تغییر حرکتی متمرکز، مداوم و ملایم برای دگرگونی است
تغییر و دگرگونی حرکتی متمرکز، مداوم و ملایم است برای تبدیل شدن و دگرگونی از وضعیت موجودی که در آن هستیم به وضعیت مطلوبی که در آن میخواهیم باشیم. براساس تجاربی که در این چند سال در حوزه آموزش و مشاوره مدیریت داشتم، تعاریف مختلفی را در موضوع تغییر بررسی و تجربه کردم. آنچه مهم به نظر میرسد این است که آدمی مهمترین عنصر در رابطه با تغییر و دگرگونی است. حال تغییر میخواهد فردی یا حرفهای یا سازمانی باشد.
اگر بخواهیم تغییر و دگرگونی را تعریف کنیم بایستی از جنبه انسانی آن تعریف کنیم و البته بقیه موارد حول محور آن داشته باشیم. از این رو، از نظر الگوی هارمونی تغییر جنبشی برای دگرگونی، بر اساس این تعریف تغییر ۷ عنصر کلیدی دارد که در این یادداشت به آن اشاره میکنیم:
۱. حرکت
وقتی زندگی را مشاهده میکنیم، میبینیم که رفتن ما هیچگاه تمام نمیشود. یعنی حرکت همیشه هست. حال این حرکت گاهی به اجبار است مانند زمان و عمری که میگذرد و ما را یارای سکون آن نیست، یا به اختیار است مانند حرکت به سمت علم بیشتر، کیفیت بهتر، عملکرد بالاتر و چیزهایی از این قبیل. پس اولین عنصر در تغییر حرکت است، اما نه آن حرکت اچباری بلکه حرکتی از روی اختیار و در جهت بهتر شدن.
خیلی اوقات در کارگاههایی که اجرا میکنم بعضی میگویند: «تغییر مثبت یا منفی»؛ و من پاسخ میدهم: «تغییر منفی نداریم! خودتان را رها کنید به طبیعت و روال عادی منفی خواهید رفت.» بنابراین در تغییر منظور ما از تغییر و حرکت حرکتی به اختیار و رو به پیشرفت و بهتر شدن است. رها شدن از قید و بندها به سمت مطلق، از زشتی به زیبایی، از بدی به خوبی، از شر به خیر، از کثرت به وحدت، از شلوغی به آرامش، از ماده به تجرد، از ظلم به عدل، از فقر به بینیازی، از تبعیض به شایستگی، از فساد به صلح، از ظاهر به باطن، از سکون به ثبات، از ظلمت به نور، از جهل به عقلانیت، از گمراهی به رشد، و دهها مورد دیگر که همگی در نفس ما الهام و نهاده شده است: فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا، پس بزهکاری و پرهیزکاریاش را به او الهام کرد [شمس/۸].
به این ترتیب اگر حرکت شما آغاز نشود، تغییری نیز در کار نخواهد بود. و اینجاست که شما باید آغاز کنید تا حرکت اتفاق بیفتد و بهسوی کمال رهسپار شوید. از این رو حرکت اولین و مهمترین عنصری است که باید مدنظر قرار داده شود.
۲. تمرکز
دومین عنصر در تعریف تغییر و دگرگونی، متمرکز بودن است. بارها برای همه ما اتفاق افتاده است که در زندگی فردی، حرفهای یا سازمانی حرکت و تلاش زیادی داشتهایم اما منفعت زیادی را کسب نکردهایم. فارغ از اینکه این منفعت مادی یا معنوی باشد، خسته شدهایم و کار را هم رها کردهایم. یعنی از حرکت بازایستادهایم. چرا؟ چون تمرکزی برای این حرکت و تلاش نداشتهایم. مثال عمومی تمرکز همان ذرهبینی است که در مقابل نور خورشید قرار میدهیم و میسوزاند. چرا میسوزاند؟ زیرا انرژی همه تشعشعات نور خورشید را در یک نقطه متمرکز جمع و به شدت انرژی آن نقطه افزایش پیدا میکند.
برای اینکه بتوانیم حرکت اختیاری و با اراده ما در زندگی به ثمر بنشیند، باید سیر رفتن یک مسیر مستقیم نباشد. بلکه باید قله یا قلههایی را مدنظر داشته باشیم تا برای فتح قلهها یکی پس از دیگری حرکت کنیم و از پا نایستیم. بازنشستگی و سکونی نباید در کار باشد. تا اراده هست و میتوانیم حرکت کنیم باید قلهای را در نظر بگیریم. و با تمام توان به سوی آن قله حرکت کنیم تا بیشترین نتیجه و دستاورد اتفاق بیفتد. هر جا میبینیم نتیجه کار و تلاش و حرکت ما کم یا صفر است، بدانید که تمرکزی در کار شما نیست. حال چگونه تمرکز پیدا کنیم؟ رسالت شما قله بلندی است که میتواند تمرکز شما را همچنان حفظ کند. رسالت قله بزرگ و بلندی که بقیه قلهها در راستای رسیدن به آن قله بلند است.
سادهترین پرسشی که میتوانید از خود بپرسید تا رسالت خود را مشخص کنید این است که «من چرا هستم؟» البته اگر بخواهید رسالت فردی خود را خلق کنید. اگر بخواهید رسالت سازمانی یا تیمی خود را مشخص کنید آنگاه اشتراک بین همه رسالتهای فردی شما خواهد بود. یعنی «ما چرا هستیم؟» و سپس حرکت شما برای تغییر و دگرگونی متمرکز میشود.
۳. مداومت
گفتم حرکت به دو گونه است: به اجبار یا به اختیار. حرکت به اجبار گریزی از آن نیست و تغییری اتفاق نخواهد افتاد، اما حرکتی که تغییر را رقم خواهد زد، حرکت با اختیار و اراده است. در حرکت به اجبار مداومت معنی ندارد. هر روز صبح برمیخیزیم و خورشید طلوع میکند. به سر کار میرویم، درس میخوانیم و دهها بلکه صدها کار انجام میدهیم. تکرار در تکرار و روزها میگذرد. همان روزمرگی که داریم. از این رو، مداومت داشتن در حرکت اختیاری است که معنیدار میشود و شما را به سر منزل مقصود میرساند.
مداومت در حرکت یعنی دوام آوردن و خسته نشدن. چه موقعی ما خسته نمیشویم؟ موقعی که صرفاً جلوی پای خود را نبینیم و به قله بلندی که میدانیم باید به بالای آن صعود کنیم چشم بدوزیم. موقعی که بتوانیم هر روز کاری که باید انجام دهیم انجام دهیم و پشت گوش نیندازیم و اهمالکاری نکنیم حتی اگر در همان روز نتایج کوتاهمدت آن برای ما ناملموس است و قابل مشاهده نیست. اینجا نقطه بسیار ظریفی دارد. مداومت پشتکار داشتن نیست. پشتکار ویژگی درونی شما است که باعث میشود تا در حرکت تغییر مداومت داشته باشید که ویژگی عملی و بیرونی شما است. مداومت شما در انجام یک کار باعث میشود مهارتهای آن کار برای شما افزایش پیدا کند و همین باعث میشود تا با انرژی کمتر و کیفیت بهتری تلاش کنید. و خستگی کمتری را احساس خواهید کرد.
۴. ملایمت
تغییر یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. تغییر یک پروژه نیست که یک روزی آغاز شود و روزی دیگر تمام شود و به پایان برسد. اگر چه ما باید در مواقعی موقعیتهای تثبیتشدهای برای خودمان مهیا کنیم، اما تغییر یک فرایند همیشگی است، زیرا شرایط محیطی که در آن هستیم ناپایدار است و همواره در حال تغییر و اگر ما با محیط خودمان سازگار نشویم از رشد و تغییر باز خواهیم ماند. از این رو، ملایمت عنصر چهارمی است که باید در تغییر مدنظر شما قرار گیرد. زیرا روندهای بیرونی به ملایمت تغییرات را در خود جمع میکند و به یک باره شما میبینید کار از کار گذشته است و شما از حرکت بازماندهاید.
ملایمت در حرکت یعنی به آرامی و آهستگی حرکت کنید. نه حرکت خود را کند کنید و نه تند. و این یعنی یک عمقبخشی برای رسیدن به قلهی بلندی که شما آن را در جلوی دیدگان خود دارید. حرکت برای تغییر باید عمیق باشد زیرا وقتی به قله میرسید باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشید. و حرف جدید نیازمند عمیق بودن است. و لازمه عمیق بودن ملایمت در حرکت است. به عنوان مثال، شما وقتی میخواهید به یک سخنران عالی تبدیل شوید، باید همه تکنیکها و دانش سخنرانی را یاد بگیرید و بدانید. یادگیری این دانش و تکنیکها نیازمند زمان زیادی است که باید هر روز به آن اختصاص دهید. این وقت باید به صورت ملایم باشد تا یادگیری به صورت عمیق اتفاق بیفتد وگرنه حرفهای سخنرانی نخواهید کرد.
۵. دگرگونی
داستان تبدیل کرم ابریشم به پروانه زیبا را حتماً شنیده، خوانده یا دیدهاید. چه اتفاقی در این تغییر میافتد؟ یک دگرگونی اتفاق میافتد: کرم ابریشم به پروانهای زیبا تبدیل میشود. پروانه زیبا هیچ ویژگی مشترکی با کرم ابریشم ندارد. پروانه پرواز میکند در حالیکه کرم ابریشم میخزد. پروانه زیبا است در حالیکه کرم ابریشم زشت است. پروانه از شهد گلها تغذیه میکند در حالیکه کرم ابریشم از برگ درختان میخورد و بسیاری از ویژگیهای دیگر. بنابراین در حرکت شما برای تغییر اگر دگرگونی اتفاق نیفتد شما صرفاً زمان و انرژی خود را تلف کردهاید و هیچ نتیجهای نداشتهاید.
دگرگونی به عنوان پنجمین عنصر تغییر شاید مهمترین عنصر تغییر باشد زیرا اگر در فرایند تغییر شما اگر دگرگونی و تبدیلی اتفاق نیفتد جز اتلاف وقت و انرژی فایدهی دیگری نخواهید داشت. بنابراین دگرگونی یعنی شما در قله یا قلههایی که به دست میاورید تمامی ویژگیهایی که در دامنهی و وضعیت موجود (منطقه امن) داشتید از دست داده و به یک آدم دیگر یا سازمان یا تیم دیگری تبدیل شده باشید. اینجاست نقطهای است که شما به معنای واقعی هم طعم شیرین تغییر را میچشید و هم شرایط بهتری را تجریه خواهید کرد.
۶. وضعیت موجود
شاید اولین گام حرکت برای تغییر شناخت وضعیت موجود است یا بهتر بگم معرفت به جایی است که آنجا ایستادهایم. گرانش به وضعیت موجود یا منطقه امن ما بسیار بالاست چون به اون موقعیت عادت کردهایم و تغییر یعنی همین عادتشکنی برای تغییر. اگر شما به وضعیت موجود خود که منطقه امن و راحتی شماست به خوبی شناخت پیدا نکنید، نمیتوانید اولویتهای خود را بشناسید و اگر اولویتهای خود را نشناسید، نمیتوانید دستورکار درست و مؤثری برای حرکت تغییر خود تهیه و تدوین کنید.
برای ششمین عنصر تغییر یعنی وضعیت موجود، شما باید از شیوهی خودساخته ما استفاده کنید: کارنامه تغییر. کارنامه تغییر به صورت شفاف و با عدد و رقم به شما میگوید در کجا ایستادهاید. در این شیوه به صورت سیستماتیک شما هم ساختار زندگی خود را ارزیابی خواهید کرد و هم محتوای زندگی خود را، و در نهایت خواهید فهمید که اساساً شما نیازمند تغییر هستید یا خیر، و اگر نیاز به تغییر دارید آیا این تغییر باید عمیق باشد یا سطحی و در چه ابعادی باید آن را آغاز کنید. این کارنامه همواره در طول سفر تغییر باید بهروزآوری شود تا بدانید در هر مرحله به چه میزان پیشرفت داشتهاید و چه کاره هستید.
۷. وضعیت مطلوب
قلهای که میخواهید برسید کجاست؟ همانجا منطقه مطلوب شماست. وضعیت مطلوب یک نقطه نیست. بلکه مجموعهای از نقاطی است که شما باید در آن منطقه فرود بیایید. چتربازی زا در نظر بگیرید که از هواپیما پریده است و بین زمین و آسمان است. باد از هر سو او را این طرف و آن طرف میبرد. شرایط ناپایدار است و باید از این شایط ناپایدار گذر کند. اما خود را باید به طوری تحت کنترل قرار دهد تا در دایرهای فرود آید که پیشبینی کرده است. آنجا فقط یک نقطه نیست. بلکه شعاعی از نقاط مختلفی است که می داند شرایط پایدار را به ارمغان میآورد و البته سالم فرود باید بیاید.
عنصر هفتمی که باید مدنظر قرار دهید وضعیت مطلوب شماست. وضعیت مطلوب جایی است که ایدهآل شماست. و درآنجا بی هیچ حزن و اندوه و غمی همواره به رشد و بالندگی خود فقط فکر میکنید. هیچ چیز شما را نگران نمیکند و با خیال راحت و آسوده از لحظات وجودی خود لذت میبرید. هر آنچه غیر از این باشد یعنی شما به وضعیت مطلوب خود نرسیدهاید. یعنی به سرمنزل مقصود نرسیدهاید. آنجا همانجایی که در نقطه حرکت در وضعیت موجودمان آن را ترسیم کردیم و میخواستیم ویژگیهای مطلوب را به دست آوریم. ویژگیهایی مانند مطلق بودن، زیبایی، خوبی، خیر، وحدت، آرامش، تجرد، عدل، بینیازی، شایستگی، صلح، باطن، ثبات، نور، عقلانیت، رشد، مهربانی، بخشندگی و دهها ویژگی مطلوب دیگر.
مشق تغییر
برای اینکه تغییر و دگرگونی را تمرین کنیم باید این هفت عنصر تغییر را در سفر تغییر همواره مدنظر داشته باشیم. بنابراین کافی است به پرسشهای زیر پاسخ دهید تا ببینید کدامیک از عناصر را دارید و کدامیک را بایستی به دست آورید:
۱. آیا حرکت تغییر خود را برنامهریزی و آغاز کردهاید؟
۲. آیا برای تغییر خود متمرکز شدهاید؟
۳. آیا برای تمرکز خود مداومت دارید؟
۴. آیا به ملایمت برای تغییر رفتار میکنید؟
۵. آیا آثاری از دگرگونی در سفر تغییر شما نمایان شده یا در حال نمایان شدن است؟
۶. آیا وضعیت موجود خود را کاملاً شناسایی و ارزیابی کردهاید؟
۷. آیا وضعیت مطلوب را به صورت شفاف ترسیم و مشخص کردهاید؟