1. خانه
  2. مقالات
  3. رهبری کارآفرینی
  4. دلار ما، مشکل شما

دلار ما، مشکل شما

دلار

دلار ما، مشکل شما

5/5 - (1 امتیاز)

هفت دهه پرآشوب مالی جهانی و مسیر پیش رو

دلار ما، مشکل شما (۲۰۲۵) بررسی می‌کند که چگونه دلار آمریکا از طریق ترکیبی از موقعیت راهبردی و شرایط مساعد به سلطه جهانی دست یافت. و در عین حال نشان می‌دهد که این برتری به طور فزاینده‌ای در برابر چالش‌های ناشی از ارزهای دیجیتال، یوان چین و اعتماد به نفس بیش از حد مالی آمریکا آسیب‌پذیرست.

 

کنت روگاف استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد و اقتصاددان ارشد سابق صندوق بین‌المللی پول است که بیشتر به خاطر آثار تأثیرگذارش درباره بحران‌های مالی، از جمله کتاب « این بار متفاوت است» که با همکاری کارمن راینهارت نوشته شده، شناخته می‌شود.

دلار ما، مشکل شما

این کتاب چه فایده‌ای دارد؟ نگاهی عمیق به دلار آمریکا

دقیقاً چه‌چیزی با سلطه دلار مقابله می‌کند؟ سلطه خارق‌العاده دلار آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۷۱ به طور قابل توجهی آشکار شد. زمانی که نیکسون قابلیت تبدیل دلار آمریکا به طلا را به حالت تعلیق درآورد. این اقدام، رهبران اروپایی را غافلگیر کرد که بارها به آنها اطمینان داده شده بود که دلار آمریکا به خوبی طلاست. هنگامی‌که مقامات خشمگین اروپایی با جان کانلی، وزیر خزانه‌داری وقت، درباره این خیانت روبرو شدند، او پاسخ معروف‌ش را داد: «دلار ما، مشکل شماست.»

 

این نگرش بی‌خیالانه نشان می‌دهد که چگونه نظریه دلار قوی – این ایده که یک دلار قدرتمند با ایجاد ثبات جهانی به نفع همه‌ست – چالش‌های اقتصادی قابل توجهی را برای اروپا و سایر اقتصادها ایجاد کرده‌ست. این امر هم‌چنین مشکلات قابل توجهی را در خود ایالات متحده ایجاد کرده‌ست. از جمله از دست دادن مشاغل تولیدی به دلیل ارزش بیش از حد پول و افزایش کسری تجاری.

 

آیا رضایت از دلار قوی، بی‌ثباتی مالی بیشتری را ایجاد خواهد کرد؟ چه در خارج از بازارهای ایالات متحده و یا درون آنها؛ احتمالاً. در این کتاب، خواهید فهمید که چگونه این اتفاق ممکن‌ست رخ دهد.

مسیر سلطه دلار

عنوان ارز غالب جهان مانند جام گرند اسلم یا عنوان کشتی جهانی نیست: زیاد دست به دست نمی‌شود. معمولاً هر چند قرن یک بار دست به دست می‌شود. و حتی در آن صورت نیز کمی همپوشانی وجود دارد. که در آن ارزهای رو به زوال و نوظهور به‌عنوان نیروهای غالب در کنار هم وجود دارند. در قرن هفدهم اروپا، هلند مسلط بود. تا حدودی به لطف نوآوری اسکناس‌های بانکی با پشتوانه سکه نقره فلورین. و در کنار سکه‌های واقعی – گیلدر – در گردش بود. قرن شانزدهم کاملاً مربوط به سکه‌های هشت پوندی اسپانیا بود. در حالی‌که پوند استرلینگ بریتانیا بین جنگ‌های ناپلئونی تا آغاز جنگ جهانی اول تزلزل‌ناپذیر بود. با این معیار، ارز غالب فعلی، دلار آمریکا، در اواخر میان‌سالی‌ست.

 

چگونه دلار آمریکا به تسلط رسید؟ یک دوره نفس‌گیر پس از جنگ. در برتون وودز، نیوهمپشایر، در سال ۱۹۴۴، رهبران جهان یک سیستم نرخ ارز ثابت پس از جنگ ایجاد کردند. که در آن ارزها به جای شناور بودن آزادانه در بازارها، به ارزش‌های خاصی وابسته بودند. این سیستم، دلار قوی آمریکا را در مرکزش قرار داد. و سایر کشورها را موظف کرد که نرخ ارز خودشان را با دلار ثابت کنند. و به دلار آمریکا امتیاز فوق‌العاده‌ای به‌عنوان ارز لنگر جهانی داد. در سال ۱۹۵۰، اقتصاد ایالات متحده ۳۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خودش اختصاص داد. تمرکز حیرت‌انگیز قدرت اقتصادی.

 

امروزه، دلار آمریکا زبان میانجی بازارهای تجارت جهانی‌ست. و با جهانی شدن جهان، تأثیر معنای ارز غالب بودن، بیش از پیش افزایش یافته‌ست. در قرن هفدهم هیچ کس در ژاپن به فلورین هلندی اهمیت زیادی نمی‌داد. اما ژاپنی‌ها به شدت به عملکرد دلار آمریکا در دوران کنونی علاقه‌مندند.

 

اثرات شبکه‌ای تضمین می‌کند که استفاده از ارزهای بین‌المللی به یک انحصار تبدیل شود. استفاده از تمام بیش از ۱۵۰ ارز جهانی هرج‌ومرج ایجاد می‌کند. بنابراین بسیاری از آنها به طور طبیعی کنار گذاشته می‌شوند. حدود ۹۰ درصد از معاملات ارزی بین‌المللی شامل دلار آمریکا می‌شود. زیرا استفاده از دلار به عنوان ارز واسطه ارزان‌ترست. به جای تبدیل مستقیم ین به یورو، بانک‌ها برای نقدینگی بهتر و هزینه‌های کمتر، از دلار استفاده می‌کنند. تقریباً ۶۰ درصد از ذخایر ارزی به دلار آمریکا نگهداری می‌شوند. ذخایر ارزهایی که بانک‌های مرکزی برای معاملات بین‌المللی و مدیریت بحران نگهداری می‌کنند. کالاها و دارایی‌های بین‌المللی اغلب به دلار آمریکا قیمت‌گذاری می‌شوند. و تقریباً ۸۰ درصد از نفت به دلار قیمت‌گذاری می‌شود.

روبل، ین، یورو: رقبای گذشته دلار

جشن‌های روز دی [D] در سال ۱۹۴۴ را تصور کنید – نیروهای متفقین پیروز شدند، پرچم‌ها در اهتزاز بودند، و مردم در خیابان‌ها شادی می‌کردند. این لحظه نه تنها پایان جنگ، بلکه ظهور شگفت‌انگیز دلار آمریکا به سلطه جهانی را نیز رقم زد. با این حال، از آن زمان تا کنون، این موقعیت با چالش‌های جدی روبرو شده‌ست.

 

روبل شوروی شاید شگفت‌انگیزترین مورد باشد. پس از فروپاشی، به نظر می‌رسد که روبل می‌توانست دلار را سرنگون کند. اما در دهه ۱۹۷۰ بسیاری از اقتصاددانان معتقد بودند که برابری یک احتمال واقعی‌ست. اتحاد جماهیر شوروی به رشد سریع و زیرساخت‌های چشمگیرش می‌بالید. سدهای عظیم، نیروگاه‌های هسته‌ای و برنامه‌های فضایی که توجه جهانی را به خود جلب کرده بودند. اما آیا یک سیستم برنامه‌ریزی متمرکز واقعاً می‌توانست با سرمایه‌داری بازار رقابت کند؟ سال‌های رونق توسط پروژه‌های زیرساختی در مقیاس بزرگ که ناپایدار بودند، تقویت می‌شد. نقطه عطف حیاتی در سال ۱۹۶۴ فرا رسید. زمانی‌که برژنف تلاش کرد سیستم را منطقی کند و آن را بیشتر با اصول بازار مطابقت دهد. اگر او موفق می‌شد، روبل ممکن بود واقعاً با دلار آمریکا رقابت کند.

 

ین ژاپن داستان متفاوتی از افزایش و کاهش چشمگیر را روایت می‌کند. معجزه اقتصادی پس از جنگ ژاپن شاهد نرخ رشد تولید ناخالص داخلی متوسط سالانه ۱۰٪ در دهه ۱۹۶۰ بود. که ناشی از برتری در تولید، نوآوری در فناوری و استراتژی‌های تهاجمی صادراتی بود. تا دهه ۱۹۸۰، شرکت‌های ژاپنی بر الکترونیک، خودرو و تولید فولاد تسلط داشتند. اما فشار ایالات متحده ژاپن را مجبور کرد تا ین قوی‌تری را سریع‌تر از آنچه اقتصاد می‌توانست تحمل کند، اتخاذ کند.

 

توافق پلازا در سال ۱۹۸۵ – توافقی هماهنگ بین ایالات متحده، ژاپن، آلمان، فرانسه و بریتانیا برای تضعیف دلار در برابر سایر ارزهای اصلی – برای کاهش کسری تجاری عظیم آمریکا با ژاپن طراحی شده بود. این توافق باعث شد که ارزش ین در عرض دو سال دو برابر و صادرات ژاپن ناگهان گران و غیررقابتی شود. لحظه به چالش کشیدن تسلط دلار آمریکا گذشت و در حالی که ین ثابت مانده‌ست، هیچ کشوری در جهان ارز خودش را به آن وابسته نمی‌کند.

 

یورو نمایانگر بلندپروازانه‌ترین تلاش اروپا برای اتحاد ارزی بود. این واحد پولی که در سال ۱۹۹۹ راه‌اندازی شد، قدرت اقتصادی آلمان، فرانسه و سایر اقتصادهای بزرگ را در یک واحد پولی واحد، با پشتیبانی بزرگترین بلوک تجاری جهان، ترکیب کرد. نقاط قوت یورو آشکار بود – بازارهای سرمایه عمیق، اعتبار تورم پایین به ارث رسیده از مارک آلمان، و مقیاس اقتصادی عظیم که با ایالات متحده رقابت می‌کرد. برای مدتی، یوروی قوی واقعاً برای برابری با دلار آمریکا آماده به نظر می‌رسید و از ۰.۸۵ دلار در زمان راه‌اندازی به ۱.۶۰ دلار تا سال ۲۰۰۸ افزایش یافت. سپس بحران مالی یونان در سال ۲۰۱۰ از راه رسید.

 

سال‌ها استقراض بیش از حد، کسری‌های پنهان و سوء مدیریت مالی، نقص مهلک یورو را آشکار کرد. بدون اتحادیه مالی برای مطابقت با اتحادیه پولی، کشورهای عضو نمی‌توانستند واکنش‌ها را به طور مؤثر هماهنگ کنند. این بحران نشان داد که منطقه یورو فاقد یکپارچگی سیاسی لازم برای مدیریت شوک‌های اقتصادی نامتقارن‌ست. و اساساً اعتماد به کل پروژه و چالش آن برای تسلط دلار را تضعیف می‌کند.

یوان و ارزهای دیجیتال: رقبای آینده دلار

دو نیرو به طور خاص پایه‌های هژمونی پولی آمریکا را به لرزه در می‌آورند: یوان چین و ظهور ارزهای دیجیتال. هر دو رویکردهای اساساً متفاوتی را برای کنار زدن دلار نشان می‌دهند. و هر دو پیامدهای عمیقی برای امور مالی جهانی دارند.

 

چالش چین شاید سیستماتیک‌ترین و سنجیده‌ترین چالش باشد. پکن به طور روشمند در حال ایجاد زیرساخت‌های بین‌المللی‌سازی یوان از طریق ابتکاراتی مانند برنامه کمربند و جاده‌ست که پروژه‌های عظیم زیرساختی را در سراسر آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین تأمین مالی می‌کند. اغلب با وام‌هایی که به یوان به جای دلار تعیین می‌شوند. چین هم‌چنین با ده‌ها کشور توافق‌نامه‌های سوآپ ارزی منعقد کرده‌ست که امکان تجارت مستقیم بدون تبدیل اولیه از طریق دلار را فراهم می‌کند. یوان دیجیتال نشان‌دهنده یک حرکت راهبردی دیگرست. یک ارز دیجیتال بانک مرکزی که می‌تواند به طور کامل سیستم پرداخت سوئیفت تحت سلطه دلار را دور بزند.

 

مقیاس اقتصادی چین این را معتبر می‌کند: این کشور دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین شریک تجاری برای بیش از ۱۲۰ کشورست. وقتی چین و روسیه معاملات انرژی را با یوان انجام می‌دهند، یا وقتی عربستان سعودی پذیرش یوان برای پرداخت‌های نفتی را در نظر می‌گیرد، اینها فقط معاملات اقتصادی نیستند. بلکه بیانیه‌های ژئوپلیتیکی هستند.

 

ارزهای دیجیتال چالشی متفاوت اما به همان اندازه مخرب را ایجاد می‌کنند. بیت‌کوین و سایر دارایی‌های دیجیتال کاملاً خارج از سیستم‌های بانکی سنتی عمل می‌کنند. و جایگزینی غیرمتمرکز برای ارزهای تحت کنترل دولت ارائه می‌دهند. در حالی که بازارهای کریپتو در مقایسه با بازارهای فارکس سنتی همچنان بی‌ثبات و نسبتاً کوچک هستند، ماهیت جهانی ۲۴ ساعته و مقاومت آنها در برابر کنترل سرمایه، کشورهایی را جذب می‌کند که به دنبال جایگزینی برای وابستگی به دلار هستند. پذیرش بیت‌کوین به عنوان پول قانونی توسط السالوادور، اگرچه از نظر اقتصادی جای سوال دارد، اما نشان‌دهنده افزایش اشتها برای جایگزین‌های پولی‌ست. استیبل‌کوین‌ها – ارزهای دیجیتال وابسته به ارزهای موجود – در حال حاضر میلیاردها دلار را در تراکنش‌های فرامرزی بدون واسطه‌های بانکی سنتی تسهیل می‌کنند.

 

نه ارزهای دیجیتال و نه یوان هنوز به اثرات شبکه‌ای و اعتماد نهادی که تسلط ارزی را تثبیت می‌کند، دست نیافته‌اند. اما هر دو جایگزین‌های واقعی برای هژمونی دلار هستند.

زندگی با دلار قوی

برای بیشتر کشورهای جهان، هدف رقابت با دلار آمریکا نیست. بلکه زندگی با آن‌ست. و یکی از محبوب‌ترین راهبردها، تثبیت مستقیم ارزش پول ملی خودشان به دلار از طریق سیستم‌های نرخ ارز ثابت بوده‌ست.

 

منطق ساده به نظر می‌رسد: ارزتان را به پایدارترین ارز ذخیره جهان گره بزنید و آن ثبات را وارد کنید. کشورها با وعده مبادله ارزشان با دلار با نرخ ثابت، نرخ ارز را تثبیت و بانک‌های مرکزی را ملزم می‌کنند که ذخایر عظیم دلار را برای دفاع از این وعده نگه دارند. در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، این می‌تواند به طرز درخشانی کار کند. نوسانات نرخ ارز را کاهش می‌دهد. تجارت جهانی را قابل پیش‌بینی‌تر می‌کند. و می‌تواند با وارد کردن اعتبار پولی ایالات متحده به کنترل تورم کمک کند. اما این سیستم‌ها ذاتاً شکننده هستند. و وقتی اصول اقتصادی خیلی از نرخ تثبیت‌شده فاصله می‌گیرند، می‌توانند به طرز چشمگیری فرو بریزند.

 

آزمایش جسورانه مکزیک در سال ۱۹۸۸ را در نظر بگیرید. مکزیک در مواجهه با ابرتورم که به رقم سرسام‌آور ۱۵۹ درصد رسیده بود، سیاست تثبیت یک‌طرفه ارزش پول ملی را اجرا کرد. و نرخ برابری پزو به دلار را با نرخ‌های از پیش‌تعیین‌شده‌ای تثبیت کرد. در ابتدا، این سیاست مانند جادو عمل کرد. تورم در عرض چند سال از سه رقمی به تک رقمی کاهش یافت. و سرمایه‌گذاری خارجی به داخل سرازیر شد. اما تا سال ۱۹۹۴، کسری حساب جاری مکزیک به ۸ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافت. و پزو به وضوح بیش از حد ارزش‌گذاری شده بود. هنگامی‌که دولت سرانجام در دسامبر ۱۹۹۴ سیاست تثبیت ارزش پول ملی را کنار گذاشت. پزو در عرض چند هفته بیش از ۵۰ درصد سقوط کرد و باعث رکود شدیدی شد.

 

تجربه تایلند در دهه ۱۹۹۰ نیز داستان مشابهی را روایت می‌کند. بانک مرکزی تایلند در اوایل دهه ۱۹۹۰ نرخ برابری دلار به بات را تقریباً ۲۵ بات حفظ کرد که به رونق اقتصادی «ببر آسیا» کمک کرد. اما با داغ شدن بیش از حد اقتصاد تایلند – حباب‌های املاک متورم شدند و کسری حساب جاری تا سال ۱۹۹۶ به ۸ درصد تولید ناخالص داخلی رسید – این نرخ برابری ناپایدار شد. هنگامی‌که سفته‌بازان به رهبری جورج سوروس در ژوئیه ۱۹۹۷ به بات حمله کردند، ذخایر خارجی تایلند در عرض چند روز تبخیر شد. و منجر به کاهش ارزش پول و ایجاد بحران مالی گسترده‌تر آسیا شد.

 

سیستم‌های نرخ ارز ثابت یک آسیب‌پذیری اساسی ایجاد می‌کنند: آنها تا زمانی که دیگر کار نمی‌کنند، کار می‌کنند. و وقتی شکست می‌خورند، پیامدهای اقتصادی آنها اغلب فاجعه‌بارست. آنها هم ایالات متحده و هم کشورهای تثبیت‌کننده نرخ ارز را در معرض خطر قرار می‌دهند. آمریکا مسئولیت ثبات پولی جهانی را به ارث می‌برد که هرگز صریحاً نپذیرفته بود. در حالی‌که سایر کشورها استقلال سیاست پولی را فدای توهم ثباتی می‌کنند که می‌تواند یک شبه از بین برود.

مزایای بزرگ سلطه دلار

خطرات واقعی ذاتی سلطه دلار آمریکا وجود دارد – هم برای آمریکا که با بار مسئولیت بانکدار جهان بودن و خطر آسیب دیدن صادرات از طریق افزایش بیش از حد ارزش پول مواجه‌ست، و هم برای جهان گسترده‌تر که از سیاست پولی وارداتی ایالات متحده و آسیب‌پذیری در برابر تحریم‌های مالی آمریکا رنج می‌برد. پس چرا ایالات متحده به سادگی از موضع خودش عقب‌نشینی نمی‌کند؟ به عبارت ساده، زیرا معتقدست که مزایای آن بر خطراتش می‌چربد. بیایید نگاه دقیق‌تری به این مزایا بیندازیم.

 

چشمگیرترین مزیت اینکه کشورهای خارجی مایل به نگهداری حجم عظیمی از بدهی‌های ایالات متحده هستند. تا اواسط سال ۲۰۲۴، بانک‌های مرکزی خارجی ۶.۷ تریلیون دلار اوراق خزانه‌داری ایالات متحده را در اختیار داشتند – رقمی که با احتساب سرمایه‌گذاران خصوصی به ۸.۲ تریلیون دلار می‌رسد. چرا آنها اینقدر مایل به این کار هستند؟ زیرا دلار امن‌ترین ذخیره ارزش و نقدشونده‌ترین دارایی جهان‌ست. این چیزی را ایجاد می‌کند که اقتصاددانان آن را «امتیاز گزاف» می‌نامند – ایالات متحده می‌تواند با نرخ بهره پایین‌تر از هر کشور دیگری وام بگیرد، که اساساً ارزان‌ترین کارت اعتباری جهان را دریافت می‌کند. مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای آمریکایی از هزینه‌های استقراض مصنوعی پایین بهره‌مند می‌شوند، در حالی که دولت می‌تواند برنامه‌های هزینه‌ای عظیم را بدون محدودیت‌های معمول سایر کشورها تأمین مالی کند.

 

این ترتیبات، ایالات متحده را جسور کرده‌ست تا کسری‌هایی را بپذیرد که سایر کشورها را وحشت‌زده می‌کند. روسای جمهور اخیر از بوش گرفته تا اوباما و ترامپ و بایدن، کسری‌های تریلیون دلاری را بدون مواجهه با بحران‌های تراز پرداخت مدیریت کرده‌اند که سایر کشورها را آزار می‌دهد. دلیلش این‌ست: ایالات متحده با محدودیت‌های معمول ارز خارجی مواجه نیست زیرا واردات آن با پول خودش خریداری می‌شود. وقتی آمریکا نفت را از عربستان سعودی یا لوازم الکترونیکی را از چین می‌خرد، این معاملات با دلار انجام می‌شود – به این معنی که ایالات متحده اساساً برای کالاهای خارجی با آی‌اویو[IOU]هایی که می‌تواند خودش چاپ کند، پرداخت می‌کند.

 

تسلط دلار هم‌چنین به معنای قدرت ژئوپلیتیکی خام، به ویژه توانایی اعمال تحریم‌های مالی ویرانگرست. وقتی ایالات متحده کشورها را از سیستم‌های پرداخت مبتنی بر دلار محروم می‌کند، می‌تواند بدون شلیک حتی یک گلوله، کل اقتصادها را فلج کند – همانطورکه روسیه پس از حمله به اوکراین متوجه شد.

 

این سیستم هم‌چنین جریان‌های عظیم سرمایه را به بازارهای ایالات متحده وارد می‌کند، زیرا سرمایه‌گذاران خارجی که به دنبال سرمایه‌گذاری دلاری هستند، پول خود را به سهام، اوراق قرضه و املاک و مستغلات آمریکا تزریق می‌کنند. این هجوم، رشد اقتصادی را تحریک می‌کند، اگرچه می‌تواند حباب‌های دارایی خطرناکی ایجاد کند.

 

شاید از همه مهم‌تر، فدرال رزرو از استقلال بی‌سابقه‌ای در سیاست پولی برخوردارست. برخلاف سایر بانک‌های مرکزی که هنگام تعیین نرخ بهره باید دائماً نگران فرار سرمایه یا بحران نرخ ارز باشند، فدرال رزرو می‌تواند در درجه اول بر شرایط داخلی تمرکز کند.

 

آیا این مزایا بر خطرات می‌چربد؟ در حال حاضر، سیاست‌گذاران آمریکایی به وضوح اینطور فکر می‌کنند. اما این محاسبه می‌تواند با ظهور چالشگران و افزایش هزینه‌های مسئولیت جهانی تغییر کند.

دلار قوی: آینده‌ای متزلزل؟

چه خطرات و چالش‌های بالقوه‌ای در انتظار دلار آمریکا است؟ این تهدیدها جدی‌تر از آن چیزی هستند که بسیاری از آمریکایی‌ها تصور می‌کنند و ناشی از آسیب‌پذیری‌هایی هستند که در همان سیستمی که برتری دلار را ایجاد کرده، ریشه دارند.

 

تورم، فوری‌ترین خطر را نشان می‌دهد. تعهد فدرال رزرو به حفظ تورم نسبتاً پایدار، به عنوان سدی کلیدی بین رونق و آشفتگی بازار عمل می‌کند. اما استقلال فدرال رزرو قطعی نیست و عواملی وجود دارد که فدرال رزرو نمی‌تواند آنها را مدیریت کند. عواملی مانند فشار سیاسی ناشی از سیاست‌های مالی نامناسب، فشارهای ژئوپلیتیکی برای پایین نگه داشتن نرخ بهره با وجود خطرات تورمی، یا دولت‌هایی که رشد کوتاه‌مدت را بر ثبات بلندمدت اولویت می‌دهند. بازار سهام از نرخ بهره واقعی بالا بیزار است زیرا اوراق قرضه را جذاب‌تر از سهام می‌کند و هزینه‌های استقراض را برای شرکت‌ها افزایش می‌دهد. مصرف‌کنندگان عاشق نرخ‌های پایین هستند زیرا وام مسکن، وام خودرو و کارت‌های اعتباری را ارزان‌تر می‌کند. این فشارها انگیزه‌های خطرناکی را برای پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ‌ها ایجاد می‌کنند.

 

تاریخ تورم آمریکا نشان می‌دهد که اوضاع چقدر سریع می‌تواند به هم بریزد. در دهه ۱۹۷۰، تورم به دو رقم رسید و در سال ۱۹۸۰ به ۱۳.۵ درصد رسید، زیرا شوک‌های نفتی با سیاست‌های پولی سهل‌گیرانه و ولخرجی‌های مالی همراه شد. برای شکستن این چرخه، افزایش شدید نرخ بهره به بالای ۲۰ درصد نیاز بود که باعث رکود شدید اما بازگرداندن اعتبار شد. اگر تورم مهار نشده امروز بازگردد، تسلط دلار را از بین خواهد برد. بانک‌های مرکزی خارجی که تریلیون‌ها دلار ذخایر دلاری دارند، شاهد تبخیر ثروت خود به قیمت واقعی خواهند بود و این امر به طور بالقوه باعث فرار گسترده از دارایی‌های دلاری خواهد شد.

 

سطح بدهی ایالات متحده این آسیب‌پذیری را تشدید می‌کند. بدهی فدرال اکنون از ۳۳ تریلیون دلار – بیش از ۱۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی – فراتر رفته است و هیچ برنامه واقع‌بینانه‌ای برای کاهش آن وجود ندارد. با انباشته شدن بدهی، هزینه‌های خدمات‌رسانی بخش بزرگتری از بودجه فدرال را مصرف می‌کنند. وقتی نرخ بهره افزایش می‌یابد، این پرداخت‌ها به صورت تصاعدی افزایش می‌یابند. این یک تله مالی ایجاد می‌کند: دولت با فشار فزاینده‌ای برای پایین نگه داشتن نرخ‌ها و جلوگیری از بحران بدهی مواجه است، اما نرخ‌های پایین در دوره‌های تورمی، تورم بیشتری را دامن می‌زند. این یک بمب ساعتی است که می‌تواند فدرال رزرو را مجبور کند بین دفاع از واحد پول و جلوگیری از ورشکستگی دولت یکی را انتخاب کند.

 

اثرات موجی یک دلار بی‌ثبات فاجعه‌بار خواهد بود. تجارت بین‌المللی از هم خواهد پاشید، زیرا کشورها برای یافتن جایگزین تلاش می‌کنند. همان اثرات شبکه‌ای که سلطه دلار را ایجاد کرده بودند، می‌توانند به سرعت معکوس شوند، زیرا اعتماد – که اساس نهایی قدرت هر ارزی است – از بین می‌رود. امتیاز گزاف آمریکا می‌تواند تقریباً یک شبه به بار غیرقابل تحملی تبدیل شود.

خلاصه نهایی

در این خلاصه‌کتاب آموختید که تسلط جهانی دلار آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم، سیستمی را ایجاد کرده‌ست که در آن آمریکا به شدت سود می‌برد – وام ارزان، کسری بودجه بدون محدودیت‌های معمول – در حالی که سایر کشورها یا باید با برتری دلار رقابت کنند یا خودشان را با آن وفق دهند. با این حال، این تسلط با تهدیدات جدی در آینده از جمله افزایش سطح بدهی و تورم بالقوه روبروست که می‌تواند باعث فروپاشی سریع اعتماد جهانی شود و به موقعیت ممتاز دلار پایان دهد.

 

این کتاب را می‌توانید از انتشارات مکتب تغییر تهیه کنید

 

دوره رهبری کارآفرینانه

امتیاز به این مطلب

5/5 - (1 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
دلار
کانال هارمونی رو دنبال کندنبال می‌کنم
+