عادت هشتم، ادامه هفت عادت مردمان مؤثر، از مؤثر بودن تا عظمت
عادت هشتم کتابی بسیار مفیدست که حاصل تجربه و تحقیقات چهل ساله نویسنده در امر مدیریتست. در این عصر دانش و اطلاعات که سرشار از پیچیدگیست، کسی نمیتواند بینیاز از مدیریت باشد (حداقل مدیریت بر خویشتن). رابطه کتاب عادت هشتم با کتاب هفت عادت یک رابطه طولی نیست، به این معنا که این عادت در ادامه هفت عادت قبلیست. عادت هشتم در واقع بعد سوم هفت عادت گذشتهست که به افراد کمک میکند که راه خودشان را در زندگی پیدا کنند. چیزیکه استفان کاوی به آن اسم صدا دادهست. صداییکه از دور انسان را به سمت خودش فرا میخواند. به قول سهراب: دورها آواییست که مرا میخواند.
استفان کاوی نویسنده هفت عادت مردمان مؤثر، تعلیمدهنده، نویسنده، بیزنسمن و سخنران انگیزشی آمریکایی بود. محبوبترین کتاب او هفت عادت مردمان مؤثر نام دارد.
فصل ۱: درد
بسیاری از افراد جامعه با موقعیتی روبرو هستند که در دنیای بهشدت پیچیدهای که در آن زندگی میکنند، از آنان انتظار میرود که در ازای دریافت کمتر، بیشتر تولید کنند. و با این حال به این اشخاص اجازه داده نمیشود که از بخش قابل ملاحظهای از استعدادهایشان بهره بگیرند. البته بعضیها در وضعیت بهتری قرار دارند. آنها تاثیرگذارند و در محل کارشان پرانرژی ظاهر میشوند. اما تعداد آنها بسیار کمست. اغلب اشخاص از تشکیلاتی که برایشان کار میکنند دل خوشی ندارند. نه راضی میشوند و نه به هیجان میآیند. آنها ماُیوس و ناراحت هستند. عادت هشتم
و از همه اینها مهمتر احساس نمیکنند که میتوانند چیزی را تغییر دهند. عادت هشتم گذرگاهی به جنبه بهشدت امیدبخش واقعیت امروزست. این نقطه مقابل درد و رنج و ناراحتیست. این صدای روح انسانست، پر از امید و هوش و فراست، با طبیعتی انعطافپذیر، با توانایی تمامنشدنی برای رسیدن به وضعیت بهتر. هدف این کتاب اینکه نقشه راهنمایی به شما بدهد تا شما را از این رنج دور کند و به موفقیت واقعی برساند. کوتاه سخن آنکه میخواهیم به شما کمک کنیم که «صدا»ی خودتان را پیدا کنید. عادت هشتم
صدا اهمیت شخصی منحصربهفردست. صدا در کانون اصلی استعداد، اشتیاق، نیاز و وجدان قرارگرفتهست. وقتی به کاری میپردازید که استعدادهای شما را به کار میگیرد و اشتیاق شما را افزایش میدهد، صدای شما، کار شما و وظیفه شما در آن قرار میگیرد. عادت هشتم
فصل ٢: مشکل
پس از گذراندن عصر صنعتی اکنون در عصر اطلاعات و دانش هستیم. دانش کیفی به قدری ارزشمندست که اگر بخواهیم از تمام توانمندی آن استفاده کنیم، ارزش فوقالعادهای تولید میشود. ارزشی دهها برابر کار با دست در عصر صنعت. ما در عصر صنعت تحت این باور بودیم که باید اشخاص را مدیریت کنیم. مثلاّ این در حسابداری ما سببی بود تا اشخاص را هزینه و ماشینآلات را سرمایه حساب کنیم. یعنی با فرد به عنوان یک شیء برخورد میکردیم.
اما امروزه وقتی با اشخاص مانند اشیاء برخورد میکنید چه اتفاقی میافتد؟ این توهین به آنها محسوب میشود و از اعتماد و اطمینان آنها میکاهد. عصر دانش بر اساس الگوی دیگری استوارست که متفاوت با شی دیدن افرادست. اسم این الگو را الگوی «انسان کامل» میگذاریم. در این الگو به تمام ابعاد وجودی انسان: جسم، ذهن، دل و روان اهمیت داده میشود. بعد ذهن انسان میگوید از من به طور خلاق استفاده کن. جسم انسان میگوید به من حقوق منصفانه بده. دل انسان میگوید با من به مهربانی رفتار کن. و روان انسان مشتاق خدمت به نیازهای انسانی به شکلی اخلاقیست. عادت هشتم
و در واقع الگوی شیء، الگوییست که حداقل به یکی از ابعاد انسان توجه نمیکند. و با کمال تاُسف باید گفت که الگوییست که در جوامع حاکمست. و بدتر از آن اینکه این الگوی بازمانده عصر صنعتی بر تمام روابط ما سایه افکندهست. مشکل اصلی این الگوی حاکمست.
فصل ٣: راهحل
دیوید تورو زمانی گفت: «وقتی به ریشه حمله کنید، شاخهها خشک میشود.» هدف این کتاب ضربه زدن به ریشه مشکلات مهمیست که با آنها درگیر هستیم. عادت هشتم
کتاب حاضر دو بخش مهم دارد:
- صدای خودتان را بیابید؛
- به دیگران الهام دهید تا آنها هم صدای خودشان را بیابند.
این دو کار جادهای هستند که به عظمت منتهی میشوند و باعث آزادسازی توانمندیهای خودتان و اطرافیان میشوند. میتوانیم با برخورد درست با بیماریای مهلک، بزرگ کردن فرزندان با اعتماد به نفس، فراهم آوردن زمینههای تغییر در سازمان و تشکیلات، و یا اقدامی مبتکرانه در جامعه، به خواسته خودمان برسیم. همه ما دارای این قدرت و توان هستیم که زندگی با عظمت را انتخاب کنیم.
وقتی صدای خودتان را یافتید، وقتی انتخاب کردید که نفوذتان را بسط دهید و بر اهتمامتان بیفزایید، در واقع انتخاب کردهاید که به دیگران الهام بدهید تا صدای خودشان را پیدا کنند. الهام به معنای دمیدن حیات در شخصی دیگرست. وقتی انتخاب میکنیم که به دیگران احترام بگذاریم و راههایی برای دیگران بجوییم تا به چهار بخش طبیعی خودش صدایی بدهند، نبوغ پنهان انسانی، خلاقیت، شور و اشتیاق، استعداد و انگیزه آنها را از قید و بند آزاد میکنیم.
فصل ۴: صدای خودتان را بیابید – استعدادهای مادرزادی ناگشوده
اجازه بدهید سه نعمت خدادادی خودمان را بیشتر بررسی کنیم:
- آزادی و داشتن قدرت انتخاب؛
- قوانین یا اصول طبیعی که جهانی هستند و هرگز تغییر نمیکنند؛
- چهار هوش/ توانمندی ما – جسمی/اقتصادی، احساسی/اجتماعی، ذهنی و معنوی.
این چهار هوش و توانمندی با چهار بخش از طبیعت انسان سروکار دارد که با جسم، دل، ذهن و روان نشان داده میشود. عادت هشتم
انتخاب
موهبت مادرزادی اول: انتخاب. اساساً انسان محصول انتخابست. البته ژنها و فرهنگ اغلب روی ما تأثیرات قدرتمند دارند، اما آنها تکلیفی را روشن نمیکنند. قدرت انتخاب بدین معناست که ما محصول گذشته یا ژنهای خودمان نیستیم، محصول رفتار دیگران با خودمان نیستیم. با انتخابی که میکنیم خودمان را تعیین میکنیم.
قوانین طبیعی
موهبت مادرزادی دوم: قوانین یا اصول طبیعی. این اصول فراگیر و جهانی هستند، در ضمن بیانتها هستند و مشمول زمان خاصی نمیشوند. اصول هرگز تغییر نمیکنند. اصولی مانند انصاف، مهربانی، احترام، صداقت، خدمت و اهتمام از این ویژگیها برخوردارند. اقتدار اخلاقی به معنای استفاده اصولی از آزادی و قدرت انتخابست.
ارزشها هنجارهای اجتماعی هستند؛ آنها شخصی، عاطفی، ذهنی و قابل بحث هستند. همه ما برای خودمان ارزشهایی داریم. سؤالی که میتوان پرسید اینکه آیا ارزشها بر اساس اصول هستند؟ در تحلیل آخر اصول همان قوانین طبیعی هستند؛ غیر شخصی، واقعی، عینی و کاملاً بیانگر هستند. پیامدها و عواقب تحت تأثیر اصول، و رفتار تحت حاکمیت ارزشهاست؛ بنابراین اصول ارزشست. عادت هشتم
چهار توانمندی طبیعی
موهبت مادرزادی سوم: چهار هوش/توانمندی طبیعی ما. هوش ذهنی یعنی توانایی تحلیل، استدلال، اندیشه انتزاعی، استفاده از زبان، تصویرسازی و درکست. هوش جسمانی شامل کارهای هوشمندیست که بدن انسان اغلب به صورت غیر ارادی انجام میدهد. هوش عاطفی دانش شخصی، خودآگاهی، حساسیت اجتماعی، همدلی و توانایی برقراری ارتباط موفق با دیگرانست. افزودن بر هوش عاطفی، یکی از بزرگترین چالشهاییست که والدین و رهبران در سطح سازمانها به آن نیاز دارند. هوش معنوی اصولیترین هوشهاست، زیرا در واقع مانند قطبنما راهنمای سه هوش دیگر میشود. هوش معنوی مبین میل و انگیزه ما برای رسیدن به معنا و ارتباط بیمنتهاست.
فصل ۵: صدای خودتان را ابراز کنید – پنداره، انضباط، اشتیاق و وجدان
وقتی زندگی افراد موفق را مطالعه میکنید، به انگارهای برمیخورید. این افراد با کوششهای مستمر توانستهاند چهار هوش ذاتی خودشان را افزایش دهند. بزرگترین مظاهر این چهار هوش عبارتند از: برای ذهن، پنداره؛ برای جسم، انضباط؛ برای عاطفه، اشتیاق؛ و برای معنویت، وجدان. پنداره در واقع توانایی ذهن برای خلق کردنست. انضباط پرداخت بهاییست که پنداره را به واقعیت تبدیل میکند. اشتیاق انگیزهایست که انضباط را به پنداره پیوند میدهد. وجدان حس درونی درباره درست و غلطست. عادت هشتم
پنداره
پنداره دیدن آینده با چشم ذهنست که بیانگر میل، رؤیاها، امیدواریها، هدفها و برنامههاست. آلبرت انشتین میگفت «تصور و تخیل مهمتر از دانشست». خاطره و حافظه موضوعی مربوط به گذشته و محدودست. پنداره مربوط به آیندهست. بیانتها و نامحدودست. عادت هشتم
انضباط
انضباط برنامهریزی برای رسیدن به هدفست. تنها آنهایی که انضباط دارند به واقع آزاد هستند. آنهایی که انضباط ندارند بردگان روحیه، اشتها و اشتیاق خودشان هستند. به طور کلی کسانی که وقت خودشان را صرف بهانه و توجیه میکنند، کسانی هستند که فاقد توجه و انضباط هستند. دلیل همیشه وجود دارد، اما بهانه را باید کنار گذاشت. عادت هشتم
اشتیاق
اشتیاق برخاسته از دلست و به شکل خوشبینی، هیجان، پیوند عاطفی و تصمیم خودش را نشان میدهد. افراد مشتاق معتقدند که بهترین راه پیشبینی آینده، خلق کردن آنست. راه رسیدن به اشتیاق در زندگی، پیدا کردن استعدادهای منحصربهفرد و یافتن نقش و مقصود خودتان در زندگیست. لازمست قبل از اینکه کاری را شروع کنید خودتان را بشناسید. عادت هشتم
وجدان
وجدان قانون اخلاقی درونست. به باور من این صدای خداوند خطاب به مخلوقات بشریست. وجدان صدای آرام و نحیف درون انسانست اما نفس مستبد، شقی و دیکتاتورست. نفس به بقای شخص اهمیت میدهد و خودخواهست. وجدان زندگی را در قالب خدمت میبیند و به امنیت و موفقیت دیگران توجه میکند. وجدان به دلها نور میپاشد و میتواند نفس را دمکرات کند تا به درستی بیشتری دنیا را ارزیابی کند. وجدان به ما میآموزد که وسیله و هدف از هم جداناپذیرند، اینکه هدف در وسیله مستترست. اما اگر از طریق شیوههای نادرست به هدفهای عالی برسید، هدفها سرانجام در کف دستتان تبدیل به خاکستر خواهد شد. عادت هشتم
وجدان اغلب «چرا» را مشخص میکند، پنداره مشخصکننده اینست که میخواهید «چه» کاری انجام دهید، انضباط توضیح میدهد که «چگونه» میخواهید این کار را انجام دهید و اشتیاق توانمندی احساسات واقع در پس «چرا»، «چه» و «چگونه» را نشان میدهد. وقتی به این هوشها و بالاترین مظاهر آنها احترام میگذاریم، همکوشی و همیاری میان آنها نور درون ما را روشن میسازد و صدای خودمان را مییابیم. وقتی درگیر کاری (حرفه، جامعه، خانواده) میشوید که استعدادهای شما را به بازی میگیرد و اشتیاق را در شما افزایش میدهد، صدای شما، رسالت شما، و برنامه روان شما در آن قرار دارد. عادت هشتم
خلاصه نهایی
فعال
روی اتفاقاتی تمرکز نکنید که نمیتوانید بر آنها نظارت داشته باشید. مثلاً اگر قرارست یک محصول تولید کنید به جای توجه به تورم یا قوانین و مقررات سخت دولتی که خارج از نظارت شماست، روی این تمرکز داشته باشید که چگونه میتوانید کالای خودتان را بهبود بدهید طوریکه مشتریان نتوانند بدون آن زندگی کنند.
چهکسی
اگر روزی از این دنیا بروید دوست دارید چگونه شناخته شده باشید؟ یک همسر خوب؟ یا کسی که ارزشی رو به جامعهاش اضافه کردهست؟ اگر پاسخ به این سؤال را فهمیدهاید و میدانید، چه کارهایی را برای رسیدن به آن انجام میدهید؟
اولویتبندی
اگر چیزی برای شما در اولویت اول هست، همیشه اول به آن توجه کنید. اگر سلامتی، خانواده و روابط عاطفی در درجه اول اهمیت قرار دارد پس چرا همیشه بیشترین وقتتان را درگیر اولویتهای دوم زندگیتان مثل تماشای تلویزیون میکنید؟
برنده-برنده
همیشه مدل ذهنی برنده-برنده داشته باشید. هیچ وقت مثل یک مسابقه نیاندیشید و بر این موضوع متمرکز نشوید که شما باید همیشه برنده باشید. بلکه سعی کنید برای برنده شدن بقیه هم تلاش کنید.
ارزشافزایی
ارزشی که برای بقیه ارائه میکنید مهمست و نه صرفاً تلاش ما. مثلاً اگر سایتی دارید و مطلبی را برای بقیه در آن قرار میدهید، اینکه به بقیه بگوئید که من شبوروز تلاش کردم که این مطلب را بنویسم برای آنها اهمیتی ندارد. بلکه اهمیت در ارزشی هست که برای دیگران ایجاد میشود و به آنها عرضه میکنید.
همافزایی
مجموع اجزاء میتواند بزرگتر از اندازه هر یک از اجزاء باشد (سینرژی یا همافزایی). مثال کلاسیک آن وقتی که دو نفر هستید و میخواهید سیبهای درختی را بچینید و قد هیچکدامتان به آن نمیرسد. اگر یکی روی شانههای دیگری بایستد همافزایی شکل گرفته و توانایی جدیدی ایجاد شده که قبلاً وجود نداشتهست. در غیر این صورت، با کنار هم ایستادن، مزیت جدیدی ایجاد نمیکنید.
بهبود
۷. قبل از اینکه یک درخت را قطع کنید، اره خودتان را کاملاً تیز کنید و نگران وقتیکه برای تیز کردنش میگذارید نباشید.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنید.