راهنمای تبدیل شدن به والدینی که میخواهید باشید
درون خوب (کتابی که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است) به والدینی امیدواری میدهد که در مدیریت تعارضات در خانه خود احساس درماندگی میکنند. بیشتر از والدین، عشق به خود و گسترش این عشق به فرزندانتان است. دکتر بکی استراتژیهای سنتی پاداش و تنبیه را رد میکند. در عوض والدین را تشویق میکند تا با فرزندانشان تفاهم کنند و در عین حال مرزهای سالم را حفظ کنند.
دکتر بکی کندی یک روانشناس بالینی، مادر سه فرزند و بنیانگذار درون خوب است. یک بستر عضویت که به والدین آموزش و مهارتهای لازم برای بهبود خانواده و حرکت رو به جلوی قدرتمند و سرشار از عشق به خود و فرزندانشان را میدهد. دکتر بکی همراه با کتاب درون خوب، کارگاههای آموزشی برگزار میکند. پادکست اجرا میکند. و از حسابهای پررونق خود در رسانههای اجتماعی استفاده میکند تا شیوههای فرزندپروری خود را تا حد امکان در دسترس افراد قرار دهد.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ انضباط سنتی را کنار بگذارید و دوباره عاشق فرزندان خود شوید.
اگر تلاش کردهاید و سهم عادلانه خود را در انضباط سنتی و وقت اضافه رها کردهاید، تنها نیستید. والدین ناامید در همه جا مشغول خرید کتابهای مشاوره و پیوستن به گروههای حمایتی هستند. همه اینها در تلاش برای اصلاح رفتارهای بد فرزندانشانند.
اما شاید فرزندپروری نباید حول روشها و انضباط سنتی بچرخد. و این خلاصهکتاب اینجاست تا آن را ثابت کند.
کتاب «درون خوب» دکتر بکی کندی درباره کنار گذاشتن روشهای فرزندپروری است که ناکارآمدی آنها ثابت شده است. و نحوه برخورد شما با روابط خود با فرزندانتان را تغییر میدهد.
در این خلاصهکتاب، میآموزید که چگونه از استراتژیهای مبتنی بر ارتیاط استفاده کنید. راهی برای حفظ مرزهای خود بیابید. و در عین حال به فرزندتان بیاموزید که چگونه احساسات و تجربیات خود را بدون ترس، شرم یا شک و تردید به خود هدایت کند.
شما به عصبانیتها پایان نمیدهید.
شما به رقابت خواهر و برادر یا طغیان عاطفی پایان نخواهید داد.
اما کاری که شما انجام خواهید داد این است که روابط قوی و پایداری با فرزندان خود ایجاد کنید. که به آنها منابع لازم برای تبدیل شدن به بزرگسالانی با اعتماد به نفس و توانمند را بدهد. و به عنوان یک امتیاز، میتوانید با احساس گناه، دلسردی و ترس والدین خداحافظی کنید.
پس بیایید این کار را شروع کنیم.
مشکل رفتار نیست
قبل از شروع، اجازه دهید یک نکته را روشن کنیم: فرزند شما از درون خوب است. مهم نیست چه میکند. وقتی با یک کفش خواهر کوچکش را میزند، از درون خوب است. وقتی به شما میگوید از شما متنفر است، از درون خوب است.
موافقت با باور «درون خوب» پایه و اساس هر چیزی است که در آینده خواهد آمد. زیرا هنگامی که با کودکان، خود و همه افراد، واقعاً با این درک که ذاتاً در درونشان خوب هستند، رفتار کنید. شروع به تفسیرهای سخاوتمندانهتر از رفتار آنها خواهید کرد.
در واقع، اولین کاری که باید در هنگام سخت شدن شرایط انجام دهید این است که نفسی عمیق بکشید. سپس سخاوتمندانهترین تفسیر موقعیت را انتخاب کنید. نگه داشتن سخاوتمندانهترین تفسیر موقعیت [MGI] به شما کمک میکند به جای اینکه از عصبانیت و سرزنش لبریز شوید، با دلسوزی و میل به درک به فرزندتان نزدیک شوید.
در مرحله بعد، باید این حقیقت اساسی را بپذیرید که دو چیز میتوانند همزمان درست باشند. حتی اگر این دو چیز لزوماً با یکدیگر هماهنگ نباشند. به عنوان مثال، کودک شما برای صبحانه بستنی میخواهد. و شما به او اجازه نمیدهید برای صبحانه بستنی بخورد. وقتی اجازه میدهید هر دو چیز درست باشد، نیازی به تغییر کامل احساسات فرزندتان احساس نمیکنید.
به این ترتیب، روش درون خوب، احترام گذاشتن به احساسات و دادن هر چه به کودکان میخواهد نیست. این در مورد احترام به احساسات و حفظ مرزها است.
همه اینها منجر به آخرین تکه پایهای میشود که برای ایجاد روابط بهتر با فرزندان خود نیاز دارید: شغل خود را بشناسید. بدانید که این وظیفه شماست که مرزها را حفظ کنید، اما وظیفه شما این نیست که احساسات فرزندتان را تغییر دهید.
حالا بیایید یاد بگیریم که چگونه بر اساس این مفاهیم خود را بسازیم.
هیچ وقت دیر نیست
قبل از اینکه ادامه دهیم، بیایید به ترسی بپردازیم که بسیاری از والدین هنگام یادگیری این روش جدید برای نزدیک شدن به فرزندان خود دارند. ترس اینکه خیلی دیر شده است.
پاسخ این ترس این است که هنوز دیر نشده است. در واقع هیچ وقت دیر نیست. بیایید به این ایده برگردیم که دو چیز درست است. در اینجا دو چیز وجود دارد که درست است: نحوه واکنش شما به رفتار در سالهای اولیه ضروری است. و برای بهبودی و تغییر روش والدین هرگز دیر نیست.
سالهای اولیه اهمیت دارند. زیرا خیلی قبل از اینکه فرزند حافظه آگاهانه داشته باشد، در حافظه ناخودآگاه خود ذخیره میکند. آنها افرادی را در زندگی خود میشناسند که به آنها احساس امنیت میدهند و عشق میورزند. آنها پیوندها و ارتباطات را تشکیل میدهند. به طرز متناقضی، هر چه آنها با والدین خود احساس امنیت بیشتری داشته باشند، آزادی بیشتری برای کنجکاوی، کاوش و کنار زدن مرزها احساس میکنند.
نحوه مدیریت تعارضات در این سالهای اولیه به فرزندتان چیزهای زیادی در مورد خودش میآموزد. شما در حال شکل دادن به شخصیت فرزندتان با نحوه پاسخ دادن به رفتارهای مرزی و سنگین او هستید.
اما همانطور که قبلاً گفته شد، اگر سالهای اولیه را پشت سر گذاشتهاید و فکر میکنید که خیلی دیر شده است، اینطور نیست. مغز دارای نوروپلاستیسیته است. یعنی توانایی سیمکشی مجدد بر اساس اطلاعات جدید است. اگر موقعیتهای گذشتهای دارید که به آن افتخار نمیکنید، شما و فرزندتان میتوانید پایان آنها را از طریق فرایندی به نام ترمیم بازنویسی کنید.
ترمیم رابطه پس از قطع است. این در مورد بازگشت به یک درگیری است که پایان بدی داشته است. عذرخواهی کردن، صحبت کردن در مورد کاری که دوست داشتید به جای آن انجام میدادید، و سپس با آمادگی برای درک دیدگاه فرزند به او نزدیک شوید. ترمیم بیشتر در دورههای کوتاهمدت است. اما ابتدا اجازه دهید در مورد اینکه چرا شادی آنقدر که فکر میکنید مهم نیست صحبت کنیم.
مقاومت در برابر خوشبختی
خوشبختی هدف نهایی نیست.
وقتی خوشبختی هدف شماست، احساسات منفی مانعی برای شما هستند. و همه ما باید به احساسات خود اجازه دهیم. هنگام پیروی از رویکرد درون خوب برای فرزندپروری، ایده این است که هرگز احساسات کودک را تغییر ندهید، قضاوت نکنید یا از آن اجتناب کنید.
بله، شما میخواهید فرزندانتان احساس خوشبختی کنند. اما اجتناب از تعارض، اعتماد نکردن به احساسات خود و احساس «بد» بودن به دلیل خوشبخت نبودن، همگی میتوانند در آینده منجر به اضطراب شوند. هدف بسیار بهتری که باید روی آن تمرکز کرد تابآوری است. یک فرزند تابآور میتواند واکنشهای خود را مدیریت کند. احساسات خود را درک کند و به آن اعتماد کند و در پوست خود احساس راحتی کند.
تابآوری به معنای رسیدن به نتیجهای نیست که میخواهید. به یاد داشته باشید، وظیفه شما حفظ مرزها است، نه کنترل احساسات فرزندتان. گاهی اوقات شما فقط باید از طریق عصبانیت کار خود را پیش ببرید، و این اشکالی ندارد.
برای آموزش تابآوری، به قابلیتهای خاصی مانند همدلی، گوش دادن، پذیرش و حضور نیاز دارید. شما باید بتوانید به فرزندتان کمک کنید تا نقاط قوت خود را شناسایی کند و یاد بگیرد که خودش مشکلاتش را حل کند. قسمت سخت اینجاست. برای رسیدن به آنچه برای فرزندتان میخواهید، باید با همان عشق و احترام با خودتان رفتار کنید.
به همین دلیل است که پرورش فرزندان با طرز فکر مبتنی بر رابطه نیز یک سفر خودسازی است. زیرا روابط ما با دیگران – حتی فرزندانمان – فقط به خوبی رابطه ما با خودمان خواهد بود.
وقتی هدف شما تابآوری است، نه تنها باید روی خودتان کار کنید، بلکه باید رفتار را همانطور که هست ببینید. نگاهی اجمالی به دنیای درونی فرزندتان. هرگاه رفتارهای شگفتانگیزی رخ داد، به یاد داشته باشید که سخاوتمندانهترین تفسیر خود را انجام دهید، به خود یادآوری کنید که دو چیز درست است و با میل به درک کردن نزدیک شوید.
حالا بیایید وارد قسمت تغییر رفتار خود شویم.
اول خودت
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، روابط شما با دیگران فقط به خوبی رابطه شما با خودتان خواهد بود. اگر شما هم مانند اکثر والدین هستید، سهم خود را از شرمندگی تجربه کردهاید. مهم است که با آن شرم روبرو شوید، آن را نام ببرید و آن را آشکار کنید. شما این کار را برای بهبودی خود انجام میدهید. اما همچنین میتوانید واکنشهای شرمآور را در فرزندان خود تشخیص دهید. و به آنها کمک کنید تا احساسات سخت را هدایت کنند.
شرم بچهها را منجمد میکند. آنها را بین دو انتخاب سخت قرار میدهد. فرض کنید پسرتان در مورد کتک زدن خواهرش با کفشش دروغ میگوید. دلیلش این نیست که او یک دروغگوی کوچک بیاحترام است. بخاطر اینکه او بین اینکه ای کاش خواهرش را کتک نمیزد و نگرانی اینکه عشق و امنیت مورد نیاز شما را از دست بدهد، گیر کرده است.
شما میتوانید با همدردی با این شرم، به او کمک کنید تا حقیقت را آشکار کند. و به او نشان دهید که امنیت و عشق عاطفی به او فقط به خاطر اینکه تصمیم بدی میگیرد در خطر نیست، به او کمک کنید.
رابطه درمان شرم است. این به فرزندان کمک میکند تا به اندازه کافی احساس امنیت کنند تا خودشان تصمیم درست بگیرند. به یاد داشته باشید، فرزند شما از درون خوب است. شما میتوانید محیطی ایجاد کنید تا این امکان را برای آنها فراهم میکند که در بیرون نیز خوب باشند. یکی از راههای ایجاد رابطه و امنیت گفتن حقیقت است. در لحظات سخت، فرزندان ممکن است سؤالاتی داشته باشند. حقیقت را به روشهای ساده و قابل درک به آنها بگویید تا بتوانند دنیای خود و احساسات خود را بهتر درک کنند.
همانطورکه با همدلی و صداقت به فرزندان خود نزدیک میشوید، متوجه شوید که شایسته چنین رفتاری هستید. مراقبت از خود این است که آنچه را که برای خوب بودن در بیرون نیاز دارید به خود بدهید. نفس عمیق بکشید و به احساسات خود اجازه بروز و ظهور دهید. نیازهای خود را برآورده کنید. تشخیص دهید که ممکن است دیگران از درخواستهای شما خوششان نیاید. هر آسیبی را جبران کنید که به خود وارد کردهاید.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، رابطه درمان شرم است. در بخش بعدی، در مورد چگونگی ایجاد سرمایه ارتباطی با فرزندان خود صحبت خواهیم کرد.
ارتباطات کلید است
ایجاد ارتباطات یک فرایند مداوم است. این یک وضعیت اصلاح و فراموش کردن نیست. ارتباطات نیاز به ایجاد، حفظ و رشد دارند.
یکی از راههایی که میتوانید این کار را انجام دهید، حضور عمدی بدون تلفن همراه است. نیازی نیست یک هفته تلفن همراهتان را خاموش یا اینترنت خود را قطع کنید. فقط به این نکته توجه کنید که لحظات منظمی داشته باشید که در آن فرزندانتان میبینند که گوشی خود را کنار گذاشتهاید و روی آنها تمرکز میکنید.
واکسیناسیون عاطفی راهی برای برقراری ارتباط با فرزندان قبل از لحظات سخت است. شاید قبل از اولین روز مدرسه با فرزندتان بنشینید و درباره اتفاقاتی که قرار است بیفتد صحبت کنید. هر گونه ترس یا احساسات دیگر را بپذیرید. داستانی از تجربه مشابهی که داشتید به او بگویید.
مشکل احساس نیست. مشکل احساس تنهایی است. «نیمکت احساس» استعارهای است از احساس فرزند وقتی اتفاق سختی میافتد که آنها نمیفهمند. فقط نشستن با آنها روی نیمکت و اجازه دادن به آنها که بدانند در امان هستند و تنها نیستند، گاهی اوقات تنها چیزی است که لازم دارند.
مسلماً مهمترین شیوه ایجاد رابطه است که قبلاً در مورد آن بحث کردهایم: ترمیم. هدف شما هرگز نباید اجتناب از گسستگی در رابطه باشد. زیرا این ناممکن است. اما اگر مهارت ترمیم را بیاموزید، روابط خود را تقویت میکنید و مهارتهایی را به فرزندانتان میدهید که برای تابآوری در آینده نیاز دارند.
چهار مرحله کلیدی برای ترمیم عبارتند از: تأمل، تصدیق، گفتن اینکه چه کاری را متفاوت انجام میدهید و سپس با کنجکاوی و درک کردن رابطه برقرار کنید.
ایجاد رابطه ادامه دارد و بهترین محیط را برای بچهها ایجاد میکند تا درون خوب خود را به بیرون بریزند. اما رفتارهای ناخواسته را از بین نمیبرد. در قسمت بعدی ابتدا در مورد رفتارهای بد صحبت میکنیم و سپس در مورد رفتارهای طبیعی که بد به نظر میرسند.
هنگامی که قطع رابطه رخ میدهد
رفتارهای بد در بچههای خوب اتفاق میافتد. معمولاً رفتارهای بد نتیجه فقدان رابطه، نیازهای برآوردهنشده یا برخی ترسهای اساسی است. اگر فرزندتان به شما گوش نمیدهد، احتمالاً مشکل رابطه دارید. سعی نکنید بلندتر صحبت کنید، آنها قرار نیست گوش دهند. در عوض، کمی استراحت کنید و بعداً برگردید. و قبل از اینکه به آنها بگویید میخواهید چه کاری انجام دهند، ابتدا با آنها رابطه برقرار کنید.
گاهی اوقات خواستههای عاطفی فرزند خیلی زیاد است و در بدن او بیرون میآید. کجخلقیهای عاطفی، عصبانیتهای پرخاشگرانه، و ترس و اضطراب همگی مظهر خواستههای عاطفی بالای فرزند هستند که قادر به تنظیم آنها نیست.
به عنوان والدین، اولین هدف شما امنیت است. اگر نیاز دارید که فرزند را به طور فیزیکی حذف کنید یا او را مهار کنید، این بخشی از کار شماست. مرزها را نگه دارید. به فرزندت بگو من نمیگذارم خواهرت را بزنی. کلماتی که به شما اجازه نمیدهم قدرتمند هستند. زیرا به فرزندتان میگوید که میتواند روی شما حساب کند. اینکه شما فردی امن هستید که آنها و دیگران را در امان نگه میدارید.
هنگامی که ایمنی کامل شد، با فرزند خود رابطه برقرار کنید. ریشهیابی کنید چرا کنترل خود را از دست دادهاند و به آنها کمک کنید تا بفهمند. گفتن حقیقت را فراموش نکنید.
مسائل دلبستگی همچنین میتواند منجر به رفتارهای ناخواسته مانند رقابت خواهر و برادر یا دروغگویی شود. معمولاً در این موارد فرزند میترسد که رابطه خود را با شما از دست بدهد یا جایگاه خود را در دنیا از دست بدهد. با فرزندتان رابطه برقرار کنید، با او همدردی کنید و حقیقت را بگویید. به یاد داشته باشید که هدف پایان دادن به رفتار نیست. بلکه این است که به آنها امنیت دهید که خودشان رفتار را متوقف کنند.
بیقدرتی میتواند منجر به بیادبی، سرپیچی و ناله شود. اینها برخی از چالشبرانگیزترین رفتارهایی هستند که باید با آنها روبرو شوید. زیرا اغلب به اعصاب شما آسیب میرسانند یا شما را به روشی اشتباه میکشانند. قبل از اینکه به فرزندتان نزدیک شوید، خودتان و این موضوع را بررسی کنید که چرا این رفتار شما را آزار میدهد. سپس با فرزندتان رابطه برقرار کنید تا در مورد شغل و حرفه او صحبت کنید. به آنها کمک کنید تا کنترلی را بیابند که میتوانند با خیال راحت از آن لذت ببرند. در حالیکه به مرزهایی که تعیین کردهاید احترام میگذارند و به شما اعتماد میکنند تا فضایی برای رشد آنها ایجاد کنید.
اینها تنها چند مورد از رفتارهای متداول هستند که در صورت قطع یا نیاز برآوردهنشده بروز میکنند. رفتارهایی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، علت اصلی متفاوتی دارند.
درک چیزی که طبیعی است
بسیاری از والدین نگران رفتارهایی هستند که کاملاً طبیعی است. کمرویی، عدم تحمل ناامیدی، چالشهای غذایی، گریه و کمالگرایی همه رفتارهایی هستند که بیرون از نیاز طبیعی فرزند برای کنترل محیط خود رخ میدهند.
وقتی میبینید که فرزند برای پیوستن به تیم تردید دارد، این در واقع چیز خوبی است. آنها سعی میکنند قبل از ورود به تیم بفهمند چه خبر است. آنها را به موقعیتی سوق ندهید که احساس راحتی نمیکنند. در پایان، شما میخواهید که آنها بتوانند به احساسات خود اعتماد کنند. و این اتفاق نمیافتد مگر اینکه به آنها بگویید که احساسات آنها اشتباه است. و آنها را به سمت کاری که نمیخواهند انجام دهند، سوق دهید.
عدم تحمل ناامیدی، گریه و کمالگرایی نیز در مورد کنترل محیط است. هدف شما کمک به رهایی فرزندتان از این احساسات نیست، بلکه کمک به او برای ادامه پیشرفت از طریق آنها است. برای یک فرزند خوب است که بتواند حتی در میان مقدار مشخصی ناامیدی به کار خود ادامه دهد. با فرزندتان بنشینید. داستانهایی از تجربیات خود را به اشتراک بگذارید و به او کمک کنید تا در احساسات خود احساس امنیت کند.
دعوا بر سر غذا اغلب یک درگیری والدین با بچهها است. غذا دادن به فرزندتان اساسیترین کار شماست و به ریشه نقش شما به عنوان والدین میرسد. اینکه فرزندتان غذای شما را رد میکند تقریباً مانند یک حمله شخصی است. به یاد داشته باشید که وظیفه شما این است که به آنها غذای مناسب بدهید. وظیفه شما این نیست که آنها را مجبور به خوردن آن کنید.
در نهایت، شما میخواهید فرزندتان با انعطافپذیری و اعتماد به نفس بزرگ شود. شما میخواهید که آنها بتوانند موقعیتهای سخت را پشت سر بگذارند، رضایت را درک کنند، مرزهای خود را حفظ کنند و در روابط خود رشد کنند. اگر به احساسات خود اعتماد نکنند، اعتماد به نفس نخواهند داشت. آنها تنها در صورتی میتوانند به احساسات خود اعتماد کنند که با بودن با آنها از طریق اوج عاطفی، حفظ مرزها و کمک به آنها در تشخیص درون خوب خود، این اعتماد را الگوبرداری کنید.
خلاصه نهایی
پرورش فرزندان با رویکرد درون خوب در نهایت عشق و احترام است. بیشتر رفتارهایی که فرزندان از خود نشان میدهند باید به راحتی قابل درک باشند. به هر حال، ما حتی در بزرگسالی هم از همین رفتارها داریم. تشخیص دهید که مشکل رفتار نیست و تغییر رفتار هدف نهایی نیست. فرزند شما از درون خوب است. یک دلیلی وجود دارد که آنها همانطور که هستند رفتار میکنند. رویکرد شما به رفتار آنها باید با رابطه شروع شود. وظیفه شما حفظ مرزهاست. و با انجام این کارها، محیطی ایجاد میکنید که به فرزندتان اجازه میدهد از بیرون احساس امنیت، دوست داشتن و خوبی داشته باشد.
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.