سیستمسازی رهبری شخصی
تغییر زندگی نهمین و آخرین مرحله از برنامه رشد فردی (برف)ست. برف راهکار رشد الگوی مشاوره مدیریت هارمونیست. ما برای موفقیت و تغییر نیاز به یک برنامه ساختیافته، راهبردی و هماهنگ داریم. و برای اینکه بتوانیم این برنامه را آغاز کنیم، باید از رسالت زندگی آغاز کنیم.
رسالت زندگی ما شامل سه بیانیه اصلی میشود: ۱. مأموریت شخصی، ۲. ارزشهای بنیادین، و ۳. چشماندازی برای آینده. برای دستیابی به این رسالت بایستی از چهار جنبه نتایج، مخاطب، فعالیت و یادگیری نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای خودتان را ارزیابی و تحلیل کنید. با تحلیل عوامل کلیدی موفقیت مبتنی بر جدول عوامل بیرونی و درونی اهداف راهبردی زندگی را تدوین و روابط بین این اهداف را در قالب یک نقشه راه ترسیم کردیم.
سپس باید دقیقاً بتوانیم نقشه راه و دستیابی به رسالت خودمان را اندازهگیری کنیم. در ادامه به این موضوع پرداختیم که چگونه برنامه را با خانواده، دوستان، مدیران و سایر ذینفعانمان در میان بگذاریم. تا بتوانیم حمایت و پشتیبانی آنها را در همه مراحل داشته باشیم. و اینکه درباره پیوند بین فعالیتهای روزانه زندگی با اهداف بلندمدت و مقصد نهایی زندگی صحبت میکنیم.
همچنین درباره ضرورت و الزام اطلاعات و داده برای پیگیری و موفقیت برف صحبت کردیم. و اینکه چگونه میتوانیم یک ارزیابی زندگی درست و مؤثر داشته باشیم. در صورت لزوم تغییر عناصر و مراحل مختلف برنامه رشد فردی صحبت میکنیم.
دو مسیر متفاوت
در مرحله پایش از یک داشبورد صحبت کردیم. داشبوردی که با توجه به اطلاعات و شواهد دورهای به شما نشان میدهد که چه اهدافی دارند محقق میشوند. و چه اهدافی در حال تحقق هستند. و چه اهدافی متأسفانه محقق نخواهند شد. نتیجه این ارزیابی نهایتاً به دو مسیر تغییر و دگرگونی ختم میشود.
مسیر اول
مسیریست که میبینیم در بعضی از موارد و اهداف خوب عمل کردیم و بایستی راه را در این گونه موارد، ادامه دهیم. اما
مسیر دوم
مسیریست که در بعضی از موارد میبینیم عملکرد خوبی را نداشتیم و بایستی راه، روش یا سازوکارمان را تغییر دهیم.
برف، همانطورکه گفتیم ساختیافته، سیستمی، و نظاممندست. نظاممند یعنی پویاست. یعنی قبل از اینکه یک اتفاقی در آینده بیفتد، با توجه به اینکه در هر دوره اطلاعات و شواهدی را جمعآوری میکنیم تا اندازهگیری کنیم. که آیا این اتفاق در آینده خوشایندست یا ناگوار، این موضوع نشان میدهد که این برنامه از یک پویایی و زنده بودن برخوردارست.
پس یکی از ویژگیهای برف اینکه پیشگیرانهست. و قبل از اینکه اتفاق بدی بیفتد؛ پیشگیری میکنیم از اینکه این اتفاق بد برای ما بیفتد. چطوری؟ با همان جمعآوری اطلاعات و شواهد و روندهایی که میبینیم اگر به همین صورت ادامه دهیم، ما ره به جایی نخواهیم برد.
اندازهگیری عملکرد
اکنون باید عملکردمان را اندازهگیری کنیم. بخشی از این عملکردهای ما گذشتهنگرست. فرض کنید که ما درآمدهایمان را بر اساس زمانهای گذشته اندازهگیری میکنیم. اما برخی از این معیارها یا شاخصها آیندهنگرست. مثلاً اگر ما به همین صورت روشهای فروش را ادامه دهیم، انتظار داریم که فروش ما افزایش پیدا کند. این امر با جمعآوری اطلاعات و شواهد نشان میدهد که اگر به همین صورت ادامه دهیم میتوانیم امیدوار باشیم که این اتفاق خواهد افتاد.
عملکرد مطلوب
اما یک طرف دیگر قضیه اینکه اگر این اتفاق نیفتاد چی؟ از کجا بفهمیم که این عملکرد به سمت اتفاق ناخوشایند یا اتفاق ناگوار و بد در حال حرکتست. ما یک معیاری را میتوانیم برای خودمان ارائه دهیم. ما باید به دنبال این باشیم که اگر عملکردها بالای پنجاه درصد مطلوبیت لازم را داشت باید از بهبودهای تدریجی استفاده کنیم. بهبودهای تدریجی یعنی چه؟ یعنی ما بتوانیم همان سازوکار را نگه داریم. در برخی از جزئیات بتوانیم تغییراتی را بدهیم تا بتواند ما را به سمت آن هدفی که قرار دادیم یا تنظیم کردیم، برساند. اما
عملکرد نامطلوب
زمانیست که عملکرد زیر پنجاه درصد مطلوبیتیست که ما انتظار داریم. اینجا دیگر نمیتوانیم به دنبال بهبودهای جزئی و تدریجی باشیم. اینجا باید به دنبال یک سری تغییرات عمده یا عمیق باشیم. در مرحله هشتم: ارزیابی زندگی از یک چراغ راهنمایی سبز، زرد و قرمز صحبت کردیم.
اگر شما چندین دوره دارید اندازهگیری میکنید اطلاعات و شواهدی را دارید جمع میکنید در مورد یک هدف که نشان میدهد در منطقه قرمز هستید، یک مقدار هم بهبود دارید، ولی این بهبودها باعث نشده تا به منطقه زرد یا سبز برسید. پس احتیاج دارید که روش و سازوکار را تغییر بدهید. سازوکارتان را عوض کنید. بنیادی، فکر اساسی برای آن هدفتان، روشهای رسیدن و دستیابی به آن هدفتان داشته باشید.
رویکردهای تغییر
از دو رویکرد برای تغییر در اینجا میتوانیم صحبت کنیم، یک رویکرد تغییر به صورت تدریجیست. در چه مواردی؟ در مواردی که با عملکردها در منطقه زرد قرار دارد، ما در اینجا باید بهبودهای جزئی و تدریجی انجام دهیم تا به منطقه سبز برسیم. اما
یک رویکرد دیگر به نام تغییرات بنیادی یا ریشهای وجود دارد. این تغییرات بنیادی در مواردی اعمال میشود که شما در منطقه قرمز ماندید و نتوانستید اهدافتان را محقق کنید. اینجا باید به صورت عمده و به صورت بنیادیتر، تغییراتی را ایجاد کنید که دیگر بتوانید از آن منطقه قرمز به سمت منطقه زرد و از زرد به منطقه سبز رهنمون شوید.
نکته کلیدی اینکه اگر از سازوکارهای تغییرات بنیادی و ریشهای در مواردی که باید از بهبودهای جزئی استفاده کنید، انرژی زیادی را خرج کردید و نباید دنبال و اگر از بهبودهای جزئی و تدریجی استفاده کنید، در مواردی که باید تغییرات عمیق یا بنیادی انجام دهید، ریسک خودتان را بالا بردید و عملاً اهدافتان محقق نخواهد شد.
پس این دو رویکرد که مانند یک چرخه در دورههای زمانی مختلف عمل میکنند، نشان میدهد که آیا روشها و رویکردهای موفقیت شما برای تحقق اهدافتان هنوز اعتبار دارند و میتوانند شما را به سمت آینده مطلوبی که ترسیم کردید، رهنمون باشند. اگر این گونهست که اعتبار دارند، و با اندک بهبودی میتوانید در شیوههای زندگی خودتان مسیر را ادامه دهید، ادامه دهید. اما اگر نیست، باید قدمهای زیر را برای تغییرات بنیادی دنبال کنید:
پنج گام برای تغییر زندگی
گام اول
مجدداً موضوعات پیرامونی و روندهای در حال رشد را تحلیل و پیگیری کنید.
گام دوم
از میان این موضوعات، فرصتهای قابل ملاحظه و فوقالعادهای را کشف کنید.
گام سوم
از میان این فرصتها، بهترین فرصتی را انتخاب کنید که برای شما مزیت بیشتری را خلق میکند و شما را به سمت اهدافتان حرکت میدهد.
گام چهارم
دوباره چرخه برف را برای دوره دیگری آغاز کنید. این یعنی برف یک چرخه حلقهبسته و کاملیست که آخرین مرحله آن یعنی تغییر زندگی به اولین مرحله که رسالت زندگی هست متصل میشود.
گام پنجم
مأموریت، چشمانداز، یا هدف راهبردی را بازتعریف کنید که برای پرورش قابلیتها یا تحقق این فرصت ارزشآفرینست.
این پنج گام را انجام دهید تا بتوانید یک تغییر عمده و بنیادی و عمیق در اجرای برف خودتان داشته باشید.
جلسه مربیگری فردی تغییر زندگی
جایگاه تغییر زندگی در برنامه رشد فردی (برف) چیست؟
تغییر زندگی در برف هشدارهاییست که نشان میدهد در هر مرحله و هر عنصر با توجه به شرایط جدید به وجود آمده بایستی چگونه تغییر کند. تا ما نسبت به رسیدن و دستیابی به اهداف کوتاهمدت (روزانه/هفتگی/ماهیانه)، میانمدت (فصلی/ششماهه/سالیانه) و بلندمدت (سه/پنج/ده سال) انعطافپذیری لازم و کافی را داشته باشیم.