یک برنامه اقدام برای پذیرش تغییر، سازگاری سریع و ساخت آینده شغلی شما
ساختن فردا (کتابی که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است) یک برنامه عملیاتی است که در آن جزئیات چگونگی پیمایش در چهار مرحله تغییر است: هراس، سازگاری، عادت جدید و عدم بازگشت به عقب. داستانهایی از تغییرات چشمگیر در گذشته را شرح میدهد که چیزهایی را که امروز از آن لذت میبریم برای ما به ارمغان آورد. و همچنین درسهایی را از کارآفرینان مختلف میآموزیم که از طریق تغییرات عظیم زندگی اجرا کردند و موفق ظاهر شدند.
جیسون فیفر سردبیر مجله تجاری آمریکایی کارآفرین و سازنده پادکستهای ساختن فردا و حلال مشکلات است. او همچنین شیوههای سازگاری با تغییر خود را در شرکتهایی مانند مایکروسافت، چیپوتل و فایزر آموزش داده است.
این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ با تغییرات سریع و موفقیتآمیز سازگار شوید.
همهگیری کووید-۱۹ یک تغییر تاریخی برای مردم سراسر جهان بود. احتمالاً زمانی که دولت شما دستور قرنطینه کامل را صادر کرد، به خوبی به یاد دارید که کجا بودید. و چرا این کار را نمیکنید؟ آن لحظه برای هر یک از ما زندگی را تغییر میداد، و بیشتر مردم آرزو داشتند که میتوانستند به حالت عادی بازگردند.
اگر برای اندیشیدن درباره آن وقت بگذارید، ما همیشه با تغییرات بزرگی مانند این روبرو هستیم. آنها ممکن است به اندازه یک بیماری همهگیر جهانی بزرگ نباشند که جهان را تعطیل میکند. اما اغلب میتوانند به همان اندازه برای زندگی فردی ما ناراحتکننده باشند. شاید ایده کسبوکار شما به نتیجه نرسیده است. یا باید از شهری به شهر دیگر نقل مکان کنید. تغییر میتواند هراسانگیز و ترسناک باشد.
هرچند لازم نیست اینطور باشد. پاسخ شما به تغییر میتواند چیزی غیر از ترس یا وحشت باشد. تنها چیزی که لازم است چند شیوه است که به شما کمک میکند تا برای آینده آماده شوید. و اینجاست که خلاصهکتاب ساختن فردا اثر جیسون فیفر وارد میشود.
در این خلاصهکتاب، چهار مرحله تغییر را ترسیم خواهیم کرد: ترس، سازگاری، عادی جدید و عدم بازگشت به عقب. ما همچنین شیوههای لازم برای تغییر را پوشش خواهیم داد تا بتوانید برای ساختن فردا یی که واقعاً میخواهید آماده شوید. ساختن فردا
وقتی میترسید چیزی را از دست بدهید که به آن عادت کردهاید، تغییر ایجاد هراس میکند.
در زمانی که موسیقی فقط به صورت زنده اجرا میشد، جان فیلیپ سوزا در میان نامهای مشهور این حوزه بود. او مارش میهن پرستانه آمریکایی «ستارگان و راهراهها برای همیشه» و مارش رسمی تفنگداران دریایی ایالات متحده «سمپر فیدلیس» را آهنگسازی کرد. اینها، همراه با بسیاری از شاهکارهای دیگر او، او را به شهرت رساند.
اما افسوس که اربابی او در صنعت موسیقی با دو پیشرفت فناوری کوتاه شد: گرامافون که موسیقی را ضبط و پخش میکرد. و رادیو که موسیقی را مستقیماً به خانههای مردم برد.
این دستگاهها در آن زمان جدید بودند و سوزا آنها را به عنوان یک تهدید میدید. او معتقد بود که گرامافون و رادیو جهان را به سمت بدتر شدن تغییر خواهند داد. مردم دیگر به کنسرت نمیروند، هیچ کس برگههای موسیقی نمیخرد، و ایستگاههای رادیویی دیگر نوازندگان را برای اجرای زنده آهنگهایشان دعوت نمیکند.
خلاصه سوزا وحشت کرد. او به هر چیزی فکر میکرد که از دست میداد: پول، حرفهاش و احتمالاً حتی محبوبیتش. میترسید زندگی خوبی را رها کند که به آن عادت کرده بود. بنابراین او با تغییر مبارزه کرد. او فعالانه در مورد این موضوع سخنرانی کرد و نوشت که این دستگاههای جدید چقدر بد هستند و چگونه بشریت را نابود میکنند.
ما از بسیاری جهات بسیار شبیه سوزا هستیم. هنگامی که با تغییر مواجه میشویم، اغلب روی همه چیزهای خوبی تمرکز میکنیم که از دست میدهیم. نقل مکان به شهر جدید؟ ما دوستانمان را از دست خواهیم داد! در رشتهای متفاوت شغلی پیدا میکنید؟ حس هویت خود را از دست خواهیم داد! زندگی در میان یک بیماری همهگیر؟ ما تعاملات رو در رو را از دست خواهیم داد!
تشخیص چیزهایی که وقتی با یک تغییر چشمگیر مواجه میشویم، آسان است. بدتر از آن، ما در تمرکز بر ضرر متوقف نمیشویم – ما تمایل داریم آن را نیز تعمیم دهیم. ما فکر میکنیم که از دست دادن یک چیز منجر به از دست دادن چیز دیگری میشود، حتی زمانی که شواهد محکمی برای تأیید آن نداریم. این منجر به یک وحشت تمام عیار میشود، جایی که ما سعی میکنیم از وقوع تغییر جلوگیری کنیم. اما اشتباهات بزرگی میکنیم که در این فرایند به ما آسیب میزند. ساختن فردا
و، البته، شما، قطعاً، نمیخواهید صدمه ببینید. حال چگونه میتوانید این وحشت را کاهش دهید؟ در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت.
برای غلبه بر هراس از تغییر، روی چیزی تمرکز کنید که به دست میآورید.
اگر میخواهیم بر مرحله هراس از تغییر غلبه کنیم، باید از دیدگاهی کاملاً متفاوت به تغییر نزدیک شویم. به جای تمرکز بر چیزهایی که از دست میدهیم، باید ذهن خود را روی چیزهایی متمرکز کنیم که به دست میآوریم و فرصتهایی که این تغییر را میآفریند.
به سوزا برگردیم. او آنقدر نگران بود که گرامافون و رادیو کارش را از بین ببرد که متوجه امکانات بیپایانی نبود که این دستگاههای جدید میتوانند برای او به ارمغان بیاورند. بله، درست است که وقتی موسیقی ضبطشده جایگزین اجراهای زنده شد، بسیاری از نوازندگان کارشان را از دست دادند. اما همین تغییر راه را برای رشد محبوبیت سایر موسیقیدانان هموار کرد.
گرامافون و رادیو به نوازندگان این امکان را میداد که در نهایت موسیقی خود را به صورت شبانهروزی و در مکانهای دور پخش کنند. کاری که نمیتوانستند با اجراهای زنده انجام دهند. به هر حال، سفر گران بود و ساعات زیادی در روز وجود نداشت. اما از آنجایی که ضبطهای آنها در سراسر جهان پخش میشد، توانستند به مخاطبان بیشتری دست یابند. و حتی در هنگام خواب نیز کسب درآمد کنند!
ظهور گرامافون و رادیو همچنین باعث ایجاد مشاغل جدید برای افراد بیشتری در صنعت موسیقی شد. استودیوهای ضبط ساخته شدند و نقشهایی مانند مهندسان صدا، مدیران استودیو، دیجیها و سازندگان تجهیزات ضبط پدیدار شدند. این دگرگونی تکانشی ممکن است منجر به خسارات زیادی شده باشد، اما به طور همزمان به دستاوردهای بسیار بیشتری منجر شده بود.
و در مورد سوزا، او در نهایت این دستاوردها را نیز کشف کرد. او زمانی که در نهایت دید که چگونه از صفحات ضبطشده پول در میآورد، آرام گرفت و متوجه شد که در واقع چیزی را از دست نمیدهد. در عوض، او ابزاری برای توزیع به دست آورد! ساختن فردا
این راز فرونشاندن هراس از تغییر شماست. شما باید به تغییر نگاه کنید و به جای ضرر، دستاوردها را ببینید. انجام این کار هر بار آسان نخواهد بود. گاهی اوقات، تعیین دقیق آنچه میتوانید از یک چیز جدید به دست آورید، چالشبرانگیز است. اما صرفاً با این باور که از این تغییر سود خواهید برد، حتی اگر مطمئن نیستید که این مزایا چیست. میتوانید از وحشت خارج شوید و به مرحله بعدی بروید: سازگاری.
هدف واقعی خود را پیدا کنید تا به شما کمک کند با تغییرات سازگار شوید.
ما تشخیص دادهایم که هراس از تغییر ناشی از دست دادن چیزهایی است که به آنها عادت کردهاید. و در این فرایند، فکر میکنید خودتان را نیز از دست خواهید داد. تصور کنید که به عنوان خبرنگار روزنامه کار میکنید، و سپس صنعت رو به سوی مرگ میرود. حالا باید در جای دیگری کار پیدا کنید. هنگامی که شما در آن تغییر شغلی قرار میگیرید. اولین چیزی که احتمالاً احساس خواهید کرد این است که هویت شما متزلزل شده است. اگر دیگر خبرنگار روزنامه نباشید، چه کسی هستید؟
اینجاست که میتوانید مکث کنید و شروع به تعریف هدف واقعی خود کنید: چرایی خود. پس از پشت سر گذاشتن هراس از تغییر و باور به اینکه فرصتهای بزرگتر و روشنتری در انتظار شما هستند، اکنون باید تغییر را بپذیرید و خود را با آن وفق دهید. سازگاری با تغییرات یعنی تعیین اینکه چه چیزی از شما تغییر میکند و چه چیزی تغییر نمیکند.
بیایید فوداستیرز [Foodstirs] را به عنوان مثال در نظر بگیریم. در سال ۲۰۱۹، سه بنیانگذار این شرکت شیرینیپزی تصمیم گرفتند نام تجاری خود را تغییر دهند و خط تولید جدیدی ایجاد کنند: کالاهای بستهبندیشده مانند مینی آجیل و لقمههای آماده. این میتواند شرکت آنها را از به یک تولیدکننده فقط پختوپز به تولیدکننده کالاهای بستهبندیشده تبدیل کند. آنها به طور طبیعی برای راهاندازی در ابتدای سال ۲۰۲۰ هیجانزده بودند، اما شیوع کووید-۱۹ فرا رسید. همه از خرید محصولات پختهشده دست کشیدند و برای سرگرمی خود در حالیکه در خانه مانده بودند شروع به خرید مواد خام برای پختوپز کردند.
بنیانگذاران راهاندازی خود را لغو کردند. اما این چه معنایی برای برندسازی مجدد آنها خواهد داشت؟ آن زمان بود که آنها به یاد آوردند که شرکتشان واقعاً درباره چه چیزی است. مأموریت اصلی آنها فروش کالاهای بستهبندیشده نبود، بلکه ایجاد شادی در زندگی مردم بود. و چه آنها مواد پختشده بفروشند و چه کالاهای بستهبندیشده، همچنان مأموریت خود را درست همانطوری انجام میدهند که همیشه برنامهریزی کرده بودند.
دقیقاً دلیل شما همین است. این پایه و اساس شما برای انجام کارهاست. هدف اصلی است که بدون توجه به تغییراتی که در زندگی سپری میکنید، هرگز تغییر نمیکند. این یک امر کاملاً متفاوت با آن چیزی است که شما یا کارهایی که انجام میدهید. آنچه به طور مداوم بسته به منابع و فرصتهایی تغییر میکند که به شما ارائه میشود. برای سازگاری با این تغییرات، همیشه دلیل خود را در ذهن داشته باشید. به این ترتیب، شما احساس تکانش نخواهید کرد و دوباره به وحشت نخواهید افتاد. ساختن فردا
قبل از اینکه مجبور شوید با تغییر سازگار شوید.
سازگاری با تغییر پس از تعیین دلیل اصلی شما به پایان نمیرسد. برای سازگاری موفقیتآمیز با تغییر، باید تغییردهنده باشید. بله، ما قبلاً ثابت کردهایم که تغییر ترسناک و اغلب دردناک است و هیچکس نمیخواهد در میان آن برود. ممکن است فکر کنید احمقانه است که تغییر را آغاز کنید، به جای اینکه بنشینید و منتظر بمانید تا برای شما اتفاق بیفتد. اما این دقیقاً همان چیزی بود که سام کالاگیونه، بنیانگذار داگفیش هِد کرفت بریوری [Dogfish Head Craft Brewery]، برنده بازی طولانی شد.
در سال ۲۰۰۳، کالاگیونه یک آل بیرنگ هندی خوشمزه – یا IPA – درست کرد. او آن را آیپیای ۶۰ [IPA 60] دقیقهای نامید. یک تکانش بود. در واقع، آنقدر استقبال شد که صاحبان مشاغل از سراسر کشور شروع به تماس با شرکت او کردند تا برای فروشگاهها و رستورانهای خود بارها سفارش دهند. سه سال بعد و آیپیای ۶۰ دقیقهای هنوز در حال فروش بود و تقریباً به ۷۰ تا ۸۰ درصد از فروش داگفیش رسید.
حالا هر کارآفرین دیگری از این مزیت استفاده میکرد و بیشتر تولید میکرد، اما کالاگیونه نه. در واقع، او اصلاً از این اعداد راضی نبود. او نگران بود – و دلیل خوبی هم داشت. او متوجه شد که با وجود بسیاری از مؤسسات دارای آیپیای ۶۰ دقیقهای او، مردم فکر میکنند که کارخانه او یک برند آیپیای است، در حالیکه در واقع، او انواع مختلفی از نوشیدنیهای به همان اندازه خوش طعم را تولید میکند.
کالاگیونه نمیخواست به عنوان یک تولیدکننده فقط آیپیای برچسبگذاری شود. او که این صنعت را به خوبی میشناخت، متوجه شد که دیر یا زود عشق به آیپیای ۶۰ دقیقهای او محو میشود. ذائقه مردم تغییر میکند و آنها به سراغ نوشیدنی مُد روز بعدی میروند. در این صورت چه اتفاقی برای شرکت او خواهد افتاد؟ او بهعنوان یک برند آیپیای شناخته میشد، با نام مستعار «قدیمی».
بنابراین قبل از اینکه همه چیز از کنترل خارج شود، کالاگیونه خودش این تغییر را انجام داد. او تصمیم گرفت فروش آیپیای ۶۰ دقیقهای را فقط به ۵۰ درصد محدود کند. این تغییر به دریایی از نظرات و مطالبات نفرتانگیز منجر شد. اما او ثابتقدم ماند. او به جای تسلیم شدن و تولید بیشتر نوشیدنی پرفروش خود، نوشیدنیهای دیگر خود را به مشتریان عرضه کرد. به هر حال، طعم آنها به همان اندازه آیپیای ۶۰ دقیقهای عالی است. البته اگر بهتر نباشد.
کالاگیونه موفق شد مردم را متقاعد کند که طیف کامل نوشیدنیهای او را امتحان کنند و این تصمیم در نهایت نتیجه داد. امروزه، آیپیایهای دیگر در رأس هرم فروش نیستند، اما داگفیش هِد هنوز هم مانند گذشته محبوب است. این برند بهعنوان تولیدکننده آیپیای شناخته نمیشود، بلکه بهعنوان یک نوشیدنیسازی شناخته میشود که همیشه چیز جدیدی تولید میکند. و این اتفاق افتاد زیرا کالاگیونه تغییر را آغاز کرد و منتظر نشد تا آن اتفاق بیفتد. ساختن فردا
شما هم میتوانید آنقدر شجاع باشید که ابتدا تغییر را ایجاد کنید. به این ترتیب، کنترل بیشتری خواهید داشت و زمان بیشتری برای سازگاری و آماده شدن برای عادت جدید خواهید داشت. شما بیشتر از آن چیزی مسئول هستید که به خودتان اعتبار میدهید.
با آوردن عناصر آشنای گذشته به زمان حال، به راحتی به عادت جدید منتقل شوید.
بنابراین، شما بر هراس از تغییر غلبه کردهاید و قبل از رسیدن تغییر آن را پذیرفته، با آن سازگار شدهاید. اکنون، شما آماده حرکت به مرحله سوم تغییر هستید: عادت جدید. متأسفانه، آنقدرها هم که به نظر میرسد آسان نیست. ممکن است تغییرات جدید را به دلیل فرصتهای بالقوهای دوست داشته باشید که ارائه میدهند. اما مغز شما برای رها کردن گذشته به سادگی طراحی نشده است. احتمالاً احساس نوستالژی میکنید و با وجود عادت کردن به چیزهای جدید، همچنان میخواهید چیزهای قدیمی خود را داشته باشید.
بنابراین چگونه میتوانید از این موضوع عبور کنید؟ پل آشنایی بسازید. چیزی از تجربه قدیمی خود بگیرید و آن را به فرصت جدید پیش روی خود اضافه کنید.
برای درک واقعی تأثیرگذاری پل آشنایی، اجازه دهید به اوایل دهه ۱۹۵۰ بازگردیم، زمانی که آسانسورهای تمام اتوماتیک معرفی شدند. قبل از آن، آسانسورها برای کار به یک اپراتور نیاز داشتند و این باعث ایجاد زحمت میشد. اپراتورها، مانند بسیاری از کارگران دیگر، ساعت ۵ بعدازظهر میرفتند، بنابراین اگر آن را از دست میدادید، باید از پلهها بالا و پایین بروید. همچنین مواقعی بود که اتحادیههای اپراتور دست به اعتصاب میزدند و بدون هشدار ایستگاههای خود را رها میکردند و جریان رفتوآمد در ساختمان را مختل میکردند.
بنابراین، هنگامی که آسانسورهای تمام اتوماتیک معرفی شدند، تولیدکنندگان پیشبینی کردند که مصرفکنندگان فوراً از این محصول استقبال کنند. زیرا نیاز به اپراتور را از بین میبرد و میتوانستید هر زمان که بخواهید سوار آسانسور شوید!
اما پاسخی که از مردم دریافت کردند کاملاً برعکس بود. همه از جعبه جادویی بدون سرنشین میترسیدند. آنها فکر میکردند که این کار ناامن است. زیرا اگر مشکلی پیش بیاید کسی نبود که مسئولیت آن را به عهده بگیرد.
پس از کسب اطلاعات بیشتر در مورد نگرانیهای عمومی، سازندگان آسانسور دست به کار شدند. آنها تصمیم گرفتند یک صدای زن را در آسانسورها بگنجانند تا اعلانهایی مانند «بالا رفتن» و «پایین رفتن» را اعلام کنند. با کمال تعجب، این و چند شیوه بازاریابی دیگر این کار را انجام دادند. مردم شروع به استقبال از آسانسورهای خودکار کردند. زیرا صداگذاریهای جدید باعث میشد احساس کنند که یک انسان در پشت صحنه کار میکند. این پل آشنایی بود که آسانسورهای خودکار به آن نیاز داشتند. ساختن فردا
انتقال به عادت جدید فقط به دنبال یافتن نسخه خود از این پل است.
آنچه را شناسایی کنید که در حالت عادت جدید کم است تا به لحظه عدم بازگشت به عقب برسید.
بالاخره به آخرین مرحله تغییر رسیدیم. شما در یک عادت جدید کامل زندگی میکنید و تقریباً در نقطهای هستید که حتی اگر میتوانستید نمیخواهید به حالت قبل برگردید. شما تقریباً در نقطه عدم بازگشت به عقب هستید.
اما به دلایلی، شما با این تغییر کاملاً راحت نیستید. پس اشکال کجاست؟
احتمالاً به خاطر مشکل ۹۹ درصدی است. شما ۹۹ درصد آنجا هستید، اما هنوز ۱ درصد باقی مانده است. در حالی که این ۱ درصد کم است، گاهی اوقات میتواند مهمترین تفاوت را در سفر شما ایجاد کند. در واقع، ممکن است این عامل تعیینکننده باشد که شما را از عادت جدید به عدم بازگشت به عقب میبرد.
چگونه میتوانید آن ۱ درصد را شناسایی کنید تا در نهایت بتوانید کامل شوید؟ جیم مککلوی، یکی از بنیانگذاران شرکت فناوری اسکوار [Square]، دقیقاً میداند که چگونه این کار را انجام دهد.
بیش از یک دهه پیش، مککلوی و دوستش جک دورسی، اسکوار ریدر [Square Reader] را راهاندازی کردند، یک کارتخوان کوچک برای دستگاههای تلفن همراه مانند آیپد و آیفون. این محصول نوآورانه این امکان را برای کسبوکارهای کوچک بدون دستگاههای کارت اعتباری گرانقیمت فراهم کرد تا در نهایت کارت را بپذیرند. این صنعت تجارت را متحول کرد و رقبای آن برای ایجاد ضربهای به اسکوار ریدر تلاش کردند.
اما اکثر آنها نتوانستند این کار را انجام دهند، زیرا فکر میکردند که موفقیت اسکوار صرفاً در تولید آن دستگاه کوچک است. در حالیکه واقعاً به این دلیل بود که به تعداد زیادی از مسائل دیگر در بخش تجارت کوچک رسیدگی میکرد. بخش آخر همان چیزی بود که رقبای آنها نتوانستند انجام دهند. مطمئناً، آنها موفق به توسعه سریع اسکوار ریدر شدند. اما آنها روابطی با شرکتهای کارت اعتباری ایجاد نکردند یا برای کاهش هزینههای پردازش کار نکردند. آنها ۹۹ درصد به آن نقطه رسیدند، اما نتوانستند ۱ درصد باقیمانده را در نظر بگیرند و به دست آورند.
زمانی که در عادت جدید خود هستید، نه تنها به دستاوردهایی که تجربه جدید ارائه میدهد. بلکه به چیزهایی که ممکن است از دست داده باشید نیز فکر کنید. رقبای اسکوار فکر میکردند که دستگاه آن را بزرگ کرده است. اما در واقع این چیزهای دیگری بود که آنها را در صدر قرار داد. این چیزی است که شما باید به دنبال آن بگردید – «اما واقعاً» شما چیست.
به عنوان مثال، ممکن است به یک موقعیت جدید و ترسناک ارتقاء یافته باشید. اما واقعاً میخواهید مهارتهای بیشتری را بیاموزید که میتواند در آینده به شما کمک کند. اکنون که «اما واقعاً» خود را شناسایی کردهاید، میتوانید روی آن کار کنید تا در نهایت به نقطه عدم بازگشت به عقب خود برسید. ساختن فردا
خلاصه نهایی
زندگی شما همیشه در حال تغییر است و تغییرات زیادی در آینده وجود خواهد داشت. اما خبر خوب این است که اکنون که چهار مرحله تغییر را میدانید، میتوانید سریعتر و شجاعتر از هر تغییر عبور کنید. در این صورت، وقت خود را با هراس و مقاومت در برابر تغییر تلف نخواهید کرد. در عوض، میتوانید درست به لحظهی عدم لازگشت به عقب خود بپرید و از فرصتهای بزرگی که در انتظار شما هستند استفاده کنید. و از آن نقطه، ساختن فردای شما به آسانی آغاز خواهد شد. ساختن فردا
شما میتوانید این کتاب را از سایت آمازون تهیه کنید.
1 دیدگاه. همین الان خارج شوید
بسیار عاااااااالی 👌
ساختن فردا و تغییر اراده محکمی هم میخواهد.