استفاده از قدرت رهبران کمنمایندگی
رهبری نااستفاده (۲۰۲۳) به بررسی استراتژیها، قابلیتها و مشارکتهای رهبری میپردازد که توسط رهبران رنگینپوست و کسانی که از پیشینههای بهحاشیه رانده شدهاند. با بهاشتراکگذاری داستانها و استراتژیهای متنوع، استدلال میکند که بینشهای بهدستآمده از رهبری بیآیپیاُسی [BIPOC: سیاهپوستان، بومیها و رنگینپوستان] به صورت جهانی قابل اجرا هستند. و درسهای ارزشمندی را برای هر کسی ارائه میدهد که علاقهمند به ارتقای رویکردش به رهبری و پیمایش در مناظر پیچیده حرفهای و شخصیست.
جنی وازکز-نیوزوم یک مرجع شناختهشده در زمینه توسعه رهبری است. او بنیانگذار و مدیر عامل مؤسسه رهبران استفادهنشده [Untapped Leaders]، یک سازمان توسعه رهبری به رهبری زنان رنگینپوست، و عضو کمیسیون سانتا مونیکا درباره وضعیت زنان و کمیته مشاوره مرکز رهبری لاسپا کالج اسکریپسست.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ برداشتی جدید از تنوع و رهبری.
در هر گوشهای از دنیای حرفهای، مبارزهای خاموش هر روز در حال گسترشست. نبردی برای شناخت، احترام و حق رهبری. این مبارزه در میان رهبران جوامع بهحاشیه راندهشده، که رهبری را در پسزمینهای از موانع و سوگیریهای سیستمی هدایت میکنند، محسوسترست. این رهبران دارای مهارت، بینش و انعطافپذیری برای هدایت سازمانها به سمت موفقیت هستند، با این حال سفر آنها اغلب سربالاییست، دستاوردهای آنها تحتالشعاع لنز اجتماعیست که رهبری را از منظر امتیاز تعریف میکند. رهبری نااستفاده
رهبری بکر کتاب راهنمای این رهبرانست. به چالش کشیدن روایتهای یکپارچهای که مدتهاست بر درک ما از معنای رهبری تسلط داشتهست، محرومیتهای سیستمی را آشکار میکند که رهبران رنگینپوست را در بالاترین ردههای قدرت نامرئی میکند.
با این حال، این صرفاً نقد بیعدالتیهای موجود نیست. بلکه فریاد جمعآوری برای عصر جدیدی از رهبریست که به اندازه جامعهای که میخواهد نمایندگی کند، متنوع و پویاست. این نتیجهگیری میکند که تنوع چیزی بیش از یک چکلیست برای مسئولیت اجتماعی شرکتست. این یک الزام استراتژیکست که میتواند سطوح بیسابقه خلاقیت و اثربخشی را باز کند. رهبری نااستفاده
بازاندیشی و تنوعبخشی به ایدههایمان درباره رهبری
رهبری اغلب با قدرت یکی میشود. این دیدگاه فقط محدودکننده نیست. همچنین چرخهای را تداوم میبخشد که در آن تنها کسانی که دارای پیشینههای ممتاز هستند، که اغلب موقعیتشان را به ارث بردهاند، بهعنوان رهبران برحق دیده میشوند. آمارها در این زمینه گویای این موضوع هستند: زنان رنگینپوست تنها چهار درصد از مدیران سطوح اجرایی را تشکیل میدهند. رهبران سیاهپوست، لاتین و آسیایی به طور مشابه در موقعیتهای شرکتی برتر حضور ندارند. که بر یک مسئله سیستماتیک در نحوه شناخت و انتصاب رهبران تأکید میکند.
عدم حضور در نحوه صحبت ما درباره رهبری نیز منعکس میشود. گفتمان جریان اصلی، که عمدتاً توسط مردان سفیدپوست شکل میگیرد، اغلب از در نظر گرفتن واقعیتهای ظریف افرادی ناتوانست که از جوامع بهحاشیه رانده شدهاند. در عوض، استراتژیهای رهبری سادهای را ارائه میکند. و موانعی را یادآوری میکند که بسیاری از افراد را از دسترسی به فرصتهای رهبری بازمیدارد.
به عبارت دیگر، این روایت یکاندازه برای همه درباره رهبری، تجربیات و چالشهای منحصربهفردی را در نظر نمیگیرد که رهبران رنگینپوست با آن مواجه هستند. و این امر آشکار میکند که الگوهای رهبری کنونی نهتنها قدیمی، بلکه منحصربهفرد هستند. رهبری نااستفاده
نیاز فوری
هدف از این نقد نادیده گرفتن مشارکتهای انجامشده توسط افراد فرهنگ مسلط نیست. بلکه تاکید بر نیاز فوری به دیدگاهی گستردهتر و فراگیرترست که به تجربیات و بینش رهبران بهحاشیه راندهشده ارزش میدهد. تخصص و دیدگاه رهبران رنگینپوست بسیار ارزشمندست. و درسهایی را ارائه میدهد که میتواند الگوهای رهبری را غنی و تقویت کند که ما دنبال میکنیم. تجارب آنها که اغلب با غلبه بر موانع سیستمی شکل میگیرد. و در جامعهای اتفاق میافتد که اغلب آنها را نادیده میگیرد، درک عمیقتری از رهبری فراگیر، همدلانه و سازگار ارائه میدهد.
همانطورکه ما به دنبال تکامل درک و عملکردشان از رهبری هستیم، واضحست که پذیرش تنوع و فراگیری فقط یک الزام اخلاقی نیست. بلکه یک الزام استراتژیکست. بینش و تخصص رهبران جوامعی که نمایندگی کمتری دارند، راهی برای رهبری مؤثرتر و دلسوزانهتر ارائه میدهد. با ارزشگذاری و ادغام این دیدگاههای متنوع در الگوهای رهبری خودتان، میتوانیم مفاهیم قدیمی رهبری را از بین ببریم که مدتهاست بر جامعه ما تسلط داشتهاند. آینده رهبری در شناخت و بالا بردن صدای کسانیست که از لحاظ تاریخی بهحاشیه رانده شدهاند. و تضمین میکند که رهبری واقعاً نماینده تنوع جامعه ماست. رهبری نااستفاده
دیدگاههای بهحاشیه راندهشده بینشهای ارزشمندی را ارائه میدهند
بینش جوامع بهحاشیه راندهشده دیدگاهی حیاتی ارائه میدهد که میتواند درک ما را از روابط انسانی، در داخل محل کار و بیرون از آن، غنی کند.
به این دلیل که این جوامع، به دلیل موقعیت منحصربهفردشان، اغلب درک دقیقتری از چالشها و پویاییهای موجود در جامعه دارند. تجارب آنها که توسط سیستمهای هدایت قدرت و امتیاز شکل گرفتهست، به آنها این امکان را میدهد تا فراتر از خرد متعارفی را ببینند که اغلب توسط افرادی که در بالای سلسلهمراتب اجتماعی هستند، تداوم مییابد. رهبری نااستفاده
این ایده محوری برای نظریه موضعست، یک الگوی معرفتشناختی که در اصل در زمینه فلسفه فمینیستی توسعه یافتهست. این نشان میدهد که چگونه تحقیقات علمی ذاتاً تحت تأثیر دیدگاههای کسانیست که تحقیق را انجام میدهند. بنابراین، معمولاً از دیدگاه افراد سیسجنس، دگرجنسگرا، سفیدپوست و مرد. در نتیجه، دیدگاههای گروههای دیگر در حاشیه باقی میماند.
نظریهپردازان رهبری
نظریهپردازان موضع به محدودیتهای درک جهان منحصراً از موقعیت ممتاز اشاره میکنند. رهبرانی که بدون سختی قابلتوجهی به جایگاهشان صعود کردهاند، ممکنست بینش اساسی نسبت به تجربیات زندگی افرادی نداشته باشند که در حاشیه هستند. دوری آنها از پیچیدگیهای مبارزات روزمره میتواند منجر به ادراک انحرافی از واقعیت شود، برداشتیکه سؤالات و بینشهای حیاتی برای رهبری مؤثر را نادیده میگیرد. رهبری نااستفاده
از سوی دیگر، رهبران بهحاشیه راندهشده، انبوهی از دانش را به دست میآورند که از تجربیات زیسته آنها به دست آمدهست. آنها از ماهیت چند وجهی مسائل اجتماعی کاملاً آگاه هستند. و آنها را قادر میسازد تا سوالاتی را بپرسند که ممکنست دیگران از دست بدهند. و مفروضاتی را به چالش بکشند که زیربنای دیدگاههای جریان اصلی است. این آگاهی فقط نظری نیست. عمیقاً ریشه در واقعیت پیمایش در دنیایی دارد که غالباً مشارکت آنها را نادیده میگیرد یا کمارزش میداند.
بنابراین، فراخوان برای اقدام واضحست: برای درک واقعاً جامع هر چالشی، بررسی آن از همه زوایا ضروریست، نه فقط از موضع قدرت. این به معنای تایید و ارزشگذاری بینشهاییست که از حاشیه به دست میآیند. محدودیتهای یک تمرکز محدود را تشخیص میدهند. و رویکردی فراگیرتر برای رهبری و تصمیمگیری را در نظر میگیرند. با انجام این کار، رهبران میتوانند از طیف گستردهای از تجربیات و دیدگاهها استفاده و محیطی را ایجاد کنند که در آن تنوع نهتنها پذیرفته شود. بلکه به عنوان یک مؤلفه مهم موفقیت در نظر گرفته شود. این تغییر نه تنها فرایند تصمیمگیری را غنی میکند. بلکه به جامعهای عادلانهتر کمک میکند. رهبری نااستفاده
پرورش خودآگاهی
رهبری بسیار فراتر از توانایی تولید نتایج و دستیابی به نتایجست. در هسته رهبری با تأثیر، خودآگاهی عمیق نهفتهست. چیزی که باید داشته باشید که اغلب نادیده گرفته میشود. این عنصر ضروری بهعنوان پایهای عمل میکند که از طریق آن رهبران، بهویژه آنهایی که از جوامع به حاشیه رانده شدهاند، میتوانند در چشمانداز پیچیدهای حرکت کنند که با آن روبرو هستند.
شناخت عمیق
خودآگاهی صرفاً در شناخت ترجیحات کاری و سبکهای ارتباطی نیست. این شامل یک شناخت عمیق از تعصبات فردست که توسط یک عمر تجربیات و تعاملات اجتماعی شکل گرفتهست. چنین آگاهی برای رهبرانی که مایلند از تداوم ناخواسته موضوعاتی که در تلاش برای غلبه بر آنها هستند اجتناب کنند، بسیار مهمست. رهبری نااستفاده
رهبران بهحاشیه راندهشده، از طریق تجربیاتشان از تغییر برنامه و ویرایش خودشان، دیدگاه منحصربهفردی را درباره خودآگاهی ایجاد میکنند. این امر ناشی از ضرورت پیمایش در تفاوتهای ظریف محلهای کاریست که همیشه فراگیر نیستند. این خودآگاهی منحصربهفرد فرصتی را برای همه رهبران فراهم میکند تا عمیقتر کاوش کنند، تا تفاوتهای بین مقاصدشان و نحوه درک آنها را آشتی دهند. این درباره ایجاد ظرفیت برای تشخیص اینکه چگونه تصمیمات و رفتارهای یک فرد ممکنست ناخواسته دیگران را محدود کند. تلاشیکه چالشبرانگیزست اما برای رهبری واقعی ضروریست.
تصور اشتباه
این یک تصور اشتباهست که توسعه رهبری، به ویژه در حوزه مبارزه با تعصب و تقویت تنوع، برابری، و شمول، میتواند از طریق جلسات آموزشی بهیکباره یا با عقبگرد حاصل شود. مسئولیتپذیری واقعی در رهبری از طریق اعمال و تفکرات مداوم و روزانه پرورش مییابد. رهبران باید از خودشان بپرسند که برای پذیرش انعطافپذیری، درک دیدگاههای مختلف و ارتقای سبکهای رهبری منحصربهفرد دیگران چه کردهاند. در اصل، درک این موضوعست که تعصبات اغلب به روشهای ظریف ظاهر میشوند. و مسئولیت رسیدگی به این لحظات را بر عهده بگیرید. رهبری نااستفاده
رهبری همچنین فراتر از ارزیابیهای ساده شخصیت و شاخصهای سبک رهبریست. در حالیکه این ابزارها میتوانند بینشهایی را درباره پویایی بین فردی ارائه دهند. اما از درک ماهیت خودآگاهی مورد نیاز برای رهبری مؤثر کوتاهی میکنند. خودآگاهی واقعی مستلزم یک فرایند مستمر دروننگری، یادگیری و فقدان یادگیریست. این درباره فراتر رفتن از مناطق راحتی، پذیرش ایدههای ناآشنا، و درگیر شدن در کار دقیق خودآزماییست.
تغییر معنادار به معنای فقدان راهحلهای سریع نیست
رهبری محدود به اهداف بزرگ و تغییردهنده زندگی نیست. بلکه در جزئیات تعاملات و تصمیمات روزانه نیز یافت میشود. این درباره ایجاد میراثی از بهبود و فراگیریست. اطمینان از اینکه هر قدم برداشتهشده گامی به سمت یک محل کار عادلانهترست. این رویکرد به رهبری بهویژه با رهبران رنگینپوست که اغلب نقش خودشان را با یک هدف دوگانه هدایت میکنند. دستیابی به موفقیت حرفهای و در عین حال هموار کردن راه برای نسلهای آیندهست. رهبری نااستفاده
این تعهد فراتر از لفاظی صرف به راهبردهای عملیست. رهبری مؤثر به این معناست که نقش و سازمانتان را در وضعیتی بهتر از چیزی قرار دهید که آنها را پیدا کردهاید. این شامل یک موضع پیشگیرانه درباره بهبود شرایط محیط کارست، بهویژه برای کسانیکه ممکنست آن را متفاوت تجربه کنند. چنین رهبری مستلزم آگاهی از موانع سیستمیست که همچنان پابرجا هستند و برای از بین بردن آنها باید تلاش کرد.
نابرابری
پرداختن به نابرابریها و ترویج فراگیری، تلاشهایی نیستند که نتایج فوری به همراه داشته باشند. اما به صبر، انعطافپذیری و تعهد به بازی طولانی نیاز دارند. رهبران باید در برابر فشارهای راهحلهای سریع و نتایج قابل مشاهده مقاومت کنند. و در عوض بر پیشرفت معنادار تمرکز کنند، حتی اگر افزایشی باشد. این رویکرد انتظارات مرسوم از رهبری را به چالش میکشد. و از تعامل عمیقتر و هدفمندتر با نقش حمایت میکند.
این الگوی رهبری که از نو تصور میشود، واقعیتهای فرسودگی شغلی و تلفاتی را که بر رهبران وارد میکند، بهویژه کسانی که بار دوگانه دستاوردهای حرفهای و تغییرات سیستمی را به دوش میکشند، تأیید میکند. ایجاد رویهها و مرزهای پایدار نه تنها برای رفاه رهبران، بلکه برای ماندگاری تأثیر آنها نیز ضروریست. رهبری نااستفاده
رهبران کارآمد
رهبران کارآمد برای کار آهسته و پیوسته برای ساختن آیندهای بهتر برای همه ارزش قائل هستند. از طریق این دریچه، رهبری نه تنها به نقشی که باید انجام شود. بلکه به سفری بهسوی تغییر پایدار تبدیل میشود. که محل کار – و در نتیجه، جهان – را به مکانی عادلانهتر تبدیل میکند.
ایجاد زمان و مکان برای تنوع
در دنیای پرشتاب امروزی، درخواست برای رویکردی فراگیرتر به رهبری، به ویژه رویکردی که صدای جوامع بهحاشیه راندهشده را بالا میبرد، نمیتواند دست کم گرفته شود. مرکز این چشمانداز دگرگونکننده، تشخیص اینکه تغییر واقعی به زمان و یک محیط پرورشی نیاز دارد. این دیدگاه، عجله متعارف زندگی سازمانی را به چالش میکشد. و از سرعت آهستهتر و آگاهانهتر حمایت میکند که غنای تجارب متنوع را بر مصلحت نتایج سنتی ارزش میدهد. رهبری نااستفاده
رهبری، همانطورکه در حال حاضر تعریف و اجرا میشود، اغلب واقعیتهای پیچیده کسانی را نادیده میگیرد که دارای پیشینههایی هستند. تجارب آنها، در حالیکه موضوعات مشترک بهحاشیهرفتن را به اشتراک میگذارند، به دور از یکنواختی هستند. مطرح کردن این دیدگاهها صرفاً یک موضوع عدالت نیست. بلکه گامی حیاتی در به چالش کشیدن و اصلاح پایههاییست که سامانههای ما بر آن ساخته شدهاند. با این حال، این فرایند مملو از اصطکاک بالقوهست. زیرا شیوهها و تعاریف طولانیمدت را آزمایش میکند.
رهبری فراگیر
بنابراین، درک این نکته حیاتیست که سفر بهسوی رهبری فراگیر یک ماراتنست، نه یک سرعت. انگیزه فرهنگی برای دستیابی سریع و کارآمد میتواند مانع کار عمیق و تأملی لازم برای این تغییر شود. پذیرش سرعت آهستهتر، امکان ایجاد فضاهایی را فراهم میکند که در آن گفتوگوی معنادار میتواند رخ دهد. جاییکه مکث و سکوت قدرتمند میشود. از طریق عقبگرد، تبادل بازخورد، و شیوههای بازتابی، سازمانها میتوانند فرصتهایی برای بینشهایی ایجاد کنند که اغلب در پیگیری بیوقفه نتایج نادیده گرفته میشوند. رهبری نااستفاده
محیطیکه این کار در آن اتفاق میافتد به اندازه زمانیکه به آن اختصاص دادهشده حیاتیست. بدون پایهای از اعتماد و امنیت، تلاشها برای شرکت در این مکالمات چالشبرانگیز بیثمر خواهد ماند. آمادگی برای گنجاندن دیدگاههای متنوع مستقیماً با سطح اعتماد در یک تیم مرتبطست. و ضرورت ایجاد روابط عاری از سمی بودن را برجسته میکند. ایجاد چنین محیطی مستلزم سرمایهگذاری قابل توجهیست که بر اهمیت سرعت نه تنها از نظر زمانبندی، بلکه در ایجاد فضایی حمایتکننده برای تغییرات پایدار تأکید میکند.
بازتعریف رهبری
این لحظه در تاریخ فرصتی برای بازتعریف رهبریست. از ما دعوت میکند تا چارچوبهای سنتی را به طور انتقادی بررسی کنیم. و الگوهای جدیدی را بررسی کنیم که عمیقتر با درک در حال تکامل ما از تنوع و گنجاندن طنینانداز میشوند. کار پیشرو گسترده و ناشناختهست، اما تغییراتی که ما اکنون آغاز میکنیم این ظرفیت را دارد که بر پارادایمهای رهبری برای دهههای آینده تأثیر بگذارد. دعوت به رهبری متفاوت فقط یک پیشنهاد نیست، بلکه یک ضرورت برای کسانیست که متعهد به ایجاد تأثیر معنادار بر دنیای رهبری هستند. رهبری نااستفاده
خلاصه نهایی
ما به یک رویکرد فراگیرتر و متنوعتر به رهبری نیاز فوری داریم. این موضوع هم برابری و هم اثربخشی خواهد داشت. موانع سیستمی که رهبران رنگینپوست با آن روبرو هستند نه تنها ناعادلانه هستند. بلکه به این معنی هستند که سازمانها در انجام بینشهای ارزشمندی که جوامع به حاشیه راندهشده در موقعیتهای خودشان به ارمغان میآورند، شکست میخورند. به جای مدل قدیمی رهبری از بالا به پایین، ما باید مدلی را بپذیریم که تنوع را ارج مینهد. از پیشرفت آهسته و معنیدار حمایت میکند. و به ایجاد محیطهای حمایتی اختصاص دارد.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.