نامگذاری آنچه احساس میکنید و دانستن اینکه درباره آن چهکاری باید انجام دهید
احساسات خودتان را ابراز کنید (۲۰۲۴) یک راهنمای معنوی برای درک و مدیریت احساسات شماست. بهجای چیزی که باید اصلاح شود، احساسات را راهی برای ارتباط عمیقتر با خدا و افراد اطرافتان میبیند. با تکیه بر پژوهشهای علمی و حکمت کتاب مقدس، شما را در مسیر بلوغ عاطفی بهعنوان موجودی آفریده الهی راهنمایی میکند.
جنی آلن نویسنده پرفروش راهنماهای خودیاری مانند افراد خودتان را بیابید و از سرتان خارج شوید. او همچنین بنیانگذار و رویاپرداز آیاف:گدرینگ [IF:Gathering]ست. سازمانی که به زنان کمک میکند ارتباطاتشان را با خدا تقویت کنند. آلن دارای مدرک کارشناسی ارشد در مطالعات کتاب مقدس از حوزه علمیه دالاسست. و با همسر و چهار فرزندش در دالاس زندگی میکند.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ با ایجاد آگاهی عاطفی به خدا متصل شوید.
در دنیای امروزی که وسواس موفقیتآمیزست، احساسات اغلب مانند یک ناراحتیست که بهترست نادیده گرفته شود یا بر آن غلبه شود.
اما راه دیگری هم هست با تکیه بر حکمت کتاب مقدس و علم، این خلاصهکتاب به احساسات ما بهعنوان راهی به سوی آزادی و ارتباط متمایل میشود. این افسانه را از بین میبرد که مسیحیان وفادار باید از احساسات فراتر بروند. در عوض نشان میدهد که چگونه خدا از طریق احساسات ما با ما زمزمه و ما را به آنچه مهمترست ملزم میکند.
این خلاصهکتاب چگونگی تغییر رابطهتان را با احساساتتان روشن میکند. این گامهای عملی برای توجه، نامگذاری، احساس و اشتراکگذاری ارائه میکند تا بتوانید گرههای درونیتان را باز و ارتباطاتتان را عمیقتر نمایید. این سفریست بهسمت پذیرش احساسات و اجازه به آنها برای تقویت پیوندهای شما با خدا، دیگران و خودتان، تا بتوانید از صمیم قلب زندگی کنيد.
همه در هم پیچیده
آیا تا بهحال تحت تاثیر یک احساس ناگهانی قرار گرفتهاید؟ یا اغلب احساس بیحسی میکنید؟ یا شاید برای کنترل خشم یا اضطرابتان تلاش میکنید. اگر این برای شما آشنا به نظر میرسد، شما تنها نیستید.
بسیاری از افراد وقتی صحبت از درک و مدیریت احساساتشان به میان میآید درگیر گرههایی میشوند. آنها یا به طور کامل از احساسات دوری میکنند. یا اجازه میدهند آنها از نظارت خارج شوند. یا بهسرعت برای حل یا «رفع» احساسات دشوار در خودشان و دیگران حرکت میکنند.
اما در عجله احساسات گذشته، فرصتی را برای درک آنها از دست میدهید. و آن احساسات درهمتنیده راه آزاردهندهای برای ظهور غیرمنتظره دارند. به همین دلیلست که گاهی اوقات، یک اظهار نظر بیهدف از یکی از اقوام میتواند شما را به افسردگی برساند.
احساسات در خدمت هدف
حقیقت اینکه احساسات در خدمت هدف هستند. آنها شما را به خدا، دیگران و خودتان متصل میکنند. از طریق مطالعه کتاب مقدس و علم، مشخص میشود که احساسات را نمیتوان «تثبیت کرد» – آنها باید احساس شوند. تنها در این صورتست که میتوانید عمیق زندگی کنيد. در واقع، وقتی درد خودمان و بسیاری از احساسات ناشی از آن را انکار میکنیم، از انسانیتمان کم میکنیم.
خبر خوب؟ سلامت عاطفی امکانپذیرست. با نگهداشتن احساسات در برابر نور مسیح، میتوان آن گرههای درونی را باز کرد. سپس، آزادی احساس، درمان و ارتباط واقعی را تجربه خواهید کرد. بهجای اینکه بیحس یا غرق شوید، دوباره احساس سلامتی خواهید کرد.
بنابراین، بیایید شروع به باز کردن احساساتمان کنیم. در بخشهای بعدی، یاد میگیرید که سرعتتان را کاهش دهید. هر یک از احساساتتان را نام ببرید. و بفهمید که چهکاری باید انجام دهید. این میتواند به شما کمک کند هم احساسات طاقتفرسا را مدیریت نماييد. و هم به احساساتی دسترسی یابید که دفن یا سرکوب کردهاید.
در حال حاضر، ممکنست احساسات شما یک آشفتگی غیرقابل حل به نظر برسد. اما از طریق قدرت خدا و حقیقت کتاب مقدس، میتوانید نظم و درک آنها را بیاموزید. فکر و قلب شما میتوانند یکپارچه شوند، بنابراین میتوانید کاملاً زنده باشید. این یک سفر به سمت سلامت عاطفیست که هر کسی میتواند آن را انجام دهد – بیایید شروع کنیم!
درک احساسات شما
آیا تا به حال عباراتی مانند «مکش کن» یا «صحنه نساز» را هنگام تجربه احساسات شدید شنیدهاید؟
اینکه به شما گفته میشود احساسات را نادیده بگیرید یا سرکوب کنيد، امری رایجست. از دوران کودکی، بسیاری از مردم سیگنالهای ظریف و نه چندان ظریفی دریافت میکنند که احساسات باید نظارت، پنهان یا غلبه شوند. فرهنگ عامه و حتی کلیساها ممکنست احساسات را غیرمنطقی، غیرقابل اعتماد و خطرناک تلقی کنند.
اما احساسات در تجربه و روابط انسانی نقش اساسی دارند. خداوند ما را موجوداتی احساسی آفریدهست. درباره آن بیاندیشید. زندگی بدون خندیدن با دوستان یا گریه کردن در فارغالتحصیلی فرزندتان چقدر کسلکننده خواهد بود؟ بهای از بین بردن ترس، خشم، غم و استرس، همتایان متعادلکنندهتان را از دست خواهند داد.
کتاب مقدس خودِ خدا را نشان میدهد که طیف کاملی از احساسات، از خشم گرفته تا شادی را بیان میکند. اگر خالق عمیقاً احساس کند، پس احساسات نمیتوانند بهخودیخود غیر معنوی یا گناهآلود باشند. بنابراین، زمان آن رسیدهست که احساسات را نه بهعنوان بار، بلکه بهعنوان هدایایی نگاه کنیم که ما را با خودمان، دیگران و خدا پیوند میدهند.
غلبه احساسات بر عقل
احساسات خودِ مشکل نیستند. مشکل زمانی به وجود میآید که احساسات بر عقل و اراده غلبه کنند. همانطورکه رابطه جنسی یا پول بد نیستند، اما میتوانند شما را به گناه وسوسه کنند. احساسات نیز دارای ظرفیت خوبی و بدی هستند.
اگر به احساساتتان اجازه دهید کاملاً حکومت کنند، فاجعه را به همراه خواهید داشت. وقتی عاطفه بر وجدان و عقل چیره میشود، خودخواهی غلبه میکند. صرفاً «پیروی از قلبتان» هر رفتاری را توجیه میکند که در لحظه احساس خوبی داشته باشد.
اما سرکوب احساسات نیز به همان اندازه شکست میخورد. پایین انداختن چیزها اغلب انفجارهای عاطفی نهایی شما را بدتر میکند. بیحس کردن خودتان ممکنست باعث تسکین کوتاهمدت شود، اما در درازمدت زندگی و روابط را تضعیف میکند.
یک الگوی بهتر حضور عاطفی را با خودنظارتی ترکیب میکند. احساساتتان را مانند جریان یک رودخانه تصور نمایید که با توانایی شما در استدلال حفظ شدهست. شما کاپیتانی هستید که باید عاقلانه قایقتان را از طریق جریانها هدایت کنيد.
با تمرین، میتوانید یاد بگیرید که به آرامی در فراز و نشیبهای احساساتتان حرکت کنید. فقط باید به خودتان یادآوری کنید که حتی احساسات منفی نیز هدفی دارند، اینکه نشان دهند کجا هنوز به شفا نیازست و شما را وادار میکنند تا در مواقع استرسزا به خدا تکیه کنید. اگر بتوانید همه احساسات را بهعنوان معلم بپذیرید تا مخلکننده، آنها میتوانند ایمان و روابط شما را تقویت کنند.
گرهگشایی
وقتی احساسات دشواری مانند غم، عصبانیت یا اضطراب در درون ما ظاهر میشود، وسوسهانگیزست که آنها را خاموش کنیم. ما ممکنست با بیحسکردن خودمان با انحرافات، مانند تماشای پرحرفی برنامههای تلویزیونی، کنار بیاییم. یا سعی میکنیم نظارت را در دست بگیریم و موقعیتها را به روشهای سختی اداره کنیم که احساس واقعی ما را از بین ببرد. اما این باعث میشود ارتباط ما با احساساتمان قطع شود و در نهایت دچار فرسودگی شده و فقط در حال انجام حرکاتست.
خدا به شما عواطف داد تا شما را با خودش، قلب خودتان و دیگران مرتبط کند. بنابراین، چگونه احساس میکنید که او در نظر داشت؟
اولین قدم اینکه یاد بگیرید به احساسات خودتان توجه و درک کنید که چرا آنها را احساس میکنید. بهعنوان مثال، هنگامیکه احساسات شدید پس از دعوا با یکی از عزیزان ظاهر میشود، به چشمانداز درونیتان و چیزی توجه کنید که احساس میکنید.
احساساتی را که شناسایی میکنید تا حد امکان به طور خاص نام ببرید. بهعنوان مثال، بهجای اینکه احساسات خودتان را با یک جمله کلی مانند «من فقط استرس دارم»، بگویید «احساس عصبانیت میکنم» یا «احساس میکنم به من خیانت شده و دیده نمیشود».
بعد، هر احساس را به طور کامل بپذیرید. اگر در پیشگاه خدا تنها هستید، از بیان کامل احساساتتان نترسید. صادقانه درباره آنچه احساس میکنید دعا کنید. و اگر لازم شد گریه کنید. این شما را به خدا نزدیکتر میکند. در میان خانواده و دوستان مورد اعتماد، نشان دادن میزان کامل احساستان نیز بسیار خوبست. تا زمانی که احساساتتان را به روشی انتقامجویانه متوجه کسی نکنید. حلقه نزدیک شما حتی میتواند به تنظیم احساسات طاقتفرسا کمک کند.
کمک از بیرون
بدانید که وقتی احساسات بیش از حد میشوند، همیشه به دنبال کمک از بیرون باشید. زمانی که همسر جنی آلن نویسنده با افسردگی دستوپنجه نرم میکرد، مشاوره، داروها و جامعه ایمن به او کمک کرد تا موقعیت خودش را درک کند و با آن کنار بیاید.
افرادی را بیابید که بدون قضاوت گوش میدهند، بهجای انتقاد با جملات «احساس میکنم» همدلی میکنند. و در مواقع سخت کنارتان میایستند. بهعنوان مثال، شنیدن یک دوست که میگوید «از اینکه خیلی ناراحتی احساس ناراحتی میکنم» میتواند به شما کمک کند احساس امنیت، دیدهشدن و آرامش داشته باشید.
حتی احساسات دشوار، مانند غم و اندوه یا خشم، ما را به خدا و دیگران متصل میکند، اگر مایل باشیم آنها را به اشتراک بگذاریم. پس از اینکه جنی آلن صادقانه درباره ناراحتیتان از خروج دخترش از خانه خانوادگی صحبت کرد، گفتوگوی بین آنها آغاز شد که در نهایت رابطه آنها را عمیقتر کرد.
پس مدام متوجه باشید، نام ببرید، بپذیرید و در حضور خدا و افراد امن ابراز احساسات کنید. در صورت نیاز به دنبال کمک باشید و یک جامعه حامی بیابید. اگر در این مسیر حرکت کنید، رودخانه احساسات شما را به خدا نزدیکتر میکند.
ارتباط با دنیای درونی شما
آیا تا به حال احساس میکنید که در حال گذراندن مراحل مختلف و از آنچه واقعاً در درونتان میگذرد جدا هستید؟ بسیاری از ما ارتباطمان را با دیدگاه احساسیمان از دست دادهایم. هنگامیکه از ما میپرسند حالمان چطورست، حتی اگر درست نباشد، به طور طبیعی میگوییم که خوب هستیم. اما اگر به احساساتمان متصل نباشیم، نمیتوانیم با تمام وجود زندگی کنیم.
به همین دلیل نام بردن از احساسات اهمیت دارد. پژوهشها نشان میدهد که افرادی که دارای «دانه عاطفی» بالا هستند – به معنی توانایی تشخیص تفاوتهای ظریف بین احساسات – سلامت و روابط بهتری دارند. اما اگر به بیحسکردن و سرکوبکردن احساساتتان عادت کردهاید، نام بردن از آنها آسانتر از انجامدادنست.
پس از کجا شروع میکنی؟
نقطه شروع…
دوباره خودتان را با احساسات مختلف آشنا کنید. چهار احساس اصلی پایه و اساس مناظر درونی ما را تشکیل میدهند: شادی، خشم، غم و ترس. شادی به صورت لذت، رضایت و شادمانی ظاهر میشود. خشم بهصورت عصبانیت، ناامیدی یا خشم میجوشد. غم و اندوه بهصورت ناامیدی، اندوه و افسردگی ظاهر میشود. و ترس نگرانی، اضطراب و وحشت را به ما القا میکند. احساسات اولیه را که تجربه میکنید، شناسایی کنید. سپس عمیقتر بگردید تا سایههای خاصتری را کشف کنید.
برای مثال، احساس عصبانیت از رفتار فرزندتان میتواند غم و اندوه شما را از بزرگ شدن خیلی زود پنهان کند. اگر عصبانیت اغلب با یک دوست فوران میکند، شاید ترس زمینهای از درگیری، تعاملات شما را مسموم کند.
شناسایی احساسات از این طریق نیاز به تمرین دارد. در طول روز عادت داشته باشید مکث نمایید و احساساتتان را صدا بزنید. با استفاده از کلمات واضح و دقیق، احساستان را با صدای بلند یا بیصدا اعلام کنید. ممکنست بگویید: «در حال حاضر احساس خوشبینی دارم» یا «من کمی احساس تنهایی میکنم». نکات ظریف را در صورت امکان ثبت کنید، مانند «من احساس ناامیدی دارم و در عین حال صبور هستم».
در مواقع انتقال یا شدت، توجه بیشتری داشته باشید. زمانی که خسته یا هیجانزده هستید، ممکنست عمیقترین خواستهها و دردهای شما ظاهر شود. اگر احساس میکنید آنقدر آسیبپذیرید که نمیتوانید مستقیماً و صادقانه با دنیای درونیتان روبرو شوید. که برای بسیاری از مردم اینگونهست – با بررسیهای کوتاه شروع کنید. با گذشت زمان، نامگذاری دقیق احساسات به طبیعت دوم تبدیل خواهد شد. و مزایای آگاهی عاطفی شما قیمتی نخواهد بود.
مسیر زندگی با تمام وجود
احساسات میتوانند مانند نخهایی در ژاکت به نظر برسند. اگر یک نخ شل را بکشید، همهچیز از هم باز میشود. اینگونهست که برخی از افراد برخورد با احساسات دشوار را میبینند – مانند انتخاب رشتهای که میتواند آنها را خنثی کند. اما دیدگاه سالمتری وجود دارد: آن احساسات درهم پیچیدهتر شبیه یک طناب گرهخورده دور گردن شما هستند. و تنها راه پیش رو اینکه با صبر و حوصله گرهها را باز کنید.
یک سرنخ خوب اینکه به بدنتان توجه کنید. به یاد داشته باشید که احساسات فقط در ذهن شما ظاهر نمیشوند. شما آنها را در بدنتان نیز تجربه میکنید. بهعنوان مثال، شانههای سفت یا حالت تهوع میتواند نشانهای از عصبانیت یا اضطراب باشد. با پرسیدن سوالات باز مانند «در حال حاضر بدن من چه احساسی دارد؟»
عکس آن نیز صادقست – سلامت جسمانی شما بر احساس شما تأثیر میگذارد. اگر از نظر عاطفی احساس عدم تعادل میکنید، یک معاینه پزشکی میتواند مشکلات اساسی مانند اختلالات هورمونی را نشان دهد. تغییرات ساده سلامتی مانند کاهش زمان تماشای صفحه، اضافه کردن ورزش، هیدراته ماندن و بهبود رژیم غذایی مزایای عاطفی ثابتشدهای دارند.
فراتر از جنبههای فیزیکی، ما به هم نیاز داریم. یکی دیگر از عوامل کلیدی در تنظیم احساسات، اجتماعست. بهاشتراکگذاشتن علنی احساسات دشوارست، اما اعضای مورد اعتماد خانواده، دوستان و متخصصان میتوانند به شما کمک کنند گرههای عاطفیتان را در طول زمان باز کنید.
کاهش استرس
محقق و پزشک دکتر گابور ماته دریافت که ابراز احساسات به شیوهای سالم استرس را کاهش میدهد. بهاشتراکگذاشتن احساسات با همراهان مورد اعتماد، مسیرهای عصبی را در مغز ایجاد میکند. و به معنای واقعی کلمه اجازه میدهد تا زخمهای گذشته التیام یابد. برعکس، احساسات پردازشنشده ممکنست انتخابها، روابط و رفاه کلی شما را کنترل کنند. احساسات سرکوبشده مانند یک موج نادیده گرفته شده میتواند به طور غیرمنتظرهای شما را تحت فشار بگذارد.
با بهاشتراک گذاشتن احساساتتان با دوستان صمیمی از کوچک شروع کنید. برای کسانی که تازه در مسیریابی احساسات هستند، جملات ساده مانند «من احساس خوشحالی میکنم» یا «احساس میکنم غرق شدهام» نقطه خوبی برای شروعست. هر هفته احساساتتان را بنویسید. سپس آنها را با دوستانتان در میان بگذارید و از آنها نیز دعوت کنید تا احساسات خودشان را بهاشتراک بگذارند. هنگامیکه به دیگران پاسخ میدهید، این کار را با ارائه همدلی بهجای راهحلهای سریع انجام دهید. گفتن «من با تو ناراحتم» نشان میدهد که اهمیت میدهی، بدون اینکه طرف مقابل را تحت تأثیر قرار بدهی.
برای مسائل جدیتر، درمان و مشاوره فضایی ایجاد میکند تا با خیال راحت ریشههای پریشانیتان را کشف کنید. از خودتان بپرسید که گرههای درهمتنیده در روح شما به چهچیزی نیاز دارند. سپس از خداوند حکمت بخواهید و با نماز و دعا مراحل بعدی را با یک جامعه مورد اعتماد ارزیابی کنید. ممکنست مشاوره، تغییر سبک زندگی، یا صرفاً استراحت در غم و اندوه لازم باشد.
آزادی و ارتباط
همانطورکه یاد میگیرید بهجای اینکه احساساتتان را به طور کامل تجربه کنید و بهاشتراک بگذارید، دو موهبت باورنکردنی ظاهر میشوند: آزادی و ارتباط. آزادی زمانی به دست میآید که با تلاش برای نظارت یا پنهان کردن آنچه که احساس میکنید، خودتان را خسته نکنید. و صمیمیت عاطفی مشترک ارتباط شما را با دیگران عمیقتر میکند.
این فرایند یادگیری اشتراکگذاری آسان یا سریع نخواهد بود، بنابراین به آن پایبند باشید و در این راه از خدا کمک بخواهید. به احساسات بیشتر شبیه یک خط زیپ بیاندیشید تا یک گره. عواطف گرهخورده باعث میشود زندگی احساس گیر کند. اما آزادی نشاط اوج گرفتن بدون محدودیت را به ارمغان میآورد. رویارویی با احساسات، راه رسیدن به یک زندگی صمیمانه را باز میکند که با آسیبپذیری، امید و ظرفیت ساختن دیگران مشخص شدهست. با تمرین متعهدانه، میتوانید آن مسیر را ذرهذره باز و پرواز کنید.
پس اجازه نده احساسات سخت بر روحت سنگینی کنند. قدمهای کوچک بردارید، با شروع فیزیکی. سپس به جامعه خودتان تکیه کنید، سپس در صورت نیاز به دنبال مشاوره باشید. خداوند شما را بهعنوان موجودی عاطفی طراحی کردهست. بنابراین یادگیری اینکه زندگی درونیتان را با دقت و خردمندی هدایت کنید، کلید شکوفایی شخصی شماست. همانطورکه احساساتتان را صادقانه در برابر خدا قرار میدهید، او آرامش و قدرت را جایگزین خستگی و اضطراب میکند. و کمکم، چیزی که زمانی شما را در درونتان به هم میپیچاند، میتواند عمیقتر از آنچه که تا به حال تصور میکردید، شما را به خودتان، دیگران و خالقتان متصل کند. آزادی احساس در انتظارست.
خلاصه نهایی
احساسات ما را به خودمان، دیگران و خدا پیوند میدهند. بنابراین، اجازهدادن به خودتان برای تجربه کامل آنها میتواند راهی برای ارتباط بیشتر باشد. برای کسانی که بیاحساس یا خسته هستند، چند مرحله ساده میتواند به شناسایی و مدیریت احساسات کمک کند. ابتدا به علائم فیزیکی و عاطفی توجه کنید و هر احساس را دقیقاً نام ببرید. در مرحله بعد، به خودتان اجازه دهید تا احساساتتان را به طور کامل حس کنید و آنها را با یک جامعه قابل اعتماد به اشتراک بگذارید. تمایل به احساسات دردناک میتواند مسیرهای عصبی را برای بهبودی و کاهش استرس در طول زمان ایجاد کند. احساسات منفی بهخودیخود مشکل نیستند. بلکه فرصتی هستند تا ببینیم کجا هستیم و بهدنبال کمک باشیم. پاداش برای مدیریت خوب احساسات عمیقست: آزادی از پنهان کردن آشفتگی درونی، و ارتباط عمیقتر با آنچه مهمترست.
این کتاب را میتوانید از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.