هنر و علم ایجاد خوششانسی
ذهنیت خوش اقبالی (۲۰۲۰) یک راهنمای عملی برای استقبال از نتایج مثبت و شانسآور در زندگی شما ارائه میدهد. این کتاب توضیح میدهد که چگونه تغییر ظریف در نگرش و درک شما میتواند منجر به تفاوت چشمگیری در توانایی شما برای استقامت و گرفتن نتایج مثبت شود.
دکتر کریستین بوش، استاد دانشگاه نیویورکست. جاییکه وی برنامه اقتصاد جهانی سیجیای [CGA] را هدایت میکند. و یک عضو مهمان در دانشکده اقتصاد لندنست. کریستین بنیانگذار شبکه سندباکس [Sandbox]ست. که کارآفرینان و مبتکران از سراسر جهان در آن حضور دارند. و سازمانی را تشکیل میدهد که رهبران مبتنی بر هدف را دعوت میکند.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ بیاموزید که چگونه با تغییر شکلدهی به دنیای اطرافتان، خوششانسیتان را ایجاد کنید.
ممکنست بیاندیشید که هر روز تقریباً همان روز گذشتهست. اما در واقعیت، اتفاقات غیرمنتظره همیشه در اطراف ما اتفاق میافتند. برای دیدن آن فقط به چشمان تیز و طرز فکر مناسب احتیاج دارید.
این طرز فکر مبتنی بر توصیههای علمی و عملیست که میتوانید همین امروز در زندگی و کارتان از آن استفاده کنید. پردهپوشانی ذهن و ندیدن این اتفاقات آسانست و بهراحتی میتوانید در طول روز از این فرایند عبور کنید. اما فقدان این ذهنیتست که به بسیاری از ما اجازه میدهد هر روز ارتباطات مهیجی را از دست بدهیم که خلق میشوند. و همینکه این فرصتها را مشاهده کردید، میفهمید که روزتان پر از سرزندگیست و هرگز مثل سابق نخواهید بود.
انواع مختلفی از ذهنیت خوش اقبالی وجود دارد، اما همه آنها متفاوت از «کور»شانسی قرعهکشی هستند. آنها درباره خلق «شانس هوشمند» حرف میزنند.
خوش اقبالی [serendipity] دقیقاً چیست؟ این واژه به ۱۷۵۴ برمیگردد که نویسنده انگلیسی هوراس والپول از آن برای توصیف نوعی کشف استفاده کرد. که به طور غیرمنتظره و تصادفی یا از طریق یک خِرَد آیندهنگر مشهور به فراست و زیرکی انجام شد.
این تعریف کموبیش در هر زمانی آزمایش شدهست. برای جلب توجه، ما خوشاقبالی را به عنوان یک اتفاق مثبت در نظر خواهیم گرفت، اتفاقیکه در صورت برخورد تصادفی با اقدامات شما رخ دادهست. بدان معنی که خوشاقبالی با شانس خالص یا شانس اتفاقی متفاوتست.
به طور کلی، سه نوع مدل خوشاقبالی وجود دارد:
ارشمیدسی
اولین مورد خوش اقبالی ارشمیدوسیست. زمانیکه شما به دنبال راهحلی برای یک مسئله خاص هستید و راهحل به روشی غیرمنتظره میرسد. این نام از داستان چگونگی حل مشکل تاج پادشاه هیرو توسط ارشمیدس گرفته شدهست. پادشاه هیرو مشکوک بود که ممکنست تاج جدیدش طلای خالص نباشد. بنابراین، او از ارشمیدس خواست که آزمایشی ارائه دهد که بتواند پاسخی برای آن ارائه دهد.
ارشمیدس شروع به فکر کرد و در طی طوفان مغزی خودش به حمامهای عمومی رفت. در اینجا، خوش اقبالی اتفاق افتاد. با ورود افراد در حمامها، ارشمیدس متوجه افزایش سطح آب شد.
او به سرعت متوجه شد که فلزات مختلف مقدار مختلف آب را جابجا میکنند. بنابراین، تمام کاری که شما باید انجام دهید این بود که میزان طلای آب را جابجا و آن را با میزان جابجایی تاج هیرو مقایسه کنید. اگر آنها یکسان نباشند، تاج طلای خالص نیست، و جعلی خواهد بود!
برچسبی
نوع دوم خوش اقبالی برچسبیست. زمانیکه به طور غیرمنتظرهای برای مشکلی که در آن زمان حتی در نظر گرفته نشده بود، راهحلی پیدا شد. این نام از یادداشت برچسبی [Post-It Note] آمدهست. آنها زمانی اختراع شدند که دکتر اسپنسر سیلور، محقق تریام، در تلاش بود نوع جدیدی از چسب قوی تولید کند. یک تلاش کوتاه انجام شد. آن اصلاً خیلی چسبناک نبود. اما سیلور کنجکاو بود که توانایی این چسب ضعیف را کشف کند. سرانجام به ماده اصلی برای یادداشت برچسبی تبدیل شد.
آذرخشی
سوم، خوش اقبالی آذرخشیست. همانطورکه از نامش پیداست، زمانیکه راهحلی از هیچ جایی گیرتان نمیآید. شما هیچ مشکل خاصی را بررسی یا راهحل خاصی را جستوجو نمیکردید. شما در حال گذراندن روزتان بودید که بیرون از فکرتان، ایده و فرصت جدید مهیجی، خودش را نشان داد.
گاهی اوقات، خوش اقبالی ممکنست ترکیبی از انواع موارد بالا باشد. اما مهم نیست، این موارد کورشانسی نیست. همانطورکه خواهیم دید، توجه به نعمت خدادادیست که میتوانید به راحتی آب خوردن به دست آورید. بهشرطیکه ذهنیت خوش اقبالی داشته باشید.
خوش اقبالی معمولاً مربوط به اتصال نقاطیست که قبلاً دستنیافتنی باقی ماندهاند.
چگونگی تفسیر و یا نگاه کردن به خوشاقبالی مهمست. در واقع، این میتواند تفاوت زیادی در احتمال رخداد خوشاقبالی در آینده ایجاد کند.
به عنوان مثال، ما نباید خوشاقبالی را به عنوان یک رویداد منفرد تصور کنیم، حتی اگر از نوع تجربههای آذرخشی باشد. در عوض، ما باید آن را به عنوان یک روند در نظر بگیریم. غالباً گُلِ سرخ نتیجه بذرهاییست که هفتهها، ماهها یا سالها قبل کاشته شدهاند. و این همیشه به محرکی از طرف شما نیاز دارد. خواه اینگونه باشد که مقداری را که قبلاً دیدهنشده مشاهده کنید یا نتیجهای بگیرید که قبلاً به آن نرسیدهاید.
کشف پنیسیلین
یکی از مشهورترین گزارشهای تاریخی درباره خوش اقبالی، کشف پنیسیلین بود. شاید با برخی از جزئیات این داستان آشنا باشید. یک روز، دکتر الکساندر فلمینگ به آزمایشگاه بازگشت. و متوجه شد که بعضی از ظروف آزمایشگاهی که روی طاقچه پنجره قرار داشتند، به طور تصادفی بدون پوشش ماندهاند.
او روی یک باکتری عفونی کار میکرد و با کمال تعجب متوجه شد که ظروف کپک زدهاند. و در اطراف آن ظروف آزمایش، باکتریها از بین رفتهاند. در حال حاضر، برخی از پزشکان فقط بر روی اشتباه متمرکز میشوند که ظروف را بدون توجه رها میکنند. و به کارهایی برمیگردند که در وهله اول انجام میدهند. در حقیقت، دانشمندان دیگر قبلاً متوجه شده بودند كه كپك میتواند باكتریها را از بین ببرد. اما آنها نقاط را به هم متصل و چیز دیگری را بررسی نمیکنند.
اما فلمینگ کنجکاو بود. او این فرصت را در اینجا دید. چشم او به روی این امکان باز شد و ایدههای خودش را با همکاران قابل اعتماد در میان گذاشت. این کنجکاوی و گشودگی کلید اصلی نتایج خوشاقبالی او بود.
بنابراین، یکی از اولین مواردی که باید درباره پرورش ذهنیت صحیح از آن آگاه باشید. خوشبین بودن، کنجکاوی، ذهن باز و مشتاق دیدن فرصتهایی که دیگران ممکنست نسبت به آنها فقط نگاه منفی داشته باشند. این امر همچنین به نگرشی مشاهدهگرانه و ادراکی نیاز دارد. نوعی که نهتنها متوجه غیرمعمول بودن چیزی میشود، بلکه میتواند اطلاعات اندکی را با چیز دیگری مرتبط کند.
هماهنگی و هشدار نسبت به خوشاقبالی به معنای کنار گذاشتن سوگیریهای ریشهدارست.
آیا تابحال خودتان را نیمه خالی لیوان تصور کردهاید؟ این میتواند برای بهترینهای ما اتفاق بیفتد. در حقیقت، داشتن سوگیری و پیشداوری با ذات انسان همراهست، اما این به معنای مفید بودن آن در زندگی نیست. تا آنجاکه خوشاقبالی پیش میرود، داشتن پیشفرضهای سختگیرانه و غیرقابلانعطاف میتواند مانع بزرگی باشد.
نویسنده چهار سوگیری را شناسایی کردهست که میتواند مانع خوشاقبالی باشد.
دست کم گرفتن غیرمنتظره
اولین مورد دست کم گرفتن غیرمنتظرهست. این نوعی نگرشست که کسی معتقد باشد زندگی پر از پیشبینی، خستهکننده و انتظارست.
این نگرش بهویژه در دنیای تجارت رواج داشتهست. استراتژی سنتی به طور کلی حول ثبات و تکرار چیزی متمرکز شدهست که در گذشته جواب دادهست. اما با توجه به مقدار دادهای که اکنون به آن دسترسی داریم و سرعت تغییر اوضاع مشخصست که هر چقدر برای برنامهریزی و آمادهسازی تلاش کنید، اتفاقات غیرمنتظره همیشه رخ میدهند.
موافقت با رأی اکثریت
سوگیری دوم موافقت با رأی اکثریتست. باز هم، این یک سوگیری بسیار طبیعیست. رعایت نظرات اکثریت و انجام روشهای کار ایمن و راحتست. اما این میتواند بهراحتی به یک ذهنیت خودسانسوری منجر شود که برای استفاده از تحولات غیرمنتظره مناسب نباشد.
نویسنده به عنوان مشاور کسبوکار فعالیت میکند و یکی از اقدامات وی یافتن مکانی شلوغ و پررفتوآمد در دفترست که بتواند پشت لپتاپش بنشیند و سخنان کارکنان را استراق سمع کند. ممکنست در کنار اتاق استراحت یا کولر آبی باشد. این فرصت را به او میدهد تا درک کند که فرهنگ موجود در شرکت چگونهست. آیا این کار آزاداندیشی را ترویج یا آن را خفه میکند؟
اگر افراد دور هم جمع میشوند و درباره اینکه چقدر احمقست کسیکه در جلسه میآید تا صحبت از ایده جدیدش کند، پس او میفهمد که این یک فرهنگ بد برای خوشاقبالی و نوآوریست.
پساخِرَدگرایی
این ما را به سوگیری سوم میرساند: پساخِرَدگرایی. یک دلیل بزرگ برای تردید درباره خوشاقبالی اینکه ما تمایل داریم یک اتفاق نامعمول را نگاه کنیم و آن را به چیزی قابل پیشبینی برگردانیم. این مربوط به «سوگیری عقببینی» و کاملاً انسانیست. بسیار راحتترست که فکر کنیم هر اتفاقی که میافتد بخشِ معقول از یک روایت مداومست، نه مجموعهای از حوادث تصادفی و آشفته.
ثبات عمل
سرانجام، سوگیری ثبات عملست. زمانیکه شما مهارت یا تخصص خاصی را کسب میکنید و راهیست که میخواهید برای انجام کارها داشته باشید. به عبارت دیگر، شما میخواهید هر مشکلی، راهحلی داشته باشد. برای یک مثال خوب در این مورد، بیایید به بخش بعدی برویم.
سازمانهایی مانند آرلَبس [RLabs] نمونههای خوبی برای داشتن یک ذهنیت خوشاقبالی هستند.
یک مثال عالی از سوگیری ثبات عمل، رویکرد غربی برای کمک به ملتهاییست که در تلاشاند خودشان را از فقر رها کنند. برای برخی از سازمانهای بشردوستانه، تنها یک راه برای انجام کارها وجود دارد: راه غربیست. بنابراین، اگر کشوری از منابع «مناسب» برخوردار نباشد، سازمان بشردوستانه غربی شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «ببخشید! هیچ کاری از دست ما ساخته نیست».
خوشبختانه همه سازمانها در تفکراتشان چنان ثابتقدم نیستند. نگاه آرلَبس، که واژه اختصاری آزمایشگاههای بازسازی زندگی [Reconstructed Living Labs]ست، یک شرکت اجتماعی از آفریقای جنوبیست. این شرکت شامل گروهی از افراد آزاداندیشست که سعی دارند تا اجتماعات مناطقی مانند ایرینگا در تانزانیا را بهبود دهند. و این کار را با مبتنی بر ارزش انجام میدهند؛ نه مانند دیگران که فقط مشکلات را میبینند.
آرلَبسها سعی نمیکنند روشی ثابت برای انجام کارها را به اجتماعات تحمیل کنند که به آنها دسترسی دارند. در عوض، آنها راههایی برای کار با آنچه که در آنجا وجود دارد ارائه میدهند، حتی اگر این کارخانهها گاراژهای متروکه و فروشندگان مواد مخدر باشند. بهعنوان مثال، این گاراژها میتوانند به مراکز آموزشی تبدیل شوند. و به مهارتهای شبکهسازی و منبعیابی فروشندگان سابق مواد مخدر ارزش قائل میشوند.
توانایی افراد در آرلَبسها در شناخت ارزش غیرمنتظره تأثیرات گستردهای را در اتحادیههای صنفی دارد که در آن کار میکنند. روشهای آنها میتواند باعث الهام، توانمندسازی و عزّت نفس مورد نیاز مردم شود. این تقریباً در تضاد با تصویریست که برخی از سازمانهای غربی با تفکر ثابت ایجاد میکنند.
روشهای مختلف حل مسئله یا انجام کار
حقیقت اینکه، معمولاً روشهای مختلفی برای حل یک مسئله یا انجام کاری وجود دارد. این موضوع در جنوب صحرای آفریقا هنگامیکه بحث بانکی نیز به میان میآید به وضوح نمود پیدا کرد. برای سالها، عدم وجود خودپردازها و زیرساختهای شعب سنتی بانکی، بانکهای چندملیّتی را در تلاش برای ورود به بسیاری از مناطق آفریقا با شکست مواجه کردهست.
اما پس از آن، سرویس انتقال پول همراه امپسا [MPesa] ارائه شد که اساساً بسیاری از نیازهای بانکی را تأمین میکند: راحتی تلفن همراه. با گذشت چند سال از راهاندازی آن، این سرویس به خدمات محبوب میلیونها کنیایی تبدیل شد. امپسا ثابت کرد که یک بانک برای موفقیت همیشه به خودپرداز نیاز ندارد. ممکنست اکنون این ایده بدیهی به نظر برسد، اما این خدمت نوعی نوآوریست که کسبوکارهای موفق به دلیل سوگیری ثبات عمل نتوانستند آن را ببینند.
برای هوشیاری و انگیزه، همچنان از یک ستاره قطبی معنیدار استفاده کنید.
چهچیزی به شما انگیزه روزانه میدهد؟ پول؟ یا به دنبال چیز معنیدارتری هستید؟
این یک فرصت خوبست که شما دوباره سلسلهمراتب نیازهای مازلو را مرور کنید و بخوانید. هرم نیازهای مازلو بیش از ۵۰ سال پیش توسط فیلسوف آبراهام مازلو ساخته شد، اما تأثیر ماندگاری بر جای گذاشت و همچنان بر بسیاری از نظریههای اجتماعی امروز اثر میگذارد.
به طور خلاصه، سلسلهمراتب مازلو نشان میدهد که مردم ابتدا توسط چیزهای اساسی مانند غذا و سرپناه انگیزه میگیرند. هنگامیکه این نیازها برآورده و پوشش داده شد، به دنبال نیازهای جنسی و ارتباطات میروند و بعداً، وقتی تمام نیازهای پایینتر برآورده میشوند، نگران موارد بالاتری مانند نیاز به احترام، ارزشمندی و خودشکوفایی هستند. به نظر منطقی میرسد، اما این ایدهایست که در حال حاضر به چالش کشیده شدهست. ذهنیت خوش اقبالی
این روزها اتفاق نامعمولی نیست که جوانان حرفهای به جای پول با تمرکز روی معنا از پس مشکلات بیرون بیایند. در حقیقت، این تغییر فقط به ایدهآلگرایان جوان اختصاص ندارد، بلکه چیزیست که در تمام گروههای سنی مشاهده میشود.
طبق گفته دانای رینگلمن، بنیانگذار بستر سرمایهپذیری جمعی ایندیوگوگو، دلیل خوبی برای افرادی وجود دارد که میخواهند هدفمحور باشند تا پولمحور: زیرا احساس بسیار بهتر و در طولانیمدت پاداش بیشتری دارند. همانطورکه او میبیند، قرار دادن ارزشهای واقعی شما در حاشیه برای گذران روزانه شغلی میتواند طاقتفرسا باشد. برای صرف ساعات هر روز از نه صبح تا پنج عصر، به انرژی نیاز دارید. راه بهتر اینکه اصیل باشید، به خودتان وفادار بمانید، و راهی برای ترکیب هدف با حقوق و دستمزد پیدا کنید.
ذهن متمرکز
این امر برای خوشاقبالی نیز مهمست، زیرا استفاده از یک ذهن خسته مشتاق نخواهد بود که چیزهای غیرمنتظره را تشخیص دهد و ارتباطات ارزشمندی برقرار کند. در عوض، این ذهن متمرکزست. ذهنی که بر آنچه نویسنده آن را ستاره قطبی یا یک اصل راهنما مینامد، تثبیت شده باشد.
در حالت ایدهآل، ستاره قطبی شما هدفی نیست که قبل از ۴۰ سالگی به آن برسید، بلکه هدف، علاقه یا کنجکاوی مداومیست که میتواند به شما برای مدت نامشخص الهام بدهد. این کار میتواند به آسانی کمک به افرادی باشد که در حاشیه قرار دارند یا از حق رأی برخوردار نیستند. ذهنیت خوش اقبالی
با در اختیار داشتن ستاره قطبی، هدف نهایی شما همیشه یک جهت خواهد داشت. شما همیشه جهت عملکردتان را خواهید داشت. بنابراین وقتی اتفاق نامنتظره پدید آید، شما بهخوبی آماده خواهید بود که چگونه میتوانید از آن استفاده کنید.
شما میتوانید با روشهای ساده احتمال خوشاقبالی را افزایش دهید.
در این مرحله، شما باید ایده خوبی از نوع چارچوب ذهنی داشته باشید که برای کشف و عمل بر اساس خوشاقبالیست. بنابراین بیایید ببینیم که درباره تولید بیشتر آن در زندگیتان چهکاری میتوانیم انجام دهیم.
مطمئناً، کل ایده خوشاقبالی اینکه غیرقابلپیشبینی و غیرقابلآزمایشست، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانید احتمال وقوع منظم آن را در زندگی افزایش دهید.
خوشاقبالی اغلب نتیجه همگرایی ایدههاست. این امر بینشی غیرمنتظرهست که میتواند هنگامی اتفاق بیفتد که چیزهای جداگانهای از جمله هنر و علم را، مانند داوینسی یا استیو جابز، با هم ترکیب کنید. بنابراین، کاملاً منطقیست که وقتی تعداد مواد اولیه یا تعداد ترکیبات احتمالی را افزایش میدهید، احتمال رخداد خوشاقبالی افزایش مییابد.
ایده خوب
بیایید فرض کنیم که شما مانند نویسندهها هستید و میخواهید وارد دانشگاه خوبی شوید، حتی اگر نمرههای شما در دبیرستان عالی نباشد. با این وجود، شما مشتاق ادامه یادگیری هستید، بنابراین مقالهای احساسی مینویسید و رؤیاهایتان را در آن برای روزی توضیح میدهید که باعث ایجاد تغییر در جهان خواهد شد.
شما میتوانید این مقاله را به همراه درخواستتان به سه دانشکده برتر ارسال کنید. یا میتوانید با ارسال آن به دهها کالج، شانستان را بهبود ببخشید. با ورود به شبکه گستردهتر، احتمال اینکه مقاله شما روی میز شخصی که با داستان شما ارتباط برقرار میکند. که در دبیرستان تلاش نکرده اما در دانشگاه شکوفا شدهست – بیفتد، افزایش خواهد یافت. ذهنیت خوش اقبالی
اساساً، شما میخواهید امکاناتی را ایجاد کنید، و میتوانید این کار را به روشهای مختلف انجام دهید، مهم نیست که شرایط فعلی شما چیست. بسیاری از افراد هستند که به امید داشتن نتیجه خوشاقبالی، به همه افراد موجود در فهرست مخاطبانتان یا افرادی که هرگز آنها را ملاقات نکردهاند نامه الکترونیکی گسترده ارسال کردهاند. شاید از دانستن اینکه چند باره کار میکند تعجب کنید.
در مواقع دیگر، ممکنست یک گفتوگوی اتفاقی در آسانسور یا در یک کنفرانس بزرگ باشد، اما چنین برخوردهایی نیاز به یک تمایل خوشبینانه برای ریسکپذیری، اجتماعی بودن و معرفی خودتان دارد. صبر هم لازمست. گاهی اوقات ممکنست سالها طول بکشد تا کارت ویزیتی که به شخصی تحویل دادهاید به موردی تبدیل شود که باعث تغییر روند زندگیتان میشود. اما همانطورکه در بخشهای بعدی خواهیم دید، اتفاقاتی از این دست در همه زمانها رخ خواهد داد.
مراحل ساده برای کاشت بذری که خوشاقبالی را رقم میزند.
آیا فوران آتشفشان ایسلند در ۲۰۱۰ را به یاد دارید؟ یکی از دلایل به یادماندنی بودن آن اینکه باعث شد سفر هوایی بین اروپا و ایالات متحده به بنبست برسد و تعطیل شود. به دلیل میزان زیاد دود و آلودگی هوا، هواپیماها زمینگیر شدند. و بسیاری از افراد مجبور شدند ناگهان برنامههای خودشان را تغییر دهند. ذهنیت خوش اقبالی
یکی از این افراد کارآفرین ناتانیال ویتِمُور بود. اما در حالیکه برخی از مردم مشتشان را گره کرده و به خاطر نابودی برنامههایشان عصبانی بودند، او سرش را تکان داد که از این اتفاق یک فرصت غیرمنتظره بسازد. او با همکاران و افرادی در شبکههای ارتباطیش تماس گرفت و با جمعآوری سریع آنها رویدادی تشکیل داد که به تِدکسولکانو [TEDxVolcano] تبدیل شد، و این اتفاق نامبارک را به یک فرصت عالی تبدیل کرد. این رویداد خودجوش در زمینه کارآفرینی خلّاق صدها نفر از متخصصان را گردهم آورد. و پخش ویدیویی مستقیم داشت که هزاران نفر دیگر آن را تماشا کردند.
چگونه ویتِمُور یک فوران آتشفشانی را به یک خوشاقبالی تبدیل کرد؟ او آماده شد، فرصت را تشخیص داد و از ابزارهایی که در اختیار داشت برای بیشینهسازی تلاشهایش بهره برد.
آمادگی و تشخیص فرصت
برای نوکسبوکارها، ویتِمُور بخشی از یک جامعه قوی بود. در واقع، دلیل او برای سفر در وهله اول حضور در بخشی از انجمن جهانی اسکول [Skoll] بود که رویدادی سالانه برای کارآفرینان اجتماعیست. او همچنین عضوی فعال در سَندباکس بود، بستر اجتماعی که توسط نویسنده تأسیس شده بود. و قصد داشت مردم را برای همکاریهای هیجانانگیز دور هم جمع کند و توانایی بالقوه نوآوری را افزایش دهد. وی همچنین با افرادی که رویدادهای تِدکس را برگزار میکردند آشنا بود، که مطمئناً به آنها کمک کرد. ذهنیت خوش اقبالی
به طور خلاصه، ویتِمُور دارای یک شبکه قوی و سالم از افراد متنوع بود. این نوع شبکه نیازی به گسترده بودن ندارد. اما باید به طور منظم حفظ شود. در حالیکه کنفرانسها و سیستمهای آنلاین میتوانند برای برقراری ارتباطهای گاهبهگاه مناسب باشند، اما لازمست که از طریق ایمیلهای متناوب، مکالمه یا برخی از ارتباطات دیگر، از شرایط مهم برخوردار باشید تا مطمئن شوید که این شبکه پژمرده نمیشود.
یکی از خوبیهای سیستمهای اجتماعی نظیر سَندباکس، برخلاف سیستمهای رسانههای اجتماعی که هر کسی میتواند به آنها بپیوندد، اینکه ارتباطات با اطمینان خاصی حاصل میشود که آنها را به طور خودکار تقویت میکند.
اما سیستمهای محبوب رسانههای اجتماعی مانند توییتر هنوز هم میتوانند برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره علایق شما و ایجاد ارتباطات سریع غیرمنتظره مفید باشند. شما هرگز نمیدانید چه موقع ممکنست شخص دیگری متوجه یکی از پُستها و زنگ زدن به شما شود که میتواند زندگی شما را تغییر دهد. در واقع، در آخرین بخش این خلاصهکتاب به چنین مثالی خواهیم پرداخت.
خوشاقبالی ممکنست به زمان نیاز داشته باشد، بنابراین اغلب صبر لازمست.
یکی دیگر از ویژگیهای ذهنیت خوشاقبالی مداومت یا پشتکارست. جادهای که به خوشاقبالی منتهی میشود اغلب با برگشت آسفالت، با آزمایش شکست خورده، و با اشتباهات هموار شدهست. بسیاری از کارآفرینان به شما خواهند گفت که قبل از اینکه ایدهای سرانجام توسط سرمایهگذاران تأمین مالی شود، بیشمار رد و برگشت داده شدهست.
شما به سرسختی احتیاج دارید. نه فقط به این دلیل که زمان کافی برای ارائه فرصت دارید، بلکه به این دلیل که مغزتان زمان زیادی را برای اتصال این نقاط مهم میخواهد. ذهنیت خوش اقبالی
گرچه داشتن تعداد زیادی افراد متنوع در اطراف شما میتواند بخش حیاتی از زمینهسازی برای خوشاقبالی باشد، اما صبر و استقامت نیز لازمست.
یک مثال خوب در این مورد داستان دانیل اسپنسرست. در حالیکه اسپنسر کار خوبی در اَپِل داشت، اما علاقه او همیشه به عکاسی بود. سرانجام او به منظور پیگیری عکاسی به صورت تماموقت، اَپِل را ترک کرد. و استودیویی را به نام تِرن اَند شُوت فوتوگرافی [Turn and Shoot Photography] تأسیس کرد.
داستان دانیل اسپنسر
در ابتدا اسپنسر در حال گرفتن عکسهای سنتی و پرتره با کیفیت بالا بود. اما از آنجاکه او ذهنیت درستی برای خوشاقبالی داشت، همیشه کنجکاو و ناظر و به دنبال نشانههای نامعمولی بود که ممکنست بههم متصل باشند یا نباشند. به عنوان مثال، او متوجه شد که در تلویزیون و وبگاهها این روند چرخش عکس وجود دارد که میتواند نگاهی ۳۶۰درجه به مواردی مانند یک جفت کفش جدید یا شخصیتهای بازی ویدیویی داشته باشد.
ایدهای او را تحت تأثیر قرار داد: عکسهای چرخشی سر. او تجربه زیادی در خلق عکسهای اصلی بازیگران داشته و میدانستهست که در طی مراحل مختلف، مدیران اغلب از بازیگران میخواهند که راهشان را تغییر دهند. و با این حال، برای چند ماه، او با این ایده هیجانانگیز ایجاد عکسهای متحرک و ۳۶۰درجه برای بازیگران نشسته بود. مانند بسیاری از ما، او کمی ترسیده بود. اگر با این کار از چارچوب اندام بیرون برود و شکست بخورد، چه میشود؟ ذهنیت خوش اقبالی
سپس، در فیسبوک، او یک مسابقه تبلیغاتی را برای برنده شدن در یک صفحه بزرگ و جایزه سنگین مشاهده کرد که قادر به چرخاندن یک فرد ایستادهست. احتمالش چقدر بود؟ او وارد و برنده شد. همه قطعات در جای خودش قرار میگرفتند. حالا او شروع به آزمایش عکسهای سرش بر روی دوستان کرد. و به سراغ یک بازیگر سینما رفت که موافقت کرد خدماتش را در صفحه وب آنها ارتقاء دهد.
شاید قابلتوجهترین نکته این بود که از روز اول، تجارت وی بچرخ و شلیک کن [Turn and Shoot] نام داشت. انگار قرار بود که اینگونه باشد.
پرورش خوشاقبالی شامل ایجاد فضای امن برای ترکیب ایدههای جدید از ذهنهای متنوعست.
بیایید فرض کنیم که شما شرکتتان را دارید و میخواهید تا آنجاکه ممکنست موفقیت را تسهیل کنید. خُب، شما تنها نیستید. به طور فزایندهای، بسیاری از کسبوکارها این کار را انجام میدهند. آنها میدانند که این روزها اوضاع به سرعت در حال تغییرست و اتکاء به ثبات و قوام، دیگر منطقی نیست.
بنابراین، چه نوع فرهنگ و ساختارهایی منطقیست؟
در واقع، شما شرکتی را نمیخواهید که افراد بخاطر ارائه ایدههای جدید یا بلندپروازانه مورد تمسخر قرار دهند. شما میخواهید یک فضای امن ایجاد کنید، جاییکه افراد نهتنها احساس راحتی میکنند بلکه میتوانند آزادانه و بدون ترس از توبیخ یا از دست دادن شغلشان آزمایش کنند. ذهنیت خوش اقبالی
این نوع محیطها اغلب باید از بالا به پایین الهام گرفته شوند. بنابراین، این به رهبران بستگی دارد که به همه بگویند شرکت برای موفقیت به صدا و ایدههای آنها نیاز دارد. اگر سرمشقی اتفاق بیفتد، به اشتراک رایگان ایدهها احتیاج دارد.
ساختار سلسلهمراتبی
بسیاری از شرکتها همچنین از ساختار معمول سلسلهمراتبی برای توانمندسازی کارمندان و ایجاد احساس راحتی در تصمیمگیریشان، صرف نظر میکنند. این نیز یک حرکت خوب برای توسعه فسادست، زیرا گاهی اوقات فرصت استفاده از لحظات پر سر و صدا زودگذرست و نیاز به اقدام سریع دارد.
کسبوکارها نیز دیوارهایی را خراب میکنند که در گذشته بین بخشهای مختلف وجود داشت. و شاید هیچ شرکتی نمونهای بهتر از استودیوی انیمیشنسازی پیکسار [Pixar] در این زمینه نباشد. با درک اینکه آمیختن ایدههای متنوع برای نوآوری کلیدیست. این استودیو به طور هدفمند برای بیشینهسازی در ایدهافشانی بین سه بخش اصلی – انیماتورها، مدیران اجرایی و دانشمندان کامپیوتر – طراحی شدهست. این بخشها در کنار بخش مرکزی ساخته شد تا این سه بخش را مجبور کند هر روز آمیختن و ترکیب ایدهها را داشته باشند.
اطمینان از اینکه کارمندان شما میتوانند با یکدیگر تعامل داشته و نظراتشان را به اشتراک بگذارند بسیار حیاتیست. اما گوشدادن به حرف مشتری نیز مهمست. در یک شرکت وابسته به مصرفکننده چینی، این بازخورد مشتری بود که منجر به یکی از اختراعات عجیبوغریب این شرکت شد. این تحقیق کشف کرد که بسیاری از افراد از ماشین ظرفشویی برای تمیز کردن سیبزمینی استفاده میکنند. و سپس از مشکلات ناشی از جمع شدن خاک ایجادشده شکایت میکنند. اما به جای توصیه به مردم درباره این فعالیت، این ایده به ذهن متبادر شد. چرا یک پاککننده خودکار سبزیجات درست نکنیم؟ ذهنیت خوش اقبالی
بازخوردها را نادیده نگیرید، حتی اگر منفی باشد. با وجود ذهنیت خوشاقبالی، مشکلات، شکایات، خرابیها و حتی دعواهای فعال میتوانند محرک جالبترین و خلاقانهترین نتایج باشند.
بخش ویژه نویسنده: پیمایش در عدم اطمینان کروناویروس با ذهنیت خوش اقبالی.
۲۰۲۰ تاکنون سال سختی بودهست. فاصله حضوری فرصتهای زیادی را برای خوشاقبالی از ما سلب کردهست که از تعاملات غیرشخصی ناشی میشود. بسیاری از نقاط شروع سنتی خوشاقبالی – مانند برخورد تصادفی با کسی در راهرو، یا «لحظههای نوشیدن آب خُنَک» – کمتر اتفاق میافتد. ذهنیت خوش اقبالی
اما هنوز کارهای زیادی میتوانید انجام دهید تا ذهنیت خوشاقبالی ایجاد شود، که در زمان عدماطمینان بسیار مهمست. به هر حال، در زمانهای نامشخصست که بسیاری از راهحلها، ایدهها و فرصتها از مکانهای غیرمنتظره به دست میآیند.
در دنیایی که به سرعت در حال تغییرست، توسعه خوشاقبالی یک رویکرد فعال برای مدیریت عدماطمینانست.
بنابراین، در این روزگار عجیبوغریب چهکاری میتوانید انجام دهید تا ذهنیت خوشاقبالی را تحریک کنید؟ در اینجا چند روش ساده برای آزمایش آورده شدهست.
قلابهای خوشاقبالی
بیایید با تنظیم قلابهای خوشاقبالی شروع کنیم. تنظیم قلاب اینکه به افراد نقاط بالقوهای برای ارتباط با آنها بدهید. و برای کمک به دستیابی به این هدف، میتوانید نحوه برقراری ارتباط و پرسیدن سؤال را تغییر دهید. بهویژه از طریق نرمافزارهای گفتوگوی ویدئویی مانند زوم.
بهعنوان مثال، وقتی کسی در طی یک کنفرانس مجازی از شما این سؤال ترسناک را میپرسد که «چه شغلی دارید؟». شما میتوانید به آنها «نقاط تماس» بالقوه بدهید. میتوانید در قالب این جمله پاسخ دهید. «من روی الف کار کردهام، اخیراً به ب علاقهمند شدهام و تازه شروع به کاوش در ج کردم.» این پاسخ بالقوه را میدهد که «آه، چه اتفاق جالبی، من تازه شروع به جستوجوی الفبج کردم!».
قرار شرطبندی
بعد، بیایید درباره قرار شرطبندی صحبت کنیم – فضاهای برنامهریزی برای رخداد خوش اقبالی. آیا به دنبال کار جدید یا کارآموزی هستید؟ اگر شما بر روی دستیابی به یک کار خاص یا انجام یک شغل خاص تمرکز دارید. زمینههایتان را برای فرصتها یا راهحلها محدود میکنید. اگر بجای آن به تمام فرصتهای بالقوهای نگاه کنید که میتواند برای شخص با مهارت شما در دسترس باشد. و برای کسانی که غیرمنتظره هستند و ممکنست کسی درباره آنها به شما بگوید باز هستید. در آنجا خوشاقبالی اتفاق میافتد. یک راه عالی برای شروع این کار این است که در کنار افرادی کار کنید که تحسینشان میکنید. این یک روش مثمرِ ثمر برای قرار دادن خودش در رادار آنهاست. و «هنگامیکه خوشاقبالی به طور غیرمنتظرهای ظهور پیدا میکند» در آنجا هستید.
محرکهای باروری
بیایید به سراغ محرکهای باروری برویم. یکی از روشهای اصلی برای انجام این کار شناسایی افرادیست که بیشتر آنها را تحسین میکنید. و میتوانید اطلاعات تماس آنها را بهطور عمومی از طریق اینایمیل [InMail] در لینکداین [LinkedIn]، صفحات مجازی و غیره کشف کنید. به این چهرهها پیام صادقانهای ارسال کنید که چگونه آنها در زندگی شما شکل گرفتهاند. و دوست دارید که آنها بخشی از سفرتان باشند. اگر این کار را چند بار انجام دهید – به روشی صادقانه و غیرمشکوک – معمولاً مردم پاسخ میدهند. برخی از آنها ممکنست «بهطور تصادفی» روی چیزهایی کار کنند که با مهارت، دانش یا پروژههای شما همپوشانی دارند. ذهنیت خوش اقبالی
در آخر، داشتن یک نمای طولانی بسیار حیاتیست. کروناویروس و نابسامانیهای اقتصادی مربوط به آن یادآوری میکند که ما نمیتوانیم همه کارها را برنامهریزی کنیم. دست کم از همه کارها، مشاغلمان را نمیتوانیم. اما واقعاً ۱۰ سال دیگر این وقایع چه اهمیتی خواهند داشت؟ «بدشانسی» اغلب به زمان متوقف کردن ماجرا بستگی دارد. بهعنوان مثال، اگر شغلی یا کسبوکاری از بین میرود، باید نگاه طولانیمدت داشته باشیم. ما باید سعی کنیم شرایط را به عنوان فرصتی برای رشد، تأمل، تغییر و توسعه انعطافپذیر تنظیم کنیم.
از آنجاکه فضای بین محرک و پاسخ در اینجاست، رشد و سرسختی ما – در درازمدت رخ میدهد.
خلاصه نهایی
خوشبینی، ذهن باز، کنجکاوی، استقامت، و تطبیقپذیری. اینها برخی از ویژگیهای اصلی ذهنیت خوش اقبالی است. با این طرز فکر میتوانید غیرمنتظره بودن را جستوجو کرده، در آغوش بگیرید. و از این لحظات نامعمول برای ایجاد ارتباطات جدید و هیجانانگیز استفاده کنید. وقتی شروع به دیدن دنیا با این چارچوب ذهنی میکنید. خواهید دید که هر روز با چیزهای غیرمنتظره و شانس داشتن انبوهی از ایدهها و نوآوریهای عجیبوغریب جدید مواجه خواهید شد. این امر برای کسبوکارها نیز صادقست. با چند تغییر در فرهنگ و محیط، میتوانید زمینه را برای بروز نوآوری بیشتر و رویدادهای پرتلاش فراهم کنید. ذهنیت خوش اقبالی
مشق تغییر
یک ژورنال خوش اقبالی ایجاد کنید.
تهیه یک ژورنال خوشاقبالی میتواند به شما کمک کند تا در موقعیتهایی که غیرمنتظره بودند. نحوه عکسالعمل شما در برابر آنها، بر روی کارهایی تأمل کنید که دفعه بعد متفاوت انجام میدهید. این به شما امکان میدهد درباره چگونگی کاوش در هر مکالمه یا جلسهای – مجازی یا حضوری – به عنوان فرصتی برای اتفاق افتادن در ذهن، تأمل کنید. ذهنیت خوش اقبالی
فضای خلاقانه را آزاد کنید.
میتوانید در فعالیتهای روزمره، به ویژه جلسات، تأمل کنید. کدام جلسات واقعاً ضروری هستند؟ آیا آنها واقعاً به زمانیکه اختصاص داده شده نیاز دارند؟ اگر تحت نظارت شما هستند، آیا میتوانید برای آزادسازی فضای خلاقیت، آنها را بازسازی و دگرگون کنید؟
ضرایب اصلی خودتان را بشناسید.
آیا تابحال از شبکهتان نقشهبرداری کردهاید؟ با قلم و کاغذ میتوانید تصویری ایجاد کنید تا بتواند افراد موجود در محافل اجتماعی شما را نشان دهد که بیشترین ارتباط را با آنها دارید. شاید ارزش وقت گذاشتن را داشته باشد که ارتباطتان را با این افراد تقویت کنید.
اما این فقط مربوط به افراد موجود در فهرست مخاطبین شما نیست. اغلب اوقات پستچی، معلم، خاخام، مربی یوگا، متصدی بار یا آرایشگرست که بیشترین سرمایه اجتماعی را در جامعه شما به همراه دارد. آخرین باری که سلام کردید و با این افراد ارتباط برقرار کردید کی بود؟ به آنها درباره پروژههایتان توضیح دهید و همیشه این احتمال وجود دارد که آنها شخص دیگری را بشناسند. و ممکنست سرنخ اتفاق بعدی پر سروصدایتان را در دست داشته باشد. ذهنیت خوش اقبالی
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.