رهبری کسبوکار شما با دایره طلایی چرا-چگونه-چهچیزی ارتقاء پیدا میکند
دایره طلایی چیست و چگونه میتواند ما را از این دنیای شلوغ نجات دهد. همانطورکه من و شما میدانیم، رهبری و راهاندازی یک شرکت پیشگامانه و آیندهنگر مستلزم کارهای زیادی است. متأسفانه، معنای آن برای بسیاری اینست که آنها به سرعت در فعالیتهای عملیاتی گرفتار میشوند. کار پشت کار و مسئله از پس مسئله تا عقربه کوچک به ساعت ۵ بعدازظهر برسد.
بخشی که میان این همه به ناچار از دست میدهیم اینست که چه چیزی شرکت ما را خاص و متمایز میکند؟ مأموریت و چشمانداز شرکت ما چیست و چرا در وهله اول همه این کارها را انجام میدهیم؟ بسیاری از رهبران برای پاسخ به این پرسشها تلاش میکنند. چرا باید به هر کدام از آنها پاسخ دهیم؟ دایره طلایی چارچوبی را ارائه میدهد که در برابر این موضوع طراحی شدهست.
در این یادداشت، میخواهیم یاد بگیریم که چگونه میتوانیم از این سیستم برای بازبینی و شفافیت مقصد اصلی شرکتمان استفاده کنیم. این کار اطمینان میدهد که استراتژیها و شیوههای ما به خوبی کار خواهد کرد.
دایره طلایی چیست؟
دایره طلایی یک نظریه توسعه کسبوکار است که توسط سایمون سینک، نویسنده و سخنران بریتانیایی-آمریکایی که بیشتر برای کتاب «با چرا آغاز کنید» شناخته میشود.
این نظریه برای کمک به رهبران کسبوکار طراحی شد تا با تمرکز بر درک و انتقال «چرا»، درک عمیقی از هدف سازمان خودشان ایجاد کنند.
«چرا» به چه معناست؟
به طور خلاصه، سینک از بسیاری از رهبران کسبوکار به دلیل توسعه یک الگوی کسبوکار به روش زیر انتقاد میکند:
۱. چه کاری انجام میدهیم؟
۲. چگونه انجام میدهیم؟
۳. چرا انجام میدهیم؟
در عوض، او پیشنهاد کرد که این مفهوم را در ذهن خودمان تغییر دهیم و با چرایی آغاز کنیم. و به چهچیزی پایان دهیم. زیرا «چرا» قانعکنندهتر است. به علاقه و اشتیاق میرسد. وقتی گاهی اوقات چیستی و چگونگی نامشخص به نظر میرسد، انگیزه میدهد. «چرا» درست میتواند شما را در ناکامیهای اجتنابناپذیر و عدم اطمینان حفظ کند. و دیگران را جذب کند تا در جستوجویهای شما، کارمندان و مشتریان همکیش به شما بپیوندند.
دلیل محبوبیت چرایی چیست؟
این ایده برای اولین بار زمانیکه سینک درباره آن در دایره طلایی تد صحبت کرد، مورد توجه قرار گرفت. این ویدیو بیش از ۶۲ میلیون بار [تا لحظه نوشتن این یادداشت] دیده شدهست که الهامبخش رهبران تجاری سراسر جهان قرار گرفت.
چرا؟
زیرا مفهوم دایره طلایی بسیار بیشتر از یک بحث پفدار و هیچانی درباره بیانیههای راهبردی شرکت است. این یک چارچوب عملیست که توسط دادهها پشتیبانی میشود و بین این مفهوم و سایر یافتههای علمی پیوند ایجاد میکند.
به عنوان مثال، سینک در سخنرانیش به این موضوع میپردازد که چگونه:
- چگونه امثال مارتین لوتر کینگ جونیور و برادران رایت در کارشان موفق بودند، در حالیکه دیگرانی که ظاهراً آمادگی بیشتری برای موفقیت داشتند واقعاً شکست خوردند؛
- مغز انسان را میتوان به سیستمهایی تقسیم کرد که تقریباً با سه جنبه مفهوم دایره طلایی مطابقت دارند؛
- مبتکران و پذیرندگان اولیه کلید رسیدن به نقطه عطف برای افزایش مقیاس کسبوکار شما هستند. او همچنین بحث میکند که این انواع شخصیتی با انگیزه «چرا» بیشتر از «چگونه» یا «چهچیزی» هستند.
برای ترویج بیشتر این موفقیت، سینک کتابی با عنوان شروع با چرا منتشر کرد. دایره طلایی نقطه مرکزی کتاب و از آن زمان تاکنون میلیونها نسخه فروخته شدهست.
دایره طلایی چگونه کار میکند؟
چند دلیل وجود دارد که ممکنست بخواهید از دایره طلایی استفاده کنید:
- برای توسعه نام تجاری خودتان و پیامهای بازاریابی؛
- برای اطلاع از توسعه محصول فعلی و آینده؛
- برای دستیابی به همسویی بر روی بیانیههای راهبردی در سازمانتان.
بنابراین، در پرتو آن جزئیات عالی، این کل چگونه کار میکند؟
دایره طلایی در واقع سه دایره متحدالمرکز است.
آنها به نوعی به شکل یک نشانگاه هدف هستند، که استعارهای زیبا برای درک اینکه کسبوکارتان چهچیزی را هدف قرار دادهست.
سه جزء مفهوم دایره طلایی عبارتند از چرا-چگونه-چهچیزی، به این ترتیب که از مرکز به بیرون کار میکنند. بیایید ببینیم هر یک از اینها به چه معناست.
چرا؟
مؤلفه چرایی مفهوم دایره طلایی چند سؤال مشابه را مطرح میکند:
- چرا کاری را که انجام میدهیم انجام میدهیم؟
- چرا باید به کارکنان اهمیت بدهیم؟
- چرا هر روز صبح از رختخواب بلند میشویم تا سر کار بیاییم؟
- چرا ما این کار را به جای هر کار دیگری انجام میدهیم؟
به طور خلاصه، این فلسفه شرکت شماست که چرا وجود دارد. لزومی ندارد که دلیل وجودی هر کارمندی باشد. اما باید احساس کند که با حس خودش از هدف فردی مرتبط و منسجم است.
صبر کنید، اگر مقصد من کسب درآمد باشد چه؟
سینک به صراحت بیان میکند که چرای شما نباید درباره پول درآوردن باشد، بلکه آن را نتیجه میداند.
با این حال، این یک موضوع داغ و قابل مناقشه است.
برخی از افراد صرفاً برای کسب درآمد در تجارت هستند. لزوماً آنها را حریص نمیکند و قصد تخریب جهان را دارند. این فقط به این معنیست که از بین تمام نتایج ممکن، ایجاد سود اولویت شماره یک آنهاست.
همه به دنبال بهبود دنیا نیستند.
البته، این منجر به سؤالات دیگری میشود، مانند سود برای چه کسی، در چه افق زمانی (فقط امروز یا در طول سالها)، و آیا حداکثرسازی سود حتی با چنین تمرکز محدودی امکانپذیر است؟ اما، ارزش سهامداران جاییست که بسیاری از رهبران هدف خودشان را به خطر میاندازند.
با این حال، به خوبی ثابت شدهست که کسانی که هدف مشخص و معناداری دارند، تمایل به موفقیت بیشتری دارند. این برای افراد و سازمانها به طور یکسان صدق میکند و موفقیت مالی را به عنوان معیار شامل میشود.
اساساً معنی این موضوع اینست که حتی اگر کسب درآمد هدف سازمان شما باشد، اگر بتوانید یک هدف مثبت و معنادار مکمل را برای دنبال کردن شناسایی کنید، به احتمال زیاد به این هدف دست خواهید یافت.
و اگر پول مقصد اصلی من نباشد چه؟
عالی.
شما در حال حاضر در مسیر کشف چرایی خودتان هستید. احتمالاً به همین دلیل است که از ابتدا برای شروع یا پیوستن به شرکت انگیزه داشتید.
ما در ادامه چند نکته درباره چگونگی یافتن چرایی مورد بحث قرار خواهیم داد. اما ابتدا، اجازه دهید دو دایره دیگر را توضیح دهیم.
چگونه؟
در اصل این پرسش کوتاهست که «چگونه کاری را انجام میدهیم؟»
حتی بهتر، اینست که «چگونه چرای خودمان را عملیاتی میکنیم؟»
اکثر سازمانها درک بسیار خوبی از نحوه انجام کاری دارند که انجام میدهند. این چیزیست که آنها را از رقبایشان متمایز میکند. اما ارزش دارد تا به این بیندیشید که چگونه میخواهید کاری را انجام دهید. و این چگونگی اغلب ریشه در ارزشها دارد.
اگر شرکت شما هنوز چرایی را خلق نکردهست، پس چگونه پیامهای بازاریابی و فروش خود را برای تعیین نقطه تمایز در بازارتان اسفاده میکنید.
چهچیزی؟
چه کاری انجام میدهیم؟
این یکی خیلی سرراست است. هر سازمانی میتواند به این پاسخ دهد. اگر نتوانید روی زمین بسیار لرزان ایستادهاید!
برای شرکتها، چهچیزی شما معمولاً به عنوان محصولات یا خدمات شما بیان میشود. برای افراد، ممکنست عنوان شغل یا مسئولیتتان باشد.
چهچیزی شما به طور کلی منطقی، ملموس و به راحتی قابل درک است. با این حال، همیشه انگیزه یا قانعکننده نیست و چیزی نیست که مشتریان جدید (یا استعدادهای جدید) را جذب کند.
چگونه دایره طلایی را عملیاتی کنیم
اجازه دهید با اذعان به این موضوع شروع کنیم که دایره طلایی تمرین آسانی نیست که بتوان آن را در یک جلسه ۳۰ دقیقهای کامل کرد.
دلیلی وجود دارد که چرا بسیاری از سازمانها چرایی خودشان را نمیدانند. اغلب یافتن کلمات وزین از چرایی سخت است. و تلاش برای بیان آن میتواند انتزاعی، پر زرق و برق یا سادهلوحانه به نظر برسد. شاید باید چنین احساسی داشته باشید. بالاخره کمی از قلب و روح شماست. اما اگر واقعی، ملموس و فوری هم باشد، قانعکنندهتر خواهد بود.
در اینجا چند راه وجود دارد که میتوانید با پیدا کردن چرایی خودتان و پیادهسازی دایره طلایی شروع کنید.
پیدا کردن چرای خودتان
سازمانها به تنهایی وجود ندارند. آنها از مجموعهای از افراد تشکیل شدهاند.
بنابراین، چرایی شرکت شما حول چراهای کسانی که در آنجا کار میکنند ساخته میشود.
یک نقطه شروع خوب اینست که هر یک از کارمندان/مدیران به صورت جداگانه به این سؤالات پاسخ دهند. این کار را قبل از جمع شدن به صورت گروهی انجام دهید.
- چرا هر روز از رختخواب بلند میشوم و سر کار میآیم؟
- چرا من اینجا هستم و برای شرکت دیگری کار نمیکنم؟
- چه دلیلی دارد تا به کاری که این تجارت انجام میدهد مربوط میشود؟
- من از چه چیزهایی در صنعت و جهان خود ناراضی هستم و آرزو دارم تغییر دهم؟
- اگر شرکت من وجود نداشت، جهان از چه جهت متفاوت بود؟
- اگر شرکت من دو برابر بزرگتر از الان بود و دو برابر بیشتر از الان روی دنیا تاثیر داشت، چه تفاوتی داشت؟
وقتی همه این پاسخها را جمعآوری کردید، وقت آنست که دور هم جمع شوید و بحث کنید. فقط پاسخها را جمع آوری نکنید و به آنچه بیشتر اشاره شدهست بروید.
جلسهای برگزار کنید تا درباره این نتایج و اینکه دیگران در سازمان چه احساسی نسبت به آنها دارند بحث کنید.
سپس، میتوانید برای ایجاد یک هدف منحصر به فرد که با همه افراد شرکت طنینانداز شود، کار کنید.
ما در ادامه، به برخی از موردکاویهای زندگی واقعی را مورد بحث قرار خواهیم داد، اما مثالی از دلیل یک شرکت تهیه غذا میتواند چنین باشد:
ما معتقدیم که این مفهوم را به چالش میکشیم که ارائه غذای سالم و باکیفیت برای خانواده شما در هر شب به معنای گذراندن ساعتها در آشپزخانه خواهد بود.
تبدیل چرایی به چگونگی
اگر یک شرکت موجود هستید، پس قبلاً یک چگونگی دارید، و به احتمال زیاد میدانید که چیست.
بنابراین، اولین سؤال اینست:
آیا چگونگی ما به چرایی ما مرتبطست؟
این پرسش ممکنست برای برخی کمی چالشبرانگیز باشد. زیرا متوجه میشوند که کسبوکار به گونهای عمل میکند که برای مأموریت و هدف کلی آنها مناسب نیست.
به عنوان مثال، شرکت تهیه غذای ما ممکنست در یافتن مشترکین جدید کار بسیار خوبی انجام داده باشد. اما شاید آنها واقعاً متعهد به ارائه دستورالعملهایی نیستند که میتوانند به سرعت تکمیل شوند.
در این مثال، چگونگی جدید این گونه به نظر میرسد:
ما این کار را با ایجاد مداوم دستورالعملهای غذایی جدید، جالب، آسان برای تهیه و خوشمزه هر ماه انجام میدهیم.
تعیین چهچیزی شما
درست مانند مرحله قبل، شما باید از قبل بدانید که چهچیزی دارید. مجدداً این احتمال وجود دارد که چهچیزی فعلی شما به خوبی به چگونگی و چرایی شما متصل نباشد. اما در بیشتر موارد، نیاز به تغییر بزرگی ندارد.
برای شرکت تهیه غذای ما، چهچیزی اینست که هر هفته یک بسته غذای جدید را درب منزل شما تحویل میدهد.
کل داستان به این صورت است:
ما معتقدیم که این مفهوم را به چالش میکشیم که ارائه غذای سالم و باکیفیت برای خانواده شما در هر شب به معنای گذراندن ساعتها در آشپزخانه است. ما این کار را با ایجاد مداوم دستورالعملهای غذایی جدید، جالب، آسان برای آمادهسازی و خوشمزه هر ماه انجام میدهیم. و هر هفته یک بسته غذای جدید را به درب منزل شما تحویل میدهیم.
۴ نمونه از دایره طلایی در عمل
یکی از بهترین راهها برای درک نحوه عملکرد دایره طلایی در یک سناریوی واقعی، بررسی برخی از شرکتهای واقعی است.
در اینجا، ما قصد داریم در مورد چهار شرکت مختلف و نحوه اعمال این مفهوم در مورد آنها بحث کنیم.
به خاطر داشته باشید که اینها بینشهای خود شرکتها نیستند. بلکه بینشهایی هستند که دیگران (مانند سایمون سینک) در مورد برندهای معروف به دست آوردهاند.
اَپل [Apple]
سینک در طول سخنرانی خود از اَپل به عنوان مثال استفاده میکند و دایره طلایی خودش را به این صورت نشان میدهد:
- چرا: هر کاری که انجام میدهیم، به چالش کشیدن وضعیت موجود را دنبال میکنیم. ما به تفکری متمایز اعتقاد داریم.
- چگونه: روشی که ما وضعیت موجود را به چالش میکشیم، طراحی زیبا، استفاده ساده و کاربرپسند محصولاتمان است.
- چهچیزی: اتفاقاً ما رایانههای عالی میسازیم.
هومبلبی [Humblebee]
هومیلبی، یک استودیوی خدمات دیجیتال، دایره طلایی خودش را اینگونه توصیف میکند:
- چرا: ما آنچه را که لازمست میسازیم. منظور از ما، شما و من است. ما فقط با برندها همکاری میکنیم. آنچه مورد نیازست همیشه آن چیزی نیست که انتظار میرود.
- چگونه: ما از طراحی و فناوری برای حل سریع مشکلات و تغییر کسبوکار استفاده میکنیم.
- چهچیزی: ما محصولات، ابزارها و خدمات دیجیتال را خلق میکنیم.
تسلا [Tesla]
ایلان ماسک و تسلا در سالهای اخیر مرزهای زیادی را درنوردیدند، و توضیح آن بدون در نظر گرفتن چرایی آنها دشوارست.
دایره طلایی آنها به این صورتست:
- چرا: ماموریت ما تسریع انتقال جهان به انرژی پایدارست.
- چگونه: ما خستگیناپذیر برای یافتن راههای جدید برای مقرونبهصرفهتر، در دسترستر و مقرونبهصرفهتر کردن انرژی پایدار کار میکنیم.
- چه: ما وسایل نقلیه الکتریکی میفروشیم.
برادران رایت [The Wright Brothers]
مثال آخر ما نمونه دیگریست که سینک برای توصیف نظریه دایره طلایی استفاده میکند:
- چرا: اگر بتوانیم این ماشین پرنده را کشف کنیم، مسیر جهان را تغییر خواهد داد.
- چگونه: هر روز خون، عرق و اشک میریزیم، راههای جدید پرواز را آزمایش میکنیم، از اشتباهات و شکستهایمان درس میگیریم.
- چهچیزی: ما در حال ساخت پرواز انسانی هستیم.
الان زمان اجرای دایره طلایی شماست
مانند همه مفاهیم خوب، کلید موفقیت در دایره طلایی کاربرد واقعی آنست.
قبل از اینکه مستقیماً به غواصی بروید، اجازه دهید نکات اصلی مورد بحث در این یادداشت را مرور کنیم:
- بسیاری از کسبوکارها میدانند که چه کاری انجام میدهند و چگونه آن را انجام میدهند، اما چرایی آن را نمیدانند.
- دانستن مقصد به سه دلیل مهمست:
- به شما کمک میکند تا پذیرندگان اولیه را به دست آورید.
- به شما کمک میکند تا خودتان را در یک بازار اشباع متمایز کنید.
- به شما کمک میکند تا با بخشهای تصمیمگیرنده مغز مشتریانتان ارتباط برقرار کنید.
- شرکتها باید با تعریف چرایی خودشان شروع کنند. تنها در این صورت میتوانند چگونگی و چهچیزی خود را مشخص کنند.
آیا زمان آن فرا نرسیده است که کسبوکارتان را دگرگون کنید، چراییتان را روی کاغذ بیاورید و به بقیه دنیا نشان دهید؟