راهنمای پرورش عمق و تقدس در زندگی روزمره
مراقبت روح (۲۰۱۶) یک رویکرد یونگی به زندگی روزمره ارائه میدهد. این راهنمای رمزگذاری تجربیات ما به داستان و اسطوره، شناخت و پذیرش روحی بودن و آشفتگی تجربیاتمان، و دیدن امر مقدس در زندگی عادیست.
توماس مور نویسنده پرفروش بیش از ۳۰ کتاب در زمینه معنویتست. او در طول زندگیاش نقشهای زیادی ایفا کردهست: راهب، رواندرمانگر، موسیقیدان و استاد.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ زندگی را در سطح عمیقتری تجربه کنید.
مراقبت روح به معنای برخورد متفاوت با زندگی و چالشهای آنست.
به جای در نظر گرفتن چیزهایی که باعث ناراحتی شما میشوند به عنوان علائم یک مشکل، مراقبت از روح از شما میخواهد که راه جدیدی برای ارتباط با آنها پیدا کنید. از شما میخواهد که چیزها را آنطورکه هستند ببینید. نه آنطورکه دوست دارید باشند. از شما میخواهد که بدون قضاوت یا تجویز مشاهده کنید و آنچه هست را بپذیرید.
در این خلاصهکتاب، ابتدا به این خواهیم پرداخت که چگونه با قالببندی مجدد داستانتان درباره خانواده، ذهنیت را مجدداً تنظیم کنید. سپس در مورد مشکل مدرنیسم روانشناختی صحبت خواهیم کرد. و اینکه چگونه تقدس، اسطوره و آیین روزمره میتواند به شما در مراقبت از روحتان کمک کند. در نهایت، نحوه زندگی در تخیل و گوشدادن به رویاهایتان را شرح خواهیم داد. مراقبت روح
مادر، پدر و فرزند مقدس
دیوید نمیتوانست با مادرش کنار بیاید. پدرش خارج از تصویر بود. او سالها پیش رفته بود وقتی دیوید هر آخر هفته برای دیدن مادرش به خانه میرفت، آنها با هم دعوا میکردند. و او را متهم میکرد که درست مثل پدرشست.
در جلسات آنها، درمانگر دیوید از او پرسید که آیا او فکر میکند شبیه پدرشست؟ دیوید اصرار داشت که نمیخواهد راه پدرش را دنبال کند که احتمالاً توضیح میدهد که چرا او از نظر مذهبی به مادرش نزدیک بود و هیچ دوستدختری نداشت. مراقبت روح
درمانگر به جای استفاده از رفتار پدر دیوید به عنوان راهی برای توضیح مبارزات دیوید و یافتن درمان، به دیوید کمک کرد تا داستان پدرش را تعریف کند. این داستان مردی بود که پدرش الگویی برای نیاز روان رنجور به سرگردانی و ایجاد فاصله بین خودش و دیگران ایجاد کرده بود. از طریق داستانسرایی، دیوید توانست درک کند و بپذیرد که پدرش کیست. چه خوب و چه بد. و از طریق آن فرایند، دیوید میتوانست خودش را واضحتر ببیند.
در بسیاری از جلسات درمانی، خانواده بهعنوان یک منبع ناکارآمد از علائم مختلف در نظر گرفته میشود که باید درمان شوند. اما در واقعیت، خانواده ذاتاً ناکارآمدست. مراقبت از روح به این معناست که آشکارا به خانواده نگاه کنیم. در همه آشفتگیها و سوءاستفادههای ویرانگر و نزدیکی شگفتانگیزش – و آن را نه بهعنوان چیزی که باید بر آن غلبه کرد. بلکه به عنوان ماده خامی برای ساختن یک زندگی دید.
خانواده منبع مقدس برای زندگی
برای اینکه خانواده را منبعی مقدس برای زندگیتان بدانید، بیایید به سه جزء اصلی آن نگاه کنیم: پدر، مادر و فرزند. با هر یک از این جنبهها، ما درباره یک هویت صحبت نمیکنیم. برای مثال، ما درباره نقش شما به عنوان یک مادر بحث نمیکنیم. در عوض، ما درباره نحوه احترام به این سه انرژی در خودمان صحبت میکنیم. مراقبت روح
پدر
پدر بهدرستی در داستان اودیسه تجسم یافتهست. اودیسه پدری در دریاست که در تلاشست به پسر و همسرش بازگردد. در داستان تلماخوس، پسر اودیسه را نیز میبینیم که در حسرت پدر گمشدهاشست. معنادارترین کاوش در اینجا ایده پدر غایبست. چه پدری که هر روز سر کار میرود. و چه پدری که برای شروع هیچ وقت آنجا نبودهست. غیبت آنها چیزیست که هر کودکی باید تحمل کند.
و گاهی اوقات، به سختی میتوان به وضوح رسید. در داستان دیوید، او با پدرش تماس گرفت و توانست بیشتر درباره او بیاموزد. اما نتوانست او را به جایگاه واقعیش در زندگی بازگرداند. در عوض، دیوید مجبور شد پدرش شود. در نهایت، این کاریست که همه ما باید انجام دهیم. این فرایندیست که مستلزم ارج نهادن به هر چیزیست که در ما میتواند فراهم کند، محافظت کند و موضع بگیرد.
مادر
بعدی؟ مادر. او در داستان دمتر و پرسفونه اساطیر یونان تجسم یافتهست. در این افسانه، پرسفونه به دنبال گلی زیبا میرود که ناگهان زمین باز میشود. هادس، خدای مردگان، او را اسیر میکند و به اعماق دنیای زیرین میبرد. دیمتر که الهه برداشتست، تا زمانیکه دخترش برگردانده نشود، اجازه نمیدهد چیزی رشد کند. در پایان، هادس موافقت میکند که پرسفونه را برگرداند. اما او یک دانه انار را زیر زبان او میگذارد. و میگوید که همیشه تا حدودی متعلق به او خواهد بود. مراقبت روح
دمتر به عنوان مادر، دخترش را در تاریکی و خطر از دست میدهد. و حتی وقتی او را پس میگیرد، تغییر میکند. به عنوان یک دختر، پرسفونه گرفتار تاریکی و خطر میشود. این استعارهای از روند طبیعی جدایی از والدینست. درک این افسانه بهمعنای شناخت انرژی مادر و دختر در خودمان و تضاد ابدی مایل به نگهداشتنست در حالیکه نیاز به رهاکردن داریم. مراقبت روح
فرزند
در آخر، بیایید نگاهی به فرزندی بیندازیم که در طول تاریخ در داستانهای مذهبی ظاهر شدهست. اغلب، اسطوره فرزند خاص یا الهی وجود دارد. مانند داستان عیسی مسیح، فرزندی که برای ما متولد شد. اما در دنیای مدرن ما، از ما خواسته میشود که با سیستمهای تجویزشده مطابقت داشته باشیم که میگویند باید همیشه بالغ باشیم. به همین دلیل، ما اساساً کودک درون خودمان را رها کردهایم.
قدرت فرزند در آسیبپذیری آن نهفتهست. چیزی که ما معمولاً از آن فرار میکنیم. برای اینکه دوباره به انرژی فرزند خودمان دسترسی پیدا کنیم، باید آسیبپذیری، تقصیر، ترس، اشتیاق، هیجان و بسیاری از احساساتی که اغلب باعث ناراحتی ما میشوند را بپذیریم.
این ایدههای پدری، مادری و فرزندی باستانی هستند و در تاریخ بشریت بافته شدهاند. تلقی کردن خانواده به عنوان یک چیز شکسته که نیاز به تعمیر دارد سادهلوحانه و بالقوه مضرست. در عوض، مهمست که خانواده را به عنوان چیزی مقدس بشناسیم. این به معنای اذعان به درد و لذت، اشتباهات و حکمتست. مراقبت روح
روند حرکت ذهن شما به این پارادایم جدید تدریجی و مداومست. اما در ایجاد تغییر، هر گونه عصبانیت، اضطراب و افسردگی را به آرامی از بین خواهید برد. ممکنست در نهایت حاضر شوید روبروی کسانی که به شما صدمه میزنند بنشینید. و مهمتر از همه، شما قادر خواهید بود خودتان را همانگونه ببینید که واقعاً هستید. و تمام وجودتان را با همه وجود دوست داشته باشید. مراقبت روح
تقدس، اسطوره و آیین روزمره
در ۱۹۲۳، پس از مرگ مادرش، روانپزشک سوئیسی، کارل یونگ، یک برج سنگی بزرگ در ملک خودش ساخت تا در آن زندگی کند. سپس، تا ۱۹۳۵، هر چهارسال یکبار، یک الحاقیه ساخت به طوریکه اکنون ساختمان دارای چهار قسمت متصلست.
ساخت این برجها روش کارل یونگ برای مراقبت از روح خودش بود. هم کار واقعی خلق آنها و هم زمانیکه او در خلوت در آنها گذراند، راهبردهایی برای جداکردن خودش از دنیای مدرن بود.
فاصله انداختن بین خودش و جهان نیاز بشر در بیشتر تاریخ بودهست. اکنون بیش از هر زمان دیگری، مراقبت از روح نیاز به نوعی عقبنشینی دارد.
روانرنجوری و روانپریشی وحشتناک
چرا جامعه ما این همه روانرنجوری و روانپریشی وحشتناک را نشان میدهد؟ یک ایده اینکه ما ارزشهای دنیای مدرن خودمان را بدون درک انتقادی از آنها میپذیریم. ما تمایل داریم کورکورانه فناوریهای جدید را بپذیریم و بهسرعت خودمان را به دستگاهها و امکانات متصل کنیم. ما همچنین به دلیل رسانههای اجتماعی بسیار تحت تأثیر تبلیغات هستیم.
چیزی که زندگی ما فاقد آنست، معنویتیست که امور عادی و روزمره را در بر میگیرد. نویسنده اشاره میکند که بسیاری از بیماریها دارای یک جزء تشریفاتی اجباری هستند. به عنوان مثال، بیاشتهایی، محرومیت شدید از غذاست. در سطح اجتماعی، آیا وجود بیماریهایی مانند بیاشتهایی میتواند نشانهای از نداشتن راههایی برای مراقبت معنادار از بدن ما باشد؟
فستفود یکی دیگر از علائم احتمالی از دست دادن ارتباط با روحست. وجود فستفود و روشی که آن را در آغوش میگیریم و آن را بدیهی میدانیم نشان میدهد که ما غذا را فقط بهعنوان غذا میبینیم. یعنی ما ارزش آن را به عنوان منبع زندگی بالا نمیبریم یا مراسم طولانی غذا خوردن با هم را گرامی نمیداریم.
روح فقط زمانی میتواند شکوفا شود که مکث کنیم. زمانیکه در لحظه بنشینیم و وقتمان را صرف کنیم. این نیاز به ارتباط با جزئیات و صمیمیت دارد. سه چیز وجود دارد که میتوانید برای پرورش و رشد روحیهمان روی آنها تمرکز کنید: تقدس، آیین و اسطوره.
تقدس
برای تمرین تقدس روزمره، باید خودتان را از دنیا جدا کنید. لازم نیست این کار به اندازهای که یونگ انجام داد، با برجها و ماهها در انزوا انجام شود. بله، میتوانید به تعطیلات بروید تا آرام شوید و تمرکز کنید. اما میتوانید به سادگی یک لحظه نفس عمیق بکشید. در جنگل قدم بزنید. در دفترچه خاطراتتان بنویسید. نقاشی کنید. به موسیقی گوش دهید یا در سکوت بنشینید. با کمی چای و افکارتان تنها باشید.
این فعالیتها ممکنست بسیار شبیه «مراقبت از خویش» باشد که قبلاً درباره آن شنیدهاید یا به آن پرداختهاید. تنها تفاوت در دیدگاه شماست: اکنون میدانید که تمرین مراقبت از خویش به معنای ایجاد فضایی برای روح خودتانست.
اسطوره
اسطوره نیز مهمست. ما همیشه زندگیمان را اسطورهسازی میکنیم. و داستانهایی از گذشتهمان – و گذشتههای اجدادمان تعریف میکنیم. اما اغلب، داستانهای ما به علتومعلول تقلیل مییابد. به عنوان مثال، من اجازه نمیدهم دیگران به هم نزدیک شوند. زیرا پدرم مرا رها کردهست.
بهجای جستوجوی علل و راهحلهای روانرنجوری، مراقبت از روح، غرق شدن در گرهگشایی دائمی معناست. هنگامیکه داستانهای خودتان را بدون قضاوت میگویید. و از زوایای مختلف به آنها نگاه میکنید، یک شبکه درهمبرهم از رشتهها شروع به شل شدن میکند. با انجام این کار، میتوانید خودتان را واضحتر ببینید. مانند دوست ما دیوید از بخش قبلی.
آیین
آخر، شما نیاز به آیین دارید. این قبلاً حوزه دین بود. اما مشکل بسیاری از ادیان اینکه آنها مناسک را به خاطر آیین، بدون هیچ معنای مستقیمی برای زندگی روزمره به اجرا میگذارند. جای تعجب نیست که بسیاری از مردم ادیان والدین خودشان را رها کردهاند. آنها فقط مرتبط نیستند.
البته میتوانید آیینهای جدیدی خلق کنید. اما احیای آیینهای دوران کودکیتان ممکنست تجربهای عمیقتر و روحانگیزتر باشد. فرقی نمیکند با مذهب مرتبط باشند یا نه، میتوانید آنها را به چیزی تبدیل کنید که در زندگیتان معنا داشته باشد. و به روح شما اجازه شکوفایی بدهد.
تخیل و رؤیا
جولیا سالها مدل بود، اما در ۲۹سالگی به دنبال مرحله بعدی زندگی بود. او میخواست بچهدار شود، اما نمیتوانست این اشتیاق را ابراز کند زیرا میترسید شغلش را از دست بدهد.
یک شب، او یک خواب دید. این یک رویای ساده بود: در یک رستوران، یک بشقاب کرپ سفید برای او آماده سرو شد. او از چنگال خودش برای بلند کردن کرپها استفاده و دو نخود سبز را کشف کرد.
همین بود. اما در کاوش رویا، چیزهای زیادی یاد گرفت. او همهچیز را در زندگی خودش در نظر گرفت که ممکنست ماده واقعی مورد نظر او را بپوشاند. و به عنوان نمادی برای شروع و رشد جدید، او زیر سوال برد که نخود سبز به چهچیزی ترجمه میشود.
چندی بعد جولیا متوجه شد که باردارست. شاید رویای او میخواست چیزی به او بگوید!
این داستان ما را به وظیفه نهایی خودمان میرساند: برای مراقبت از روح، باید در حالت تخیل زندگی کنیم و به رویاهایمان گوش دهیم.
ارتباط تخیل با آیین
تخیل با مکث برای آیین مرتبطست. انداختن روپوش از روی همبرگر به این معنیست که فقط جنبه رزقوروزی یک وعده غذایی را تجربه کنید. تهیه غذا، نوشیدنی، سفرهآرایی، آراستن آن با گل یا شمع و دور هم جمع شدن با عزیزان، خلاقیت و تخیلست. مراقبت
هرچه بیشتر تمرین کنید، بیشتر متوجه خواهید شد که میتوانید خلاقیت و تخیل را حتی در پیش پا افتادهترین مراسم به کار ببرید. ممکنست در حین مکث برای تأمل به کارهای خلاقانه بپردازید. به عنوان مثال، بافندگی یک راه فوقالعاده برای تکمیل افکارتان در طول روزست.
همچنین مهمست که به تفاسیر خودتان با تخیل نزدیک شوید. مانند بسیاری از ما، ممکنست شما هم مشغول درست کردن چیزها باشید تا بتوانید ادامه دهید، درآمد کسب کنید، به حرکت ادامه دهید. اما زندگی چیزی نیست که باید اصلاح شود. البته، زمانی که درد یا شرم یا اندوه در میان باشد، پذیرش این امر ممکنست سخت باشد. طبیعیست که نخواهیم در آن حالت معطل بمانیم. بهجای آن یک درمان پیدا کنیم. با این حال، داشتن یک زندگی با روح، مستلزم آوردن تخیل به آن لحظاتست.
توجه به رؤیاها
یکی از راههایی که میتوانید به روح خودتان گوش دهید اینکه مانند جولیا به رویاهای خودتان توجه کنید. رویاها اسطوره روح هستند. آنها هر زمان که آنها را داشته باشید هدیه هستند. و میتوانید آنها را به خاطر بسپارید. و اگر شروع کنید به آنها توجه کنید و آنها را بنویسید، متوجه خواهید شد که رویاهای شما بیشتر و بیشتر میشود. مراقبت
هنگامیکه به رویاهای خودتان بیاندیشید، در برابر تمایل به تعبیر فوری مقاومت میکنید. به عنوان مثال، سیلویا در خواب دید که دوستش به خانه او آمد. و ماشین تایپ خودش را با خط خطی مداد رنگی پوشاند.
تفسیر فوری سیلویا این بود که او به کودک درونش اجازه میداد تمام کارهای مهمش را نابود کند. اما همانطورکه رویا را بیشتر بررسی کرد، متوجه شد که احتمالات بسیار دیگری وجود دارد مثلاً شاید روحش او را دعوت میکند تا جنبه نفسانی خودش را آزاد کند. و زندگی را رنگارنگتر زندگی کند. پس تخیل را به رویاهای خودتان بیاورید و قضاوت را پشت درب منزل بگذارید. مراقبت
پذیرش اصل مراقبت روح
اصل اساسی مراقبت از روح مستلزم پذیرشست. بهجای تلاش برای کشف همه چیز، لذت بردن از اکتشاف به خاطر آنست. عالیه شاید فکر میکنی این همه بسیار زیبا و معنوی به نظر میرسد. اما صورتحسابهایی برای پرداخت و ارتقای شغلی وجود دارد، پس چرا باید مراقبت از روحم را در اولویت قرار دهم؟
پاسخ کوتاه اینکه اگر این کار را نکنید ممکنست عواقبی داشته باشد. نادیده گرفتن روحتان میتواند به معنای از دست دادن حکمت مهمی باشد که میتواند شما را از خطر دور کند. یا به سمت هدایای بزرگ سوق دهد. وقتی تخیلتان را نادیده میگیرید، دنیا مسطح، بیمزه و دچار سوء تغذیه میشود. رویکردتان به اسرار و چالشهای زندگی، به غم و اندوه و درد، ممکنست مخرب باشد. و ممکنست به دنبال درمان یا فرار باشید. حتی بهترین نیتتان میتواند بدون تعادل مناسبی از روحیه شما را به بیراهه بکشاند. مراقبت
مراقبت از روح چیزی نیست که بتوانید هر روز فهرستتان را بررسی کنید. این خودسازی نیست؛ هدف زندگیست.
خلاصه نهایی
مراقبت روح یعنی جستوجوی تقدس در زندگی روزمره و عادی. از طریق اسطوره، ما میتوانیم خودمان و خانوادهمان را بهتر بشناسیم. همچنین میتوانیم داستانهای خانوادهمان را از آن خودمان کنیم تا دامنه درک و پذیرشمان و دیگران را بیشتر کنیم.
برای القای تقدس، اسطوره و آیین در زندگی روزمره خودمان، میتوانیم مکثهایی ایجاد کنیم که ما را از سروصدای دنیای مدرن جدا کند. و با پرورش رویاها و تخیلمان، میتوانیم معنا و قدردانی جدیدی به زندگی روزمره بیاوریم.
این کتاب را میتوانید از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.