1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. درمان رابطه

درمان رابطه

درمان رابطه

درمان رابطه

5/5 - (4 امتیاز)

یک راهنمای ۵ مرحله‌ای برای تقویت رابطه زوجین، خانواده و دوستی‌ها

درمان رابطه (۲۰۰۲) یک راه‌حل ساده و شگفت‌آور برای بسیاری از مشکلات در روابط ما تجویز می‌کند. با استفاده از تحقیقات گسترده روانشناس جان ام. گوتمن، بینش و نکات آن به همان اندازه که در روابط بین زوج‌های عاشق می‌تواند کارکرد داشته باشد، برای دوستان، اعضای خانواده و همکاران قابل استفاده است.

 

جان ام. گوتمن هم روانشناس پژوهشی و هم بالینی است که بیش از چهار دهه تجربه دارد. وی در حال حاضر استاد برجسته دانشگاه واشنگتن است. او به همراه همسرش بنیانگذار موسسه گاتمن است، که درمانگران را برای استفاده از اصولی آموزش می‌دهد که از تحقیقاتش به دست آورده است. وی نویسنده یا همکار نویسنده بیش از ۱۹۰ مقاله دانشگاهی و ۴۰ کتاب از جمله هفت اصل ساختن ازدواج است که از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز است.

 

جون دِکِلیر مدیر ارتباطات در مؤسسه تحقیقات بهداشتی کیسر پرمننت واشنگتن است. او سه دهه تجربه حرفه‌ای در زمینه برقراری ارتباط تحقیقات بهداشت و روانشناسی به عموم مردم دارد. وی پیش از این همکاری مشترک دو کتاب با جان ام. گوتمن را بر عهده داشته است: قلب فرزندپرور و تربیت کودک باهوش.

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ کلید بهبود روابط خود را در هر زمینه‌ی زندگی بیاموزید.

«درمان رابطه؟» به نظر می‌رسد هیچ دو رابطه‌ای یکسان نیست. حتی اگر بتوانیم آن‌ها را تعمیم دهیم، در دسته‌های مختلفی قرار می‌گیرند. ما با همسران، دوستان، همکاران، خانواده و فرزندان خود رابطه داریم. بنابراین نمی‌تواند یک راه‌حل همه جانبه برای مشکلات همه این گروه‌های متمایز کارساز باشد؛ آیا واقعاً چنین چیزی ممکن است؟

 

خب، قطعاً یک قرص جادویی وجود ندارد که بتواند روابط شما را یک شبه درست کند. اما چند استراتژی کلی وجود دارد که می‌توانید یاد بگیرید تا به شما کمک کند تا بهتر با رابطه‌های خود کنار بیایید.

 

نحوه‌ی استفاده از این استراتژی‌ها از رابطه‌ای به رابطه دیگر و از مسئله‌ای به موضوع دیگر متفاوت است، اما اصول اساسی آن‌ها یکسان است. و همه آن‌ها از تحقیقات و ایده‌هایی نشأت می‌گیرد که می‌خواهید کشف کنید.

 

در این خلاصه‌کتاب، یاد خواهید گرفت

 

  • پیام‌های پنهان پشت اقدامات روزمره ارتباطی ما؛
  • چگونه می‌توان به آن پیام‌ها پاسخ داد تا روابط نزدیک‌تر ایجاد شود؛ و
  • چیزی که یکی از نویسندگان پس از ساختن مکانی به نام «آزمایشگاه عشق» یاد گرفت.

افراد فقط با «نزدیک شدن» به یکدیگر روابط صمیمانه برقرار نمی‌کنند.

راز داشتن یک رابطه شاد، سالم و نزدیک با شخص دیگر چیست؟

 

اگر فکر می‌کنید علاقه‌مندید تا عمیق‌ترین، و خصوصی‌ترین افکار، احساسات و تجربیات خود را به اشتراک بگذارید، تنها نیستید. در اوایل دهه ۱۹۹۰ بسیاری از روانشناسان نیز چنین عقیده داشتند – از جمله یکی از نویسندگان. بدین ترتیب که او تحقیقاتی را در این زمینه انجام داد و نتایج این پژوهش‌ها، هم او و هم بسیاری دیگر را در زمینه روانشناسی متعجب کرد.

 

در سال ۱۹۹۰، دکتر جان گوتمن، روانشناس تحقیقاتی و همکارانش در دانشگاه واشنگتن یک مرکز تحقیقات علمی خاص ایجاد کردند. آن‌ها این مرکز را «آزمایشگاه عشق» نامیدند. از داخل، به نظر می‌رسید یک ساختمان معمولی استودیویی، با آشپزخانه، ناهارخوری، تخت مخفی، تلویزیون و آب‌نما است. در طول سال، آن‌ها ۶۰ زوج متأهل را دعوت کردند که آخر هفته را در این محیط دنج سپری کنند. به هر زوج یک دستورالعمل ساده داده شد: زندگی را همانطوری ادامه دهید که معمولاً زندگی می‌کنید.

 

البته، یک نکته وجود دارد. این آپارتمان با چهار دوربین نظارتی و یک آینه دو طرفه مجهز شده بود که ناظران در پشت آن روزانه ۱۲ ساعت زوجین را تماشا می‌کردند. شرکت‌کنندگان همچنین با استفاده از میکروفون و حسگرهای بدن تحت نظارت قرار گرفتند تا علائم استرس مانند افزایش ضربان قلب یا میزان تعریق را مشاهده کنند. درمان رابطه

 

دکتر گوتمن صدها ساعت فیلم ویدئویی را جمع‌آوری کرد که تعاملات روزمره زوجین را با جزئیات مفصل نشان می‌داد. سپس نوارها را بارها مرور کرد و به دنبال نمونه‌هایی از زوجینی بود که عشق خود را به یکدیگر منتقل می‌کردند. اما هر چه بیشتر نگاه کرد، کمتر به نتیجه رسید و به سختی نمونه‌هایی از «خودافشایی» می‌یافت. در عوض، بیشتر مکالمات به این صورت بود:

 

«عزیزم، می‌تونی یک فنجان قهوه برای من آماده کنی؟»

 

«بله عزیزم.»

 

یا:

 

«سلام، دوست دارم این کمیک استریپ را ببینی!»

 

«نه، من می‌خوام بیشتر کتاب بخوانم.»

 

چیزهای خیلی معمولی، درسته؟ این همان چیزی بود که دکتر گوتمن نیز حدس می‌زد. در واقع، او می‌ترسید که کل این آزمایش اتلاف وقت بوده باشد. اما بعد از چند ماه که فیلم‌ها را دوباره مرور کرد، متوجه چیز جدیدی شد. نکته اصلی در ایجاد روابط نزدیک خیره شدن به چهره طرف مقابل بود، حتی در همان مکالمه‌های پیش پا افتاده!

 

آنچه مهم بود آن چیزی نبود که زوجین درباره آن صحبت می‌کردند، بلکه نحوه‌ی صحبت آن‌ها با یکدیگر بود. و این درسی است که از همه روابط، چه عاشقانه و چه سایر روابط یاد می‌گیریم.

پیشنهادها اساسی ترین واحد ارتباطات عاطفی هستند.

به نظر نمی‌رسد همسری که از شوهرش می‌خواهد یک فنجان قهوه با او بخورد، چیز خاص و سطح روابط عالی باشد. اما لحظه‌ای خود را در موقعیت همسر قرار دهید. تصور کنید شوهرتان به جای گفتن «حتماً عزیزم»، پاسخ بدهد: «برو خودت درست کن.»

 

آیا تفاوت را احساس می‌کنید؟ سناریوی اول یک تعامل خوب خانگی را آشکار می‌کند – نوعی از مواردی که در یک خانه دوست‌داشتنی شاهد آن هستیم. مورد دوم بیشتر شبیه چیزی است که می‌توانید در جلسه بازپخش فیلمی به نام «چرا ما طلاق گرفتیم» ببینید.

 

تفاوت این دو چیزی است که نویسندگان آن را «پیشنهاد» می‌نامند و نحوه پاسخ مخاطب یا شریک زندگی شما به آن برمی‌گردد.

 

به گفته نویسندگان، پیشنهاد به هر تلاشی برای ایجاد ارتباط عاطفی با کسی از طریق ارتباط کلامی یا غیرکلامی گفته می‌شود. این سؤال می‌تواند این گونه باشد، «هی، دیشب بازی را دیدی؟» یا یک شگفتی، مانند «واو، به آن غروب آفتاب نگاه کن!» حرکتی مانند پیشنهاد صندلی خالی به یک نفر، یا حتی فقط حالت چهره، مثل یک لبخند ساده.

 

اما به هر شکلی و معنای آن هرچه باشد، پیام اصلی پیشنهاد همچنان ثابت می‌ماند. این نوشته می‌گوید، «هی، من می‌خواهم با شما ارتباط برقرار کنم.» سپس شخص دیگر می‌تواند به یکی از سه روش پاسخ دهد: روی آوردن به سمت مخاطب، رویگردانی از او یا دادن پیشنهاد مخالف. درمان رابطه

 

تصور کنید که فقط یک مقاله خبری جالب خوانده‌اید و می‌خواهید آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید. «سلام،» بعد می‌گویی، «اینو ببین» این پیشنهاد شماست. حالا تصور کنید دوست شما تلفن‌همراهش را کنار می‌گذارد و با خوشحالی تمام می‌پرسد، «چه جالب؟!» این اوست که به سمت پیشنهاد شما روی می‌آورد و به تلاش شما برای ایجاد ارتباط پاسخ مثبت می‌دهد.

 

در مقابل، تصور کنید که دوست شما همچنان به تلفن خود خیره شده است، وانمود می‌کند که شما را نمی‌شنود. یا او سعی می‌کند موضوع را با پرسیدن «می‌دونی ساعت چنده؟» تغییر دهد. در این صورت، او با نادیده گرفتن یا رد کردن پیشنهاد شما، از پیشنهادتان دور می‌شود.

 

سرانجام، تصور کنید که او با گفتن این پاسخ که «عه!؛ نمی‌بینی من وسط کارم؟!» یک واکنش منفی مانند این، مخالفت با پیشنهاد شما است.

 

دکتر گوتمن با تحقیقات خود دریافت که این نوع پیشنهادها و سه نوع پاسخ، نمایانگر عناصر اساسی ارتباط عاطفی و ارتباط انسانی است. و همانطور که در ادامه خواهید دید، این پیشنهادها و پاسخ‌های پیشنهادی به شما می‌تواند روابط شما را عمیق کند یا از بین ببرد.

پیشنهادها معمولاً حاوی پیام‌های پنهان هستند.

«برنامه‌ت چیه؟ امروز عصر برنامه‌ای داری؟» اینها سؤال‌های دقیقاً عمیقی نیستند. در واقع، ممکن است فقط «بحث کوچکی» به نظر برسند. ولی در عین حال، به عنوان پیشنهادهایی برای ایجاد ارتباط عاطفی با کسی، هرکدام می‌توانند نقشی اساسی در تقویت یا تضعیف آن رابطه داشته باشند. درمان رابطه

 

دلیل اهمیت این سؤالات این است که بیش از آنچه تصور می‌شود در آن‌ها محتوا وجود دارد.

 

یک زوج عاشق، مری و جف را تصور کنید که روی مبل اتاق نشیمن خود نشسته‌اند. مری به جف می‌گوید: «فکر نمی‌کنی اینجا کمی سرده؟» این پیشنهاد او است.

 

برای شروع رمزگشایی از پیام پنهان آن، بیایید زیر پوست این تعامل ساده را جستجو کنیم.

 

ببینید، این طور نیست که مری فقط می‌خواهد به جف بگوید که اتاق سرد است، یا اینکه بفهمد آیا او با دمای اتاق موافق است یا نه. مری یک هدف بیان‌نشده دارد: او می‌خواهد تا جف او را بغل و نوازش کند. به عبارت دیگر، او به مری پیشنهاد می‌کند که به او نزدیک شود، هم به معنای واقعی و هم به صورت بصری.

 

پس چرا او صرفاً نمی‌گوید، «هی، جف، میشه بغلم کنی؟» خب، گاهی اوقات پیشنهادهای آشکاری ارائه می‌دهیم. اما، معمولاً، آن‌ها را ظریف‌تر و مبهم‌تر بیان می‌کنیم – و این دلیل خوبی دارد. با طرح پیشنهاد خود برای نوازش لمسی به عنوان بهانه‌ای در مورد دمای اتاق، مری راهکاری دارد که اگر جف آن را رد کند، چهره خود را در هم کشیده و ناراحتی کمتری را احساس می‌کند. تصور کنید اگر او بگوید، «دلم نوازش می‌خواد»، و جف با صراحت پاسخ دهد، «نه، من حوصله ندارم.»

 

از طرف دیگر، اگر او با پرتاب پتو به او پاسخ دهد، خب، او هنوز به خواسته واقعی خود نمی‌رسد. اما حداقل او در عوض پیشنهادش چیز مثبتی دریافت می‌کند و این خیلی بهتر از طرد کامل است.

 

مری همچنین به جف راهی نشان می‌دهد تا پیشنهادهای خود را به راحتی رد کند. حتی اگر او بداند که او احتمالاً نوازش می‌خواهد، اگر ترجیح می‌دهد خودش را نگه دارد، مجبور نیست که از بیخ و بن از نه گفتن بگذرد. او می‌تواند اظهارات مری را به معنای واقعی کلمه تفسیر کند و بر اساس آن پاسخ دهد. درمان رابطه

 

به عبارت دیگر، مبهم بودن پیشنهادهای ما یک ویژگی است و نه یک اشکال، و اغلب به درستی به ما کمک می‌کند. متأسفانه، می‌تواند به برخی از مشکلات نیز منجر شود، همانطور که در شرف دیدن هستیم.

تفسیر پیام‌های پنهان پیشنهادها دشوار است، بنابراین با دقت به آن‌ها پاسخ دهید.

تاکنون، ما روی برخی از پیشنهادهای صریح‌تر که ممکن است افراد به شما پیشنهاد دهند، متمرکز شده‌ایم. مطمئناً، پیام‌های پنهانی در پشت سؤالاتی وجود دارد مانند «فکر نمی‌کنی اینجا کمی سرده؟» اما برای رمزگشایی این جمله شما نیازی به دکترای روانشناسی ندارید. پیام‌های پنهان آنقدرها هم پنهان نیستند.

 

اگر همه پیشنهادها فقط به همین سادگی بود، پیمایش روابط آسان بود. اما، در واقع، پاسخ به پیشنهادها اغلب دشوار است. در حقیقت، اغلب به هیچ وجه پیشنهادهایی به نظر نمی‌رسند. درمان رابطه

 

با یک درجه کمتر یا بیشتر، همه ما احساسات و خواسته‌هایی داریم که نمی‌دانیم چگونه آن‌ها را بیان کنیم – حداقل نه سازنده. و اگر احساسات خودمان را درک نکنیم، منطقی است که ما در برقراری ارتباط با آن‌ها در برابر دیگران مشکل خواهیم داشت.

 

وقتی کودکی به دلیل اینکه پدرش از خریدن اسباب‌بازی برای وی امتناع می‌ورزد، خشمگین می‌شود، ممکن است عصبانیت او بابت برآورده نشدن خواسته‌اش نیست، بلکه این خشم می‌تواند به دلیل اینکه پدرش بی‌خیال است باشد.

 

وقتی شوهر از همسرش سؤال می‌پرسد – «چرا وقتی در محل کار خود هستی اصلاً با من تماس نمی‌گیری؟» – این فقط یک درخواست اتهامی نیست؛ این پیشنهادی برای ارتباط بیشتر است. ضعیف بیان شده، اما یک پیشنهاد ارتباطی است.

 

وقتی احساس غم، عصبانیت یا ترس در میان باشد، پیشنهادهای افراد می‌تواند مانند گلایه، انتقاد یا شکایت باشد. و شناخت و پاسخ به آن‌ها دشوار است. نکته اصلی این است که این پیشنهاد را بخاطر بسپارید و در عوض به کلیدواژه‌های طرف مقابل توجه کنید.

 

تصور کنید که در این مثال‌ها پدر یا همسر هستید. به جای اینکه از نظر دفاعی توضیح دهید که چرا اسباب‌بازی را نمی‌خرید، کودک را در آغوش بگیرید و به نیاز برآورده‌نشده او پاسخ آنی دهید. به جای شکایت از اینکه در دفتر برای انجام تماس‌های شخصی بیش از حد محدودیت دارید، زمان مشخصی را تنظیم کنید که با شریک زندگی خود تماس بگیرید و نیازش را به ارتباط برآورده کنید.

 

با تمرکز بر پیشنهاد اصلی، به احتمال زیاد راهی برای پاسخگویی پیدا خواهید کرد که باعث ایجاد ارتباط بهتر شود؛ این یعنی چرخش به سمت پیشنهاد، به جای دور شدن یا مخالفت با آن.

برای درک پیشنهادهای افراد، به خودتان کمک کنید تا بدانید آن‌ها از کجا آمده‌اند.

همانطور که دیدیم، پیشنهادها اغلب بیانگر نیازهای احساسی و خواسته‌های برآورده‌نشده است، که ممکن است حتی برای افرادی که آن‌ها را بیان می‌کنند، نامشخص باشد. شاید آن‌ها برای دکترای روانشناسی مفید باشد!

 

اما در کوتاه‌مدت وقتی وارد مقطع دبیرستان می‌شوید، می‌توانید در تفسیر پیشنهادهای دیگران قدم اصلی را بردارید – شما فقط نیاز به درک بهتری از ترکیب عاطفی آن‌ها دارید. درمان رابطه

 

در این خلاصه‌کتاب، ما یکی از راه‌های دستیابی به آن را بررسی خواهیم کرد.

 

آیا تا به حال با کسی درگیر شده‌اید و احساس کرده‌اید که واقعاً شما و شخص ثالثی که در اتاق نیست، با هم بحث می‌کنید؟ این چیزی بود که برای ریک و سارا اتفاق افتاد؛ زوجی که برای درمان نزد دکتر گوتمن آمده بودند.

 

وقتی ریک کودک بود، مادرش او را ترک و به همین دلیل مادربزرگش او را بزرگ کرد. او ناراحت بود که باید از او مراقبت کند و مرتباً به او می‌گفت که او هیچ ارزشی ندارد. در نتیجه، او احساس عزت‌نفس شکننده‌ای پیدا کرد – که رابطه او و سارا را آزار داد.

 

هر بار که سارا از رفتار ریک شکایت می‌کرد، انگار او صدای مادربزرگش را می‌شنید. سارا از او عصبانی می‌شد که به جای صحبت با او چرا تلویزیون را روشن می‌کند – اما ریک به جای شنیدن پیام سارا که تلویزیون را دوست ندارد یا می‌خواهد وقت بیشتری را با ریک بگذراند، به او می‌گفت: «تو نمی‌تونی درست رفتار کنی!»

 

سارا، یکی از هفت خواهر و برادری است که در یک خانواده فقیر بزرگ شده بود و به او آموخته شد که نیازهای شخصی خود را برای خودش حفظ کند. بنابراین او این کار را در روابط خود با ریک انجام داد – حداقل برای یک یا دو هفته، و پس از آن ناامیدی‌های او در انبوهی از شکایات منفجر شد. در مورد تماشای تلویزیون، آنچه او واقعاً می‌خواست این بود که با ریک ارتباط نزدیک‌تر داشته باشد، اما متأسفانه او این خواسته‌ی خود را به شکلی تلخ و اتهام‌آمیز ابراز کرد.

 

مانند ریک و سارا، همه ما چمدان‌هایی از روابط گذشته خود را به امروز منتقل می‌کنیم. این همان چیزی است که نویسندگان میراث عاطفی ما می‌نامند و بر تعاملات ما با افراد دیگر تأثیر می‌گذارد، خواه متوجه باشیم یا نباشیم. بنابراین منطقی است که هرچه اطلاعات بیشتری راجع به سوابق گذشته‌ی شخصی خود بدانید، بیشتر متوجه خواهید شد که از کجا می‌آیند و در تفسیر پیشنهادهای دیگران موفق‌تر خواهید بود.

هنگام ارائه پیشنهادها، روی نیازهای اساسی خود تأمل و آن‌ها را با زبان نرم بیان کنید.

بیایید آنچه که تاکنون آموخته‌ایم را مرور کنیم. اول، تعاملات ساده بین افراد اغلب پیشنهادهایی برای ایجاد ارتباط عاطفی است. دوم، این پیشنهادها اغلب حاوی پیام‌های پنهان هستند. و سوم، این پیام‌های اساسی اغلب توسط میراث عاطفی و روابط گذشته فرد شکل می‌گیرد.

 

اگر این را بخاطر بسپارید و سعی کنید در مورد افراد مهم زندگی خود بیشتر بدانید، در پاسخگویی به پیشنهادهای آن‌ها با روش‌های سازنده بهتر خواهید شد. درمان رابطه

 

اما این بدان معنا نیست که شما در هنگام ارائه پیشنهادهای خود مراقب نباشید و برای رمزگشایی منظورتان باید به افراد دیگر اعتماد کنید. مواردی وجود دارد که می‌توانید برای درک بیشتر خودتان، و به روشی که نیازهای عاطفی شما را برآورده کند، انجام دهید – یک برنده برای همه!

 

هر زمان که می‌خواهید چیزی را در زندگی به دست آورید، به خودتان کمک کنید تا بدانید چه می‌خواهید. این در مورد پیشنهادها نیز صدق می‌کند. دفعه بعدی که خود را در معرض مشاجره یا شکایت قرار دادید، ساکت و متوقف شوید و از خود بپرسید: «نیاز عاطفی برآورده‌نشده من در اینجا چیست؟»

 

غالباً، این امر در یک انگیزه اساسی انسانی ریشه خواهد داشت، مانند نیاز به احساس امنیت شما و عزیزانتان. به عنوان مثال، اگر همسری نسبت به تصمیم شوهرش برای خرید اسلحه گرم برای خانه خود تردید داشته باشد، ممکن است نگران این باشد که اگر یکی از بچه‌ها آن را بدست بگیرد، چه اتفاقی می‌افتد.

 

اگر چنین است، وی به جای اظهار خشم در مورد خطرناک بودن اسلحه، باید پیشنهادی را برای ابراز ترس ارائه دهد. از این طریق، زن و شوهر می‌توانند به جای درگیری در مورد حق داشتن اسلحه، نگرانی‌های طرف مقابل را برطرف و سازش پیدا کنند، مانند خرید یک قفل امنیتی برای دور نگه داشتن اسلحه از بچه‌ها.

 

نرم کردن یک پیشنهاد تا حد زیادی باعث خوش طعم شدن پیشنهاد می‌شود. یک بار، یکی از نویسندگان منتظر شام خوردن با خانواده‌اش بود، اما همسرش مشغول کار در زیرزمین بود. با تندی فریاد زد: «هی جولی». «کار رو تموم کن! الان وقت خانواده است!» قابل درک است که جولی احساس خشم و انتقاد کند. و او پاسخ دفاعی بدهد. او گفت: «من نمی‌تونم! من باید این کار را تموم کنم؛ بعد بیام برای شام!»

 

در عوض، او می‌توانست پیشنهاد خود را با مهربانی، «هی جولی، دلتنگت‌یم! بیا تا زودتر شام رو با هم بخوریم.» تصور کنید که پاسخ جولی چقدر مثبت می‌تواند باشد.

اگر پیشنهاد اولیه و پیشنهاد خود را به درستی دریافت کنید، به شما فرصت بیشتری برای ارتباط می‌دهد.

پیشنهاد اولیه که اولین زمان ارتباط احساسی بین دو نفر را آغاز می‌کند، کمی شبیه آغاز یک بازی دوستانه تنیس است. می‌توانید تصور کنید که آن‌ها سرویس و دروازه هستند. اگر هر کدام از بازیکنان ضربه اول را اشتباه بگیرند، بازی می‌تواند ناگهان متوقف شود. اما اگر آن‌ها موفق شوند، این اقدام تازه شروع شده است. درمان رابطه

 

برای درک بهتر این موضوع، بیایید کمی از طریق ارتباطات احساسی و عملی، بازی به بازی انجام دهیم. دو همکار، جیم و لیندا، در دفتر کار هستند. جیم می‌آید پشت میز لیندا و پیشنهاد اولیه خود را می‌دهد، و می‌پرسد، «خب برای ناهار چه برنامه‌ای دارین؟»

 

لیندا پاسخ می‌دهد که چیزی از خانه آورده و قرار نیست بیرون غذا بخورد. با درک معنی پنهان پیشنهاد، او به سمت غذای خود می‌رود و می‌پرسد: «می‌خواین با هم بخوریم؟»

 

جیم می‌گوید: «حتماً.» سپس او پیشنهاد را یک درجه بالاتر می‌برد: «من برم یه نوشیدنی از دستگاه بگیرم. شما چیزی می‌خواین؟»

 

لیندا پاسخ می‌دهد: «بله، یه کیک می‌خوام،» و یک بار دیگر به پیشنهاد جیم تمایل نشان می‌دهد.

 

«عالی!» جیم می‌گوید: «براتون می‌گیرم!»

 

توجه کنید که چگونه پاسخ‌های مثبت بر روی یکدیگر بنا شد و جیم و لیندا را به یکدیگر نزدیک کرد. حال، بیایید ببینیم چه اتفاقی می‌افتاد اگر در عوض، لیندا مخالف پیشنهاد اولیه جیم بشود.

 

جیم می‌پرسد: «خب برای ناهار چه برنامه‌ای دارین؟»

 

«ناهار؟! تو این دفتر؟ کی وقت داره؟» لیندا ضربه محکم و ناگهانی می‌زند، و همچنان به صفحه کامپیوتر خود خیره می‌شود و جیم بیچاره دست و پا می‌زند.

 

در این مرحله، جیم ممکن است یک بار دیگر پیشنهاد با هم خوردن ناهار را بدهد و لیندا ممکن است با یک جمله «بله، مطمئناً» پاسخ دهد. اما برای همه این اهداف، ارتباطات بین آن‌ها پایان یافته است – همانطور که هر فرصتی برای ارتباط وجود دارد. در همین حال، در جهانی موازی، نسخه‌های قبلی جیم و لیندا روی نیمکت پارک نشسته‌اند و به عکس‌های سگ او می‌خندند و رابطه برقرار می‌کنند.

 

ما قبلاً این مطلب را همین جا گفتیم، اما باز هم تکرار می‌کنیم: پیشنهادها محتوای زیادی بیش از آن چیزی که در ابتدا به چشم می‌آیند دارند. نحوه ایجاد و پاسخ به آن‌ها می‌تواند تفاوت زیادی در نحوه‌ی ایجاد روابط ایجاد کند.

برای پاسخ مثبت نیازی به پذیرش پیشنهادی با ارزش اسمی ندارید.

«اوه! اوه!»، ممکن است الان پیش خودتان فکر کنید: «آیا من باید هر دعوت ناهاری که از من می‌شود را باید بپذیرم؟ به نظر می‌رسد اگر من یک پیشنهاد را رد کنم، یا حتی نتوانم یکی را انتخاب کنم، به طور بالقوه به روابطم آسیب می‌رسانم و آدم‌ها را از خودم دور می‌کنم.»

 

نگران نباشید اوضاع به مراتب آسان‌تر از آن است. خوشبختانه، شما همچنان می‌توانید به پیشنهادهای افراد دیگر روی بیاورید و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید و در عین حال درخواست‌هایی را که نمی‌خواهید، نمی‌توانید یا صرفاً علاقه‌ای به پذیرش آن ندارید، رد کنید. همه چیز به نحوه‌ی پاسخ شما به پیشنهادها برمی‌گردد. درمان رابطه

 

بیایید به جیم و لیندا و برنامه‌های ناهارشان برگردیم. در این نسخه، معلوم شد که لیندا امروز واقعاً وقت کافی برای استراحت ندارد، بنابراین او نمی‌تواند پیشنهاد جیم را به ارزش اسمی – یعنی دعوت به صرف ناهار با هم در این روز خاص – بپذیرد.

 

اما این بدان معنا نیست که او نمی‌تواند پاسخ مثبت دهد و از پیشنهاد منصرف شود. «اوه، من واقعاً دوست دارم ناهار را با شما بخورم، اما من الان خیلی غرق کارم. اجازه می‌دین فردا با هم باشیم؟ یا بعد از وقت کار می‌توانیم یک قهوه بخوریم و به آن برسیم. ”

 

توجه کنید که لیندا حتی در حالی که این فرصت خاص را رد می کند چگونه تمایل خود برای ارتباط با جیم را تأیید می کند. او همچنین چندین راه جایگزین برای اتصال آنها ارائه می دهد. به عبارت دیگر ، وی به جای اینکه در استعاره را با رد صریح بین آنها ببندد ، آن را باز گذاشته و جیم را نزدیکتر صدا می کند.

 

جیم اکنون می تواند پیشنهاد خود را ادامه دهد ، با یکی از گزینه های او موافقت کند و بر اساس ابتکار اولیه خود ادامه دهد. به عنوان مثال ، او می تواند برای او چیزی برای خوردن بیاورد ، و به او فرصت بیشتری بدهد تا از طریق آن کوه کار به قدرت برسد.

 

همین درس برای هر پیشنهادی که از شما بخواهد کاری را انجام دهید که نمی توانید یا به سادگی نمی خواهید انجام دهید ، همین درس را شامل می شود. به جای اینکه نگران پذیرفتن ارزش آن باشید ، یا نه بگویید و به رابطه خود آسیب برسانید ، از این فرصت استفاده کنید تا شخص دیگر را از تمایل خود برای برقراری ارتباط مطمئن کنید.

 

بازی تنیس را از اوایل به یاد دارید؟ نه گفتن از این طریق به شما امکان می دهد آن توپ ارتباطی دوستانه را در هوا حفظ کنید و از طریق شبکه به جلو و عقب پرواز کنید.

الگوهای ما در پاسخ به پیشنهادهای افراد می‌تواند در بلندمدت تأثیر زیادی در روابط ما داشته باشد.

به آخرین تعاملات خود با افراد زندگی خود فکر کنید. آیا به پیشنهاد کسی تمایل داشتید، یا از آن دور شده‌اید یا مخالف آن بودید؟

 

پاسخ شما هرچه باشد، خواب بیش از حد آن را از دست ندهید. این که آیا شما به یک پیشنهاد مثبت یا منفی واکنش نشان می‌دهید، مبادله پیشنهادها به یک‌باره رابطه شما را نجات نخواهد داد یا از بین نمی‌برد. روابط با گذشت زمان و از طریق بسیاری از پیشنهادها و پیشنهاد پس از پیشنهاد، پدید آمده یا از بین می‌رود.

 

اما اقدامات شما جمع می‌شود، بنابراین اگرچه یک کلمه خشن آسیب زیادی نمی‌رساند، اما به سخت‌گیری عادت نکنید.

 

اگر رابطه با الگویی مشخص شود که یکی از اعضاء یا هر دو عضو به دیگری پاسخ منفی دهند، احتمالاً آن‌ها از هم دور می‌شوند. اگر الگوی رابطه مثبت باشد، تمایل به نزدیک شدن وجود دارد.

 

این الگوها به چند دلیل وجود دارند. اول، چرخش به سمت پیشنهادهای یکدیگر منجر به فرصت‌های بیشتری برای رابطه می‌شود، در حالی که رویگردانی یا مخالفت با آن‌ها برعکس جواب می‌دهد. همانطور که در داستان جیم و لیندا دیدیم، این تفاوت بین خوردن، یا نخوردن آن ناهار با همکارش را نشان می‌دهد. درمان رابطه

 

دوم، همانطور که پیشنهادها پیام‌های پنهانی را منتقل می‌کنند، پاسخ‌های ما نیز به آن‌ها پیام‌های مخفی ارسال می‌کند. اگر یک پیشنهاد را بپذیرید، به طور ضمنی می‌گویید، «من برای شما ارزش قائلم. من دوست دارم وقت خودم رو با شما بگذرونم.» اما اگر پیشنهادی را رد یا از آن منصرف شوید، به طور بالقوه پیام‌های ناخواسته‌ای مانند «من از شما قدردانی نمی‌کنم» یا «می‌خواهم به شما آسیب برسانم» ارسال می‌کنید.

 

وقتی این پیام‌ها را دوباره تکرار کنید. در نهایت الگویی خواهید داشت که به عنوان بازتابی از احساس شما در مورد آن‌ها در ذهن فرد فرو می‌رود. اگر مثبت باشد، آن‌ها حس خوبی را نسبت به شما احساس می‌کنند. که می‌تواند در هنگام بروز اختلافات به شما کمک کند. اما اگر این امر خصوصاً منفی باشد، ممکن است در نهایت احساس کنند شما از آنها متنفر هستید. و به طور کلی از ارائه پیشنهاد برای رابطه منصرف می‌شوند. آخرش چه فایده‌ای دارد؟

 

بنابراین جای تعجب نیست که الگویی از پیشنهادهای منفی پیش‌بینی‌کننده قوی برای مشکلات ازدواج است. طبق تحقیقات نویسندگان، در ازدواج‌هایی که به سمت طلاق پیش می‌رود. شوهران به طور حیرت‌انگیزی در ۸۲ درصد مواقع به پیشنهادهای همسرانشان برای ارتباط واکنش منفی نشان می‌دهند. در ازدواج‌های پایدار، این رقم فقط به ۱۹ درصد کاهش می‌یابد.

 

بنابراین، شما مجبور نیستید که همه چیز را به درستی مرتب کنید. اما بیشتر اوقات قطعاً هدفی است که ارزش هدف‌گذاری برای زندگی شما را دارد!

خلاصه نهایی

اگر ارتباطات دیگران با خود را تجزیه و تحلیل کنید، می‌بینید که آن‌ها اغلب پیشنهادهایی را برای رابطه ارائه می‌دهند. این پیشنهادها ممکن است به صورت مبهم باشد، یا ممکن است به عنوان شکایت یا انتقاد پنهان شود. بنابراین شما باید آن‌ها را به دقت تفسیر کنید. هر کاری که انجام می‌دهید. به یاد داشته باشید که انتخاب شما برای پذیرش پیشنهاد، دور شدن از آن یا مخالفت چیزی است که می‌تواند تأثیر زیادی در روابط شما داشته باشد.

مشق تغییر

منتظر نمانید

 

پیشنهادهای منفی و پاسخ‌های پیشنهادی ما با گذشت زمان روی هم جمع می‌شوند. اما برای اینکه توپ را به گل تبدیل کنید باید از جایی شروع کنید. آیا آن ناهار با همکارش به خودی خود منجر به دوستی مادام‌العمر خواهد شد؟ احتمالاً نه. اما می‌تواند اولین قدم تعیین‌کننده برای ایجاد یک رابطه عمیق و پایدار باشد. شهر رُم در یک روز ساخته نشد. اما بدون اولین آجر برای بنا کردن ساختمانی اصلاً ساخته نمی‌شد. بنابراین منتظر نمانید. همین امروز ارتباطات خود را شروع کنید!

 

شما می‌توانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.

 

[newsletter_signup_form id=1]

امتیاز به این مطلب

5/5 - (4 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
درمان رابطه
در باشگاه تغییردهندگان هارمونی+ باش!هارمونی‌پلاس
+