افشاگریها و تمرینهایی برای پایان رنج و کشف شادی پایدار
بزرگترین راز (۲۰۲۰) آخرین کتاب پرفروش و پدیده خودیاری در جهان رازست که میلیونها انسان را به زندگی بهترشان با استفاده از قوانین جذب سوق میدهد. در این خلاصهکتاب، یک راز بزرگتر هم یاد میگیریم: اینکه ما واقعاً چهکسی هستیم و چگونه میتوانیم از این دانش برای رسیدن به رستگاری ابدی استفاده کنیم.
روندا بایرن مغز متفکر رازست که هم یک فیلم مستند و هم یک کتاب پرفروش دارد. بایرن در فهرست تأثیرگذارترین افراد جهان در مجله تایم و در فهرست ۱۰۰ نفر با نفوذ معنوی در مجله مایند بادی اسپریت [Mind Body Spirit] حضور داشتهست. علاوه بر راز، بایرن چندین کتاب برتر دیگر نیز از جمله جادو [The Magic]، قدرت [The Power]، و قهرمان [Hero] نوشتهست.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ راز نهایی آرامش و شادی همیشگی را کشف کنید.
یک راز وجود دارد که در دید ساده نهفتهست، برای دیدن همه. با این حال برای بسیاری از مردم به طرز مرموزی پنهان ماندهست. این یک رازست که پیامبران، حکما و رهبران مذهبی جهان را برای سالهای متمادی میشناسند. و این میتواند شما را – بدون توجه به اینکه چهکسی باشید – قادر به داشتن یک زندگی عاری از هرگونه افکار، احساسها و باورهای منفی باشید.
گرچه درست در جلوی بینی ماست، اما این راز توسط اکثر مردم دیده نمیشود. هرجومرج و حواسپرتیهای بیپایان دنیای مدرن ما را نسبت به حقیقت کور کردهست: اینکه صلح ابدی برای همه امکانپذیرست، نه فقط افراد روشنفکر.
خُب دقیقاً این راز گریزان چیست؟ دستوپنجه نرم کن – چون در شرف کشف این موضوع هستی.
خویشتن واقعی شما یک شخص نیست.
بیایید با یک سؤال ساده شروع کنیم: شما چهکسی هستید؟
خُب، این آسانست، شما میتوانید دربارهش بیاندیشید. شما فردی با نام، سن، قومیت، حرفه و مجموعه خاصی از خاطرات و تجربیات هستید.
اما اگر بیاندیشید که اصلاً انسان نیستید چه میکنید؟ چه میشود اگر شما واقعاً چیز دیگری باشید؟ اگر هویت شما یک توهم باشد – توهمی که باعث درد و رنج زندگی شما میشود چه؟ بزرگترین راز
ممکنست بگویید که رنج نمیکشید. مطمئناً ممکنست گاهی دچار ناراحتی، اضطراب یا استرس شوید. اما آیا همه انسانها آن چیزها را تجربه نمیکنند؟ در واقع، بقیه هم این احساسها را دارند! به گفته نویسنده، اگر هرگونه حس منفی را تجربه میکنید، یعنی رنج میبرید. اما میتواند اینگونه نباشد یا نباید اینگونه باشد. شما در واقع میتوانید یک زندگی با یک رستگاری و سعادت ثابت و کامل داشته باشید. و این رستگاری و سعادت با درک اینکه شما واقعاً چهکسی هستید شروع میشود.
در حال حاضر، شما تقریباً و مطمئناً تجربهای را زندگی میکنید که حس میکنید یک انسان هستید. حس میکنید بدنی و ذهنی دارید. اما این احساسها در واقع توهماتی هستند که حقیقت را میپوشانند. بزرگترین راز
بدن حقیقت شما نیست
بیایید با بدن شروع کنیم. میتوانید دقیقاً مانند خودرو به آن بیاندیشید. چیزی که برای جابجایی از مکانی به مکان دیگر استفاده میکنید. وقتی داخل خودرو هستید، هرگز نمیگویید که شما خودرو هستید. همین امر برای بدنتان نیز صادقست. این فقط وسیلهایست که شما را حمل میکند.
ذهن حقیقت شما نیست
ذهنتان نیز حقیقت شما نیست، گرچه اغلب به نظر میرسد که هست. از این گذشته، شما صدایی در سر دارید که مانند شما صحبت میکند، همه چیز راجع به شما میداند و با استفاده از کلیدواژه «من» به خودش اشاره میکند. اما این صدا متعلق به ذهنتانست – نه خویشتن واقعی شما. اگر فکری نباشد، ذهن هم وجود ندارد. اما شما هنوز آنجا هستید زیرا نه اندیشه هستید و نه حس.
شخصیتتان حقیقت شما نیست
شما همچنین مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی نیستید. چطور میتوانید باشید؟ شخصیت شما به طور مداوم در طول زندگی تغییر میکند. و این نسخههای مختلف از شما نمیتوانند حقیقت شما باشند. اگر آنها واقعی بودند، هر بار که شخصیت تغییر میکرد، کمی از شما ناپدید میشد. بزرگترین راز
حقیقت شما بدن نیست، ذهن نیست، شخصیت نیست. خُب، پس چیست، یا کیست؟ این بزرگترین رازست – و در بخش بعدی پاسخ را کشف خواهید کرد.
حقیقت شما آگاهیست.
در اینجا یک سؤال دیگر برای اندیشیدن وجود دارد: آیا از خودتان آگاه هستید؟
فقط یک پاسخ میتواند برای این سؤال وجود داشته باشد. شما باید آگاه باشید زیرا اگر نبودید، از خودتان چنین سؤال آگاهانهای نمیپرسیدید. و شما از کودکی تا همین لحظه همیشه آگاه بودهاید. آگاهي شما چیزیست که ثابت میماند، حتی وقتی بدن تغییر میکند، شخصیت تغییر میکند و احساسها گذشته و جدیدی را تجربه میکنید. بزرگترین راز
آگاهی، بزرگترین راز
و این بزرگترین رازست. شما – حقیقت شما – خودِ آگاهي هستید. حقیقت شما کسیست که از هر چیز دیگری که تجربه میکنید آگاهست.
برای درک ماهیت حقیقی خودتان – آگاهي – یک آزمون فکری سریع را بیازمایید. تصور کنید بدن ندارید. سپس، تصور کنید که ذهن، نام و داستان زندگی ندارید. هر فکر، خاطره و اعتقادی را که دارید از بین ببرید. چهچیزی باقی ماندهست؟ فقط آگاهي!
آگاهي به نامهای بسیاری برمیگردد: وجود بینهایت، یا خودِ حقیقی. همه اینها فقط روشهای مختلف صحبت درباره یک چیزست. آگاهي درونیترین قسمت شماست – بخشی از شما که همیشه همان احساس را حس میکند، حتی با افزایش سن یا تغییر روحیه. این حقیقت عشق پاک و آرامش بینهایتست. بزرگترین راز
حتی جالبتر اینکه، آگاهي توسط همه در جهان مشترکست. فقط یک آگاهي وجود دارد، اما ذهن و بدن شما مانند یک قیف محلی برای آن عمل میکنند. این از تجربه کامل آگاهي در یک زمان خاص جلوگیری میکند. اما اطمینان داشته باشید: گستره وسیع و بیشکل آگاهي در درون شما و در اطراف شما وجود دارد.
آگاهی جاودانهست. و مدتها قبل از وجود بدن یا ذهنتان وجود داشتهست. شما احتمالاً از مرگ میترسید، زیرا به اشتباه باور دارید که وقتی بدن شما از بین میرود، همراه آن شما نیز خواهید مرد و نابود میشوید. اما این درست نیست! همه چیزهای مادی میمیرند، بله – اما خویشتن حقیقی شما، آگاهی، ابدیست. بزرگترین راز
دستیابی به قدرت آگاهی به معنای دستیابی یا تبدیل شدن به چیزی نیست. در واقع، شما نمیتوانید آگاهی پیدا کنید، زیرا شما در حال حاضر آگاه هستید! درعوض، شما فقط باید در دانش آگاهی زندگی کنید. با انجام این کار، ذهن، افکار و همه عذابهای همراه آنها در پس زمینه محو میشود. دیگر رنج را تجربه نخواهید کرد و سعادت و رستگاری ناب از آن شما خواهد بود. بخش بعدی چگونگی شما را نشان میدهد.
از روش آگاهی سه مرحلهای استفاده کنید تا آگاهانه به عنوان آگاهی باقی بمانید.
نویسنده برای ماندن به عنوان آگاهی، از چیزی به نام تمرین آگاهی استفاده میکند. این تمرین شامل سه مرحلهست.
اولین قدم اینکه از خودتان بپرسید ، آیا من آگاه هستم؟ اما سعی نکنید با استفاده از ذهنتان به جوابی برسید. در عوض، فقط هنگامیکه سؤال میکنید حضور آگاهی را حس کنید. اگر ذهنتان سعی میکند با یک پاسخ یا یک فکر دخالت کند، فقط این سؤال را دوباره از خودتان بپرسید. و یا ناامیدانه سعی نکنید که آگاهی را حفظ کنید. فقط احساس راحتی، آرامش و خوشبختی همراه آن را احساس کنید.
با گذشت زمان، ذهنتان آرام میشود. پس از این اتفاق، برای مرحله دو آماده خواهید شد: توجه به آگاهی.
پس از اینکه ذهنتان ساکت شد، بدون اینکه نیازی به سؤال از خودتان داشته باشید که آیا آگاهی دارید، بطور خودکار متوجه آگاهی میشوید. سعی کنید تا حد امکان در طول روز بر احساس آگاهی تمرکز کنید. انجام این کار باید احساس آرامش عمیقی برای شما ایجاد کند. بزرگترین راز
مرحله سوم و آخر، تمرین ماندن بهعنوان آگاهیست. برای انجام این کار، شما باید نحوه توجه خودتان را تغییر دهید.
این میتواند به شما کمک کند ذهنتان را مانند یک دوربین دارای لنز بزرگنمایی تصور کنید. به طور معمول، ذهن توجه شما را به چیزهای باریک و خاص متمرکز میکند. مثل اینکه از نزدیک عکس میگیرید. اما برای گرفتن عکس از یک فضای کاملاً باز، باید تا حد ممکن بزرگنمایی کنید. به همین ترتیب، شما میخواهید توجه خودتان را باز و گسترده نگه دارید تا به عنوان آگاهی باقی بمانید.
تمرین آگاهی
همین حالا خودتان بیازمایید. به اطراف نگاه و چیزی بیابید که بتوانید روی آن متمرکز شوید. تمام توجه خودتان را به آن چیز خاص متمرکز سازید. بعد، توجه خودتان را کوچک سازید و نزدیک ببرید. تا آنجاکه ممکنست محیط پیرامون خودتان را درنظر نگیرید و به طور خاص به چیز دیگری توجه نکنید. شما باید احساس آرامش و آرامش فوری داشته باشید. زیرا دیگر برای حفظ تمرکز مستقیم انرژی صرف نمیکنید.
با تمرین ادامه دادن به عنوان آگاهی، ذهنتان همچنان ساکت و ساکتتر میشود. کارهای دشوار احساس راحتی، بدون زحمت بیشتری میکنند. در هنگام طوفانهای احساسها منفي احساس آرامش خواهید کرد و بسیار بهتر خواهید شد. از این گذشته، هیچ چیز نمیتواند آگاهی را مختل کند. بزرگترین راز
در حال حاضر، ذهنتان احتمالاً هنوز در حال اجرای نمایشست. قدرت آن به این اعتقاد مداوم شما بستگی دارد که منفینگری از جایی خارج از شما ناشی میشود. هشدار اسپویلر: اینگونه نیست. بزرگترین راز
افکار و احساسها منفی بر زندگی ما مسلط هستند.
آیا میدانید داخل سرتان برنامه کامپیوتری دارید؟ بله، درسته! این برنامه ذهن شما نامیده میشود، و احتمالاً شما هنوز هم بیش از آنچه شایسته آنست، به آن اقتدار میدهید. بزرگترین راز
ذهن آگاه شما – ذهن متفکر شما – همه آنچه را میبیند میپذیرد. در نهایت تمام این مواد در ناخودآگاه شما ذخیره میشوند، که مانند ظرفی برای همه تجربیات شما عمل میکند. ضمیر ناخودآگاه این مواد را بازیافت و آنها را به باورهایی تبدیل میکند، که ممکنست درست یا نادرست باشد. آن باورها سپس به افکار تبدیل میشوند، که فقط برنامههایی هستند که به صورت حلقهای در ذهن شما اجرا میشوند. و غالباً، این افکار باعث محدود شدن افکار میشوند. مواردی مانند پول کافی ندارم یا آن شخص مرا تأیید نمیکند.
اکثر مردم با این تصور غلط کار میکنند که شرایط منفي در جایی «در بیرون» از جهان وجود دارد. اما در واقع، تمام منفینگری ناشی از افکار شما درباره آن شرایطست. همانطورکه شکسپیر یک بار نوشت: «هیچچیز خوب یا بد نیست، اما تفکر باعث میشود که چنین شود.»
چرخه معیوب
این فرایند یک چرخه معیوبست. اگر احساس منفی داشته باشید، به یک فکر منفی درباره آن احساس ترجمه میشود. افکار منفي شما باعث میشود حتی احساسهای منفي بیشتری داشته باشید. بهزودی به اندازه کافی، تمام زندگی خودتان را از طریق غمی از غم و اندوه مشاهده خواهید کرد که شما را نسبت به حقیقت کور میکند. بزرگترین راز
نهتنها این، بلکه افکار منفي شما نیز وضعیتهای منفي در زندگی شما را نشان میدهد. هرچه افکار منفي بیشتری داشته باشید، به طور کلی منفیگرایی بیشتری جذب خواهد شد. اگر اجازه دهید ذهن شما همچنان به شما بگوید که پول، وقت و عشق ندارید، مسلماً کمبود این چیزها را خواهید داشت. بزرگترین راز
مانند افکار، احساسهای منفي شما را بیمورد محدود میکنند. و شما تعداد زیادی از آنها را دارید، که از زمان کودکی شما ذخیره شدهست، زمانیکه برای اولین بار یاد گرفتید چگونه احساساتتان را سرکوب نمایید نه اینکه آنها را بلافاصله ابراز کنيد. به عنوان یک بزرگسال، تمام احساسها بدی که تجربه کردهاید هنوز در درون شما وجود دارد. آنها در ضمیر ناخودآگاه محبوس شدهاند، جاییکه انرژی منفی آنها میتواند سلامتی شما را خراب کند. بزرگترین راز
اگر در حال حاضر احساس خوشبختی نمیکنید، این بدان معناست که برخی احساسهای منفی از تجربه شادی که ذات واقعی شماست جلوگیری میکند. خوشبختانه، شما میتوانید بر همه منفیها غلبه کنيد – برای همیشه! – فقط با استفاده از قدرت آگاهي.
از احساسهای منفی خودتان استقبال و شناختتان را با افکار منفی متوقف کنيد.
وقتی احساس خوبی دارید، به نظر میرسد که در بالای دنیا هستید. انرژی شما بیحدوحصرست، و با این حال، به طور معجزهآسایی، شما نیز آرام هستید! این احساس خوب جوهره حقیقی شماست، زیرا آگاهي ذات واقعی شماست و مثبتبودن از آگاهي ناشی میشود.
از طرف دیگر، احساسهای منفی ناشی از مقاومت در برابر یک موقعیت یا واقعهست. وقتی اتفاقی میافتد و شما واکنش منفی نشان میدهید – «نه! من این را نمیخواهم!» – این باعث ایجاد تنش و مقاومت در بدن و ذهن شما میشود. این باعث میشود که احساسهای منفی حتی طولانیتر بچسبند.
احساسهای مثبت بدون زحمتست، در حالیکه احساسهای منفی برای حفظ انرژی به انرژی زیادی احتیاج دارند. خبر خوب اینکه چند روش وجود دارد که باعث کاهش این مقاومت میشود و دیگر انرژی شما را روی منفی هدر نمیدهد. بزرگترین راز
دفعه دیگر که احساس منفی را تجربه کردید، از آن بسیار آگاه باشید. بگذارید از میان شما جریان یابد. در برابرش مقاومت نکن خواهید فهمید که وقتی مقاومت در برابر احساسهای منفیتان را متوقف کنيد، آنها بهسادگی افتاده و از بین میروند. بزرگترین راز
تمرین استقبال راهی برای رهایی
همچنین میتوانید تمرین استقبال را بیازمایید، که میتواند راهی قدرتمند برای رهایی از احساسهات منفی گذشته و حال باشد. برای انجام این کار، فقط توجهتان را به احساسهای منفی خودتان باز کنيد. حتی میتوانید آغوشتان را به صورت فیزیکی به طرفین باز کنيد، انگار که میخواهید یک عزیز را در آغوش بگیرید. احساس خواهید کرد قلب شما شروع به باز شدن و تنش در بدن شروع به ذوبشدن میکند.
نویسنده یک بار برای غلبه بر احساسات دردناک مرتبط با یک خاطره کودکی از استقبال استفاده کردهست. شگفتآور، او اکنون دیگر به یاد نمیآورد که آن تجربه کودکی چه بودهست! وی با آزادسازی انرژی منفی مرتبط با حافظه، توانست حافظه را به طور کامل رام کند.
بنابراین اینگونهست که میتوان از احساسات منفی مراقبت کرد. اما درباره افکار منفی که اغلب باعث احساسات منفی میشوند، در وهله اول چگونه عمل کنیم؟ بزرگترین راز
بهراحتی و با آگاهي از افکارتان میتوانید از شر آن خلاص شوید. این باعث میشود که به طور خودکار دیگر باوری به آنها نداشته باشید.
افکارتان را با دقت مشاهده نمایید. تصدیق کنيد که آنها از ذهن شما بیرون میآیند. آنها واقعاً تو نیستند و از این منظر جدا هستند، شما میتوانید یک انتخاب داشته باشید: هر فکر را باور کنيد یا نکنید. به جای اینکه اجازه دهید افکارتان نمایش را اجرا کنند، آگاهي از افکارتان را داشته باشید. فقط از طریق این یک تمرین ساده، ذهن شما شروع به تجسم مثبت در زندگی میکند. بزرگترین راز
برای خلاصی از شر باورهای غلط و محدودکننده از آگاهی بهره ببرید.
باورها بسیار شبیه افکارند. در واقع، باورها فقط افکاری هستند که شما آنقدر تکرار کردهاید که اکنون آنها را حقیقت میدانید.
این فکر را در نظر بگیرید: تنها راه کسب درآمد بیشتر اینکه ساعتهای طولانی کار کنيد. اولین باری که این جمله را میشنوید، از شخص دیگری میشنوید. سپس، خودتان شروع به تکرار آن میکنید. طولی نمیکشد که شما آن را به عنوان حقیقت پذیرفتهاید. و سپس شما میتوانید شواهد و قرائن آن را در همه جا ببینید.
اما این باور از نظر عینی درست نیست. این صرفاً ایجاد تجربهایست که شما تجربه میکنید. اعتقاد شما در واقع شما را از داشتن تجربیاتی متناقض با آن باز میدارد! در این مثال، اعتقاد شما این امکان را برای شما فراهم نکردهست که از هر منبع دیگر وجوه نقدی دریافت نمایید. بزرگترین راز
ما بهسادگی باید باورهای محدود و ناامیدکننده مانند این باور را از بین ببریم. این فرایند با آگاهي عمیق از همه اعتقاداتی که دارید شروع میگردد. بزرگترین
آگاهانه آگاه شوید
برای حل باورهای خودتان، باید آگاهانه از آنها آگاه شوید. اکنون، همیشه بلافاصله مشخص نیست که کدام یک از باورهای شما اعتقاداتست. بنابراین به ضمیر ناخودآگاهتان یک دستورالعمل بدهید. به آن بگویید: «همه باورهای من را یکی یکی به من نشان دهید تا بتوانم از آنها آگاه شوم.» سپس، بسیار آگاه باشید، زیرا اعتقادات شما به شما آشکار میگردد. مراقب جملاتی باشید که با «من فکر میکنم»، «فکر نمیکنم»، «من اعتقاد دارم» یا «باور نمیکنم» شروع میگردد. آنچه در ادامه این جملات میآید معمولاً یکی از اعتقادات شماست. بزرگترین راز
راه دیگر برای ردیابی اعتقادات شما آگاهي از واکنشهایتانست. واکنشها فقط اعتقاداتی به شکل متفاوتند. بزرگترین
به عنوان مثال، بگذارید بگوییم که شما قبض برق ماهیانهتان را دریافت کردهاید. بسیار بالاتر از حد انتظار شماست، بنابراین شما واکنش منفي نشان میدهید. شاید عصبانی یا ناراحت شوید. این واکنش ممکنست مستقیماً از این عقیده ناشی شود که بیش از حد شارژ شدهاید یا پول کافی ندارید. بزرگترین راز
وقتی اعتقادی را مشاهده کردید یا واکنش خاصی از خودتان مشاهده کردید، فقط از آن آگاه شوید. با این کار، قبض برق را کاملاً از آن خارج خواهید کرد. وقتی پذیرفتید که هر یک از باورهای شما فقط داستانیست که به خودتان گفتهاید، همه آنها حل خواهند شد. همراه با هزاران فکر محدودکننده که ضمیر ناخودآگاهتان به آنها پیوستهست. بزرگترین
همانطورکه از آگاهي خودتان برای حلوفصل اعتقاداتتان استفاده میکنید، در حقیقت احساس سبکی و تحمل خواهید کرد. هرچه بخواهید، دیگر محدودیتی نخواهید داشت. بزرگترین راز
همهچیز توهمیست که ذهن ما ایجاد کردهست.
جهان اغلب مکانی آشفته و خشنست. جنگها بغض و کینه ایجاد میکنند، مردم گرسنه میمانند و فقر باعث ناامیدی میگردد. با این حال عرفا و حکما اعلام میکنند که همهچیز خوب و عالیست. بزرگترین
چگونه ممکنست آنها اینگونه بیاندیشند که وقتی خیلی چیزهای بد وجود دارد، همهچیز خوبه؟ به دلیل اینکه آنها حقیقتی را میدانند که درک آن برای اکثر مردم دشوارست: همهچیز یک توهمست.
مطمئناً، به نظر میرسد که همهچیز به اشکال مشخص و معینی وجود دارد. اما به نظر میرسد در حقیقت، آگاهي به ما میگوید که جهان با آنچه ما آن را درک میکنیم کاملاً متفاوتست. وقتی صداها را میشنویم، واقعاً فقط ارتعاشاتی را میشنویم که مغزمان آنها را به صداهایی تبدیل کردهست. و فیزیک کوانتوم به ما میگوید وقتی از اتاقی که در آن نشستهایم خارج میشویم، همهچیز در آن به یک موج محتمل برمیگردد. بزرگترین
کاهش توهمات
آگاهی میتواند بسیاری از این توهمات را کاهش دهد و درک بهتری از حقیقت عینی به ما بدهد. اما این به جهان مادی و جدا از ما متکیست. بدان معناست که هرگز نخواهد توانست به دو سؤال بزرگ پاسخ دهد: «جهان از چهچیزی ساخته شدهست؟» و «آگاهی از کجا ناشی میگردد؟» بزرگترین راز
دانشمندان ممکنست پاسخ این پرسشها را ندانند. اما حکما چیز دیگری میگویند.
از نظر آنها کاملاً سادهست. جهان متناهیست – ما این را میدانیم زیرا با یک انفجار بزرگ آغاز شدهست، و در بعضی از نقاط در آینده به پایان خواهد رسید. با این حال، از آنجاکه جهان محدودست، بدان معناست که باید از چیزی نامحدود ناشی شده باشد. و آن هستی بینهایت از نظر حکما، آگاهیست. آگاهی از جایی نمیآید. خیلی سادهست هم در درون ماست و هم در اطراف ما.
و حدس بزنید چیست؟ شما خودِ این آگاهی بینهایت هستید که جهان از آن ساخته شدهست! زندگی شما درست مثل یک فیلمست، هر آنچه که میبینید به صفحه وسیع آگاهی فرا میرسد. بزرگترین
تصور کنید در یک شب صاف به فضای بهظاهر بیپایان از ستارگان نگاه میکنید. مطمئناً به نظر میرسد که خارج از شماست. اما تصویری که مشاهده میکنید در نتیجه برخورد ذرات نور به شبکیه شما و تبدیل آن توسط مغزتان به تصویرست. بنابراین، واقعاً، آنچه در خارج از خودتان میبینید در واقع در درون شما اتفاق میافتد. شما هستید – مانند بقیه افراد جهان. و قدرت در این حقیقت هستی برای شماست.
خلاصه نهایی
خوشبختی همیشگی در دسترس همه مردم جهانست. با این حال بیشتر افراد قادر به دستیابی به آن نیستند. زیرا آنها به جای حقیقت واقعی خویش، یعنی آگاهي، به اشتباه شناخت را با بدن و ذهن خودشان انجام میدهند. با استفاده از این روش که به عنوان آگاهي باقی بمانید و از تمام احساساتتان استقبال کنید، میتوانید برای همیشه از خودِ منفیبافی خلاص شوید.
مشق تغییر
احساسات منفي خودتان را زیر سؤال ببرید.
وقتی یک احساس منفي را تجربه میکنید – گفتن غم –– احتمالاً عادت دارید که چیزی شبیه به این را بگویید، فکر میکنم ناراحتم. با عبارتبندی از این طریق، شما خودتان را با غم و اندوهتان شناسایی میکنید. و احساسات را حتی با انرژی بیشتری تغذیه میکنید. در عوض، دفعه بعد که احساس ناراحتی کردید، این سؤال را از خودتان بپرسید: آیا من غمگین هستم، یا اینکه من هستم که از غم و اندوه آگاه هستم؟ فقط پرسیدن این سؤال، انرژی زیادی را از احساسات منفي بیرون میکند. خواهید فهمید که شما، آگاهي، قبل و بعد از غم و اندوه آمده و بعد خارج میگردد. بزرگترین راز
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.