1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. زمان پیچ خورده

زمان پیچ خورده

زمان پیچ خورده

زمان پیچ خورده

5/5 - (5 امتیاز)

رمزگشایی از راز فهم و درک زمان

زمان پیچ خورده (۲۰۱۲) درباره آن راز ماندگارست. درک ما از زمان. نویسنده با استفاده از تحقیقات در زمینه‌های علوم اعصاب، زیست‌شناسی و روان‌شناسی به بررسی دلایل متعددی می‌پردازد. که چرا در یک روز به نظر می‌رسد زمان به سرعت می‌گذرد، در حالی که به نظر می‌رسد در روز دیگر کند می‌شود. علاوه بر این، زمان پیچ خورده راه‌هایی را پیشنهاد می‌کند که از طریق آنها می‌توانیم تجربه فردی خودتان را از زمان کنترل کنیم.

 

کلودیا هاموند یک نویسنده، سخنران، و پادکستر مؤسسه خدمات جهانی بی‌بی‌سی و رادیو ۴ بی‌بی‌سی‌ست. او جوایز بسیاری را برای کارش در حوزه علم ارائه رسانه‌ی پخش جریان‌گون [mainstream] کسب کرده‌ست. کتاب قبلی هاموند با عنوان ترن‌هوایی عاطفی: سفری از میان علم احساسات‌ست که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ کشف کنید چگونه می‌توانید نظارت‌تان را از درک زمان به دست آورید.

راز چگونگی درک زمان مطمئناً ماندگارست. چرا درباره زمان غالباً احساس می‌کنیم که بی‌وقفه می‌چرخد​​. در حالی‌که در مواقعی دیگر به نظر می‌رسد که متوقف‌ست؟ زمان پیچ خورده

 

با کوشش مثال‌ها و تحقیقات فراوان در زمینه علوم اعصاب، زیست‌شناسی و روانشناسی، نویسنده، برنده جایزه و گوینده کلاودیا هاموند با رمز و راز آنچه که او «زمان پیچ خورده» می‌نامد مقابله می‌کند.

 

در طول مسیر، هاموند توضیح می‌دهد که چرا درباره زمان احساس سرعت می‌شود. چرا وقتی توجه زیادی به چیزی می‌شود، کند می‌شود. و چرا افراد مختلف می‌توانند برداشت‌های متفاوتی از گذر زمان داشته باشند.

 

علاوه بر این، زمان پیچ خورده یک مشاوره درباره استفاده بهتر از زمان و مهم‌تر از همه – استفاده از پیچ‌های زمانی به نفع خودتان، سرعت بخشیدن یا کاهش زندگی شما به خواست شماست. زمان پیچ خورده

 

در این خلاصه‌کتاب، کشف خواهید کرد

 

  • چرا ما معتقدیم که رویدادهای مهم زودتر از آنچه اتفاق افتاده رخ داده‌ست؛
  • چرا خاطرات واضح‌تری از وقایع رخ می‌دهیم که در سن ۱۵-۲۵ سالگی از هر دوره دیگر رخ دادیم؛
  • چرا مردی که تصمیم می‌گیرد به مدت دو ماه به تنهایی در زیر زمین زندگی کند. معتقد بود که وقتی دوستانش او را دیدند، تقریباً یک ماه بیشتر نگذشته بود.

 

این که آیا شما به سادگی می‌خواهید مدتی را که منتظر ماندن در اداره پست هستید تا از طریق آن فشرده شود. یا به دنبال ایجاد یک زندگی طولانی و غنی برای نگاه به گذشته هستید، این خلاصه‌کتاب مسیر را به شما نشان می‌دهد.

اگرچه زمان با سرعت ثابت طی می‌شود، درک ما از آن تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می‌گیرد.

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا به نظر می‌رسد زمان یک روز کُند می‌چرخد​​، در حالی‌که روز بعد به نظر می‌رسد تند و تیز می‌رود؟

 

چه‌چیزی پشت این پدیده عجیب‌ست؟ زمان پیچ خورده

 

به طور خلاصه، برداشت ما: در حالی که جریان زمان به خودی خودش فرق نمی‌کند، درک ما از آن تغییر می‌کند.

 

بنابراین چه عواملی بر این درک تأثیر می‌گذارند؟

 

اولاً، احساسات ما به عنوان مثال، هنگامی که می‌ترسیم. تمام داده‌های حسی را – آنچه می‌بینیم، می‌شنویم. بو می‌کنیم، می‌چشیم – با دقت بیشتری پردازش می‌کنیم. وقتی اطلاعات بیشتری را در یک دوره معین از زمان معمول پردازش می‌کنیم. به نظر می‌رسد زمان کند می‌شود.

 

این پدیده توسط دانشمندان علوم اعصاب دیوید ایگلمان مورد آزمایش قرار گرفت. که پرتاب شرکت‌کنندگان (با خواسته خودشان) از پشت بام آسمانخراش وحشت‌زده کرد (نگران نشوید، آنها بندهای ایمنی پوشیده بودند). ترس شرکت‌کنندگان باعث شد تا مغز آنها اطلاعات را به مراتب بیشتر پردازش کند. و به تبع آن به نظر می‌رسد زمان کاهش یافته‌ست.

 

دومین عامل «پیچ خوردن زمان» حافظه‌ست. هرچه بیشتر خاطره‌ها را به یاد می‌سپاریم، به نظر می رسد زمان آرام‌تر می‌گذرد. علاوه بر این، اگر استرس زیادی را تجربه می‌کنیم، حواسمان بیشتر جمع می‌شود. بنابراین تمایل داریم خاطرات بیشتری را به یاد بسپاریم.

 

به عنوان مثال، تصور کنید که از سخنرانی بیزار هستید، اما شما موظف به ارائه پنج دقیقه سخنرانی هستید. وقتی سرانجام در آن موقعیت قرار بگیرید، احتمالاً احساس استرس زیادی خواهید داشت. این استرس باعث می‌شود که شما این رویداد را با جزئیات کامل در ذهن‌تان ثبت و ضبط کنید. و خاطرات زیادی را به عنوان مثال از چهره‌های افراد در ردیف اول ذهن‌تان ایجاد کنید. زمان پیچ خورده

 

نتیجه؟ آن پنج دقیقه تا ابد برای شما باقی خواهد ماند.

 

در نهایت، حتی چیزی مانند اندازه دمای بدن ممکن‌ست در درک ما از زمان تأثیر بگذارد.

 

همسر روانشناس هادسون هوگلند را که آنفولانزا گرفته بود بستری شد. هوگلند همسرش را با دقت پرستاری کرد و بیش از چند دقیقه و در چند نوبت کوتاه او را تنها نگذاشت. با این وجود، او شکایت کرد که وی برای دوره‌های طولانی‌تر از دست داده‌ست.

 

هوگلند با حس کنجکاوی درباره حس ظاهری بودن زمان، آزمایشی را انجام داد که نشان می‌داد هرچه تب همسرش بالاتر باشد. یک دقیقه با سرعت بیشتری برای او می‌گذرد.

زمان بین مردم و بر اساس قوانین اجتماعی مشترک‌ست.

اگر تا بحال به یک شهر گرم و جنوبی سفر کرده‌اید، شاید مشاهده کرده باشید که ساکنان آن تصور کاملاً متفاوتی از دقیق بودن دارند. در حالی که اکثر مردم نیمکره شمالی حد قابل قبولی را برای تأخیر در نظر می‌گیرند، می‌گویند، پنج دقیقه. در جای دیگر، غیر معمول نیست که مردم دو ساعت تمام تأخیر داشته باشند. زمان پیچ خورده

 

بدان دلیل که هر جامعه قوانین و قراردادهای خاص خودش را درباره زمان دارد، که اعضای آن به اشتراک گذاشته و درک می‌کنند.

 

به عنوان مثال، اگر قطاری را رزرو کرده‌اید که ساعت ۸ بعدازظهر حرکت می‌کند، ورود به ایستگاه ده دقیقه زودتر عادی‌ست. اما اگر از ۸ بعدازظهر به یک مهمانی شام دعوت شده باشید، انتظار می‌رود کمی دیرتر برسید. چنین قوانینی راهی را برای توافق درباره آنچه قابل قبول‌ست فراهم می‌کند و بنابراین احساس امنیت به ما می‌دهد.

 

به همین دلیل ممکن‌ست هنگام بازدید از کشوری که قوانین تعیین‌شده در آن متفاوت‌ست، دچار مشکل شوید. به عنوان مثال ممکن‌ست ۳۰ دقیقه دیرتر برای یک مهمانی شام آماده شوید. که معمولاً در کشور شماست – و هنوز باید چند ساعت صبر کنید تا سایر مهمانان برسند!

 

با این حال، جنبه‌های اجتماعی زمان فقط بر نحوه مدیریت آن تأثیر نمی‌گذارد. آنها هم‌چنین می‌توانند درک ما از گذشت زمان را تحت تأثیر قرار دهند. زمان پیچ خورده

 

به عنوان مثال، یک وضعیت ناخوشایند اجتماعی می‌تواند باعث شود که زمان طول بکشد. در یک مطالعه انجام‌شده در آزمایشگاه، به شرکت‌کنندگان دستور داده شد تا با نوشتن نام شریک زندگی‌شان به طور ناشناس بر روی یک کاغذ، شرکای آزمایشگاه‌شان را انتخاب کنند.

 

سپس به چندین شرکت‌کننده گفته شد که هیچ کس آنها را انتخاب نکرده‌ست و آنها مجبورند به تنهایی کار کنند. از دیگر شرکت‌کنندگان مطلع شد که همه آنها را انتخاب کرده‌اند. اما از آنجا که این ترتیب ناممکن بود، آنها نیز مجبورند به تنهایی کار کنند.

 

پس از آن، از همه شرکت‌کنندگان خواسته شد تا گذشت زمان را تخمین بزنند. با کمال تعجب، شرکت‌کنندگان تصور کردند که زمان بسیار کندتر گذشته‌ست.

درک ما از گذشته متأثر از بزرگی حوادث و سنی‌ست که ما آنها را تجربه کردیم.

در کدام سال مایکل جکسون درگذشت؟ حتماً سال‌های خیلی پیش بوده‌ست، درسته؟

 

شاید تعجب کنید که بدانید که در سال ۲۰۰۹ بود. زمان پیچ خورده

 

وقتی به گذشته می‌اندیشیم، اغلب داوری دقیق درباره زمان دشوارست. وقایع مهم، مانند مرگ زودرس یک فوق ستاره، در خاطرات ما برجسته می‌شود. و ما را به این باور سوق می‌دهد که اخیراً نسبت به گذشته اتفاق افتاده‌ست.

 

این اثر – که به تلسکوپ معروف‌ست – فقط یک نمونه از دشواری‌هایی‌ست که ما در یادآوری درست گذر زمان داریم.

 

از طرف دیگر، ما نیز تمایل داریم حوادث نسبتاً ناچیز را از گذشته‌مان فراموش کنیم زیرا معمولاً آنها را نمی‌بینیم.

 

این را می‌توان در آزمایش انجام‌شده توسط محقق ماریگولد لینتون مشاهده کرد. او هر شب به مدت ده سال، دو رویداد از روز را بر روی کارت نمایه شرح می‌داد، و تاریخ آن را در پشت آن می‌نویسد.

 

یک بار در ماه، لینتون دو کارت را به طور تصادفی انتخاب می‌کند و تاریخ آنها را تخمین می‌زند. او این کار را بسیار دشوار کرد، به ویژه با وقایع روزمره مانند «قهوه‌خوری با دوستان». زمان پیچ خورده

 

بعد از انجام هر آزمایش، کارت‌های استفاده‌شده را به حالت قبل باز می‌گرداند. بنابراین می‌توانست بیش از یک بار حافظه‌تان را درباره برخی از رویدادها آزمایش کند.

 

رویدادهایی که او از نزدیک با هم دقیق‌تر آشنا شد، اتفاقاتی بود که وی بارها و بارها انتخاب کرد. که نشان می‌دهد حوادثی را که بیشتر در نظر می‌گیریم به خاطر می‌آوریم.

 

یکی دیگر از خطاهای خاطرات ما اینکه اکثر آنها را بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال – «دستاورد یادآوری» را ساخته‌ایم. به گفته روانشناسان، خاطراتی که در این دوره از زندگی خودمان داریم زنده و به راحتی یادآوری می‌شود.

 

چرا؟

 

نکته مهم و جدیدی‌ست. در این دوره، ما برای اولین بار چیزهای زیادی را تجربه می‌کنیم. روابط، مشاغل، سفر، زندگی به تنهایی و غیره – که یادآوری وقایع این زمان را بسیار ساده‌تر می‌کند.

ما هرکدام یک ساعت درونی داریم که عملکردهای بدن را نظارت می‌کند؛ اما بیش از ۲۴ ساعت کار می‌کند.

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا در نقاط معینی از هر روز گرسنه می‌شوید؟ یا چرا ما تمایل داریم هر شب تقریباً در یک زمان خاص به خواب برویم؟

 

این کار یک ساعت بیولوژیکی درونی‌ست که تمام عملکردهای بدن ما را تنظیم می‌کند. زمان پیچ خورده

 

اگرچه این ساعت درونی‌ست. با این وجود به نشانه‌های بیرونی مانند نور روز بستگی دارد. که زمان بدن را با زمان سایر محرک‌ها هماهنگ می‌کند. در واقع، بدون چنین نشانه‌های بیرونی، چرخه ساعت درونی ما از چرخه روز طبیعی ۲۴ ساعته دور خواهد شد.

 

این با آزمایش انجام‌شده در دهه ۱۹۶۰ توسط میشل صِفری نشان داده شده‌ست. که تصمیم گرفت ساعت شخصی خودش را با خلوت تنهایی‌ش در یک غار زیرزمینی به مدت دو ماه آزمایش کند.

 

از آنجاکه وعده‌های غذایی و خواب او تحت تأثیر محرک‌های بیرونی نبود. هر وقت احساس می‌کرد می‌خوابید و می‌خورد. نتیجه این شد که هر روز «صِفری» بی‌پایان به نظر می‌رسید. اما در واقعیت، زمان خیلی سریع‌تر از آنچه تصور می‌کرد، می‌گذشت. در واقع، او از یک روز کامل آگاه بود، اما معتقد بود که او فقط برای چند ساعت بیدار بوده‌ست.

 

از نظر صِفری، زمان تمامی معنای خودش را از دست داد. حتی به حدی که موسیقی که گوش می‌کرد هیچ لذتی برایش نداشت.

 

هنگامی‌که آزمایش دو ماهه تمام شد و همکاران صِفری آمدند تا او را ببینند. او تصور می‌کرد که هنوز ۲۵ روز دیگر از زمانش باقی مانده‌ست! زمان پیچ خورده

 

آزمایشاتی از این دست دانشمندان را به این نتیجه رساند که چرخه‌ی خواب ساعت درونی و دوره‌های فعال ما در واقع ۲۴ ساعت و ۳۱ دقیقه طول می‌کشد.

 

در زندگی روزمره این چرخه معمولاً توسط نور روز اصلاح می‌شود. اما وقتی ما از این محرک بیرونی محروم شویم – همانطور که صِفری بود – ما به این چرخه درونی باز خواهیم گشت.

درک شما از زمان بستگی به ذهن و بدن شما دارد که با هم کار می‌کنند.

همانطور که آموخته‌اید، مغز شما بر عملکردهای بدنی و درک شما از زمان تأثیر می‌گذارد. اما مغز دقیقاً چگونه این کار را انجام می‌دهد؟

 

اولاً، پیشانی مغز مسئول درک ما از گذر زمان و هم‌چنین ایجاد و ذخیره خاطرات و توسعه ایده‌هاست. زمان پیچ خورده

 

بدون داشتن یک پیشانی مغز کاملاً عملکردی، ما قادر به قضاوت دقیق درباره زمان – حتی در طول یک روز نیستیم. به عنوان مثال، درباره یک مرد ۴۹ ساله که به دکتر جیکومو کچ به عنوان متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرده‌ست، به نظر می‌رسید که چیزی در درک او از زمان به وضوح اشتباه نبوده‌ست. همانطورکه بیمار توضیح داد، او از خواب بیدار می‌شود، خودروی‌ش را سوار می‌شود، کاری را که به نظر می‌رسید یک کار کامل در روزست، انجام می‌دهد تا روزش را تمام کند – و سپس می‌بیند وقت ناهار را نفهمیده‌ست!

 

گذشته از این مراجعه عجیب و غریب، این مرد مشکلی دیگر نداشت و معاینات عصبی روانی بسیاری را پشت سر گذاشت.

 

تنها زمانی که اسکن مغزی انجام شد، ناهنجاری در پیشانی مغز وی کشف شد – جایی که توانایی وی در قضاوت درست درباره گذر زمان را کاهش می‌دهد.

 

ثانیاً، درک ما از زمان توسط یک انتقال‌دهنده عصبی در مغز به نام دوپامین تنظیم می‌شود. این ماده شیمیایی اطلاعات را در مغز ارسال می‌کند. زمان پیچ خورده

 

اگر میزان دوپامین افزایش یابد – که در صورت مصرف برخی داروها مانند متامفتامین‌ها اتفاق می‌افتد – ساعت درونی ما سرعت می‌یابد. در نتیجه، ما فکر می‌کنیم که زمان خیلی سریع‌تر از آنچه باید بگذرد می‌گذرد، بنابراین به نظر می‌رسد ساعت‌ها تندتر می‌روند.

 

سرانجام، درک ما از زمان به سرنخ‌هایی از بدن بستگی دارد که آن را از طریق احساسی به نام حس عمقی [proprioception] به دست می‌آورند – آگاهی از موقعیت و حرکت بدن فرد. یک نمونه از این موارد، توانایی احساس ضربان قلب در هر لحظه‌ست.

 

بدون این حس، درک دقیق زمان دشوار بود. در واقع، آزمایشات نشان داده‌ست که افرادی که فاقد این حس هستند، زمان را کندتر می‌بینند.

هرچه توجه بیشتری به چیزی داشته باشیم، زمان کندتر احساس می‌شود.

تصور کنید که شما در یک سخنرانی نشسته‌اید، و ذهن شما حوصله شنیدن ندارد. هرچه تلاش می‌کنید، دشوارست که چشمان‌تان را از ساعت بردارید زیرا ثانیه‌ها کند می‌روند.

 

اگر فقط در لحظه مناسب به این ساعت نگاه کنید، به نظر می‌رسد که عقربه دوم بیشتر از آنچه انتظار دارید ایستاده‌ست. در حقیقت خیلی طولانی‌تر گذشته و شاید تعجب می‌کنید که چرا ساعت متوقف شده‌ست. البته یک لحظه بعد، عقربه حرکت می‌کند.

 

چرا این اتفاق می‌افتد؟ زمان پیچ خورده

 

آملیا هانت این پدیده را از منظر توجه توضیح می‌دهد: هرچه بیشتر با توجه روی چیزی تمرکز کنیم، به نظر می‌رسد ساعت کندتر و آرام‌تر می‌چرخد.

 

به همین دلیل که وقتی حوصله نداریم، احساس می‌کنیم زمان در حال کشیدن شدن‌ست. تنها با تمرکز بر گذر زمان، احساس می‌کنیم که کندتر شده‌ست، حتی تا نقطه کرونوستازی – حسی که به ما می‌گوید زمان متوقف شده‌ست!

 

اثر مشابهی را می‌توان مشاهده کرد که شاهد یک اتفاق غیرمنتظره هستیم. این اثر عجیب و غریب‌ست: از آنجا که اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی توجه ما را جلب می‌کند، به نظر می‌رسد آنها طولانی‌تر می‌شوند.

 

به عنوان مثال، در یک آزمایش، مجموعه‌ای از تصاویر بر روی صفحه نمایش داده می‌شود: سیب، سیب، سیب، سیب، سیب، سگ، سیب، سیب.

 

بیشتر شرکت‌کنندگان بر این باورند که سگ برای مدت زمان طولانی‌تر از سیب روی صفحه نمایش‌ست، اما مدت زمان هر تصویر یکسان‌ست. این تنها به این دلیل که شرکت‌کنندگان انتظار ندارند سگی را ببینند که به نظر می‌رسد زمان برای آنها کند می‌شود.

 

آیا این مشاهده زمان خاص با مشاهده یک رویداد غیرمنتظره یا تمرکز دقیق، برانگیخته می‌شود، دیوید ایگلمن، متخصص علوم اعصاب معتقدست که اساساً نتیجه انرژی صرف‌شده توسط مغزست. زمان پیچ خورده

 

به عنوان مثال، درباره اثر عجیب و غریب، هنگامی که تمام توجه شما به طور ناگهانی به سمت چیز جدیدی هدایت می‌شود، سلول‌های عصبی ناشی از مغز شما انرژی مصرف می‌کنند. برای ایگلمن، هر چه انرژی بیشتری استفاده کنیم، مدت زمان درک رویداد بیشتر می‌شود.

 

به همین دلیل به نظر می‌رسد تجربیات جدید دوام بیشتری دارند: پردازش محرک‌های جدید نیاز به انرژی بیشتری دارد.

همه ما نمایانگر گذر زمان خودمان به یک یا چند روش هستیم و برخی افراد این کار را بصری انجام می‌دهند.

آیا تصور می‌کنید زمان پیش روی شما، از چپ به راست گذاشته شده‌ست؟

 

در حقیقت بسیاری از افراد – تقریباً ۲۰ درصد – تمایل دارند که زمان را از این‌گونه ببینند.

 

این درک بصری از گذشت زمان نمونه‌ای از حس‌آمیزی [synesthesia]ست که محققان در آزمایش زیر نشان داده‌اند.

 

مجموعه‌ای از کلمات در صفحه رایانه ارائه می‌شود، برخی با قلم قرمز، برخی دیگر به رنگ آبی.

 

شرکت‌کنندگان در رنگ آبی باید حرف «الف» را با دست راست خودشان فشار دهند. و اگر قرمز باشد، حرف «ب» را با دست چپ‌شان فشار دهند.

 

به شرکت‌کنندگان گفته می‌شود که معنی کلمات بی‌ربط‌ست و دستور داده می‌شود که فقط به رنگ آنها پاسخ دهند.

 

با این حال، هنگامی که نام ماه‌ها ظاهر می‌شود، شرکت‌کنندگانی که زمان را از چپ به راست می‌بینند، به شکلی جالب پاسخ می‌دهند. وقتی ماه بعدی ظاهر می‌شود، اگر آبی رنگ باشد (یعنی از دست راست‌شان استفاده می‌کنند) خیلی سریع‌تر واکنش نشان می‌دهند و وقتی ماه قبلی ظاهر می‌شود، اگر قلم قرمز باشد، خیلی دیرتر جواب می‌دهند.

 

چرا؟ زیرا چنین افرادی اغلب اوقات زمان را از چپ و کمتر از راست می‌بینند. زمان پیچ خورده

 

از این رو، همه ما زمان «دیدن» را با این روش نمی‌بینیم، همه در ذهن‌شان زمان را به یک یا چند روش نشان می‌دهند.

 

بنابراین، چگونه زمان‌تان را تصور می‌کنید؟ برای فهمیدن این موضوع به ادامه مطلب توجه کنید.

 

این جمله را در نظر بگیرید: «جلسه چهارشنبه بعدی باید دو روز به جلو منتقل شود. جلسه امروز در چه روزی برگزار می‌شود؟»

 

برای رسیدن به نتیجه‌گیری، برخی از خوانندگان به طور غریزی «جمعه» را در نظر می‌گیرند و پاسخ می‌دهند، زیرا در ذهن‌شان تصور می‌کنند که دو روز از چهارشنبه به جلو حرکت کنند.

 

اما سایر خوانندگان پاسخ می‌دهند که جلسه برای روز دوشنبه تنظیم شده‌ست. اگر این پاسخ غریزی شما بود، تصور نمی‌کنید که شما حرکت می‌کنید، بلکه برعکس می‌بینید که زمان دو روز از چهارشنبه به سمت شما حرکت می‌کند: دوشنبه.

توانایی ما در نظر گرفتن آینده مزیتی‌ست که ما را از حیوانات دیگر متمایز می‌کند.

به زمستان آینده فکر کنید، تصور کنید که روی کاناپه نشسته باشید، پتو را به طور کامل به دورتان پیچیده‌اید و کتاب رمان می‌خوانید.

 

آیا می‌توانید پتوی نرمی را دور خودتان حس کنید؟ یا حتی بتوانید بوی شیرینی کوکی‌های تازه کریسمس را نیز استشمام کنید.

 

این توانایی برای «مسافر زمانی» ذهنی – برای فکر کردن درباره آینده – یک مهارت مهم‌ست.

 

توانمندی برای تصور و احساس «آینده» می‌تواند به شما در آماده شدن برای رویدادهای آینده کمک کند – مثلاً مصاحبه شغلی. با تصور اینکه وقتی در آن مصاحبه واقعاً احساس مصاحبه می‌کنید، با این کار روبرو هستید که احساس تأثیرگذاری کرده‌اید، به خودتان این فرصت را می‌دهید تا سؤالاتی را در نظر بگیرید که از شما پرسیده خواهد شد و پاسخ ذهنی خودتان را بارها تکرار کنید. این کار شما را کاملاً آماده خواهد کرد تا هنگام رسیدن ساعت مصاحبه، بهترین عملکرد را از خودتان ارائه دهید. زمان پیچ خورده

 

با این حال، برخی از افراد به سادگی توانایی تصویرسازی آینده را ندارند: به عنوان مثال، افرادی که دچار آسیب‌های مغزی شده‌اند یا کسانی که دارای مشکلات روانی خاصی هستند، فاقد این مهارت مهم هستند.

 

حتی اگر به افرادی که دچار آسیب‌های مغزی خاصی هستند، جزئیات واضحی از صحنه‌های آینده داده شود – مناظر، بوها، صداها – آنها نمی‌توانند تصور کنند که انگاری در آنجا هستند. این مسئله درباره افراد مبتلا به آلزایمر و اسکیزوفرنی نیز صادق‌ست. در حقیقت، هرچه بیماری یا جراحت شدیدتر باشد، پیش‌بینی آینده برای فرد دشوارترست.

 

علاوه بر این، تفکر آینده یک توانایی منحصر به فرد انسانی‌ست. اگر صاحب سگ هستید، ممکن‌ست دوست داشته باشید یا اعتقاد داشته باشید که گاهی اوقات، هنگامی‌که همراه وفادارتان روی پای شما استراحت می‌کند، او در واقع به فکر لذت‌بخش‌ترین قدم زدن‌های شما با هم‌ست. با این حال، تا آنجا که می‌دانیم، سگ‌ها نمی‌توانند وقایع گذشته را با جزئیات به یاد بیاورند. بنابراین بعیدست که آنها بتوانند در تفکر آینده شرکت کنند.

 

اگرچه حیوانات قادر به یادگیری و قادر به رفتار هوشمندانه هستند، اما هیچ مدرکی مبنی بر تصور اینکه در آینده می‌توانند مانند انسان‌ها تصویرسازی کنند وجود ندارد.

خاطرات از قطعات انعطاف‌پذیر ساخته شده‌اند که می‌توانیم از آنها برای ایجاد موارد جدید استفاده کنیم.

آیا تا به حال داستانی را بیان کرده‌اید که معتقدید از زندگی خودتان‌ست، و بعد دوست‌تان بیان شما را قطع و اعتراض می‌کند که شما تجربیات خودت را بازگو کن، خاطره نساز!

 

چرا این اتفاق می‌افتد؟

 

حافظه سازنده‌ست: خاطرات ما از بسیاری قطعات تشکیل شده‌ست که می‌توانیم فوراً آنها را برای ایجاد خاطرات جدید ترکیب کنیم – چیزهایی که شاید هرگز اتفاق نیفتاده باشد. زمان پیچ خورده

 

این انعطاف‌پذیری همان چیزی‌ست که تصویرسازی آینده را برای ما آسان می‌کند.

 

به عنوان مثال، سعی کنید سوار سرویس اتوبوس مدرسه شوید و به یک ساحل گرمسیری بروید که بهترین دوست شما قصد ازدواج با جانی دپ (هنرپیشه مشهور) را دارد.

 

شما می‌توانید این صحنه را فوراً تصویرسازی کنید. اما اگر خاطرات شما ثابت باشد، نه انعطاف‌پذیر، این تصور بسیار طولانی‌تر زمان می‌برد. مانند نوار ویدئویی، باید مجبور شوید خاطرات‌تان را به عقب برگردانید و اسکن کنید تا اینکه یکی شما را در اتوبوس مدرسه پیدا کنید. سپس، شما باید خاطرات‌تان را برای فیلم‌هایی که جانی دپ در آنها بازی کرده‌ست، ببرید و سعی کنید عروسی ساحل گرمسیری را به خاطر بیاورید که در تلویزیون دیده‌اید.

 

این خاطرات می‌تواند چند دهه از هم فاصله داشته باشد، بنابراین جمع‌آوری و دوختن آنها در کنار هم باعث پیری می‌شود. با این وجود از آنجا که حافظه تکه تکه و انعطاف‌پذیرست، تصاویر آینده احتمالی به راحتی ایجاد می‌شوند.

 

با این حال، در حالی‌که انعطاف‌پذیری خاطرات ما باعث می‌شود تفکر آینده بسیار ساده‌تر شود، هم‌چنین باعث می‌شود که گذشته را نادیده بگیریم – همانطور که محقق الیزابت لوفتوس نشان داد.

 

در یک آزمایش، لوفتوس قصد داشت تا شرکت‌کنندگان را به یادآوری وقایع گذشته‌شان بیندازد که هرگز واقعاً رخ نداده بودند. برای این کار، وی با بستگان آنها مصاحبه کرد تا اطلاعات پیشین درباره رویدادهای واقعی را از گذشته شرکت‌کنندگان جمع کند.

 

با استفاده از این قطعات، لوفتوس در مورد گذشته با شرکت‌کنندگان بحث و گفت‌وگو می‌کند، و در نهایت آنها را متقاعد می‌کند که در کودکی با باگس بانی [Bugs Bunny] در دیزنی‌لند دیدار کرده‌اند.

 

اگرچه ممکن‌ست چنین صحنه‌ای غیر قابل تصور به نظر برسد، چرا که باگس بانی شخصیتی‌ست که متعلق به برادران وارنرست، نه دیزنی، و به همین دلیل او هرگز در دیزنی‌لند ظاهر نمی‌شود.

 

اکنون که آموختید که چگونه ما از نظر ذهنی زمان را به خودمان نشان می‌دهیم، بخش‌های زیر به شما نشان می‌دهند که چگونه درک‌تان را از زمان به خواست خودتان تغییر دهید.

با ساختن هر روز خاص، می‌توانید زندگی خودتان را طولانی‌تر یا می‌توانید سرعت بیشتری را برای زمان به وجود بیاورید.

حتماً متوجه شده‌اید که وقتی کار لذت‌بخشی را انجام می‌دهید – مانند تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌تان – و اینکه وقتی حوصله ندارید، چطور زمان متفاوت می‌گذرد.

 

اما آیا شما توجه کرده‌اید که دوره‌های طولانی‌تر مانند گذر از یک سال نیز تحت تأثیر زمان قرار دارد؟

 

اگر شما می‌خواهید احساس کنید که زندگی غنی و طولانی دارید. یا می‌خواهید در زمان‌های معینی آن را سرعت ببخشید. می‌توانید از این دانش به نفع‌تان استفاده کنید. زمان پیچ خورده

 

به عنوان مثال، می‌توانید با بهره‌گیری از پارادوکس تعطیلات، تجربه زمان‌تان را کم کنید. در حالی که به نظر می‌رسد که تعطیلات به سرعت می‌گذرد، وقتی در وسط آن هستید. لحظه‌ای که به خانه می‌روید، احساس خواهید کرد که قبلاً آنجا بوده‌اید. زمان خیلی طولانی‌تر می‌شود.

 

چرا؟

 

دلیل اصلی اینکه تعطیلات معمولاً شامل روال بسیار کمی در زمان شما می‌شود. بنابراین، اگر می‌خواهید سال‌های گذشته را احساس کنید، باید سعی کنید از روال عادی بیرون بیایید. و هر جا که ممکن باشد، تنوع را در زندگی اضافه کنید.

 

به عنوان مثال، می‌توانید مسیری متفاوت برای کارتان طی کنید یا برای هر روز از هفته، ناهار را با یک دوست متفاوت بخورید.

 

البته، شما احتمالاً نمی‌خواهید که هر رویدادی در زندگی شما این گونه باشد. خوشبختانه، هم‌چنین روش‌های بسیاری برای سرعت بخشیدن به درک شما از زمان وجود دارد.

 

به عنوان مثال، اگر در اداره پست گیر کرده‌اید، در زمان انتظار تمرکز نکنید. زیرا این فقط باعث می‌شود زمان کِش بیاید. درعوض، می‌توانید با گپ زدن با افرادی که در صف هستند. یا شاید با نوشتن برخی افکار در تلفن‌تان، خودتان را از زمان انتظار دور کنید.

 

با این حال، بهترین راه برای عبور از زمان، تمرین ذهن‌آگاهی‌ست. یعنی به خودتان اجازه می‌دهید تا از محیط اطراف‌تان کاملاً آگاه شوید.

اگر احساس می‌کنید که در روز ساعات کافی ندارید، احتمالاً از آنها به طور مؤثر استفاده نمی‌کنید.

یک روز بسیار شلوغ را تصور کنید. شما برای رسیدن به چندین کار عجله دارید، یک وعده ناهار دارید که نمی‌توانید آن را لغو کنید. و تلفن شما مکرر زنگ می‌خورد.

 

در روزهایی مانند این، ما احساس می‌کنیم که اگر فقط چند ساعت بیشتر در روز وجود داشته باشد. می‌توانیم تمام کارها و وظایف‌مان را با صرف وقت بیشتر، انجام دهیم.

 

با این حال، مشکل کمبود وقت نیست. مسئله اینکه ما از زمان‌هایی که داریم به درستی استفاده نمی‌کنیم.

 

به عنوان مثال، در یک مطالعه بیش از ۱۵۰۰ نفر، روانشناس ویلیام فریدمن دریافت که کسانی که احساس می‌کردند دائماً برای انجام همه کارها رقابت می‌کنند، معتقد بودند که زمان خیلی سریع می‌گذرد.

 

برای مقابله با این مسئله و کم کردن زمان اتلاف، اولین قدم اینکه دید دقیقی از مدت زمان شما داشته باشید. به عنوان مثال، در یک مطالعه، شرکت‌کنندگان معتقد بودند که بطور متوسط ​​فقط ۲۰ ساعت وقت آزاد در هفته دارند. با این حال، محققان با بررسی و مرور کارهای آنها دریافتند که شرکت‌کنندگان در هر هفته ۴۰ ساعت اتلاف دارند. اگر آگاه باشید که چقدر زمان دارید می‌توانید برای استفاده موثرتر از آن قدم بردارید. زمان پیچ خورده

 

یک راه برای اطمینان بیشتر از موفقیت در یک روز تنها استفاده از ضرب‌العجل‌های دقیق‌ست. به عنوان مثال، اگر شما باید برای کاری گزارشی بنویسید، و آن را تکمیل کنید. مثلاً ۳۰ مرحله قبل از آماده شدن کار برای تحویل، پایان آن پروژه بسیار دور به نظر می‌رسد. نتیجه اینکه شما نیاز مبرمی برای تمرکز روی آن احساس نخواهید کرد.

 

اما اگر رئیس شما تقاضای تحویل کار را در روز شنبه هفته آینده داشته باشد، پایان پروژه بسیار نزدیک‌تر به نظر می‌رسد. این ضرب‌العجل فوریتی ایجاد می‌کند که تمرکز شما بر روی کار مورد نظر را آسان‌تر می‌کند. به طور خلاصه، مهلت‌ها درک زمان ما را به شکلی تغییر می‌دهند که تمرکز ما را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد. بنابراین اگر برای هر مرحله ضرب‌العجل‌های مشخصی تعیین می‌کنید متوجه می‌شوید که زمان شما بسیار مؤثرست.

به خاطر سپردن تاریخ وقایع گذشته آسان نیست، اما ترفندهای خاصی می‌توانند به شما کمک کنند.

غالباً وقتی به گذشته‌مان نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد که وقایع در هم می‌آمیزند و نظم آنها دشوار می‌شود.

 

چه سالی بمب‌گذاری‌های اخیر لندن اتفاق افتاد؟ چه وقت شاهزاده دایانا درگذشت؟

 

یادآوری تاریخ دقیق می‌تواند دشوار باشد. با این وجود، با استفاده از سیستم زیر، شما می‌توانید تاریخ هر رویداد خاص را با دقت بیشتری به یاد آورید.

 

برای به‌روزآوری یک رویداد شخصی در زندگی، ابتدا باید درباره تعداد سال‌ها، ماه‌ها یا هفته‌ها قبل از وقوع این رویداد حدس بزنید.

 

بعد، سعی کنید تاریخ دقیق را حدس بزنید.

 

برای ارزیابی نهایی – و دقیق‌ترین – چند ماه یا سال اضافه کنید. به عنوان مثال، اگر حدس می‌زنید که این رویداد بیش از دو ماه پیش اتفاق افتاده‌ست، باید زمان بیشتری اضافه کنید.

 

به عنوان مثال، بگویید شما باید تاریخی را که سگ‌تان را از پناهگاه گرفته‌اید به خاطر بسپارید. اگر شش ماه پیش اولین حدس شماست، باید تخمین بزنید که به هفت نزدیک شده‌ست.

 

با این حال، اگر اعتقاد دارید که سگ‌تان را کمتر از دو ماه قبل گرفته‌اید، باید کمی از زمان تخمینی خودتان کم کنید. زیرا این رویداد احتمالاً اخیراً بیشتر از آنچه فکر می‌کنید اتفاق افتاده‌ست. مثلاً حدس نهایی‌تان را پنج هفته به جای شش هفته انجام دهید.

 

هنگامی که نوبت به یاد آوردن تاریخ وقایع عمومی می‌رسد، سعی کنید از برچسب‌های زمانی استفاده کنید. خاطرات شخصی از زمان مورد نظر. شما می‌توانید دقیق‌ترین حدس‌های‌تان را هنگامی‌که می‌توانید وقایع عمومی را با موارد زندگی شخصی‌تان متصل کنید.

 

به عنوان مثال، برای فهمیدن اینکه چه زمانی شاهزاده دایانا درگذشت. از خودتان بپرسید که وقتی خبر مرگ او را شنیدید، چه کاری انجام می‌دادید. کار شما در آن زمان چه بود؟ کجا زندگی می‌کردی؟

 

هرچه برچسب‌های زمانی بیشتری را بخاطر بسپارید. احتمالاً تاریخ را به درستی به یاد می‌آورید (به هر حال، جواب ۳۱ آگوست ۱۹۹۷ست).

خلاصه نهایی

درک ما از زمان تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی مانند احساسات، خاطرات و بدن ماست. به همین دلیل، درک زمان در حقیقت با شخص دیگر متفاوت‌ست. با آموختن نحوه‌ی درک زمان، می‌توانیم یاد بگیریم که بر تجربه شخصی‌تان از آن تأثیر بگذاریم. به عنوان مثال، می‌توانیم آن را کند کنیم یا هر زمان لازم باشد آن را سرعت بخشیم. زمان پیچ خورده

 

شما می‌توانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.

 

بنر دوره برنامه رشد فردی

امتیاز به این مطلب

5/5 - (5 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
زمان پیچ خورده
رهبری نااستفاده: استفاده از قدرت رهبران کم‌نمایندگیاطلاعات بیشتر
+