خلاقیت و نوآوری اَپل را از سقوط نجات داد
شرکت اپل در اواخر ۲۰۰۰ به عنوان یکی از خلاقترین شرکتهای جهان مطرح شد. خلاقیت آنها کمی بعد از سقوط آنها در اثر عدم سوددهی محصولاتشان در دهه ۱۹۹۰ آنها را موفق کرد. چگونه این چنین شرکتی، نوآوری تحولگرا و مبهوتکنندهای را ایجاد کرد؟
اپل چگونه تأسیس شد
شرکت رایانهای اَپل در آوریل ۱۹۷۶ بوسیله استیو وازنیاک، استیو جابز و ران وین با ۱۳۰۰ دلار سرمایه اولیه در گاراژی در پائولو التوی کالیفرنیا آغاز به کارکرد که متعلق به خانواده جابز بود. شرکت در ماه بعد ۵۰ سفارش برای اپل۱ دریافت کرد. تا ماه آگوست سرمایهگذاران به صف شدند، مایک مارکولا یعنی سرمایهگذار رؤیایی که بعداً دومین مدیر عامل شرکت اَپل شد، ۹۲.۰۰۰ دلار در شرکت سرمایهگذاری کرد.
تعداد کارمندان سریعاً افزایش یافت، تعداد زیادی رایانه فروخته شد و این هزینهای بود که به آنها فروخته میشد. در ماه می ۱۹۸۰ اپل۲ عرضه و تا ۷۸۰۰ دلار فروخته شد. در ۱۲ دسامبر همانسال، شرکت رایانهای اپل در بازار بورس عرضه شد. و ارزش سهام در یک روز تا ۳۲ درصد بالا رفت و ۴۰ کارمند حاضر در شرکت را میلیونر کرد.
اپل به فروش یک میلیارد دلاری در ۱۹۸۲ دست یافت. و پردرآمدترین کارخانه تولید رایانههای شخصی شد. در ماه می ۱۹۸۳ موفقیت اپل ادامه یافت. و به یکی از اعضای ۵۰۰ شرکت برتر تبدیل شد. و در ماه دسامبر شرکت اپل۳+ را عرضه کرد که تا ۲۹۹۵ دلار فروخته شد. در ۱۹۸۵ یعنی در سال برکناری استیو جابز، شرکت ۵۰۰,۰۰۰ رایانه مکینتاش را فروخت.
در اوایل ۱۹۹۰ محصولات اپل در رقابت جدی با میکروسافت، ایبیام، موتورلا و شرکت نکست یعنی شرکت جدید استیو جابز روبرو شد. در ۱۹۹۳ اپل در سراشیبی از دست دادن پول قرار گرفت. و تا ۱۹۹۸ به سوددهی نرسید.
بازگشت دوباره استیو جابز
در ۱۹۹۶ یعنی در سالگرد ۲۰ سالگی اپل، این شرکت نکست استیو جابز را با ۳۴۰ میلیون دلار خرید. و در اوایل ۱۹۹۷ جابز به اپل برگشت. در اواخر همانسال، سیستم عامل مک۸ وارد بازار شد. و در کمتر از دو هفته ۱/۲۵ میلیون کپی از آن فروخته شد. این رخداد سیستم عامل مک۸ را به پرفروشترین نرمافزار در آن زمان تبدیل کرد.
در ۱۹۹۸ اپل بار دیگر تنها در فصل اول کارش دوباره به سود ۴۷ میلیون دلاری رسید. الگوهای جیتری، پاوربوک و آیمک معرفی شدند و به عنوان نوآورترین ماشینها در دنیا شناخته شدند. علاوه بر این، جابز برنامه کسبوکار اپل را برای هدفگذاری بر روی مصرفکنندگان شخصی و کسبوکاری متمرکز کرد که متقاضی رایانههای قابلحمل یا رومیزی بودند. در فصل دوم ۱۹۹۸ سودآوری ۱۰۱ میلیون دلار بود.
همچنان در ۱۹۹۸ اپل محصولاتی مانند آیمووی و فاینال کات پرو را تولید و عرضه کرد که کاملاً به رایانه وابسته نبودند. این محصولات به بازار ویرایش ویدیوهای دیجیتال خدمات عرضه میکردند. چند ماه بعد ابزار نرمافزارهای تولید موسیقی به نامهای ایمجیک وگاراجباند به بازار عرضه شدند.
تأسیس فروشگاه خردهفروشی
در ۲۰۰۱، وقتی اولین شعبه فروشگاه خردهفروشی شرکت اپل در ویرجینیا آغاز به کار کرد. و سال بعد وقتی اپل، ایپاد را معرفی کرد، شرکت یک جهش واقعی کرد. در ۲۰۰۳، فروشگاه آیتیونز ایجاد شد که به کاربران این امکان را میدهد تا آهنگها را بر آیپاد خودشان فقط با ۹۹ سنت برای هر آهنگ دانلود کنند. تا اواسط ۲۰۰۸، مشتریان بیش از ۵ میلیارد آهنگ را دانلود کردند.
در ۲۰۰۷، اپل نام خودش را از اپل رایانه به شرکت اپل تغییر داد. و آغاز به تولید آیفون و تلویزیون اپل کرد. به محض اینکه فروشگاههای اپل در جولای ۲۰۰۸ بازگشایی شدند، شرکت در یک روز یک میلیون دلار فروش داشت. و چند ماه بعد به رتبه سوم بزرگترین عرضهکننده و فروشنده گوشیهای موبایل تبدیل شد.
شکی نیست که رهبری استیو جابز و مهندسان بسیار ماهر نقش مهمی در بازگشت شرکت اپل داشتند. اما دلایل ایجاد این چنین موفقیت تماشایی چیزی بیش از برنامهنویسان باهوش و مدیرعامل خوب بودهست. تمرکز شرکت بر خلاقیت و فرهنگ منحصربهفرد شرکتی بود که این چنین جهشهایی را در تولید نوآوری (آیفون، تلویزیون اپل و آیپد) تشویق میکرد. و اپل را در لبه پیچ رقابت قرار داد و به تعبیری دیگر، اپل را جلوتر از زمانش بردهست.
نوآوری شبکهای
چندین جنبه کلیدی در موفقیت شرکت اپل کمک کردهست. اپل از چیزی به نام «نوآوری شبکهای» استفاده کرد. این فرایند قابلیت این را دارد که ایدههای متفاوت را از بیرون اپل و در درون اپل به یکدیگر متصل کند. مثلاً آیپاد نتیجه رؤیاپردازی یک مشاور بود. محصول بهسادگی فناوریهای خارج از پوسته موجود را با طراحی زیبا، عالی و منحصربهفرد ترکیب کرد. با پذیرش این موضوع که همه ایدههای عالی در شرکت متولد نمیشوند، اپل این توانایی را داشت که از سندروم «در اینجا اختراع نشدهست» اجتناب کند؛ سندرومی که در آن تمام خلاقیتها و ایدههای درونسازمانی ارزشمندتر از ایدهها و خلاقیتهای برونسازمانی هستند.
نوآوری داخلی نیز راهبردی را ایجاب میکند که شامل استفاده از رویکرد طرح کسبوکار باشد. مطابق با نظر استیو جابز، برای اختراع و تولید محصولات عالی به مواردی بیش از انضباط، فرایندها و رویهها نیاز داریم. ما به فرهنگی افقی و آرام نیاز داریم که در آن کارمندان همدیگر را خوب بشناسند. و در تالار ورودی همدیگر را ملاقات کنند. و برای تماس با یکدیگر در ساعت ۱۰:۳۰ شب احساس راحتی کنند. و درباره ایدههای جدیدشان درباره پروژه مطرح بحث کنند. شرکت فضایی را ایجاد کردهست که در آن فضا کارمندان بدون اینکه واهمهای داشتهباشند باهم جلسهای را ترتیب میدهند. در این جلسات، بازخوردهایی درباره دستیابی به ایدههای جدید دریافت میکنند. از نظر جابز هزار ایده خوب را میگیریم تا یکی از آنها به ثمر برسد.
تمرکز بر نیاز کاربران
درحالیکه بسیاری از شرکتها بر تقاضای فناوری متمرکز شده بودند. شرکت اپل ساختار درونی خودش را بر اساس قابلیت فهم و تمرکز بر نیاز کاربران قرار داد. به جای ساخت پخشکننده موسیقی دیگری که نیاز به تخصص مهندسی داشت تا بتوان از آن استفاده کرد. اپل بر طرحها و نیازهایی متمرکز شد که مربوط به کاربران معمولی بود. زمانیکه شرکتهای فناوری یعنی رقبای اپل برای پیچیدهتر کردن محصولات تلاش میکردند. اپل خودش را با راهبردهای نوآورانهاش و محصولاتش و با رو آوردن به انبوه مخاطبین از طریق محصولات ساده و آسان متمایز کرد.
برخلاف اعتقادات بازار عمومی، شرکت اپل بازگشت ناباورانهش را با اهمیت ندادن به بازار تضمین کرد. از قضا، شرکت اپل خودش را در «نوآوری مشتریمحور» درگیر کرده بود. یعنی سازگاری طراحی محصول براساس بازخورد مشتریست. در غیر این صورت ممکن نبود که هرگز آیپاد تولید شود. آیپاد بسیار نوآورانه بود. و توسعه منحصربهفردی داشت بهطوریکه در ۲۰۰۱ که به بازار عرضه شد به نظر مضحک میآمد.
فرهنگ خلاقیت و نوآوری برای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز بنگاه اهمیت دارد. و این ممکنست توانایی شکست را عاقلانه نمایش دهد. بیش از ترس از شکست، شرکت اپل فضایی را ایجاد کرد که شکست را تحمل کنند. و آن را به عنوان توسعه آموزش و کسب تجربه بیشتر نگاه کنند.