چگونه تعارض و ترمیم صمیمیت، انعطافپذیری و اعتماد را ایجاد میکند
قدرت اختلاف (۲۰۲۰) چارچوب قابل توجهی از نقش اختلاف در توسعه روابط عملکردی ارائه میدهد. این نشان میدهد که چگونه لحظات عدم تطابق – زمانی که با ترمیم همراه میشوند – در واقع باعث ایجاد اعتماد، انعطافپذیری و ارتباط عمیقتر میشوند. از طریق تحقیقات پیشگامانه از جمله معروف «آزمایش چهره ثابت»، چشمانداز تازهای را ارائه میدهد که نحوه نگرش شما به تعارض را تغییر میدهد. و نشان میدهد که کار از طریق اختلاف نه تنها عادی است، بلکه برای ایجاد روابط پایدار و معنادار ضروریست.
اد ترونیک یک روانشناس رشدیست که به خاطر پیشگامانه «آزمایش چهره ثابت» و دههها تحقیقش درباره تعاملات نوزاد و والدین در دانشکده پزشکی هاروارد شهرت دارد.
کلودیا گلد یک متخصص اطفال، متخصص بهداشت روانی نوزادان و نویسندهایست که علم رشد را در عمل بالینی و حمایت از والدین ادغام میکند.
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ اختلاف میتواند واقعاً چیز خوبی باشد.
آیا پیرامون موضوعات حساس میگردید و از گفتوگوهای دشوار با شریک زندگی، دوستان و خانوادهتان اجتناب میکنید؟ آیا هر بار که با همکار خود جروبحث یا به فرزندانتان ضربه میزنید، احساس شکست میکنید؟
اگر پاسخ شما به هر یک از این سؤالات مثبت است، ممکن است لازم باشد نحوه مشاهده لحظات اختلاف را مجدداً تنظیم کنید. از آنجایی که روانشناسان متخصص رفتاری اکنون بر این باورند که به دور از نشانهای از شکست رابطه، اختلاف برای ایجاد انعطافپذیری در درون خود و ایجاد ارتباط عمیقتر با دیگران ضروری است. قدرت اختلاف
این خلاصهکتاب نقش اساسی اختلاف را در ایجاد روابط سالم نشان میدهد. شما خواهید آموخت که چرا حتی سالمترین پیوندها در ۷۰٪رمواقع هماهنگ نیستند، و چگونه فرایند ترمیم – نه کمال – است که در نهایت اعتماد و صمیمیت ایجاد میکند.
روابط سالم با اختلاف تعریف میشود
وقتی به یک زوج بینقص فکر میکنیم، مشارکتهایی مانند فرد آستر و جینجر راجرز را تصور میکنیم که بدون زحمت در هماهنگی کامل میرقصند. اما در واقعیت، بیشتر روابط بیشتر شبیه جنیفر گری و پاتریک سویزی در رقص کثیف هستند. این دو قبل از اینکه با هم ریتم پیدا کنند، پا گذاشتن روی انگشتان پا، لحظات ناخوشایند و جلسات تمرینی زیادی را تحمل کردند. وقتی صحبت از روابط به میان می آید، درگیری، سازش و تنش اجتنابناپذیرست.
اما آنها نیز ضروری هستند. دانشمندان علوم رفتاری به طور فزایندهای تشخیص میدهند که اختلاف، به جای اینکه محصول جانبی نامطلوب روابط عملکردی باشد، در واقع پایه و اساس آنها را تشکیل میدهد. گذر از لحظات چالشبرانگیز اختلاف دقیقاً نحوه رشد و ارتباط عمیقتر ماست.
در واقع، ما از دوران کودکی یاد میگیریم که اختلافات را کنترل کنیم. در دهه ۱۹۷۰، اد ترونیک، نویسنده، آزمایش معروف خودش را با عنوان «چهره ثابت» انجام داد. در این مطالعه، والدین به طور معمول با نوزادان خودشان ارتباط برقرار میکنند، سپس به طور ناگهانی برای مدتی به چهرهای بدون بیان تغییر میکنند. وقتی والدین به درخواستهای آنها برای ارتباط پاسخ نمیدهند و ناامیدانه تلاش میکنند دوباره آنها را درگیر کنند، نوزادان بهسرعت مضطرب میشوند. این مطالعه اغلب بهعنوان نشاندهنده اینست که چگونه تعامل پاسخگو برای رفاه عاطفی بسیار مهمست. قدرت اختلاف
اما تحقیقات بیشتر ترونیک چیزی کمتر شهودی را نشان داد: حتی در روابط سالم و ایمن، تقریباً ۷۰٪ از تمام تعاملات والدین و نوزاد در واقع ناهماهنگ هستند. این الگو در طول روابط عشقی اولیه ما ادامه دارد.
ما مشروط شدهایم که عدم تطابق را مشکلساز ببینیم، در حالی که در واقع، طبیعی و مورد انتظارست. عنصر حیاتی – چیزی که این اختلاف را سودمند میکند – ترمیمست. در حالی که احساسات منفی در لحظات عدم تطابق به وجود میآیند، پیوند مجدد موفقیتآمیز تجربه را به یک تجربه مثبت تبدیل میکند. در آزمایش چهره ثابت، زمانی که والدین تعامل عادی خودشان را از سر میگیرند، روند ترمیم اعتماد و انعطافپذیری ایجاد میکند. این چرخه قطع و وصل مجدد به ما میآموزد که میتوانیم با هم آشفتگی رابطه را طی کنیم.
کسانی که تجارب قوی ترمیم دارند، رویکردهای امیدوارتر و بازتر به روابط ایجاد و به توانایی خودشان برای کار کردن از طریق درگیریهای اجتنابناپذیر اعتماد میکنند. برعکس، افرادی که تجربه ترمیم کافی ندارند، اغلب به روابط با مراقبت و منفینگری نزدیک میشوند و استراتژیهای کمتری برای مدیریت تعارض ایجاد میکنند. بنابراین در واقع، رابطه تصویر کامل از پایه اختلاف ساخته شدهست.
نقص برای رشد عاطفی ما بسیار مهم است
استیون هاوکینگ یک بار مشاهده کرد که «بدون نقص، نه تو وجود خواهی داشت و نه من». در زمانهای قدیم، ماکرومولکولها – مولکولهای بزرگ و پیچیده مانند پروتئینها، اسیدهای نوکلئیک و کربوهیدراتهایی که بلوکهای ساختمانی زندگی را تشکیل میدهند – گاهی اوقات با تغییرات جزئی یا «خطا» در هنگام تعامل تکرار میشوند. این «اشتباهات» تنوعی را ایجاد کرد که به زندگی امکان توسعه و سازگاری روی زمین را داد.
«اشتباهات» مشابهی در طول زندگی اولیه ما مورد نیازست. متخصص اطفال و روانکاو مشهور دیدبلیو وینیکات خاطرنشان کرد که پس از چند ماه اول زندگی یک نوزاد، زمانی که والدین بیش از حد با نیازهای کودک درماندهشان هماهنگ میشوند، والدین در واقع باید شروع به «شکست» نوزاد برای رشد سالم کنند. این ناامیدیهای کوچک و قابل کنترل به کودک این امکان را میدهد که مهارتهای خودتنظیمی انتقادی را در حالی که یاد میگیرد مدیریت احساسات و نیازهای خودش را به طور مستقل توسعه دهد. قدرت اختلاف
وینیکات این را مفهوم «مادر به اندازه کافی خوب» نامید – والدینی که به تدریج و به طور مناسب نمیتوانند نیازهای کودکشان را متناسب با تواناییهای در حال رشد کودک برآورده کنند. این ناامیدیهای اندازهگیریشده غفلت نیست. آنها فرصتهای لازم برای رشد هستند.
حال، اگر نقص برای رشد اولیه ما بسیار حیاتیست، پس چرا جهانی با چنین انتظارات فراگیر از کمال ایجاد کردهایم؟ فرهنگ معاصر ما را با تصاویری از روابط عالی بمباران میکند که ظاهراً عاری از اختلاف هستند. وقتی در روابط خود ناگزیر با اشتباهات و درگیری مواجه میشویم، احساس شکست میکنیم.
مشکل اینست که وقتی به اختلاف انگ زده میشود، تمرین کمی برای پیمایش آن به دست میآوریم. و بدون تمرین ناوبری اختلافات، در مواجهه با چالشها، انعطافپذیری نداریم، که به افزایش اضطراب و نارضایتی از رابطه کمک میکند.
افزودن به این چالشها، فرهنگ وسواس به توصیه ماست. کل اقتصاد برای این کار وجود دارد که بر اساس به اشتراک گذاشتن نکات برای همه چیز از تربیت کودکان تابآور گرفته تا افزایش بهرهوری بنا شدهست. این انتظار را ایجاد میکند که کارشناسان همه پاسخها را دارند و همیشه یک «راه درست» برای موفقیت وجود دارد. از قضا، این پارادایم کمال را تقویت و فرایند ترمیم ضروری را کوتاه میکند. قدرت اختلاف
در حالی که مشاوره و پشتیبانی ارزشمند هستند، اعتماد به خود برای عبور از چالشها مهمتر از حفظ هکها برای تقویت رابطه است. کارآمدترین روابط آنهایی نیستند که اختلاف نداشته باشند. آنها کسانی هستند که نقص را به عنوان مسیری برای رشد و ارتباط واقعی میپذیرند.
مقررات از آشفتگی معنا میآفریند
«بههمریختگی» رابطه اجتنابناپذیرست. این کاریست که ما با آن آشفتگی انجام میدهیم که آن را از هرجومرج به معنا تبدیل میکند – مانند تبدیل رنگ ریختهشده به یک شاهکار پولاک. وقتی تعارض را هدایت و آن را ترمیم میکنیم، الگوهای معناداری از آنچه در غیر این صورت پریشانی آشفته باقی میماند، ایجاد میکنیم. این به ما این ظرفیت را میدهد که خردمندی را از اختلاف استخراج و لحظات بالقوه مخرب را به فرصتهایی برای درک عمیقتر تبدیل کنیم.
این نوع معناسازی به توانایی های تنظیمی، به ویژه خودتنظیمی بستگی دارد – ظرفیت ما برای تجربه طیف کامل احساسات بدون غرق شدن. خودتنظیمی با اجازه دادن به ما برای عقبنشینی از واکنشهای فوری و در نظر گرفتن آنچه که هر تعارض درباره نیازها، ارزشها و الگوهای ما آشکار میکند، فضایی را برای معناسازی ایجاد میکند.
بر خلاف محدودیتهای سخت کنترل خودمان، خودتنظیمی به ما اجازه میدهد تا احساسات را به طور کامل تجربه و در عین حال دیدگاه را حفظ کنیم – تعادل ضروری برای تبدیل آشفتگی رابطه به معنای رابطه. هنگام تجربه غم و اندوه یا خشم نسبت به شریک زندگی، خودتنظیمی ما را قادر میسازد تا به این احساسات احترام بگذاریم و در عین حال به اهمیت آنها فکر کنیم. قدرت اختلاف
سازوکار اساسی برای توسعه خودتنظیمی چرخه ترمیمست. تعاملات اولیه بین مراقب و نوزاد، که در آن سوء تفاهم با اتصال مجدد همراه است، به سیستم عصبی در حال رشد ما میآموزد که قطع ارتباط موقتیست. هر ترمیم موفق باعث ایجاد اعتماد در انعطافپذیری رابطه میشود.
این الگو تا بزرگسالی ادامه مییابد. وقتی دوستان یک سوء تفاهم را حل میکنند یا شرکا از طریق درگیری کار میکنند، هر ترمیم موفقیتآمیز تواناییهای نظارتی را تقویت میکند. چرخه اختلاف، ترمیم و اتصال مجدد به ما میآموزد که روابط میتوانند در برابر نقص مقاومت کنند و به ما این امکان را میدهند که در طول چالشهای آینده به جای کنارهگیری یا تشدید، حضور داشته باشیم. قدرت اختلاف
در حالی که مراقبت اولیه مداوم قویترین پایه را برای خودتنظیمی فراهم میکند، اما تنها راه نیست. کسانی که ممکنست این مراقبت را نداشته باشند، همچنان میتوانند خودتنظیمی را از طریق ذهنآگاهی، درمان و روابط حمایتی ایجاد کنند. هر ترمیم ظرفیتی را برای پیمایش اختلافات آینده ایجاد میکند. آشفتگی رابطه معنادار میشود زیرا کار کردن با آن نشان میدهد که نقص صرفاً اجتنابناپذیر نیست – برای رشد ضروری است.
ترمیم اختلاف باعث ایجاد انعطاف میشود
در بخش آخر، ما کشف کردیم که چگونه لحظات عدم تطابق و ترمیم، پایه و اساس توانایی ما در تنظیم احساسات و هدایت روابط را ایجاد میکند. این لحظات مبنایی برای مدیریت چالشهای بزرگی میشوند که هر زندگی را نشان میدهند: از دست دادن، آسیب، بحران و آشفتگی. تجربه ما در مسیریابی و ترمیم اختلافات چیزیست که به ما امکان میدهد در سختیهایی رشد کنیم که به راحتی میتواند ما را از مسیر خارج کند. اساساً، هر لحظهای که در آن اختلاف را ترمیم میکنیم، لحظهایست که در آن تابآوری ایجاد میکنیم. قدرت اختلاف
ما در اولین روزهای خود شروع به ایجاد تابآوری میکنیم. نوزادی را در نظر بگیرید که مادرش برای پاسخ دادن به یک تماس کوتاه فاصله میگیرد. پریشانی لحظهای پاسخ استرس کودک را فعال میکند، اما پس از ملاقات مجدد و آرامش، چرخه استرس نوزاد به دور کامل میرسد. سیستم عصبی آن هر سه مرحله چرخه را طی میکند: فعالسازی، مدیریت و حلوفصل. این تعامل به ظاهر کوچک، درس عمیقی میآموزد – اینکه ناراحتی عاطفی قابل بقا و موقتیست.
با رشد ما، چنین فرصتهایی پیچیدهتر میشوند. یک کودک نوپا زمانی تنظیم عاطفی را میآموزد که والدین در طول کجخلقی ثابت بمانند. یک کودک پیشدبستانی زمانی مهارتهای انطباقی را ایجاد میکند که به حسادت یک خواهر یا برادر جدید کمک میکند. وقتی والدین علیرغم آزمایش مرزی ارتباط خود را حفظ میکنند، نوجوانان هویت قویتری پیدا میکنند. هر ترمیم موفق پس از اختلاف، ظرفیت ما را برای رویارویی با چالشٰهای آینده تقویت میکند.
روانشناس دیدابلیو وینیکات این را به عنوان توسعه ظرفیت برای ادامه وجود یا حفظ یک انسجام درونی حتی در هنگام پریشانی توصیف کرد. این توانایی برای حفظ احساس از طریق دشواری، به لنگر ما در طوفانهای اجتنابناپذیر زندگی تبدیل میشود.
اما همه اختلافات منجر به انعطافپذیری نمیشود. روانشناسان بین استرس قابل تحمل که ترمیم میشود و استرس سمی که طاقتفرساست و ترمیم نمیشود تمایز قائل میشوند. به افرادی که ضربه روحی ناشی از استرس سمی مداوم را تجربه کردهاند، فرصتی برای ایجاد انعطافپذیری از روی اختلاف داده نمیشود.
برای بزرگسالانی که فرصتهای اولیه را برای تابآوری از دست دادهاند، خبر خوب اینکه ظرفیت ما برای ترمیم در طول زندگی ادامه مییابد. هر رابطه فرصت جدیدی برای تجربه اختلاف، تمرین ترمیم و ایجاد انعطافپذیریست که درگیریهای اجتنابناپذیر زندگی را از تهدید به فرصتهایی برای ارتباط عمیقتر و رشد فردی تبدیل میکند. قدرت اختلاف
از پخش برای پیمایش اختلاف استفاده کنید
نوزادان انسان هنگام تولد دفترچه راهنما دریافت نمیکنند. آنها باید قوانین دنیای خودشان را از طریق تجربه کشف کنند و این کار را عمدتاً از طریق بازی انجام میدهند، سازوکار یادگیری قدرتمندی که تمامیت خودشان را از طریق خلاقیت، حرکت، احساسات و حافظه درگیر میکند. وقتی بازی میکنیم، انرژی و اطلاعات را به روشی منحصربهفرد به دست میآوریم.
اولین تجربیات بازی ما به دقت توسط مراقبان ساخته شده است. بازی پیکابو [peek-a-boo] را در نظر بگیرید، آن بازی جهانی که در بین فرهنگها انجام میشود. مراقبان آن را با حوصله تکرار میکنند تا زمانی که نوزاد بفهمد و مشارکت کند. این تعامل ساده درسهای عمیقی درباره ماندگاری شی میآموزد، اما مهمتر از آن درباره ریتم اتصال و جدایی. «ناپدید شدن» مختصر والدین استرس قابل کنترلی را ایجاد میکند. به دنبال آن شادی از وصلت دوباره ایجاد میکند. و ظرفیت نوزاد را برای مقابله با جداییهای آینده با انعطافپذیری ایجاد میکند.
از طریق بازی، کودکان نحوه به نوبت، قوانین مذاکره، مدیریت برد و باخت، و ترمیم روابط پس از درگیری را میآموزند. کودک نوپایی که یاد میگیرد اسباببازیها را به اشتراک بگذارد، اختلاف نظر را تجربه میکند که پایه و اساس سازش در آینده میشود. یک کودک در سن مدرسه که در حال پیمایش در سیاست زمین بازیست، هوش اجتماعی را از طریق تعاملات بیشمار توسعه میدهد.
اما بازیها به دوران کودکی ختم نمیشود. آنها تکامل مییابند و زندگی بزرگسالی را نیز اداره میکنند. دو بزرگسالی که عاشق میشوند، ناگزیر نیاز دارند که «قوانین» متفاوتی را از تربیت مربوطه خودشان دنبال کنند.
مایا و جیمز را در نظر بگیرید که از چارچوبهای بسیار متفاوتی به گفتوگوهای پولی میپردازند. مایا از خانوادهای میآید که در آن مسائل مالی به طور آشکار و عملگرایانه مورد بحث قرار میگرفت، در حالی که جیمز در خانوادهای بزرگ شد که در آن صحبتهای پول بیادبانه و اضطرابانگیز تلقی میشد. اولین تلاش های آنها برای بودجهبندی تنش فوری ایجاد میکند، اما با نزدیک شدن به این گفتوگوها با بازیگوشی و نه سختگیرانه، احتمالات جدیدی را کشف میکنند. آنها یک «شب بازی» مالی ایجاد میکنند، جایی که از نشانگرهای رنگی و کمکهای بصری استفاده میکنند تا بودجهبندی را کمتر تهدید کنند، و به تدریج زبان مشترکی را پیرامون پولی ایجاد میکنند که به هیچ یک از خانوادههای اصلی آنها تعلق ندارد، اما برای آنها منحصربهفردست.
بازی دیگری که همه ما به آن نیاز داریم زمانی است که یک کار جدید را شروع میکنیم و باید قوانین نانوشته فرهنگ محل کار را یاد بگیریم. آیا طنز در جلسات قدردانی میشود؟ آیا اختلاف نظرها آشکارا بیان میشود یا خصوصی؟ ما این «بازیها» را از طریق مشاهده و مشارکت میآموزیم، نه با تحلیل کتابهای قوانین.
بینش کلیدی اینست که ما فقط از طریق عقل بر این بازیهای اجتماعی مسلط نمیشویم. ما به چیزی نیاز داریم که روانشناسان آن را «دانستن رابطهای ضمنی» مینامند، درک تجسمی که خودکار میشود. یک تنیسور باتجربه را در نظر بگیرید که دیگر به چنگ زدن یا حرکات پا فکر نمیکند و ریتمهایی در بازی ایجاد کردهست که طبیعت دومست.
تغییر الگوهای رابطه مخرب مانند اصلاح یک چنگ ناقص تنیسست. در ابتدا این روند ناخوشایند و پر از اشتباهست. شما ممکنست از نظر فکری بدانید که چهچیزی نیاز به تغییر دارد، اما تغییر شکل از طریق تمرین، از طریق آزمایشهای بازیگوشی به جای تجزیهوتحلیل سفت و سخت اتفاق میافتد. قدرت اختلاف
پر جنبوجوشترین روابط بزرگسالان این عنصر بازیگوشی را حفظ میکند – تمایل به کشف، ریسک کردن، اشتباه کردن و ترمیم. اختلاف، شکست رابطه نیست. این زمین بازیست که در آن ما با ارزشترین مهارتهای خودمان را برای برقراری ارتباط توسعه میدهیم.
رابطه خودتان را با اختلاف ترمیم کنید
در عواقب تروما، بدن ما به میدان جنگ تبدیل میشود که در آن زخمهای گذشته تعاملات فعلی را شکل میدهند. تروما اساساً معناسازی را تحریف میکند: جهان ناامن، دیگران غیرقابل اعتماد و خود ناکارآمد میشود. این باورها پیشگوییهای خودشکوفایی را در روابط ایجاد میکنند مگر اینکه چیزی الگو را قطع کند.
یکی از این موارد پروژه دی-کرویت [DE-CRUIT] استیون ولفرتست. ولفرت از تئاتر شکسپیر برای ایجاد وقفه برای کهنهسربازانی استفاده می کند که برای جنگ و تلاش برای سازگاری مجدد با زندگی غیرنظامی «سیم کشی شدهاند». نبوغ این برنامه در استفاده از متون دارای بار عاطفی شکسپیر برای کمک به کهنهسربازان برای پردازش احساسات طاقتفرسای خودشان نهفتهست.
شفا فقط از درک عقلانی نیست، بلکه از ریتم و نفس بازخوانی خطوط شکسپیر میآید، فرایندی که جانبازان را با سیستمهای معناساز بدنشان پیوند میدهد. اینها فرایندهای عصبی زیستی هستند که از طریق آنها بدن ما تجربیات قبل از تفکر آگاهانه را تفسیر میکند و به آنها پاسخ میدهد. وقتی کهنهسربازان سفرهای این شخصیتها را در خشم، غم و آشتی تجسم میدهند، مسیرهای عصبی جدیدی برای پردازش احساساتشان ایجاد میکنند.
هنگامیکه روند عدم تطابق و ترمیم در اوایل زندگی از مسیر خارج میشود، سیستمهای استرس فیزیولوژیکی ما به طور دائمی تغییر میکنند. این پاسخ استرس در بدن حتی در بزرگسالان ظاهراً عملکردی ادامه دارد. در حالی که نمیتوانیم در دوران نوزادی برای یادگیری ترمیم در زمان به عقب برگردیم، برنامههایی مانند دی-کرویت نشان میدهند که میتوانیم واکنشهای استرسمان را از نو سیمکشی کنیم.
رواندرمانی راه دیگری برای تحولست. رابطه درمانی یک محیط کنترلشده را ایجاد میکند که در آن به طور طبیعی اختلاف نظر ظاهر میشود – ممکنست یک مشتری احساس کند که درک نشده است، یا یک درمانگر ممکنست یک مرز تعیین کند. اما بر خلاف روابط گذشته، درمانگر در حال حاضر و درگیر باقی میماند. هر پارگی ترمیمشده در درمان انتظارات جدیدی را درباره روابط ایجاد میکند. هنگامی که یک درمانگر متوجه قطع ارتباط میشود، آن را نام میبرد. و به طور مشترک از طریق آن کار میکند. مشتری ترمیمی را تجربه میکند که انتظارات او را دوباره سیمکشی میکند. قدرت اختلاف
روابط شخصی جدید نیز ظرفیت شفابخشی را ارائه میدهد. هنگامی که فردی با سابقه تروما با شریکی پاسخگو که در طول درگیری درگیر میشود، ارتباط برقرار میکند، با یک تجربه الگوی شکسته مواجه میشود. در ابتدا، آنها ممکنست اختلافات عادی را به طرز فاجعهآمیزی تفسیر کنند. اما یک شریک بیمار که پس از اختلاف برمیگردد نشان میدهد که ترمیم ممکنست.
شفا از هماهنگی کامل حاصل نمیشود، بلکه از کار کردن از طریق عدم تطابق اجتنابناپذیر حاصل میشود. هر مسیر موفقیتآمیز اختلاف، چه در درمان و چه در روابط شخصی، انباشته میشود. و به تدریج سیستم معنایی آسیبدیده ما را دگرگون میکند. ما از یکسان دانستن تعارض با رها شدن به درک این موضوع میرسیم که اختلاف نه تنها قابل بقاست. بلکه در واقع میتواند به ارتباط عمیقتری بینجامد.
خلاصه نهایی
در خلاصهکتاب قدرت اختلاف شما آموختید که اختلاف در رابطه یک شکست نیست. بلکه یک پایه اساسی برای رشد و ارتباطست. عنصر حیاتی اجتناب از تعارض نیست. بلکه ترمیم موفقیتآمیز قطع ارتباطست که اعتماد، انعطافپذیری و مهارتهای رابطه را ایجاد میکند. این تجربیات ترمیم، چه در دوران کودکی و چه در بزرگسالی، ظرفیت ما را برای خودتنظیمی ایجاد میکند. و در نهایت درگیریهای اجتنابناپذیر را به فرصتهایی برای ارتباط عمیقتر و رشد فردی تبدیل میکند.
این کتاب را میتوانید از انتشارات مکتب تغییر تهیه کنید.