1. خانه
  2. مقالات
  3. رهبری شخصی
  4. زندگی در سه بعد

زندگی در سه بعد

غنای روانشناختی

زندگی در سه بعد

5/5 - (1 امتیاز)

چگونه کنجکاوی، کاوش و تجربه زندگی کامل‌تر و بهتری را ایجاد می‌کند

زندگی در سه بعد (۲۰۲۵) با معرفی مفهوم «غنای روانشناختی» به عنوان عنصر کلیدی یک زندگی رضایت‌بخش، زمینه پژوهش‌های شادی را گسترش می‌دهد. این کتاب پایه‌های غنای روان‌شناختی – کنجکاوی، تنوع و کاوش – را بررسی می‌کند. و راهبردهای عملی برای درهم‌تنیدن این تجربیات در زندگی روزمره ارائه می‌دهد.

 

شیگهیرو اویشی، استاد روانشناسی مارشال فیلد چهارم در دانشگاه شیکاگوست که به دلیل پژوهش‌هایش درباره شادی، معنا و فرهنگ شهرت دارد. کار او به نحوه تأثیر عوامل فرهنگی و زیست‌محیطی بر رفاه می‌پردازد. و بینش‌هایی را درباره پیچیدگی‌های رضایت انسان ارائه می‌دهد. او هم‌چنین نویسنده کتاب ثروت روانشناختی ملل: آیا افراد شاد یک جامعه شاد می‌سازند؟، بررسی رابطه بین شادی فردی و رفاه اجتماعی.

زندگی در سه بعد

این کتاب چه‌چیزی برای من دارد؟ راز یک زندگی خوب

عناصر تشکیل‌دهنده یک زندگی خوب کدامند؟

 

برای مدت طولانی، روانشناسان شادی فکر می‌کردند که یافتن تعادل بین دو مؤلفه کلیدی – شادی و معنا – راز زندگی‌ست. احساس خوبی داشته باشید، هدف را پیدا کنید، و آماده حرکت باشید.

 

اما اکنون، برخی از کارشناسان برجسته جهان می‌گویند که در واقع عنصر سومی وجود دارد که اغلب نادیده گرفته می‌شود: غنای روانشناختی. اینها تجربیاتی هستند که زندگی را فراتر از راحتی یا هدف می‌برند. این رنگ و بافتی‌ست که از کنجکاوی، کاوش، و نوع تجربیاتی که شما را شگفت‌زده می‌کند – یا حتی کمی شما را تکان می‌دهد.

 

بنابراین، اگر تا به حال بین تعقیب شادی یا جست‌وجوی معنا گیر افتاده‌اید، غنای روانشناختی یک لنز جدید – بُعد سوم – برای درک آنچه واقعاً باعث می‌شود یک زندگی خوب را فراهم می‌کند.

 

این خلاصه‌کتاب دعوتی‌ست برای بازاندیشی به معنای زندگی کامل – و چه کسی می‌داند، شاید حتی کمی اطمینان را با چیز بسیار جالب‌تری عوض کنید.

دو روش برای زندگی

من می خواهم درباره یک پدر و پسر برای شما بگویم.

 

پدر در یک شهر کوهستانی کوچک در جزیره کیوشو ژاپن به دنیا آمد، جایی که به چای سبز و کلمانتین معروف‌ست. مانند پدران قبل از خود، پدر تمام زندگی‌ش را در آنجا گذراند. چای‌کاری، در بیست‌وهفت سالگی ازدواج و سه فرزند را بزرگ کرد. چند دهه بعد، چیز زیادی تغییر نکرده‌ست. او هنوز در همان شهر زندگی می‌کند. هنوز با همان زن زندگی را می‌گذراند. و عمیقاً در زمین، کار و شیوه زندگی اجدادش ریشه دارد.

 

پسر نیز مانند پدرش در همان شهر کوچک کوهستانی به دنیا آمد. اما او به جای ماندن، هجده روز پس از تولد هجده سالگی‌ش را ترک کرد تا در کالج در توکیو تحصیل کند. یک سال تحصیل در خارج از زادگاه‌ش، پسر را به مین، در ایالات متحده کشاند. جایی که او عاشق یک دختر کره‌ای دانشجو شد. این زوج قبل از اقامت در شیکاگو در نیویورک، مینیاپولیس و شارلوتسویل زندگی و کار می‌کردند. آنها دو فرزند دارند که هر کدام در شهر دیگری به دنیا آمده‌اند. امروز، او استاد یک دانشگاه معتبرست و زندگی او پر از چرخش‌های غیرمنتظره و تجربیات جدیدست.

 

حالا از شما می‌پرسم: کدامیک از این دو مرد شادترند؟

 

من الان جواب را به شما نمی‌گویم. اما بعداً به آن باز خواهیم گشت، پس از اینکه بیشتر درباره آنچه که یک زندگی را واقعاً زندگی خوب می‌کند، یاد گرفتیم.

آیا فرمولی برای شادی وجود دارد؟

فرمول زندگی شاد چیست؟

 

این خلاصه‌کتاب حاوی پاسخ این سوال نیست. و به این دلیل نیست که ما از پاسخ دادن خودداری می‌کنیم، بلکه به این دلیل‌ست که فرمول دقیقی برای شادی وجود ندارد. با این حال، روانشناسان، دانشمندان علوم شناختی و سایر محققان شادی عناصری را که یک زندگی خوب، با ارزش و شاد را تشکیل می‌دهند، اندازه گیری کرده‌اند.

 

به طور سنتی، محققان شادی بر دو مسیر برای رسیدن به شادی تمرکز کرده‌اند: مسیر لذت و مسیر سعادت.

 

مسیر لذت همه چیز درباره شادی‌ست: دنبال‌روی چیزی که شما را شاد می‌کند. یافتن شغل و شریکی که شما را خوشحال می‌کند. تعقیب اهدافی که در زندگی اولویت دارید. انجام کارهایی که آرزویش را دارید، مانند نقاشی رنگ روغن یا بازدید از پاریس.

 

مسیر سعادت همه چیز درباره معناست: یافتن هدف از طریق کمک به شادی دیگران یا وقف کردن خویش به هدفی بزرگ‌تر از خودتان. به معلمانی فکر کنید که مشاغل پردرآمد را رد می‌کنند تا در جوامع کم منابع کار کنند، یا فعالانی که وقت و انرژی خودشان را صرف اهدافی می‌کنند که بیشتر به آن اعتقاد دارند.

 

اما نکته اینجاست: تمرکز صرف بر یک مسیر – چه شادی و چه معنا – احتمالاً منجر به یک زندگی کاملاً رضایت‌بخش نخواهد شد. در دو بخش بعدی دلیل آن را توضیح خواهیم داد.

تله شادی

ارسطو، فیلسوف ویلیام جیمز، و ۶۹ درصد از پاسخ دهندگان در یک مطالعه جهانی اخیر در مقیاس بزرگ چه اشتراکاتی دارند؟ همه آنها قبول دارند که شادی مهم‌ترین هدف زندگی‌ست.

 

این شهودی به نظر می‌رسد. پژوهش‌ها به طور مداوم نشان می‌دهد که افراد شاد نسبت به همتایان ناراضی‌شان سالم‌تر، اجتماعی‌تر، عمر طولانی‌تر و بازدهی بیشتری دارند. چرا نمی‌خواهید شاد باشید؟ اما مسئله اینکه دنبال‌روی کورکورانه شادی اغلب شما را خوشحال نمی‌کند.

 

چرا نه؟ زیرا زمانی که ما مستقیماً به دنبال شادی هستیم، به خود فشار می‌آوریم تا احساسات مثبت را ثابت نگه داریم. اما دوست داشته باشید یا نه، در زندگی احساسات منفی به‌سادگی اجتناب‌ناپذیر هستند. از دست دادن یک دوره آموزشی، مشاجره با یک دوست قدیمی، داشتن یک شکست حرفه‌ای – همه این موقعیت‌ها به طور طبیعی باعث ایجاد احساسات منفی می‌شوند. افرادی که برای حفظ شادی احساس فشار می‌کنند، اغلب برای مقابله با احساسات منفی به ترمیم سریع خلق‌وخو متوسل می‌شوند: گاهی اوقات از طریق راه‌های سالم مانند ورزش. اغلب از طریق سازوکارهای ناسالم مانند نوشیدن بیش از حد الکل یا خرید ناگهانی.

 

با این حال این مداخلات تا حد زیادی غیر ضروری هستند. انسان‌ها مجهز به «سیستم ایمنی روانی» قابل توجهی هستند. انعطاف‌پذیری درونی که به ما کمک می‌کند احساسات منفی را پردازش و از آن بازیابی کنیم. اما تنها زمانی کار می‌کند که به‌جای اینکه دیوانه‌وار سعی کنیم آن‌ها را از خود دور کنیم. به خودمان فضایی بدهیم تا آن احساسات را احساس کنیم.

 

مشکل دیگری برای دنبال‌روی شادی جیست؟ جوامع غربی دیدگاهی مبتنی بر موفقیت از شادی را ترویج می‌کنند. این باور که شادی زمانی حاصل می‌شود که در کاری موفق شویم. اما پژوهشگران شادی متوجه شده‌اند که برعکس این موضوع صادق‌ست. رضایت حاصل از موفقیت به سرعت محو می‌شود. به‌عنوان مثال، افزایش شادی پس از یک ترفیع بزرگ تقریباً شش ماه طول می‌کشد تا اینکه به حالت اولیه احساسی خودمان بازگردیم.

 

حقیقت اینکه عمیق‌ترین و پایدارترین شادی ما از روابط نزدیک ناشی می‌شود. با این حال، وقتی صرفاً روی دستاوردها تمرکز می‌کنیم، اغلب از همان ارتباطاتی غفلت می‌کنیم که برای ما شادی واقعی به ارمغان می‌آورد. ما به جای گذراندن وقت با خانواده، ارتقای شغلی را بر صرف شام با دوستان و یا ثبت ساعات اضافی در محل کار ترجیح می‌دهیم. به تدریج بدون اینکه متوجه باشیم، کمبود شادی ایجاد می‌کنیم.

تله معنا

همه افراد تشویق‌کننده شادی نیستند. گوستاو فلوبر، رمان‌نویس فرانسوی قرن نوزدهم، به طرز بدبینانه‌ای مدعی شد که سه شرط برای شادی عبارتند از: «احمقی، خودخواهی و سلامتی». برای منتقدانی مانند او، شادی ساده‌انگارانه‌ست. معنا – نه شادی – چیزی‌ست که واقعاً یک زندگی را تعالی می‌بخشد.

 

استیو جابز این دیدگاه را در سخنرانی معروف‌ش در استنفورد تقویت کرد: «تنها راه برای رضایت واقعی، انجام کار بزرگ‌ست. و تنها راه انجام کار بزرگ اینکه عاشق کاری باشید که انجام می‌دهید.» با این تعریف، یک زندگی معنادار، تفاوتی فراتر از دایره نزدیک شما ایجاد می‌کند. دارای هدفی روشن‌ست، و تجربیات را حول ارزش‌ها و اصول اساسی سازماندهی می‌کند.

 

با این حال، یک تله موذیانه در کمین این تعقیب وجود دارد. چهره‌های نمادینی که ما با زندگی‌های پرمعنا مرتبط می‌دانیم – رمان‌نویسان درخشانی مانند فلوبر یا کارآفرینان رؤیایی مانند جابز – به چنین موفقیت‌های خارق‌العاده‌ای دست یافتند که تلاش برای تقلید از آنها ما را ناامید می‌کند.

 

واقعیت اینکه معنا عمیقاً ذهنی‌ست. برخی از موفق‌ترین افراد تاریخ از افسردگی ناتوان‌کننده‌ای رنج می‌بردند که دستاوردهای بیرونی آنها نتوانست آن را کاهش دهد. در مقابل، زمانی که پرزیدنت کندی در دهه ۱۹۶۰ از تأسیسات ناسا بازدید کرد، با یک سرایدار ملاقات می‌کند. وقتی از او پرسید چه کار می‌کند، سرایدار پاسخ داد: خُب آقای رئیس‌جمهور، من کمک می‌کنم یک مرد را روی کره ماه بگذارم. این سرایدار در جنبه‌های عادی زندگی‌اش معنا پیدا کرده‌ست. حرکتی که پژوهشگران شادی پیشنهاد می‌کنند مسیری مؤثرتر برای رسیدن به رضایت از تلاش برای خارق‌العاده بودن‌ست.

 

جست‌وجوی بی‌وقفه معنا گاهی اوقات باعث می‌شود که ما از لذت‌های ساده، ارتباطات معمولی، و کاوش‌های بازیگوشی چشم‌پوشی کنیم. آنها را به‌عنوان منحرف‌کننده‌ای از هدف بزرگ‌تر خودمان نادیده بگیریم. اما در واقعیت، اغلب این لحظات هستند که غنا و عمق غیرمنتظره‌ای به زندگی ما می‌بخشند.

 

غذای آماده اینجا چیست؟ خُب، دنبال‌روی فقط شادی یا فقط معنا احتمالاً شما را خوشحال نمی‌کند. خبر خوب اینکه، حتی اگر ممکن‌ست به یکی بر دیگری امتیاز بدهیم، بیشتر ما در جایی زندگی می‌کنیم که این دو عنصر به طور طبیعی با هم ترکیب شوند.

شادی یا معنا؟

آیا داستان پدر و پسری را که در ابتدا تعریف کردیم، به خاطر دارید؟ در حالی که هر دو شادی و معنا را تجربه کرده‌اند، وقتی مسیر آنها را بررسی می‌کنیم، می‌توان گفت که پدری که خانواده، ثبات و سنت را در اولویت قرار داده‌ست، زندگی را بیشتر بر اساس معنا زندگی کرده‌ست. از سوی دیگر، پسری که به دنبال سفر، عشق و موفقیت حرفه‌ای بوده، بیشتر به سمت شادی شخصی زندگی کرده‌ست.

 

با دیدن اینکه متوجه شدید که چگونه شادی و معنا می‌تواند در زندگی ما ظاهر شود، اجازه دهید دوباره این سؤال را از شما بپرسم: چه کسی خوشبخت‌ترست؟ پدری که زندگی پرمعنایی داشته‌ست؟ یا پسری که از فرصت‌هایش برای شادی نهایت استفاده را کرده‌ست؟

 

اما یک لحظه صبر کنید – قبل از اینکه تصمیم بگیرید، چیز دیگری وجود دارد که باید در نظر بگیریم. آخرین پژوهش‌های خوشبختی نشان می‌دهد که در کنار شادی و معنا، یک جزء سوم برای یک زندگی رضایت‌بخش وجود دارد – غنای روانشناختی.

بُعد سوم: غنای روانشناختی

بنابراین، این عنصر شادی پنهانی چیست که ما آن را غنای روانشناختی می‌نامیم؟

 

زندگی‌های غنی از نظر روانشناختی با تجربیات جالب و در حال تغییر دیدگاه مشخص می‌شوند. تجربیاتی که ما را به چالش می‌کشد و ما را طولانی می‌کند، مانند سفر یا تحصیل در خارج از کشور، تسلط بر یک مهارت دشوار، گذر از یک تغییر بزرگ زندگی مانند پدرومادر شدن یا بهبودی از یک بیماری لاعلاج.

 

برخی از افراد به طور طبیعی به سمت غنای روانشناختی زندگی می‌کنند. و به احتمال زیاد این رویدادهای چالش‌برانگیز را به شیوه‌ای غنی از نظر روانشناختی تجربه می‌کنند. آیا شما یکی از آنها هستید؟

 

خُب، ممکن‌ست اگر دو ویژگی از پنج ویژگی کلیدی شخصیت را داشته باشید. در دهه ۱۹۳۰، دو روانشناس، گوردون آلپورت و هنری اودبرت، دیکشنری وبستر را بررسی کردند و تقریباً ۱۸,۰۰۰ کلمه را یافتند که جنبه‌های شخصیت را توصیف می‌کند. علاوه بر این، آنها دریافتند که هر یک از این کلمات را می‌توان به یکی از پنج گروه اصلی نسبت داد: برون‌گرایی، روان‌رنجوری، وظیفه‌شناسی، توافق‌پذیری، و گشودگی به تجربه. این پنج ویژگی اصلی پایه و اساس نظریه شخصیت را تشکیل می‌دهند.

 

اگر از نظر توافق‌پذیری و برون‌گرایی بالا هستید، احتمالاً شادی طبیعی‌تر از دیگران برای شما به وجود می‌آید. اگر نمره بالایی در وظیفه‌شناسی و روان‌رنجوری داشته باشید، ممکن‌ست طبیعتاً بیشتر به سمت معنا گرایش پیدا کنید. برای جذب به سمت یک زندگی غنی از نظر روانشناختی، در درجه اول باید نمره بالایی در گشودگی به تجربه کسب کنید – چیزی که پیش نیازی برای تجربه طبیعی شادی یا معنا نیست.

 

اگر در سطح بالایی از گشودگی به تجربه هستید، طبیعتاً کنجکاو و تخیلی هستید – از افرادی که ممکن‌ست به طور خودبه‌خود از یک نمایشگاه موزه غیرعادی بازدید کنند. یا یک غذای جدید را امتحان کنند تا ببینند چگونه‌ست. به عبارت دیگر، دوست دارید منطقه راحتی خودتان را ترک کنید و آماده باشید که دیدگاه‌تان را تغییر دهید.

 

جالب توجه‌ست، مطالعات نشان می‌دهد که وقتی دانشجویان کالج در خارج از کشور تحصیل می‌کنند، نمرات گشودگی آنها در واقع در طول زمان افزایش می‌یابد. گشاده‌رویی ما را به سمت تجربیات جدید و متنوع می‌کشاند – اما آنچه جالب‌ست اینکه خودِ آن تجربیات ما را گشوده‌تر می‌کنند. روانشناسان این را «چرخه فضیلت» غنی‌سازی می‌نامند، که در آن کنجکاوی منجر به رشد می‌شود و رشد به کنجکاوی بیشتر دامن می‌زند.

 

دیگر ویژگی شخصیتی کلیدی برای تجربه غنای روانشناختی چیست؟ برون‌گرایی. برون‌گراها فعالانه به دنبال ارتباطات اجتماعی و تعاملات بدیع هستند و مسیرهای متعددی را به سوی تجربیات غنی ایجاد می‌کنند. پژوهشگران از این موضوع به عنوان «سوگیری برون‌گرایی شبکه» یاد می‌کنند. تمایل افراد برون‌گرا به دوستی با سایر افراد فعال اجتماعی و ایجاد شبکه‌های اجتماعی در حال گسترش. هر یک از این ارتباطات به دروازه‌ای بالقوه برای دیدگاه‌ها و تجربیات بدیع تبدیل می‌شوند که نحوه درک ما از جهان را تغییر می‌دهند.

 

اما اگر به طور طبیعی گشاده‌رو یا برون‌گرا نباشید چه؟ استرس نداشته باش با چند استراتژی ساده می‌توانید تجربیات غنی از نظر روانشناختی را وارد زندگی خودتان کنید.

هر روز غنای روانشناختی را تجربه کنید

ترک شغل و تبدیل شدن به یک فانوس دریایی. حرکت به ژاپن بدون صحبت کردن یک کلمه ژاپنی. به آرایشگر خود بگویید «هر کاری که می‌خواهد انجام دهد». همه تجربیات بالقوه بسیار غنی از نظر روانشناختی.

 

اما اگر هیچ یک از این موارد جذابیتی نداشت، نگران نباشید. شما می‌توانید غنای روانشناختی را بدون ایجاد تغییرات چشمگیر در زندگی یا شروع به ماجراجویی‌های وحشیانه در آغوش بگیرید. حتی تنظیمات کوچک در برنامه‌های روزمره شما می‌تواند فضایی برای غنای روانشناختی در زندگی روزمره شما ایجاد کند. در اینجا سه تنظیم وجود دارد که حتی افراد کم‌برون‌گرا و ماجراجو در میان ما نیز می‌توانند از آنها استقبال کنند.

 

تنظیم اول: خودانگیخته باشید. این روزها، بسیاری از ما با تقویم‌های دارای زمان محدود و دارای کد رنگی زندگی می‌کنیم که فضای کمی برای موارد نامنتظره باقی می‌گذارد. اما خارج شدن از روال طبیعی، حتی گاهی اوقات، می‌تواند دری را به سوی تجربیات غنی‌تر بگشاید. تا زمانی که می‌توانید از فهرست کارهایی صرف نظر کنید که باید انجام دهید. در مسیر پیاده‌روی‌تان به سمت محل کارتان مسیری انحرافی داشته باشید. یا دوستی را برای یک وعده غذایی بداهه به آنجا دعوت کنید. در آغوش گرفتن برنامه‌ریزی‌نشده، میان‌بر آسانی برای تجربه‌های غنای روانشناختی‌ست.

 

تنظیم دوم: بازی کنید. این فقط برای بچه‌ها نیست. بزرگسالانی که در بازی‌های منظم و بدون ساختار شرکت می کنند، انعطاف‌پذیری شناختی بیشتری نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، بازی دیدگاه شما را تغییر و گسترش می‌دهد. لازم نیست با انگشت نقاشی کنید (مگر اینکه بخواهید). سعی کنید بدون هدف در ذهن به فعالیت‌های آشنا نزدیک شوید. بدون تجزیه‌وتحلیل بخوانید، بدون ردیابی قدم‌های‌تان قدم بزنید. دادن آن فضای ذهنی به خودتان، دری را به روی ارتباطات نامنتظره و غافلگیرکننده می‌گشاید.

 

تنظیم سوم: ریسک‌های کوچک را بپذیرید. کلمه کلیدی در اینجا کوچک‌ست. بانجی جامپینگ کمتر، بیشتر سفارش چیزهای جدید در کافه محلی‌تان. برای مؤثر بودن، تازگی نباید افراطی باشد. حتی انجام یک فعالیت جدید در هفته می‌تواند زندگی شما را به طور تصاعدی غنی کند.

 

با قرار دادن عمدی این عناصر در روال زندگی‌تان – کمی خودانگیختگی بیشتر در اینجا، کمی بازیگوشی در آنجا، و گاهی اوقات خطرات کوچک – شما شرایطی را ایجاد می‌کنید که غنای روانشناختی به طور طبیعی در روال روزمره‌تان شکوفا شود.

غنای روانشناختی ناملایمات

در حالی که ما اغلب غنای روانشناختی را به صورت عمدی دنبال می‌کنیم – تحصیل در خارج از کشور، یادگیری مهارت‌های جدید، خواندن رمان – برخی از تجارب تغییردهنده دیدگاه ما بدون دعوت به دست می‌آیند. بنابراین، آیا ناملایمات با وجود چالش‌های خودش می‌توانند غنای روانشناختی ایجاد کنند؟

 

از تاکاشی فوجیموتو بپرسید. او یک نیویورکی‌ست که آپارتمان زیرزمینش در طوفان سندی در سال ۲۰۱۲ دچار آب‌گرفتگی شد. فوجیموتو با سیم‌های برق کار می‌کرد که آب سرازیر شد. او دچار برق‌گرفتگی و به مدت ۳۷ روز به دلیل سکته و سوختگی در بیمارستان بستری شد. او بیمارستان را ترک کرد و تمام دارایی‌هایش را نابود کرد. با این حال، این تجربه ویرانگر او را تغییر مثبت داد. او به نیویورک تایمز گفت: «این دیدگاه من را برای زندگی تغییر داد.»

 

ما می‌توانیم این الگو را در جوامعی که تحت فاجعه قرار گرفته‌اند تکرار کنیم – نیواورلئان پس از طوفان کاترینا، کوبه پس از زلزله آن، و نقاط داغ کرونا مانند شمال ایتالیا. ساکنان اغلب قدردانی مجدد از زندگی و پیوندهای عمیق‌تر جامعه را گزارش می‌دهند. پژوهش‌ها این پدیده را تأیید می‌کند: کودکانی که از زلزله کوبه در ژاپن جان سالم به در برده‌اند، تمایل بیشتری برای دنبال کردن حرفه‌های کمک‌رسانی مانند پرستاری و آتش‌نشانی نشان دادند. این ناملایمات می‌توانند تجربیات غنای روانشناختی ایجاد کنند که به طور همزمان معنای زندگی را برجسته و ارتباطات اجتماعی را تقویت می‌کند. قابل اطمینان‌ترین پیش‌بینی‌کننده شادی.

 

البته، هرکسی که با سختی روبرو می‌شود، آن را به‌عنوان غنی‌سازی روانشناختی تجربه نمی‌کند. یکی از عوامل مهم تفاوت بین چالش‌هایی که ما را متحول می‌کنند و چالش هایی که به‌سادگی به ما آسیب می‌رسانند، ایجاد می‌کند: داستان‌هایی که درباره آنچه اتفاق افتاده تعریف می‌کنیم. تاکاشی فوجیموتو تجربه آسیب‌زای خودش را به‌گونه‌ای روایت می‌کند که به او امکان می‌دهد در یک موقعیت دشوار معنا، رشد و دیدگاهی تازه پیدا کند. این توانایی در ساختن معناست که در نهایت تعیین می‌کند که آیا مصیبت صرفاً دردناک می‌شود یا واقعاً غنی.

 

در واقع، روشی که ما درباره هر تجربه‌ای، خوب یا بد، داستان می‌گوییم، می‌تواند به تعیین غنای روانشناختی آن کمک کند. افرادی که از لحاظ روانشناختی زندگی غنی دارند، معمولاً داستان‌های جالب فراوانی برای گفتن دارند. نه به این دلیل که تجربیات آنها ذاتاً خارق‌العاده‌ست، بلکه به این دلیل که مهارت روایت معنادار را توسعه داده‌اند.

زندگی در سه بُعد

بیایید برای آخرین بار به داستان پدر و پسر برگردیم. یک مرور سریع: پدر زندگی ساده و پایداری داشته‌ست که ریشه در سنت و معنا دارد. زندگی پسر در جست‌وجوی تجربیات جدید، دستاوردهای حرفه‌ای و رضایت شخصی سپری شده‌ست.

 

بنابراین، برای آخرین بار: کدام یک شادترند؟

 

خُب، اگر از پسر بپرسید، او به شما می‌گوید که شما سؤال را اشتباه می‌پرسید. در نظر گرفتن زندگی پدر و پسر از این طریق دوگانگی کاذب ایجاد می‌کند. و نشان می‌دهد که تنها دو مسیر برای یک زندگی خوب وجود دارد: مسیر معنا و مسیر شادی. و او باید بداند. ببینید، پسر شیگهیرو اویشی، محقق مشهور شادی و نویسنده این کتاب‌ست. و در واقع، این سؤال که آیا او یا پدرش زندگی بهتری داشته‌اند، اولین چیزی بود که علاقه او را به نگاه کردن به فراتر از این دو مسیر به‌سوی شادی و کشف مسیر سوم برای رسیدن به یک زندگی رضایت‌بخش برانگیخت.

 

پس بیایید یک سؤال متفاوت را امتحان کنیم. چگونه می‌توانید شادتر باشید؟ پاسخ دادن به آن راحت‌ترست. شادی را بدون معنا، یا معنا را بدون شادی دنبال نکنید. و مهم‌تر از همه، غنای روانشناختی را در آغوش بگیرید: همه آن تجربیات خودانگیختگی، پیچیده، چالش‌برانگیز و در حال تغییر دیدگاه که نمی‌توان آنها را صرفاً «شاد» یا «معنادار» توصیف کرد. زمانی که زندگی شما دارای عناصر شادی، معنا و غنای روانشناختی‌ست – آن وقت‌ست که شروع به تجربه آن در سه بُعد می‌کنید.

خلاصه نهایی

نکته اصلی این خلاصه‌کتاب اینکه یک زندگی خوب فراتر از شادی یا معنا وجود دارد. بعد سومی وجود دارد که ما اغلب از آن غافل می‌شویم – غنای روانشناختی. این غنای حاصل از تجربیاتی‌ست که ما را به چالش می‌کشد، دیدگاه ما را تغییر می‌دهد و پیچش‌های نامنتظره‌ای را به داستان شخصی ما اضافه می‌کند.

 

غنای روانشناختی به طور طبیعی برای افرادی که سطح بالایی از گشاده‌رویی و برون‌گرایی دارند به وجود می‌آید – اما خبر خوب اینکه برای هر کسی در دسترس‌ست! کمی خودانگیختگی، کمی بازی، و شجاعت برای انجام ریسک‌های کوچک می‌تواند دری را به روی یک زندگی بافت‌دارتر و پر جنب‌وجوش بگشاید. حتی سختی‌ها نیز می‌توانند عمق بیشتری ایجاد کنند – اگر یاد بگیریم از چالش‌هایی که با آن روبرو هستیم داستان‌های معناداری بسازیم.

 

در نهایت، رضایت‌بخش‌ترین زندگی، انتخاب تنها یک مسیر نیست. این درباره گره زدن هر سه – شادی، معنا و غنای روانشناختی – برای ایجاد یک زندگی‌ست که نه‌تنها خوب‌ست. بلکه واقعاً ارزش زیستن را دارد.

 

شما می‌توانید این کتاب را از انتشارات مکتب تغییر تهیه کنید

 

بنر دوره برنامه رشد فردی

امتیاز به این مطلب

5/5 - (1 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
غنای روانشناختی
رهبری قدرت‌گرفته از هارمونیبزن بریم
+