1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. بازآفرینی زندگی شما

بازآفرینی زندگی شما

بازآفرینی زندگی

بازآفرینی زندگی شما

5/5 - (2 امتیاز)

برنامه موفقیت‌آمیز برای پایان دادن به رفتار منفی … و احساس عالی دوباره

بازآفرینی زندگی شما (۱۹۹۴) راهنمای چگونگی ترک عادت‌های منفی و بهبود زندگی است. با شناسایی موانع کلیدی رشد – یا «تله‌های زندگی» – و ارائه راه‌هایی برای غلبه بر آنها، شما را به سمت رشد فردی و شادی پایدار هدایت می‌کند.

 

دکتر جفری ای. یانگ یک روانشناس آمریکایی‌ست که پیشگام مدل طرح‌واره‌درمانی است. او نویسنده چندین کتاب در زمینه طرح‌واره‌درمانی و هم‌چنین درمان شناختی رفتاری‌ست.

دکتر جنت اس. کلوسکو یک روانشناس بالینی‌ست که رفتاردرمانی شناختی و طرح‌واره‌درمانی را انجام می‌دهد. او مدیر مرکز شناخت درمانی لانگ آیلند، نیویورک است.

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ رفتارهای مضری که شما را عقب نگه می‌دارد را تغییر دهید

آیا احساس می‌کنید در همان الگوی منفی گیر کرده‌اید؟ آیا چرخشی از انتخاب‌های بد و احساسات خشمگین از دوران کودکی شما را دنبال کرده است؟ اگر چنین است، ممکن است در دام زندگی گرفتار شوید.

 

یکی از نویسندگان، جفری یانگ، در سال‌های اولیه خود به عنوان یک درمانگر شناختی مکاشفه‌ای داشت. او به بسیاری از بیمارانش کمک می‌کرد تا رفتارهایشان را تغییر دهند و به افراد شادتر و سالم‌تری تبدیل شوند. اما تعداد بیمارانی هم داشت که بهبود نمی‌یافتند.

 

او متوجه یک موضوع مشترک در بین کسانی شد که بهبود نمی‌یافتند، و آن زمان بود که رعد و برق اصابت کرد. این بیماران همگی گرفتار الگوهای تکراری خود تخریبی بودند که با نوعی آسیب دوران کودکی شروع شد. آنها در تله‌های نجات گرفتار شدند.

 

در این خلاصه‌کتاب، همه چیز را در مورد ۱۱ تله کلیدی زندگی خواهید آموخت که ممکن است به عنوان فردی با آنها مواجه شویم. و هم‌چنین انواع غفلت‌های دوران کودکی که منجر به آنها می‌شود. اما مهم‌تر از همه، شما یاد خواهید گرفت که چگونه در هفت مرحله عملی از این تله‌های زندگی فرار کنید.

 

بالا رفتن از تله نجات دشوار است. این خلاصه‌کتاب ممکن است اطلاعات کافی برای فرار از تله زندگی به شما ارائه دهد. اما ممکن است متوجه شوید که می‌خواهید توضیحات و نمونه‌های جامعی را داشته باشید که فقط در کتاب یافت می‌شوند. یا ممکن است احساس کنید که باید شخصاً به یک درمانگر مراجعه کنید تا با خیال راحت از تله زندگی خود خارج شوید.

 

با این اوصاف، بیایید دست به کار شویم!

میشل رهاشده

پدر میشل در دو سالگی او را ترک کرد. مادرش ماند، اما او الکلی بود. گاهی اوقات مادر برای روزها از هوش می‌رفت، مشروب می‌نوشید و میشل در وحشتی نگران‌کننده رها می‌شد. حتی وقتی مادر خانه بود، مشروب می‌نوشید و حضور نداشت – مادر نمی‌شد.

 

اکنون، میشل با قرار ملاقات با توماس، محیط کودکی خود را بازسازی کرده است. او ۳۱ ساله‌ست و می‌خواهد ازدواج کند، اما او به طور کامل متعهد نمی‌شود، اگرچه آنها ۱۰ سال‌ست که با هم رابطه دارند. آنها سه بار از هم جدا شده‌اند و هر بار که توماس می‌رود، میشل با طوفانی از احساسات فلج‌کننده روبرو می‌شود. این ترس وحشتناک وجود دارد که این جدایی واقعی است و او هرگز برنمی‌گردد. اندوه بسیار سنگینی که میشل احساس می‌کند نمی‌تواند حرکت کند. عصبانیت آنقدر داغ است که می‌خواهد هر چیزی را بشکند. و هنگامی‌که میشل و توماس با هم هستند، او در ترس دائمی زندگی می‌کند که او دوباره و برای همیشه ترک خواهد کرد.

 

میشل در اولین تله از ۱۱ تله ما گیر کرده است: تله نجات از رهایی.

 

تله‌های زندگی زمانی شروع به شکل‌گیری می‌کنند که در دوران کودکی خانواده‌ها یا همسالان‌مان کاری با ما انجام می‌دهند. شاید ما را مورد انتقاد قرار دادند، محروم کردند، مورد آزار و اذیت قرار دادند یا در مورد میشل توسط والدینمان رها شدند. شاید خانواده‌های ما بیش از حد محافظه‌کار یا زیاده‌روی می‌کردند و این بر ما تأثیر منفی گذاشته‌ست. یا شاید در مدرسه طرد شدیم یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتیم.

 

هنگامی‌که در بزرگسالی محیط آسیب‌رسان دوران کودکی خود را بازسازی می‌کنیم، تله زندگی خود را می‌سازیم. در مورد میشل، او توسط والدینش رها شد، و با وجود اینکه در آن زمان صدمه دیده بود و اکنون می‌داند که چقدر مضر است، او هنوز وضعیت را با توماس بازسازی می‌کند که احساس می‌کند هر لحظه ممکن است او را رها کند.

 

تله‌های زندگی بر زندگی ما تسلط دارند و نحوه اندیشه، احساس و عمل ما را کنترل می‌کنند. آنها منجر به رفتارهای خود تخریبی می‌شوند. آنها احساسات بسیار زیادی مانند خشم، اضطراب، ترس و غم را تحریک می‌کنند. تغییر آنها بسیار دشوار است زیرا در وجود ما ریشه دوانده‌اند. تله زندگی میشل آنقدر ریشه دارد که با توماس شیمی قدرتمندی را احساس می‌کند، جاذبه‌ای آنقدر قوی که او را در دام نگه می‌دارد.

 

اما تغییر ممکن است.

 

اولین قدم برای فرار از تله زندگی، نامگذاری آن است. در بخش بعدی، ۱۱ تله زندگی و تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی را شرح خواهیم داد که معمولاً منجر به هر یک می‌شود. همانطورکه ما فهرست را مرور می‌کنیم، به خاطر داشته باشید که ممکن است فقط یک تله زندگی داشته باشید. اما معمولاً چندین مورد از آنها به طور همزمان شما را زمین‌گیر می‌کنند. ممکن است یکی از تله‌های زندگی غالب باشد، اما بقیه همچنان معلق هستند و باعث آسیب می‌شوند.

شش نیاز، یازده تله زندگی

کودکان شش نیاز اصلی دارند: ایمنی، ارتباط با دیگران، خودمختاری، عزت نفس، ابراز وجود و محدودیت‌های واقع‌بینانه. وقتی این نیازها برآورده شد، ما تبدیل به بزرگسالان بالغی می‌شویم که به‌خوبی تعدیل شده‌اند. وقتی این نیازها برآورده نمی‌شوند، ما می‌توانیم تله‌های زندگی را توسعه دهیم که ما را برای همیشه از مسیر زندگی خارج می‌کند.

 

اگر در دوران کودکی ما کمبود ایمنی و امنیت اولیه وجود داشته باشد، می‌توانیم مانند میشل در دام زندگی رهاشده بیفتیم. یا تله زندگی بی‌اعتمادی و سوءاستفاده، که این انتظارست که مردم با دروغ گفتن، تحقیر، آسیب رساندن یا سوء استفاده از ما به نحوی به ما صدمه بزنند. ما که در این تله زندگی گیر افناده‌ایم، از تمام روابط نزدیک خودداری می‌کنیم. زیرا می‌ترسیم کسی که دوستش داریم به ما خیانت کند.

 

همه ما به عشق، احترام و درک خانواده و همسالان‌مان نیاز داریم تا ارتباط واقعی با دیگران را احساس کنیم. وقتی در کودکی به هم متصل نمی‌شویم، دو تله زندگی که می‌توانیم ایجاد کنیم، تله زندگی محرومیت عاطفی و تله زندگی طرد اجتماعی هستند. اگر احساس می‌کنید که هیچ کس واقعاً به شما اهمیت نمی‌دهد و نیازتان به عشق هرگز برآورده نمی‌شود، احتمالاً عشق کافی از خانواده‌تان دریافت نکرده‌اید. و در تله زندگی محرومیت عاطفی گیر افتاده‌اید. اگر احساس می‌کنید متفاوت و منزوی از بقیه دنیا هستید، و همسالان دوران کودکی‌تان از شما دوری می‌کردند، به احتمال زیاد در دام زندگی محرومیت اجتماعی هستید. افرادی که در این تله‌ها گیر کرده‌اند، قبل از توسعه روابط، خرابکاری می‌کنند.

 

اکنون، برخی از والدین آنقدر بیش از حد محافظت می‌کنند، یا آنقدر درگیر زندگی فرزندانشان هستند که فرزندان هرگز احساس خودمختاری را در خود پرورش نمی‌دهند و در دام زندگی وابستگی یا زندگی آسیب‌پذیری فرو می‌روند. زمانی که احساس می‌کنید به پشتیبانی ۲۴ ساعته نیاز دارید، یا نمی‌توانید به تنهایی از پس کارهای اساسی زندگی برآیید، در دام وابستگی گرفتار شده‌اید. اگر دائماً در ترس از اینکه بدترین اتفاق می‌افتد زندگی می‌کنید، مهم نیست که بدترین آن چقدر غیرواقعی باشد، پس این تله آسیب‌پذیری است که شما را در خانه خودتان نگه می‌دارد.

 

وقتی بیش از حد مورد انتقاد خانواده یا دوستانمان قرار می‌گیریم، به سختی می‌توانیم عزت نفس و احساس ارزشمند بودن را در خود ایجاد کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، می‌توانیم در دام زندگی نقص یا تله زندگی شکست گیر کنیم. نقص باعث می‌شود در درون ما احساس نقص کنیم. ما معتقدیم هیچ کس ما را دوست نخواهد داشت، بنابراین در بزرگسالی از عشق می‌ترسیم. و به طرز دردناکی نسبت به همسالان‌مان از نظر موفقیت احساس حقارت می‌کنید. در محل کار، مدرسه، ورزش یا سایر زمینه‌ها – سپس در تله زندگی شکست گرفتار می‌شوید.

 

اگر اجازه نداشته باشیم نیازها، احساسات و خواسته‌های خود را بیان کنیم، می‌توانیم به تله زندگی انقیاد یا تله‌های زندگی استانداردهای بی‌امان بیفتیم، که باعث می‌شود ابراز وجود خودمان از بین برود. وقتی نیازهای خودتان را از روی گناه قربانی می‌کنید تا دیگران را راضی کنید، در تله زندگی انقیاد هستید. اگر روی چیزهایی مانند موقعیت اجتماعی، وضعیت مالی یا ظاهرتان تأکید و انتظارات زیادی دارید، ممکن‌ست در تله زندگی استانداردهای بی‌امان باشید. و احتمالاً از شما انتظار می‌رود که در کودکی تمام رقبا را بگیرید و در هر مسابقه اول شوید.

 

برخی از والدین بدون هیچ عواقبی به فرزندان خود اجازه می‌دهند که بدورند. هنگامی که این مورد اتفاق می‌افتد، ما فاقد محدودیت‌های واقع‌بینانه هستیم و می‌توانیم در تله زندگی حق‌خواهی گیر کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، به احساسات یا نیازهای دیگران اهمیت نمی‌دهیم. و زمانی که نیازها و خواسته‌های ما فوراً برآورده نشود، ناراحت می‌شویم.

 

گیر افتادن در هر یک از این تله‌ها می‌تواند آسان باشد، اما بیرون آمدن همیشه سخت است. بسیاری از ما به دنبال راه‌های فرار ناسالم هستیم، که اگر می‌خواهیم تغییری واقعی ایجاد کنیم، باید بدانیم و آگاه باشیم. حالا بیایید نگاهی به این تله‌ها بیندازیم.

سازوکارهای مقابله‌ای رایج

نحوه توسعه و برخورد ما با تله‌های زندگی بستگی به خلق‌وخو و محیط ما دارد. برای مثال، دو خواهر و برادری که در یک خانواده بدسرپرست بزرگ می‌شوند، می‌توانند واکنش متفاوتی نشان دهند. یکی می‌تواند مقابله کند در حالی که دیگری منفعل برخورد می‌کند. مبارز ممکن‌ست با خلق‌وخوی پرخاشگرانه‌تری به دنیا آمده باشد یا شاید یکی از والدین آزارگر و دیگری قربانی بوده باشد و کودک منفعل به طور اتفاقی از قربانی الگوبرداری کرده‌ست.

 

در حالی‌که افراد مختلف به طرق متفاوت به تله‌های زندگی واکنش نشان می‌دهند، سه سازوکار اصلی مقابله وجود دارد: تسلیم، اجتناب و ضد حمله. برای نشان دادن این سه سازوکار، به زندگی سه نفر – سام، بابی و الکس – نگاهی خواهیم انداخت. همه آنها در تله زندگی معیوب گیر کرده‌اند – آنها در درون خود احساس نقص می‌کنند. اما هیچ کدام از آنها به یک شکل کنار نمی‌آیند.

 

سام یک دانشجوی ۲۰ ساله است که تسلیم احساس نقص خود شده‌ست. وقتی با او روبرو می‌شوید زمزمه می‌کند و سرخ می‌شود. او خودش را جلوی دیگران می‌اندازد و همیشه عذرخواهی می‌کند، حتی اگر تقصیر او نباشد. او از هر نظر – از نظر تحصیلی، اجتماعی و مالی – با همسالانش «کمتر از» احساس می‌کند. تنها دوستش مدام او را مسخره می‌کند و سام با هر کلمه‌اش موافق‌ست.

 

سام در خانواده‌ای بزرگ شد که او را تحقیر و از او انتقاد می‌کردند. به عنوان یک بزرگسال، او به گونه‌ای رفتار می‌کند که تضمین می‌کند همچنان تحقیر می‌شود. شرمنده رفتار می‌کند، با افرادی دوست می‌شود که با او بد رفتار می‌کنند و از هر کسی که مهربانی می‌کند فاصله می‌گیرد. او فکر می‌کند، عمل می‌کند و احساس نقص می‌کند و کاملاً تسلیم تله زندگی می‌شود.

 

بابی با نوشیدن الکل از احساس نقص خودش جلوگیری می‌کند. او ۴۰ سال دارد و هرگز رابطه نزدیکی نداشته‌ست، حتی با همسرش. او با رفقای معمولی‌اش در محله که هرگز در موارد شخصی صحبت نمی‌کنند، راحت‌تر است. برخلاف سام، بابی مطمئن می‌شود که با احساسات معیوب خودش ارتباطی ندارد. او خاطرات پدر سلطه‌گرش را سرکوب کرده‌ست، و تا زمانی که بابی درمان تله زندگی را شروع می‌کند، حتی متوجه می‌شود که اعتماد به نفس پایینی دارد یا اینکه از پدرش شروع شده‌ست.

 

حالا در مورد الکس به تله زندگی معیوب خودش حمله می‌کند و احساس می‌کند، فکر می‌کند و رفتار می‌کند که انگار خاص است. او خاص به نظر می‌رسد: لبخند مطمئن، لباس‌های گرانقیمت، ساعت پر زرق و برق. او همچنین خودش را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که می‌تواند احساس برتری کند. مثلاً با یک زن متواضع ازدواج کرد و دوستانی از همین تیپ انتخاب کرد. الکس همه این کارها را انجام می‌دهد تا بتواند برخلاف آنچه در کودکی احساس می‌کرد، احساس بی‌ارزشی و نادیده گرفتن داشته باشد. ضدحمله‌هایی مانند الکس می‌توانند موفق باشند – برخی از بازیگران مشهور، ستاره‌های راک و سیاستمداران در تله زندگی ضد حمله هستند. اما بیشتر آنها از آشفتگی درونی رنج می‌برند و در زیر سطح زیبای خودشان احساس نقص می‌کنند.

 

شما ممکن‌ست خود را در یکی از این افراد، یا شاید هر سه آنها بشناسید. خوشبختانه، شما مجبور نیستید از نمونه‌های مضر آنها پیروی کنید. راه‌های دیگری نیز برای خروج از تله زندگی شما وجود دارد.

نقشه فرار

میشل ۳۱ ساله‌ای را به خاطر دارید که با شریک غیرمتعهدش توماس در تله زندگی رهاشده گیر کرده بود؟

 

میشل در حالی که در طول جدایی به دنبال کمک بود، درمان تله زندگی را پیدا کرد. برای تغییر تله‌های زندگی در هفت مرحله، از مؤلفه‌هایی از انواع مختلف درمان – روانکاوانه، تجربی، شناختی، دارویی و رفتاری استفاده می‌کند. ممکن‌ست ساده به نظر برسد، اما آسان نیست.

 

ابتدا باید تله زندگی خودتان را شناسایی کنید. میشل پس از اینکه متوجه شد در یک تله رها شدن گرفتار شده است، احساس مشترکی در بسیاری از بیماران درمان با این تله زندگی داشت. او گفت: «حدس می‌زنم همیشه تا حدودی می‌دانستم که مشکلاتی با رها کردن دارم.»

 

گام دوم این‌ست که ریشه‌های دوران کودکی زندگی خودتان را درک کنید. برای این کار باید دوران کودکی خودتان را به یاد بیاورید. فقط اجازه دهید تصاویر به ذهن شما سرازیر شوند. و هنگامی‌که آنها سرازیر می‌شوند، شما باید با کودک درون خودتان ارتباط برقرار کنید. آنها را دلداری دهید، نصیحت‌شان کنید، هم‌دردی کنید. این ممکن‌ست در ابتدا احمقانه به نظر برسد. اما اکثر بیماران آن را بسیار مفید می‌دانند.

 

گام سوم ایجاد یک پرونده علیه تله زندگی شماست. اکثر افرادی که در تله‌های زندگی گیر کرده‌اند، آنها را هم از نظر عاطفی و هم از نظر فکری می‌پذیرند – آنها احساس می‌کنند در دام افتاده‌اند و می‌دانند که هیچ راهی برای خروج وجود ندارد. این گام باعث ایجاد تردید در این باورها می‌شود. فهرستی از «مزایا» – دلایلی که چرا تله زندگی شما واقعی‌ست – و «معایب» – دلایلی که چرا اینطور نیست تهیه کنید.

 

میشل فهرستی از تمام افرادی که او را رها نکرده‌اند، و تمام روش‌هایی که در واقع او را به سمت توماس کنار می‌زند، تهیه کرد. اگر فهرست نکات مثبت شما طولانی‌تر از معایب شماست، از خودتان بپرسید که آیا نکات مثبت درست هستند یا اینکه در کودکی برای باور کردن آنها شستشوی مغزی شده‌اید.

 

در گام چهارم، نامه‌هایی به والدین، خواهر و برادر یا همسالانی که به ایجاد تله زندگی ما کمک کردند، می‌نویسیم. این روشی مطمئن و مناسب برای تخلیه خشم و غم به ما می‌دهد. در واقع ارسال نامه‌ها اختیاری‌ست.

 

گام پنجم مستلزم ارزیابی دقیق و صادقانه تله زندگی شماست. شما باید تمام راه‌هایی را یادداشت کنید که تله زندگی شما بر زندگی شما تأثیر می‌گذارد. سپس، یادداشت کنید که چگونه می‌توانید همه این راه‌ها را تغییر دهید. میشل نه تنها در مورد توماس نوشت، بلکه در مورد چسبیدن به دوستانش از ترس اینکه آنها او را رها کنند، نوشت و اینکه چگونه می‌تواند آن را تغییر دهد.

 

در گام شش، الگوهایی را که در گام پنج شناسایی کردید، می‌شکنید. با تغییراتی شروع کنید که مطمئن هستید می‌توانید ایجاد کنید. میشل با دوستانش شروع کرد. او به آنها فضای بیشتری داد و وقتی آنها بلافاصله به تماس‌های تلفنی او پاسخ ندادند، آرام ماند.

 

گام هفتم به سادگی به تلاش ادامه دهید. این روند سخت است، اما تسلیم نشوید! تله زندگی خود را تا زمانی که همه الگوهای خودویرانگر شکسته شوند به چالش بکشید.

خلاصه نهایی

هنگامی‌که نیازهای اصلی کودکان برآورده نمی‌شود، زمینه را برای یک عمر مشکلات فراهم می‌کند. در بزرگسالی، آن بچه‌ها محیط‌های مضر دوران کودکی‌شان را بازسازی می‌کنند و همچنان در دام‌های زندگی آشفته‌ای می‌افتند. آنها در این تله‌ها گیر می‌کنند، مگر اینکه مایل به انجام کارهای لازم برای فرار باشند – مواجهه با ترس‌های شما، صادق بودن با خودتان و ادامه تلاش.

 

فرار از تله‌های زندگی کار ساده‌ای نیست، و لایروبی خاطرات دوران کودکی می‌تواند آنقدر دردناک باشد که ممکن‌ست به یک درمانگر برای کمک نیاز داشته باشیم. شما باید تلاش مداوم و ملایم برای تغییر داشته باشید، اما می‌توانید از تله‌های زندگی‌تان خارج شوید، و زمانی‌که این کار را انجام دهید، زندگی شما دگرگونی عمیقی به سمت بهتر شدن خواهد داشت.

 

این کتاب را می‌توانید از سایت آمازون تهیه کنید.

 

درخواست مشاوره برای بازآفرینی زندگی شما

امتیاز به این مطلب

5/5 - (2 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بازآفرینی زندگی
برخیز و عزم جزم «رشد» کناطلاعات بیشتر
+