برنامه موفقیتآمیز برای پایان دادن به رفتار منفی … و احساس عالی دوباره
بازآفرینی زندگی شما (۱۹۹۴) راهنمای چگونگی ترک عادتهای منفی و بهبود زندگیست. با شناسایی موانع کلیدی رشد – یا «تلههای زندگی» – و ارائه راههایی برای غلبه بر آنها، شما را به سمت رشد فردی و شادی پایدار هدایت میکند.
دکتر جفری ای. یانگ یک روانشناس آمریکاییست که پیشگام مدل طرحوارهدرمانیست. او نویسنده چندین کتاب در زمینه طرحوارهدرمانی و همچنین درمان شناختی رفتاریست.
دکتر جنت اس. کلوسکو یک روانشناس بالینیست که رفتاردرمانی شناختی و طرحوارهدرمانی را انجام میدهد. او مدیر مرکز شناخت درمانی لانگ آیلند، نیویورکست.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ رفتارهای مضری که شما را عقب نگه میدارد را تغییر دهید
آیا احساس میکنید در همان الگوی منفی گیر کردهاید؟ آیا چرخشی از انتخابهای بد و احساسات خشمگین از دوران کودکی شما را دنبال کردهست؟ اگر چنینست، ممکنست در دام زندگی گرفتار شوید. بازآفرینی زندگی
یکی از نویسندگان، جفری یانگ، در سالهای اولیه خودش بهعنوان یک درمانگر شناختی مکاشفهای داشت. او به بسیاری از بیمارانش کمک میکرد تا رفتارهایشان را تغییر دهند و به افراد شادتر و سالمتری تبدیل شوند. اما تعداد بیمارانی هم داشت که بهبود نمییافتند.
او متوجه یک موضوع مشترک در بین کسانی شد که بهبود نمییافتند، و آن زمان بود که رعد و برق اصابت کرد. این بیماران همگی گرفتار الگوهای تکراری خودتخریبی بودند که با نوعی آسیب دوران کودکی شروع شد. آنها در تلههای نجات گرفتار شدند.
در این خلاصهکتاب، همهچیز را درباره تلههای کلیدی زندگی خواهید آموخت که ممکنست بهعنوان فردی با آنها مواجه شویم. و همچنین انواع غفلتهای دوران کودکی که منجر به آنها میشود. اما مهمتر از همه، شما یاد خواهید گرفت که چگونه در هفت مرحله عملی از این تلههای زندگی فرار کنید. بازآفرینی زندگی
بالا رفتن از تله نجات دشوارست. این خلاصهکتاب ممکنست اطلاعات کافی برای فرار از تله زندگی به شما ارائه دهد. اما ممکنست متوجه شوید که میخواهید توضیحات و نمونههای جامعی را داشته باشید که فقط در کتاب یافت میشوند. یا ممکنست احساس کنید که باید شخصاً به یک درمانگر مراجعه کنید تا با خیال راحت از تله زندگی خودتان خارج شوید.
با این اوصاف، بیایید دست به کار شویم! بازآفرینی زندگی
میشل رهاشده
پدر میشل در دو سالگی او را ترک کرد. مادرش ماند، اما او الکلی بود. گاهی اوقات مادر برای روزها از هوش میرفت، مشروب مینوشید و میشل در وحشتی نگرانکننده رها میشد. حتی وقتی مادر خانه بود، مشروب مینوشید و حضور نداشت – مادر نمیشد.
اکنون، میشل با قرار ملاقات با توماس، محیط کودکی خودش را بازسازی کردهست. او ۳۱سالهست و میخواهد ازدواج کند، اما او به طور کامل متعهد نمیشود، اگرچه آنها ۱۰ سالست که با هم رابطه دارند. آنها سه بار از هم جدا شدهاند و هر بار که توماس میرود، میشل با طوفانی از احساسات فلجکننده روبرو میشود. این ترس وحشتناک وجود دارد که این جدایی واقعیست و او هرگز برنمیگردد. اندوه بسیار سنگینی که میشل احساس میکند نمیتواند حرکت کند. عصبانیت آنقدر داغست که میخواهد هر چیزی را بشکند. و هنگامیکه میشل و توماس با هم هستند، او در ترس دائمی زندگی میکند که او دوباره و برای همیشه ترک خواهد کرد.
تله نجات از رهایی
میشل در اولین تله از تلههای ما گیر کردهست: تله نجات از رهایی. بازآفرینی زندگی
تلههای زندگی زمانی شروع به شکلگیری میکنند که در دوران کودکی خانوادهها یا همسالانمان کاری با ما انجام میدهند. شاید ما را مورد انتقاد قرار دادند، محروم کردند، مورد آزار و اذیت قرار دادند یا درباره میشل توسط والدینمان رها شدند. شاید خانوادههای ما بیش از حد محافظهکار یا زیادهروی میکردند و این بر ما تأثیر منفی گذاشتهست. یا شاید در مدرسه طرد شدیم یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتیم.
هنگامیکه در بزرگسالی محیط آسیبرسان دوران کودکیمان را بازسازی میکنیم، تله زندگی خودمان را میسازیم. درباره میشل، او توسط والدینش رها شد، و با وجود اینکه در آن زمان صدمه دیده بود و اکنون میداند که چقدر مضرست، او هنوز وضعیت را با توماس بازسازی میکند که احساس میکند هر لحظه ممکنست او را رها کند. بازآفرینی زندگی
تلههای زندگی بر زندگی ما تسلط دارند و نحوه اندیشه، احساس و عمل ما را نظارت میکنند. آنها منجر به رفتارهای خودتخریبی میشوند. آنها احساسات بسیار زیادی مانند خشم، اضطراب، ترس و غم را تحریک میکنند. تغییر آنها بسیار دشوارست زیرا در وجود ما ریشه دواندهاند. تله زندگی میشل آنقدر ریشه دارد که با توماس شیمی قدرتمندی را احساس میکند، جاذبهای آنقدر قوی که او را در دام نگه میدارد.
اما تغییر ممکنست.
اولین قدم برای فرار از تله زندگی، نامگذاری آنست. در بخش بعدی، تلههای زندگی و تجربیات آسیبزای دوران کودکی را شرح خواهیم داد که معمولاً منجر به هر یک میشود. همانطورکه ما فهرست را مرور میکنیم، به خاطر داشته باشید که ممکنست فقط یک تله زندگی داشته باشید. اما معمولاً چندین مورد از آنها به طور همزمان شما را زمینگیر میکنند. ممکنست یکی از تلههای زندگی غالب باشد، اما بقیه همچنان معلق هستند و باعث آسیب میشوند. بازآفرینی زندگی
شش نیاز، و تلههای زندگی
کودکان شش نیاز اصلی دارند: ایمنی، ارتباط با دیگران، خودمختاری، عزت نفس، ابراز وجود و محدودیتهای واقعبینانه. وقتی این نیازها برآورده شد، ما تبدیل به بزرگسالان بالغی میشویم که بهخوبی تعدیل شدهاند. وقتی این نیازها برآورده نمیشوند، ما میتوانیم تلههای زندگی را توسعه دهیم که ما را برای همیشه از مسیر زندگی خارج میکند. بازآفرینی زندگی
تله زندگی رهاشده یا بیاعتمادی و سوءاستفاده
اگر در دوران کودکی ما کمبود ایمنی و امنیت اولیه وجود داشته باشد، میتوانیم مانند میشل در تله زندگی رهاشده بیفتیم. یا تله زندگی بیاعتمادی و سوءاستفاده، که این انتظارست که مردم با دروغ گفتن، تحقیر، آسیبرساندن یا سوءاستفاده از ما بهنحوی به ما صدمه بزنند. ما که در این تله زندگی گیر افنادهایم، از تمام روابط نزدیک خودداری میکنیم. زیرا میترسیم کسی که دوستش داریم به ما خیانت کند.
تلههای زندگی محرومیت عاطفی و طرد اجتماعی
همه ما به عشق، احترام و درک خانواده و همسالانمان نیاز داریم تا ارتباط واقعی با دیگران را احساس کنیم. وقتی در کودکی به هم متصل نمیشویم، دو تله زندگی که میتوانیم ایجاد کنیم، تله زندگی محرومیت عاطفی و تله زندگی طرد اجتماعی هستند. اگر احساس میکنید که هیچکس واقعاً به شما اهمیت نمیدهد و نیازتان به عشق هرگز برآورده نمیشود، احتمالاً عشق کافی از خانوادهتان دریافت نکردهاید. و در تله زندگی محرومیت عاطفی گیر افتادهاید. اگر احساس میکنید متفاوت و منزوی از بقیه دنیا هستید، و همسالان دوران کودکیتان از شما دوری میکردند، به احتمال زیاد در دام زندگی محرومیت اجتماعی هستید. افرادی که در این تلهها گیر کردهاند، قبل از توسعه روابط، خرابکاری میکنند. بازآفرینی زندگی
تله زندگی وابستگی یا آسیبپذیری
اکنون، برخی از والدین آنقدر بیش از حد محافظت میکنند، یا آنقدر درگیر زندگی فرزندانشان هستند که فرزندان هرگز احساس خودمختاری را در خودشان پرورش نمیدهند و در تله زندگی وابستگی یا زندگی آسیبپذیری فرو میروند. زمانیکه احساس میکنید به پشتیبانی ۲۴ ساعته نیاز دارید، یا نمیتوانید به تنهایی از پس کارهای اساسی زندگی برآیید، در دام وابستگی گرفتار شدهاید. اگر دائماً در ترس از اینکه بدترین اتفاق میافتد زندگی میکنید، مهم نیست که بدترین آن چقدر غیرواقعی باشد، پس این تله آسیبپذیریست که شما را در خانه خودتان نگه میدارد. بازآفرینی زندگی
تله زندگی نقص یا شکست
وقتی بیش از حد مورد انتقاد خانواده یا دوستانمان قرار میگیریم، بهسختی میتوانیم عزت نفس و احساس ارزشمندبودن را در خودمان ایجاد کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، میتوانیم در تله زندگی نقص یا تله زندگی شکست گیر کنیم. نقص باعث میشود در درون ما احساس نقص کنیم. ما معتقدیم هیچکس ما را دوست نخواهد داشت، بنابراین در بزرگسالی از عشق میترسیم. و به طرز دردناکی نسبت به همسالانمان از نظر موفقیت احساس حقارت میکنید. در محل کار، مدرسه، ورزش یا سایر زمینهها – سپس در تله زندگی شکست گرفتار میشوید. بازآفرینی زندگی
تلههای زندگی انقیاد یا استانداردهای بیامان
اگر اجازه نداشته باشیم نیازها، احساسات و خواستههای خود را بیان کنیم، میتوانیم به تله زندگی انقیاد یا تلههای زندگی استانداردهای بیامان بیفتیم، که باعث میشود ابراز وجود خودمان از بین برود. وقتی نیازهای خودتان را از روی گناه قربانی میکنید تا دیگران را راضی کنید، در تله زندگی انقیاد هستید. اگر روی چیزهایی مانند موقعیت اجتماعی، وضعیت مالی یا ظاهرتان تأکید و انتظارات زیادی دارید، ممکنست در تله زندگی استانداردهای بیامان باشید. و احتمالاً از شما انتظار میرود که در کودکی تمام رقبا را بگیرید و در هر مسابقه اول شوید. بازآفرینی زندگی
تله زندگی حقخواهی
برخی از والدین بدون هیچ عواقبی به فرزندانشان اجازه میدهند که بدورند. هنگامیکه این مورد اتفاق میافتد، ما فاقد محدودیتهای واقعبینانه هستیم و میتوانیم در تله زندگی حقخواهی گیر کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، به احساسات یا نیازهای دیگران اهمیت نمیدهیم. و زمانی که نیازها و خواستههای ما فوراً برآورده نشود، ناراحت میشویم. بازآفرینی زندگی
گیر افتادن در هر یک از این تلهها میتواند آسان باشد، اما بیرون آمدن همیشه سختست. بسیاری از ما به دنبال راههای فرار ناسالم هستیم، که اگر میخواهیم تغییری واقعی ایجاد کنیم، باید بدانیم و آگاه باشیم. حالا بیایید نگاهی به این تلهها بیندازیم.
سازوکارهای مقابلهای رایج
نحوه توسعه و برخورد ما با تلههای زندگی بستگی به خلقوخو و محیط ما دارد. برای مثال، دو خواهر و برادری که در یک خانواده بدسرپرست بزرگ میشوند، میتوانند واکنش متفاوتی نشان دهند. یکی میتواند مقابله کند در حالیکه دیگری منفعل برخورد میکند. مبارز ممکنست با خلقوخوی پرخاشگرانهتری به دنیا آمده باشد یا شاید یکی از والدین آزارگر و دیگری قربانی بوده باشد. و کودک منفعل به طور اتفاقی از قربانی الگوبرداری کردهست.
در حالیکه افراد مختلف به طرق متفاوت به تلههای زندگی واکنش نشان میدهند، سه سازوکار اصلی مقابله وجود دارد: تسلیم، اجتناب و حمله. برای نشان دادن این سه سازوکار، به زندگی سه نفر – سام، بابی و الکس – نگاهی خواهیم انداخت. همه آنها در تله زندگی معیوب گیر کردهاند. آنها در درونشان احساس نقص میکنند. اما هیچ کدام از آنها به یک شکل کنار نمیآیند. بازآفرینی زندگی
تسلیم
سام یک دانشجوی ۲۰سالهست که تسلیم احساس نقص خودش شدهست. وقتی با او روبرو میشوید زمزمه میکند و سرخ میشود. او خودش را جلوی دیگران میاندازد و همیشه عذرخواهی میکند، حتی اگر تقصیر او نباشد. او از هر نظر – از نظر تحصیلی، اجتماعی و مالی – با همسالانش «کمتر از» احساس میکند. تنها دوستش مدام او را مسخره میکند و سام با هر کلمهاش موافقست.
سام در خانوادهای بزرگ شد که او را تحقیر و از او انتقاد میکردند. به عنوان یک بزرگسال، او به گونهای رفتار میکند که تضمین میکند همچنان تحقیر میشود. شرمنده رفتار میکند، با افرادی دوست میشود که با او بد رفتار میکنند و از هر کسی که مهربانی میکند فاصله میگیرد. او فکر میکند، عمل میکند و احساس نقص میکند و کاملاً تسلیم تله زندگی میشود. بازآفرینی زندگی
اجتناب
بابی با نوشیدن الکل از احساس نقص خودش اجتناب میکند. او ۴۰سال دارد و هرگز رابطه نزدیکی نداشتهست، حتی با همسرش. او با رفقای معمولیاش در محله که هرگز در موارد شخصی صحبت نمیکنند، راحتترست. برخلاف سام، بابی مطمئن میشود که با احساسات معیوب خودش ارتباطی ندارد. او خاطرات پدر سلطهگرش را سرکوب کردهست، و تا زمانیکه بابی درمان تله زندگی را شروع میکند، حتی متوجه میشود که اعتمادبهنفس پایینی دارد یا اینکه از پدرش شروع شدهست.
حمله
حالا درباره الکس به تله زندگی معیوب خودش حمله میکند و احساس میکند، فکر میکند و رفتار میکند که انگار خاصست. او خاص به نظر میرسد: لبخند مطمئن، لباسهای گرانقیمت، ساعت پرزرقوبرق. او همچنین خودش را در موقعیتهایی قرار میدهد که میتواند احساس برتری کند. مثلاً با یک زن متواضع ازدواج و دوستانی از همین تیپ انتخاب کرد. الکس همه این کارها را انجام میدهد تا بتواند برخلاف آنچه در کودکی احساس میکرد، احساس بیارزشی و نادیده گرفتن داشته باشد. حملههایی مانند الکس میتوانند موفق باشند – برخی از بازیگران مشهور، ستارههای راک و سیاستمداران در تله زندگی حمله هستند. اما بیشتر آنها از آشفتگی درونی رنج میبرند و در زیر سطح زیبای خودشان احساس نقص میکنند. بازآفرینی زندگی
شما ممکنست خودتان را در یکی از این افراد، یا شاید هر سه آنها بشناسید. خوشبختانه، شما مجبور نیستید از نمونههای مضر آنها پیروی کنید. راههای دیگری نیز برای خروج از تله زندگی شما وجود دارد.
نقشه فرار
میشل ۳۱سالهای را به خاطر دارید که با شریک غیرمتعهدش توماس در تله زندگی رهاشده گیر کرده بود؟ بازآفرینی زندگی
میشل در حالیکه در طول جدایی به دنبال کمک بود، درمان تله زندگی را پیدا کرد. برای تغییر تلههای زندگی در هفت مرحله، از مؤلفههایی از انواع مختلف درمان – روانکاوانه، تجربی، شناختی، دارویی و رفتاری استفاده میکند. ممکنست ساده به نظر برسد، اما آسان نیست.
شناسایی تله زندگی
ابتدا باید تله زندگی خودتان را شناسایی کنید. میشل پس از اینکه متوجه شد در یک تله رها شدن گرفتار شدهست، احساس مشترکی در بسیاری از بیماران درمان با این تله زندگی داشت. او گفت: «حدس میزنم همیشه تا حدودی میدانستم که مشکلاتی با رها کردن دارم.»
درک ریشههای دوران کودکی
گام دوم اینکه ریشههای دوران کودکی زندگی خودتان را درک کنید. برای این کار باید دوران کودکی خودتان را به یاد بیاورید. فقط اجازه دهید تصاویر به ذهنتان سرازیر شوند. و هنگامیکه آنها سرازیر میشوند، شما باید با کودک درون خودتان ارتباط برقرار کنید. آنها را دلداری دهید، نصیحتشان کنید، همدردی کنید. این ممکنست در ابتدا احمقانه به نظر برسد. اما اکثر بیماران آن را بسیار مفید میدانند. بازآفرینی زندگی
ایجاد پرونده
گام سوم ایجاد یک پرونده علیه تله زندگی شماست. اکثر افرادی که در تلههای زندگی گیر کردهاند، آنها را هم از نظر عاطفی و هم از نظر فکری میپذیرند. آنها احساس میکنند در دام افتادهاند و میدانند که هیچ راهی برای خروج وجود ندارد. این گام باعث ایجاد تردید در این باورها میشود. فهرستی از «مزایا» – دلایلی که چرا تله زندگی شما واقعیست. و «معایب» – دلایلی که چرا اینطور نیست تهیه کنید.
میشل فهرستی از تمام افرادی که او را رها نکردهاند، و تمام روشهایی که در واقع او را به سمت توماس کنار میزند، تهیه کرد. اگر فهرست نکات مثبت شما طولانیتر از معایب شماست، از خودتان بپرسید که آیا نکات مثبت درست هستند. یا اینکه در کودکی برای باور کردن آنها شستشوی مغزی شدهاید. بازآفرینی زندگی
نوشتن نامه
در گام چهارم، نامههایی به والدین، خواهر و برادر یا همسالانی مینویسیم که به ایجاد تله زندگی ما کمک کردند. این روشی مطمئن و مناسب برای تخلیه خشم و غم به ما میدهد. در واقع ارسال نامهها اختیاریست.
ارزیابی دقیق و صادقانه
گام پنجم مستلزم ارزیابی دقیق و صادقانه تله زندگی شماست. شما باید تمام راههایی را بنویسید که تله زندگی شما بر زندگی شما تأثیر میگذارد. سپس، یادداشت کنید که چگونه میتوانید همه این راهها را تغییر دهید. میشل نهتنها درباره توماس نوشت، بلکه درباره چسبیدن به دوستانش از ترس اینکه آنها او را رها کنند، نوشت و اینکه چگونه میتواند آن را تغییر دهد. بازآفرینی زندگی
شکستن الگوها
در گام شش، الگوهایی را میشکنید که در گام پنج شناسایی کردید. با تغییراتی شروع کنید که مطمئن هستید میتوانید ایجاد کنید. میشل با دوستانش شروع کرد. او به آنها فضای بیشتری داد و وقتی آنها بلافاصله به تماسهای تلفنی او پاسخ ندادند، آرام ماند.
ادامه تلاش
گام هفتم بهسادگی به تلاش ادامه دهید. این روند سختست، اما تسلیم نشوید! تله زندگی خودتان را تا زمانیکه همه الگوهای خودتخریبی شکسته شوند به چالش بکشید. بازآفرینی زندگی
خلاصه نهایی
هنگامیکه نیازهای اصلی کودکان برآورده نمیشود، زمینه را برای یک عمر مشکلات فراهم میکند. در بزرگسالی، آن بچهها محیطهای مضر دوران کودکیشان را بازسازی میکنند. و همچنان در دامهای زندگی آشفتهای میافتند. آنها در این تلهها گیر میکنند، مگر اینکه مایل به انجام کارهای لازم برای فرار باشند. مواجهه با ترسهای شما، صادق بودن با خودتان و ادامه تلاش.
فرار از تلههای زندگی کار سادهای نیست، و لایروبی خاطرات دوران کودکی میتواند آنقدر دردناک باشد که ممکنست به یک درمانگر برای کمک نیاز داشته باشیم. شما باید تلاش مداوم و ملایم برای تغییر داشته باشید، اما میتوانید از تلههای زندگیتان خارج شوید، و زمانیکه این کار را انجام دهید، زندگی شما دگرگونی عمیقی به سمت بهتر شدن خواهد داشت. بازآفرینی زندگی
این کتاب را میتوانید از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.