راهنمایی برای همه
یادگیری دعا (۲۰۲۱) یکی از مهمترین جنبههای زندگی معنوی را میگشاید که هنوز در آن سوءتفاهم نشدهست: دعا. هدف از دعا چیست؟ چگونه دعایتان را «صحیح» میخوانید؟ هنگام دعا چه انتظاری باید داشته باشید؟ اینها تنها برخی از سؤالاتیست که غالباً در بین مؤمنان قرار دارد و این عمل بسیار ارزشمندست. و هیچ راهی بهتر از پاسخ دادن به آنها، به پشتوانه نگاه کردن به سبکها و آیینهای مختلف دعای موجود در سنت دینداران وجود ندارد.
جیمز مارتین کشیش، متکلم و نویسنده چندین کتاب پرفروش نیویورک تایمز درباره دینست. مارتین، فارغ التحصیل دانشکده تجارت وارتون، در سن ۲۷ سالگی به کاتولیکها پیوست.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ قدرت دعا را کشف کنید.
چرا دعا کنیم و نماز بخوانیم؟ این یک پرسش ساده و فریبندهست.
تقریباً تمام متکلمان ادیان استدلال میکنند که دعا و نماز ما را به خدا نزدیکتر میکند، اما بعد از آن تا حد زیادی مسئله تفسیرست. برخی بر دوستی تأکید دارند؛ دیگران بر هیبت و احترام یا عشق و صمیمیت تمرکز میکنند. یادگیری دعا
همانطور که بهزودی خواهیم دید، این پایان آزاد میتواند آزادکننده باشد. بدان معنی که یک روش «اشتباه» برای دعا وجود ندارد. نحوه دعای شما بستگی به این دارد که چهکسی هستید و به دنبال چهچیزی هستید.
اما چگونه باید خودتان را با دعا آشنا کرده و جایگاه آن را در زندگیتان تثبیت کنید؟ خب، یک راه خوب برای شروع اینکه ببینیم دینداران در طول تاریخ چگونه به دعا نزدیک شدهاند، همان کاریست که ما در این خلاصهکتاب انجام خواهیم داد.
دعا برای همهست.
بیایید قبول کنیم: دعا میتواند دلهرهآور باشد. اگر قبلاً هرگز دعا نکردهاید، ممکنست ندانید که از کجا شروع کنید یا چه انتظاری داشته باشید. و اگر تلاش کرده باشید، ممکنست با رایجترین مانع اصلی مواجه شوید – این احساس که «آن را درست» انجام نمیدهید.
اما نکته اینجاست: مانند شنا کردن یا دوچرخهسواری، دعا خواندن کاری نیست که شما خودبهخود انجام دهید. چه شما یک فرد عادی باشید و چه یک فرد مقدس مانند مادر ترزا، دعا چیزیست که باید آموخته شود. خبر خوب اینست که همه میتوانند.
همه توانایی دعا خواندن را دارند – نویسنده معتقدست که این کار را با عبادت انجام میدهد. اما او همچنین میداند که مبارزه با دعا چگونهست. یادگیری دعا
در حالی که او در یک خانواده مذهبی و دیندار بزرگ شد، معنویت واقعی در زندگی اولیه او نقش محدودی داشت. خانواده وی روزهای یکشنبه به کلیسا میرفتند و قبل از غذا دعا میکردند. بچهها در کلاسهای آموزش دینی بعد از مدرسه شرکت میکردند. اما نه خدا و نه رابطه آنها با او خیلی اوقات مورد بحث نبود. چیزی نبود. خدا حضور داشت، اما در همان زمان احساس دوری میکرد.
به طور خلاصه، نویسنده احساس نمیکرد که با خدا ارتباط شخصی دارد. این حس و درک او از دعا و نماز را شکل داد. تا اواخر بیست سالگی او فقط هنگامی که نیاز به کمک داشت دعا و نماز میخواند. اگر او به خدا نزدیک میشد، این بود که یک نمره «الف» را در یک آزمون، یک مسابقه خانگی در لیگ محلی، یا یک افزایش عملکرد در محل کار درخواست کند.
اکنون، درخواست کمک از خدا اشکالی ندارد – این یک غریزه طبیعی و عمیقاً انسانیست. اما رابطه ما با خدا همچنین میتواند غنیتر و عمیقتر باشد.
اما چگونه؟ نویسنده پس از پیوستن به یسوعیان، یک امر مذهبی کاتولیک، هنگامی که ۲۷ ساله بود، پاسخ این سؤال را کشف کرد. پس از ورود به عضو جدید یسوعیان – دوره آموزش تازهکاران قبل از نذر کردن – آنها متوجه شدند که حتی یک «صحیح» شیوه دعا کردن. در حقیقت، صدها راه مختلف برای دعا وجود داشت، و همین روشهای درک دعا. یادگیری دعا
به عبارت دیگر دعا خواندن انعطافپذیرست. به این دلیل که، بیش از هر چیز، درباره توسعه روابط شخصی شما با خداست. لازم نیست فرمولی داشته باشد به همین دلیل ساده که رابطه شما با خدا فرمولی نیست. دعا واقعاً برای همهست. درک این جنبه از دعا یک تجربه واقعاً تغییردهنده زندگیست.
دعا کردن عمیقترین نیازهای ما را برآورده میکند – و خواست خدا برای داشتن رابطه با ماست.
دعا و نماز جهانشمولست – کاری که هرکسی میتواند انجام دهد. اما هدف آن چیست؟ به عبارت دیگر، چرا باید دعا و نماز بخوانیم؟
در اینجا یک جواب وجود دارد: زیرا خدا میخواهد شما او را بشناسید و با شما رابطه برقرار کند. اشتیاق شما به دعا و نماز گواه این موضوعست. اما چگونه میتوانید بفهمید این همان چیزیست که خدا میخواهد؟ خب، این که ما اصرار به دعا داریم چیزی درباره اینکه خدا ما را چگونه ساختهست میگوید. در اعماق وجود، یک تمایل طبیعی برای برقراری ارتباط با خدا وجود دارد و این خواسته با دعا برآورده میشود.
به عبارت دیگر، خداوند ما را به گونهای آفریدهست که ما به سمت او کشیده میشویم. یادگیری دعا
داشتن زندگی معنوی به نوعی تلاش میخواهد. این کار با این مفهوم آغاز میشود که وجود ما چیزهای بیشتری از آنچه میتوانیم ببینیم یا درک کنیم وجود دارد – که در آنجا چیز بزرگتری وجود دارد. احساس بیقراری میکنیم و این باعث میشود که به دنبال پاسخ باشیم. با این پاسخها امیدواریم که به نتیجه برسیم و روزنه قلبمان را پر کنیم.
فقط خداوند میتواند این خلأ را پر کند. همانطور که سنت آگوستین، متکلم رومی قرن چهارم گفتهست، قلب ما تا وقتی که آرامش را در خدا پیدا نکند، بیقرار خواهد ماند.
پس چگونه خدا را پیدا کنیم؟ از طریق دعا و نماز. دعا و نماز وسیلهایست که ما با آن رابطهای را با خدا برقرار میکنیم که هم طبیعت انسانی ما و هم خودِ خدا آرزو میکنند. این اولین پاسخ به سؤال «چرا دعا میکنیم؟» ما دعا میکنیم زیرا مجبوریم – زیرا این بخشی از انسانست. دعا پاسخگوی اشتیاق انسان برای خداییست که کاملست و نیازهای ما را برآورده میکند.
پاسخ دیگر به این سؤال اینکه ما نیازمند هستیم. هیچ زندگی کاملاً عاری از مشکلات نیست. همیشه سختیها و دشواریها وجود دارد. در چنین لحظاتی از نیازمندی، چیزی طبیعیتر از مراجعه به خالق ما برای کمک نیست.
دعا و نماز نیز به ما کمک میکند. یک لحظه به ورزش بدنی فکر کنید. اگر هرگز از کاناپهتان پایین نیایید، از شکل و قیافه خارج میشوید. در نتیجه، هنگام ورزش عضلات پرورش پیدا میکنند و سلامت قلب و عروق شما افزایش مییابد. غفلت از رابطه شما با خدا تأثیر مشابهی در سلامت معنوی شما دارد.
وقتی زمان خاصی را با خدا نمیگذرانید، بیشتر احساس خمودگی میکنید، قدرشناسی کمتری دارید و – مهمتر از همه – ارتباط با عمیقترین قسمت طبیعی خودتان را از دست میدهید. این در نهایت حس هدفمندی شما در زندگی را از بین میبرد.
دعا و نماز همیشه از سر اختیار نیست.
مولیر نمایشنامهنویس فرانسوی قرن هفدهم نمایشنامههای زیادی نوشت، اما یکی از مشهورترین آنها کمدیست به نام «آقای طبقه متوسط». یادگیری دعا
در این نمایش شخصیتی به نام مسیو ژوردین یک معلم خصوصی استخدام میکند تا مواردی را که آقایان باید بدانند به او بیاموزد. در طی یک درس، استاد راهنمای ژوردین تفاوت بین نثر و شعر را توضیح میدهد. ژوردین متحیرست. بیش از ۴۰ سال، او فریاد میزند، او نثر صحبت میکند!
اما مسیو ژوردین چه ارتباطی با دعا و نماز دارد؟ ساده – همانطور که او بدون دانستن آن نثر صحبت میکرد، ما اغلب بدون اینکه متوجه شویم دعا میکنیم.
از آنجا که دعا به یک نیاز عمیق انسانی پاسخ میدهد، جای تعجب نیست که ما اغلب بدون آگاهی از آن دعا میکنیم. حتی بسیاری از افرادی که به طور رسمی دعا و نماز نمیخوانند، هنوز هم در لحظات نیازمندی از خدا کمک میگیرند – به عنوان مثال، به صحبتهای کوتاه و خودجوشی مانند «کمک کن، خدایا!» فکر کنید. یا سؤالاتی مانند «خدا، تو آنجا هستی؟» ذهن شما ممکنست این را به عنوان دعا تشخیص ندهد، اما این اشتیاق به کمک راهیست که قلب شما برای شما دعا میکند.
تدبر همچنین میتواند نوعی دعای ناخودآگاه باشد.
تصور کنید یک داستان الهامبخش در روزنامه درباره زنی بخوانید که همه چیز را برای کار در یک اردوگاه پناهجویان کنار گذاشتهست. پس از اتمام مقاله، به فکر فرو میروید و به قضاوت او میپردازید. یا فرض کنید هنگام ناهار، همکاری به شما میگوید که چگونه از والدین مبتلا به زوال عقل مراقبت میکند. بعداً، هنگامی که به خانه میروید، تحت تأثیر از خودگذشتگی او قرار میگیرید.
در این لحظات، شما درباره خوب بودن خلقت خدا که نوعی دعاست، تأمل میکنید. تحسین طبیعت نیز همینست. خیره شدن از زیبایی پیچیده گل محمدی در بهار و تعمق درباره چگونگی به وجود آمدنش، گفتوگو با خداست.
سرخوردگی همچنین میتواند ما را به خالقمان نزدیکتر کند. مطمئناً، ممکنست فکر کنید که خیلی خوب کار میکنید – شما شغل مناسبی دارید و خانوادهتان را دوست دارید. اما آیا واقعاً همه چیز در زندگی وجود دارد؟ چرا اینجا هستی – مگر خدا برنامهای برای تو ندارد؟ تأمل کردن بر سر این نوع سؤالات جدی یکی دیگر از راههای دعا خواندنست.
به نظر میرسد که میتوانیم از قرب الهی تعجب کرده و عملاً در هر زمان و هر مکان با او ارتباط برقرار کنیم. اما دعای رسمی چطور؟ همانطور که بهزودی خواهیم دید، همانقدر که دعا و نماز خواندن واجب وجود دارد، اما دعا و نماز به خودیخود نیز وجود دارد.
دعا و نماز یک رویکرد از پایینست.
تقریباً به همان تعداد راه تعریف نماز واجب یا «رسمی» وجود دارد که متکلمان و نویسندگان معنوی وجود دارد. مکان خوب برای شروع، یکی از تأثیرگذارترین تعاریفست – تعریفی که به سنت جان داماسکن، راهبی برمیگردد که در قرن هشتم در سوریه زندگی میکرد. امروز، این بخشی از آموزههای رسمی کلیسای کاتولیکست. یادگیری دعا
دعا، همانطور كه سنت جان گفت، «ترغیب ذهن و قلب شخص به سوی خدا یا درخواست چیزهای خوب از خدا»ست. وقتی دعا میکنیم، موقعیت ما در نظم کیهانی به یاد ما میآید – زیر خدا، آرزو دارد ما بزرگ و عظیم باشیم.
همانطور که متکلمان متأثر از سنت جان بعضی اوقات میگویند، دعا و نماز یک رویکرد از پایینست. چرا؟ خب، وقتی سنت جان درباره آوردن ذهن و قلب شما به خدا صحبت میکند، او عمداً از فعل «بالا بردن» استفاده میکند. وقتی دعا میکنید، خالق جهان را مخاطب قرار میدهید. رابطه شما با این موجود ذاتاً «عمودی»ست، بنابراین دعا نحوه برخورد شما با خالق «از پایین» به بالاست.
سنت جان نمیگوید که شما باید در برابر خدا غر بزنید. درعوض، او بر این واقعیت تأکید دارد که شما در حال صحبت با حق تعالی هستید – یک فرصت مهم که شایسته الوهیت و احترامست.
«بالا بردن» معنای دیگری نیز دارد. یادگیری دعا
تصور کنید یک بچهپرنده را در زیر درخت پیدا میکنید. شما به دنبال مادرش میگردید، اما نمیتوانید او را پیدا کنید. سرانجام، شما تصمیم میگیرید که این موجود کوچک آسیبپذیر را پیش شخصی ببرید که میتواند به آن کمک کند. در مقابل دامپزشک ایستاده، پرنده را در دستانتان نگه میدارید و آن را بالا میآورید تا بتواند آن را معاینه کند. به همین ترتیب، وقتی نماز میخوانیم، نگرانیها و ناراحتیهایمان را افزایش میدهیم تا خدا – یار و شفابخش ما – بتواند آنها را بررسی و معاینه کند.
«درخواست» دومین فعل مهم در تعریف سنت جانست. درخواست کمک از خدا هم طبیعیست و هم انسانی، اما نکته قابل توجهی در این زمینه وجود دارد. همانطور که سنت جان متذکر میشود، هنگام دعا فقط چیزی نمیخواهید – بلکه درخواست چیزهای خوب دارید. درخواست از خدا برای ضربه زدن به دشمن ممکنست از نظر فنی به منزله دعا باشد، اما این برخلاف روحیست که باید در آن به نماز نزدیک شوید. یادگیری دعا
تا کنون، ما بر آنچه شما هنگام دعا و نماز خواندن انجام میدهید تمرکز کردهایم. با این وجود، خدا چه میکند – آیا او فقط بی سر و صدا به درخواستهای شما گوش میدهد؟ نه کاملاً. خدا در این گفتوگو مشارکت فعال دارد.
دعا و نماز دوستی ما با خدا را تعمیق میبخشد.
در حالی که برخی از متفکران دینی، مانند سنت جان، بر رویکرد از پایین تأکید میکنند، دیگران بر جنبه دیگری از رابطه ما با خدا تمرکز میکنند: دوستی.
سنت ترزا از آویلا، یک راهبه اسپانیایی قرن شانزدهم را که اعتقاد داشت دعا، همانطور که وی گفت، «چیزی جز اشتراک نزدیک بین دوستان» نیست.
سنت ترزا فکر میکرد دعا و نماز خواندن صمیمی و دو طرفهست. ما خودمان را به خدا نزدیکتر میکنیم، اما خدا با نزدیک شدن به ما تلافی میکند. معاصر ترزا، کشیش و الهیات اسپانیایی سنت ایگناتیوس لویولا موافق بود. در نتیجه، او مردم را ترغیب کرد تا همانطور که یک دوست با دوست دیگر صحبت میکند با خدا صحبت کنند. یادگیری دعا
نظرات سنت ترزا و سنت ایگناتیوس در آثار متفکران بعدی مانند والتر بورگارد، متکلم آمریکایی بازتاب دارد. وی در مقالهای تأثیرگذار که در سال ۱۹۸۹ در مجله چورچ منتشر شد، دعا و نماز را به عنوان «نگاهی عاشقانه و طولانی به حقیقت» تعریف کرد.
هنگامی که بورگاردت میگوید «حقیقت»، او به این واقعیت میپردازد که خدا خالق جهان و بنابراین منبع حقیقت غاییست. نتیجهگیری از حقیقت، دنبال کردن خداییست که البته ما او را دوست داریم. اما چرا باید این ظاهر «طولانی» باشد؟
خُب، حرف بورگاردت اینکه در دیدار با دوستان نمیتوان عجله کرد. تصور کنید که در هنگام صرف شام با یک دوست قدیمی همراه شوید. شما یک دههست که او را ندیدهاید، اما وقتی مینشینید، و بگویید: «ببخشید، من فقط پنج دقیقه وقت دارم و سریع شروع به صحبت کنید!» زشتست، درسته؟ با این حال این تعداد افرادیست که به خدا نزدیک میشوند.
همانطور که یک دوست را دوست دارید، باید وقت زیادی را با خدا سپری کنید. به همین دلیل دعا و نماز روزانه بسیار مهمست. هر چند ممکنست هر روز فقط چند دقیقه طول بکشد، اما دعا و نماز منظم به شما امکان میدهد مکالمهای را که یک عمر طول میکشد انجام دهید. بهترین قسمت اینکه این مکالمه تجمعیست – با گذشت زمان عمیقتر و غنیتر میشود.
این تغییر عمیقست. در ابتدا، شما ممکنست به سادگی درباره خدا صحبت کنید، به عنوان مثال با خواندن دعا و نمازهای اولیه. بعداً، شما با کلماتتان شروع به گفتوگو با خدا میکنید. با عمیق شدن دوستی، شما متوجه واکنشهای خدا میشوید – روشی که او در زندگی شما نشان میدهد. سرانجام، یاد میگیرید که با خدا باشید. به راه خیلی خوبی فکر کنید، دوستان قدیمی میتوانند بدون گفتن کلمهای با یکدیگر بنشینند. این آشنایی و اعتماد ثمره یک عمر صرف پرورش رابطه شما با خداست.
دعا و نماز عشق و صمیمیتست.
سنت ترزه لیسیو عمر زیادی نکرد. در سال ۱۸۷۳ در فرانسه متولد شد، و در سال ۱۸۹۷ در ۲۴ سالگی درگذشت. اما زندگی کوتاه او به طور غیر عادی مقدس بود.
وی در دوران دختری زمان زیادی را به مراقبه درباره تصویر سنت پالس از کلیسا به عنوان بدن با سر، اندام و روح پرداخت. ترز کدام قسمت بود؟ او تصمیم گرفت که او قلبست – منبع عشق و سنگ بنای ایمان او.
عشق همچنین در درک او از دعا و نماز نقش اساسی داشت. به اعتقاد او هیبت، احترام و وظیفه همه در دعا و نماز نقش دارند، اما انگیزه اصلی نیستند. پس انگیزه اصلی چیست؟ عشق.
دعا و نماز برای ترزه همزمان سه چیز بود. او آن را «موجی از قلب، نگاه به آسمان، و فریادی از شناخت و عشق، در آغوش آزمایش و شادی» خواند.
بیایید آن را بررسی و تحلیل کنیم. یادگیری دعا
دعا و نماز موجی از قلبست؛ زیرا عملی خودبهخودیست. قلب شما فریاد میزند، سرریز میشود، و باید دعا کنید تا بار آن را بردارید.
در کمک به تمرکز افکار و عواطف، دعا و نماز مانند مراقبهست، اما فراتر از آنست. بیشتر انواع مراقبه به سمت باطن نگاه میکنند، در حالی که دعا و نماز به سمت بیرون هدایت میشود. همانطور که ترزه میگوید، وقتی دعا میکنید، به سمت بهشت نگاه میکنید.
و آنجا چه مییابید؟ در یک کلام، خودِ حقیقیتان. در اینجا، ترزه از عدد رمزی ۴۲ استفاده میکند، که میگوید «تماسهای عمیق به اعماق وجود». بدان معنی که عمیقترین قسمت خود شما را به اعماق قسمت هستی فرا میخواند: خدا. به همین دلیل که ترزه دعا و نماز را فریادی میشناسد. در دعا و نماز، قلب شما چیزی را میبیند که تشخیص میدهد و دوست دارد.
این واقعیت که شما از قبل خدا را میشناسید برای ترزه بسیار مهمست زیرا به شما اجازه میدهد بدون پرده صداقت داشته باشید. البته در زندگی روزمره لحظاتی وجود دارد که شما مقدار زیادی از احساساتتان را آشکار میکنید. اما باز هم نگه داشتن چیزی آسانست، حتی با شرکاء، دوستان یا افرادی – مثلاً پزشکان – که به دلایل حرفهای از نزدیک شما را میشناسند، آسانست. این موانع، هرچه بهتر شخصی را بشناسید از بین میرود. و چه کسی تو را بهتر از خدا میشناسد؟ یادگیری دعا
ترزه میگوید، این شناخت آزادکنندهست. وقتی میبینید که کاملاً شناخته شدهاید، میتوانید آزادانه و علناً درباره آنچه شما را تحت تأثیر قرار میدهد – درباره آنچه شما را ناراحت میکند، خوشحال میکند یا شما را به چالش میکشد، صحبت کنید.
دعا و نماز خواندن بسیار احساسیست.
تا کنون، ما آنچه را که چند سنت مختلف درباره نماز میگویند، بررسی کردیم.
با این حال، آنچه درباره آن بحث نکردهایم، همان چیزی که بسیاری از افرادی که تازه سفر معنوی خودتان را آغاز کردهاند، بیش از همه میخواهند بدانند: وقتی چشمهایتان را میبندید و شروع به دعا میکنید، واقعاً چه اتفاقی میافتد؟
قرارست چه احساسی داشته باشید؟ آیا باید صدایی را بشنوید یا راهنمایی دریافت کنید؟ چگونه متوجه خواهید شد که آیا دعای شما شنیده شدهست، چه رسد به اینکه «مستجاب باشد»؟ یادگیری دعا
توجه به این نکته مهمست که افراد مختلف دعا را به طرق مختلف تجربه میکنند. اما یک چیز وجود دارد که تقریباً همه با آن روبرو میشوند: احساسات.
همانطور که دیدیم، دعا گفتوگو با خداست. وقتی قلبتان را به روی او باز میکنید، اعماق وجودتان را بررسی میکنید. تعجبآور نیست که این رابطه باید احساسات شدیدی داشته باشد.
فرض کنید شما از یک مراسم خاکسپاری برگشتید و برای شخصی که از دنیا رفتهست دعا میکنید. همانطور که در زندگی آنها تعمق میکنید، ممکنست غمگین غمگین شوید. در شادی هم همینطورست. اگر به تازگی خبرهای خوبی دریافت کردهاید و به سپاسگزاری از خدا نشستهاید، خوشحالی شما بزرگتر خواهد شد.
چرا این چنینست؟ خُب، وقتی دعا میکنید، تجربیاتتان را با خدا در میان میگذارید.
وقتی مثلاً از خدا درباره لذتتان میگویید، متوجه میشوید که او در آن شریکست. به این فکر کنید که وقتی پدرش از او دعوت میکند تا داستان یک موفقیت بزرگ مانند خریدن خانه را بشنود، چگونه هیجان فرزند رشد میکند. در گفتن، هیجان او عمیقتر میشود. خدا آفریننده شماست و شما مخلوق و بنده او هستید. به اشتراک گذاشتن شادیهایتان با او باعث رشد شما به همان طریق میشود.
پیشبینی برخی از احساساتی که هنگام دعا و نماز به وجود میآیند آسانست. اما دیگران ممکنست شما را غافلگیر کنند. اغلب، وقتی خودتان را به روی خدا باز میکنید، احساسات منفی سرکوبشده مانند خشم، ناامیدی یا سرخوردگی میتوانند ناگهان دوباره ظاهر شوند.
در ابتدا ممکنست گمراهکننده باشد و ممکنست قدرت این احساسات به حدی باشد که در نهایت احساس کوری کنید. هرچند خدا این احساسات سرکوبشده را به نور تبدیل میکند – او به شما میگوید که چیز مهمی را از دست دادهاید. اگر خدا از درب منزل شما عبور میکند و میگوید، «من شما را دعوت میکنم که درباره این قسمت از زندگیتان فکر کنید»، شما بسیار توجه خواهید کرد، درسته؟ خُب، این موضوع فقط کاری که او هنگام ایجاد احساسات ناخوشایند یا دشوار هنگام دعا انجام میدهد.
و این مهمترین چیزی که باید درباره دعا و نماز بخاطر بسپارید – شما هرگز تنها نیستید. همانطورکه به زودی هنگام شروع دعا خواهید آموخت، خدا در کنار شماست. یادگیری دعا
خلاصه نهایی
دعا و نماز دلهرهآورست، اما این واقعیت که اشتیاق به دعا و نماز را احساس میکنیم، هدف آن را نشان میدهد. این تمایل به دعا و نماز راهیست که خداوند ما را به سمت خودش جلب و نیاز ما به رابطه با او را برآورده میکند. این نیاز چنان عمیقست که ما غالباً بدون حتی آگاهی از آن دعا میکنیم – برای مثال، با مراقبه ناخودآگاه درباره زیبایی خلقت خدا. از طرف دیگر، دعا و نماز آگاهانه اشکال مختلفی دارد. برخی از نویسندگان معنوی بر دوستی تأکید دارند؛ دیگران بر هیبت و احساساتی که در مقابل خدا حس میکنیم تمرکز میکنند. اما دعا و نماز به هر شکلی که باشد، یک ثابت وجود دارد: این یک فرایند عمیقاً احساسی و روشنگرست.
مشق تغییر
از خودتان بپرسید آیا احساساتی که در دعا و نماز به وجود میآیند منطقی هستند؟
احساسات منفی گاهی در هنگام دعا و نماز بوجود میآیند و دلیلی برای آن وجود دارد: خدا میخواهد شما درباره آنها فکر کنید. اما احساسات منطقی نیستند – بلکه براساس ادراکاتست. برای درک احساساتتان، باید ادراکاتتان را بررسی کنید. به عنوان مثال، آیا واقعاً همکار شما قصد داشتهست که با این اظهار نظر شما را آزرده کند یا منظورش بازیگوشی و شوخی بودهست؟ قبل از اینکه بدانید، یک قدم به خودتان نزدیک خواهید بود.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.