چگونه میتوان زندگی حماسی داشت و وجودی با عملکرد بالا را در درون پرورش داد
این کتاب چهچیزی برای من دارد؟ یک راهنمای خوشبینانه برای جلو افتادن.
نگاهی به فهرست کارهای خود بیندازید. اگر جاهطلبی دارید، احتمالاً با برنامهها و پروژههای کوچک و بزرگ همراهست. با این همه پیشبینی، آیا میتوانید همه کارها را پایان دهید؟ هر چیز ممکن
البته میتوانید – یعنی اگر ذهنیت درستی داشته باشید. این یادداشت نشان میدهد که حتی عالیترین اهداف نیز کاملاً قابل دستیابیست. این راهنمای عملی برای نزدیکشدن به کار و زندگی یک مدل چهار مرحلهای برای ایجاد تغییر را ارائه میدهد. این راهنمای کاربردی که با توصیههای مفید و حکایات گویا پر شدهست، هر هدفی را در دسترس شما قرار میدهد. هر چیزی ممکن
زندگی یعنی اعتقاد به امکان، نه محدودیت.
تا دهه ۱۹۵۰ دانشمندان معتقد بودند هیچ شخصی نمیتواند یک مایل را در ۴ دقیقه طی کند. سپس راجر بنیستر با دویدن در سه دقیقه و ۵۹ ثانیه جهان را به حیرت فرو برد.
در جوانی مردم به داگ فلوتی میگفتند که برای ورزش خیلی کوتاهست. با این وجود او سخت تمرین کرد، مهارتهایش را عمیق کرد و به یک بازیکن خط حمله انافال [NFL] تبدیل شد.
وقتی جسیکا کاکس بدون دست به دنیا آمد، پزشکان انتظار داشتند او زندگی کمتحرکی داشته باشد. با دلسردی کمربند مشکی را در تکواندو بدست آورد. هر چیز ممکن
راجر، داگ و جسیکا ممکنست به نظر فردی منحصربهفرد شگفتیساز باشند. و درسته که هر یک از آنها کارهای باورنکردنی انجام دادهاند. با این حال همه آنها از یک کیفیت مشترک برخوردارند. همه آنها از تعیین محدودیت در زندگی خودشان امتناع ورزیدند. آنها به جای تمرکز بر روی موانع و مرزها، جهانی را دیدند که در آن هر چیز امکانپذیر بود.
اغلب اوقات، اجازه میدهیم زندگی ما با محدودیتهای زیادی تعریف شود. به جای تلاش برای رسیدن به اهداف یا تلاش برای دنبال کردن خواستههایمان، آنها را دور از دسترس تصور میكنیم. بعضی اوقات، حتی اصلاً زندگی بهتری را تصور نمیکنیم. ما به سادگی دنیای اطرافمان را به عنوان دائمی میپذیریم. با این حال، اولین قدم برای ایجاد هرگونه تغییر بزرگ، شروع به دیدن جهان مملو از ممکنهاست.
عبات چیست
پس چگونه از امکان بیدار میشوید؟ اول، شما باید درک ناخودآگاهتان را از جهان بازبینی کنيد. نحوه مشاهده واقعیت توسط عادتها، باورها، ایدهها و تجربهها یا عبات شکل میگیرد. بسیاری از عباتهای ما به صورت عمیق ریشه دواندهاند و حتی متوجه نمیشویم که چگونه مانع ما میشوند. به عنوان مثال، ممکنست ناخودآگاه باور داشته باشید که نمیتوانید شغل رؤیاییتان را دنبال نمایید، بنابراین عادت میکنید تا به دنبال فرصت نباشید.
بعد از اینکه از عباتهایتان آگاه شدید، میتوانید تلاش آگاهانهای برای تغییر آنها انجام دهید. یک استراتژی عقب راندن در برابر افکار منفی تکرارشونده با تجسمهای مثبت و آرزوکنندهست. بیایید فرض کنیم که شما اغلب درباره پول میاندیشید یا فکر میکنید، «من نمیتوانم قبضهایم را پرداخت کنم». وقتی این فکر به سرتان زد، مکث نمایید، نفس بکشید و صحنهای را تصور کنيد که در آن شما مشکل را حل میکنید. خودتان را تصور کنيد که محصول جدید درخشانتان را عرضه و یا یک کسبوکار موفق را افتتاح کنید.
با کمی تمرین و عزم راسخ، ذهنیتتان را از یک محدودیت به امکان دیگری تنظیم میکنید. و هنگامیکه واقعاً باور کنید که تغییر مثبت امکانپذیرست، آماده میشوید تا اقداماتتان را آغاز کنید. در بخشهای بعدی، ما یک فرایند چهار مرحلهای را بررسی خواهیم کرد تا این امر را به واقعیت تبدیل کنیم. هر چیز ممکن
هیچ چیز بدون ذهنیت مثبت امکانپذیر نیست.
دو همکار را تصور کنید. هر دو در یک آژانس تبلیغاتی پر زرق و برق در مرکز شهر کار میکنند. سپس، یک روز صبح، آنها اخبار بدی دریافت میکنند. هر کدام بهنوبه خودش به دفتر رئیس فراخوانده میشوند و به آنها گفته میشود که اخراجید. آزاردهندهست!
همکار اول بلافاصله ناامید میشود. او خودش را ناکام میداند و هفتههای بعدی را روی کاناپه میگذراند. همکار دوم رویکرد دیگری دارد. او ناامید شدهست، اما آن را شخصاً نمیپذیرد. به هر حال، تجارت تجارتست. او به جای دراز کشیدن، این اخراج را فرصتی برای دنبال کردن علاقه واقعی خودش میداند: نوشتن خلاقانه. هر چیز ممکن
چند ماه بعد، کدامیک بهتر عمل میکند؟ احتمالاً پاسخ واضحست. در حالیکه نفر اول تازه شروع به جستوجوی کار میکند، نفر دوم در راه انتشار یک رمان پرفروشست.
نگرشهای ما یک قدرت باورنکردنی برای تأثیر بر نحوه برخورد ما با دنیای اطراف ما دارد. یک نگرش منفی میتواند جهان را تاریک، خطرناک و سیاه جلوه دهد، در حالیکه یک نگرش مثبت میتواند بهترین شرایط را در اغلب موارد به وجود آورد. ذهنیت ما حتی میتواند نحوه تجربه واقعیت را تغییر دهد. ك. ككچيف، روانشناس روسی دريافت كه صرف اندیشیدن به افكار مثبت میتواند طعم غذا را بهتر كرده و رنگها را سرزندهتر نشان دهد. هر چیز ممکن
تغییر مثبت افکار
یکی از راههای حفظ ذهنیت مثبت اینکه افکارتان را با یک قاب مثبت تغییر دهید. به عنوان مثال، اگر میخواهید به روال تناسب اندامتان پایبند باشید، نحوه صحبت درباره ورزش را در نظر بگیرید. آیا به مردم میگویید که باید به باشگاه بروید؟ یا، آیا به دیگران میگویید که میخواهید به باشگاه بروید؟ عبارت دوم بر مثبت تأکید دارد. از این گذشته، داشتن یک وقت و انرژی برای رفتار خوب با بدن یک امتیازست.
ترفند دیگر همیشه اتخاذ یک طرز فکر رشدست. بسیاری از نگرشهای منفی ریشه در یک ذهنیت ثابت دارد که میگوید همه مشکلات ما دائمی یا ذاتی هستند. ممکنست فکر کنیم «فقط تنبل هستیم» یا «نمیتوانیم منظم بمانیم». در مقابل، یک ذهنیت رشد تشخیص میدهد که اینها شرایط متغیر و موقت هستند. در این طرز تفکر، این افکار تبدیل به «من در تلاش هستم تا انگیزه خودم را حفظ کنم»، و «جایی برای بهبود برنامهریزی من وجود دارد.» هر چیز ممکن
سرانجام، اگر به طور مداوم احساس منفی میکنید، سعی کنید خودتان را با الگوهای مثبت احاطه کنید. این میتواند هر کسی باشد، از یک دوست معتمد گرفته تا یک همتیمی نزدیک یا یک مربی در محل کار. این نوع افراد معتمد میتوانند موفقیت را نشان دهند و در صورت بدبینی بدبینانه به بررسی نگرش شما کمک میکنند.
با یافتن و پیگیری علاقه واقعیتان انگیزهتان را حفظ کنید.
چند سال پیش، سارا بلانک مشکلی داشت. او به عنوان یک طراح گرافیک کار ثابت و خوبی داشت، اما خوشحال نبود. هر وقت مینشست سر کار طراحی، چشمان از صفحه نمایش دور میشد. او به جای تمرکز روی آخرین پرونده طراحی خودش، ساعتها به خیره شدن از پنجره به سمت دریا میگذشت. هر چیز ممکن
علاقه سارا طراحی گرافیکی نبود. قایقرانی بود. هر چقدر سعی کرد آن را نادیده بگیرد، نمیتوانست جلوی تصوّر خودش روی آب را بگیرد. بنابراین، او که فقط از خیالپردازی خسته شده بود، سرانجام به دنبال آن رفت. و کار آمد! او تمام علاقهش را تا المپیک تابستانی دنبال میکرد.
همانطورکه داستان سارا نشان میدهد، هنگامیکه خواسته واقعیتان را در زندگی پیدا میکنید، تمرکز انرژی و تلاشتان بسیار راحتترست.
زندگی همه به نیروی محرک احتیاج دارد. برای برخی از افراد، این یک هدف یا نقطه عطف مشخصست، مانند صعود به بلندترین کوه یا کسب مدال طلا. برای دیگران، این یک کار مداومست که آنها را مانند شور و شوق ایجاد یک کسبوکار جدید یا کمک به افراد نیازمند پر از اشتیاق میکند. این نیرو هرچه باشد، یافتن آن بسیار مهمست، زیرا به شما در جهتدهی اقدامات کمک میکند و به روزهای شما معنا میبخشد. هر چیز ممکن
در حالیکه تعداد کمی از افراد با تماس خاصی متولد میشوند، دیگران برای یافتن آن نیاز به انجام برخی کارها دارند. بنابراین اگر به هدف خاص خودتان رضایت ندادهاید، از جستوجوی آن نترسید. هر فعالیت یا پیگیری را امتحان کنید که موجب علاقه شما شود. علاقه به هنر دارید؟ در کلاس نقاشی یا خوشنویسی شرکت کنید. علاقهمندِ خدمت به جامعه هستید؟ چند شیفت را در سازمان داوطلب محلهتان بیازمایید. هر چیز ممکن
ساختن ایدهای برای آیندهتان
وقتی شروع به درک آنچه میخواهید در زندگی انجام دهید میکنید، ارزشمندست که ایده خودتان را درباره آینده بسازید. کمی وقت بگذارید تا دقیقاً نحوه تصور زندگی ایدهآلتان را بنویسید. از جزئیات صرفنظر نکنید – به این بیاندیشید که کجا زندگی میکنید، با چهکسی تعامل خواهید داشت و برنامه روزانه شما چگونه خواهد بود. این تمرین به شما کمک میکند هدفتان را به عنوان یک واقعیت قابل دستیابی ببینید.
هنگامیکه آینده روشنی در ذهن داشته باشید، میتوانید راحتتر در جهت رسیدن به هدفتان تلاش کنید. هر زمان که به یک چالش در مسیر رسیدید یا نیاز به تصمیمگیری داشتید، میتوانید از خودتان بپرسید: «کدام مسیر مرا به مقصد نهایی من نزدیک میکند؟» علاوه بر این، اگر هرگز احساس دلسردی و یا عقبنشینی کردید، میتوانید به دیدگاه مکتوب خودتان رجوع کنید. و برای واقعیسازی آن عزمتان را جزم کنید.
برای تحقق بخشیدن به چشماندازتان استراتژی تدوین کنید.
سیدنی، ۱۹۷۵. جورج میلر و بایرون کندی روزهای خودشان را با تصور آیندهای سنگین و پسا-آخرالزمانی سپری میکنند که در آن باندهای موتوری سرگردان به نبردهای انفجاری در خلوت و آشکار استرالیا میپردازند. این دو دوست میدانند اگر فقط بتوانند ایدههایشان را فیلم کنند، یک اتفاق نادر و جالب خواهد افتاد. هر چیز ممکن
بنابراین آنها فیلمنامهای محکم و شفاف مینویسند. سپس از کارشان برای جذب یک بازیگر جوان آیندهدار به نام مل گیبسون بهره میبرند. سرانجام، آنها با دهها خودروی دست دوم و یک گروه فیلمبرداری، مصمم به نقض همه قوانین فیلم اکشن، به صحرا میروند.
نتیجه این فیلم مَد مکس [Mad Max]ست، فیلمی بسیار اصیل که به یک احساس کلاسیک و جهانی تبدیل میشود. و داستان پشت آن نشان میدهد که با یک برنامهریزی صحیح، وحشیترین رؤیاها نیز میتوانند واقعی شوند.
استراتژی داشته باشید
پس برای رسیدن به هدفتان، به یک استراتژی برای تحقق آن نیاز دارید، که شامل تمام مراحلیست که برای تحقق چشماندازتان انجام میدهید. هنگامیکه استارباکس راهاندازی شد، هدف این شرکت تبدیلشدن به رهبر جهان در قهوه باکیفیت بود. استراتژی آنها شامل مالکیت و بهرهبرداری از قهوهخانههای خودشان، تمرکز بر تجربه مشتری برای ایجاد یک نام تجاری قوی و افتتاح آرام فروشگاه در هر شهر بزرگ در سراسر جهان بود. آنها با تلاش در هر مرحله، این هدف را به دست آوردند.
برای شروع استراتژیشان، همه چیزهای کوچک و بزرگی را در نظر بگیرید که برای رسیدن به اهدافتان نیاز دارید. اینها مواردیست که باید جمعآوری نمایید یا معیارهاییست که باید برای رسیدن به موفقیت آنها را نشانه بگیرید و بزنید. به عنوان مثال، اگر میخواهید یک عنوان مسابقه دوچرخهسواری در کلاس جهانی بهدست آورید، باید یک دوچرخه جادهای پیشرفته خریداری کنيد. بدنتان را برای رسیدن به اوج شرایط جسمی پرورش دهید. و مسابقات مقدماتی مورد نیاز را برای ورود به مسابقات اصلی انجام دهید.
هنگامیکه چیزهای کوچکوبزرگ خودتان را شناسایی کردید، برنامهای برای دستیابی تدریجی همه آنها تدوین کنيد. با تنظیم شاخصهای عملکردی که بهمرور زمان به آنها میرسید، میتوانید این کار را بهتنهایی انجام دهید. فرض کنیم شما میخواهید به یک فروشنده پیشرو تبدیل شوید. بهجای اینکه یکباره انتظار یک تغییر بزرگ را داشته باشید، هدفتان را افزایش میزان فروش خودتان بهآرامی با دستیابی به چند فروش بیشتر در هر ماه بگذارید. هرچه زمان میگذرد، میتوانید روشتان را برای رسیدن به هدفتان ارزیابی و تنظیم نمایید.
بیشتر داستانهای موفقیت شامل نوعی کار گروهیست. همکارانی را برگزینید که اهداف و سبک کارتان را درک میکنند. یادگیری تیمی داشته باشید، اما درباره برنامهتان خیلی سختگیر نباشید. در برابر ایدههای جدید تیمتان باز باشید. ممکنست همکارتان دقیقاً ترفند درست را برای مؤثرتر جلوهدادن استراتژیتان بشناسد. هر چیز ممکن
برنامههایتان را با روند قهرمانی [CHAMPION] عملی کنيد.
فرض کنیم شما میخواهید دوچرخهسواری راه دور سطح المپیک شوید. این یک هدف بلندپروازانهست، اما شما به اندازه کافی برای تحقق آن احساس اشتیاق میکنید. در واقع، تمام آن چیز است که به آن میاندیشید.
هر روز، از سپیده تا غروب، غرق در دنیای دوچرخه میشوید. شما مجلات دوچرخهسواری را میخوانید. مسابقات قدیمی دوچرخهسواری را در یوتیوب میبینید. و برای بررسی جدیدترین وسایل به فروشگاه دوچرخهسواری محله مراجعه میکنید. تنها مشکلی که وجود دارد اینکه شما به سختی میتوانید روی زین بنشینید و سوار شوید. با این رویکرد، آیا شما هرگز در یک مسابقه پیروز خواهید شد؟
احتمالاً نه. در واقع با عمل نکردن، واقعاً فقط چرخ میزنید و به جایی نمیرسید. اگر میخواهید به اهدافتان برسید، در واقع باید تلاش کنيد تا به دنبال اقدام عملی آن باشید.
در حال حاضر، شما باید اشتیاقتان را بشناسید و یک استراتژی برای حرکت به سمت هدفتان تدوین کرده باشید. اکنون زمان اجرای آن برنامه فرا رسیدهست. در ابتدا، این میتواند یک کار طاقتفرسا به نظر برسد. اما با یک روش صحیح متوجه خواهید شد که شروع کار چندان سخت نیست. یک روش بسیار مؤثر برای ساختاردهی تلاش شما، فرایند قهرمانی [CHAMPION]ست.
قهرمانی چیست
قهرمانی [CHAMPION] واژه اختصاریست که در آن هر یک از حروف مخفف یک قدم شما را به سمت هدف نزدیک میکند. حرف اول، C برای «تکه تکه کردن [Chunk it out]»ست. این شامل تجزیه استراتژی شما به اهداف کوچکترست که میتوانید یکی یکی بدست آورید. سپس، H برای «حرکت [Have a go]»ست. این به معنای واقعاً بیرون رفتن و تلاش برای ضربه زدن به نشانگاهتانست، هرچه باشد باشد. A برای «ارزیابی نتایج [Assess your results]»ست. آیا توانستید به اولین هدفتان برسید؟ چرا و چرا نه؟ در نظر بگیرید که چه اشتباهی رخ داده و چه کاری میتوانید دفعه بعد بهتر انجام دهید. هر چیز ممکن
در حالیکه سعی میکنید و دوباره سعی میکنید، همیشه به یاد داشته باشید P ،M و I. این حروف مخفف «حفظ ذهنیت شما [maintain your Mindset]»، «با افراد مناسب همراه باشید [hang out with the right People]» و «بهترینها را محقق کنيد [Investigate the best]». این مراحل درباره مثبتماندن، گذراندن وقتتان با افرادی که شما را حمایت میکنند و از آنها الهام میگیرید. و همیشه در یادگیری رویکردهای جدید و بهتر به هدفتان باز هستند.
سرانجام، مراحل O و N وجود دارد. O مخفف «نتیجه داشتن [Own the outcome]» و N «هرگز تسلیم نشو [Never give up]»ست. این مراحل آخر بسیار مهمست. اگر نتوانستید به هدف خود برسید، دیگران را سرزنش نکنید و بهانه نگیرید. فقط بپذیرید که تلاش زیادی نکردید، سپس انرژی خودتان را دوباره متمرکز و تلاشتان را برای پیروزی مجدد دوچندان نمایید. اگر به روند قهرمانی [CHAMPION] ادامه دهید، در نهایت پیشرفت خواهید کرد.
هرگز توسعه مهارتها و دانش خودتان را متوقف نکنید.
نگاهی به رزومه خودتان بیندازید. شما احتمالاً بخشی دارید که مدارک تحصیلیتان را نشان میدهد. این فقط ممکنست رشته دانشگاهی شما و یک مجوز حرفهای را ذکر کند. یا شاید برای مقاطع بالاتر رفتهاید و آنجا نیز فوق لیسانس و دکترا گرفتهاید.
به هر صورت، آیا این رزومه کوتاه نمایانگر تمام چیزهاییست که در واقع آموختهاید؟ احتمالاً نه. درباره مهارتهای زنده ماندن که از اردوهای تابستانی دوران کودکی حفظ میکنید، چطور؟ یا مهارت در نمایشی که از کلاسهای هفتگی، ماهانه و سالانه انتخاب کردید؟ درباره مهارتهای اجتماعی و بینفردی که از سالها کار با دیگران ایجاد کردهاید، چطور؟ هر چیز ممکن
حقیقت اینکه تحصیلات ما فراتر از نمرههاییست که در مدرسه میگیریم. در حقیقت، اگر میخواهید هر چیز را ممکن نمایید، یادگیری باید همیشه یک تمرین مادامالعمر باشد.
ذهنیت همهچیز ممکن است
وقتی با ذهنیت «همه چیز ممکن است» به زندگی نزدیک میشوید، هرگز نمیدانید که شما را به کجا میبرد. همچنین نمیتوانید پیشبینی نمایید که با چه چالشهایی روبرو خواهید شد و برای غلبه بر آنها به چه مهارتهایی احتیاج دارید. به همین دلیل مهمست که همیشه آماده باشید تا دانشتان را گسترش داده و تواناییها، استعدادها و زمینههای تخصصی جدید را توسعه دهید.
تلهای که مردم گاهی اوقات در آن قرار میگیرند، تخصص بیش از حد در یک موضوع و غفلت از کشف سایر علایقست. مطمئناً، دانستن همه چیزهایی که درباره برنامهنویسی رایانه میدانید بسیار عالیست، اما اگر استعدادهای دیگری مانند توانایی ارائه سخنرانی را برآورده نکردهاید، باز هم ممکنست برای یافتن موفقیت تلاش نمایید. همیشه از فرصت بهره ببرید و خلاء دانشی خودتان را بشناسید و تحصیلاتتان را به خارج از منطقه راحتیتان برسانید. هر چیز ممکن
همچنین، برای تبدیل شدن به مقام نهایی در هر زمینه، تحت فشار قرار نداشته باشید. گاهی اوقات، فقط داشتن یک دست محکم در اصول میتواند کمک زیادی کند. به عنوان مثال، تسلط بر مهارتهای اساسی اجتماعی فرصتهای بیشتری را نسبت به هر جادوگری فنی باز میکند. با تمرین گوش دادن همدلانه و پرسیدن سؤالات کنجکاو و باز، مهارتهای ارتباطی خودتان را تیزتر نمایید. علاقه مشترک را شناسایی کرده و همپوشانیهای معتبری را برای اتصال مجدد بیابید.
سرانجام، هرگز یادگیری درباره خودتان را متوقف نکنید. هویت و شخصیت ما همیشه در حال پیشرفتست. بخشی از یادگیری مادامالعمر وقت گذاشتن برای بررسی افکار، احساسات و تجربیات خودمانست. وقت بگذارید و بفهمید چه چیز واقعاً برای شما مفیدست. چه فعالیتهایی را تحریککننده میدانید؟ چه ورزشهایی باعث میشوند احساس سلامتی داشته باشید؟ چه نوع تعاملات احساس پاداش میکنند؟ این ممکنست با گذشت زمان تغییر کند، اما تا زمانیکه ذهنتان را باز نگه دارید، برای هر کاری آماده خواهید بود.
خلاصه نهایی
زندگی پر از امکانات فراوانیست که ما میتوانیم درک کنیم – در واقع، تقریباً هر چیزی ممکنست. با حفظ یک ذهنیت مثبت و پیروی از سیستم چهار مرحلهای میتوانید از تمام این ظرفیت نامحدود بهره ببرید. ابتدا یک نگرش مثبت پرورش دهید و یک چشمانداز از آینده ایدهآل خودتان بسازید. سپس، یک برنامه راهبردی تدوین نمایید تا براساس به آرامی کار کنيد. در آخر، برنامهتان را با بهرهگیری از آن عملی سازید. حتی اگر زمینگیر شوید، هر قدم اشتباه یک فرصت یادگیریست.
مشق تغییر
اقداماتتان را با سیستم دات اصلاح نمایید.
هیچ کس در اولین تلاش موفق نمیشود. معمولاً درست کردن کارها شامل کمی آزمون و خطاست. مهم نیست که روی چه مهارتی کار میکنید، آن را با انجام دات کامل کنيد. ابتدا درک کنيد که چه نتیجهای میخواهید، سپس با ارزیابی خودتان بررسی نمایید که آیا به این نتیجه رسیدهاید. اگر آن را درست نمیدانید، به روش دیگری تغییر دهید.
شما میتوانید این کتاب را از انتشارات چیتگرها تهیه کنيد.