پرورش تابآوری هیجانی در مربیان
به پیش بروید (کتابی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است) توضیح میدهد که چگونه مربیان میتوانند بهتر با مشکلات کنار بیایند تا آنها و دانشآموزانشان در کلاس رشد کنند. با چشماندازهای فراوان تجربیات نویسنده النا آگیلار به عنوان یک مربی، بخشهای این خلاصهکتاب همچنین ذهنآگاهی و روشهای مدیریت تغییر را کشف میکنند.
النا آگیلار بیش از ۲۵ سال سابقه معلم و مربی آموزشی دارد. آگیلار به عنوان بنیانگذار و رئیس گروه مشاوره آموزشی برایت مورنینگ [Bright Morning]، برای آموزش هزاران مربی چه در ایالات متحده و چه در سطح جهانی با سازمانهای دولتی و خصوصی همکاری کرده است. او همچنین نویسنده چهار کتاب تحسینشده است، از جمله هنر مربیگری (۲۰۱۳) و هنر مربیگری تیمها (۲۰۱۶).
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ بیاموزید که مقاوم باشید.
معلمی همیشه آسان نیست. هر روز مدرسه میتواند چالشهای جدیدی را به همراه داشته باشد، خواه دانشآموزی باشد که به شما بیاحترامی میکند. والدینی که باید فوراً هنگام بیرون رفتن از کلاس میخواهد با شما صحبت کند. یا دستگاه کپی که درست در زمان نیاز شما خراب میشود. متأسفانه، تدریس مدرن چنان استرسزا شده است که بسیاری از مربیان به دلیل فرسودگی شغلی، حرفه خود را ترک میکنند. به پیش بروید
اما ناامید نشوید. زیرا در وهله اول میتوانید طوفان را تحمل کنید. و تمام دلایلی را دوباره کشف کنید که میخواستید آموزش دهید.
با چشمانداز و تجربیات مربی النا آگیلار، این بخشها اینجا هستند تا به شما نشان دهند چگونه انعطافپذیری عاطفی خود را بسازید. و از این طریق خود را به یک معلم بهتر و شادتر تبدیل کنید. همراه با نکات و ابزارهایی برای غلبه بر مشکلات و تصمیمگیری بهتر، این خلاصهکتاب راهنمای شما برای بقاء و پیشرفت در یکی از سختترین مشاغل جهان است که در عین حال با ارزش است.
در این خلاصهکتاب، یاد خواهید گرفت
- مزایای شکرگذاری؛
- چرا مراقبت از خود در ماه نوامبر حیاتی است؛ و
- چگونه میتوانید احساسات خود را تغییر دهید.
درک چرخه احساسات، کلید ایجاد مقاومت است.
آگیلار به عنوان یک معلم جدید اعتقاد داشت که او بیش از حد مشغول مقابله با احساسات خود است. هر وقت احساس ناراحتی یا عصبانیت میکرد، احساسات خود را میبلعید. و لحظهای گره میزند. اما اکنون، او به عنوان یک مربی باتجربه، درک کرده است که کاوش و پذیرش احساسات گام اساسی در ایجاد مقاومت است. به پیش بروید
به آخرین باری فکر کنید که یک احساس قدرتمند را تجربه کردهاید. چگونه این احساس را دستهبندی میکنید؟ آیا این یک فکر، یک تجربه یا صرفاً یک انگیزه بود؟ به گفته نویسنده، همه این موارد بوده است. او معتقد است، هر احساسی که تجربه میکنید در واقع مجموعهای از حوادث و واکنشها است. که در کنار هم یک چرخه شش بخشی را تشکیل میدهد.
بیایید نگاهی به چگونگی شکلگیری یک چرخه احساسی بیندازیم.
هر چرخه با یک رویداد سریع آغاز میشود. این چیزی است که در محیط خارجی شما اتفاق میافتد. به عنوان مثال، اگر شما یک معلم هستید. این رویداد میتواند یک مانور آتشنشانی باشد که درس شما را قطع میکند. مرحله بعدی در چرخه تفسیر است. جاییکه شما با استفاده از فرضیات و باورهای قبلی خود واقعه را به صورت ذهنی توضیح میدهید. شما ممکن است از آن مانور آتشنشانی به عنوان اثبات بیاحترامی آشکار مدیر خود نسبت به زمان تدریس خود تعبیر کنید. به پیش
این تفسیر منجر به پاسخ جسمی میشود. فقط فکر کردن در مورد بیاحترامی مدیر اصلی باعث میشود بدن شما هورمونهای استرس آزاد کند. و باعث تپش قلب شما بشود. تقریباً بلافاصله، تمایل به اقدام پیدا میکنید. شاید به همه چیزهای عصبانی که قصد دارید اصل خود را در یک ایمیل بنویسید، فکر کنید.
این انگیزه به سرعت با عمل همراه است. همانطور که کلاس خود را تعطیل میکنید و بیرون میروید، ممکن است به مدیر اصلی خود نگاهی عصبانی داشته باشید. بعد از مدرسه، شاید ارسال آن ایمیل عصبانی را متوقف کنید. سرانجام، شما تأثیرات بعدی عاطفه خود را احساس میکنید. روشهایی که این احساسات بر افکار و احساسات دیگر شما تأثیر میگذارد. به عنوان مثال؛ خشم شما نسبت به مدیر اصلی خود میتواند احساس خستگی جسمی را تحریک کند. به پیش بروید
درک این چرخه شما را قادر میسازد تا مداخله کنید، شیوه تجربه احساسات را تغییر دهید و نتیجه بهتری ایجاد کنید. در هر مرحله از چرخه میتوانید مداخله کنید. برای مثال، وقتی شروع به تفسیر کردن اقدامات مدیر اصلی به عنوان بیاحترامی میکنید، میتوانید خود را در این فرض منفی گیر بیاورید و چرخش متفاوتی به چیزها بدهید. اگر احساس میکنید ضربان قلب شما بالا رفته است، میتوانید این پاسخ را تشخیص دهید و با نفسهای عمیق، آن را تغییر دهید تا آرام شوید.
درک چرخههای عاطفی خودش به آگیلار انرژی بیشتری در کار داده و توانایی او را در کنترل تعارضات بین فردی بهبود بخشیده است. امروز، او هرگز بیش از حد مشغول بررسی احساسات خود نیست.
با پرورش حس اجتماع، انعطافپذیری ایجاد کنید.
برای برقراری ارتباط با دوستان و خانواده چقدر پیش میروید؟ نویسنده بن راولنس در کتاب ۲۰۱۷ خود در شهر خارها زندگی واقعی پناهندگانی را بررسی میکند که در یک اردوگاه پراکنده در شمال کنیا ساکن هستند. راولنس کشف کرد، بسیاری از این پناهندگان به مدت یک هفته بدون غذا میمانند و پول را برای عزیزانشان واریز کنند. به پیش بروید
فداکاری آنها یک درس عمیقتر در مورد وضعیت انسان دارد: روابط ما یک ضرورت مطلق است.
تبیین این واقعیت این است که مربیان کمتر مدارسی را ترک میکنند که دارای احساس قوی جامعه هستند. در طول دوران تدریس، آگیلار میتوانست حقوق سالانه خود را به سادگی و با تغییر مدرسه به یک منطقه ثروتمندتر، افزایش دهد. با این وجود، او همیشه فرصت حقوق و دستمزد بزرگتر را رد میکرد، زیرا احساس میکرد عضوی از یک جامعه قدرتمند است – مدرسه او جایی بود که او تعلق داشت و جایی که احساس میکرد دوستش دارد. به پیش بروید
آگیلار با انتخاب اولویتبندی روابط خود، به جای پول، مقاومت عاطفی او را تقویت کرد.
تمام شواهد موجود حاکی از آن است که افراد مقاوم از حمایت مداوم دوستان و عزیزان برخوردار هستند و آنها به دنبال روابط اعتمادبخش و مهربانانه با دیگران هستند. کسانی که فاقد شبکههای اجتماعی هستند احساس افسردگی و بیگانگی بیشتری میکنند و به احتمال زیاد دچار فرسودگی شغلی میشوند. اضطراب و فرسودگی شغلی به ویژه در میان معلمان رایج است، و تصمیم آگیلار را برای ماندن در مدرسه نه تنها یک انتخاب نوع دوستانه، بلکه یک انتخاب هوشمندانه است.
ممکن است تصور کنید که مدرسه و سایر محیطهای آموزشی به طور خودکار با یک احساس گرم در جامعه روبرو میشوند – به هر حال معلمان در تمام ساعات روز توسط دهها نفر محاصره میشوند. اگرچه این از نظر فنی درست است، اما در محاصره دانشآموزان تعامل اجتماعی مورد نیاز افرادی که به عنوان معلم کار میکنند را برای پیشرفت ایجاد نمیکند. برای جلوگیری از احساس انزوا، باید در کنار همسالان خود باشید. به پیش بروید
با داشتن این دانش، میتوانید درباره نحوهی گذران اوقات فراغت در محل کار خود تصمیمات بهتری بگیرید، که به شما در ایجاد انعطافپذیری کمک میکند. به عنوان مثال، به جای استراحت ناهار خود در پشت میز، سعی کنید آن را با معلم دیگری سپری کنید.
ذهنآگاهی به ما کمک میکند تا شرایط ناسازگار و احساسات خود را درک کنیم.
همانطورکه هر مربی میداند، کار با کودکان میتواند به معنای دیدن بهترین و بدترین عناصر زندگی بچهها باشد، و در پایان روز، دشوار است که چیزهای مثبت را با خود به خانه نبرید. آگیلار این را به عنوان یک معلم سال اول تجربه کرد، زمانیکه یک دانشآموز پس از ضرب و شتم از دست پدرش در مدرسه حاضر شد. در آن شب، آگیلار قادر به خوابیدن نبود.
سرانجام، پس از یک شب ناآرام، او آخرین تلاش را کرد تا مقاومت درونی خود را باز کند. او از رختخواب بلند شد، روی زمین نشست و شروع به مراقبه کرد. به پیش بروید
حدود ۲۰ دقیقه بعد، با وجود خستگی، او آماده رویارویی با روز آینده بود.
راز مقاومت در برابر آگیلار در آن روز ذهنآگاهی بود – یک وضعیت روانی مسالمتآمیز که میتواند از طریق مراقبه پرورش یابد. هوشیار بودن به معنای حضور کامل در لحظه است، بدون اینکه به گذشته بپردازید یا ذهنیت خود را به سمت آینده بکشید.
ذهنآگاهی فقط یک فشارشکن مفید نیست – همچنین میتواند به شما در تصمیمگیری بهتر کمک کند.
شرایطی را تصور کنید که دانشآموز وقتی از او میخواهید کاری انجام دهد چشمانش را میچرخاند. واکنش تند و سریع شما ممکن است اخراج او از کلاس باشد – شاید رفتار گذشته این دختر باعث شود شما فکر کنید که او یک مشکل نگرشی دارد و این همان کاری است که شما معمولاً انجام میدهید.
با این حال، هنگامیکه ذهنی فکر میکنید، میتوانید واکنش متفاوتی نشان دهید. به جای اینکه به عادتها و تعصبات خود بازگردید، در عوض مکث میکنید، و دیگر نمیتوانید مسیر مجازات فرسوده را متهم کنید و پاسخی را که ناشی از خواستههای شرایط فعلی است، در نظر میگیرید. بعد از این مکث، ممکن است احساس آزار و اذیت شما از دانشآموز از بین رفته باشد، و این باعث میشود که رفتار او را نادیده بگیرید و دوباره به تدریس برگردید. به پیش بروید
این درس ارزشمند دیگری است که ذهنآگاهی میتواند به شما بیاموزد: احساسات شما، هرچند قدرتمند باشند، دائمی نیستند. و نه آنها شما را تعریف میکنند.
تمرین ذهنآگاهی شامل پذیرش، بدون قضاوت، هر احساسی است که احساس میکنید خود را تجربه میکنید. وقتی این کار را انجام میدهید، به سرعت متوجه میشوید که هر احساسی فقط موقتی است – روی شما شسته میشود و دوباره از بین میرود.
همین که این عمل را عملی دیدید، میفهمید که احساسات شما نیستید. ما غالباً برای خود داستانهایی درباره نوع مردم خود تعریف میکنیم. شاید شما متقاعد شده باشید که فردی عصبانی یا روح غمگین هستید. اما هنگامی که ذهنآگاهی را تمرین میکنید، متوجه میشوید که شرایط خاصی باعث تولید احساسات شما میشوند و اینها یک قسمت لاینفک و ثابت شما نیستند.
تمرین مراقبت از خود مهم است، اما ممکن است طبیعی نباشد.
برای معلمان جدید، ماه نوامبر به خصوص دشوار است. در حقیقت، مرکز جدید معلمان از این زمان به عنوان دوره ناامیدی یاد میکند – هیجان سال تحصیلی جدید از بین رفته است و همه چیز طبق برنامهریزی پیش نمیرود.
راهحل ماه نوامبر چیست؟ ساده است: مراقب خود باشید.
مراقبت از سلامت جسمی – با خوب غذا خوردن، ورزش و خوابیدن هشت ساعت در شب – برای سلامت روان شما نیز مفید است. با این وجود، ترغیب مربیان به تمرین خودمراقبتی اغلب هنوز هم یک چالش است. به پیش
چرا؟ خُب، دلایل مختلفی وجود دارد که چرا ممکن است از خود مراقبت نکنیم و همه اینها مربوط به خلاءها است.
اولاً، یک معلم ممکن است دارای شکاف مهارتی باشد. این به این معنی است که او میخواهد از خودش مراقبت کند، اما در مورد چگونگی انجام این کار فاقد دانش است. به عنوان مثال، او ممکن است نداند که بعضی از غذاها میتوانند سیستم ایمنی بدن او را در ماههای سخت زمستان تقویت کنند.
متناوباً، ممکن است شکاف اراده مقصر باشد. ممکن است معلمی که عادت دارد کم خواب بماند و مدام احساس میکند کمی دچار افت میشود، ارادهای داشته باشد – او دلیلی برای تغییر نمیبیند و به خودش میگوید که در تعطیلات بهبود مییابد.
سرانجام، برخی از معلمان دارای یک شکاف ذهنی احساسی هستند. این حالت وقتی شکل میگیرد که یک مربی معتقد است که از مراقبت از خود بیلیاقت نیست و پایین آوردن پای خود از روی گاز، حتی باعث کم شدن احترام مردم نسبت به او میشود.
دلیل این شکاف هرچه باشد، راهحل اغلب یکسان است – شخص دیگری، خواه یک همکار، یک مربی یا یک مدیر، باید وارد عمل شود و به این معلمان اجازه دهد که از خود مراقبت کنند. به پیش بروید
آگیلار یک بار مربی یک دستیار مدیر بود که معمولاً کم خواب بود و هرگز وقت صرف صبحانه نداشت. بعداً، او اعتراف كرد كه همیشه اعتقاد داشت كه نقش او به عنوان یك مرد این است كه تا آنجا كه ممكن است سخت كار كند، بدون اینكه از خودش مراقبت كند و بدون شاكی باشد.
وقتی آگیلار او را مجبور کرد که مراقبت از خود را یکی از اولویتهای راهبردی خود در سال قرار دهد، شروع به مراقبت از خودش کرد. نتیجه؟ عملکرد وی در کار افزایش یافت و تا پایان سال، او به سایر اهداف راهبردی خود نیز رسیده بود. این فقط نشان میدهد که گاهی اوقات ما به یک مشاور معتمد نیاز داریم که وارد عمل شود و ما را به سمت یک سبک زندگی سالم ترغیب کند تا بتوانیم بهترین عملکرد را داشته باشیم.
با اختصاص وقت برای بازی، شادی و عملکرد خود را تقویت کنید.
به زمانی فکر کنید که احساس زنده بودن، انرژی و شادی میکردید. این احتمال وجود دارد که شما لحظهای را به یاد بیاورید که به نوعی فعالیت بازیگوشانه مانند جنگ آب با عزیزانتان یا نواختن ساز مشغول بودهاید. متأسفانه، در حالی که فرزندانمان را تشویق میکنیم ساعتها به بازی بپردازند، به خود میگوییم که به عنوان بزرگتر، ما بیش از حد مشغول انجام کارهایی هستیم که به دلیل سرگرمی آنها است.
اما اگر شما علاقهمند به داشتن زندگی رضایتبخش هستید، وقت آن است که از قطع تلفن خودداری کرده و با کودک درون خود در تماس باشید. چرا؟ زیرا بازی برای ایجاد انعطافپذیری بسیار مهم است. به پیش بروید
قبل از اینکه به مزایای آن بپردازیم، بیایید در مورد منظورمان وقتی صحبت از بازی میکنیم، شفاف باشیم. روانپزشک استوارت براون بنیانگذار موسسه ملی بازی است. وی معتقد است که بازی دارای چندین ویژگی است که آن را از سایر فعالیتها متمایز میکند.
اولاً، بازی بیهدف بودن ظاهری دارد، به این معنی که هیچ دلیل عملی برای این کار ندارید. ممکن است شما ورزشهایی را که آخر هفته انجام میدهید به عنوان بازی در نظر بگیرید، اما اگر آنها را برای ورزش و سلامتی انجام دهید، آنها کاملاً حساب نمیشوند. بازی واقعی هم نباید خیلی رقابتی باشد. اگر شما و دوستانتان در زمین بسکتبال به شدت رقابت میکنید، ممکن است لازم باشد از خود بپرسید که آیا واقعاً «بازی میکنید» یا در حال رقابت هستید.
سرانجام، اگرچه تماشای پرشورترین نمایش نتفلیکس ممکن است جالب باشد، اما بازی واقعی نیست. ساعتها خود را روی کاناپه قرار دادن یک فعالیت منفعلانه است – بازی خالص کمی از خلاقیت شما را میطلبد، چه به صورت آواز، رقص یا بازی با دوستان.
انجام فعالیتهای بازیگوشی مزایای بیشماری برای بزرگسالان و کودکان دارد.
دانشمندان کشف کردهاند که بازی میزان استرس ما را کاهش میدهد. هنگام بازی، بدن ما مواد شیمیایی به نام اندورفین ترشح میکند که به طور طبیعی احساس خوبی در ما ایجاد میکند. به طرز باورنکردنی، به خاطر سپردن زمانی که بازی میکردید میتواند برای تحریک این اندورفینها کافی باشد! به پیش بروید
بازی همچنین روابط ما را بهبود میبخشد. سرگرمی اعتماد، همدلی و صمیمیت ما را نسبت به افرادی که با آنها به اشتراک میگذاریم افزایش میدهد. بازی همچنین باعث تحریک تفکر و افزایش خلاقیت ما میشود. شواهد نشان میدهد كه كودكان و بزرگسالان هنگام سرگرم كردن و در داشتن یك بازی ذهنی، بهتر یاد میگیرند.
با مکث، ارزیابی و شمارش انرژی خود، انعطافپذیری ایجاد کنید تا تغییر کنید.
در زبان چینی، کلمه تغییر با دو علامت نشان داده میشود. یک علامت «خطر» و دیگری به معنی «فرصت». این مناسب به نظر میرسد. زیرا اگرچه تغییر میتواند تهدیدآمیز و ترسناک باشد. اما فرصتی برای ایجاد انعطافپذیری به ما هم میدهد. تمام آنچه برای استفاده بیشتر از آن لازم است یک رویکرد آرام و درنظر گرفته شده است.
هنگامی که تغییر به در شما میکوبد، اولین واکنش شما باید کاهش سرعت باشد.
وقتی آگیلار دریافت که مدرسهاش با مدرسه همسایه ادغام میشود، او و همکارانش عصبانی شدند. بلافاصله، آنها شروع به ساختن برنامههای نبرد و نوشتن نامه برای اتحادیه خود کردند. با این حال، یک معلم رویکرد دیگری را در پیش گرفت. تصمیم گرفت قبل از انجام کاری به خانه برود و روی تخت بخوابد. به پیش بروید
این معلم فرزانه چیزی را میدانست که آگیلار و دیگران نمیدانستند. اصرار به سریع عمل کردن اغلب ناشی از ترس است. به جای تسلیم شدن در برابر آن، حداقل ۲۴ ساعت به خود فرصت دهید تا قبل از تصمیمگیری، احساسات واقعی خود را در مورد تغییر آینده شناسایی و کاوش کنید.
وقتی به خودتان وقت دادید تا اجازه دهید اخبار داغ فروکش کند، مرحله بعدی تجزیه و تحلیل شرایط است.
تغییر و پیامدهای آن را از طریق لنزهای مختلف تصور کنید. به عنوان مثال نگاه کردن از طریق یک لنز طولانی، به معنای کاوش در چگونگی تغییر در چند ماه یا حتی در پنج سال آینده است. در مقابل، یک لنز عریض به شما امکان میدهد تا روی تأثیر این تغییر بر اطرافیان متمرکز شوید. این به شما کمک میکند تا ملاحظات دیگر را نیز در نظر بگیرید.
هنگامی که مقداری تجزیه و تحلیل انجام دادید، وقت آن است که اقدام کنید. این ما را به مرحله سوم میرساند. انرژی خود را شمردن!
اگرچه ممکن است دوست داشته باشیم خلاف آن وانمود کنیم. واقعیت این است که ما در هر روز زمان محدودی داریم و انرژی محدودی داریم که میتوانیم صرف کنیم. هنگامی که با تغییرات ناخواسته دست و پنجه نرم میکنید، مهم است که نبردهای خود را انتخاب کنید. هیچ اتفاقی برای اتلاف انرژی در چیزهایی وجود ندارد که برای شما خیلی مهم نیستند.
آگیلار یک بار شاهد درگیری طولانی بین مدیر مدرسه و معلمی بود که مدیر اخراج کرده بود. اگرچه این معلم تمام انرژی خود را صرف صرفهجویی در شغل خود میکرد. اما وقتی آگیلار از او پرسید که واقعاً برایش چه اهمیتی دارد. او اعتراف کرد که تمام آنچه را که میخواسته ادامه تدریس است. وقتی این را فهمید. با هدایت آن به سمت یافتن شغل دیگری برای تدریس، انرژی خود را شمرد و تغییر بالقوه ترسناک را به فرصتی تبدیل کرد. به پیش بروید
با تمرین قدرشناسی مدرسه خود را به مکانی بهتر تبدیل کنید.
از چه کسی و چه چیزی سپاسگزار هستید؟ در طول این بخشها، ما با ایجاد چالشبرانگیزترین جنبههای آموزش، بر ایجاد انعطافپذیری متمرکز شدهایم. اما اکنون وقت آن است که ذهن خود را به روی آن لحظات و افرادی باز کنید که باعث تشکر از انجام کارتان میشوند.
بسیاری از ما تصور میکنیم که بیش از حد مشغول فکر کردن در مورد قدردانی هستیم. چه رسد به اینکه آن را نشان دهیم. با این وجود، شواهد نشان میدهد که تمرین قدردانی فواید بیشماری دارد.
یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا نشان داد افرادی که ابراز سپاس میکنند از ارتباطات اجتماعی قویتر و حمایت اجتماعی بیشتری نسبت به افرادی برخوردار هستند که این کار را نمیکنند. علاوه بر این، شبکههای اجتماعی پیشرفته آنها به این معنی بود که افراد قدرشناس برای کنترل چالشهای سخت احساس مهارت بیشتری میکنند. به عبارت دیگر، سپاسگزار بودن، مقاومت ما را بیشتر میکند.
مطالعهای که در سال ۲۰۰۶ در دانشگاه شمال شرقی انجام شد نشان داد که وقتی افراد احساس کمال سپاس برای کمک میکنند، این امر باعث میشود که آنها به نوبه خود به دیگران کمک کنند. این ارتباط بین قدردانی و رفتار مفید ممکن است وجود داشته باشد. زیرا وقتی ما قدردانی را تمرین میکنیم، درک میکنیم که افراد دیگر در موفقیت ما نقش دارند. با فروتنی که به ما تحمیل میکنند، انگیزه ما برای پرداخت این کمک به جلو بیشتر میشود. به پیش بروید
اگر میخواهید ضمن تقویت شبکههای اجتماعی، مقاومت خود را تقویت کنید. قدردانی خود از افراد را در مدرسه خود، از معلمان همکار گرفته تا مدیران و والدین شروع کنید.
مطمئن نیستم از کجا شروع کنم؟ سعی کنید کارهای کوچکی را که مردم انجام میدهند و زندگی روزمره شما را راحتتر میکنند. مورد توجه قرار دهید. اما اغلب این موارد قابل تأیید نیستند. به مردم بگویید که آنها را میبینید. وقتی قدردانی میکنید، به تأثیر مثبتی اشاره کنید که اعمال آنها بر شما دارد. به عنوان مثال، میتوانید به کسی بگویید. «من هر روز از استقبال گرم شما بسیار سپاسگزارم، شما واقعاً صبح من را روشن میکنید.»
اگر به نظر میرسد این چیزی است که شما ترجیح میدهید به فهرست کارهای پرتحرک خود اضافه نکنید. لحظهای وقت بگذارید و تصور کنید که اگر همه، از جمله شما واقعاً مورد توجه واقع شوند، مدرسه چگونه خواهد بود. جاییکه بهترین اقدامات ما به طور مداوم شناخته میشود. مطمئناً مکانی است که همه ما میخواهیم زمان بیشتری را در آن بگذرانیم.
بنابراین با الگو قرار دادن و اولین کسی که صمیمانه از شما تشکر میکند، مدرسه خود را به محیطی مثبت و پذیرا تبدیل کنید.
خلاصه نهایی
تدریس میتواند استرسزا و طاقتفرسا باشد، بنابراین لازم است که مربیان تابآوری عاطفی خود را ایجاد کنند. اختصاص وقت برای مراقبت از خود، هوشیاری و قدردانی به شما کمک میکند و کیفیت روابط شما را نیز بهبود میبخشد. سرانجام، افزایش قدرت انعطافپذیری به شما کمک میکند اشتیاق خود را برای تدریس پس بگیرید.
مشق تغییر
هر ترم را جشن بگیرید.
کار به عنوان معلم بدین معناست که بسیاری از آغازها و همین تعداد پایان را خواهید دید. هر سال کلاس جدیدی از دانشآموزان را برای شما به ارمغان میآورد که ماهها بعد با آنها خداحافظی میکنید. شما میتوانید انعطافپذیری خود را با نشان دادن این ترمها با یک جشن، مانند برپایی یک مهمانی برای خود و دانشآموزان خود، ایجاد کنید. هر بار که جشن میگیریم، انتخابهایی را که ما را به این مرحله رساندهاند دوباره تأیید میکنیم. و به خود فرصت میدهیم تا در مورد موفقیتهای خود و دیگران تأمل کنیم. بنابراین تشریفات خود را انجام دهید. و سعی کنید هر ترم تحصیلی را با یک جشن شروع و به پایان برسانید.
این کتاب را میتوانید از سایت آمازون تهیه کنید.
[newsletter_signup_form id=1]