باز کردن رمز و راز فهم و درک زمان
زمان پیچ خورده (که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است) درباره آن راز ماندگار است. درک ما از زمان. نویسنده با استفاده از تحقیقات در زمینههای علوم اعصاب، زیستشناسی و روانشناسی به بررسی دلایل متعددی میپردازد. که چرا در یک روز به نظر میرسد زمان به سرعت میگذرد، در حالی که به نظر میرسد در روز دیگر کند میشود. علاوه بر این، زمان پیچ خورده راههایی را پیشنهاد میکند که از طریق آنها میتوانیم تجربه فردی خود را از زمان کنترل کنیم.
کلودیا هاموند یک نویسنده، سخنران، و پادکستر مؤسسه خدمات جهانی بیبیسی و رادیو ۴ بیبیسی است. او جوایز بسیاری را برای کارش در حوزه علم ارائه رسانهی پخش جریانگون [mainstream] کسب کرده است. کتاب قبلی هاموند با عنوان ترنهوایی عاطفی: سفری از میان علم احساسات است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ کشف کنید چگونه میتوانید کنترل خود را از درک زمان به دست آورید.
راز چگونگی درک زمان مطمئناً ماندگار است. چرا در مورد زمان غالباً احساس میکنیم که بیوقفه میچرخد. در حالیکه در مواقعی دیگر به نظر میرسد که متوقف است؟ زمان پیچ خورده
با کوشش مثالها و تحقیقات فراوان در زمینه علوم اعصاب، زیستشناسی و روانشناسی، نویسنده، برنده جایزه و گوینده کلاودیا هاموند با رمز و راز آنچه که او «زمان پیچ خورده» مینامد مقابله میکند.
در طول مسیر، هاموند توضیح میدهد که چرا در مورد زمان احساس سرعت میشود. چرا وقتی توجه زیادی به چیزی میشود، کند میشود. و چرا افراد مختلف میتوانند برداشتهای متفاوتی از گذر زمان داشته باشند.
علاوه بر این، زمان پیچ خورده یک مشاوره در مورد استفاده بهتر از زمان و مهمتر از همه – استفاده از پیچهای زمانی به نفع خود، سرعت بخشیدن یا کاهش زندگی شما به خواست شما است. زمان پیچ خورده
در این خلاصهکتاب، کشف خواهید کرد
- چرا ما معتقدیم که رویدادهای مهم زودتر از آنچه اتفاق افتاده رخ داده است؛
- چرا خاطرات واضحتری از وقایع رخ میدهیم که در سن ۱۵-۲۵ سالگی از هر دوره دیگر رخ دادیم؛
- چرا مردی که تصمیم میگیرد به مدت دو ماه به تنهایی در زیر زمین زندگی کند. معتقد بود که وقتی دوستانش او را دیدند، تقریباً یک ماه بیشتر نگذشته بود.
این که آیا شما به سادگی میخواهید مدتی را که منتظر ماندن در اداره پست هستید تا از طریق آن فشرده شود. یا به دنبال ایجاد یک زندگی طولانی و غنی برای نگاه به گذشته هستید، این خلاصهکتاب مسیر را به شما نشان میدهد.
اگرچه زمان با سرعت ثابت طی میشود، درک ما از آن تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد.
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا به نظر میرسد زمان یک روز کُند میچرخد، در حالیکه روز بعد به نظر میرسد تند و تیز میرود؟
چه چیزی پشت این پدیده عجیب است؟ زمان پیچ خورده
به طور خلاصه، برداشت ما: در حالی که جریان زمان به خودی خودش فرق نمیکند، درک ما از آن تغییر میکند.
بنابراین چه عواملی بر این درک تأثیر میگذارند؟
اولاً، احساسات ما به عنوان مثال، هنگامی که میترسیم. تمام دادههای حسی را – آنچه میبینیم، میشنویم. بو میکنیم، میچشیم – با دقت بیشتری پردازش میکنیم. وقتی اطلاعات بیشتری را در یک دوره معین از زمان معمول پردازش میکنیم. به نظر میرسد زمان کند میشود.
این پدیده توسط دانشمندان علوم اعصاب دیوید ایگلمان مورد آزمایش قرار گرفت. که پرتاب شرکتکنندگان (با خواسته خودشان) از پشت بام آسمانخراش وحشتزده کرد (نگران نشوید، آنها بندهای ایمنی پوشیده بودند). ترس شرکتکنندگان باعث شد تا مغز آنها اطلاعات را به مراتب بیشتر پردازش کند. و به تبع آن به نظر میرسد زمان کاهش یافته است.
دومین عامل «پیچ خوردن زمان» حافظه است. هرچه بیشتر خاطرهها را به یاد میسپاریم، به نظر می رسد زمان آرامتر میگذرد. علاوه بر این، اگر استرس زیادی را تجربه میکنیم، حواسمان بیشتر جمع میشود. بنابراین تمایل داریم خاطرات بیشتری را به یاد بسپاریم.
به عنوان مثال، تصور کنید که از سخنرانی بیزار هستید، اما شما موظف به ارائه پنج دقیقه سخنرانی هستید. وقتی سرانجام در آن موقعیت قرار بگیرید، احتمالاً احساس استرس زیادی خواهید داشت. این استرس باعث میشود که شما این رویداد را با جزئیات کامل در ذهن خود ثبت و ضبط کنید. و خاطرات زیادی را به عنوان مثال از چهرههای افراد در ردیف اول ذهنتان ایجاد کنید. زمان پیچ خورده
نتیجه؟ آن پنج دقیقه تا ابد برای شما باقی خواهد ماند.
در نهایت، حتی چیزی مانند اندازه دمای بدن ممکن است در درک ما از زمان تأثیر بگذارد.
همسر روانشناس هادسون هوگلند را که آنفولانزا گرفته بود بستری شد. هوگلند همسرش را با دقت پرستاری کرد و بیش از چند دقیقه و در چند نوبت کوتاه او را تنها نگذاشت. با این وجود، او شکایت کرد که وی برای دورههای طولانیتر از دست داده است.
هوگلند با حس کنجکاوی در مورد حس ظاهری بودن زمان، آزمایشی را انجام داد که نشان میداد هرچه تب همسرش بالاتر باشد. یک دقیقه با سرعت بیشتری برای او میگذرد.
زمان بین مردم و بر اساس قوانین اجتماعی مشترک است.
اگر تا بحال به یک شهر گرم و جنوبی سفر کردهاید، شاید مشاهده کرده باشید که ساکنان آن تصور کاملاً متفاوتی از دقیق بودن دارند. در حالی که اکثر مردم نیمکره شمالی حد قابل قبولی را برای تأخیر در نظر میگیرند، میگویند، پنج دقیقه. در جای دیگر، غیر معمول نیست که مردم دو ساعت تمام تأخیر داشته باشند. زمان پیچ خورده
این بدان دلیل است که هر جامعه قوانین و قراردادهای خاص خود را در مورد زمان دارد، که اعضای آن به اشتراک گذاشته و درک میکنند.
به عنوان مثال، اگر قطاری را رزرو کردهاید که ساعت ۸ بعدازظهر حرکت میکند، ورود به ایستگاه ده دقیقه زودتر عادی است. اما اگر از ۸ بعدازظهر به یک مهمانی شام دعوت شده باشید، انتظار میرود کمی دیرتر برسید. چنین قوانینی راهی را برای توافق در مورد آنچه قابل قبول است فراهم میکند و بنابراین احساس امنیت به ما میدهد.
به همین دلیل ممکن است هنگام بازدید از کشوری که قوانین تعیینشده در آن متفاوت است، دچار مشکل شوید. به عنوان مثال ممکن است ۳۰ دقیقه دیرتر برای یک مهمانی شام آماده شوید. که معمولاً در کشور شماست – و هنوز باید چند ساعت صبر کنید تا سایر مهمانان برسند!
با این حال، جنبههای اجتماعی زمان فقط بر نحوه مدیریت آن تأثیر نمیگذارد. آنها همچنین میتوانند درک ما از گذشت زمان را تحت تأثیر قرار دهند. زمان پیچ خورده
به عنوان مثال، یک وضعیت ناخوشایند اجتماعی میتواند باعث شود که زمان طول بکشد. در یک مطالعه انجامشده در آزمایشگاه، به شرکتکنندگان دستور داده شد تا با نوشتن نام شریک زندگی خود به طور ناشناس بر روی یک کاغذ، شرکای آزمایشگاه خود را انتخاب کنند.
سپس به چندین شرکتکننده گفته شد که هیچ کس آنها را انتخاب نکرده است و آنها مجبورند به تنهایی کار کنند. از دیگر شرکتکنندگان مطلع شد که همه آنها را انتخاب کردهاند. اما از آنجا که این ترتیب ناممکن بود، آنها نیز مجبورند به تنهایی کار کنند.
پس از آن، از همه شرکتکنندگان خواسته شد تا گذشت زمان را تخمین بزنند. با کمال تعجب، شرکتکنندگان تصور کردند که زمان بسیار کندتر گذشته است.
درک ما از گذشته متأثر از بزرگی حوادث و سنی است که ما آنها را تجربه کردیم.
در کدام سال مایکل جکسون درگذشت؟ حتماً سالهای خیلی پیش بوده است، درست است؟
شاید تعجب کنید که بدانید که در سال ۲۰۰۹ بود. زمان پیچ خورده
وقتی به گذشته میاندیشیم، اغلب داوری دقیق در مورد زمان دشوار است. وقایع مهم، مانند مرگ زودرس یک فوق ستاره، در خاطرات ما برجسته میشود. و ما را به این باور سوق میدهد که اخیراً نسبت به گذشته اتفاق افتاده است.
این اثر – که به تلسکوپ معروف است – فقط یک نمونه از دشواریهایی است که ما در یادآوری درست گذر زمان داریم.
از طرف دیگر، ما نیز تمایل داریم حوادث نسبتاً ناچیز را از گذشته خود فراموش کنیم زیرا معمولاً آنها را نمیبینیم.
این را میتوان در آزمایش انجامشده توسط محقق ماریگولد لینتون مشاهده کرد. او هر شب به مدت ده سال، دو رویداد از روز را بر روی کارت نمایه شرح میداد، و تاریخ آن را در پشت آن مینویسد.
یک بار در ماه، لینتون دو کارت را به طور تصادفی انتخاب میکند و تاریخ آنها را تخمین میزند. او این کار را بسیار دشوار کرد، به ویژه با وقایع روزمره مانند «قهوهخوری با دوستان». زمان پیچ خورده
بعد از انجام هر آزمایش، کارتهای استفادهشده را به حالت قبل باز میگرداند. بنابراین میتوانست بیش از یک بار حافظه خود را در مورد برخی از رویدادها آزمایش کند.
رویدادهایی که او از نزدیک با هم دقیقتر آشنا شد، اتفاقاتی بود که وی بارها و بارها انتخاب کرد. که نشان میدهد حوادثی را که بیشتر در نظر میگیریم به خاطر میآوریم.
یکی دیگر از خطاهای خاطرات ما این است که اکثر آنها را بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال – «دستاورد یادآوری» را ساختهایم. به گفته روانشناسان، خاطراتی که در این دوره از زندگی خود داریم زنده و به راحتی یادآوری میشود.
چرا؟
نکته مهم و جدیدی است. در این دوره، ما برای اولین بار چیزهای زیادی را تجربه میکنیم. روابط، مشاغل، سفر، زندگی به تنهایی و غیره – که یادآوری وقایع این زمان را بسیار سادهتر میکند.
ما هرکدام یک ساعت درونی داریم که عملکردهای بدن را کنترل میکند؛ اما بیش از ۲۴ ساعت کار میکند.
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا در نقاط معینی از هر روز گرسنه میشوید؟ یا چرا ما تمایل داریم هر شب تقریباً در یک زمان خاص به خواب برویم؟
این کار یک ساعت بیولوژیکی درونی است که تمام عملکردهای بدن ما را تنظیم میکند. زمان پیچ خورده
اگرچه این ساعت درونی است. با این وجود به نشانههای بیرونی مانند نور روز بستگی دارد. که زمان بدن را با زمان سایر محرکها هماهنگ میکند. در واقع، بدون چنین نشانههای بیرونی، چرخه ساعت درونی ما از چرخه روز طبیعی ۲۴ ساعته دور خواهد شد.
این با آزمایش انجامشده در دههی ۱۹۶۰ توسط میشل صِفری نشان داده شده است. که تصمیم گرفت ساعت شخصی خود را با خلوت تنهایی خود در یک غار زیرزمینی به مدت دو ماه آزمایش کند.
از آنجا که وعدههای غذایی و خواب او تحت تأثیر محرکهای بیرونی نبود. هر وقت احساس میکرد میخوابید و میخورد. نتیجه این شد که هر روز «صِفری» بیپایان به نظر میرسید. اما در واقعیت، زمان خیلی سریعتر از آنچه تصور میکرد، میگذشت. در واقع، او از یک روز کامل آگاه بود، اما معتقد بود که او فقط برای چند ساعت بیدار بوده است.
از نظر صِفری، زمان تمامی معنای خودرا از دست داد. حتی به حدی که موسیقی که گوش میکرد هیچ لذتی برایش نداشت.
هنگامی که آزمایش دو ماهه تمام شد و همکاران صِفری آمدند تا او را ببینند. او تصور میکرد که هنوز ۲۵ روز دیگر از زمانش باقی مانده است! زمان پیچ خورده
آزمایشاتی از این دست دانشمندان را به این نتیجه رساند که چرخهی خواب ساعت درونی و دورههای فعال ما در واقع ۲۴ ساعت و ۳۱ دقیقه طول میکشد.
در زندگی روزمره این چرخه معمولاً توسط نور روز اصلاح میشود. اما وقتی ما از این محرک بیرونی محروم شویم – همانطور که صِفری بود – ما به این چرخه درونی باز خواهیم گشت.
درک شما از زمان بستگی به ذهن و بدن شما دارد که با هم کار میکنند.
همانطور که آموختهاید، مغز شما بر عملکردهای بدنی و درک شما از زمان تأثیر میگذارد. اما مغز دقیقاً چگونه این کار را انجام میدهد؟
اولاً، پیشانی مغز مسئول درک ما از گذر زمان و همچنین ایجاد و ذخیره خاطرات و توسعه ایدهها است. زمان پیچ خورده
بدون داشتن یک پیشانی مغز کاملاً عملکردی، ما قادر به قضاوت دقیق در مورد زمان – حتی در طول یک روز نیستیم. به عنوان مثال، در مورد یک مرد ۴۹ ساله که به دکتر جیکومو کچ به عنوان متخصص مغز و اعصاب مراجعه کرده است، به نظر میرسید که چیزی در درک او از زمان به وضوح اشتباه نبوده است. همانطور که بیمار توضیح داد، او از خواب بیدار میشود، خودروی خود را سوار میشود، کاری را که به نظر میرسید یک کار کامل در روز است، انجام میدهد تا روزش را تمام کند – و سپس میبیند وقت ناهار را نفهمیده است!
گذشته از این مراجعه عجیب و غریب، این مرد مشکلی دیگر نداشت و معاینات عصبی روانی بسیاری را پشت سر گذاشت.
تنها زمانی که اسکن مغزی انجام شد، ناهنجاری در پیشانی مغز وی کشف شد – جایی که توانایی وی در قضاوت درست در مورد گذر زمان را کاهش میدهد.
ثانیاً، درک ما از زمان توسط یک انتقالدهنده عصبی در مغز به نام دوپامین تنظیم میشود. این ماده شیمیایی اطلاعات را در مغز ارسال میکند. زمان پیچ خورده
اگر میزان دوپامین افزایش یابد – که در صورت مصرف برخی داروها مانند متامفتامینها اتفاق میافتد – ساعت درونی ما سرعت مییابد. در نتیجه، ما فکر میکنیم که زمان خیلی سریعتر از آنچه باید بگذرد میگذرد، بنابراین به نظر میرسد ساعتها تندتر میروند.
سرانجام، درک ما از زمان به سرنخهایی از بدن بستگی دارد که آن را از طریق احساسی به نام حس عمقی [proprioception] به دست میآورند – آگاهی از موقعیت و حرکت بدن فرد. یک نمونه از این موارد، توانایی احساس ضربان قلب در هر لحظه است.
بدون این حس، درک دقیق زمان دشوار بود. در واقع، آزمایشات نشان داده است که افرادی که فاقد این حس هستند، زمان را کندتر میبینند.
هرچه توجه بیشتری به چیزی داشته باشیم، زمان کندتر احساس میشود.
تصور کنید که شما در یک سخنرانی نشستهاید، و ذهن شما حوصله شنیدن ندارد. هرچه تلاش میکنید، دشوار است که چشمان خود را از ساعت بردارید زیرا ثانیهها کند میروند.
اگر فقط در لحظه مناسب به این ساعت نگاه کنید، به نظر میرسد که عقربه دوم بیشتر از آنچه انتظار دارید ایستاده است – در حقیقت خیلی طولانیتر گذشته است و شاید تعجب میکنید که چرا ساعت متوقف شده است. البته یک لحظه بعد، عقربه حرکت میکند.
چرا این اتفاق میافتد؟ زمان پیچ خورده
آملیا هانت این پدیده را از منظر توجه توضیح میدهد: هرچه بیشتر با توجه روی چیزی تمرکز کنیم، به نظر میرسد ساعت کندتر و آرامتر میچرخد.
به همین دلیل است که وقتی حوصله نداریم، احساس میکنیم زمان در حال کشیدن شدن است. تنها با تمرکز بر گذر زمان، احساس میکنیم که کندتر شده است، حتی تا نقطه کرونوستازی – حسی که به ما میگوید زمان متوقف شده است!
اثر مشابهی را میتوان مشاهده کرد که شاهد یک اتفاق غیرمنتظره هستیم. این اثر عجیب و غریب است: از آنجا که اتفاقات غیرقابلپیشبینی توجه ما را جلب میکند، به نظر میرسد آنها طولانیتر میشوند.
به عنوان مثال، در یک آزمایش، مجموعهای از تصاویر بر روی صفحه نمایش داده میشود: سیب، سیب، سیب، سیب، سیب، سگ، سیب، سیب.
بیشتر شرکتکنندگان بر این باورند که سگ برای مدت زمان طولانیتر از سیب روی صفحه نمایش است، اما مدت زمان هر تصویر یکسان است. این تنها به این دلیل است که شرکتکنندگان انتظار ندارند سگی را ببینند که به نظر میرسد زمان برای آنها کند میشود.
آیا این مشاهده زمان خاص با مشاهده یک رویداد غیرمنتظره یا تمرکز دقیق، برانگیخته میشود، دیوید ایگلمن، متخصص علوم اعصاب معتقد است که اساساً نتیجه انرژی صرفشده توسط مغز است. زمان پیچ خورده
به عنوان مثال، در مورد اثر عجیب و غریب، هنگامی که تمام توجه شما به طور ناگهانی به سمت چیز جدیدی هدایت میشود، سلولهای عصبی ناشی از مغز شما انرژی مصرف میکنند. برای ایگلمن، هر چه انرژی بیشتری استفاده کنیم، مدت زمان درک رویداد بیشتر میشود.
به همین دلیل به نظر میرسد تجربیات جدید دوام بیشتری دارند: پردازش محرکهای جدید نیاز به انرژی بیشتری دارد.
همه ما نمایانگر گذر زمان خودمان به یک یا چند روش هستیم و برخی افراد این کار را بصری انجام میدهند.
آیا تصور میکنید زمان پیش روی شما، از چپ به راست گذاشته شده است؟
در حقیقت بسیاری از افراد – تقریباً ۲۰ درصد – تمایل دارند که زمان را از اینگونه ببینند.
این درک بصری از گذشت زمان نمونهای از حسآمیزی [synesthesia] است که محققان در آزمایش زیر نشان دادهاند.
مجموعهای از کلمات در صفحه رایانه ارائه میشود، برخی با قلم قرمز، برخی دیگر به رنگ آبی.
شرکتکنندگان در رنگ آبی باید حرف «الف» را با دست راست خود فشار دهند و اگر قرمز باشد، حرف «ب» را با دست چپ خود فشار دهید.
به شرکتکنندگان گفته میشود که معنی کلمات بیربط است و دستور داده میشود که فقط به رنگ آنها پاسخ دهند.
با این حال، هنگامی که نام ماهها ظاهر میشود، شرکتکنندگانی که زمان را از چپ به راست میبینند، به شکلی جالب پاسخ میدهند. وقتی ماه بعدی ظاهر میشود، اگر آبی رنگ باشد (یعنی از دست راست خود استفاده میکنند) خیلی سریعتر واکنش نشان میدهند و وقتی ماه قبلی ظاهر میشود، اگر قلم قرمز باشد، خیلی دیرتر جواب میدهند.
چرا؟ زیرا چنین افرادی اغلب اوقات زمان را از چپ و کمتر از راست میبینند. زمان پیچ خورده
از این رو، همه ما زمان «دیدن» را با این روش نمیبینیم، همه در ذهن خود زمان را به یک یا چند روش نشان میدهند.
بنابراین، چگونه زمان خود را تصور میکنید؟ برای فهمیدن این موضوع به ادامه مطلب توجه کنید.
این جمله را در نظر بگیرید: «جلسه چهارشنبه بعدی باید دو روز به جلو منتقل شود. جلسه امروز در چه روزی برگزار میشود؟»
برای رسیدن به نتیجهگیری، برخی از خوانندگان به طور غریزی «جمعه» را در نظر میگیرند و پاسخ میدهند، زیرا در ذهن خود تصور میکنند که دو روز از چهارشنبه به جلو حرکت کنند.
اما سایر خوانندگان پاسخ میدهند که جلسه برای روز دوشنبه تنظیم شده است. اگر این پاسخ غریزی شما بود، تصور نمیکنید که شما حرکت میکنید، بلکه برعکس میبینید که زمان دو روز از چهارشنبه به سمت شما حرکت میکند: دوشنبه.
توانایی ما در نظر گرفتن آینده مزیتی است که ما را از حیوانات دیگر متمایز میکند.
به زمستان آینده فکر کنید، تصور کنید که روی کاناپه نشسته باشید، پتو را به طور کامل به دور خود پیچیدهاید و کتاب رمان میخوانید.
آیا میتوانید پتوی نرمی را دور خودتان حس کنید؟ یا حتی بتوانید بوی شیرینی کوکیهای تازه کریسمس را نیز استشمام کنید.
این توانایی برای «مسافر زمانی» ذهنی – برای فکر کردن در مورد آینده – یک مهارت مهم است.
توانمندی برای تصور و احساس «آینده» میتواند به شما در آماده شدن برای رویدادهای آینده کمک کند – مثلاً مصاحبه شغلی. با تصور اینکه وقتی در آن مصاحبه واقعاً احساس مصاحبه میکنید، با این کار روبرو هستید که احساس تأثیرگذاری کردهاید، به خودتان این فرصت را میدهید تا سؤالاتی را در نظر بگیرید که از شما پرسیده خواهد شد و پاسخ ذهنی خود را بارها تکرار کنید. این کار شما را کاملاً آماده خواهد کرد تا هنگام رسیدن ساعت مصاحبه، بهترین عملکرد را از خود ارائه دهید. زمان پیچ خورده
با این حال، برخی از افراد به سادگی توانایی تصویرسازی آینده را ندارند: به عنوان مثال، افرادی که دچار آسیبهای مغزی شدهاند یا کسانی که دارای مشکلات روانی خاصی هستند، فاقد این مهارت مهم هستند.
حتی اگر به افرادی که دچار آسیبهای مغزی خاصی هستند، جزئیات واضحی از صحنههای آینده داده شود – مناظر، بوها، صداها – آنها نمیتوانند تصور کنند که انگاری در آنجا هستند. این مسئله در مورد افراد مبتلا به آلزایمر و اسکیزوفرنی نیز صادق است. در حقیقت، هرچه بیماری یا جراحت شدیدتر باشد، پیشبینی آینده برای فرد دشوارتر است.
علاوه بر این، تفکر آینده یک توانایی منحصر به فرد انسانی است. اگر صاحب سگ هستید، ممکن است دوست داشته باشید یا اعتقاد داشته باشید که گاهی اوقات، هنگامی که همراه وفادار خود روی پای شما استراحت میکند، او در واقع به فکر لذتبخشترین قدم زدنهای شما با هم است. با این حال، تا آنجا که میدانیم، سگها نمیتوانند وقایع گذشته را با جزئیات به یاد بیاورند. بنابراین بعید است که آنها بتوانند در تفکر آینده شرکت کنند.
اگرچه حیوانات قادر به یادگیری و قادر به رفتار هوشمندانه هستند، اما هیچ مدرکی مبنی بر تصور اینکه در آینده میتوانند مانند انسانها تصویرسازی کنند وجود ندارد.
خاطرات از قطعات انعطافپذیر ساخته شدهاند که میتوانیم از آنها برای ایجاد موارد جدید استفاده کنیم.
آیا تا به حال داستانی را بیان کردهاید که معتقدید از زندگی خودتان است، و بعد دوستتان بیان شما را قطع و اعتراض میکند که شما تجربیات خودت را بازگو کن، خاطره نساز!
چرا این اتفاق میافتد؟
حافظه سازنده است: خاطرات ما از بسیاری قطعات تشکیل شده است که میتوانیم فوراً آنها را برای ایجاد خاطرات جدید ترکیب کنیم – چیزهایی که شاید هرگز اتفاق نیفتاده باشد. زمان پیچ خورده
این انعطافپذیری همان چیزی است که تصویرسازی آینده را برای ما آسان میکند.
به عنوان مثال، سعی کنید سوار سرویس اتوبوس مدرسه شوید و به یک ساحل گرمسیری بروید که بهترین دوست شما قصد ازدواج با جانی دپ (هنرپیشه مشهور) را دارد.
شما میتوانید این صحنه را فوراً تصویرسازی کنید. اما اگر خاطرات شما ثابت باشد، نه انعطافپذیر، این تصور بسیار طولانیتر زمان میبرد. مانند نوار ویدئویی، باید مجبور شوید خاطرات خود را به عقب برگردانید و اسکن کنید تا اینکه یکی شما را در اتوبوس مدرسه پیدا کنید. سپس، شما باید خاطرات خود را برای فیلمهایی که جانی دپ در آنها بازی کرده است، ببرید و سعی کنید عروسی ساحل گرمسیری را به خاطر بیاورید که در تلویزیون دیدهاید.
این خاطرات میتواند چند دهه از هم فاصله داشته باشد، بنابراین جمعآوری و دوختن آنها در کنار هم باعث پیری میشود. با این وجود از آنجا که حافظه تکه تکه و انعطافپذیر است، تصاویر آینده احتمالی به راحتی ایجاد میشوند.
با این حال، در حالیکه انعطافپذیری خاطرات ما باعث میشود تفکر آینده بسیار سادهتر شود، همچنین باعث میشود که گذشته را نادیده بگیریم – همانطور که محقق الیزابت لوفتوس نشان داد.
در یک آزمایش، لوفتوس قصد داشت تا شرکتکنندگان را به یادآوری وقایع گذشته خود بیندازد که هرگز واقعاً رخ نداده بودند. برای این کار، وی با بستگان آنها مصاحبه کرد تا اطلاعات پیشین در مورد رویدادهای واقعی را از گذشته شرکتکنندگان جمع کند.
با استفاده از این قطعات، لوفتوس در مورد گذشته با شرکتکنندگان بحث و گفتوگو میکند، و در نهایت آنها را متقاعد میکند که در کودکی با باگس بانی [Bugs Bunny] در دیزنیلند دیدار کردهاند.
اگرچه ممکن است چنین صحنهای غیر قابل تصور به نظر برسد، چرا که باگس بانی شخصیتی است که متعلق به برادران وارنر است، نه دیزنی، و به همین دلیل او هرگز در دیزنیلند ظاهر نمیشود.
اکنون که آموختید که چگونه ما از نظر ذهنی زمان را به خودمان نشان میدهیم، بخشهای زیر به شما نشان میدهند که چگونه درک خود را از زمان به خواست خود تغییر دهید.
با ساختن هر روز خاص، میتوانید زندگی خود را طولانیتر یا میتوانید سرعت بیشتری را برای زمان به وجود بیاورید.
حتماً متوجه شدهاید که وقتی کار لذتبخشی را انجام میدهید – مانند تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود – و اینکه وقتی حوصله ندارید، چطور زمان متفاوت میگذرد.
اما آیا شما توجه کردهاید که دورههای طولانیتر مانند گذر از یک سال نیز تحت تأثیر زمان قرار دارد؟
اگر شما میخواهید احساس کنید که زندگی غنی و طولانی دارید. یا میخواهید در زمانهای معینی آن را سرعت ببخشید. میتوانید از این دانش به نفع خود استفاده کنید. زمان پیچ خورده
به عنوان مثال، میتوانید با بهرهگیری از پارادوکس تعطیلات، تجربه زمان خود را کم کنید. در حالی که به نظر میرسد که تعطیلات به سرعت میگذرد، وقتی در وسط آن هستید. لحظهای که به خانه میروید، احساس خواهید کرد که قبلاً آنجا بودهاید. زمان خیلی طولانیتر میشود.
چرا؟
دلیل اصلی این است که تعطیلات معمولاً شامل روال بسیار کمی در زمان شما میشود. بنابراین، اگر میخواهید سالهای گذشته را احساس کنید، باید سعی کنید از روال عادی بیرون بیایید. و هر جا که ممکن باشد، تنوع را در زندگی اضافه کنید.
به عنوان مثال، میتوانید مسیری متفاوت برای کار خود طی کنید یا برای هر روز از هفته، ناهار را با یک دوست متفاوت بخورید.
البته، شما احتمالاً نمیخواهید که هر رویدادی در زندگی شما این گونه باشد. خوشبختانه، همچنین روشهای بسیاری برای سرعت بخشیدن به درک شما از زمان وجود دارد.
به عنوان مثال، اگر در اداره پست گیر کردهاید، در زمان انتظار تمرکز نکنید. زیرا این فقط باعث میشود زمان کِش بیاید. درعوض، میتوانید با گپ زدن با افرادی که در صف هستند. یا شاید با نوشتن برخی افکار در تلفنتان، خود را از زمان انتظار دور کنید.
با این حال، بهترین راه برای عبور از زمان، تمرین ذهنآگاهی است. یعنی به خودتان اجازه میدهید تا از محیط اطراف خود کاملاً آگاه شوید.
اگر احساس میکنید که در روز ساعات کافی ندارید، احتمالاً از آنها به طور مؤثر استفاده نمیکنید.
یک روز بسیار شلوغ را تصور کنید. شما برای رسیدن به چندین کار عجله دارید، یک وعده ناهار دارید که نمیتوانید آن را لغو کنید. و تلفن شما مکرر زنگ میخورد.
در روزهایی مانند این، ما احساس میکنیم که اگر فقط چند ساعت بیشتر در روز وجود داشته باشد. میتوانیم تمام کارها و وظایف خود را با صرف وقت بیشتر، انجام دهیم.
با این حال، مشکل کمبود وقت نیست. مسئله این است که ما از زمانهایی که داریم به درستی استفاده نمیکنیم.
به عنوان مثال، در یک مطالعه بیش از ۱۵۰۰ نفر، روانشناس ویلیام فریدمن دریافت که کسانی که احساس میکردند دائماً برای انجام همه کارها رقابت میکنند، معتقد بودند که زمان خیلی سریع میگذرد.
برای مقابله با این مسئله و کم کردن زمان اتلاف، اولین قدم این است که دید دقیقی از مدت زمان شما داشته باشید. به عنوان مثال، در یک مطالعه، شرکتکنندگان معتقد بودند که بطور متوسط فقط ۲۰ ساعت وقت آزاد در هفته دارند. با این حال، محققان با بررسی و مرور کارهای آنها دریافتند که شرکتکنندگان در هر هفته ۴۰ ساعت اتلاف دارند. اگر آگاه باشید که چقدر زمان دارید میتوانید برای استفاده موثرتر از آن قدم بردارید. زمان پیچ خورده
یک راه برای اطمینان بیشتر از موفقیت در یک روز تنها استفاده از ضربالعجلهای دقیق است. به عنوان مثال، اگر شما باید برای کاری گزارشی بنویسید، و آن را تکمیل کنید. مثلاً ۳۰ مرحله قبل از آماده شدن کار برای تحویل، پایان آن پروژه بسیار دور به نظر میرسد. نتیجه این است که شما نیاز مبرمی برای تمرکز روی آن احساس نخواهید کرد.
اما اگر رئیس شما تقاضای تحویل کار را در روز شنبه هفته آینده داشته باشد، پایان پروژه بسیار نزدیکتر به نظر میرسد. این ضربالعجل فوریتی ایجاد میکند که تمرکز شما بر روی کار مورد نظر را آسانتر میکند. به طور خلاصه، مهلتها درک زمان ما را به شکلی تغییر میدهند که تمرکز ما را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. بنابراین اگر برای هر مرحله ضربالعجلهای مشخصی تعیین میکنید متوجه میشوید که زمان شما بسیار مؤثر است.
به خاطر سپردن تاریخ وقایع گذشته آسان نیست، اما ترفندهای خاصی میتوانند به شما کمک کنند.
غالباً وقتی به گذشته خود نگاه میکنیم، به نظر میرسد که وقایع در هم میآمیزند و نظم آنها دشوار میشود.
چه سالی بمبگذاریهای اخیر لندن اتفاق افتاد؟ چه وقت شاهزاده دایانا درگذشت؟
یادآوری تاریخ دقیق میتواند دشوار باشد. با این وجود، با استفاده از سیستم زیر، شما میتوانید تاریخ هر رویداد خاص را با دقت بیشتری به یاد آورید.
برای بهروزآوری یک رویداد شخصی در زندگی، ابتدا باید درباره تعداد سالها، ماهها یا هفتهها قبل از وقوع این رویداد حدس بزنید.
بعد، سعی کنید تاریخ دقیق را حدس بزنید.
برای ارزیابی نهایی – و دقیقترین – چند ماه یا سال اضافه کنید. به عنوان مثال، اگر حدس میزنید که این رویداد بیش از دو ماه پیش اتفاق افتاده است، باید زمان بیشتری اضافه کنید.
به عنوان مثال، بگویید شما باید تاریخی را که سگ خود را از پناهگاه گرفتهاید به خاطر بسپارید. اگر شش ماه پیش اولین حدس شماست، باید تخمین بزنید که به هفت نزدیک شده است.
با این حال، اگر اعتقاد دارید که سگ خود را کمتر از دو ماه قبل گرفتهاید، باید کمی از زمان تخمین خود کم کنید. زیرا این رویداد احتمالاً اخیراً بیشتر از آنچه فکر میکنید اتفاق افتاده است. مثلاً حدس نهایی خود را پنج هفته به جای شش هفته انجام دهید.
هنگامی که نوبت به یاد آوردن تاریخ وقایع عمومی میرسد، سعی کنید از برچسبهای زمانی استفاده کنید. خاطرات شخصی از زمان مورد نظر. شما میتوانید دقیقترین حدسهای خود را هنگامیکه میتوانید وقایع عمومی را با موارد زندگی شخصی خود متصل کنید.
به عنوان مثال، برای فهمیدن اینکه چه زمانی شاهزاده دایانا درگذشت. از خود بپرسید که وقتی خبر مرگ او را شنیدید، چه کاری انجام میدادید. کار شما در آن زمان چه بود؟ کجا زندگی میکردی؟
هرچه برچسبهای زمانی بیشتری را بخاطر بسپارید. احتمالاً تاریخ را به درستی به یاد میآورید (به هر حال، جواب ۳۱ آگوست ۱۹۹۷ است).
خلاصه نهایی
درک ما از زمان تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی مانند احساسات، خاطرات و بدن ماست. به همین دلیل، درک زمان در حقیقت با شخص دیگر متفاوت است. با آموختن نحوهی درک زمان، میتوانیم یاد بگیریم که بر تجربه شخصی خود از آن تأثیر بگذاریم. به عنوان مثال، میتوانیم آن را کند کنیم یا هر زمان لازم باشد آن را سرعت بخشیم. زمان پیچ خورده
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.