مدیریت احساسات تا آنها شما را مدیریت نکنند
جابجایی (۲۰۲۵) یک راهنمای جامع علمی برای مدیریت – و شاید حتی تسلط بر – زندگی عاطفی شماست. این کتاب شرح میدهد که احساسات چیستند، چرا اهمیت دارند و چگونه میتوان آنها را به طور ملموس مهار کرد تا به شما در دستیابی به یک زندگی خوب کمک کنند، نه اینکه مانع آن شوند.
ایتان کراس استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه میشیگان و دانشکده بازرگانی راس است. تحقیقات کراس به عنوان مدیر آزمایشگاه احساسات و خودکنترلی، بر چگونگی یادگیری مدیریت و تسلط بر زندگی درونی افراد متمرکزست. کراس در اسایکساسدابلیو[SXSW] و تِد[TED] سخنرانی کرده و به سازمانهای تجاری و سازمانهای دولتی مشاوره دادهست. اولین کتاب او، «گپوگفت»، پرفروشترین کتاب ملی بود.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ یاد بگیرید که زندگی عاطفی خودتان را مدیریت کنید – و شاید حتی بر آن مسلط شوید.
آیا تا به حال تجربه کردهاید که احساساتتان یک روز تا اوج سرخوشی اوج بگیرد و روز بعد طوری ناگهان سقوط کند که احساس کنید در ترن هواییای گیر افتادهاید که هرگز برای سوار شدن به آن ثبتنام نکردهاید؟
احساسات چیزهای پیچیدهای هستند. گاهی اوقات، آنها بلند و مصر هستند و توجه و اقدام فوری را میطلبند. گاهی اوقات، در زیر سطح حباب میکنند و به طور نامحسوس انتخابهای شما را شکل میدهند و هدایت میکنند. در هر صورت، زندگی عاطفی شما، نحوه نگاه شما به جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. احساسات بر تصمیمات شما، چه بزرگ و چه کوچک، تأثیر میگذارند و روابط شما را شکل میدهند. اغلب بدون تشخیص یا اجازه کامل شما. با این حال، اکثر ما هرگز یاد نمیگیریم که چگونه این نیروهای درونی قدرتمند را با نیت هدایت کنیم.
خبر خوب اینکه تنظیم تجربیات عاطفی ما ظرفیتیست که همه میتوانند یاد بگیرند. و هیچوقت برای شروع دیر نیست. با استفاده از ابزارهای ساده، کاربردی و در دسترس، میتوانید مهارتهای لازم برای «هدایت» ترن هوایی را به دست آورید. به عبارت دیگر، به جای اینکه منفعلانه به هر پیچوخم واکنش نشان دهید.
در این خلاصهکتاب، شما کشف خواهید کرد که چگونه دقیقاً همین کار را انجام دهید. ما شش ایده اصلی را برای کمک به ساخت جعبهابزارتان پوشش خواهیم داد: درک ماهیت اصلی احساسات، استفاده از حواستان برای تحریک یا ارتقای سریع احساساتتان، تغییر توجهتان برای بزرگنمایی یا کوچکنمایی در صورت نیاز، ایجاد محیطهای فیزیکی که آرامش را تشویق میکنند یا خلاقیت را برمیانگیزند، پیمایش تأثیرات اجتماعی برای حفظ تعادل ذهن، و ایجاد یک برنامه ساختارمند برای ماندگار کردن تغییرات مثبت.
مشتاقید یاد بگیرید که چگونه زندگی عاطفی خود را مدیریت کنید – و شاید حتی بر آن مسلط شوید؟ پس، بیایید شروع کنیم!
ما نمیتوانیم از احساسات اجتناب کنیم، اما میتوانیم آنها را «جابجا» کنیم.
احساسات به هر گوشهای از وجود انسان نفوذ و انتخابهای ما را از کارهای روزمره کوچک گرفته تا تصمیمات مهم زندگی هدایت میکنند. در حالی که گاهی اوقات میتوانند آرام باشند – مانند موسیقی پسزمینه ضعیف – میتوانند در دیگران غوغا کنند و تصور احساس دیگری را دشوار سازند.
احساسات، صرف نظر از اینکه چگونه ممکنست بروز کنند، ضروری هستند. آنها سیگنالهایی هستند که به ما کمک میکنند روابط را هدایت کنیم، تجربیات را تفسیر کنیم و به رویدادهای غیرمنتظره پاسخ دهیم.
اما قبل از اینکه به چگونگی مدیریت مؤثر آنها بپردازیم، ابتدا باید یک تصور غلط رایج را برطرف کنیم. این باور که احساسات عاطفی نقطه مقابل تفکر منطقی هستند. برعکس، احساسات و افکار به طور جداییناپذیری در هم تنیده شدهاند. احساسات جسمی – مانند ضربان قلب تند یا بغض در گلو – برای اینکه ما آنها را درک کنیم، نیاز به پردازش شناختی دارند. سپس، به طور کلی، این دو جزء مجزا گرد هم میآیند تا یک پاسخ عاطفی را تشکیل دهند.
در مرحله بعد، یادآوری این نکته کلیدیست که از دیدگاه تکاملی، احساسات یک مشکل نیستند؛ آنها یک ویژگی هستند. احساسات ما را به فرار از خطر، جستوجوی آرامش و لذت بردن از پیروزی سوق میدهند. حتی احساسات به اصطلاح «منفی» – مانند غم، خشم، گناه – میتوانند مفید باشند و به ما هشدار دهند که چیزی نیاز به توجه ما یا تغییر رویکرد دارد.
بنابراین، سوال اینکه چگونه میتوانیم از غلبه احساسات بر خودمان یا طولانی شدن بیش از حد آنها جلوگیری کنیم. اگرچه ما نمیتوانیم جلوی ظهور احساسات را بگیریم، همانطورکه نمیتوانیم جلوی خورشید را بگیریم. اما میتوانیم بر شدت یا محو شدن آنها تأثیر بگذاریم.
اینجاست که تنظیم هیجان وارد صحنه میشود. با تصمیمگیری درباره نحوه تفسیر یک تجربه درونی، تغییر دیدگاهمان و انتخاب دقیق پاسخمان، میتوانیم بر مدت و شدت آنچه احساس میکنیم تأثیر بگذاریم.
در این مطلب، دو عامل جابجاکننده احساسات درونی و دو عامل جابجاکننده احساسات بیرونی را بررسی خواهیم کرد. اگرچه تعداد کمی از ما تا به حال نحوه استفاده هوشمندانه از این ابزارها را آموختهایم، اما احتمالاً برای شما آشنا به نظر میرسند. احتمالاً در ماه گذشته از یک یا دو مورد از آنها بدون اطلاع از علم پشت آنها استفاده کردهاید.
اما قبل از اینکه این موارد را بررسی کنیم، بیایید لحظهای مکث کنیم تا یک نکته مهم را مورد بحث قرار دهیم: تنظیم هیجان به معنای تلاش برای دفع طوفانهای زندگی و جستوجوی نور خورشید نیست. در عوض، تنظیم هیجان به معنای ایجاد ظرفیت برای قدردانی، سازگاری و تغییر از هر سیستم محیطیست که بر سر راه ما قرار میگیرد. علاوه بر این، برخی از ما ممکنست از حمایتهای تکمیلی متخصصان دارای مجوز یا داروهای تجویزی بهرهمند شویم.
در هر صورت، تنظیم هیجان با تشخیص این موضوع شروع میشود که شما بیش از آنچه تصور میکردید. بر هیجانات خود تأثیر دارید و خودتان را به ابزارهای زیر مجهز کنید تا در صورت نیاز از آنها بهره ببرید.
جابجاکنندههای داخلی: حواس
ما کاوش خودمان را با اولین عامل جابجاکننده درونی شروع خواهیم کرد: حواس.
هزاران سالست که انسانها برای شکلدهی به زندگی عاطفیشان به تجربیات حسی متکی بودهاند. با این حال، تعداد کمی از آنها متوجه هستند که این کانالها چقدر میتوانند در تغییر خلقوخو در یک لحظه قدرتمند باشند.
میتوانید حواس خودتان را به عنوان سوئیچهای داخلی در نظر بگیرید: وقتی تحریک میشوند، سیگنالهایی را به مغز ارسال میکنند که سپس این برداشتها را به پاسخهای عاطفی پیوند میدهد. با گذشت زمان، این فرایند حلقههای بازخوردی را تشکیل میدهد که به عادت تبدیل میشوند و به شما امکان میدهند به سرعت نشانههای مهم را تشخیص و به آنها پاسخ دهید. تجربیات عاطفی شدید در این چرخه مانند چسب عمل و تضمین میکنند که موقعیتهای به خصوص معنادار یا خطرناک به طور خاص «چسبنده» میشوند. به این معنی که دفعه بعد که سناریوی مشابهی پیش میآید، به سرعت واکنش نشان میدهید.
برخلاف شیوههایی که نیاز به تلاش آگاهانه دارند – مانند تغییر چارچوب افکار منفی یا سرکوب تکانههای مضر – استراتژیهای مبتنی بر حس تا حد زیادی در سطح ناخودآگاه عمل میکنند. یک ملودی آرامشبخش میتواند قبل از اینکه حتی شروع به پرسیدن دلیل اضطراب خود کنید، آرامش را به شما بازگرداند. و یک رایحه نشاطآور میتواند قبل از اینکه مغزتان یک فنجان قهوه دیگر را پیشنهاد کند، به شما انرژی دهد.
روانشناسان اغلب به یک اصل اساسی معروف به «قانون کمترین کار» اشاره میکنند که میگوید موجودات زنده، از جمله خود ما، در هر کجا که ممکن باشد، به صرفهجویی در مصرف انرژی تمایل دارند. به همین دلیلست که استفاده از جابجاکننده درونی حواس شما نقطه شروع بسیار خوبیست: برای دریافت پاداش بسیار معنادار، به کار بسیار کمی نیاز دارد.
البته، همانطورکه احتمالاً تجربه کردهاید، همین فرایند کارآمد میتواند حواس شما را به سمت مسیرهای کمارزشتری سوق دهد. برای مثال، در لحظات قبل از خواب، احساسات آدرنالین، اضطراب و واکنشهای عملی – واکنشهایی که ممکنست در مواقع اضطراری مفید باشند – کمتر مفید هستند.
ترفند اینکه ورودیهای حسی خودتان را آگاهانه تنظیم کنید، تا در اختیار آنها نباشید. برگردیم به مثال قبل از خواب، شاید بدانید که صدای امواج که به ساحل برخورد میکنند، حس آرامش و آسودگی را به شما القا میکند. چرا یک ویدیوی یوتیوب را در صف قرار ندهید و وقتی سرتان به بالش رسید، دکمه پخش را فشار ندهید؟ حتی میتوانید چندین ورودی حسی – به نام دستهبندی حسی – را روی هم قرار دهید تا حالت درونی دلخواهتان را بیشتر بهبود بخشید. شاید بتوان یک اسپری بالش یا پخشکننده هوای اتاق خواب را به برنامه شبانهتان اضافه کرد.
شاید شبیه یک تکلیف کودکانه به نظر برسد، اما شناسایی ورودیهای حسی که میتوانند در زمینههای احساسی به شما کمک کنند. ما به شما نگاه میکنیم، خواب – میتواند نتایج بزرگسالانه ارائه دهد.
عوامل درونی جابجایی: توجه
در مرحله بعد، بیایید به دومین عامل جابجایی درونی نگاه کنیم: توجه
میتوانیم توجه خودمان را بهعنوان یک نورافکن ذهنی تصور کنیم که تعیین میکند کدام جزئیات زندگی، خط مقدم ذهن ما را اشغال میکنند. گاهی اوقات، توجه ما محیط را جارو و بررسی میکند. و گاهی اوقات، بر روی یک ایده یا احساس واحد متمرکز میشود.
توانایی ما در تصمیمگیری درباره اینکه کجا و برای چه مدت تمرکز کنیم، ما را از سایر گونهها متمایز میکند. این توانایی به ما اجازه میدهد تا عمیقاً در یک نگرانی طولانی غرق شویم یا وقتی موقعیتی طاقتفرسا میشود، از آن فاصله بگیریم. با انجام این کار، ما قدرت داریم بین دو حالت جابجا شویم: نزدیکتر شدن به آنچه در ذهنمانست یا عقبنشینی از آن.
بسیاری تصور میکنند که مواجهه مستقیم با احساسات ناراحتکننده همیشه بهترین رویکردست. با این حال، واقعیت اغلب ظریفتر از اینست. جابجایی توجه مختصر میتواند در واقع بهعنوان یک محافظ ذهنی عمل کند. این کار برای فروکش کردن احساسات شدید، زمان میخرد. راه دیگر برای فکر کردن به اجتناب موقت از یک احساس ناراحتکننده، مانند یک سیستم ایمنی داخلیست که شما را از پریشانی حاد محافظت میکند.
البته، چشمانداز درونی هر کسی متفاوتست، بنابراین هنر در اینست که بدانید چه زمانی نزدیکتر شدن و عقبنشینی برای شما مفیدترست. به طور کلی، اگر متوجه شدید که در حال انتقاد مداوم از خودتان هستید یا بیوقفه یک خاطره دردناک را دوباره زنده میکنید، منحرف کردن توجهتان به طور موقت ممکنست کمک کند. برعکس، اگر متوجه شدید که به رفتارهایی تکیه میکنید که احساسات شما را بیحس میکنند اما به نگرانی اساسی شما نمیپردازند، ممکنست زمان آن رسیده باشد که تسلیم شوید و روی مسئله تمرکز کنید.
همانطورکه روزتان را سپری میکنید، ببینید آیا میتوانید متوجه شوید که کانون توجه شما بیشتر وقتش را صرف کجا میکند. آیا روی نگرانیهای سرسخت تمرکز میکند؟ آیا در لحظات ناراحتی، توجه شما به آن معطوف میشود؟
هرچه با الگوهای توجه خود بیشتر آشنا شوید، در جابجایی کارآمد و مؤثر بین نزدیک شدن و اجتناب مهارت بیشتری پیدا خواهید کرد. مهارتی که نهتنها کاربردیست، بلکه فوقالعاده توانمندساز نیز میباشد.
جابجاکنندههای بیرونی: فاصلهها
تاکنون، ما دو عامل جابجاکننده درونی احساسات – حواس و توجه – را بررسی کردهایم. اکنون، بیایید به دو عامل جابجاکننده بیرونی نگاه کنیم، که با فضاهایی شروع میشود که در آنها زندگی میکنید.
فضاها چیزی فراتر از پسزمینههای صرف هستند. آنها به طور فعال نحوه احساس، تفکر و عمل شما را شکل میدهند. چه در حال پرسه زدن در میان جنگل سرسبز باشید و چه در تلاش برای یافتن جریان در یک دفتر کار کوچک، در حال پاسخ به نشانههای محیطی بیشماری هستید که میتوانند بر خلقوخوی شما تأثیر بگذارند.
خبر خوب اینکه هدفمند بودن درباره فضاهایی که در آنها زندگی میکنید میتواند به شما کمک کند تا چشمانداز احساسی خودتان را جابجا کنید.
اولین راه برای مهار این قدرت، تغییر فضای زندگیتانست. قدم گذاشتن به یک محیط متفاوت میتواند الگوهای فکری عادتشده را مختل کند. انتخاب منطقهای پر از فضای سبز – مثلاً آن جنگلهای سرسبز – با افزایش تمرکز مرتبط دانسته شدهست. رفتن به مکانهایی با دلبستگیهای شخصی قوی میتواند اهرمی به همان اندازه قوی برای کشش باشد. آن کافه دنجی که مادربزرگتان در کودکی شما را به آنجا میبرد، ممکنست حس یک آغوش گرم را به شما بدهد. و این همان اطلاعاتیست که برای لحظاتی ارزش دارد که به آن نیاز دارید.
راه دوم برای بهرهگیری از قدرت فضا، تغییر آن است، نه اینکه به طور کلی به یک فضای جدید نقل مکان کنید. تغییر چیدمان مبلمان، کم کردن شلوغی یا اضافه کردن اقلامی که برای شما معنیدار هستند و باعث شادی میشوند. شاید عکسی از مادربزرگ عزیزتان میتواند تجربه عاطفی شما را در این محیط عمیقاً تغییر دهد.
یک نکته. چرا یک «ارزیابی سریع از فضا» انجام نمیدهید و بررسی نمیکنید که سه فضای پرتردد فعلیتان چگونه بر خلقوخوی شما تأثیر میگذارند. اگر جایی برای بهبود وجود دارد، با تغییر یا اصلاح این فضاها کاری کنید تا واکنش مطلوبتری را برانگیزید. این اصلاحات لازم نیست گران یا عجیب و غریب باشند. یک قدم زدن در جنگل هنگام ناهار ممکنست برای آماده شدن شما برای جریان داشتن هنگام بازگشت به محل کار کافی باشد. یا شاید وقتی متوجه شدید تنهایی به قلبتان فشار میآورد، به کافه دوران کودکی خودتان سر بزنید.
همانند همه این ابزارها، این شیوه جهانی است، اما شکلی که به خودش میگیرد برای شما منحصربهفرد خواهد بود. برای درک چگونگی ارتباط خود با فضاهای بیرونی مختلف، وقت بگذارید و شاهد تغییر حالات درونی خودتان نیز باشید.
عوامل بیرونی جابجایی: مردم
حالا، بیایید به سراغ دومین عامل جابجایی بیرونی برویم: مردم.
گاهی اوقات، به نظر میرسد که خلقوخو سریعتر از ویروس در یک دفتر کار پخش میشود. نشانههای ظریف بین فردی – مانند وضعیت بدن، حرکات یا لحن صدای کسی – میتوانند بیسروصدا پخش شوند. قبل از اینکه متوجه شوید، ممکنست متوجه شوید که هیجان یا تنش شخص دیگری را به خود گرفتهاید، حتی اگر لحظاتی قبل احساس کاملاً متفاوتی داشتهاید. از آنجا که احساسات از دیگران به درون و از شما به بیرون جریان مییابد، روابط تأثیر عمیقی بر نحوه تجربه شما از جهان دارند.
مقایسه اجتماعی در این زمینه نیروی قدرتمندیست. ذاتاً چیز بد یا خوبی نیست – تماشای پیشرفت شخص دیگری میتواند به همان راحتی که حسادت را تقویت میکند، انگیزه را شعلهور کند. به همین ترتیب، توجه به سختیهای کسی میتواند باعث شود که شما قدردان شرایط فعلی خودتان باشید یا با برجسته کردن شکنندگی بخت و اقبال، اضطراب را برانگیزد. در نهایت، عامل تعیینکننده اینکه آیا مقایسه به شما الهام میبخشد یا شما را تضعیف میکند، دیدگاهیست که اتخاذ میکنید. و خوشبختانه، این انتخابیست که میتوانید آگاهانه آن را یاد بگیرید.
همچنین ارزش دارد که میزان مقایسههای خودتان را زیر نظر داشته باشید. مقایسههای اجتماعی که به صورت گزینشی انجام میشوند، میتوانند اهداف شخصی را روشن یا زمینههای رشد را برجسته کنند. با این حال، مراقب باشید، حالت پیشفرض خودکار اینکه به دنبال مقایسههای اجتماعی بیش از حد باشید که خطر آسیب رساندن به سلامت عاطفی شما را به همراه دارد. با این حال، اگر در زمان و نحوه مقایسه دقت کنید، میتوانید این ارتباط ذاتی را به ابزاری قانعکننده برای حرکت به سمت زندگی دلخواهتان تبدیل کنید.
در مجموع، «سرایت عاطفی» یک پدیده کاملاً واقعیست که مسئول گسترش سریع احساسات در میان خانواده، دوستان و همکاران، اغلب بدون آگاهی ما، میباشد. آگاهی از این پویایی به شما قدرت میدهد تا با تفکر بیشتری واکنش نشان دهید – از انرژی مثبتی که دیگران به ارمغان میآورند استقبال، خود را از استرس ناخواسته محافظت و لحظاتی را برای شفقت و همدلی انتخاب کنید. در عوض، این آگاهی به شما امکان میدهد روابطی ایجاد کنید که به شما انرژی و پایداری میدهد و از یک زندگی عاطفی پررونق پشتیبانی میکند.
شما میتوانید با دنبالهروی از این چارچوب، واکنش احساسی خودتان را تغییر دهید: آرزو، نتیجه، مانع و برنامه
اکنون، در این بخش پایانی، وقت آن رسیده که با واقعیت روبرو شویم – از یادگیری درباره تنظیم هیجان به سمت بهکارگیری آن در شرایط بحرانی. شکاف بین نظریه و عمل گاهی اوقات میتواند بسیار زیاد به نظر برسد. اما خوشبختانه، پژوهشهای ما را به چارچوبی مجهز کردهست که به ما کمک میکند تا این شکاف را پر کنیم.
در علوم روانشناسی، این چارچوب به عنوان پیوند تضاد ذهنی و نیتهای اجرایی شناخته میشود. در زندگی روزمره، میتوانیم این چارچوب را با مخفف ووپ [WOOP] به خاطر بسپاریم: آرزو[Wish]، نتیجه[Outcome]، مانع[Obstacle] و برنامه[Plan].
ابتدا، یک آرزوی قلبیتان را نام ببرید – چیزی که از نظر شخصی یا حرفهای برای شما معنادار باشد. به عنوان مثال، تبدیل شدن به یک والدِ در لحظه یا همکارِ مشارکتیتر. سپس، نتیجه پاداشدهندهای را تصور کنید که در نتیجهی تحقق این آرزو پیشبینی میکنید. برای والدین، این میتواند تجسم یک رابطهی نزدیک مادامالعمر با فرزندانتان – حتی در دوران نوجوانیشان – باشد. برای متخصصان، این میتواند آرزوی ارتقاء یا صرفاً لذت بردن بیشتر از تجربیات روزمره باشد. سپس، مشخص کنید که چه چیزی احتمالاً مانع اصلی شما برای رسیدن به این نتیجه خواهد بود. به عنوان مثال، والدین و متخصصان میتوانند یک برنامهی فشرده را ذکر کنند.
در نهایت، با استفاده از یک عبارت شرطی، برنامهای را با استفاده از یک عبارت شرطی-آنگاه تدوین کنید: «اگر با این مانع مواجه شوم، این اقدامِ متناسب با نتیجه را انجام خواهم داد.» بنابراین، والدین میتوانند برنامهریزی کنند: «اگر وسوسه شوم که شام خانوادگی را برای رسیدن به کار از دست بدهم، یک فهرست کارهای مشخص برای فردا تهیه میکنم، سپس به فرزندانم در لذت بردن از غذایمان ملحق میشوم.» به همین ترتیب، آن متخصص ممکنست برنامهریزی کند: «اگر بعد از یک جلسه طولانی و غیرضروری، کجخلق شوم، تمام تلاشم را میکنم تا سهم ارزشمند یک همکار را شناسایی و از او تعریف کنم.»
قدرت ووپ [WOOP] در ترکیب خلاقیت با عملگرایی نهفتهست، که آرمانهای مبهم اما صادقانه را به یک برنامه دقیق برای حمله تبدیل میکند.
به یاد داشته باشید، حتی بینقصترین تغییرات احساسی هم همیشه بینقص عمل نمیکنند. باید بپذیرید که دستاندازهای جاده ناگزیر ظاهر میشوند. و باید از قبل تصمیم بگیرید که چگونه از آنها عبور کنید. با گذشت زمان و تکرار، حتی به سختترین مشکلات نیز پاسخهای بهتری خواهید داد. و متوجه خواهید شد که وقتی اوضاع بد پیش میرود، انعطافپذیرتر میشوید. در نهایت، جابجایی، روانتر خواهد شد. و شما آزاد خواهید بود که روی داشتن یک زندگی همهجانبه تمرکز کنید.
خلاصه نهایی
در خلاصهکتاب جابجایی یاد گرفتید که شما خیلی بیشتر از آنچه که تصور میکنید، روی احساساتتان تأثیر دارید.
زندگی عاطفی شما نباید مانند یک ترن هوایی غیرقابل پیشبینی باشد. استراتژیهای ساده و کاربردی – مانند توجه هدفمند به توجه و فضاهایی که در آنها زندگی میکنید یا تنظیم ورودیهای حسی و افراد اطرافتان – میتوانند به شما در عبور از فرازونشیبهایی که هر روز با آنها مواجه میشوید، کمک زیادی کنند. به جای احساس ناتوانی در مواجهه با احساسات قوی، میتوانید نحوه واکنش و معنایی را شکل دهید که از هر تجربه میسازید.
به یاد داشته باشید، هدف، توسعه ظرفیت جابجایی ماهرانه بین حالتهای احساسیست، نه فقط افزایش صدای احساسات «مثبت» یا کاهش صدای احساسات «منفی». یک زندگی کامل، گستره طیف احساسی را در بر میگیرد. و یک زندگی خوب مستلزم مدیریت این تجربیات درونیست – نه اینکه آنها شما را مدیریت کنند.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات مکتب تغییر تهیه کنید.