ارتفاع بگیرید و ظرفیت وجودی خود را افزایش دهید.
انسان و به تَبَع او زندگیش ابعاد گوناگونی دارد. بعضی از این ابعاد شناخته شده و بعضی دیگر ناشناخته یا کمتر شناخته شده است. به نظر میرسد این ابعاد مختلف و متفاوت را میتوانیم در سه بُعد اصلی (برای تقریب ذهنی) همانند آنچه در دنیای مادی داریم تقسیم کنیم: طول، عرض و ارتفاع. این ابعاد یک مکعب و یا بهتر بگوییم حجمی را تشکیل میدهد که ما از آن با عنوان مکعب زندگی نام میبریم. روی هر یک از محورهای آن میتوانیم تغییراتی را برای بهبود زندگی خود داشته باشیم که این یادداشت میخواهد به آن بپردازد.
تغییر چیست؟
قبل از اینکه به این ابعاد بپردازیم، لازم است تا تغییر را تعریف کنیم. اگرجه از تغییر مدلها و شیوههای مختلفی چه در حوزه فردی و یا سازمانی وجود دارد (مقاله پنج مدل تغییر: ویژگیها و چالشها را ببینید). اما تعریف خاصی که ما مدنظر داریم و به تجربه به آن رسیدیم به صورت زیر است:
تغییر فرایند متمرکز، مداوم و ملایم است که با یک برنامه آگاهانه، منسجم، هماهنگ و ساختیافته ما را از وضعیت موجودی که در آن هستیم به وضعیت مطلوبی که میخواهیم باشیم برای رشد همیشگی دگرگون میکند.
تغییر یک حرکت است
طبق این تعریف اولاً تغییر یک حرکت و فرایند است نه یک پروژه. مهمترین تفاوت بین فرایند و پروژه این است که فرایند تکرارپذیر است و در طول هر تکرار دانش و مهارتهای جدیدی تولید میکند در حالی که پروژه پایانپذیر است و یک نقطه آغازین و یک نقطه پایان دارد و در نهایت، خروجی یک پروژه منجر به یک فرایند میشود یا فرایند موجود را اصلاح و بهبود میدهد. از طرف دیگر، رابطهی بین فرایند و پروژه به این صورت است که برای اصلاح و بهبود یا ایجاد یک فرایند بایستی باید یک پروژه تعریف کرد. بنابراین، بایستی نگاه خود را به تغییر از یک نگاه پروژهای به یک نگاه فرایندی تغییر دهیم و تجارب نشان میدهد که معمولاً نگاه پروژهای به شکست رسیده است.
تمرکز
ثانیاً سه کلیدواژه متمرکز، مداوم و ملایم جزو ذات تغییر است. یعنی شما نمیتوانید یک شبه و به یک باره شرایط موجود خود را به شرایط مطلوب تبدیل کنید مگر اینکه یک هدف بزرگ فراتر از اهدافی داشته باشید که معمولاً تعریف میشود و ما آن را رسالت زندگی مینامیم. این هدف بزرگ و چالشبرانگیز میتواند در طول سفر تغییر و با فراز و نشیبهایی که در مسیر خواهید داشت شما را ثابتقدم و متمرکز نگه دارد تا اشتیاق و انگیزهی شما کاهش پیدا نکند و امیدتان از بین نرود.
مداومت و ملایمت
در راه تغییر پایداری از خود نشان دهید تا به نتایج اولیه و درست دست یابید که با مداومت حاصل خواهد شد و در نهایت، آرام و آهسته به سمت شرایط بهتری که برای خود تعریف کردهاید حرکت کنید و ملایمت را از دست ندهید. این همان محتوای بیت معروف در ادبیات فارسی ماست که میگوید: «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». و البته در این راه، رهرو مقصدی را دنبال میکند تا تمرکز خود را داشته باشد.
برنامه گذار
ثالثاً تغییر نیازمند یک برنامه گذار با چهار ویژگی است. شما با آگاهی کامل نسبت به تغییر اقدام کنید. یعنی هم علم به آن داشته باشید و اطلاعات و دانش لازم را به دست آورید و هم عمل شما بایستی با آگاهی تمام صورت گیرد که در اینجا انتخاب و اختیار انسان نسبت به اندیشه و رفتارها و کردارها و گفتارش بسیار کارساز خواهد بود. علم به تغییر شرط لازم برای حرکت است اما کافی نیست بلکه عمل به تغییر نیز باید باشد تا در ترکیب علم و عمل ایمان برای حرکت به سوی مقصد بلند و هدف بزرگ شما ایجاد شود. مکعب زندگی
برنامه تغییر شما باید منسجم باشد. انسجام یعنی هر رفتار و فعالیت یا ابتکاری که برای تغییر انجام میدهید باید با رفتارها و فعالیتهای قبلی یا بعدی شما ارتباط لازم و کافی را داشته باشد. این رفتار یا فعالیت باید متصل به قبلیها باشد و تافته جدا بافته نباشد. تکمیلکننده برای رسیدن به هدفی که دنبال میکنید باشد. ویژگی بعدی برنامه شما باید هماهنگی لازم را داشته باشد. هماهنگی لازم بین عناصر مختلف برنامه میتواند زمان و هزینه ما را به شدت بهینه کند. هماهنگی میتواند یک صدایی برای برنامهی ما به ارمغان آورد. همانند یک ارکستر سمفونی که تنها یک موسیقی خوشآیند و هارمونیک از بسیاری سازها و صداها میشوند. یعنی همه سازها با همدیگر همکوک هستند و هارمونی ایجاد میکنند.
ساختیافته
و آخرین ویژگی برنامهی شما ساختیافته بودن برنامه باید باشد. ساختیافته بودن یعنی شما یک بستری داشته باشید که بتوانید در صورت تغییر در یک عنصر برنامه بتوانید سریع متوجه بشوید که کجای برنامهی شما باید تغییرات لازم را داشته باشد. ساختیافته بودن مانند یک پلتفرم میماند که شما میتوانید در ساختار برنامه خود راهبردی عمل کنید. به جای اینکه ۱۰۰ عنصر با اولویت ۱ را تغییر دهید، تنها ۳ یا ۴ عنصری را تغییر دهید که میدانید ۸۰ درصد اثربخشی برای شما خواهند داشت.
رشد همیشگی
آخرین کلیدواژه این تعریف رشد همیشگی است. ما تغییر را برابر رشد میگیریم. فرض کنید تغییر کردید، اما آخرش که چی؟ این آخرش که چی برای ذهن شما بسیار دردآور است و لذت تغییر را از بین میبرد. بیشتر افرادی که نمیتوانند بر ترس تغییر خود غلبه کنند و از منطقه امن زندگی رها شوند همین پرسش رنجآور را بارها و بارها در ذهن و فکر خود تکرار میکنند و در برابر تغییر مقاومت نشان میدهند. تغییر کنم، آخرش که چی؟!
ما هر روز و هر ساعت به مشکلات و مسائل مختلف و متفاوت مبتلا هستیم و انتخابهای گوناگون داریم. برای حل این مسائل باید به رشد همیشگی روی آوریم و دگرگونسازی و تغییر را در وجود خود نهادینه کنیم. بنابراین، نباید به خود بگوییم که همینی که هستم خوبم و من نیاز به دگرگونی ندارم. و اگر تغییر کنم، آخرش چی به دست میآورم؟ هیچ! این تفکر ناشی از دو دیدگاه متفاوت در زندگی است: نهایت در برابر بینهایت. کثرتگرایی در برابر یکتاگرایی. و رشد در برابر توسعه. اکنون با توضیح مکعب زندگی در ادامه، به این تفکر بیشتر میپرداریم.
طول و عرض و ارتفاع زندگی ما چیست؟
وقتی پس از ۹ ماه و ۹ روز و ۹ ساعت (این زمان زیاد دقیق نیست!) از یک دنیای تاریک و بیاختیار به دنیای رنگارنگ و بااختیار قدم میگذاریم، جیغ بنفشی که میکشیم نشان از یک تغییر و تبدیل دارد: تولد. یعنی ترکِ دنیایی ساکن و کوچک و ورود به دنیایی پرتحرک و بزرگتر؛ نه، بسیار بزرگتر! و این گونه ما با یک دگرگونی به این دنیا پا میگذاریم و زندگی ما در ابعاد و دورههای مختلف آغاز میشود.
طول زندگی
با تولد شما طول زندگی شما آغاز میشود. طول زندگی شما بیشتر با کالبد و جسم شما ارتباط پیدا میکند و از این نظر با زندگی حیوانات نقطه اشتراک بیشتری داریم. دوست داریم بیشتر و بهتر بخوریم و بنوشیم، متنوعتر بپوشیم، راحتتر بخوابیم، و در کل از رنج و ناراحتی دور باشیم و به لذت و خوشی برسیم. وقتی صرفاً در طول زندگی حرکت میکنید تمایل بیشتری داریم تا به دنبال شهوت و غضب باشیم. شهوت به معنای به دست آوردن لذت بیشتر و غضب یعنی فرمانروایی محکمتر. مکعب زندگی
بسیاری از افراد صرفاً در این خط حرکت میکنند و زندگی مکرر در مکرری را تجربه میکنند. مصرف بیشتر و لذت بیشتر. به قول سعدی: «عمر گرانمایه در این صرف شد … تا چه خورم صیف [تابستان] و چه پوشم شتاء [زمستان]». همهی ما در طول زندگی حرکت میکنیم: یکی بیشتر و یکی کمتر، یکی بهتر و یکی بدتر، یکی راحتتر و یکی افسردهتر. اما طبیعت این دنیا به ما میگوید که «عمر کوتاه است و آفتابِ تموز» و بخواهی یا نخواهی روزی به پایان خواهد رسید. بنابراین، مرگ این زندگی خطی را به پایان میرساند.
عرض زندگی
عرض زندگی شما از زمانی آغاز میشود که شما نسبت به خودتان و دیگران و فضای پیرامونی خود آگاهیهای اولیهای را دریافت میکنید. عرض زندگی شما بیشتر با ذهن و اندیشهی شما سروکار دارد. به چیزهایی علاقهمند میشوید. شخصیت درونی خود را میشناسید. از استعدادهای خود باخبر میشوید. با دیگران میخواهید ارتباطات بیشتر و بهتری برقرار کنید. کنجکاویهای شما نسبت به محیط اطراف و ناشناختههای بیشتر میشود. نبوغ خود را کشف میکنید. وارد فضای ذهنی خود میشوید و میبینید میتوانید تصورات زیادی را داشته باشید و همین خلاقیت شما را بروز و ظهور میدهد.
همین چیزها باعث میشود تا در یک سطحی از زندگی خود را بیابید که باید دانش و مهارتها و بینشهایی را به دست آورید. مطالعات رسمی (تحصیلات) و غیررسمی (کتابخوانی) خود را آغاز میکنید. برای اینکه بتوانید پیشرفتهای بیشتری داشته باشید به موقعیتهای بالاتر فکر میکنید. این موقعیتها میتواند موقعیتهای حرفهای، سازمانی و اجتماعی شما باشد. چون ذهن شما تصورات زیادی از این دنیای رنگارنگ دارد، ممکن است برای این موقعیتهای بالاتر با دیگران رقابت کنید و بعضی اوقات کار به جاهای باریک میرسد. اما همچنان در سطح محدودهی طول و عرض حرکت میکنید و بالا نمیروید. در واقع، بالاتر بودن شما خیالاتی بیش نیست.
اگر این راه را ادامه دهید فرسوده میشوید و خود را بازنده احساس میکنید زیرا هر روز برای جا باز کردن خود در این سطح محدود بایستی تلاشهای زیادی را انجام دهید. خستگیتان شدت میگیرد و بدون اینکه کاری از پیش برده باشید به دوران بازنشستگی میرسید و میبینید کارهای روزمره و سطحی، شما را از فعالیتهای بزرگ و ماندگاری که میتوانستید انجام دهید دور کرده است. واقعگرا باشیم؛ این حقیقتی است که به چشم خود در اطرافمان میبینیم. و در آخر، مرگ به زندگی سطحی شما خاتمه میدهد.
ارتفاع زندگی
ارتفاع زندگی شما همواره دست شماست و به وجود شما بستگی دارد. ارتفاع زندگی شما ارتباط نزدیکی به روح و روحانیت شما دارد. جایی که وجود انسانی شما در آن قرار داده شده است. هر چقدر ظرفیت وجودی خود را افزایش دهید، ارتفاع زندگی شما بلند و بلندتر خواهد شد. با بلندتر شدن ارتفاع شما حجم انسانی شما افزایش پیدا میکند. و افزایش حجم انسانی شما باعث رشد همیشگی شما تا بینهایت خواهد شد.
به عنوان مثال، شما باغ بزرگی (چند هکتاری) را وقف کرده باشید تا ثمره و میوهها یا درآمد حاصل از آنها را صرف امورخیریه و فقراء کنند. وقف این باغ خود میطلبد تا ظرفیت وجودی شما به حدی رسیده باشد که از این ثروت بگذرید و در راه خدا و رضایت او آن را ببخشید. از طرف دیگر، این باغ میتواند سالیان سال پس از مرگ شما باشد و کار کند و به وجود شما نیکی عطاء کند. بنابراین، تا وقتی این باغ پابرجاست آن هم تا بینهایت به شما میرسد.
ارتفاع به شیوه وقف
نمونهی باغ یا مثالهایی از این دست مربوط به داراییهای ملموس و مشهود است. مثالهای زیادی میتوان گفت از داراییهای نامشهود و ناملموس باشد. همین امروز در اخبار میخواندم که شخصی مبلغ ۳۰ میلیارد تومان از دارایی خود را وقف امور تحقیقوتوسعه برای علم و فنآوری بویژه در حوزه انرژی هستهای کرده است. این یعنی هر کسی که در این راه علم و دانش کسب میکند واقف میتواند از او کسب رشد کند، آن هم تا بینهایت و بیحساب. مکعب زندگی
حال اگر این شیوه در همافزایی تیمی یا سازمانی و یا اجتماعی قرار گیرد. رشد ارتفاع شما به صورت صعودی چنان افزایش پیدا میکند که هیچگاه پایانی برای آن متصور نیست. فرض کنید با همین تفکر اعضای تیم در یک تیم به یکدیگر کمک کنند. یا کارکنان و مدیران یک سازمان با هم همکاری کنند. و یا در یک محله و منطقه شهری امور اجتماعی را پیش ببرند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بینهایت در بیحساب خواهد شد!
هر چقدر ارتفاع زندگی شما بلندتر شود، نشان میدهد که شما از تعلقات و کثرتهای طول و عرضتان فاصله بیشتری میگیرید. وقتی از تعلقات و کثرتها فاصله بیشتری بگیرید یعنی از خودخواهیها فاصله میگیرید و رها شدن را تمرین میکنید. وقتی از قید و بندها رها میشوید، آرامش بیشتری را دریافت میکنید. دیگر خود را در رقابت نمیاندازید. برای هر موضوع کوچکی دعواهای بزرگ راه نمیاندازید و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که مرگ نمیتواند به زندگی شما خاتمه دهد و زندگی حجمی و بلند شما جاودانه میشود.
مشق تغییر
مکعب زندگی خود را برای تغییر بسازید.
هر کس مکعب زندگی خودش را دارد و قابل مقایسه با فرد دیگری نیست. طول زندگی من با طول زندگی شما متفاوت است. شغل، دانش و مهارتهای من نیز همینطور. و همچنین ارتفاع و عمقی که برای زندگی خودم درست میکنم و میسازم. بیایید مکعب زندگی خود را فارغ از گذران عمری که دارید پرحجم و با ظرفیت بسازید. حجم و ظرفیتی که میتواند تا بینهایت امتداد داشته باشد. و برای همیشه رشد کند. برای این کار ببینید چه چیزهایی ارتفاع زندگی شما بیش از پیش بلند و بلندتر میکند. برای این موارد اولویت بالایی قرار دهید. مواردی چون ارتباط عمیقتر با اعضاء خانواده، بخشندگی، مهربانی، سپاسگزاری، پرورش یافتن، معرفت داشتن، یاری دادن، کمک کردن، اخلاص داشتن. و خیلی از مواردی که فهرست آن بسیار طولانی است. و در این یادداشت کوتاه نمیگنجد. این فهرست را تهیه کنید. و در برنامه هفتگی خودتان قرار دهید و اجرایی کنید.