مهمترین وظیفه رهبری کسبوکار، پیادهسازی و اجرای موفق استراتژی آن خواهد بود
هنگامیکه یک استراتژی جدید نیاز به پیادهسازی دارد، معمولاً بستگی به رهبران دارد که از اجرای موفقیتآمیز آن اطمینان حاصل کنند. از این رو، برای رسیدگی به چالشها و نگرانیهای استراتژی جدید، شرکتها باید دائماً ابتکارات راهبردی خودشان را نظارت، ارزیابی و تنظیم کنند.
چه یک رهبر مشتاق، جدید یا باتجربه باشید، درک فرایند پیادهسازی استراتژی و نحوه ارتباط آن با تغییرات سازمانی برای اطمینان از اینکه میتوانید در طول حرفه خودتان مؤثر باشید، بسیار مهمست.
در این یادداشت مروری بر پیادهسازی و اجرای استراتژی خواهیم داشت. و همچنین راهنمای گام به گامی ارائه میدهیم که میتوانید برای ایجاد تغییرات موثرتر در کسبوکارتان استفاده کنيد.
پیادهسازی استراتژی چیست؟
اگر در رهبری و مدیریت کسبوکار نسبتاً تازهکار هستید، احتمالاً تعجب کنید که اصطلاح «پیادهسازی استراتژی» به چه معناست.
پیادهسازی و اجرای استراتژی فرایند تبدیل برنامهها به عمل برای رسیدن به یک نتیجه مطلوبست. در اصل، این هنر انجام کارست. موفقیت هر شرکتی به ظرفیت آن برای اجرای تصمیمات و پیادهسازی فرایندهای کلیدی به طور کارآ، مؤثر و مداوم بستگی دارد. اما چگونه میتوان اطمینان پیدا کرد که اجرا و پیادهسازی یک استراتژی موفقیتامیز خواهد بود؟
پیادهسازی موفقیتآمیز و اجرای استراتژی شامل ارائه آنچه که برنامهریزی یا وعده داده شدهست، به صورت بهموقع، با بودجه تعریفشده، با کیفیت مورد نظر و با حداقل تنوع حتی در مواجهه با رویدادهای غیرمنتظره و احتمالی.
در حالیکه توسعه یک استراتژی، از اولین گامها برای اجرای تغییرات سازمانیست، پیادهسازی آن برای موفقیت یک شرکت بسیار حیاتیست. بدون داشتن یک فرایند اجرایی کارآمد، حتی بهترین برنامهریزیها میتواند به نتیجه نرسند.
اگر رهبر یا مدیری هستید که میخواهید تغییر استراتژیک را در شرکتتان اعمال کنید، این هفت مرحله را دنبال کنید تا یک استراتژی جدید را با موفقیت معرفی، پیادهسازی و اجرا کنید.
۷ مرحله کلیدی در فرایند پیادهسازی استراتژی
۱. تعیین اهداف روشن و تعریف متغیرهای کلیدی
گام اول فرایند سادهست: شما باید اهدافی را شناسایی کنید که استراتژی جدید باید به آنها دست یابد. بدون تصویر واضحی از آنچه میخواهید به آن برسید، ایجاد برنامهای برای رسیدن به آن دشوارست.
یکی از اشتباهات رایج هنگام تعیین هدف – چه مربوط به رشد و توسعه فردی، پیشرفت حرفهای یا کسبوکار باشد – تعیین اهدافیست که دستیابی به آنها ناممکنست. به یاد داشته باشید: اهداف باید دستیافتنی باشند. تعیین اهدافی که واقعبینانه نیستند، میتواند شما و تیمتان را به سمتی سوق دهد که احساس نابودی، افسردگی، خلأ و فرسودگی احتمالی کند.
برای جلوگیری از ایجاد ناخواسته روحیه ضعیف، نتایج و عملکردها – اعم از موفقیتها و شکستها – ابتکارات تغییر قبلی را مرور کنید تا تعیین کنید با توجه به چارچوب زمانی و منابع شما چه چیزی واقع بینانهست. از این تجربه گذشته برای تعریف موفقیت استفاده کنید.
یکی دیگر از جنبههای مهم هدفگذاری، در نظر گرفتن متغیرهاییست که ممکنست مانع از توانایی تیم شما برای رسیدن به آنها و تنظیم برنامههای احتمالی شود. هرچه آمادگی بهتری داشته باشید، اجرا و پیادهسازی استراتژی موفقیتآمیزتر خواهد بود.
۲. تعیین نقشها، مسئولیتها و روابط
پس از تعیین اهدافی که برای رسیدن به آنها کار میکنید و متغیرهایی که احتمالاً سر راه شما قرار میگیرند، مشخص کردید. باید یک نقشه راه برای دستیابی به آن اهداف بسازید. انتظارات را در بین تیمتان تعیین و برنامه اجراییتان را به وضوح بیان کنید. بنابراین هیچ سردرگمی وجود نخواهد داشت.
در این مرحله، مستندسازی تمام منابع موجود برای پیادهسازی، مانند کارمندان، تیمها و بخشهایی که درگیرند، میتواند مفید باشد. یک تصویر واضح از آنچه هر منبع مسئول دستیابی به آنست را ترسیم کنید. و یک فرایند ارتباطی ایجاد کنید که همه باید به آن پایبند باشند.
اجرای برنامههای استراتژیک مستلزم روابط قویست. و به عنوان یک مدیر، شما مسئول این خواهید بود که به افراد بگویید نه تنها چگونه با یکدیگر و چند وقت یکبار تعامل داشته باشند. بلکه همچنین تصمیمگیرندگان چه کسانی هستند. چه کسی در قبال چه چیزی پاسخگوست. و چه چیزی باید انجام شود. در صورت بروز مشکل پیشبینینشده انجام دهید.
۳. محول کردن کارها
هنگامیکه میدانید برای اطمینان از موفقیت چه کاری باید انجام دهید، مشخص کنيد چه کسی باید چه کاری و چه زمانی انجام دهد. به جدول زمانی و فهرست اهداف اصلی خودتان مراجعه و وظایف را به اعضای تیم مناسب محول کنید.
شما باید تصویر کلانی را برای تیمتان توضیح دهید تا آنها چشمانداز شرکت را درک کنند. و مطمئن شوند که همه مسئولیتهای خاص خودشان را میدانند. همچنین، ضربالاجلهایی را برای جلوگیری از تحت فشار قرار دادن افراد تعیین کنید. به یاد داشته باشید که وظیفه شما به عنوان یک رهبر دستیابی به اهداف و نگه داشتن تیمتان در کارست. بنابراین سعی کنید از تمایل به سمت مدیریت جزییات اجتناب کنيد.
۴. اجرا و پیادهسازی طرح، نظارت بر پیشرفت و عملکرد، و ارائه پشتیبانی مستمر
در مرحله بعد، باید برنامه را عملی کنيد. یکی از دشوارترین مهارتها برای یادگیری به عنوان یک رهبر اینست که چگونه کارمندان را به طور موثر راهنمایی و حمایت کنيد. در حالیکه تمرکز شما احتمالاً بیشتر اوقات بر روی تفویض اختیار خواهد بود. مهمست که خودتان را برای پاسخگویی به پرسشها در دسترس قرار دهید.
کارهایی که ممکنست کارمندان شما داشته باشند یا چالشها و موانعی را برطرف کنند که احتمالاً با آن مواجه شوند. به طور منظم با تیم خودتان در مورد پیشرفت آنها بررسی کنيد و به بازخورد آنها گوش دهید.
یکی از شیوههای مؤثر برای نظارت بر پیشرفت، استفاده از گزارشهای وضعیت روزانه، هفتگی و ماهانه و بررسیها برای ارائه بهروزرسانیها، ایجاد مجدد تاریخهای سررسید و نقاط عطف و اطمینان از همسویی همه تیمهاست.
مطالب مرتبط: چگونه به طور موثر بازخورد بدهیم
۵. انجام اقدام اصلاحی (در صورت لزوم تنظیم یا تجدید نظر)
پیادهسازی یک فرایند تکراریست، بنابراین به محض اینکه فکر میکنید به هدفتان رسیدهاید، کار متوقف نمیشود. شیوههای پیادهسازی میتوانند در اواسط مسیر تغییر کنند. و مسائل یا چالشهای پیشبینینشدهای ایجاد شوند. گاهی اوقات، با تغییر ماهیت خود پروژه، اهداف اصلی شما باید تغییر کند.
توجه، انعطافپذیری و تمایل به تغییر یا تنظیم مجدد برنامهها در حین نظارت بر اجرا مهمتر از پایبندی کورکورانه به اهداف اصلیتانست.
به طور دورهای از خود و تیمتان بپرسید: آیا نیاز به تنظیم مجدد داریم؟ اگر چنینست، چگونه؟ آیا باید از نو شروع کنیم؟ پاسخ به این پرسشها میتواند ارزشمند باشد.
۶. بسته شدن پروژه و توافق بر روی خروجی
همه اعضای تیم باید بر اساس اهداف تعیینشده در ابتدا در مورد اینکه محصول نهایی چگونه باید باشد به توافق برسند. هنگامیکه استراتژی خود را با موفقیت اجرا کردید، با هر یک از اعضای تیم و بخش تماس بگیرید تا مطمئن شوید که همه چیزهایی را دارند که برای اتمام کار نیاز دارند. و احساس میکنند کارشان کامل شدهست.
شما باید به تیم مدیریتی خودتان گزارش دهید. بنابراین اطلاعات، جزئیات و نتایج را از کارمندانتان جمعآوری نمایید تا بتوانید تصویری دقیق برای رهبری ترسیم کنيد.
۷. یک بررسی گذشتهنگر یا مروری درباره نحوه روند آینده انجام دهید
هنگامیکه استراتژی شما به طور کامل اجرا شد، به روند گذشته نگاه و ارزیابی کنيد که اوضاع چگونه پیش رفتهست. از خودتان سؤالاتی بپرسید مانند:
- آیا به اهدافمان رسیدیم؟
- اگر نه، چرا؟ برای رسیدن به آن اهداف چه مراحلی لازمست؟
- چه موانع یا چالشهایی در طول پروژه پدید آمد که میشد پیشبینی کرد؟ چگونه میتوانیم از این چالشها در آینده اجتناب کنیم؟
- به طور کلی، چه درسهایی میتوانیم از این فرایند بیاموزیم؟
در حالیکه شکست هرگز هدف نیست، پیادهسازی و اجرای ناموفق یا ناقص استراتژی میتواند تجربه یادگیری ارزشمندی را برای یک سازمان به ارمغان بیاورد. تا زمانیکه برای درک اینکه چه چیزی و چرا اشتباه شدهست، زمان صرف شود.
یادگیری نحوه نظارت بر پیادهسازی استراتژی
پیادهسازی موفقیتآمیز استراتژی میتواند چالشبرانگیز باشد و به مهارتهای رهبری و مدیریت قوی نیاز دارد. تفویض اختیار موثر، صبر، هوش هیجانی، تواناییهای سازمانی کامل و مهارتهای ارتباطی بسیار مهم هستند.
اگر به دنبال تقویت مهارتهای خودتان و تبدیل شدن به مدیر بهتری هستید، دوره رهبری کسبوکار را در نظر بگیرید که با اهداف شخصی و حرفهای شما همسو باشد. دورههای آموزشی مدیریت اغلب در طراحی انعطافپذیر هستند، اما فرصتهای یادگیری عملی و حیاتی را ارائه میدهند که توسط کارشناسان پیشرو صنعت ارائه میشود که میتواند برای هر حرفهای به کار گرفته شود.