توسعه مهارتهای کلیدی اجرای استراتژی برای هر رهبر کسبوکار ضرورت دارد
اجرای استراتژی همه چیز یک کسبوکارست و مهارت داشتن در آن ضرورت دارد. اغلب گفته میشود که استراتژی یک شرکت مهمترین مؤلفه در دستیابی موفقیتآمیز به اهدافشست. زمانی این گزاره درستست که شناسایی استراتژی مناسب برای رهبری یک کسبوکار ضروری باشد. اما این تنها بخشی از معادله نیست که اهمیت دارد. اجرای استراتژی – هنر اجرای یک استراتژی طبق برنامهریزی – نیز حیاتیست.
اجرای موفقیتآمیز استراتژی به قدری پیچیده و حیاتیست که افراد حرفهای با سابقه اجرای استراتژی سازمانی اغلب تقاضای بالایی دارند. برداشتن گامهایی برای توسعه مهارتها و تجربههای اجرای استراتژی میتواند شما را قادر سازد تا این تقاضا را برآورده کنید.
در زیر نگاهی به مهارتهای کلیدی اجرای استراتژی هر رهبر کسبوکار میاندازیم. و با مراحلی آشنا خواهید شد که میتوانید برای توسعه آنها گام بردارید.
مهارتهای کلیدی اجرای استراتژی
۱. حرکت در میان تنش بین نوآوری و کنترل
اجرای موفقیتآمیز استراتژی یک شرکت مستلزم بدهبستانهاییست. از جمله اینکه کدام فرصتها را باید دنبال کرد. کدام مشتریان را اولویتبندی کرد و در کدام بازار باید فعالیت کرد.
علاوه بر این تصمیمات مهم، رهبران کسبوکار با یک تنش اساسی بین نیاز به نوآوری و کنترل عملیاتی برای اطمینان از اجرای موفقیتآمیز استراتژی روبرو هستند. یادگیری چگونگی ایجاد تعادل بین این دو نیاز یک مهارت اجرایی ضروریست.
پیادهسازی چارچوب «اهرمهای کنترلی» میتواند به هدایت تصمیمها کمک کند. این چارچوب چهار اهرم را ارائه میدهد که میتوانند برای تسهیل نوآوری یا کنترل بهینهکاوی شوند.
برای تسهیل نوآوری، رهبران کسبوکار میتوانند از اهرمهای زیر استفاده کنند:
- سیستمهای اعتقادی: این سیستمها نشان میدهند که افراد باید چه کاری انجام دهند و چگونه باید برای عملکرد بهینه تلاش کنند. آنها معمولاً به شکل باورها، بیانیه مأموریت و بیانیه ارزشهای کلیدی هستند.
- سیستمهای تعاملی: اینها سیستمهای اطلاعاتی رسمی هستند که مدیران از آنها برای مشارکتدهی خودشان در تصمیمات زیردستان و تمرکز توجه سازمانی بر تهدیدها و فرصتهای در حال ظهور استفاده میکنند.
برای تسهیل کنترل، رهبران کسبوکار میتوانند از اهرمهای زیر استفاده کنند:
- سیستمهای مرزی: این سیستمها کارهایی را بیان میکنند که افراد نباید انجام دهند، در حالیکه اهداف عملکردی را دنبال میکنند. آنها به شکل کدهای رفتاری و سایر سیستمهای رسمی هستند.
- سیستمهای تشخیصی: این سیستمهای اطلاعاتی رسمی هستند که مدیران از آنها برای نظارت بر نتایج سازمانی و اصلاح انحرافات از استانداردهای از پیشتعیینشده عملکرد استفاده میکنند.
۲. تسلط بر چهار پی [P] استراتژی
معنای کلمه «استراتژی» با توجه به زمینهای که در آن استفاده میشود متفاوتست. این در درجه اول به این دلیلست که استراتژی یک کسبوکار را میتوان برای چندین هدف اصلی، که در مجموع به عنوان «چهار پی استراتژی» شناخته میشوند، استفاده کرد:
- استراتژی به مثابه منظر [Perspective]، مأموریت و مقصد غایی و بزرگتر شرکت را بیان میکند و باعث غرور در کارکنان میشود.
- استراتژی به عنوان الگوهای اقدام [Patterns of action]، توانایی یک کسب وکار را برای شناسایی اطلاعات در مورد تغییرات در چشمانداز رقابتی توصیف میکند تا بتواند سازگار شود و بهروز بماند.
- استراتژی به عنوان موقعیت [Positions]، موقعیت رقابتی یک کسب وکار در بازارست، از جمله ارزش پیشنهادی و عوامل متمایز آن.
- استراتژی به عنوان برنامه [Plans]، به اهداف و اقدامات خاصی اشاره دارد که یک کسبوکار با کارکنانش متصل میشود و پیوند برقرار میکند.
همه رهبران کسبوکار باید به دنبال تسلط بر این چهار بُعد باشند. انجام این کار به آنها اجازه میدهد تا به طور موثر در کانالهای مختلف ارتباط برقرار کرده و استراتژی را اجرا کنند. درک دقیق این مؤلفهها همچنین میتواند به رهبر برای استفاده از اهرمهای کنترلی و نوآوری موقعیت بهتری بدهد.
۳. همسویی مشاغل کلیدی با استراتژی
اگرچه رهبران کسبوکار مسئولیت نظارت و اجرای استراتژی سازمانی را بر عهده دارند، انجام هر وظیفه مجزا برای آنها غیرعملی است. به همان دلیلی که مدیران باید وظایف را به اعضای تیم محول کنند، رهبران کسبوکار نیز باید وظایف کلیدی استراتژی را به کارمندان محول کنند.
برای دستیابی به این امر، رهبران کسبوکار باید در طراحی مشاغلی که با عناصر خاص استراتژیهای سازمانشان همسو هستند، ماهر باشند. یک شغل خوب طراحیشده میتواند تضمین کند که کارکنان ترکیب مناسبی از کنترل، مسئولیتپذیری، نفوذ و حمایت را برای موفقیت دارند.
یکی از ابزارهایی که میتوانید برای طراحی مشاغلی که با استراتژی هماهنگ هستند استفاده کنید، ابزار بهینهسازی طراحی شغلست که در جعبه ابزار رهبران کسبوکار برای اجرای استراتژی آموزش داده میشود.
۴. اندازهگیری ایجاد ارزش فراتر از عملکرد مالی
برای تعیین اینکه آیا یک سازمان به طور مؤثر به اهداف استراتژیک خودش میرسد. و اینکه آیا استراتژی آن تأثیر مثبتی بر کسبوکار دارد یا خیر. مهمست که یک فرایند نظارت روشن داشته باشید. بدون اندازهگیری، ناممکنست که بدانیم استراتژی مورد پیگیری درستست یا نه. این یک جزء کلیدی در اجرای یکی از چهار پیست: استراتژی به عنوان برنامه.
سیستمهای تشخیصی به خوبی طراحیشده به رهبران اجازه میدهد تا عملکرد را اندازهگیری و نظارت کنند. اما صرفاً اندازهگیری عملکرد از منظر مالی، داراییهای نامشهودی مانند قابلیتهای پژوهشی، وفاداری به برند و روابط با مشتری را نادیده میگیرد. موفقترین شرکتها منظر مشتری، منظر فرایند، و منظر یادگیری را نیز اندازهگیری میکنند. که هر کدام ارزشی را برای شرکت تولید میکنند که به راحتی نمیتوان آن را از منظر مالی اندازهگیری کرد.
۵. مدیریت ریسک استراتژیک
همه کسبوکارها در معرض ریسک هستند، بهویژه کسبوکارهایی با عملکرد بالا و نوآورانه با فرهنگهای کارآفرینی سازمانی. این امر مدیریت ریسک را به بخش ضروری از کل عملیات کسبوکار، از جمله اجرای استراتژی تبدیل میکند.
سه منبع اصلی ریسک که باید از آنها آگاه باشید و در نظر بگیرید عبارتند از:
- ریسک عملیات: احتمال تداخل یک خطای عملیاتی در جریان کالاها و خدمات یک کسبوکار؛
- ریسک کاهش ارزش دارایی: زمانیکه یک دارایی – اعم از دارایی مالی، فیزیکی یا معنوی – در معرض خطر از دست دادن بخش قابل توجهی از ارزش فعلی خودش باشد؛
- ریسک رقابتی: تغییرات در محیط رقابتی که میتواند توانایی یک کسبوکار را برای ایجاد ارزش و متمایزسازی ارزش پیشنهادهای آن مختل کند.
اجرای مؤثر استراتژی مستلزم درک این ریسکها و چگونگی تأثیر آنها بر شرکت و استراتژی آنست. ابزارهای مختلفی میتوانند به انجام تجزیه و تحلیل ریسک کمک کنند، مانند جدول محاسبه مواجهه با ریسک، که به مشخص کردن مناطق بالقوه مشکل یک کسبوکار کمک میکند. به همین ترتیب، کنترلهای داخلی، سیستمهای مرزی و سیستمهای تشخیصی میتوانند برای ردیابی و مدیریت ریسک استفاده شوند.
چه کسی به مهارت اجرای استراتژی نیاز دارد؟
در حالیکه اجرای استراتژی اغلب در زمینه رهبران و مدیران کسبوکار مورد بحث قرار میگیرد، متخصصان دیگری که میتوانند سود ببرند عبارتند از:
- مدیران سطح میانی و سرپرستان واحدها: استراتژی تنها برای یک شرکت اجرا نمیشود. بخشها، تیمها و بخشهای وظیفهای در یک شرکت نیز باید استراتژیهایی را اجرا کنند. مدیران فعلی و مشتاق یا سرپرستان واحدها میتوانند عملکرد تیم خودشان را با توسعه مهارتهایشان بهبود بخشند.
- کارآفرینان: ایجاد و گسترش یک کسبوکار نیاز به اجرای استثنایی دارد. این امر به ویژه در اولین روزهای زندگی یک نوکسبوکار (استارتاپ)، زمانی که تیم کوچکست، صادق خواهد بود.
- مشاوران: اجرای استراتژی به قدری ضروریست که بسیاری از سازمانها برای اجرای استراتژی شرکتشان مشاورانی را استخدام میکنند که دارای تخصص اجرای استراتژی هستند. مشاورانی که مهارتهای اجرای استراتژی را توسعه میدهند میتوانند به طور بالقوه منبع درآمد جدیدی را به کسبوکارشان اضافه کنند.
توسعه مهارت اجرای استراتژی
در حالی که منابع زیادی وجود دارد که میتوانید از آنها برای یادگیری نحوه طراحی استراتژی موثر استفاده کنید. اما تعداد دورههای آموزشی محدودی برای اجرای استراتژی وجود دارد. بنابراین، تکمیل دورهای که به شدت بر اجرای استراتژی متمرکزست، یکی از موثرترین راهها برای تقویت این مهارتهاست.
بسته جامع جعبه ابزار رهبران برای مهارت اجرای استراتژی به طور خاص با در نظر گرفتن مهارتهای بالا طراحی شدهست. کسانیکه آن را کامل میکنند با درک محکم از مهارتها، ابزارها و چارچوبهای مورد نیاز برای تخصیص منابع، اندازهگیری عملکرد، مدیریت ریسک و اجرای استراتژی آن را خواهند گذراند.