چگونه مکالمه پنهان در بدن ما بر خلقوخو، انتخابها و سلامت کلی ما تأثیر میگذارد
اتصال ذهن و شکم (۲۰۱۶) رابطه پیچیده بین معده و روده و مغز را بررسی میکند. و نقش مهمی را برجسته میکند که این ارتباط در سلامت جسمی و روانی ایفا میکند. این کتاب به بینشهای کلیدی، مانند محور ذهن-شکم، تأثیر استرس بر سلامت معده و روده، و ارتباط بین غذا و سلامت روان میپردازد. و بر نیاز به مراقبت جامع برای بهبود سلامت کلی تأکید میکند.
اِمران ای. مایر، نویسنده کتاب «ارتباط ذهن-شکم» و «ارتباط شکم-ایمنی» است. کتابهای او با ۴۰ سال مطالعه ارتباط ذهن و مغز و بدن به دست آمدهست. او مدیر اجرایی مرکز نوروبیولوژی استرس و تابآوری اوپنهایمر و مدیر مشترک مرکز تحقیقات بیماریهای گوارشی است.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ با درک اینکه چگونه شکم شما بر همه چیز تأثیر میگذارد، احساساتتان را متفاوت مدیریت کنید
آیا تا به حال به این موضوع اندیشیدهاید که چرا وقتی عصبی هستید معده شما منقبض میشود؟ یا چرا یک وعده غذایی مقوی میتواند بعد از یک روز سخت به شما آرامش دهد؟ همه چیز به رابطه خیرهکننده بین شکم و مغز شما برمیگردد.
فقط تصور کنید: تریلیونها ارگانیسم میکروسکوپی درون معده و روده شما قرار دارند که همگی مملو از زندگی هستند. و آنها فقط به شما در هضم غذا کمک نمیکنند. آنها با مغز شما گفتوگو میکنند و بر خلقوخوی، افکار و احساسات شما تأثیر میگذارند. اما همانطورکه مشخصست، گفتوگو دو طرفهست. بله، مغز شما هم چیزی برای گفتن دارد!
در این خلاصهکتاب، متوجه خواهید شد که چگونه رژیم غذایی، سطح استرس و حتی ارتباطات اجتماعی شما میتواند بر این دنیای کوچک پرهیاهوی درون شکم شما تأثیر بگذارد. و شما ایدهای در مورد چگونگی بهبود و حتی ترمیم ارتباطات مغز و شکم خودتان خواهید داشت تا بتوانید از رفاه همه جانبه بهتری برخوردار شوید.
بنابراین، کمربندتان را ببندید و آماده شوید تا دیدگاهتان را به شکم، مغز و شاید به طور کلی سلامتتان تغییر دهید.
تنقیه شاهانه و غیره
اولین نوشتههای بشر باستان حاوی اشاراتی به تنقیه است. در مصر باستان، فرعون یک «نگهبان راست روده» داشت که تمام تنقیههای او را مدیریت میکرد. در لوحهای بابلی و آشوری باستانی استفاده از تنقیه از ۶۰۰ سال قبل از میلاد ذکر شدهست. سوسروت، پدر جراحی هندی، جزئیات وسایلی را نوشت که برای تمیز کردن روده استفاده میکرد.
چرا بشریت برای مدت طولانی درگیر وضعیت شکم انسان بودهست؟ پاسخ ممکنست در نقل قولی باشد که به بقراط نسبت داده شده است: «همه بیماریها از معده و روده شروع میشوند.»
معلوم میشود که بقراط در تفکرش چندان بیجا هم نگفتهست. اکنون میدانیم که سلولهای ایمنی که در سرتاسر روده قرار دارند، بزرگترین بخش سیستم ایمنی را تشکیل میدهند. نه تنها این – روده مجهز به سیستم عصبی اختصاصی خودشست که بسیاری از مردم از آن به عنوان مغز دوم یاد میکنند. و گویی این کافی نیست، روده حاوی سلولهای غدد درونریز است که ۲۰ نوع هورمون را در خود نگه میدارند. و همچنین حاوی بزرگترین منبع سروتونین در بدن شما هستند.
این سیستمها مستقل از بقیه بدن فقط در روده آویزان نمیشوند. آنها از طریق عصب واگ با مغز ارتباط برقرار میکنند. بنابراین اگر تا به حال در مورد چیزی «احساس غمانگیز» داشتهاید، آن عبارت چیزی بیش از یک استعارهست. احتمالاً شما به معنای واقعی کلمه احساس روده داشتید.
با استفاده از این بزرگراه عصب واگ، مغز شما هر روز هزاران اطلاعات را از معده و روده شما دریافت میکند و آن اطلاعات را در خاطرات ذخیره میکند. مطالعات نشان میدهد که شما هرگز آگاهانه از حدود ۹۰ درصد آن اطلاعات آگاه نخواهید شد. اما میتواند بر نحوه رفتارتان در پاسخ به محرکهای خاص تأثیر بگذارد. تحقیقات همچنین نشان دادهست که ۹۰ درصد اطلاعات منتقلشده از شکم به مغز و تنها ده درصد از مغز به شکم منتقل میشود. شکم را به مانند یک مامور در این زمینه بدانید که اطلاعات را به دفتر مرکزی ارسال میکند.
بنابراین با وجود تمام این اطلاعات، جای تعجب نیست که محققان در مورد احتمال نقش معده و روده در ایجاد شرایط روحی و عاطفی مانند افسردگی و اضطراب حدس میزنند.
در سال ۱۸۲۲، دکتر ویلیام بومونت، جراح ارتش، توانست به شیوهای عجیبوغریب، مستقیماً شاهد تأثیر مستقیم احساسات بر هضم غذا باشد. او مردی به نام الکسیس سنت مارتین را معالجه کرد که به طور تصادفی به شکمش تیر شلیک شده بود.
در حالیکه دکتر بومونت میتوانست به سنت مارتین کمک کند تا عملکرد خود را دوباره به دست آورد. او نمیتوانست شکمش را برای همیشه ببندد. در نتیجه، دسترسی کافی به معده وجود داشت تا دکتر بومونت بتواند عمل هضم را در زمان واقعی مشاهده کند. با موافقت سنت مارتین، دکتر بومونت اثرات مستقیم محرکهای عاطفی را بر پاسخهای گوارشی مطالعه کرد.
از آنجاییکه آزمایشها اغلب برای سنت مارتین ناراحتکننده بود، او اغلب در طول این فرایند ناراحت میشد. دکتر بومونت با مشاهده فعالیت معده سنت مارتین در حالیکه خلقوخوی او تغییر میکرد، دریافت که خشم سنت مارتین باعث کاهش هضم او شد.
در حالیکه آزمایشهای بومونت نشان داد که چگونه احساسات بر هضم تأثیر میگذارند. آزمایشهای بعدی نشان داد که چگونه میکروبهای روده بر رفتارها تأثیر میگذارند. دانشمندان میکروبهای مدفوع را از یک موش به موش دیگر پیوند زدند. و هر گونه تغییر در رفتار را مشاهده کردند. آنها دریافتند که یک موش ترسو که میکروبهای یک موش برونگرا را تزریق کرده بود، برونگراتر شد. و یک موش لاغر با تزریق میکروبهای یک موش چاق، عادات غذاییش را تغییر داد و اضافهوزن پیدا کرد.
این یک قلمرو کامل از حدس و گمان را در مورد نقش میکروبهای روده در احساسات و رفتارهای شما و اینکه چه احتمالاتی ممکنست در آینده برای درمانهای مبتنی بر روده وجود داشته باشد باز میکند.
احساسات خندهدار در شکم شما
در سال ۱۹۸۳، یک افسر نیروی دفاع هوایی شوروی به نام استانیسلاو پتروف یک هشدار سیستمی دریافت کرد که ۵ موشک از ایالات متحده به سمت اتحاد جماهیر شوروی در حرکتست. پتروف در مواجهه با ظرفیت آغاز یک جنگ هستهای همه جانبه، تصمیم گرفت هیچ اقدامی انجام ندهد.
البته، همانطورکه معلوم شد، این هشدار یک زنگ خطر اشتباه بود. اما پتروف در آن زمان واقعاً از آن خبر نداشت. این افسر وقتی از او پرسیده شد که چرا به کسی هشدار نداده یا موشکهای تلافیجویانه پرتاب نکرد، دلایل متعددی را بیان میکند. اما در مصاحبه بعدی، او توضیح داد که به سادگی یک احساس غمانگیز داشت.
بشریت قرنهاست که به طور شهودی میداند که بین آنچه میخورید و طرز فکر شما ارتباطی وجود دارد. مثال ابنزر اسکروج را از رمان سرود کریسمس در سال ۱۸۴۵ در نظر بگیرید. اسکروج خوابی را میبیند و این رؤیا را به چیزی که در آن شب خورده نسبت میدهد.
اکنون، ما در نهایت به علمی رسیدهایم که این ارتباطات مستقیم بین مغز، بدن و شکم را توضیح میدهد. در ادامه این بخش، نحوه واکنش شکم به استرس و نحوه تعامل آن با مغز برای شکل دادن به احساس و رفتار شما را مورد بحث قرار خواهیم داد.
اگر تا به حال کمی خبر بد به شما داده شدهست یا با صدای بلند وحشتزده شدهاید، پس میدانید که استرس با معده و روده شما چه احساسی دارد. پاسخهای فیزیولوژیکی واقعی در بدن شما هنگام بروز استرس رخ میدهد. و هنگامیکه استرس مزمن باشد، آن پاسخهای فیزیولوژیکی میتواند سیستمهای ما را به آشفتگی برساند.
یک مطالعه بر روی ۵۴,۰۰۰ کودک و نوجوانی که رویدادهای آسیبزا یا استرسزای مزمن را در دوران جوانی خود تجربه کرده بودند، نشان داد که احتمال بیشتری دارد در آینده از بیماریهایی مانند حمله قلبی، آسم، سکته مغزی یا دیابت رنج ببرند.
نکته جالب اینکه استرس میتواند مدتها قبل از تولدتان روی شما تأثیر گذاشته باشد. مطالعات تایید میکنند که رابطه نزدیکی بین سطح استرس مادر در دوران بارداری و نحوه واکنش سیستم عصبی شما به استرس در حال حاضر وجود دارد. بنابراین استرس در واقع از نسلی به نسل دیگر قابل انتقالست و همه آن به میکروبیومهای ما برمیگردد.
نوزادان در رحم هنوز میکروبیوم روده خود را ندارند. با این حال، وقتی به دنیا میآیند، دانههای آن میکروبیوم را از میکروبهای داخل رحم مادرشان حمل میکنند. از آنجاییکه بین نوع و کیفیت میکروبها در سیستم شما و نحوه واکنش شما به استرس ارتباط وجود دارد، این انتقال یکی از راههایی را توضیح میدهد که در آن پاسخهای استرس میتوانند ارثی شوند.
حال، بیایید به آن «احساس درونی» که در ابتدای این بخش ذکر شد، برگردیم. با دانستن آنچه که ما در مورد اثرات میکروبها بر تولید مواد شیمیایی در بدن و سیگنالهایی به مغز میدانیم. و دانستن اینکه چگونه میتوانیم میکروبیومهای خود را به ارث ببریم، میتوانیم شروع به استنباطهایی در مورد معنای همه اینها در فرایندهای تصمیمگیری خودمان کنیم.
با توجه به این پرسش که آیا به احساسات درونیمان اعتماد کنیم، پاسخی که خلقت به ما دادهست قشر جلوی مغزست. بخشی از مغز ما که توانایی غلبه بر سیستمهای قدیمی را دارد، زمانیکه آن سیستمها نادرست به نظر میرسند.
معده و روده شما همیشه اطلاعات را به مغز شما ارسال میکند. مغز شما این اطلاعات را در یک کتابخانه حافظه ناخودآگاه ذخیره میکند. هنگامیکه با لحظات مختلف زندگی مواجه میشوید، مغز شما واکنشی را به شکل احساسات نشان میدهد. این احساسات ممکنست به خوبی با یک رویداد هماهنگ شوند. به عنوان مثال، شما به خانه میآیید و فرزندتان به سمت شما میدود و احساس خوشحالی میکنید. از سوی دیگر، اگر فرزندتان به سمت شما دوید و شما احساس وحشت کردید، باید آگاهانه این احساس را نادیده بگیرید تا به درستی پاسخ دهید.
نکته همه اینها اینکه در حالی که مغز شما به منبعی بیانتها از خرد دسترسی دارد که از بدو تولد در بدن شما وجود داشتهست. اما همیشه درست نیست. پس آیا باید به قلبتان اعتماد کنید؟ شما حتماً باید به آن گوش دهید، اما باید استدلال بالاتری نیز به کار ببرید.
فوقالعاده سالم باشید
تنها پنج درصد از جمعیت آمریکای شمالی واجد شرایط فوقالعاده هستند، به این معنی که در تمام زمینههای زندگی، از جمله از نظر جسمی، عاطفی، روحی و غیره، در وضعیت سلامت مطلوب زندگی میکنند.
وقتی یاد میگیرید که چگونه شانسها در برابر شما انباشته میشوند، جای تعجب نیست که این تعداد بسیار کم باشد.
اول از همه، اجازه دهید در مورد رژیم غذایی آمریکای شمالی صحبت کنیم. سرشار از چربیهای حیوانیست که بیشتر به دلیل غذاهای سرخشده، فرآوریشده و همچنین غذاهای با محتوای قند بالاست. این غذاها برای سرعت و راحتی طراحی شدهست تا بتوانیم در روزهای پر استرس خودمان بدون نیاز به توقف برای غذا خوردن حرکت کنیم.
دانستیم که استرس بر تعادل میکروبیوم شما تأثیر منفی میگذارد. همچنین میدانیم که رژیم غذایی آمریکای شمالی به اختلالات سبک زندگی و بیماریهایی مانند چاقی، فشار خون بالا و دیابت کمک میکند. در واقع، اکثر آمریکاییهایی که بیماری در آنها تشخیص داده نشدهست، در یک وضعیت پیش از بیماری با همه شرایط برای در نهایت ابتلا به بیماری جدی زندگی میکنند.
پاسخ ساده در اینجا ممکنست چنین به نظر برسد که ما باید آن انسانهای فوقالعاده سالم را تجزیهوتحلیل کنیم. آنگاه تلاش کنیم میکروبیومهای آنها را تکرار کنیم تا به سلامت مطلوب برای همه دست یابیم. ما آموختهایم که میکروبیوتا را میتوان پیوند زد. با این حال، میدانیم در حالیکه انسانها ۹۰ درصد شباهت ژنتیکی دارند، اغلب آنها فقط حدود پنج درصد شباهت میکروبیومی دارند. از آنجاکه تنوع مهمست، پاسخ به سلامت بهتر باید بیشتر در مورد بهینهسازی میکروبیوم موجود شما باشد.
علاوه بر همه اینها، یک واقعیت مهم وجود دارد که توسط تحقیقات ثابت شدهست که هدف ما را برای سلامت مطلوب بالا میبرد. مطالعات نشان دادهاند که همان رژیم غذایی پرچرب و شیرین آمریکایی که به بیماری کمک میکند در واقع سطح استرس و افسردگی را نیز کاهش میدهد.
در نتیجه، تقریباً به نظر میرسد که شما فقط دو انتخاب دارید: سالم و استرسی باشید، یا بیمار و شاد.
برای درک اینکه چرا این غذاهای مضر ممکنست سطح استرس شما را کاهش دهند، اجازه دهید در مورد گربهها و موشها صحبت کنیم.
گربهها حامل انگلی به نام توکسوپلاسما گوندی هستند. این انگل را میتوان در مدفوع گربه یافت. هنگامیکه موشها سعی میکنند غذای هضمنشده را از مدفوع خارج کنند، به موشها منتقل میشود. سپس گربهها، موشها را میخورند. و این چرخه زندگی توکسوپلاسماست. اما در واقع چیزی بیش از این در آن وجود دارد.
برای یک انگل منطقی نیست که با استفاده از حیوانی زنده بماند که از میزبان اصلی انگل فرار میکند. بنابراین انگل مغز موش را میرباید و باعث میشود که بوی ادرار گربه جذابیت داشته باشد. موش با میل و رغبت به دنبال گربه میگردد. و گرفتن آن را برای گربه آسان میکند. و انگل را به وجودش وارد میکند.
اکنون، حدس و گمان علمی که قبلاً ذکر شد در مورد ایده میکروبیوم ما و سیستم ترشح دوپامین ماست. ما میدانیم که «غذاهای آرامشبخش» چرب و شیرین به ما پاداش کاهش استرس و احساسات شاد را به قیمت سلامت کلی ما میدهد. برخی از دانشمندان حدس میزنند که میکروارگانیسمهای خاصی در روده ما میتوانند سیستم ترشح دوپامین ما را بربایند تا غذای مورد نیازش را به قیمت سلامت میزبان – ما – به دست آورند.
این به هیچ وجه ثابت نشدهست، اما در محدوده احتمال و در حال بررسیست.
بنابراین، با همه این چیزهایی که در مقابل ماست – از جمله پاسخ بدن ما به غذا، چه منفی و چه مثبت – چگونه میتوانیم سالمتر باشیم؟ به یاد داشته باشید که ما ویژگی تطبیقی قشر پیشپیشانی را داریم که به ما قدرت انتخاب میدهد. این چیزیست که برای بازگرداندن بدن شما به سلامت مطلوب لازم خواهد بود. در اینجا چند قانون وجود دارد که باید رعایت کنید.
- با بدنتان مانند یک مزرعه رفتار و فعالانه پرورش میکروبیوم خود را انتخاب کنید.
- غذاهای سرخشده، چرب و فرآوریشده را کاهش دهید.
- غذاهای تخمیرشده مانند کلم ترش و ماست بخورید.
- قانونی وضع کنید که در پاسخ به احساس استرس، عصبانیت یا غم، غذا نخورید.
- اگر باردار هستید، تغذیه مناسب را انجام دهید. و سعی کنید سطح استرستان را به حداقل برسانید.
- به طور منظم روزه بگیرید تا به معده و روده خودتان فرصتی برای بازیابی بدهید.
- زمان صرف غذا را به یک زمان اجتماعی تبدیل کنید. مثبت بودن تعامل با افرادی که دوستشان دارید، واکنش معده و روده شما به غذا را بهبود میبخشد.
بسیاری از این قوانین چیزهایی هستند که احتمالا قبلاً شنیدهاید. متأسفانه، هیچ ترفند جادویی برای سالم بودن وجود ندارد. فقط انتخاب آگاهانه در مورد مواد غذایی وجود دارد. اما اکنون دلایل بیولوژیکی پیچیدهای را میدانید که چرا ممکنست از سلامتی ضعیف رنج ببرید. و چرا این قوانین رژیم غذایی حیاتی هستند.
خلاصه نهایی
یک انسان بیشتر شبیه یک اکوسیستم عمل میکند تا یک خودرو. هرچه بیشتر در مورد آن اکوسیستم و تریلیونها میکروب ساکن در آن بیاموزیم، بیشتر متوجه میشویم که رژیم غذایی برای همه چیز در زندگی – از سلامت جسمانی گرفته تا واکنشهای عاطفیمان، تا نحوه رفتار ما در موقعیتهای مختلف چقدر مهمست.
و این یک خیابان دو طرفهست. احساسات نیز میتوانند بر هضم غذا تأثیر بگذارند. ارگانیسمهایی که در معده و روده زندگی میکنند از طریق یک سیستم عصبی پیچیده به نام «مغز دوم» به طور مستقیم با مغز ارتباط برقرار میکنند. با دانستن این موضوع، اکنون میتوانیم شروع کنیم به درک اینکه چگونه آنچه میخوریم هستیم و چگونه احساسات ما توسط واکنش میکروبی به محرکهای درون معده و رودهمان شکل میگیرد. و در نهایت، ما آموختهایم که حکمت غذایی که به خوبی میدانیم، مانند توصیه به اجتناب از غذاهای فرآوریشده و خوردن سر سفره همراه با خانواده، در واقع برای سلامتی ما حیاتیست.
با درک و پرورش رابطه پیچیده بین معده و روده و مغزمان، میتوانیم ظرفیت بهبود سلامت، شادی و رفاه کلی را افزایش دهیم.
این کتاب را میتوانید از سایت آمازون تهیه کنید.