راهنمای عملی برای تعیین و دستیابی به اهداف
آماده، هدف، آتش! (کتابی که در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است) راهنمای گام به گام تعیین و دستیابی به اهداف شخصی و شغلی است. اگر میخواهید در زندگی به موفقیت بیشتری دست پیدا کنید اما مطمئن نیستید از کجا شروع کنید، این کتاب نقطهی شروع قابل دسترس است تا هنر تبدیل رؤیاها به واقعیت را یاد بگیرید.
اریک فیشر برگزارکننده برنامهی فراسوی فهرست کارها – پادکست اختصاصی برای کمک به مردم در زمینهی بهبود بهرهوری است. او به همراه جیم وودز، مربی بهرهوری، همچنین با کتاب تمرکز بیشتر او، وضوح بیشتری دارید؛ تصمیمات بهتری میگیرید و زندگی راحتتری را تجربه خواهید کرد.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ بیاموزید که چگونه امروز اهداف خود را تعیین و دستیابی به آن را آغاز کنید.
بیایید با آن روبرو شویم. بیشتر ما میتوانیم در تعیین و دستیابی به اهداف – چه در زندگی شخصی و چه شغلی – از كمك دیگران استفاده كنیم.
مطمئناً، همه نوع رؤیا را در ذهن خود تصور میکنیم. اما وقتی مبهم آرزو میکنید که مثلاً میخواهید کتاب بنویسید، کسبوکاری را راهاندازی کنید یا نحوهی نواختن گیتار را یاد بگیرید یک چیز است؛ و اینکه این ایده ذهنی را به یک هدف مشخص تبدیل کنید، یک برنامه واقعگرایانه برای دستیابی به آن بسازید و سپس آن را به یک واقعیت تبدیل کنید، چیزی دیگر.
بسیاری از ما حتی در رسیدن به نقطهی شروع این فرایند مشکل داریم، چه رسد به خط پایان. اما برای شروع هرگز دیر نیست – و با خواندن بخشهای مختلف این یادداشت، اولین قدم را برمیدارید!
در این خلاصهکتاب، یاد خواهید گرفت
- شلیک با اسلحه میتواند در مورد تعیین هدف به شما کمک کند؛
- چگونه یک هدف نه چندان هوشمند را به هدف هوشمند [SMART] تبدیل کنید؛ و
- چرا جیم کری برای خود چک ۱۰ میلیون دلاری نوشت.
برای تعیین و دستیابی به هدفی، باید خود را آماده کنید، یک هدف را نشانه بگیرید و به سمت آن شلیک کنید.
تصور کنید که اسلحهای دارید و در حال انجام تمرین نشانهگیری هستید. چگونه مطمئن میشوید که تیر به سیبل مقابل برخورد میکند؟
خُب، شما فقط اسلحهی خود را در دست نمیگیرید، ماشه را نمیچکانید، تیر را شلیک نمیکنید و شانس خود را امتحان نمیکنید. ابتدا آماده میشوید – اسلحه را در جهت درست نشانه میروید. سپس، نشانه میگیرید – هدف خود را دقیق میکنید. سرانجام، آتش! و ماشه را میکشید و تیر خود را پرتاب میکنید. یک فرایند سه مرحلهای است که با آغاز، وسط و پایان انجام میشود.
اکنون، شاید شما علاقهای نداشته باشید تا به یک تیرانداز تیزبین تبدیل شوید – اما همان سه مرحله تقریباً در مورد هر کاری که میخواهید در زندگی انجام دهید، صدق میکند.
البته زندگی معمولاً دشوارتر از شلیک تیر به سمت سیبل مقابل است. به طور کلی، شما یک هدف واحد از پیش تعریفشده و یک سیبل بزرگ و قرمز مستقیم در مقابل خود ندارید. در عوض، شما بسیاری از حوزههای مختلف زندگی را دارید که همزمان از چند جهت شما را احاطه کردهاند: خانواده، دوستان، شغل، سلامتی و غیره.
همهی این حوزهها مهم و حیاتی هستند، اما شما نمیتوانید همهی حوزهها را به یک باره هدف بگیرید و شلیک کنید. اگر میخواهید برای تعیین هدف آماده شوید، باید یک حوزه را برای شروع انتخاب کنید.
بگذارید بگوییم شما به سلامتی خود بسنده میکنید. خُب، این امر باعث کاهش ابهام میشود، اما هنوز هم این حوزه کاملاً وسیع و گسترده است – شامل همه چیز از وزن شما تا کیفیت خواب شما میشود. حالا شما باید فقط روی یک چیز تمرکز کنید، آن را به عنوان هدف خود انتخاب کنید و متمرکز شوید. این به معنای یافتن یک هدف مشخص و ارائه یک برنامهی منطقی برای دستیابی به آن است.
به عنوان مثال، شاید شما تصمیم بگیرید که به باشگاه بدنسازی بروید. حالا شما یک هدف برای خود انتخاب کردهاید – سرانجام، زمان شلیک و آتش است! چطور؟ با عملی کردن برنامهی خود، پایبند بودن به آن و دیدن نتیجه. برای بازگشت به استعارهی تمرین هدف، باید «کمربند خود را محکم» ببندید و به وظیفهای که در پیش رو دارید متعهد شوید – در واقع به باشگاه بروید و به طور منظم تمرین کنید.
البته گفتن همهی اینها آسانتر از انجام است – اما نگران نباشید. ما در شرف شکستن مرحله به مرحلهی این سد آهنین هستیم.
با تأمل بر جایی که در زندگی هستید و اینکه به چه میزان اوقات فراغت در اختیار دارید، برای تعیین هدف آماده شوید.
یکی از بزرگترین مزایای تعیین هدف این است که به شما احساس جهت میدهد. بدون هدف، شما مانند یک کشتی هستید که به اقیانوس میرود و امیدوار است که به طور تصادفی به ساحل مطلوب برسد. با یک هدف، شما دقیقاً میدانید که میخواهید کجا بروید – میتوانید مسیر خود را مشخص کنید، مقدمات خود را تهیه کنید و متناسب با آن بادبان خود را تنظیم کنید.
اما فقط کافی نیست که بدانید کجا میخواهید بروید. شما همچنین باید بدانید که در حال حاضر کجا هستید. از این گذشته، برای رسیدن از نقطه الف به نقطه ب، باید درک کنید که هر دو نقطه نسبت به یکدیگر کجا هستند. به این ترتیب، شما همچنین میتوانید تشخیص دهید که آیا توانایی پوشش فاصلهی بین دو نقطه را دارید یا خیر.
خوب است که فکر میکنید میتوانید هر کاری انجام دهید، اگر فقط به اندازه کافی تلاش کرده باشید. اما بیایید واقعبین باشیم. شما در روز فقط ساعتهای مشخصی را در اختیار دارید و بیشتر آنها از قبل با مسئولیتهایی پر شدهاند. اما بسته به جایی که در زندگی هستید، کم و بیش وقت آزاد خواهید داشت؛ که تعیین میکند در حال حاضر چه هدفی را میتوانید محقق کنید.
به عنوان مثال، اگر در دانشگاه هستید، بسیار متفاوت از پدر یا مادر شاغل با دو فرزند هستید. بنابراین، در مورد تعیین و دستیابی به اهداف نیز ظرفیتها و نیازهای بسیار متفاوتی دارید. یک دانشجوی دانشگاه ممکن است وقت و انرژی لازم را برای بیدار ماندن تا ساعت ۳:۰۰ بامداد در یک پروژه جانبی داشته باشد. اما والدین خسته احتمالاً نمیتوانند این کار را انجام دهند. ممکن است مجبور شوند قبل از رفتن به سر کار، سحر بیدار شوند تا از بچههایش مراقبت کند.
بسته به جایی که در زندگی هستید، بعضی از اهداف ممکن است به راحتی دور از دسترس باشند. اگر نوزاد تازه متولد شده دارید، اکنون بهترین زمان برای شروع کار نیست. اما مشکلی نیست شما در حال حاضر اولویتهای بیشتری دارید و در آینده وقت بیشتری برای اختصاص دادن به یک کارآفرینی خواهید داشت.
در حال حاضر، فقط اطمینان حاصل کنید که درک درستی از مدت زمان در دسترس دارید. این امر به شما امکان میدهد هدفی واقعبینانه متناسب با نیازها و برنامهی فعلی خود تعیین کنید.
در اولویتهای خود تأمل کنید تا شروع به محدود کردن هدف کنید.
بسیار خُب، بیایید بگوییم شما در مورد جایی که در حال حاضر در زندگی هستید تأمل کردهاید، اما هنوز مطمئن نیستید که باید چه هدفی را برای خود تعیین کنید. کارهای مختلفی وجود دارد که میخواهید انجام دهید، در زمینههای مختلف. حساب پسانداز شما طی سالها به سختی رشد کرده است. گیتار شما در گوشهی اتاق گرد و غبار گرفته است. خیلی چیزها در سر دارید، و وقت اندک! شما مطمئن نیستید که از کجا آغاز کنید.
این جملات به نظر آشنا میآیند؟ تا حدی یا درجهای، وضعیت بیشتر ما را توصیف میکند، بنابراین نگران نباشید – شما در جای خوبی هستید. همیشه مشخص نیست که اولویتهای شما کجاست، اما موارد سادهای وجود دارد که میتوانید برای شفافیت بیشتر خود انجام دهید.
اهداف شما باید نشاندهنده اولویتهای شما در زندگی باشد. اما اولویتهای شما چیست؟ این میتواند به نشستن و نوشتن فهرستی از آنها کمک کند. به عنوان مثال، فهرست یک نفر ممکن است «معنویت» در بالا باشد، و پس از آن «شریک زندگی، فرزندان، امور مالی، سلامتی، شغل و سرگرمیها» قرار بگیرد.
به اندازه کافی ساده – اما در اینجا قسمت مشکل وجود دارد. احتمال این وجود دارد که بین آنچه شما فکر میکنید اولویتهای شما و آنچه که در عمل هستند، ارتباطی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، ممکن است بگویید معنویت مهمترین اولویت شماست، اما بیشتر اوقات فراغت خود را به تماشای تلویزیون میگذرانید. این درمورد اینکه اولویتهای شما واقعاً کجاست چیست؟
چند دقیقه وقت بگذارید و به این فکر کنید که وقت خود را چگونه میگذرانید. سپس بررسی کنید که چگونه با فهرست اولویتهای شما تطابق دارد. برای پیشبرد این مسئله، به دنبال پنج دوست، اعضای خانواده یا همکارانی که به عقاید آنها اعتماد دارید، بگردید و از آنها بپرسید که فکر میکنند سه اولویت اصلی شما چیست. این میتواند یک تمرین مفید باشد زیرا ممکن است درک شما از چگونگی اولویتبندی زمان و توجه شما منحرف شده باشد. افزودن برخی دیدگاههای بیرونی در ترکیب، میتواند دوز مفیدی از عینیت را برای شما فراهم کند.
فهرستهای دیگران را با فهرست خود مقایسه کنید. آیا در آن الگوهایی میبینید؟ شاید همه افراد سرگرمیهای شما را ذکر کرده باشند، اما هیچ کس رابطهی شما و همسرتان را ذکر نکرده است. در آن صورت، ممکن است اولویت شما در این رابطه باشد زیرا رابطهای است که بیشتر از آن غفلت میکنید.
فقط همین حالا یادداشت کنید. در این مرحله، شما هنوز در مرحلهی آمادهسازی هستید، بنابراین هنوز مجبور نیستید به کاری متعهد شوید. با پایان تمرین بعدی، آماده هدفگیری خواهید بود.
«چرخ زندگی» خود را ارزیابی کنید تا درک بهتری از تمرکز خود پیدا کنید.
یک دایره بکشید.
حالا، آن دایره را به هفت قسمت تقسیم کنید، مانند یک نمودار پای. هر بخش را با یک کلمه از فهرست زیر برچسبگذاری کنید: مالی، معنوی، اجتماعی، فکری، خانوادگی، شغلی و بهداشت.
اینها حوزههای مختلف زندگی شما هستند. آنها را کنار هم قرار دهید، و اکنون «چرخ زندگی» خود را دارید. در یک دنیای ایدهآل، ما همیشه باید به طور همزمان به هر هفت قسمت چرخ خود توجه یکسانی داشته باشیم. اما به احتمال زیاد، در حال حاضر چرخ شما از تعادل خارج شده است. غصه نخورید. این تمرین در مورد شناسایی مواردی است که مورد غفلت قرار گرفته و همچنین نحوه ترمیم تعادل است.
با هفت بخش قابل تأمل، ما در نهایت از یک یا چند حوزه در زندگی خود غافل میشویم. عدم تعادل یکی باعث میشود که تمام چرخ از چرخهی زندگی خارج شود زیرا همه مناطق به هم پیوستهاند. بهداشت را به عنوان نمونه در نظر بگیرید. با غفلت از سلامتی خود، ممکن است بیش از حد احساس تمرکز در مطالعه کنید، که بر زندگی فکری شما نیز تأثیر میگذارد.
برای درک بهتر جایی که باید تعیین کنید، هفت ناحیه چرخ خود را ارزیابی کنید، میزان رضایت خود را برای هر یک در مقیاس ۱ تا ۱۰ ارزیابی کنید. سپس در مورد دلیل انتخاب هر یک از نمرات، یادداشتی را بنویسید. نیازی به جزئیات بیشتر ندارید. با داشتن نمره ۲ برای سلامتی، ممکن است فقط بنویسید: «خوردن غذای بیارزش و ورزش نکردن».
بعد، دو حوزه را با کمترین نمره در نظر بگیرید و بنویسید که چه چیزی این اعداد را به ۱۰ میرساند. دوباره، با رتبه ۲ برای سلامتی، ممکن است بنویسید، «لاغر شوید، کلسترول پایین بیاورید و انرژی بگیرید» به یاد داشته باشید، نیازی به تهیهی یادداشت مفصل و طولانی نیست – شما فقط سعی دارید افکار خود را با زبانی ساده و مختصر بیان کنید.
در آخر، به دنبال هرگونه همپوشانی بین دو حوزه با کمترین امتیاز باشید. شاید شما برای گذراندن وقت با کیفیت بیشتر با شریک زندگی خود، یک یادداشت به زندگی خانوادگی خود ۳ امتیاز دادهاید. در این صورت، داشتن انرژی بیشتر با بهبود سلامتی میتواند به زندگی خانوادگی شما نیز کمک کند. از این گذشته، هنگامی که از محل کار به خانه میروید، کمتر مستعد هستید تا در مقابل تلویزیون بنشینید.
بهبود در یک زمینه میتواند یک اثر مواج مثبت در سایر حوزهها ایجاد کند، بنابراین به این فکر کنید که کجا میتوانید وقت و انرژی خود را متمرکز کنید تا بیشترین تأثیر کلی را روی چرخ زندگیتان داشته باشید.
تعیین هدف باید هوشمند باشد – هدفی خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و با محدودیت زمانی.
اکنون شما تقریباً آماده هدفگیری هستید. اما لازم است تا تکبیت آخر تأمل را نیز انجام دهیم. یادداشتهای خود را در مورد اولویتها و چرخ زندگی مرور کنید. آیا چیزی به عنوان هدف اصلی برجسته است؟
اگر نه، مشکلی نیست. کمی وقت بگذارید ببینید آیا در ۴۸ ساعت آینده چیزی به ذهنتان خطور میکند. و اگر وقت تمام شد و هنوز چیزی به ذهنتان نرسیده است، مشکلی نیست. شما میتوانید به عنوان یک گزینهی جایگزین بر سلامتی خود تمرکز کنید. به هر حال، این چیزی است که شما همیشه میتوانید روی آن کار کنید و به شما در سایر زمینههای زندگی نیز انرژی میبخشد.
در هر صورت، روی هر چیزی که تصمیم بگیرید تمرکز کنید، بالاخره زمان تعیین هدف فرا رسیده است. و نه فقط هر هدفی، بلکه یک هدف هوشمندانه.
بیایید بگوییم شما تصمیم گرفتید روی سلامتی خود تمرکز کنید. خُب، اگر فقط بگویید میخواهید «کمی وزن کم کنید»، این کاملاً مبهم است. در عوض، یک هدف دقیق این خواهد بود: «من در طول ۹۰ روز با سه بار تمرین در طول روز ۱۰ پوند وزن کم میکنم».
توجه کنید که این خاصیت هوشمندسازی است – فقط «کمی وزن کم کردن» نیست بلکه ۱۰ پوند وزن است که میخواهید کم کنید. این یک هدف قابل اندازهگیری است. میتوانید میزان پوندهایی را که نسبت به آن از دست میدهید (یا از دست نمیدهید) پیگیری کنید.
همچنین قابل دستیابی است. شما در حال تنظیم میزان مناسبی از وزن برای کاهش وزن در یک بازهی زمانی واقعی هستید. اگر اینگونه هدفگذاری کنید، شما هدف خود را مقید کردهاید. در طول استراحت روزانهی خود مهلت ۹۰ روزه و برنامهی سه بار در هفته به خود اختصاص دادهاید.
در مورد ارتباط هدف، این بستگی به چگونگی قرار گرفتن آن در اولویتها و چرخ زندگی شما دارد. شما باید با مشاهده یادداشتهای خود از تمرین بخش قبلی، این موضوع را ببینید. فقط مطمئن شوید که هدف شما چیزی است که در واقع برای شما مهم است.
سرانجام، لحظهای وقت بگذارید و هدف خود را یادداشت کنید. مطالعهی محققان دانشگاه دومنیکن نشان داد که افرادی که اهداف خود را نوشتند ۶۱ درصد موفقیت داشتند، در حالی که برای افرادی که این کار را نکردند ۴۱ درصد بود. بنابراین با نوشتن هدف خود، به خود امتیاز دهید!
با یادآوری دلایلی که هدف خود را دنبال میکنید و همچنین تجسم موفقیت خود انگیزهی خود را حفظ کنید.
خُب، حالا شما آماده هستید، و هدف را مشخص کردهاید. فقط یک کار برای انجام باقی مانده است: آتش!
این لحظهی واقعی است – بخشی از فرایند که در نهایت شما دست به کار میشوید و خود را برای رسیدن به هدفتان آماده میکنید. برای رسیدن به خط پایان، سختکوشی و پشتکار لازم است. در اینجا هیچ میانبری وجود ندارد. اما مواردی وجود دارد که میتوانید برای افزایش شانس موفقیت خود انجام دهید.
یکی از مهمترین موارد این است که انگیزهی خود را حفظ کنید. از دست دادن انگیزه در هنگام مواجه شدن با مشکلات، حواسپرتیها و عقبنشینیها بسیار آسان است. بنابراین چگونه میتوانید جلوی این اتفاق را بگیرید؟
به خاطر سپردن آنچه که در وهلهی اول انگیزه شما است، کلید حفظ انگیزه است. چرا میخواهید به هدف خود برسید؟ هرچه جواب بیشتری بیاورید، دلایل بیشتری برای ادامهی کار در هنگام سخت شدن مشکلات در جیب خود خواهید داشت.
با این اوصاف، سعی کنید نه یک یا دو دلیل، بلکه هفت دلیل ارائه کنید که چرا میخواهید هدف خود را به انجام برسانید. و مثل همیشه، فقط به آن فکر نکنید – آن را بنویسید! هر دلیل را به عنوان یک جملهی جداگانه ذکر کنید. به عنوان مثال، «من برای تأمین مالی خانوادهام کسبوکاری را شروع میکنم» و «برای کمک به مشتریان خود کسبوکاری را شروع میکنم». این فهرست را در جایی برجسته قرار دهید تا بتوانید هر زمان که نیاز به تقویت انگیزه دارید به آن نگاه کنید.
آیا به تقویت بیشتری نیاز دارید؟ موفقیت خود را تجسم کنید. بنابراین، اگر هدف شما نوشتن یک رمان است، به یک کتابفروشی بروید و از قفسهای که میخواهید روزی در آن رمان شما قرار بگیرد عکس بگیرید. چرا؟ زیرا ذهن انسان بسیار دیداری است. هرچه بیشتر هدف خود را ببینید، ضمیر ناخودآگاه شما احتمال بیشتری را باور خواهد کرد و انگیزهی شما برای رسیدن به هدف آن بیشتر خواهد شد.
بازیگر جیم کری این کار را زمانی انجام داد که کار خود را در هالیوود آغاز میکرد، یعنی در دههی ۱۹۸۰، وی برای «خدمات ارائه شده در بازیگری» ۱۰ میلیون دلار چک برای خود نوشت. او تاریخ چک را برای عید شکرگذاری، ۱۹۹۵ گذاشت. قبل از عید شکرگذاری همان سال – او اخباری دریافت کرد که برای بازی در فیلم احمق و احمقتر [Dumb and Dumber] یک دستمزد بزرگ دریافت میکند.
مبلغ چک؟ ۱۰ میلیون دلار
با ایجاد فهرست کارها و ایجاد روال معمول برای برآوردهسازی آن، هدف خود را نظارت و پیگیری کنید.
تصور کنید نویسندهای هستید که میخواهید کتاب بنویسید. شما کامپیوتر خود را باز میکنید تا شاهکار خود را بنویسید – فقط با یک صفحه کاملاً خالی روبرو میشوید. حالا چی؟
احتمالاً احساس خستگی میکنید. اینکه میخواهید از ضفحه خالی با هیچ جمله و کلمهای به یک نسخهی کامل و ۴۰۰ صفحهای بروید، میتواند یک کار ناممکن باشد.
احساسات مشابه میتواند مانع انجام هر هدفی شود. پس از همه، اگر مدیریت کار بسیار بزرگ و پیچیدهای به نظر میرسد، چرا سعی و تلاش دارید؟ حالا شما آمادهاید که حتی قبل از شروع کار تسلیم شوید!
چگونه میتوانید جلوی این اتفاق را بگیرید؟
برای شروع، با تقسیم وظیفهی کلی خود به یک سری وظایف فرعی کوچکتر، یک فهرست کار ایجاد کنید. نویسندهای که کتاب مینویسد فهرستی مانند فهرست زیر دارد: ایدهای برای کتاب پیدا کنید. طرح کلی بنویسید. پیشنویس اولیه ایجاد کنید. پیشنویس اولیه را اصلاح کنید – و موارد دیگر.
اگر به کمک احتیاج دارید، به انتهای کار نگاهی بیندازید. اگر مرحلهی آخر نوشتن کتاب، فروش کتاب شما باشد، مرحلهی قبل ممکن است ایجاد یک کمپین بازاریابی باشد.
در مرحلهی بعد، فهرست تقسیم کارها را با تقسیم هر وظیفهی فرعی به یک سری زیرکارهای فرعی اصلاح کنید. از خود بپرسید، «با توجه به برنامهی من، حداقل میزان کاری که میتوانم هر روز انجام دهم چقدر است تا احساس کنم کاری را انجام دادهام و شتاب خود را حفظ میکنم؟»
به عنوان مثال، شاید هر فصل از کتاب شما از یک سری بخشهای کوتاه تشکیل شده است و شما وقت دارید که روزانه سه بخش بنویسید. با این کار میتوانید فعالیتهایی را که قرار است هر روز تکمیل کنید، فهرست کنید.
پس از تکمیل فهرست کارهای خود، یک نقشهی راه روزانه برای دستیابی به هدف خود ترسیم کنید. حالا شما فقط باید به آن نقشه پایبند باشید. ایجاد یک روال کار به شما کمک میکند تا در مسیر خود باشید. یک روال صبحگاهی ممکن است به این ترتیب پیش رود: از خواب بیدار شوید، صبحانه بخورید، ۱۵ دقیقه بخوانید، یک ساعت بنویسید و بعد دوش بگیرید.
اما اگر نقشهی راه شما مناسب نیست، به آن پایبند نباشید. بخاطر بسپارید، همیشه میتوانید هنگام راه رفتن فهرست کارهای خود را دوباره اصلاح کنید. اگر معلوم شود که نمیتوانید روزانه سه بخش را به مدت زمانی که برنامهریزی کردهاید بنویسید، میتوانید روزانه به دو بخش تقسیم کنید. هدف این است که به سادگی میزان کارهایی را پیدا کنید که برای شما قابل کنترل است. اگر این کار به آزمون و خطا نیاز دارد، اشکالی ندارد.
وقتی احساس دلسردی میکنید از دوستان، خانواده و همکاران خود کمک بخواهید.
در حالی که هدف خود را دنبال میکنید، در این راه با ناکامیها و چالشهایی روبرو خواهید شد. در نهایت، این یک چیز خوب است زیرا غلبه بر آنها به رشد شما کمک میکند. اما همچنین میتواند خطرناک باشد زیرا میتواند احساس تسلیم شدن را در شما ایجاد کند.
برای ادامه کار، حفظ روحیه مهم است. به موارد متقاطع موجود در فهرست کارهای خود نگاه کنید و پیشرفتی را که قبلاً داشتهاید جشن بگیرید. نقاط قوت خود را بخاطر بسپارید و سعی کنید مثبت باشید. کمی استراحت کنید و یک فیلم الهامبخش تماشا کنید، به موسیقی خوشبینانه گوش دهید یا به پیادهروی بروید.
اینها همه کارهایی است که میتوانید به تنهایی انجام دهید. اما وقتی کار واقعاً سخت میشود، هیچ چیزی بیشتر از ارتباط با دیگران به شما کمک نمیکند.
هنگامی که احساس میکنید به بنبست رسیدهاید، یک تماس تلفنی یا گفتوگوی رو در رو با یک دوست میتواند به شما در حل یک مشکل کمک کند. اما منتظر سیاهترین ساعت خود نباشید تا به دنبال کمک باشید. یک شبکهی پشتیبانی ایجاد کنید که بتواند شما را در طول سفر حفظ کند. در حالت ایدهآل، باید از سه سطح تشکیل شود.
سطح ۱ شخصی است که میتوانید برای حمایت روزمره بیشتر از همه به او تکیه کنید، مانند یک شریک زندگی، بهترین دوست یا والدین. به عنوان مثال، اگر فرزند دارید، ممکن است شریک زندگی شما هر روز آنها را به مدت یک ساعت به زمین بازی ببرد تا بتوانید روی هدف خود تمرکز کنید.
سطح ۲ دوستانی هستند که میتوانند دوزهای کمتری از پشتیبانی را به شما بدهند. میتوانید هر دو روز از یک دوست بخواهید که برای شما پیام کوتاه ارسال کند. دوست دیگری میتواند هفتهای یک بار برای تشویق و بررسی پیشرفت شما با شما تماس بگیرد.
سرانجام، سطح ۳ گروهی از افراد است که هدفی مشابه شما را دنبال میکنند. اگر نویسنده هستید، میتوانید به یک گروه نویسنده بپیوندید – یا خودتان یک گروه ایجاد کنید. لازم نیست یک تعهد بزرگ زمانی باشد. شاید شما فقط یک بار در ماه ملاقات کنید، حضوری یا از طریق چت ویدیویی. با به اشتراک گذاشتن سفر خود با همسفران، میتوانید از تجربیات یکدیگر بیاموزید، در مورد مصیبتهای یکدیگر کمی صحبت کنید و پیروزیهای یکدیگر را جشن بگیرید.
به یاد داشته باشید: هیچ زن و مردی تنها نیستند و شما مجبور نیستید که به تنهایی به سفر خود ادامه دهید.
خلاصه نهایی
مشق تغییر
ساده باش!
از وسوسهی پیگیری همزمان چند هدف جلوگیری کنید. شما زمان و انرژی محدودی دارید و اگر بخواهید «چند وظیفهای» عمل کنید، خود را بسیار ضعیف میکنید. داشتن اهداف دیگری برای دنبال کردن بسیار خوب است – فعلاً آنها را فقط روی میز قرار دهید. بعد از اتمام هدفی که در حال حاضر روی آن کار میکنید، میتوانید دوباره بعداً به آنها برگردید. هدفهای شما یکی پس از دیگری محقق میشوند، به این معنی است که در نهایت همه آنها را به پایان خواهید رساند. اگر بخواهید همه کارها را همزمان انجام دهید، به طور بالقوه هیچ کاری نخواهید کرد.
شما می توانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.