1. خانه
  2. مقالات
  3. کارآفرینی
  4. جهانی بدون کار

جهانی بدون کار

جهانی بدون کار

جهانی بدون کار

4.4/5 - (7 امتیاز)

فناوری، خودکارسازی و ما چگونه بایستی پاسخ دهیم

جهانی بدون کار (۲۰۲۰) کاوش در زمینه اینکه چگونه هوش مصنوعی بیکاری را برای بسیاری از صنایع به ارمغان می‌آورد. و چرا این کار چیز بدی نیست. نویسنده تاریخچه پیشرفت فناوری را بیان می‌کند. و توضیح می‌دهد که چگونه قابلیت‌های جدید امکان بهره‌وری بی‌سابقه را فراهم می‌کند. بله، بسیاری از مشاغل از بین خواهند رفت، اما، به‌عنوان یک جامعه، می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که وضعیت همه در این دنیای جدید بهتر خواهد شد.

 

دانیل ساسکیند نویسنده کتاب «آینده حرفه‌ها»ست که به‌عنوان یکی از بهترین کتاب‌های ۲۰۱۶ توسط فایننشال تایمز، نیو ساینتیست و مجله‌ی ادبی تایمز معرفی شده‌ست. وی عضو اقتصاد در کالج بالیوول، آکسفوردست. پیش از این، او مشاور سیاست واحد استراتژی انگلیس و مشاور ارشد دولت انگلیس بود.

این کتاب چه‌چیزی برای من دارد؟ مزایا و چالش‌هایی را که در دنیای خودکار فزاینده در انتظار ماست درک کنید.

قطعاً انواع پیش‌بینی‌های عجیب‌وغریب درباره نحوه تغییر فناوری در جهان را شنیده‌اید. جوامع ما دیگر هرگز مثل سابق نخواهند شد! همه ما زائد خواهیم شد! ارتشی از رُبات‌ها شغل ما را خواهند گرفت!

 

خوش‌بین‌ها و بدبین‌ها اتفاق نظر دارند که باید تغییر جهت داده شود. اما چه شکلی باید باشد؟

 

این خلاصه‌کتاب شلوغی را کاهش داده و به شما درک بهتری از اینکه خودکارسازی دقیقاً چیست، چه عواملی بر جوامع بشری تحمیل می‌کند. و از همه مهم‌تر اینکه چگونه می‌توانیم از آن استقبال کنیم تا جهانی بهتر بسازیم‌.

 

شما می‌توانید از تاریخ و اقتصاد برای یادگیری تاریخچه تحولات فناوری عبرت بگیرید، و هم‌چنین راهی جدید به جلو خواهید دید. راهی به سوی جهانی که برای گذراندن زندگی شاد و پر از رضایت برای همه لازم نیست. جهانی بدون کار

ماشین‌ها جایگزین برخی مشاغل می‌شوند – اما هم‌چنین مکمل برخی دیگر هستند.

ماشین‌ها در حال تسخیر هستند. احتمالاً قبلاً این را شنیده‌اید، درسته؟ و دشوار نیست که ببینید این بحث از کجا ناشی می‌شود. هر ساله نوآوری‌های جدید فناوری را به ارمغان می‌آورد. آیا رایانه‌ها و ربات‌ها هوشمندتر و هوشمندتر می‌شوند، آیا انسان‌ها غیرضروری می‌شوند؟

 

البته، زندگی واقعی خیلی ساده نیست، بنابراین نیازی به ترس نیست! ماشین‌ها هرگز تمام مشاغل ما را نخواهند گرفت. تأثیر آنها در بازار کار بسیار ظریف‌ترست.

 

ترس از تغییر فناوری چیز جدیدی نیست. قرن‌ها پیش، در آغاز انقلاب صنعتی در انگلیس، ماشین‌های اولیه ریسندگان و بافندگان را نابود کردند. این افراد – همانطورکه معروف شدند – افراد لودیت – از شغل‌شان ترسیدند. و آنها دلیلی برای نگرانی داشتند. تغییرات سریع فناورانه در صنعت آنها باعث آشفتگی گسترده‌ای شد.

 

اما آیا همه این تغییر بد بود؟

 

خُب، در حالی‌که برخی از کارگران رنج می‌بردند، دیگران سود می‌بردند. اگر کارگری با مهارت کم نحوه استفاده از ماشین‌های جدید را بیاموزد، بازده او بسیار زیاد می‌شود. و در نهایت، درآمدش نیز افزایش می‌یابد.

فناوری باعث بهره‌وری کارمندان

فناوری جدید اغلب مکمل یکدیگرست. در حالی‌که جایگزین برخی از کارگران می‌شود، اما باعث بهره‌وری بیشتر کارمندان دیگر می‌شود. چطوری؟ با کمک به آنها در انجام برخی از کارهای دشوارتر.

 

به‌عنوان مثال، الگوریتم‌هایی که می‌توانند اسناد حقوقی را پردازش کنند جایگزین وکلا نشده‌اند. در عوض، آنها وقت‌ را برای کارهای خلاقانه‌تر مانند نوشتن، حل مسئله و ملاقات‌های حضوری با مشتری آزاد کردند.

خودکارسازی مزیت دوم

این افزایش تولید منجر به مزیت دوم خودکارسازی می‌شود. درباره اقتصاد یک کشور به عنوان بنیانی بیاندیشید که همه باید از آن استفاده کنند. مطمئناً، ماشین‌ها نحوه توزیع سهام این بنیان را تغییر می‌دهند. اما آنها هم‌چنین خودِ بنیان را بسیار بزرگ‌تر می‌کنند.

 

قانع نشده‌اید؟ خُب، دستگاه‌های خودپرداز – ماشین‌های فروش خودکار – مثال خوبی هستند. وقتی آنها برای اولین بار معرفی شدند، مردم ترس داشتند که آنها کاملاً جایگزین کارکنان بانک شوند.

 

اما بیایید ببینیم چه اتفاقی افتاده‌ست. در ۳۰ سال گذشته، تعداد دستگاه‌های خودپرداز در ایالات متحده آمریکا چهار برابر شده‌ست. در همان زمان، تعداد فروشندگان بانک‌های انسان‌محور نیز افزایش یافت – حدود ۲۰ درصد. در هنگام تقسیم پول نقد، خودپردازها جایگزین فروشندگان شدند. اما آنها هم‌چنین انسان‌ها را برای مشاوره مالی و پشتیبانی شخصی آزاد کردند.

 

اقتصاد رشد کرد و تقاضای کلی بانک‌ها و مشاوره‌های مالی افزایش یافت. به گفته همه، متوسط ​​تعداد فروشندگان در هر بانک طی چند دهه گذشته حدود یک سوم کاهش یافته‌ست. اما تعداد بانک‌هایی که فروشندگان در آن می‌توانند کار کنند تا ۴۳ درصد افزایش یافت.

همه مشاغل در معرض خطر تغییر فناوری قرار دارند.

ماشین‌ها مشاغل چه‌کسانی را بر عهده دارند؟ آیا این افرادند که در خطوط مونتاژ کار می‌کنند؟ یا صندوق‌دارها در سوپرمارکت‌ها؟ یا جراحان مغز نیز باید نگران باشند که روزی ممکن‌ست یک رُبات جای آنها را بگیرد؟ جهانی بدون کار

 

خُب، رشد فناوری قطعاً همه را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اما روندهای اخیر نشان می‌دهد که کدام بخش‌های اقتصاد به صورت طبیعی خودکارند.

 

در طی چند دهه گذشته، فناوری بیش از همسایگان کم‌مهارت آنها به کارگران ماهر و دارای تحصیلات رسمی سود بیشتری می‌رساند. چرا؟ خُب، جواب اینکه رایانه‌ها. بین سال‌های ۱۹۵۰ و ۲۰۰۰، قدرت آنها با ۱۰ میلیارد افزایش یافت.

 

این کار تقاضا را برای کارگران با مهارت بالا ایجاد کرد که می‌توانند با ماشین‌های جدید کار کنند. با افزایش تقاضا، عرضه نیز افزایش می‌یابد – و هر روز تعداد بیشتری از مردم یاد می‌گیرند که از رایانه استفاده کنند. به طور قابل پیش‌بینی، این باعث پایین آمدن دستمزدها می‌شود. اما پس از آن اتفاق جالبی رخ داد: تقاضا هم‌چنان در حال رشد بود و دستمزد کارگران ماهر بسیار بالا رفت. تا سال ۲۰۰۸، اقتصاددانان در حال ثبت یک شکاف درآمدی بی‌سابقه بین دانش‌آموختگان دانشگاه‌های ایالات متحده و افرادی بودند که فقط دوره دبیرستان را تمام کرده بودند.

فناوری و تحصیل‌کردگان

بنابراین، آیا این بدان معنی‌ست که فناوری همیشه مزایای بیشتری به افراد تحصیل‌کرده ارائه می‌دهد؟ نه واقعاً. در گذشته، این برعکس بود. لودیت‌ها را به خاطر می‌آورید؟ در انگلیس در قرن هجدهم، بافندگی یک کار با مهارت بالا بود. وقتی ماشین‌های بافندگی مکانیکی به صحنه آمدند، شما دیگر نیازی به آموزش پیشرفته برای ساخت پارچه خوب ندارید. پاداش کارگران کم‌مهارت را گرفتند.

 

پس چه‌کسی در آینده از خودکارسازی بهره‌مند می‌شود؟ اقتصاددانان بر این باورند که فناوری هم مشاغل کم‌مهارت و هم بامهارت بالا را تقویت می‌کند. این طبقه متوسط‌ست که رنج می‌برد. تعداد نظافت‌چیان و وکلا بیشتر، اما تعداد دبیران و فروشندگان کمترست.

 

یک توضیح برای این اتفاق توسط سه اقتصاددان ام‌آی‌تی ارائه شد. نظریه آنها می‌گوید که انجام کارهای «معمول» از کار «نامعمول» آسان‌ترست. نوعی که به خلاقیت، قضاوت، مهارت‌های بین فردی یا کارهای پیچیده دستی بستگی دارد.

 

مهارت‌های ساده و معمول را می‌توان توضیح داد، تجزیه کرد و به الگوریتم تبدیل کرد. رایانه‌ها با آنها مشکل کمی دارند. اما ماشین‌ها با مهارت‌های غیرروتین که پیچیده‌تر هستند. و توضیح آنها دشوارترست، دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

 

مدت‌ها بود که مردم بر این باور بودند که مشاغل نامعمول از خودکارسازی ایمن نیستند؛ زیرا دانشمندان نمی‌توانند رایانه‌ها را برای انجام آنها بیاموزند. با این حال، این شروع به تغییر می‌کند. همانطورکه در بخش بعدی خواهیم دید، ماشین‌ها قبلاً آموزش خودشان را شروع کرده‌اند.

دستیابی به موفقیت در پژوهش‌های هوش مصنوعی زمانی اتفاق افتاد که رایانه‌ها دیگر از فکر کردن مانند انسان جلوگیری کردند.

هومر، شاعر یونان باستان مشهورترین شهرتش برای فیلم‌های ایلیاد و ادیسه‌ست. اما آیا می‌دانید که او چیزی بیش از قهرمانان و نبردها نگاشته‌ست؟ وی هم‌چنین آنچه را توصیف کرد که اکنون هوش مصنوعی می‌نامیم. در ایلیاد، هومر از کالسکه «بدون راننده» می‌گوید که با تماس گرفتن با صاحب آنها می‌آید – کمی شبیه خودروهای خودران امروزی. جهانی بدون کار

 

حالا شاید هومر هنگام گفتن این داستان وسایل نقلیه خودران را در ذهن نداشته باشد. اما این نکته مهمی را بیان می‌کند: انسان‌ها مدت‌هاست که رؤیاهای ماشینی با توانایی استقلال را در سر می‌پرورانند. و پیشرفت‌های اخیر، این رؤیاها را به واقعیت تبدیل کرده‌ست.

تاریخچه هوش مصنوعی

برای درک اینکه هوش مصنوعی چه‌کاری می‌تواند انجام دهد، بیایید با بررسی تاریخچه آن شروع کنیم. اولین تلاش‌ها برای ایجاد هوش مصنوعی به اواسط قرن بیستم برمی‌گردد، زمانی که محاسبات در حال انجام بود. پژوهشگران اولیه هوش مصنوعی تلاش کردند تا تفکر انسان را تکرار کنند.

 

برای مثال، برای توسعه نرم‌افزار شطرنج، آنها از بزرگان بزرگ خواستند که نظرات‌شان را درباره این بازی توضیح دهند. و سپس مهندسان سعی کردند همان مراحل را به رایانه بیاموزند.

 

با این حال، در اواخر دهه ۱۹۸۰، این روش متوقف شده بود. چه شطرنج، ترجمه یا شناسایی اشیاء باشد، هوش مصنوعی اولیه با تفکر مانند یک انسان نمی‌تواند انسان را شکست دهد. پس راه‌حل چه بود؟ دانشمندان دریافتند که آنها نیاز به تغییر روش دارند – تقلید از فکر بشر فقط می‌تواند رایانه‌ها را تاکنون بدست آورد.

موج بعدی

موج بعدی پژوهش‌های هوش مصنوعی بر اساس رویکرد عملی‌تر بود. دانشمندان به ماشین‌ها وظیفه‌ای دادند. و به نرم‌افزار گفتند که آن را به هر روش ممکن انجام دهد. حتی اگر برای انسان منطقی نباشد. به جای استفاده از شطرنج سنتی یا استراتژی‌های ترجمه، برنامه‌های جدید هوش مصنوعی صدها میلیون نقطه داده را به دست می‌گیرند. و آنها را اسکن می‌کنند تا الگوهایی پیدا کنند.

 

در نتیجه، زمینه پژوهش‌های هوش مصنوعی جهشی عظیم به جلو داشت. در ۱۹۹۷، آبی عمیق [Deep Blue] از آی‌بی‌ام قهرمان شطرنج جهان گری کاسپاروف را شکست داد. و هوش مصنوعی فقط در شطرنج سرآمد نیست. به‌عنوان مثال، برنامه‌های مدرن شناسایی تصویر، به طور معمول از مسابقات در انسان‌ها پیشی می‌گیرند. جهانی بدون کار

 

این پیشرفت‌ها برای درک چگونگی تأثیر خودکارسازی در آینده کار بسیار مهمی‌ست. اقتصاددانان تصور می‌کردند رایانه‌ها بدون راهنمایی انسان هرگز کار نمی‌کنند. اما اکنون ماشین‌ها می‌توانند راه‌حل‌های غیرانسانی برای مشکلات و وظایف پیدا کنند. و این نشان می‌دهد که ماشین‌ها روزی قادر به یادگیری مهارت‌های غیرروتین هستند که قبلاً فراتر از توانایی آنها در نظر گرفته می‌شد.

ماشین‌ها در انواع مشاغل بهتر می‌شوند، اما پیشرفت فناوری در همه جا متفاوت به نظر می‌رسد.

ویلیام گیبسون، نویسنده داستان‌های علمی، یک بار گفت، «آینده اینجاست – فقط به طور مساوی توزیع نشده‌ست.» یادآوری این خط زمانی مفیدست که در حال بحث درباره خودکارسازی هستیم. وقتی صحبت از آنچه رایانه‌ها می‌توانند انجام دهند، اکنون آینده بسیار گسترده‌ست. هوش مصنوعی می‌تواند در تعداد روزافزون کارها، از تشخیص دروغگوها تا تولید اندام‌های مصنوعی، از انسان پیشی بگیرد.

 

اما پرش از «هوش مصنوعی می‌تواند آن را انجام دهد» به «هوش مصنوعی آن را انجام خواهد داد» یک شکاف بزرگ‌ست. و این شکاف از کشوری به کشور دیگر متفاوت‌ست.

 

با افزایش قابلیت‌های فناوری، خودکارسازی هر صنعت را متحول خواهد کرد. فقط به کشاورزی نگاه کنید! کشاورزان امروزی تراکتورهای بدون راننده، سیستم‌های تشخیص چهره برای گاوها و سمپاش‌های خودکار دارند. در ژاپن ۹۰ درصد سمپاشی محصول توسط هواپیماهای بدون سرنشین انجام می‌شود. حتی کارهایی که قبلاً از مهارت‌های حرکتی خوبی برخوردار بودند، خودکار شده‌اند. رُبات‌ها می‌توانند پرتقال‌ها را با لرزش از درختان انتخاب کنند. جهانی بدون کار

خودکارسازی

درباره صنایعی که به تفکر پیچیده‌تری نیاز دارند چطور؟ خُب، حقوق، دارایی و پزشکی همه شاهد ورود نرم‌افزاری بوده‌اند که می‌تواند اطلاعات بیشتری را نسبت به ما انسان‌ها تجزیه‌وتحلیل کند. هوش مصنوعی در جست‌وجوی الگوهای مربوطه و موارد گذشته عالی‌ست.

 

یک سیستم تشخیصی که توسط شرکت فناوری چینی تنسنت [Tencent] و با همکاری بیمارستان گوانجو ساخته شد، بیش از ۳۰۰ میلیون پرونده پزشکی برای ارزیابی بیماران تهیه کرده‌ست.

 

اکنون حتی کارهایی که نیاز به احساسات و عواطف دارند می‌توانند توسط ماشین‌ها انجام شوند. برخی از سیستم‌های تشخیص چهره در هنگام تشخیص اینکه لبخند واقعی‌ست یا خیر، از قبل انسان عمل نمی‌کند.

 

پیش‌بینی می‌شود «رُبات‌های اجتماعی» که به این دلیل نامگذاری شده‌اند که می‌توانند احساسات انسان را شناسایی کرده و به آن واکنش نشان دهند، به یک صنعت ۶۷ میلیارد دلاری تبدیل خواهند شد. آنها به طور فزاینده‌ای در مراقبت‌های بهداشتی رایج هستند. دستگاه انسان‌نما به نام «فلفل» ساکن برخی از بیمارستان‌های بلژیک شده‌ست. وظیفه آن استقبال از بیماران و همراهی آنها در اطراف راهروهای راهروها و ساختمان‌هاست.

 

اما فقط به دلیل اینکه کارهای بیشتری می‌توانند خودکار شوند، به این معنی نیست که انجام می‌شوند. نیازها و هزینه‌های خودکارسازی در مناطق مختلف متفاوت‌ست، بنابراین کشورها لزوماً با همان سرعت حرکت نخواهند کرد.

 

به عنوان مثال، ژاپن افراد مسن زیادی دارد اما فاقد پرستارست. بنابراین بیمارستان‌های آنجا انگیزه زیادی برای خودکارسازی کار مراقبت دارند. در مقابل، کشورهایی با جمعیت جوان‌تر – و افراد زیادی که مایل به مشاغل با دستمزد پایین هستند – انگیزه کمتری برای خودکارسازی مراقبت‌های بهداشتی دارند. در واقع، حتی ممکن‌ست فشار سیاسی برای جلوگیری از ورود پزشکان رُباتی وجود داشته باشد.

ماشین‌ها با توانایی روزافزون منجر به از دست رفتن مشاغل بزرگ می‌شوند.

جست‌وجوی کار خیلی جالب نیست، درسته؟ حال تصور کنید که بیکار هستید زیرا شغل شما خودکار شده‌ست. اگر ماشین شما جای شما را بگیرد چگونه قرارست کار پیدا کنید؟ این چالش به احتمال زیاد میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

 

در بخش‌های قبلی، متوجه شدیم که خودکارسازی اندازه اقتصاد را گسترش می‌دهد. به‌عبارت دیگر، ماشین‌ها مشاغل جدیدی ایجاد می‌کنند که بیکاری را جبران می‌کند. اما آیا افراد آن مشاغل جدید را پر می‌کنند؟ خُب، جواب خیلی ساده نیست. موانع زیادی در این راه وجود دارد؛ برای مثال، عدم تطابق مهارت‌ها. جهانی بدون کار

 

فرض کنید بیشتر مشاغل جدید دارای مهارت بالایی هستند – مواردی مانند متخصصان مدیریت هوش مصنوعی. این هیچ کمکی به کارگران کم‌مهارت کارخانه نخواهد کرد. جهانی بدون کار

 

یا عدم تطابق جغرافیایی را در نظر بگیرید. آیا می‌خواهید صدها کیلومتر را به خاطر یک کار طی کنید؟ اینترنت با امکان‌پذیرتر کردن کار از راه دور به این امر کمک کرده‌ست، اما جغرافیا هنوز مهم‌ست. به دره سیلیکون بیاندیشید که بسیاری از شرکت‌های فناوری را به خودش جلب کرده‌ست. تعداد برنامه‌نویسان بااستعداد در منطقه به معنی اینکه بنیان‌گذاران نوکسب‌وکار اغلب برای یافتن استعدادها و ایجاد ارتباطات جدید به دره سیلیکون نقل مکان می‌کنند.

تغییر ساختار بازار کار

اقتصاددانان چنین موانعی را «اصطکاک» می‌نامند. دانشمندان بر این باورند که همه آنها کوتاه‌مدت هستند. که در طولانی‌مدت هموار می‌شوند. اما چیزی وجود دارد که از بین نخواهد رفت: تغییر ساختاری بازار کار.

 

ما دیده‌ایم که فناوری بهره‌وری و تولید کلی را افزایش می‌دهد. هرچند که فناوری پیشرفت می‌کند، به مرحله‌ای می‌رسد که به هیچ وجه به انسان نیازی نخواهد داشت. به‌عنوان مثال به خودروها فکر کنید. ابتدا جی‌پی‌اس با دادن توانایی رانندگان تاکسی در مسیرهای کارآمدتر، مکمل انسان‌ها بود. امروزه قرارست خودروهای خودران کاملاً جایگزین آنها شوند. حتی با افزایش تقاضا برای تاکسی، این به معنای شغل بیشتر برای انسان نخواهد بود. شرکت‌ها فقط خودروهای خودران بیشتری تولید می‌کنند.

 

این تغییر یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. همانطورکه روی آمارا، محقق دره سیلیکون یک بار گفت، «ما تمایل داریم که تأثیر یک فناوری را در کوتاه‌مدت بیش از حد ارزیابی کنیم. و در طولانی‌مدت تأثیر آن را دست کم بگیریم.»

 

اما چه‌زمانی طولانی‌مدت‌ست؟ خُب، این تأثیرات طی دهه‌ها – نه قرن‌ها – مشاهده خواهد شد. و با هوشمندتر شدن هوش مصنوعی سرعت آنها ادامه خواهد یافت. این روند واضح‌ست: حتی اگر تولید هم‌چنان در حال افزایش باشد، کار کمتری برای انسان انجام خواهد شد.

خودکارسازی با گسترش شکاف درآمد بین مشاغل، نابرابری را افزایش داده‌ست.

در طول تاریخ بشر، ما برای امرار معاش تلاش می‌کردیم. این اصطلاح که توسط اقتصاددان مشهور جان مینارد کینز ابداع شد، به معنی اینکه جوامع بشری به اندازه کافی برای زندگی همه تولید نمی‌کردند. این مسئله این سؤال را ایجاد کرد که چگونه می‌توان منابع را توزیع کرد.

 

پیشرفت‌های فناوری امروز بدان معنی‌ست که ما به اندازه کافی تولید می‌کنیم تا کل دنیا بتواند راحت زندگی کند. اندازه بنیانی اقتصادی بزرگ شده‌ست. اما چگونه باید آن را تقسیم کنیم؟

 

اگر به داده‌های اقتصادی نگاهی بیندازیم، یک چیز کاملاً روشن می‌شود: در سال‌های اخیر، برش‌های بنیانی کمتر برابر شده‌اند.

سرمایه سنتی و سرمایه انسانی

بیایید به چیزهایی که ما در اختیار داریم – از نظر اقتصادی – بیاندیشیم. ما می‌توانیم سرمایه‌مان را به دو دسته تقسیم کنیم: سرمایه سنتی و سرمایه انسانی. سرمایه سنتی چیزهایی‌ست که می‌توانید مانند زمین، تجهیزات یا مالکیت معنوی خریداری کنید. سرمایه انسانی مفهوم گسترده‌تری دارد که تمام مهارت‌ها و توانایی‌های شما را در بر می‌گیرد.

 

اگر همه سرمایه‌ سنتی زیادی داشته باشند، خودکارسازی مسئله بزرگی نخواهد بود. با این حال، بیشتر مردم سرمایه سنتی بسیار کمی را نظارت می‌کنند. در عوض، آنها از سرمایه انسانی خودشان برای تولید ثروت استفاده می‌کنند. وقتی شغل آنها به دلیل وجودی خودکار شود، آنها این سرمایه انسانی را از دست می‌دهند. مشکل را می‌بینید؟

 

داده‌ها دقیقاً نشان می‌دهد که این مسئله تا چه اندازه بزرگ شده‌ست. قبل از ۱۹۸۰، رشد درآمد برای همه آمریکایی‌ها ثابت بود. بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۴، اوضاع تغییر کرد. کم‌درآمد، در صورت وجود، از رشد درآمد کمی برخوردار بود. اما ۱ درصد از جمعیتی که قبلاً بیشترین درآمد را داشتند، شاهد افزایش سرسام‌آور درآمدشان بودند. جهانی بدون کار

 

این الگو در کشورهای ثروتمند جهان تکرار شد. برای همه، به جز افراد بسیار ماهر، سرمایه انسانی فقط مانند گذشته ارزش ندارد. نتیجه نهایی چیست؟ در ایالات متحده آمریکا، فقیرترین ۵۰ درصد آمریکایی‌ها تنها ۲ درصد از ثروت این کشور را در اختیار دارند، در حالی‌که ۱ درصد ثروتمندترین‌ها ۴۰ درصد از دارایی‌های این کشور را در اختیار دارند. جهانی بدون کار

 

در اینجا چند اقدام مهم وجود دارد. نکته بارز اینکه تغییر در آینده کار منجر به افزایش نابرابری خواهد شد. سؤال دیگر اینکه وقتی مردم دیگر نیازی به کار ندارند، جامعه چگونه کار خواهد کرد؟

وقتی خودکارسازی بازار کار را خراب می‌کند، «دولت بزرگ» باید از توزیع ثروت اطمینان حاصل کند.

به طور سنتی، بیشتر ما مجبور شده‌ایم برای سهم‌مان از بنیان اقتصادی کار کنیم. اما چه اتفاقی می‌افتد که خودکارسازی مشاغل را حذف کند؟ چگونه قرارست جوامع از افرادی حمایت کنند که با ماشین جایگزین شده‌اند؟

 

اگر بازار کار این کار را انجام ندهد، نهاد دیگری باید قدم بردارد. تنها یک سازمان قدرت انجام این کار را دارد: دولت.

 

بیشتر کشورهای پیشرفته در حال حاضر دارای یک کشور رفاه‌زده هستند. این مفهوم، به شکل مدرن، به اوایل قرن بیستم برمی‌گردد.

 

اما دولت رفاه نیز باید تغییر کند. در اصل برای تکمیل بازار کار طراحی شده‌ست. اصل اساسی اینکه افرادی که کار می‌کنند از کسانی که کار نمی‌کنند حمایت می‌کنند. اشتغال انتظار بود.

 

اما در دنیای خودکار دیگر اینگونه نخواهد بود. دولت رفاه باید با آنچه كه نویسنده آن را «دولت بزرگ» می‌نامد جایگزین شود. مؤسسه‌ای كه می‌فهمد كار كافی برای همه وجود نخواهد داشت.

مالیات و بازتوزیع درآمد

دولت بزرگ مجبورست دو هدف اصلی را به دست آورد: مالیات دادن به کسانی که از خودکارسازی بهره‌مند هستند و توزیع مجدد درآمد به کسانی که از آن آسیب می‌بینند.

 

دولت بزرگ می‌تواند از کارگران مانند توسعه‌دهندگان نرم‌افزار یا مدیران شرکت‌های فنی مالیات بگیرد. و هم‌چنین می‌تواند از صاحبان سرمایه‌های سنتی از جمله زمین، ماشین یا حقوق مالکیت پول جمع کند. سرانجام، این ایالت می‌تواند از کسب‌وکارها – به‌ویژه از کسانی که سود اضافی دریافت می‌کنند به دلیل تمام خودکارسازی استفاده شده، مالیات دریافت کند.

 

وقتی دولت بزرگ این همه پول نقد را جمع کرد، چگونه باید پول را توزیع کند؟ برخی از اقتصاددانان ایده درآمد عمومی جهانی [UBI] را ارائه می‌دهند که پرداخت نقدی به همه فراهم می‌کند. جهانی بدون کار

 

اما نویسنده فکر می‌کند این ایده را می‌توان حتی بیشتر اصلاح کرد. وی درآمد پایه مشروط [CBI] را پیشنهاد می‌کند. این پرداخت از یک انجمن خاص پشتیبانی می‌کند. جهانی بدون کار

 

درآمد پایه مشروط [CBI] از یكی از نقایص درآمد پایه جهانی – بی‌انصافی ادعاشده – خودداری می‌كند. اگر همه از دولت پول بگیرند، این امر نسبت به برخی افراد احساس ناعدالتی ایجاد می‌کند. با خطر تجزیه جوامع و حتی درگیری روبرو خواهیم شد.

 

در مقابل، درآمد پایه مشروط [CBI] پیشنهادی نویسنده فقط به افرادی تعلق می‌گیرد که معیارهای خاصی را داشته باشند. این سیستم به مشمولان کمک می‌کند تا ثروت‌شان را با افرادی تقسیم کنند که واقعاً می‌خواستند به آنها کمک کنند.

 

به این ترتیب، جامعه بهتر و با ثبات‌تری می‌تواند ظهور کند. جامعه‌ای که مردم در آن کار کمتری داشته باشند، بله، اما هنوز احساس حمایت از جوامع قوی اطراف‌شان را داشته باشند. جهانی بدون کار

خلاصه نهایی

خودکارسازی بیش از آنچه تصور می‌شود آینده کار را تغییر خواهد داد. همانطورکه رایانه‌ها خودشان را برای انجام مشاغلی آموزش می‌دهند که همیشه فکر می‌کردیم فراتر از آنهاست، بازار کار در حال تبدیل شدن به یک دوره تحول عظیم‌ست و کار انسانی را منسوخ می‌کند. برای حمایت از افرادی که با بیکاری روبرو هستند، دولت باید توزیع مجدد درآمد افراد با درآمد بالا و صاحبان سرمایه را در کل جمعیت بیشتر انجام دهد.

مشق تغییر

به دنبال راه‌هایی برای استفاده از فناوری برای افزایش بهره‌وری باشید. افرادی که در موقعیت‌هایی شغلی با مهارت بالا هستند – مانند مهندسان نرم‌افزار – به طور کلی از فناوری و حتی هوش مصنوعی برای افزایش بهره‌وری‌شان استفاده می‌کنند. اما فرصت‌های استفاده از فناوری در کارهای پیش‌پاافتاده و پر حجم در همه زمینه‌ها وجود دارد. به‌عنوان مثال، استفاده از نرم‌افزار برای اسکن اسناد، سازماندهی داده‌ها یا یافتن الگوهایی را در نظر بگیرید که بدون کمک رایانه قادر به مشاهده آنها نیستید.

 

شما می‌توانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.

 

دوره رهبری کارآفرینانه

امتیاز به این مطلب

4.4/5 - (7 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
جهانی بدون کار
پانزده روز تا تغییر و تحول فردیبیشتر بدانید
+