مسیری هیجانی برای رسیدن به موفقیت، شادی (و صلح جهانی)
اعماق وجود خود را واکاوی کنید (کتابی که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است) یاد میدهد که چگونه میتوانید از قدرت هوش هیجانی و ذهنآگاهی بهره ببرید تا هم به صورت فردی و هم حرفهای شکوفا شوید. آموزههای این نویسنده مبتنی بر سالها پژوهش است و فرصتی را برای شما فراهم میکند تا شادی، خلاقیت و بهرهوری را بهبود بخشید.
چید منگ تان، که سالها به عنوان متخصص ارتقاء ذهنآگاهی در گوگل مشغول بوده است، مهندسِ برنده جوایز مختلفی از جمله نامزد دریافت جایزه نوبل و همچنین بنیانگذار موسسه سرچ اینساید یورسلف (Search Inside Yourself) است. در سال ۲۰۱۰، او سخنران تد بود که در مورد دلسوزی برای سازمان ملل متحد آن را ارائه داد. در سال ۲۰۱۳ از وی دعوت شد تا در کاخ سفید درباره مهربانی سخنرانی کند.
احساسات خود و دیگران را درک کنید.
بیشتر ما تلاش میکنیم تحصیلات خوبی داشته باشیم، و فکر میکنیم این تنها راه برای دستیابی به شغلی پردرآمد است. اما یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده موفقیت حرفهای در واقع هوش هیجانی است که میتوانید بیرون از مدرسه یاد بگیرید. اعماق وجود
این یادداشت (به عنوان معرفی کتاب این نویسنده) به شما نشان میدهد که چگونه هوش هیجانی خود را افزایش دهید و مراحلی را برای رسیدن به یک رهبر، همکار یا شریک زندگی بهتر راهنمایی کند. همچنین این یادداشت نشان میدهد که چگونه ذهنآگاهی میتواند باعث افزایش شادی شما شود.
اصل اساسی این روش، رویکردی سه مرحلهای است: شما ابتدا باید ظرفیت خود را برای جلب توجه به خود به عنوان یک فرد مناسب بدانید، و مراقبه ذهنآگاهی در اینجا بسیار مفید است. سپس، با این توجه بهبودیافته میتوانید درک بهتری از فرایندهای شناختی و عاطفی خود داشته باشید و باعث افزایش خودشناسی خویش شوید. و سرانجام با تکیه بر این دو اصل، میتوانید عادتهای ذهنی خوبی برای خود تعیین کنید که باعث افزایش شادی و اثربخشی شما میشود.
در این خلاصهکتاب، شما درباره موارد زیر اطلاعات خوبی را به دست خواهید آورد
- انواع مختلف هوش هیجانی؛
- چگونه مراقبه به رستگاری شما سود میبخشد؛ و
- همدلی میتواند روابط شما را عمیق کند.
هوش هیجانی یکی از انواع مختلف هوش است.
هوش از نظر شما چیست؟ ضریب هوشی بالا؟ مهارتهای کلامی درخشان؟ تواناییهای موسیقی شما؟ اعماق وجود
هوارد گاردن، روانشناس رشد و نمو در دانشگاه هاروارد، اولین کسی بود که نظریهای درباره چندین هوش ارائه داد. وی تصریح کرد: کودکی که فاقد مهارت ریاضی است، اما به عنوان مثال در زبانها یا هنرها استعداد خود را نشان میدهد، باید باز هم باهوش تلقی شود.
برای نشان دادن استدلال خود، گاردنر فهرستی از انواع مختلف هوش ارائه داد، که شامل موارد دیگر هوش درونفردی و هوش بینفردی نیز میشود. داشتن هوش درونفردی به معنای آگاهی از احساسات درونی، ارزشها و اهداف فرد است. از طرف دیگر، هوش بینفردی مستلزم آگاهی از احساسات، عواطف و انگیزههای دیگران است.
هوش درونفردی و بینفردی برای شکلگیری هوش هیجانی تجمیع میشود تا این توانایی احساسات و عواطف خود و دیگران را درک کند و توانایی استفاده از این دانش برای هدایت اعمال و افکار شما باشد.
نویسنده کتاب هوش هیجانی، دانیل گلمن، هوش هیجانی را در پنج دسته قرار داد:
- خودآگاهی: دانش شما در مورد وضعیت درونی شما و درباره ترجیحات، منابع و شهود شماست؛
- خودنظارتی: توانایی کنترل انگیزهها، منابع و وضعیت ذهنی شماست؛
- انگیزه: توانایی احساسی در هدایت فرد به سمت اهداف است؛
- همدلی: آگاهی شما از احساسات، نیازها و نگرانیهای دیگران است؛ و
- مهارتهای اجتماعی: توانایی شما برای تأثیرگذاری بر دیگران.
بنابراین فواید هوش هیجانی چیست؟
خب، بیایید نگاهی به بیل داین، مدیر مهندسی، و نحوه استفاده او از آموزشهای عاطفی – هوش برای بهبود زندگی خود بیاندازیم.
از طریق آموزش هوش هیجانی، داین متوجه شد که او به زمان بیشتری نیاز دارد و روزهای کاری خود را به چهار روز در هفته کاهش میدهد. با یک روز کار کمتر، او وقت خود را برای تمرکز بیشتر بر بهزیستی خود پیدا کرد و در حالی که کمتر کار میکرد، انگیزه پیدا کرد. او شنونده بهتری شد، یاد گرفت که چگونه میتواند خلقوخوی خود را تنظیم کند و موقعیتها را از دیدگاههای مختلف درک کند. در نتیجه، داین به یک مدیر مؤثرتر تبدیل شد، نه تنها زندگی خود را بهبود بخشید، بلکه زندگی کسانی را نیز بهبود بخشید که برای او کار میکردند.
بنابراین اکنون میدانید هوش هیجانی چیست. بیایید بررسی کنیم تا ببینیم که دقیقاً چقدر میتواند در زندگی روزمره شما مفید باشد. با تمرین، هوش هیجانی میتواند عملکرد شغلی شما را به طرز چشمگیری بهبود بخشد.
با تمرین، هوش هیجانی میتواند عملکرد کاری شما را به شدت بهبود دهد.
اکنون که میدانید هوش هیجانی چیست، قدم بعدی این است که یاد بگیرید چگونه میتواند به شما کمک کند – و چگونه میتوان آن را بهبود بخشید. اعماق وجود
یکی از مزایای رشد هوش هیجانی شما این است که میتواند منجر به عملکرد بهتر کارتان شود. به عنوان مثال، سطح بالاتری از انگیزه – یکی از پنج دسته هوش هیجانی – باعث افزایش خوشبینی میشود، که به نوبه خود عملکرد شما را در محل کار بهبود میبخشد، همانطور که توسط یک مطالعه انجامشده در دهه ۱۹۸۰ توسط روانشناس آمریکایی مارتین سلیگمن انجام شد. وی دریافت که در اولین سال فروش، کارگزاران بیمه خوشبین نسبت به همکاران بدبین خود ۸ درصد و در سال بعد ۳۱ درصد بهتر از همکاران خود بودند. این مطالعه نشان میدهد که شایستگیهای عاطفی مانند خوشبینی میتواند تأثیر قابلتوجهی در عملکرد کارکنان داشته باشد.
درک و داشتن هوش هیجانی همچنین میتواند شما را به عنوان رهبر مؤثرتری تبدیل و مطرح کند.
جرالد گرینشتاین، مدیرعامل شرکت هواپیمایی دلتا، نمونه خوبی است که با کاهش کارمزد در محل کار، با دشواری روبرو شد. گرینشتاین روزگار سختی داشت، اما به دلیل مهارتهای بینفردی، توانست در این دوره دشوار وفاداری و انگیزه کارمندان خود را بالا نگه دارد. وی اهمیت ایجاد یک محیط کار مثبت، بازیابی ارتباطات موثر و ایجاد اعتماد را درک کرد.
اما اگر طبیعتاً از هوش هیجانی بالایی برخوردار نیستید مانند گرینشتاین، خود را مضطرب نکنید – افرادی که دارای هوش هیجانی کم هستند میتوانند یاد بگیرند که چطور آن را بهبود بخشند.
ابنزر اسکروج از چارلز دیکنز یک مورد مهم است. در ابتدا، اسکروج سطح بسیار کمی از هوش هیجانی درونفردی را نشان میدهد، و با وجود ثروت خود، او قادر نیست احساس خوشبختی کند. اگر داستان را خوانده باشید احتمالاً به یاد میآورید، اسکروج توسط سه روح مورد بازدید قرار میگیرد که هرکدام به دنبال مقابله با خودآگاهی ضعیف خود هستند. در پایان، با کنار آمدن با افکار و اعمال خود، اسکروج موفق میشود هوش هیجانی خود را بهبود ببخشد.
شما هم میتوانید هوش هیجانی خود را بهبود بخشید – حتی بدون کمک بازدیدکنندگان فوق طبیعی. بنابراین بیایید برخی از شیوههای دنیای واقعی را بررسی کنیم که چگونه میتوانید به آن برسید.
مراقبه تمرکز، آرامش و هوشیاری را بهبود میبخشد و ما را خوشحالتر میکند.
ممکن است مدیتیشن چیزی جادویی به نظر برسد، اما واقعاً چیزی بیش از یک تمرین ذهنی نیست. دقیقاً همانطور که بسیاری از دستگاههای ورزشی در باشگاه برای تقویت ماهیچههای مختلف طراحی شدهاند، انواع مختلف مدیتیشن نیز برای تقویت قسمتهای مختلف ذهن شما طراحی شدهاند. اعماق وجود
بهترین آموزش ذهنی برای رشد هوش هیجانی، مراقبه ذهنآگاهی یا صرفاً ذهنآگاهی است. این تمرکز ما را با آموزش توجه و ورای توجه ما بهبود میبخشند.
همانطور که روانشناس اواخر قرن نوزدهم ویلیام جیمز تعریف کرده است، «توجه، در دست گرفتن ذهن به صورت واضح و شفاف است.»
برعکس، ورای توجه «توجه×توجه» است. این توانایی شماست که بفهمید چه وقتی توجه میکنید، یا چه وقتی توجه شما کمرنگ شده است.
برای نشان دادن این مسئله، دوچرخهسوار شوید. هنگام دوچرخهسواری، تعادل خود را با ریزهکاریهای زیادی حفظ میکنید. اگر دوچرخه به یک طرف تکیه میکند، خود را به طرف دیگر تنظیم میکنید و بالعکس. انجام این میکروریکاوری شما را به صورت قائم و متعادل نگه میدارد و باعث ایجاد احساس یک حرکت مستقیم میشود.
همین مورد برای توجه نیز پیش میرود. هنگامی که ورای توجه به خوبی به شما آموزش داده میشود، میتوانید هر بار که شروع به از دست دادن تمرکز کردید، میکروریکاوری را انجام دهید و توجه خود را به سمت انجام کار برگردانید. انجام این کار اغلب به اندازه کافی منجر به طولانیمدت غلظت عمیق خواهد شد.
علاوه بر تحریک تمرکز بهتر، ذهنآگاهی شما را نیز پاک میکند و به شما آرامش بیشتری میبخشد.
یک لیوان آب پر از رسوب را تصور کنید که دائم در حال هم زدن است و همین باعث میشود تا تیره شود. اگر همزن را متوقف کنید و لیوان را تنها بگذارید، آب آرام و شفاف و رسوب تهنشین میشود.
به طور مشابه، هنگامی که ذهن خود را آرام میکنید، استرس و اضطراب شما به پایین فرو خواهد رفت و به شما امکان میدهد واضحتر ببینید.
و به گفته آلن والاس، متخصص تمرکز آرام، پاکسازی ذهن شما از طریق مراقبه به شما کمک میکند تا به صورت طبیعی به خوشبختی و رستگاری برسید.
برای شروع کار با مراقبه ذهنآگاهی، موقعیتی راحت برای نشستن پیدا کنید که در همان زمان احساس آرامش و هوشیاری کنید. با سه نفس آرام و عمیق شروع کنید و سپس شروع به تنفس طبیعی کنید. اکنون توجه خود را به نفس خود معطوف کنید. این میتواند به معنای مشاهده، به عنوان مثال، بالا آمدن و پایین رفتن شکم یا احساس در بینی شما باشد. هر وقت متوجه شدید توجه شما بهم ریخته است، به آرامی آن را به نفس خود بازگردانید. شما میتوانید این کار را به مدت ده دقیقه انجام دهید یا هرچقدر که زمانتان مناسب باشد و اجازه دهد.
ایجاد یک حس عمیقتر از خودآگاهی میتواند به شما در تسلط بر احساسات کمک کند.
مینگیور رینپوچه، یک معلم بودایی، یک بار گفت که لحظهای که رودخانهای را در حال طغیان میبینید، بر روی آن بالا میروید. به همین ترتیب، هنگامی میتوانید احساسی را مشاهده کنید، که از آن دست کشیدهاید. اعماق وجود
برای غلبه بر احساسات خود، به خودآگاهی نیاز دارید. هنگامی که خودآگاهتر شوید، میتوانید موفقتر عمل کنید.
طبق مشاهدات روانشناسان دکتر کری چرنیس و دکتر رابرت کاپلان، آموزش خودآگاهی به مشاوران مالی آمریکا اکسپرس کمک کرد تا در کار خود موفق شوند. این آموزش به آنها آموخت که از خود صحبت کردن غیرمولد – داستانهای منفی و خودکشی که غالباً در مورد خودشان میگوییم – آگاهی بیشتری پیدا کنند و این آگاهی به آنها اجازه میداد که نسبت به خود شک کمتری داشته باشند و این به نوبه خود منجر به درآمد بیشتر برای خود و مشاوره بهتر برای مشتریانشان باشد.
علاوه بر این، پس از آگاهی از چگونگی واکنش آنها به موقعیتهای پر فشار، آنها متوجه شدند که اهمیت شیوههای ضد استرس مانند مراقبه را درک میکنند. با پایین آمدن سطح استرس، آنها توانستند با تمرکز تازه کار کنند و منجر به موفقیت در کسبوکارشان شوند.
خودآگاهی به این دلیل کار میکند که نئوکورتکس یا مغز متفکر را فعال میکند. وقتی احساس میکنید احساسات شما به صورت غیرقابل کنترل ترکیده میشود، خودآگاهی به نئوکورتکس فراخوانی میکند تا برآیند آن را تحلیل کند.
به عنوان مثال، هنگامی که رئیس شما را برای چیزی توبیخ میکند، ممکن است شما نیاز به فریاد کشیدن بر سر او داشته باشید، اما نئوکورتکس شما پس از تجزیه و تحلیل وضعیت، علیه آن توصیه میکند. این بخش از مغز شما عاقلانهتر خواهد بود، تا بازخورد وی را منطقی و با آرامش در نظر بگیرید و از آن برای بهبود عملکرد شغلی خود استفاده کنید.
خودآگاهی نیز میتواند اعتماد به نفس شما را بهبود بخشد. نمونه بارز آن خود نویسنده است، که از خودآگاهی استفاده میکرد تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند. قرار بود وی در جشنواره جهانی صلح، در برلین سخنرانی کند. وقتی به آنجا رسید، احساس عصبی شدیدی پیدا کرد و به همین دلیل از خودآگاهی برای یادآوری نقاط قوت و ضعف خود استفاده کرد. او خود را از دانش خود در مورد شیوههای خرد در محیطهای کسبوکار و توانایی خود در ایجاد جو آرامش و طنز استفاده کرد.
او همچنین خود را از نواقص خود – یعنی لک زدن بر کلمات هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی – آگاه ساخت و به خود یادآوری کرد که میتواند با تمرکز بر تنفس عمیق، لبخند زدن و تمرین ذهنآگاهی، بر این مسئله غلبه کند. وی از طریق این خودآگاهی توانست احساس راحتی و اطمینان بیشتری در جشنواره داشته باشد.
انگیزههای نامشهود مانند یک مقصد مشترک، انگیزه کارمندان را بهتر از پاداشهای بیرونی حفظ میکنند.
بسیاری از مدیران معتقدند که پاداش های بیرونی – از جمله پول یا پاداش دریافتی – بهترین انگیزههای اجرای عالی در محیط کار هستند. اما در واقع، انگیزههای نامشهود و درونی میتوانند در افزایش موفقیت و سود نسبت به انگیزههای خاص و بیرونی مؤثرتر باشند.
به این نمونه توجه کنید. تونی هسیا، مدیرعامل زاپوس، خردهفروش کفش آنلاین، فروشگاه دیجیتالی خود را به یک شرکت میلیارد دلاری تبدیل کرد. و راز موفقیت هسیا تحویل خوشبختی بود. هسیا با تکیه بر این اخلاق، یک فرهنگ کاری را تقویت کرد که باعث خوشبختی کارکنان میشود و این باعث بهبود خدمات به مشتری و در نتیجه مشتریان شادتر میشود. اعماق وجود
هسیا معتقد است خوشبختی در محیط کار از سه چیز ناشی میشود.
اول لذت است. این نوع خوشبختی ناشی از تعقیب امتیاز بعدی است. برای مثال، یک جایزه بزرگ، یک تشکر از همکاران، تمجید ویژه معاون مدیرعامل یا یک یادداشت در نیویورک تایمز. نکته مثبت این است که این نوع خوشبختی دوام چندانی ندارد. اعماق وجود
منبع بعدی شادی اشتیاق است. وقتی نسبت به کار خود اشتیاق دارید، وارد یک وضعیت جریان میشوید. حالت پیگیری و تمرکز کامل. افراد گزارش کردهاند که جریان در طیف گستردهای از فعالیتها، مانند انجام جراحی مغز، تشکیل پرونده و غیره، مراقبه را تجربه کردهاند. علاوه بر این، اشتیاق، وقتی با لذت مقایسه میشود، میتواند بسیار پایدارتر باشد.
سرانجام، به گفته هسیا، خوشبختی نیز از یک هدف بالاتر حاصل میشود. این در مورد بخشی از چیزی است که از خود شما بزرگتر است. و پایدارترین نوع خوشبختی است. هنگامی که شما در جهت تحقق هدف بالاتر خود تلاش میکنید، این کار پاداش است.
وقتی هدف کار شما با ارزشهای شما مطابقت داشته باشد، دیگر به یک کار سخت تبدیل نمیشود. شما میدانید که آنها چه میگویند: اگر کاری را که میکنید دوست دارید، هر روز مشتاقانه این کار را انجام میدهید.
فقط شاعر نورمن فیشر را در نظر بگیرید. که آنقدر کار خود را دوست دارد که فکر نمیکند این کار باشد. حتی اگر فیشر معلم مشهور ذن باشد و اغلب بیشتر از افراد متخصص در دره سیلیکون کار میکند. از نظر او، هرگز و هرگز در زندگی خود کار نکرده است.
همدلی در هر دو رابطه فردی و حرفهای مفید است.
اگر میخواهید در نقاشی ماهر شوید، باید آن را تمرین کنید. همین قانون در مورد بهبود همدلی شما، نوعی از هوش هیجانی با فواید بسیاری نیز صدق میکند. همدلی با دیگران و نشان دادن مهربانی به آنها باعث میشود تا احساسات درک شود. همچنین اعتماد ایجاد میکند. اعماق وجود
یک تمرین همدلی را در نظر بگیرید که توسط نویسنده انجام میشود. او در حالی که احساسات خود را ابراز میکرد به حرفهای شریک زندگی خود گوش میداد. و بعد از پایان گفتوگو، او آنچه را که فکر میکرد احساس میکند به او انتقال داد. در پایان تمرین، او اشک ریخت و به او گفت که او مدت طولانی این احساس را درک نکرده بود.
همدلی همچنین با کمک به ما در مدیریت درگیری با شرکای خود، همکاران و فرزندان، میتواند برای تسویه روابط استفاده شود. با استفاده از آن، میتوانید با هم تفاهم برقرار کنید. و به شما در حل سریع مشکلات کمک میکند. اعماق وجود
این شیوه توسط نویسنده برای حل و فصل نارضایتی خود نسبت به مدیر جدید خود، اریک استفاده شد. نویسنده با تصمیمگیری مبنی بر نیاز به مقابله با این موضوع، با اریک جلسهای ترتیب داد تا در مورد احساسات ناخوشایندش صحبت کند. در این جلسه، آنها در مورد چیزهای شخصی، مانند داستانهای زندگی و آرزوها صحبت کردند. از طریق این گفتوگو بود که آنها یکدیگر را بهتر شناختند. و در پایان، نویسنده دیگر احساس خشم نمیکرد.
اگر احساس کردید که برای کسی همدلی ندارید، میتوانید تمرینات همدلی مانند درست مثل من (Just Like Me) و دوست داشتن مهربانی Loving) Kindness) را امتحان کنید.
درست مثل من از شما میخواهد که خود را در کفشهای شخص مقابل تصور کنید. و بدانید که آرزو میکنند خوشبخت و دوست داشته باشند. درست مثل شما. دومین تمرین در همدلی، دوست داشتن مهربانی، شما را مجبور به مدیتیشن و آرزوی مثبت برای شخص دیگر میکند. آرزو کردن بهترینها برای شخص دیگر باعث افزایش ظرفیت شما برای همدلی و بهبود روابط شما با آنها خواهد شد.
تجربهی عشق به دیگران میتواند منجر به رهبری بهتر ما شود.
آیا تا به حال به شما گفته شده است که برای موفقیت در زندگی، باید خودخواه باشید. و چیزهایی را برای خود بدست آورید؟ خُب، این را نادیده بگیرید. زیرا هیچ چیز نمیتواند از حقیقت دور باشد. به خصوص اگر شما قصد دارید که یک رهبر مؤثر باشید. به این دلیل است که مردم اگر رهبر خود را دوست داشته باشند، بیشتر تلاش خواهند کرد. اعماق وجود
محققان رهبری جیم کوزز و باری پوسنر به این نتیجه رسیدند که چه خصوصیاتی مدیران موفق را از بقیه متمایز میکند. آنها در تحقیقات خود دریافتند که تمایزدهنده اصلی محبت است. مدیران موفق گرمی و علاقه به کارمندان خود را نشان دادند. برخلاف مدیران با عملکرد پایینتر، آنها ترسی از ایجاد رابطه تنگاتنگ با تیم خود یا به اشتراک گذاشتن افکار خود ندارند.
رهبرانی که دلسوزی نشان میدهند در کسبوکار خود مؤثرتر هستند. زیرا سعی میکنند هرگونه رنجی را که کارمندانشان تجربه میکنند را تسکین دهند. جیم کالینز، نویسنده کتاب ساخت برای ماندن، صدها شرکت بزرگ آمریکایی را از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵ بررسی کرد. و فهمید که آنچه باعث شده یک شرکت خوب و عالی باشد، رهبری است. شرکتهای عالی رهبرانی دلسوز داشتند. فروتنی نشان میدادند و میخواستند در جهان تغییری ایجاد کنند. دلیل این امر این است که رهبران دلسوز زمان آسانتری برای تأثیرگذاری بر دیگران دارند.
به روانشناس مشهور، پاول اکمن بنگرید. که در دوران کودکی زندگی وحشتناکی گذر کرد. و بزرگ شد تا بزرگسالی عصبانی شوید. در سال ۲۰۰۰، از اکمان دعوت شد تا در کنفرانسی که دالایی لاما در آن حضور داشت صحبت کند. او با دالایی لاما که تازه از بیرون رسید. دستش را گرفت و نشست. ژست ساده لاما تأثیر عمیقی بر اکمان گذاشت. او در تمام وجود احساس «نیکی» کرد. و با پایان یافتن این دیدار، عصبانیت خود را فروخورد. و دیدگاه او به زندگی تغییر کرد. از آن لحظه تغییر زندگی اکمان با تقویت درک تعادل عاطفی، دلسوزی و نوعدوستی در تحقیقات علمی نقش زیادی داشته است.
بنابراین به یاد داشته باشید. وقتی تصمیم گرفتید شادی و موفقیت در زندگی و کار خود را پیدا کنید. با جستوجو در درونتان آغاز کنید.
خلاصه نهایی
پیام اصلی کتاب این است که همه ما توانایی بهبود زندگی خود را داریم. و از طریق تمرکز، وضوح ذهنی، خلاقیت و همدلی میتوانیم به این پیشرفت دست یابیم. با استفاده از روشها و تمرینهای متمرکز، مداوم و ملایم، همه ما میتوانیم به آدمهای بهتر، انسانهای خوشبینتر، شرکای آرامتر و کارمندان تواناتری تبدیل شویم. اعماق وجود
مشق تغییر
یک تمرین اسکن بدن میتواند به شما در تمرکز و آرامش کمک کند
با پیدا کردن یک موقعیت راحت برای نشستن و دو دقیقه نفس کشیدن، با چشمان بسته شروع کنید. سپس هر قسمت از بدن خود را یک به یک بگذرانید. واقعاً روی احساساتی تمرکز کنید که روی سر، صورت، گردن، پشت، جلو و شانههای خود پیدا میکنید. آیا میتوانید احساسی را در بدن خود احساس کنید؟ بعد، با یادآوری یک اتفاق خوشایند، یک احساس مثبت را به خاطر بیاورید. سپس سعی کنید جایی را که در بدن احساس میکنید پیدا کنید. سرانجام، دو دقیقه به طور طبیعی نفس بکشید. و به لحظه فعلی برگردید.
اسکن بدن بسیار ارزشمند است. زیرا به شما امکان میدهد خیلی بیشتر از زندگی روزمره روی احساسات جسمی خود تمرکز کنید، همچنین باعث آرامش شما میشود. که میتواند به شما در خواب بهتر کمک کند.
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.