راهنمای مککینزی برای پیشی گرفتن از رقابت در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی
سیمکشی دوباره (۲۰۲۳) نقشه راه دگرگونکنندهای را ارائه میدهد که توسط برجستهترین شرکت مشاور مدیریت در جهان تدوین شدهست. کسبوکارها را برای افزایش تجربیات مشتری، سادهسازی هزینهها و استفاده از ظرفیت عظیم دیجیتال و هوش مصنوعی راهنمایی میکند. تغییر را آغاز کنید و شرکتتان را در مسیر موفقیت بلندمدت و بینظیر قرار دهید.
اریک لامار رهبری مککینزی دیجیتال در آمریکای شمالی را بر عهده دارد و تحولات دیجیتال و تحلیلی بزرگ را هدایت میکند. او که پیش از این بر رشد مککینزی کانادا نظارت داشت، در حال حاضر در شورای سهامداران مککینزی و هیئتمدیره بنیاد موسسه قلب مونترال فعالیت میکند.
کیت اسماژ، رهبر جهانی مککینزی دیجیتال، به شرکتها در استقبال از عصر دیجیتال کمک میکند. او با داشتن سابقهای در بانکداری سرمایهگذاری در لندن، زمان خود را به عنوان متولی خیریه کودکان تامی نیز اختصاص میدهد.
رادنی زمل در خط مقدم مککینری دیجیتال ایستاده است و از تحول دیجیتال در سراسر صنایع دفاع میکند. جدا از نقشهای گذشتهاش در دفاتر مککینزی در شمال شرقی ایالات متحده و بخش مراقبتهای بهداشتی، او کتاب قطور رهبری رفتن بلند [Go Long] را به رشته تحریر درآورد، اثری که توسط چهرههای برتر صنعت تأیید شد. و بینشهایی را در مورد این موضوع ارائه میدهد که چگونه مدیران عامل معروف فشارهای کوتاهمدت را برای موفقیت بلندمدت مدیریت میکنند.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ نحوه هدایت، رهبری و نوآوری در عصر دیجیتال را کشف کنید.
آیا تا به حال درباره رقص پیچیده استراتژیها، کارکنان و فناوری اندیشیدهاید که شرکتها را به خط مقدم عصر دیجیتال سوق میدهد؟ یا به این اندیشیدهاید که چگونه برخی از سازمانها در این دوره دیجیتالی پیشرفت میکنند و بدون زحمت عملیات خود را تغییر میدهند. در حالیکه برخی دیگر دچار تزلزل و سردرگمی میشوند؟ هر رهبر کسبوکاری، از استارتآپها گرفته تا غولهای چندملیتی، با این پرسشها دستوپنجه نرم میکند. و به دنبال شیوهنامه سرّی برتری دیجیتالیست.
در این خلاصهکتاب، دیدگاهی پانوراما از ستونهای تحول دیجیتال و استراتژیهای اساسی به دست میآورید که سازمانها را برای پیشرفت در عصر دیجیتال توانمند میسازد. از پیکرهسازی نیروی کاری که باعث تغییر میشود، تا درک واقعی و استفاده از ظرفیت دادهها، به بینشهایی مجهز خواهید شد که نه تنها دنیای دیجیتال را ابهامزدایی میکنند. بلکه شما را برای هدایت مؤثرتر آن قرار میدهند. در پایان، درک عمیقتری از چیزی خواهید داشت که لازمه پیشگام بودن در دیجیتال است. و باعث میشود در این چشمانداز همیشه در حال تحول، برای رهبری، استراتژی و نوآوری مجهزتر شوید.
ترسیم نقشه هدفمند سفر تحول دیجیتال
در دنیای دیجیتالی امروزی، برای تیمهای رهبری ضروریست که یک چشمانداز جسورانه و قابل دستیابی برای آینده دیجیتال سازمانشان خلق کنند. برای پیمایش در این سفر، اجازه دهید نگاهی دقیقتر به برخی مؤلفههای اساسی برای اطمینان از موفقیت در این موضوع بیندازیم.
اولاً، تصور آینده دیجیتال یک تلاش انفرادی نیست – این در مورد تیم برتر شما ایجاد یک درک مشترکست. این را به عنوان ترسیم ستاره شمالی سازمانتان در نظر بگیرید. چراغ راهنمایی که جایی را روشن میکند که در حال حرکت هستید. اما نمیتواند انتزاعی باشد. به عنوان مثال، شرکت فرضی گرینتک [GreenTech] را در نظر بگیرید. ممکنست دیدگاه مبهمی مانند «تبدیل شدن به یک رهبر دیجیتال در فناوریهای پایدار» داشته باشد. اما واقعاً به چه معناست؟ زمانیکه اینگونه بیان میشود که «استفاده از ابزارهای دیجیتال برای افزایش ۳۰ درصدی تولید انرژی پایدار در طی پنج سال، در حالیکه هزینههای عملیاتی ۱۵ درصد کاهش مییابد» عملیتر میشود. اگرچه کمی طولانیترست. اما وضوح آن هدف ملموسی را ارائه میکند و باعث میشود که کل سازمان راحتتر به عقب برود و حرکت کند.
اما این چشمانداز بزرگ میتواند یک شکار باشد. شروع خیلی کوچک میتواند ظرفیت تحولآفرین را تضعیف کند. اما لقمه گندهتر از دهانتان که نتوانید هضم کنید، خطراتی را بر سازمان شما تحمیل خواهد کرد. برای ایجاد تعادل مناسب، کسبوکارتان را به عنوان مجموعهای از حوزهها یا بخشهای متمایز در عملیات تصور کنید. تعدادی را شناسایی کنید که برای تحول آماده هستند. داستان اکوبیلد [EcoBuild] را در نظر بگیرید، یک شرکت ساختمانی که تصمیم گرفت تلاشهای دیجیتالش را در ابتدا بر بهینهسازی زنجیره تامین و مدیریت سایت متمرکز کند. در عرض دو سال، افزایش بهرهوری را گزارش کرد که فراتر از انتظاراتش بود. همه اینها به این دلیل بود که «اندازه لقمه» مناسب را برای شروع انتخاب کرد.
در حال حاضر، فقط داشتن یک دامنه در چشمانداز کافی نیست. اینجا جاییست که تیم رهبری شما وارد عمل میشود. آنها کسانی هستند که چیزی را ترسیم میکنند که واقعاً در چشماندازتان ممکنست. با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک، رهبران میتوانند نیازهای کاربر خاص یا نقاط دردناک را مشخص کنند. سپس این موارد را با شاخصهای عملکرد کلیدی قابل اندازهگیری [KPIs] هماهنگ کنند. به بانکاونآس [BankOnUs] فکر کنید. یک شرکت مالی که از ابزارهای دیجیتال برای تصور مجدد حضور مشتری استفاده میکند. با نقاط درد خاص مانند زمان انتظار طولانی و کاغذبازیهای پیچیده مقابله کرد. با تعریف کیپیآیها واضح پیرامون رضایت مشتری و کارایی فرآیند، یک فرایند خستهکننده و چندساعته را به یک تجربه دیجیتالی یکپارچه و ۱۵ دقیقهای تبدیل کرد. و نرخ جذب مشتری را در این فرایند افزایش داد.
در نهایت، همانطورکه تحولات را مورد بحث قرار میدهیم، بسیار مهمست که به یاد داشته باشید این فقط یک پروژه فنی نیست. این بهترین تمرین تیمی شرکتی است. همه اعضای تیم رهبری، از مدیرعامل گرفته تا رهبران عملیاتی و تجاری، باید به طور فعال درگیر شوند. تنها تأیید چشمانداز برای مدیرعامل کافی نیست. آنها باید سفیر اصلی آن باشند. و نقشهایی مانند مدیر ارشد فناوری [CTO] یا مدیر ارشد داده [CDO] باید در میدان بیایند. آنها قهرمانان دیجیتالی شما هستند. که باعث ایجاد تغییرات در کف زمین میشوند. و تضمین میکنند که سازمان نه تنها این تحول دیجیتال را تصور میکند. بلکه زندگی میکند و نفس میکشد.
در اصل، تحول دیجیتال فراتر از تغییرات فناورانه صرف است. این در مورد درهم آمیختن هماهنگ بینش با عمل است. و اطمینان حاصل میکند که هر قدم هدفمند و همسوست. همانطورکه سازمانها این سفر را آغاز میکنند، روحیه جمعی و جهتگیری روشن میتواند راه را برای پیشرفت معنادار هموار کند.
نبض انسانی تحول دیجیتال
دگرگونی، در هسته خودش، حول ضربان قلب یک سازمان – کارکنان آن – میچرخد. در حالیکه جذابیت استراتژیهای پیشرفته و فناوریهای پیچیده اغلب در مرکز توجه قرار میگیرد، این افراد بااستعداد است که این عناصر را زنده میکند. بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه میتوان نیروی کاری را ایجاد کرد که نه تنها باعث ایجاد تغییرات دیجیتالی میشود، بلکه باعث رشد میشود.
برای شروع کار، داستان زوئی [Zoe]، یک توسعهدهنده نرمافزار امیدوار را در نظر بگیرید. او عمیقاً به حرفهاش علاقه دارد. اما هیچ آرزویی برای صعود از نردبان مدیریت و رهبری ندارد. در عوض، او رویای تقویت مهارتهای خودش و تبدیل شدن به یک استاد کدنویس را در سر میپروراند. سازمانها باید زوئی و سایرین مانند او را بشناسند. به جای اینکه آنها را مجبور به نقشهای مدیریتی سنتی کنند. شرکتها باید مسیرهای جایگزینی را ارائه دهند که به متخصصانی مانند زوئی اجازه میدهد در زمینههای انتخابی خودشان شکوفا شوند. با انجام این کار، آنها جاهطلبیهای متنوع نیروی کار دیجیتال خودش را تصدیق میکنند. و محیطی را ایجاد میکنند که در آن افراد احساس دیده شدن، ارزشمند بودن و انگیزه میکنند.
اما این سفر با شناخت افراد بااستعداد به پایان نمیرسد – بلکه در مورد پرورش آنهاست. اینجاست که مسیرهای یادگیری مناسب وارد بازی میشوند. استعدادهای دیجیتال تشنه رشد هستند. آنها مشتاق فرصتهای ارتقاء مهارت هستند که با آرزوهایشان همسو باشد. سازمانها با ارائه سفرهای یادگیری چند ساله که به مهارتها و سطوح مهارتی خاص پاسخ میدهند، میتوانند اطمینان حاصل کنند که کارکنانش در لبههای برتر حوزههای خود باقی میمانند. خواه مشارکت با بسترهایی مانند کورسرا [Coursera] برای دورههای پیشرفته باشد یا برگزاری کارگاههای داخلی، این سرمایهگذاری مستمر در توسعه مهارتست که جایگاه استعدادهای دیجیتال را قوی و رقابتی نگه میدارد.
با این حال، در برخی موارد، مهارتهای جدید کاملاً مورد نیاز است. اینجاست که بازآموزی مهارتها بسیار ارزشمند میشود. برای مثال، بوتکمپها در حال تبدیل کسانی هستند که ظرفیت بالایی دارند. مثلاً تبدیل فردی که دارای پسزمینه غیرفناورانه است و در حل منطقی مشکلات مهارت دارد، به متخصصان دیجیتالی ماهر. این فقط در مورد استخدام استعدادهای جدید نیست. بلکه پرورش استعدادهای موجود، تبدیل طرفیت فرد به توانمندی است.
همانطورکه کارمندان سفر دیجیتالی خود را آغاز میکنند، راهنمایی بسیار مهم است. وارد رمپ دیجیتالی شوید، مفهومی که بیش از یک سکوی پرتاب عمل میکند. این یک سیستم یکپارچه است که برای انتقال آسان کارکنان به حوزه دیجیتال، پر کردن شکاف های دانش و ایجاد مهارتهای اساسی طراحی شده است. از طریق آموزش فشرده به سبک بوتکمپ، کارمندان در تخصصهای مختلف ابزار، دانش و طرز فکر ضروری برای موفقیت دیجیتال را به دست میآورند. این رمپ داخلی تضمین میکند که آنها نه تنها با چشمانداز شرکت همسو هستند. بلکه در روشها و فناوریهایی که طرح دیجیتالی سازمان را شکل میدهند نیز مهارت دارند.
در پایان، در حالی که فناوری و استراتژی بسیار مهم هستند، این کارمندان هستند که واقعاً تحول دیجیتال را هدایت میکنند. کسبوکارها با سرمایهگذاری مناسب روی کارمندانشان، نه تنها تضمین میکنند که در خط مقدم منحنی دیجیتال باقی میمانند. بلکه اکوسیستمی ایجاد میکنند که در آن اشتیاق و ظرفیت در کنار هم قرار میگیرند. و زمینه را برای آنچه در سفر دیجیتالی پیش رو داریم، آماده میکنند.
تغییر مقیاسسازی فراتر از فناوری
در یک چشمانداز دیجیتالی بههمپیوسته، قدرت تحول تنها در نوآوریهایی که ایجاد میکنیم نیست. بلکه در قابلیتهایی است که برای حفظ و مقیاسسازی آنها ایجاد میکنیم. در حالی که تمرکز صرفاً بر روی جذابیت راه حلهای مدرن آسان است، چالش واقعی اینست که مطمئن شوید این ابزارها به طور یکپارچه در عملیات روزمره یک سازمان جاسازی و ادغام میشوند. و اطمینان حاصل میشود که برای همه قابل دسترس، قابل استفاده و سازگار هستند. به این موضوع بیاندیشید: معرفی یک خودروی با فناوری بالا تنها نیمی از نبرد است – اطمینان از وجود جادهها و سیستمهایی برای عملکرد مؤثر آن، نیمی دیگر از آنست. با در نظر گرفتن این موضوع، بیایید بررسی کنیم که چگونه به طور موثر تحولات تجاری را با تقویت پایههای سازمانی مقیاسپذیر کنیم.
سفر غول ماینینگ جهانی فریپورت-مکموران [Freeport-McMoRan] مقیاسگذاری موثر در عمل را به نمایش میگذارد. هدف آن ادغام هوش مصنوعی نه تنها به عنوان یک ابزار اضافهشده، بلکه ترکیب یکپارچه آن با نیروی کار موجود بود. این موفقیت از یک همکاری هشت ماهه بین کارشناسان فناوری و کارگران خط مقدم به وجود آمد. هدف آنها چه بود؟ نه فقط کارایی، بلکه رویکردی جامع که در آن همه احساس مشارکت و قدرت میکردند. نتیجه چشمگیر بود: تولید افزایش یافت، نرخ بازیابی به بالاترین حد خود رسید و عملیات به سرعت تثبیت شد. این یک شانس صرف نبود – یک استراتژی عمیق در مدیریت تغییر بود. سپس این پرسش جدی مطرح میشود: چگونه میتوان این را توسط دیگران منعکس کرد؟
اول، پذیرش موفقیتآمیز کاربر به معنای اطمینان از استفاده مؤثر و بهرهمندی همه از ابزارها یا سیستمهای جدید است. از تجارت بار یک شرکت هواپیمایی استفاده کنید که یک سیستم درآمدی جدید را معرفی میکند. جنبه دیجیتالی آن میتواند سالم باشد، اما اگر کارکنان زمینی، خدمه هوایی و مدیریت در یک خط هماهنگ نباشند، قطعاً با آشفتگی مواجه خواهد شد. درگیر کردن رهبران، ساختن روایتهای مرتبط، و آموزشهای مبتنی بر نقش، جوهره تضمین پرواز آرام در سفر تحول دیجیتال است.
در مرحله بعد، شما با نیاز به تطبیق کل روش کسبوکارتان مواجه هستید. به این بیاندیشید که دکور خانهتان را تغییر میدهید: قرار دادن یک تلویزیون جدید با اضافه کردن یک اتاق کامل یکسان نیست. به طور مشابه، هنگام معرفی ابزارهای دیجیتال جدید، اغلب نه تنها به تغییرات کوچک بلکه تغییر روش اصلی کار شما مربوط میشود. شرکت بیمهای را انتخاب کنید که ابزار تجزیه و تحلیل دادههای جدیدی دریافت میکند. ممکنست متوجه شود که باید نحوه تعیین قیمت یا نحوه ارائه خدمات خودش را تغییر دهد. این چیزی بیش از افزودن یک ابزارست. این در مورد تغییر شکل کل رویکردست.
در نهایت، تیمهای اختصاصی وارد بازی میشوند. یک رهبر را در یک ارکستر تصور کنید که هر ساز و هر نت را برای ایجاد یک سمفونی هماهنگ هدایت میکند. به طور مشابه، فرایند مقیاسسازی استادان خاص خودش را میطلبد – یک تیم چابک متشکل از مدیران تغییر، ارتباطات و غیره. این تیم ستون فقرات است، به پیچیدگیها اشاره میکند، استراتژیها را طراحی میکند و اطمینان میدهد که تحول نه تنها مؤثر، بلکه کارآمدست.
به بیان مختصر، تغییر مقیاس در این عصر دیجیتالی مستلزم همزیستی قدرت فناوری با درک عمیق رفتار انسان است. چه یک شرکت جهانی یا یک نوکسبوکار (استارتاپ) در حال رشد باشید، به یاد داشته باشید: در حوزه تحولات دیجیتال، مسابقه تا خط پایان نیست، بلکه اطمینان از تجهیز و آمادگی هر شرکتکننده برای ماراتن پیش رو است.
قدرت داده
در دنیایی که قدرت دیجیتال اغلب تفاوت بین رهبران صنعت و بقیه را نشان میدهد، توانایی مهار دادهها به عنوان یک ویژگی بارز نوآوری است. بیایید لحظهای به کشف قدرت عظیم ایجاد قابلیتهای داده قوی بپردازیم.
یک شرکت بیمه را برای لحظهای تصور کنید. در حالی که بسیاری از شرکتهای بیمه ممکنست به مجموعه استانداردی از نقاط داده تکیه کنند، این شرکت عمیقترست. تشخیص داد که همه دادهها یکسان ایجاد نمیشوند و با تحلیل محرک ارزش متمرکز، اطلاعات مربوط به فاجعه، ایمنی و بازار دارایی را به صفر میرسانند. با انجام این کار، توصیه های مناسبی برای حفاظت از اموال ایجاد کرد که آن را از رقبای خود متمایز کرد. چنین تعیین دقیق و اولویتبندی دادهها، آن را به متحدی غیرقابل جایگزین تبدیل میکند. و اعداد صرف را به بینشهای عملی تبدیل میکند.
اما شناسایی دادههای کلیدی تازه شروع کار است. هنگامیکه این معدن طلا کشف شد، چگونه میتوانید از قابل دسترس بودن و ارزشمند بودن آن برای بخشهای مختلف اطمینان حاصل کنید؟ به دادهها به عنوان یک محصول فکر کنید. در واقع، آن را به اندازه آب در یک خانه ضروری در نظر بگیرید، جایی که هر اتاق نیازهای خاصی دارد. آشپزخانه، حمام و باغ همگی به آب نیاز دارند، اما برای اهداف متفاوت. به طور مشابه، بخشهای مختلف یک کسبوکار ممکنست به دید جامعی از مشتریانش نیاز داشته باشند. با تنظیم و دستهبندی عناصر داده در محصولات داده، شرکتها میتوانند این اطلاعات را به راحتی در دسترس قرار دهند، شبیه به باز کردن شیر آب در هر مکان.
اما درست مانند هر سیستم لولهکشی پیچیده، معماری که از این جریان پشتیبانی میکند بسیار مهمست. ما در مورد یک معماری داده پویا صحبت میکنیم، نیروی نامرئی که تضمین میکند دادهها به طور یکپارچه از منبع خودش به مکانهایی که بیشتر مورد نیاز است حرکت میکنند. این ساختار باید چابک باشد و هم هوش تجاری بیدرنگ و هم هوش مصنوعی متمرکز بر آینده را تامین کند. این ترکیب هوش تجاری [BI] و هوش مصنوعی [AI] است که تضمین میکند دادهها نه تنها نیازهای فعلی را برآورده میکنند. بلکه چالشها و فرصتهای آینده را نیز پیشبینی میکنند.
اما حتی زیباترین معماری نیز نیاز به حاکمیت دارد. در قلمرو دادهمحور ما، این به معنای یک رویکرد ساختیافته برای اطمینان از کیفیت، امنیت و انطباق داده است. این در مورد مونتاژ یک تیم رویایی است: دانشمندان داده، مهندسان، طراحان، و کارشناسان بخش، که همگی در هماهنگی با یکدیگر همکاری میکنند. این تیمهای چند رشتهای بهطور خستگیناپذیر در پشت صحنه کار میکنند. مانند یک ارکستر تمرینشده، و از یکپارچگی دادهها و استفاده معنادار اطمینان میدهند.
از سفر تحول دیبیاس [DBS] سرنخ بگیرید. این بانک چندملیتی با سرمایهگذاری نه تنها در بسترهای داده و مدیریت، بلکه با ایجاد یک تغییر لرزهای در فرهنگ، به یک تایتان مبتنی بر داده تبدیل شد. ارتشی متشکل از بیش از ۱۰۰۰ کارشناس داده ایجاد کرد. و اطمینان حاصل کرد که دادهها فقط یک پروژه جانبی نیستند، بلکه هسته اصلی عملیات آن هستند. این تعهد دیبیاس را به نمونهای برای تقلید همگان تبدیل کرد. و به سازمانها در سراسر جهان نشان داد که با قابلیتهای دادهای مناسب، موارد استفاده تجاری را میتوان تسریع کرد. عملیات را سادهسازی کرد و تجربیات مشتری را افزایش داد.
همانطورکه کاوش خودمان را به پایان میرسانیم، به یاد داشته باشید که در عصر دیجیتال، فقط داشتن داده نیست. این در مورد پرورش آن، درک پتانسیل آن، و ایجاد سیستمهایی برای مهار قدرت عظیم آنست. زیرا زمانی که دادهها به درستی انجام شوند، فقط تصمیمات را تعیین نمیکنند، بلکه سازمانها را به ارتفاعات بینظیری سوق میدهد.
خلاصه نهایی
برای پیشرفت سازمانها در عصر دیجیتال، یک استراتژی جامع حیاتی است. با شروع با یک چشمانداز روشن و عملی، تیمهای رهبری باید در پشت اهداف ملموس متحد شوند. و با دقت حوزههایی را برای شروع تحول انتخاب کنند. رهبران کسبوکار باید چالشهای خاص را شناسایی کرده و آنها را با کیپیآیهای قابل اندازهگیری هماهنگ کنند. و اطمینان حاصل کنند که هر عضو تیم به طور فعال در سفر دیجیتال شرکت میکند.
افراد بااستعداد قلب تحول است. شناخت آرزوهای فردی، ارائه یادگیری مستمر، و راهنمایی افراد تازهوارد، نیروی کار قوی و سازگار را تضمین میکند. اما تنها داشتن ابزار دیجیتال کافی نیست. مقیاسپذیری واقعی مستلزم هماهنگی فناوری با رفتار انسانی، تأکید بر پذیرش کاربر و همترازی مجدد مدل کسبوکار است.
در نهایت، در دنیای دادهمحور ما، تشخیص دادههای ارزشمند، در دسترس قرار دادن آنها در بخشها و اطمینان از یکپارچگی آنها کلیدیست. سازمانهایی که این اصول را پذیرفتهاند، میتوانند پیچیدگیهای عصر دیجیتال را پشت سر بگذارند و خود را برای موفقیت بینظیر قرار دهند.
این کتاب را میتوانید از سایت آمازون تهیه کنید.