سیستم نوین مدیریت زندگی (جعبهابزار فردی)
مرحله پنجم: همسویی زندگی
ما برای موفقیت و تغییر نیاز به یک برنامه ساختیافته، راهبردی و هماهنگ داریم و برای اینکه بتوانیم این برنامه را آغاز کنیم، باید از رسالت زندگی شروع کنیم و رسالت زندگی ما شامل سه بیانیه اصلی است: ۱. مأموریت شخصی، ۲. ارزشهای بنیادین، و ۳. چشماندازی برای آینده. برای دستیابی به این رسالت بایستی از چهار جنبه نتایج، مخاطب، فعالیت و یادگیری نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای خود را ارزیابی و تحلیل کنید. با تحلیل عوامل کلیدی موفقیت مبتنی بر جدول عوامل بیرونی و درونی اهداف راهبردی زندگی را تدوین و روابط بین این اهداف را در قالب یک نقشه راه ترسیم کردیم. سپس باید دقیقاً بتوانیم نقشه راه و دستیابی به رسالت خود را اندازهگیری کنیم. اکنون در این یادداشت به این موضوع میپردازیم که چگونه برنامه خود را با خانواده، دوستان، مدیران و سایر ذینفعانمان در میان بگذاریم تا بتوانیم حمایت و پشتیبانی آنها را در همه مراحل داشته باشیم.
همسویی چیست؟
در همسویی زندگی ما چه کار میخواهیم بکنیم. همسویی زندگی به ما میگوید که اگر تو مأموریت خود را تعریف کردی، آیا با خودت این مأموریت را بارها و بارها تکرار کردهای و همه اجزاء و عناصر و جزء جزء روح و جان، قلب، اندیشه و تن و کالبد خودت را با این مأموریت همسو کردهای؟ پس ابتدا من باید همه اجزاء و عناصر درونی خودم را با این مأموریت، با این نقشه زندگی هماهنگ و همسو کنم. پس اولین قدم برای اینکه من بتوانم مأموریت و چشمانداز خودم را محقق کنم این است که خودم را با این مأموریت و چشمانداز و نقشه زندگی که ترسیم و تدوین کردهام همسو بشوم.
تمرین همسویی
اجازه بدین همین ابتدا یک تمرین را انجام دهیم. همین تمرین کافی است که شما بتوانید این کار را به بهترین وجهی انجام دهید. اسم این تمرین گفتوگوی با خویشتن است. یک سری قرار ملاقاتهایی را با خودتان بگذارید. تنهای تنها و با خودتان به گفتوگو بشینید. این گفتوگو میتواند هر چیزی باشد. من کیستم؟ چه نقاط قوتی را دارم؟ چه نقاط قابل بهبودی را دارم؟ چه رفتارهایی را دارم که باید این رفتارها ادامه پیدا کنند. چه رفتارهایی را دارم که باید این رفتارها ترک بشوند. اگر این گفتوگو را در مقابل آینه قرار بدهید، بسیار واقعیتر به نظر میرسد. جلوی یک آینهای بنشینید به خودتان در آینه نگاه کنید و این سوالات را از خودتان بپرسید. آیا مأموریتی که تعریف کردم، واقعاً همان مأموریتی است که میخواهم مشتاقانه، برای تحققش تلاش کنم؟ آیا این مأموریت با شخصیت وجودی که من دارم سازگار است؟ آیا علایق من نشان میدهد که من میتوانم این مأموریت را محقق کنم؟ چه مهارتها و توانمندیهایی را ندارم که باید آنها را بدست بیاورم تا بتوانم این مأموریت و چشمانداز را محقق کنم.
گامهای همسویی
اولین گام در همسویی یا مرحله همسویی زندگی این است که من چطور میتوانم با خودم و خودم را با برنامهام همسو کنم.
دومین گام گفتوگو با خانواده است. من اگر بخواهم برنامهای را محقق کنم احتیاج دارم که خانوادهام، شامل همسرم، فرزندانم، پدر و مادرم با من همسو شوند. من باید کلیات برنامهام را با آنها در میان بگذارم. با آنها ارتباط برقرار کنم. آنها از کلیات برنامه من شامل مأموریت من، شامل چشمانداز من، شامل اهداف زندگی من اطلاع داشته باشند. نمیخواهم زیاد وارد جزئیات با آنها بشوم ولی من باید با آنها ارتباط برقرار کنم و آنها بتوانند نقطه نظرات خودشان را در مورد برنامه به من بگویند و من هم با آنها در جهت حمایت و همکاری برای تحقق این برنامه همسو بشوم و هم آنها با من همسو و همجهت بشوند. پس گام دوم این است که من با خانواده خودم همسو بشوم. بتوانم این همسویی را در خانواده خودم برای اجرای این برنامه مدنظر قرار بدهم.
سومین گام همسویی، گفتوگو با ذینفعان است. ذینفعان چه کسانی هستند؟ ذینفعان مختلفی را شما میتوانید در برنامهتان شناسایی کنید. ذینفعان افرادی هستند که از تحقق برنامه شما برای موفقیت خودشان منافعی را در نظر گرفتهاند. فرض بفرمائید که شما جایی کار میکنید و مدیر بالادست شما از برنامه شما خبر نداشته باشد حالا نمیخواهم بگوییم کل برنامه زندگیتان را جزء به جزء برای او تشریح کنید ولی او به عنوان یکی از ذینفعان شما، بایستی از مأموریت و چشمانداز و کلیات برنامه شما اطلاع داشته باشد تا بتواند خودش را با شما یا شما با او انتظاراتی که او از کار و آن چیزی که دارد همسو بشود. پس مدیر یا رئیس شما میتواند یک ذینفع برای شما باشد. شما باید برنامه و کلیات این برنامه را با او به گفتوگو بنشینید. نقطه نظرات او را بگیرید. حمایت او را و همکاری او را در جهت تحقق اهداف و نقشه خودتان مدنظر قرار بدهید. یا دوستان شما،
دوستان شما ذینفعانی هستند که ممکن است نقطهنظراتی را داشته باشند حالا ممکن است محدودههای مختلفی را در دوستی داشته باشید، دوستان صمیمی داشته باشید، دوستانی داشته باشید که زیاد با آنها صمیمی نیستید ولی در دایره دوستی شما هستند. دوستان صمیمی که با شما ارتباطات نزدیک دارند باید اطلاع از کلیات برنامه شما داشته باشند، نقطه نظرات شما را بگیرند، یا نقطه نظراتی را برای برنامه شما بدهند تا ببینید چطور میتوانند که آنها از برنامه شما حمایت کنند، همکاری کنند، و میتوانند این همکاری را در آنجا داشته باشند.
سه برنامه گفتوگو
یک، گفتوگو با خودمان داشته باشیم. آیا واقعاً این مأموریتی که ترسیم کردیم، تنظیم کردیم، نقشهای که طرحریزی کردیم، واقعاً همان چیزی است که باید دنبال کنیم. یک مقدار باید با خودمان روراستتر برخورد کنیم.
دوم، با خانوادهمان. یک مقدار بنشینیم در مورد برنامهها، مأموریتمان، نقشههامان، با خانوادهمان بهتر و نزدیکتر گفتوگو کنیم. آنها میتوانند ما را حمایت کنند. میتوانند ما را کمک کنند. میتوانند ما را یاری دهند. میتوانند با ما در تحقق برنامهمان همکاری کنند،
و سوم، ذینفعانی هستند که از محل تحقق برنامهی ما نفع میبرند. مثل مدیرمان، مثل رئیس کاری ما، اینها کسانی هستند که مستقیم از محل برنامهی ما نفع نمیبرند ولی غیرمستقیم از محل برنامه ما نفع میبرند. مثال بزنم، این که شما یک مهارتی را میخواهید بیاموزید آیا این مهارت همسو با مهارتهای کاری است که کارفرمای شما یا مدیر شما در نظر گرفته است یا خیر؟ این موضوع میتواند بحث همسویی با مدیر یا یا رئیس یا دوستان شما را مدنظر و موردتوجه قرار بدهد.
چرا برنامه رشد فردی، این برنامه چیست و چگونه کار میکند؟ (وبینار ضبطشده)
جایگاه همسویی زندگی در برنامه رشد فردی (برف) چیست؟
همسویی زندگی در برنامه رشد فردی با سه گام اصلی انجام میشود که در جدول برنامه مشخص شده است: همسویی با خودم و خانواده. همسویی با سازمانم در سطوح مختلف کاری (بالادستان، همدستان و زیردستان) و همسویی با دوستان صمیمی و نزدیکم.
برای ثبتنام رایگان و دانلود فایلها کافی است نام و ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید:
نگران نباشید؛ ما اطلاعات شما را هرگز فاش نخواهیم کرد!
امیدوارم که این یادداشتی و درس برای شما مفید واقع شده باشد. بسیار خوشحال خواهیم شد تا در بخش دیدگاهها، نظرات، ایدهها، پیشنهادها و یا پرسشهای خود را مطرح کنید تا از دیدگاههای شما در جهت بهبود اطلاع پیدا کنیم.