینکه تاول بزنید. این تفاوت بین اراده و تخیّل شماست.
افکارتان را با انرژی مثبت و مؤید زندگی خدا هماهنگ کنید
در مسیر رسیدن به قصد، ممکنست با برخی موانع روبرو شوید. تشبیه خوبی برای غلبه بر این موانع، یک نمایش بازی تلویزیونی به نام نمایش همسازی [The Match Show]ست که در آن هر دو نفر از همتیمیها به یک سؤال پاسخهای جداگانه میدهند. در پایان، با توجه به اینکه چند پاسخ آنها با یکدیگر مطابقت دارد به آنها امتیاز داده میشود. قدرت
برای مهار نیت، باید به چالشها به گونهای پاسخ دهید که با قدرت خلاق خدا مطابقت داشته باشد. با شروع این کار، نمیتوانید در هر کاری موفق نشوید که قصد انجام آن را دارید. اما وقتی منفی فکر میکنید، بر خلاف انرژی خلاق خدا کار میکنید. و دستیابی به اهداف دشوارتر میشود.
یکی از موانع اصلی قصد، تمرکز بر مواردیست که احساس میکنید در زندگیتان گم شدهاند. به عنوان مثال، ممکنست خودتان را در کمبود پول متمرکز کنید. اما فقط با فکر کردن در مورد چیزی، به معرفی آن به واقعیت کمک میکنید. بنابراین اگر به فقیر بودن فکر میکنید، فقر بیشتری را به زندگیتان دعوت میکنید. این ایده جدید نیست. به عنوان مثال عهد عتیق میگوید: «همانطورکه او فکر میکند، پس او هست.» قدرت
با قدرت خلاقیت خداوند میتوانید با تغییر تمرکز افکارتان را با نیت خودتان مطابقت دهید. به جای اینکه به خودتان بگویید فقیر هستید، شروع کنید به گفتن: «من در زندگیام فراوانی دارم.»
مانع دیگر قصد اینست که به آنچه بودهست بپردازیم – و اجازه دهیم که چه چیزی تعیین شود. به عنوان مثال، ممکنست یک داستان خاص داشته باشید که به طور منظم برای خودتان تعریف کنید. این داستان ممکنست چیزی شبیه به این باشد: «من تمام زندگیام برای پیدا کردن دوست و ایجاد روابط معنادار تلاش کردم.» قدرت
آیا میتوانید مشکل اینگونه تمرکز روی گذشته را ببینید؟
همانطورکه قبلاً آموختهایم، تخیّل یک چیز قدرتمندست. با تصور کردن به روشی خاص. در این حالت، به عنوان تنهایی که با روابط بین فردی دستوپنجه نرم میکند. شما به قوه تخیّل خود داستانی میدهید که باید برای آن زندگی کنید. از آنجا که خدا و قدرت قصد از طریق تخیّل شما جریان دارد، آن داستان به پیشگویی خودکفا تبدیل میشود. در مقابل، موفقترین افراد میدانند که داشتن این داستانهای سفت و سخت دربارهی خودشان به موفقیت آنها کمک نمیکند. قدرت
بنابراین به جای اینکه به آنچه همیشه بودهست بپردازید، سعی کنید به چیزی بیاندیشید که در آینده خواهد بود. سعی کنید بگویید، «من توسط دوستان با محبت احاطه خواهم شد». و ببینید که واقعیت شما چقدر سریع تغییر میکند.
شما به اندازه خدایی که شما را خلق کرده مأموریت دارید
برای بسیاری از ما، یک سؤال وجود دارد که شب را بیدار نگه میدارد. سؤال اینست: من با زندگیام چه کار میکنم؟ ما تعجب میکنیم که مأموریت ما در اینجا چیست. ما را برای انجام چه کاری روی این زمین قرار دادهاند. یافتن پاسخ ممکنست آسان نباشد، اما قدرت قصد میتواند چراغ سردرگمی شما را روشن کند. قدرت
اگرچه ممکنست با احساس اینکه در زندگی مأموریتی ندارید دستوپنجه نرم کنید، حقیقت شگفتانگیز اینست که شما همیشه از قبل از تولد – در واقع، قبل از لحظه تصورتان – مأموریتی داشتهاید. عجیب به نظر میرسد؟ نه وقتی شما در نظر بگیرید که همه چیز در جهان جزئی از خداست، حتی مولکولها و ذراتی که قبل از باردار شدن، عناصر سازنده شما بودند.
اگر خدا مأموریتی دارد و شما نیز بخشی از او هستید، این بدان معناست که شما همان مأموریتی را دارید که خدا دارد. و مأموریت خدا چیست؟ او برای خلق کردن، زندگی دادن، چراغ عشق، زیبایی و آرامشست. بنابراین مأموریت شما نیز همینست! قدرت
اما نه تنها شما بخشی از خدا هستید – بلکه توسط او نیز خلق شدهاید. و او شما را هدفمند ساخت. زندگی شما همیشه معنا خواهد داشت زیرا شما عمداً خلق شدهاید.
البته بیشتر ما به چیزی کمی ملموستر از این نیاز داریم. اگر آرزو دارید مأموریت خودتان را بیان کنید، یک بار دیگر میتوانید از خداوند الهام بگیرید. قدرت
این حقیقت را در نظر بگیرید که خدا تمام وقت خودش را صرف هدیه دادن میکند – خواه زندگی باشد، عشق یا خردمندی.
در بخشیدن نیز میتوانید هدفی پیدا کنید. اگر هدیه دادن به اندازه دریافت به نظر نمیرسد، پس به این حقیقت بیاندیشید که شما با هیچ چیز به این دنیا آمدید و بدون هیچ چیز خواهید رفت. شما نمیتوانید وقت، داشتهها و دانشتان را با خودتان ببرید. بنابراین ممکنست در حالیکه میتوانید آن چیزها را هم بدهید. قدرت
یکی از بهترین راهها ارائه خدمات به دیگرانست. نويسنده هيچ احساس رضايت بيشتری نسبت به شنيدن مردم از گفتن اينكه كتابهايش زندگی آنها را تغيير دادهست، دريافت. دانستن اینکه او در خدمت خوانندگانش بودهست بیش از هر پاداش یا بررسی درخشان کتابی بود که میتوانست دریافت کند. بنابراین اگر به دنبال مأموریت هستید، آن را در مفید واقع شدن برای اطرافیان خودتان دریابید.
عشق به خود بخشی اساسی از قصد و معنویتست.
چقدر خودت را دوست داری؟ برای مهار قدرت قصد، باید خود را کاملاً پذیرفته و درک کنید. به یاد داشته باشید، هدف شما اینست که عاشقانه با خدا هماهنگ باشید، نه بر خلاف او. و حقیقت اینست که شما بدون دوست داشتن خودتان نمیتوانید خدا را دوست داشته باشید.
زمینهی قصد خداوند با عشق، زیبایی و انرژی خلاق تأمین میشود. برای تماس با این میدان انرژی مثبت، باید خودتان ارتعاشات انرژی مثبت ارسال کنید. اما اگر خودتان را دوست ندارید، چگونه میتوانید انرژی مثبت و دوستداشتنی را به دنیا وارد و در عوض این نوع انرژی را دریافت کنيد؟ قدرت
برای دوست داشتن خدا و پیروی از نیت او، باید درک کنید که هیچ تفاوتی بین خدا و شما وجود ندارد. شما جزئی از خدا هستید؛ شما عشق او، خرد او، خلاقیت او و موفقیت او هستید. وقتی خودتان را دوست دارید، عشق به خدا را نیز تصدیق میکنید. اما وقتی از خودتان دور میشوید – وقتی خود را زشت، احمق یا محدود میدانید – از عشق خدا و همچنین تواناییهای او دور میشوید.
احساسی که نسبت به خودتان دارید بسیار مهمست زیرا تعیین میکند چه نوع انرژی را به دنیا ارسال کنيد. قدرت
افراد با عزت نفس بالا انرژی با فرکانس بالا ارسال میکنند. آنها با عظمت سر به فلک کشیده خدا و جهان ارتعاش میکنند. در نتیجه، این افراد انرژی با فرکانس بالا را نیز جذب میکنند. آنها از خدا فراوانی میگیرند و با نیت خودشان موفق میشوند. اما آنهایی که عزت نفس پایینی دارند، انرژی با فرکانس پایینتری را ارسال میکنند. و آنها بیشتر همان را جذب میکنند – به صورت درد، روابط نامناسب و شکست.
با به کارگیری چند شیوه ساده میتوانید عزت نفستان را بالا ببرید. قدرت
اول، شما میتوانید هر روز صبح خودتان را در آینه ببینید و بگویید، «من خودم را دوست دارم!» ممکنست نگران باشید که انجام این کار باعث افزایش خودخواهیتان میشود، اما تأیید عشق به خود مشکلی ندارد. زیرا، شما نمیگویید که شما بیش از دیگران لیاقت عشق دارید یا از دیگران برتر هستید. در عوض، با تأیید اینکه خودتان را دوست دارید، عشق خودتان به خدا را نیز تأیید میکنيد.
هنگامیکه خودتان را در عشق به خویش باز میکنید، در مقابل قدرت نیت نیز باز میشوید. وقتی میزبان مهربانی خدا میشوید، این قدرت به درون شما سرازیر میشود. هنگامیکه در درونتان خدا را میزبانی میکنید، تأثیر الهی او را بر همه کارهایی که انجام میدهید احساس خواهید کرد. زیرا او شما را به سمت هدف واقعی خودتان راهنمایی میکند. قدرت
ترک استرس شما را به خدا نزدیکتر میکند
یک قلب تند و تیز، پروانهها در شکم شما، یا یک احساس قدرت وحشتناک – بیشتر ما در برخی از دورههای زندگی خود دچار استرس و اضطراب شدهایم. به نظر نمیرسد زندگی استرسزا چیزی باشد که هر یک از ما قصد آن را داشته باشیم. و با این وجود استرس اغلب درب خانه ما را میزند. بنابراین چگونه میتوانیم برای همیشه از استرس خداحافظی کنیم؟
اگرچه ممکنست استرس هنگام اتفاقات ناخوشایند مانند یک واکنش طبیعی احساس شود، اما هیچ چیز طبیعی در این احساسات ناخوشایند وجود ندارد. ما انسانها بخشی از خداوند هستیم و خدا تمامی صلح و آرامشست. قدرت
بنابراین چگونه میتوانیم عمداً استرس را از زندگی خودمان دور کنیم و دوباره به آرامش متصل شویم؟
اولین قدم درک اینست که استرس یک انتخابست. این یک اتفاق جسمی نیست که برای شما اتفاق بیفتد. وقتی دچار حمله وحشت میشوید، به معنای واقعی کلمه مورد حمله قرار نمیگیرید. در عوض، استرس یا اضطراب به سادگی واکنشی هستند که کنترل شما در آنست. قدرت
یک شیوه ساده برای کاهش استرس اینست که واکنش استرس خودتان را قبل از اینکه شما را تسخیر کند، بگیرید. به عنوان مثال، تصور کنید در صف پشت سر شخصی منتظر میمانید که وقت زیادی از صندوقدار را با سؤالات شما فکر میکند احمقانهست. طولی نمیکشد که بیتاب میشوید و احساس استرس میکنید.
این همان نقطهایست که باید در آن متوقف شده و به افکار و احساساتتان را توجه کنيد. در نظر بگیرید که هرچه بیشتر استرس داشته باشید، از حالت طبیعی خودتان – و از خدا جدا میشوید. قدرت
برای نزدیک شدن به خدا و احساس شادی دوباره، باید نوع نگاهتان را به وضعیت تغییر دهید. دوباره به فرد کند جلویی نگاه کنيد. آیا او از استرس ناراحتی دارد، یا در واقع هدیهای از طرف خداست. آنجا قرارست تا به شما یادآوری کند که آرام باشید و شما را به قصدتان نزدیک کند؟ وقتی نویسنده در این موقعیت دقیق قرار گرفت، موفق شد درباره این مرد به عنوان فرشتهای فکر کند که از طرف خدا به عنوان یادآوری برای ارتباط مجدد با قدرت قصد فرستاده شده بود. این ممکنست دور از ذهن به نظر برسد، اما هنگامیکه احساس استرس میکنید، سعی کنید همه مواردی را که باعث ناراحتی شما میشوند، نشانههایی از نیاز به تجدیدنظر در رابطه با جهان بدانید.
وقتی آماده باشید، جهان افراد بزرگی را به سمت شما میفرستد
آیا به نظر میرسد همیشه فرد اشتباهی را به عنوان دوست یا شریک انتخاب میکنید؟ آیا مییابید اطرافیان شما را به روشی که میدانید شایسته شماست دوست ندارند یا از شما حمایت نمیکنند؟ اگر هر یک از اینها آشنا به نظر برسد، پس باید اوضاع تغییر کند. اما این افراد در زندگی شما نیستند که باید تغییر کنند. این تو هستی! قدرت
اغلب اوقات، وقتی مردم ما را ناامید میکنند، ما تقصیر را متوجه آنها میکنیم. اما اگر میخواهید افراد مناسبی وارد زندگی شما شوند، پس باید کارها را متفاوت انجام دهید.
اگر میخواهید افراد مهربان و حامی را در زندگیتان پذیرا شوید، پس باید خودتان به این نوع افراد تبدیل شوید. فرد خونسرد و خودمحوری را در نظر بگیرید که از دوستانش شکایت میکند افرادی که عاشقانه درگیر آنها میشوند خودخواه و احساساتی نیستند. اگر خودش شخص خاصی را دوست نداشته باشد، چگونه میتوان انتظار داشت که او را دوست داشته باشند؟ قدرت
واقعیت اینست که افراد مناسب شما در آنجا حضور دارند. و چه بیشتر، حتی برای یافتن آنها نیازی به سختی نیست. در واقع، شما قبلاً به آنها متصل هستید، زیرا همه ما از طریق جهان و خدا با هم در ارتباط هستیم.
تنها کاری که شما باید انجام دهید اینست که ایمان داشته باشید که این افراد دوستداشتنی و حامی در لحظه مناسب وارد زندگی شما میشوند. وقتی این ایمان مطلق را داشته باشید، اعتماد به نفس را به دنیا منتقل میکنید. شما به جای مخالفت با زمینه قصد کار خواهید کرد، و خدا با فرستادن این افراد به شما پاسخ خواهد داد. این بدان معنا نیست که آنها دقیقاً در زمانی که شما بخواهید ظاهر میشوند. در عوض، آنها وقتی ظاهر میشوند که شما واقعاً آماده و مایل به دریافت آنها باشید. هنگامی که قلب شما بازست و هنگامیکه شما قبلاً شخصی شدهاید که میخواهید ملاقات کنيد. قدرت
با توجه به این نکته، داشتن صبر و حوصله مهمست. قدرت قصد با سرعت خودش حرکت خواهد کرد. اصرار به حرکت سریع آن کمی شبیه زانو زدن در خاک و کشیدن یک شاخه سبزست، به این امید که با سرعت بیشتری به گُل تبدیل شود.
به جای اینکه بخواهید روابط و ارتباطات را زودتر وادار کنيد، اعتماد کنيد که همه چیز وقتی اتفاق میافتد که باید اتفاق میافتد. در واقع، فقط ممکنست در پایان سفر زندگیتان باشد که به این درک برسید همه در زمان مناسب ظاهر شدهاند. این همه بخشی از نیت الهی خدا بودهست. قدرت
خلاصه نهایی
مشق تغییر
ترس خودتان را کنار بگذارید.
تعمق در مورد مرگتان میتواند ترسناک باشد، اما استفاده از قدرت قصد شما را از این ترس دور میکند. وقتی بفهمید که شما نه تنها جسم فیزیکیتان نیستید، بلکه نفسی هستید که بخشی از خدا و حوزه قصدست، خواهید دید که هیچ کس واقعاً نمیمیرد. در عوض، دقیقاً مانند خدا، شما بینهایت هستید. شکل شما ممکنست تغییر کند. اما شما بعد از مرگ نیز وجود خواهید داشت. درست همانطورکه قبل از تولد وجود داشتید. شما مانند قدرت قصد تا ابد در جهان هستی زنده خواهید ماند.
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید. قدرت