1. خانه
  2. مقالات
  3. رهبری
  4. رهبری: از نظریه تا عمل

رهبری: از نظریه تا عمل

رهبری نظریه و عمل

رهبری: از نظریه تا عمل

5/5 - (3 امتیاز)

نظریه و عمل

رهبری: نظریه و عمل (که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد) یک کتاب درسی محبوب است که موضوع رهبری را بررسی می‌کند. این کتاب نظریه‌های اصلی رهبری را مورد بحث قرار می‌دهد، انواع رایج سبک رهبری را توضیح می‌دهد و توصیه‌های عملی در مورد بهبود ویژگی‌های رهبری شما ارائه می‌دهد.

 

پیتر جی نورتوز، استاد بازنشسته ارتباطات در دانشگاه میشیگان غربی و دوره‌هایی در زمینه رهبری و ارتباطات تدریس کرده است. برای بیش از ۳۰ سال. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به مقدمه‌ای بر رهبری، موردکاوی‌های رهبری در آموزش، و ارتباطات سلامت: استراتژی‌هایی برای متخصصان سلامت اشاره کرد.

آنچه را که برای رهبر بودن لازم است کاوش و کشف کنید که کدام سبک رهبری برای شما مناسب‌تر است.

رهبری جنسیتی است. رهبران تجلیل و تقدیر می‌شوند، مورد تقلید و محبوبیت قرار می‌گیرند. آنها اغلب مسیر پیشرفت بشر را ترسیم می‌کنند، بر صفحات تاریخ تسلط می‌یابند و خود را با محبت عمومی بی‌نیاز می‌کنند. رهبری موضوع مشترکی است که در میان تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ بشری مشترک است.

 

و با این حال، نوع دیگری از رهبری وجود دارد که برای هر یک از ما ممکن است. این نوع ساده‌تری است که توسط افراد معمولی انجام می‌شود که از طریق اقدامات جزئی اما هدفمند، کمک می‌کنند تا جهان به مکانی بهتر تبدیل شود. شاید این معلم است که به دانش‌آموزان خود الهام می‌بخشد تا افق‌هایش را گسترش دهند. یا شاید این تغییردهنده جامعه است که به جمع‌آوری غذا برای گرسنگان کمک می‌کند. رهبری جهان را تغییر می‌دهد، صرف نظر از مقیاس.

 

از آنجایی‌که رهبری هم بسیار مهم و هم ممکن است، درک بهتر آن بسیار مهم است. در این خلاصه‌کتاب، مجموعه‌ای از نظریه‌ها را مورد بحث قرار می‌دهیم که رهبری از کجا آمده است. همچنین مجموعه‌ای از سبک‌های رهبری را بررسی می‌کنیم و توضیح می‌دهیم که چه چیزی آنها را منحصربه‌فرد می‌کند. و چگونه می‌توانید آنها را اجرا کنید تا به رهبری تبدیل شوید که دوست دارید باشید.

نظریه‌های مختلفی درباره رهبری وجود دارد که توضیح می‌دهد که چه چیزی یک رهبر مناسب را می‌سازد.

قبل از پرداختن به انواع رهبری، ارزش این را دارد که در نظر بگیرید رهبری چیست و از کجا آمده است. همانطورکه ممکن است حدس بزنید، راه‌های زیادی برای تعریف رهبری وجود دارد. اما موضوع مشترک این است: رهبری عمل فردی است که بر یک گروه برای یک هدف مشترک تأثیر می‌گذارد. بنابراین، چه چیزی یک نفر را رهبر می‌کند؟ بیایید چند نظریه رایج در مورد رهبری موفق را در نظر بگیریم.

 

رویکرد خصیصه‌ای به رهبری بیان می‌کند که رهبران دارای مجموعه‌ای از خصوصیات هستند که آنها را از پیروان جدا می‌کند. بر اساس این نظریه، رهبران متولد می‌شوند، نه اینکه ساخته شوند. برخی از ویژگی‌هایی که معمولاً با رهبری مرتبط است، هوش و برون‌گرایی و همچنین ویژگی‌های ذاتی مانند قد و کاریزما است.

 

نظریه دیگر رویکرد مهارتی است. بر اساس این دیدگاه، رهبری ذاتی نیست، بلکه دست‌یافتنی است. رویکرد مهارتی بر این نکته تأکید دارد که رهبران ویژگی‌هایی را می‌آموزند و توسعه می‌دهند که به آنها اجازه می‌دهد بر دیگران تأثیر بگذارند. این ویژگی‌ها شامل مهارت‌های انسانی (مانند توانایی کار خوب با افراد)، مهارت‌های فنی (مانند دانش در یک زمینه خاص)، و مهارت‌های مفهومی (مانند توانایی درک و بیان ایده‌های انتزاعی) است.

 

رویکرد رفتاری به رهبران پیشنهاد می‌کند که از دو نوع رفتار برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده کنند: رفتارهای تکلیفی و رفتارهای رابطه‌ای. همانطورکه از نام آنها پیداست، رفتارهای تکلیفی در مورد دستیابی به اهداف خاص است، در حالی‌که رفتارهای رابطه‌ای در مورد کمک به پیروان احساس راحتی، ارتباط با یکدیگر و ارائه بهترین عملکرد است.

 

رویکرد موقعیتی به رهبری تأکید می‌کند که شرایط، سبک رهبر را تعیین می‌کند. برای مؤثر بودن، رهبران باید خود را با موقعیتی که با آن مواجه می‌شوند وفق دهند.

 

نظریه مسیر-هدف رهبری مجموعه‌ای از چهار رفتار را مشخص می‌کند که رهبران می‌توانند برای کمک به پیروان خود در رسیدن به اهدافشان از آنها استفاده کنند. رهبران باید هدف را مشخص کنند، مسیر رسیدن به آن را روشن کنند، موانع سر راه را بردارند و از پیروان حمایت کنند.

 

از سوی دیگر، نظریه تبادل رهبر و مربی بر تعامل بین رهبران و پیروان تمرکز دارد. این نظریه رهبری به جای اینکه رهبری را از منظر یکی یا دیگری ببیند، نشان می‌دهد که رابطه متقابل بین رهبران و پیروان برای موفقیت مهم است.

 

بنابراین، شما کدام رهبر هستید؟ در مرحله بعد، تعداد انگشت شماری از سبک‌های رهبری را بررسی می‌کنیم، نحوه عملکرد آنها را توضیح می‌دهیم و نمونه‌هایی از رهبری موفق در عمل را ارائه می‌دهیم.

رهبری دگرگونی در مورد تغییر افراد به سمت بهتر شدن است، نه فقط رسیدن به اهداف.

به بیان ساده، رهبران دگرگونی، افراد را تغییر می‌دهند. آنها فقط از طریق دانش، استعداد یا شایستگی خود به اهداف نمی‌رسند. آنها با انگیزه دادن به پیروان خود برای اینکه افراد بهتری باشند، دنیا را تغییر می‌دهند.

 

بیشتر سبک‌های رهبری تعاملاتی هستند: رهبر چیزی از پیرو می‌خواهد و پیرو در ازای آن چیزی می‌گیرد. به عنوان مثال، یک مدیر عامل از کارمندان خود می‌خواهد که نشانگاه [Target] فروش را رعایت کنند و در صورت دستیابی به آن پاداشی دریافت می‌کنند. رهبری دگرگونی متفاوت است. این در مورد ارتقاء اخلاق افراد برای رسیدن به اهداف است.

 

چهار عامل برای این نوع رهبری وجود دارد. عامل یک کاریزما است. رهبران دگرگونی از جذابیت برخوردارند. ترکیبی خاص از اعتماد به نفس، تسلط، و زمینه اخلاقی که باعث می‌شود افراد بخواهند از او پیروی کنند.

 

عامل دو الهام‌بخشی است. رهبران دگرگونی از استعداد خودش به عنوان ارتباط‌دهنده برای الهام بخشیدن به پیروانش برای بهتر شدن استفاده می‌کنند.

 

عامل سوم، هیجان فکری است. این به معنای تحریک خلاقیت و نوآوری برای دستیابی به یک هدف مشترک است.

 

عامل چهارم، توجه فردی است. این بدان معناست که پیروان را افرادی با نیازها و انگیزه‌های شخصی‌ش بدانیم. و بر اساس آن با آنها رفتار کنیم.

 

به عنوان نمونه‌ای از رهبری دگرگونی، نلسون ماندلا را در نظر بگیرید، زندانی سیاسی آفریقای جنوبی که تبدیل به رئیس جمهور شد. ماندلا از طریق رهبری دگرگونی‌ش به سرنگونی رژیم آپارتاید و تضمین حقوق برابر برای همه آفریقای جنوبی کمک کرد. ماندلا هر چهار عامل را در اختیار داشت. او یک سخنران کاریزماتیک بود که مردم به طور طبیعی به سمت او گرایش داشتند و دیگران را برای رسیدن به هدفی که بسیاری معتقد بودند دور از دسترس است الهام بخشید. او روش‌های بدیع اعتراض مسالمت‌آمیز را برای پیشبرد آرمان برابری ابداع کرد و از نزدیک به دیدگاه‌های منحصربه‌فرد پیروانش گوش داد.

 

بنابراین، اگر می‌خواهید یک رهبر دگرگونی باشید، چه نکاتی را می‌توانید حذف کنید؟ به عنوان مثال، یک الگو باشید. نمایش معیارهای اخلاقی که از دیگران انتظار دارید برای رهبری دگرگونی بسیار مهم است. بعد، دیدگاه‌های مخالف را تحمل کنید. این به پیروان نشان می‌دهد که شما طرف خاصی را انتخاب نمی‌کنید، اما به ورودی و دیدگاه همه اهمیت می‌دهید. بعد، یک رؤیا داشته باشید. ارائه یک چشم‌انداز به پیروان کمک می‌کند تا ببینند که برای دستیابی به هدف جمعی کجا مناسب هستند. چهارم، یک معمار اجتماعی باشید. این به معنای بیان ارزش‌های گروه و تنظیم فرهنگ است.

 

اگرچه همه نمی‌توانند در سطح نلسون ماندلا رهبر باشند، نکات ساده‌ای که توضیح داده شد می‌تواند به شما کمک کند تا تغییری در خودتان ایجاد کنید.

رهبری اصیل از شفافیت رهبر ناشی می‌شود.

برای رهبری اصیل، شفافیت بسیار مهم است. پیروان باید اعتماد کنند که رهبر در نیات آنها صادق است. این حس اصالت می‌تواند از سه نقطه به وجود بیاید: درون فرد، از تعامل او با دیگران، یا از یک رویداد مهم که اصالت را به یک رهبر می‌دهد.

 

رویکرد درون فردی نشان می‌دهد که یک رهبر به دلیل شخصیتی که دارد اصیل و معتبر است: دانش، اعتقادات و تجربیات زندگی.

 

به عنوان مثال، یک ریاضیدان برنده جایزه نوبل ممکن است بر اساس عقل فوق‌العاده‌ش یک رهبر اصیل باشد، در حالی‌که نماد حقوق مدنی ممکن است به دلیل تعهد آنها به عدالت اصالت داشته باشد.

 

حتی یک تجربه دگرگونی می‌تواند به رهبری اصیل منجر شود، مانند مورد مدیر عامل استارباکس هاوارد شولتز. شولتز در کودکی شاهد بود که پدرش که بیمه نشده بود در حین کار آسیب جدی دید. این تجربه چنان تأثیر ماندگاری بر شولتز داشت که او پوشش بهداشتی جامعی را برای کارمندانش فراهم می‌کرد.

 

دیدگاه متفاوتی درباره رهبری اصیل، رویکرد بین فردی نامیده می‌شود، بیان می‌کند که تعامل با پیروان چیزی است که اصالت را پرورش می‌دهد. رهبرانی که احترام پیروانش را به دست می‌آورند، اصیل و معتبر تلقی می‌شوند.

 

رویکرد توسعه توصیف می‌کند که چگونه می‌توان اصالت را از طریق آگاهی، اخلاق، تعادل و شفافیت رهبر پرورش داد. این عوامل با هم ترکیب می‌شوند تا به یک رهبر اعتبار دهند.

 

بنابراین، چگونه می‌توانید به یک رهبر اصیل و معتبر تبدیل شوید؟ در اینجا پنج ویژگی وجود دارد که رهبران اصیل نمونه‌ای از آنها هستند. در اعمال خود هدفمند باشید. ارزش‌محور باشید، یعنی تشخیص دهید چه چیزی مهم است و به آن پای‌بند باشید. همچنین، روابط محکمی با پیروان خود ایجاد کنید، خودانضباطی را تمرین کنید و شفقت را در خود پرورش دهید.

رهبری خدمتگزار بهترین منافع پیروان را در اولویت قرار می‌دهد.

رهبری خدمتگزار مدل رهبری معمولی را روی سر خود تغییر می‌دهد. این در مورد قرار دادن منافع پیروان بر منافع رهبر است. بر اساس این دیدگاه، بهترین راه برای رهبری، کمک به پیروان برای رسیدن به ظرفیت بالقوه خودشان است.

 

علاوه بر این رویکرد، رهبران خدمتگزار مسئولیت اجتماعی را می‌پذیرند. آنها به مردم به حاشیه رانده شده اهمیت می‌دهند. و تمام تلاش‌شان را برای مبارزه با بی‌عدالتی انجام می‌دهند.

 

یک نمونه واقعی از رهبری خدمتگزار، «پدر جان»، یک کشیش آسایشگاه از ساوت ساید شیکاگو است. وقتی پدر جان با بیماران سروکار دارد، رویکردی تا حدودی نامتعارف دارد. به جای اینکه با بیماران صحبت کند تا آنها را آرام کند، فقط گوش می‌دهد. پدر جان این را هنر ایستادن می‌نامد.

 

پدر جان یک رهبر خدمتگزار است. زیرا اولویت اول او بیمار است و منافع خود را در خدمت دیگران زیر سؤال می‌برد.

 

آیا می‌خواهید رهبری خدمتگزار را امتحان کنید؟ در اینجا چند نکته وجود دارد. اول گوش کنید تا با پیروان خودتان همدلی کنید. درمان را در اولویت قرار دهید. یعنی به رفاه پیروان خود اهمیت دهید و از محیط منحصربه‌فردی که به عنوان یک رهبر در آن هستید آگاه باشید.

 

ارج نهادن به اقناع بیش از اجبار، و همچنین ارائه اهداف و جهات روشن برای گروه نیز کلیدی است. رهبران خدمتگزار نیز آینده‌نگری دارند. آنها همچنین مسئولیت عواقب اقدامات خود را بر عهده می‌گیرند، به رشد شخصی خدمتگزاران خود متعهد هستند (و نه فقط آنچه خدمتکاران باید به گروه ارائه دهند). علاوه بر این، رهبران خدمتگزار جامعه را نیز می‌سازند. مکانی که پیروان در آن احساس امنیت، آرامش و ارتباط با یکدیگر داشته باشند.

رهبری سازگار به پیروان در واکنش به محیط‌های در حال تغییر کمک می‌کند.

حال، بیایید رهبری سازگار را بررسی کنیم، که در مورد تمرکز بر تنظیم اعمال افراد در پاسخ به محیط های جدید است. به عبارت دیگر، رهبران سازگار به پیروان کمک می‌کنند تا با تغییرات مقابله کنند.

 

رهبری سازگار با سایر انواع رهبری متفاوت است. زیرا تمرکز بر رهبر یا حتی پیروان نیست. بلکه بر روش صحیح پاسخگویی به شرایط در حال تغییر است. تمرین رهبری سازگار مستلزم پرداختن به سه چالش موقعیتی است.

 

اولین مورد چالش‌های فنی است. اینها مشکلاتی هستند که برای رفع آنها به نوعی تخصص نیاز است. به عنوان مثال، اگر وبسایت یک شرکت دارای نقص باشد، این یک چالش فنی است. یک رهبر می‌تواند مشکل را شناسایی کرده و بهترین فرد را در داخل یا خارج از شرکت برای رفع آن بیابد.

 

چالش‌های تطبیقی پیچیده‌تر هستند. برخلاف چالش‌های فنی، آن‌ها مسائل ساده‌ای با راه‌حل‌های ساده نیستند. چالش‌های انطباقی نیازمند رهبرانی هستند که بتوانند باورها، اولویت‌ها و نقش‌های پیروان خود را تغییر دهند. به عنوان مثال، یک تیم فوتبال در زیرزمین یک مربی جدید استخدام می‌کند. او نمی‌تواند به سادگی بگوید: «خُب بچه‌ها، بیرون بروید و بازی‌های بیشتری ببرید!» او باید آماده باشد تا فرهنگ تیمی جدیدی را ایجاد کند، ترکیب‌ها را تنظیم کند و یک استراتژی بازی جدید ایجاد کند. به عبارت دیگر، او باید خود را وفق دهد.

 

چالش‌های فنی و انطباقی آن‌هایی هستند که نوع ساده مشکلاتی که قبلاً ذکر شد را با مشکلات پیچیده‌تر ترکیب می‌کنند.

 

اگر به دنبال بهترین راه برای تمرین رهبری سازگار هستید، در اینجا شش استراتژی آورده شده است.

 

ابتدا وارد بالکن شوید. این به سادگی به این معنی است که از نزاع برای دیدن تصویر بزرگ فاصله بگیرید.

 

دوم، چالش تطبیقی را شناسایی کنید. رهبران انطباق‌پذیر در تشخیص اینکه چه زمانی تغییر در دیدگاه‌ها یا اولویت‌ها ضروری است مهارت دارند.

 

سوم، پریشانی را تنظیم کنید. تغییر سخت است و اغلب با اضطراب همراه است. هنگامی‌که این اتفاق می‌افتد، رهبران سازگار به پیروان خود جهت‌گیری، حفاظت و مدیریت تعارضات را ارائه می‌دهند. آنها همچنین به جهت‌دهی افراد به سمت نقش‌های جدید و ایجاد هنجارهای تولیدی کمک می‌کنند.

 

راهبرد چهارمی که باید به کار بگیرید، حفظ توجه منظم است. وقتی پیروان تمایلی به تغییر ندارند، رهبر می‌تواند با فراهم کردن مکانی امن برای رویارویی با چالش‌های جدید، توجه آن‌ها را بر روی کار مورد نظر متمرکز کند.

 

پنجم، کار را به مردم برگردانید. رهبران قرار نیست دیکتاتور باشند. ارائه جهت‌گیری بسیار مهم است، اما همچنین مطمئن شوید که پیروان می‌دانند که آنها بخش جدایی‌ناپذیر از دستیابی به اهداف گروه هستند.

 

و در نهایت، راهبرد ششم محافظت از صداهای رهبری از پایین است. مهم است که به نظرات پیروان گوش دهید، حتی زمانی که آنها نامحبوب یا ناسازگار هستند. در حالی که به نظر می‌رسد آسان‌تر است که این مناظر را زیر فرش بکشید، در واقع شنیدن صداهای با وضعیت پایین مفیدتر است.

رهبری فراگیر تعلق و منحصربه‌فرد بودن پیروان را در اولویت قرار می‌دهد.

در سال‌های اخیر، مجموعه‌ای از بورسیه‌های نوظهور به مزایای گنجاندن در مجموعه‌ای از تنظیمات اختصاص یافته است. اما «شامل بودن» دقیقاً به چه معناست؟ خُب، به نظر می‌رسد که شامل بودن دارای ارضای دو نیاز است: تعلق و منحصر‌به‌فرد بودن.

 

تعلق به تمایل به گنجاندن اشاره دارد، در حالی‌که منحصربه‌فرد بودن به میل به حفظ هویتش اشاره دارد. ایجاد تعادل بین این دو اولویت، مفهوم ظریف شامل بودن است.

 

رهبران فراگیر برای پیروان به دلیل دیدگاه‌ها، ارزش‌ها و پیشینه منحصربه‌فردشان ارزش قائل هستند. این به آنها امکان می‌دهد احساس کنند که به آنها تعلق دارند و در عین حال هویت منحصر‌به‌فردشان را به عنوان افراد حفظ می‌کنند.

 

رفتارهای فراگیر شامل ترویج تنوع دیدگاه‌ها، در دسترس قرار دادن اطلاعات برای همه، و گنجاندن استعدادهای منحصربه‌فرد پیروان در کار گروه است.

 

بنابراین، تأثیرات این نوع گنجاندن چیست؟ تحقیقات نشان می‌دهد که اعضاء در چنین محیط هایی احساس ارزشمندی و حمایت بیشتری می‌کنند. همچنین نشان داده شده است که گنجاندن درگیری کاری، خلاقیت و نوآوری را بهبود می‌بخشد.

اصول اخلاقی رهبران خوب را از رهبران بد جدا می‌کند.

همانطورکه قبلاً بحث کردیم، رهبری در مورد اعمال نفوذ بر گروهی از افراد برای یک هدف خاص است. اما هدف مورد نظر می‌تواند مثبت یا منفی باشد. از آنجایی که تاریخ مملو از نمونه‌هایی از رهبران است که از نفوذ خود برای آسیب رساندن به دیگران استفاده می‌کنند، بسیار مهم است که بتوانیم تشخیص دهیم که چه زمانی اتفاق می‌افتد.

 

این نوع نفوذ بدخیم، رهبری شبه-تغییرگرا نامیده می‌شود. بنابراین، چه چیزی این نوع رهبر را می‌سازد؟ مراقب مثلث سمی باشید که به آن می‌گویند: رفتار این رهبران مخرب، انواع پیروانی که جذب می‌کنند و محیطی که در آن بوجود می‌آیند.

 

چه چیزی یک رهبر مخرب را می‌سازد؟ فقدان صداقت، جاه‌طلبی کنترل‌نشده، تکبر و بی‌اعتنایی به اعمال آنها از ویژگی‌های بارز آنهاست. این رهبران تقلبی همچنین کاریزماتیک، خودشیفته و نفرت‌انگیز هستند.

 

آنها با فریب دادن دو نوع از مردم پیروانشان را به دست می‌آورند: هم‌نوعان و هم‌تبانی‌کنندگان. هم‌نوعان کسانی هستند که عزت نفس پایینی دارند و به دنبال تعلق و راهنمایی هستند. از سوی دیگر، هم‌تبانی‌کنندگان کسانی هستند که در ارزش‌های بد رهبر مشترک هستند و به همین ترتیب جاه‌طلب هستند.

 

این رهبران مخرب در لحظه‌های بی‌ثباتی که مردم احساس خطر می‌کنند، رشد می‌کنند. و از سیستم‌هایی که در آن کنترل‌ها و تعادل‌ها وجود ندارد، بهره می‌برند.

 

نورتوز استدلال می‌کند که آنچه رهبران مخرب را از رهبران مولد جدا می‌کند، اخلاق است. اخلاق و ارزش‌هایی که آنها به کار می‌گیرند و ترویج می‌کنند. اگر می‌خواهید یک رهبر اخلاقی باشید، در اینجا پنج اصل وجود دارد که باید رعایت کنید: احترام، خدمت، عدالت، صداقت و اجتماع.

 

احترام در رهبری به این معناست که با دیگران به عنوان مردم رفتار کنید. و مانند ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصی خود نباشید. همچنین مستلزم همدلی، درک و تحمل است.

 

خدمت در رهبری به معنای تمرین خیرخواهی است. وظیفه کمک به دیگران برای رسیدن به اهدافشان.

 

اجرای عدالت به عنوان یک رهبر به معنای رفتار منصفانه با دیگران و عدم ابراز علاقه است.

 

صداقت در رهبری یعنی گفتن حقیقت. همچنین به معنای شفاف بودن، انجام تعهدات و پاسخگو بودن در قبال اعمالتان است.

 

اجتماع در رهبری به معنای در نظر گرفتن نیازهای منحصر‌به‌فرد همه افراد گروه و مراقبت از منافع مشترک است.

خلاصه نهایی

انبوهی از نظریه‌ها در مورد این موضوع وجود دارد که رهبری چیست، از کجا می‌آید و چگونه می‌توان آن را به طور مؤثر اعمال کرد. همچنین پنج نوع سبک رهبری را مشخص کرده‌ایم. نحوه متمایز بودن آنها را بررسی کرده‌ایم. نمونه‌هایی از کاربرد آنها را برجسته کرده‌ایم. و نکاتی را برای نحوه اتخاذ آنها ارائه کرده‌ایم. در نهایت، نحوه شناسایی یک رهبر مخرب را مورد بحث قرار دادیم. و روش‌هایی را بررسی کردیم که اخلاق رهبری با کیفیت را ارتقاء می‌دهد.

 

شما می‌توانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.

 

امتیاز به این مطلب

5/5 - (3 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
رهبری نظریه و عمل
شما هم می‌توانید یک رهبر باشیداطلاعات بیشتر
+