1. خانه
  2. مقالات
  3. رشد
  4. تغییر واقعی

تغییر واقعی

تغییر واقعی

تغییر واقعی

5/5 - (5 امتیاز)

ذهن‌آگاهی برای نجات خود و جهان

تغییر واقعی (کتابی که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد) راهنمایی برای ایجاد دنیای بهتری از طریق پرورش قدرت درونی است. این شیوه‌نامه یاد می‌دهد چگونه مراقبه و ذهن‌آگاهی کلید کنترل و هدایت استرس‌ها و فشارهای زندگی مدرن است.

 

شارون سالتزبرگ یک کارشناس مراقبه، آموزگار روحی و بنیانگذار اصلی مؤسسه اینسایت مدیتیشن سوسایتی است. او نویسنده چندین کتاب پرفروش از نظر مجله نیویورک تایمز از قبیل کتاب مهربان‌عاشق و کتاب خوشحالی واقعی در کار بوده است.

این کتاب چه چیزی برای من دارد؟ یک دوره‌ی مراقبه عملی برای مسئولیت اجتماعی.

تغییر آب و هوا، نژادپرستی نهادینه‌شده، آزار و اذیت آنلاین، فقر فراگیر و تعصبات همیشگی. مسائل زیادی در این دنیا وجود دارد که فقط با تلاش و عمل ما حل می‌شود. اما، گام برداشتن در برابر همه این چالش‌ها خود یک چالش و تغییر واقعی است.

 

چگونه می‌توانیم آرام، متمرکز و روشنفکر بمانیم وقتی استرس‌های زیادی توجه ما را می‌رباید؟ مراقبه ممکن است کلید این کار باشد.

 

این خلاصه‌کتاب به تمرین مراقبه می‌پردازند. و نشان می‌دهد که چگونه می‌تواند زمینه را برای تغییر واقعی و کنش اجتماعی پایدار فراهم کند. این راهنما با تکیه بر توصیه‌های متخصص شارون سالتزبرگ، استراتژی‌های تمرکز حواس را نشان می‌دهد که شما را ثابت و متمرکز نگه می‌دارد. صرف‌نظر از اینکه چه تلاش شخصی دارید.

 

در این بخش‌ها، یاد خواهید گرفت

 

  • نحوه رسیدگی به اسباب‌بازی‌های شکسته؛
  • چرا مجسمه آزادی راه می‌رود؛ و
  • چه زمانی باید موز بخورید.

تمرین تمرکز حواس می‌تواند به شما کمک کند قدرت مبارزه برای دنیایی بهتر را تقویت کنید.

بجنگید، فرار کنید یا منفعل باشید. اینها انتخاب‌هایی بود که سارا کافمن در یک صبح سرنوشت‌ساز در فوریه ۲۰۱۸ با آن روبرو شد. ببینید، سارا دانش‌آموز در مارجوری استونمن داگلاس های بالا در پارکلند، فلوریدا بود. و آن روز صبح، یک تیرانداز در مدرسه او تیراندازی کرد. تغییر واقعی

 

خوشبختانه سارا توانست از این قتل عام فرار کند. او فرار را انتخاب کرد. با این حال، در ماه‌های بعد، سارا باید تصمیم می‌گرفت که چگونه این ضربه را پردازش کند. این بار، فرار انتخاب درستی نبود و نه انفعال و انجام هیچ کاری دیگر. این بار سارا مبارزه را انتخاب کرد. او در سازماندهی کمپین سراسری برای پایان دادن به خشونت با اسلحه به همکلاسی‌هایش پیوست.

 

البته مبارزه او ادامه دارد. اما، او با وجود سختی‌ها انتخاب می‌کند. فداکاری سارا نشان می‌دهد که کار برای دنیای بهتر حتی در بدترین شرایط ممکن است.

 

امروزه بسیاری از مردم تحت تأثیر احساس ناامیدی و ناامنی قرار دارند. و چگونه می‌توانید آن‌ها را سرزنش کنید؟ جامعه ما مملو از مشکلات به ظاهر غیرقابل حل است: از تغییرات آب و هوایی گرفته تا فضای سیاسی متلاطم فزاینده.

 

در مواقع آشفتگی، همیشه این توصیه وجود دارد که دور شوید و ارتباط را قطع کنید. اما اگر بخواهیم جامعه‌ای بهتر بسازیم، فرار و انفعال کارساز نخواهد بود. ما باید قدرت را برای فشار برای تغییر جمع کنیم. این آسان نیست، اما تمرکز حواس، و آنچه به عنوان مراقبه محبت‌آمیز شناخته می‌شود، می‌تواند حمایت مهمی را ارائه دهد. برخلاف تصور رایج، تمرین‌هایی مانند مراقبه به معنای عقب‌نشینی از زندگی یا کنار زدن واقعیت نیستند – در عوض، آن‌ها می‌توانند پایه محکمی برای مقابله با مبارزات طولانی‌مدت ایجاد کنند.

 

برای یک چیز، مراقبه به ذهن شما کمک می‌کند تا در برابر استرس ناشی از فعالیت سیاسی انعطاف‌پذیرتر شود. ایجاد یک تمرین مراقبه منظم به شما کمک می‌کند تا اهداف خود را به وضوح ترسیم و از شکست‌ها نجات پیدا کنید. انرژی شما را بر روی اقدامات مثبتی مانند جمع‌پذیری، ارتباط با دیگران و دیدن فراتر از موانع فوری متمرکز می‌کند.

 

خودتان آن را امتحان کنید. یک لحظه چشمان خود را ببندید و روی نفس خود تمرکز کنید. همانطور که احساس می‌کنید هوا به داخل و خارج بینی شما حرکت می‌کند و دیافراگم شما منبسط و منقبض می‌شود، به احساسات بدن خود توجه کنید. شاید تنش در گردن شما وجود داشته باشد یا افکار ناخوشایند در پشت ذهن شما. به سادگی به این موارد توجه کنید و به تنفس خود ادامه دهید. پس از مدتی، احساس خواهید کرد که آن‌ها شروع به ذوب شدن می‌کنند.

تغییر واقعی در صورتی امکان‌پذیر است که از قدرت کامل عمل خود استفاده کنید.

مجسمه آزادی یک بنای تاریخی مملو از نمادگرایی است. او با قد بلند و سرکشی خود، احساس غرور و عزم را به نمایش می‌گذارد. با بالا نگه داشتن مشعل او، چراغ امید است. و با کتیبه خود که از «توده‌های جمع‌شده» جهان استقبال و مهاجران را با آغوش باز دعوت می‌کند. تغییر واقعی

 

اما، جزئیاتی اغلب نادیده گرفته می‌شود: پای پشت او، با پاشنه‌ای که کمی بالا رفته، انگار می‌خواهد قدمی جسورانه به جلو بردارد. او در حرکت است و پیام واضح دارد – لیدی لیبرتی درباره کلمات پوچ نیست، او در مورد عمل است.

 

درس واقعی این بنای تاریخی اینجاست: در زندگی خودمان باید تلاش کنیم تا اصول و آرمان‌های خود را با اعمال خود مطابقت دهیم.

 

اغلب، تصورات ما از یک دنیای بهتر، در همان چشم‌اندازها باقی می‌مانند. ما می‌بینیم که کدام مشکلات نیاز به رفع شدن دارند، یا راه‌های متعددی که جامعه را می‌توان از طریق آن‌ها بهبود بخشید، اما فقط به این مسائل توجه کنید، هرگز به آنها عمل نکنید. این انفعال می‌تواند سمی باشد و ما را ناتوان کند. یک رویکرد بهتر این است که یک حس عاملیت ایجاد کنیم – یعنی تشخیص دهیم که می‌توانیم بر دنیای اطرافمان تأثیر بگذاریم.

 

آدی بارکان یک وکیل برجسته است که علیه پلیس تبعیض‌آمیز شهر نیویورک مبارزه کرد. اما در ۳۲ سالگی تشخیص داده شد که او مبتلا به ای‌ال‌اس [ALS] است، یک بیماری دژنراتیو که منجر به فلج و در نهایت مرگ می‌شود. ادی به جای اینکه بگذارد این بیماری به کار خود ادامه دهد، از آن به عنوان یک سکوی پرش استفاده کرد. او تلاش‌های خود را مضاعف کرد و مبارزات خود را برای دسترسی بیشتر به مراقبت‌های بهداشتی برای همه آغاز کرده است. حتی وقتی بدنش از کار می‌افتد، او تشخیص می‌دهد که می‌تواند عمل کند.

 

همیشه موانعی وجود خواهند داشت که سر راهتان قرار می‌گیرند و شما را از پذیرش تمام قدرت نمایندگی خود باز می‌دارند. عزت نفس پایین باعث می‌شود احساس ناتوانی کنید. ترس به شما خواهد گفت که ممکن است شکست بخورید. و تعصبات اجتماعی مانند تعصب نژادی یا مردسالاری ممکن است باعث شود شما فکر کنید که شایسته نیستید یا قادر به ایجاد شرایط بهتر برای خود و جامعه خود نیستید.

 

اما، حقیقت این است که هر کسی چیزی برای ارائه دارد. کافه بازیابی را در نظر بگیرید که توسط افرادی اداره می‌شود که با بی‌خانمانی دست و پنجه نرم می‌کنند. از طریق همکاری و حمایت، افراد حاضر در کافه یکدیگر را بالا می‌برند و مهم‌تر از آن، می‌آموزند که مهارت‌ها، قدرت و عاملیت بیشتری دارند نسبت به آنچه تصور می‌کنند. امروزه، نزدیک به ۲۰ کافه بازیابی در سراسر آمریکای شمالی به لطف عمل و اقدامات اعضای خود در حال رشد هستند. این یعنی یک تغییر واقعی

مواجهه با احساسات منفی به آشکار شدن قدرت درونی شما کمک می‌کند.

سربازی که از جنگ پی‌تی‌اس‌دی (اختلال استرس پس از سانحه) بازگشته است. زوجی که با طلاق سختی دست و پنجه نرم می‌کند. یکی از فعالان محیط زیست که گزارش به گزارش را تماشا می‌کند، ذوب شدن یخ‌های قطبی را نشان می‌دهد.

 

مشکلات آن‌ها ممکن است متفاوت به نظر برسد؛ اما هر یک از این افراد درد، رنج و اندوه یکسانی دارند. هر فردی با از دست دادن دست و پنجه نرم می‌کند – از دست دادن ثبات، از دست دادن شراکت، و از دست دادن دنیایی که عمیقاً دوستش دارد.

 

با این حال، این باخت نباید پایان باشد. اگرچه ممکن است ناخوشایند باشد، اما اگر یاد بگیرید که با شکست به روشی درست روبرو شوید، می‌تواند به فرصتی تبدیل شود تا خود را قوی‌تر از‌‌ همیشه بسازید. تغییر واقعی

 

در غرب، رویکرد استاندارد به درد و رنج، دوری کردن از آن است. ما به هر قیمتی از ناراحتی خودداری می‌کنیم – و وقتی نمی‌توانیم، آن را در اسرع وقت کنار می‌زنیم. اما، اگر به درستی برخورد شود، درد می‌تواند ارزشمند باشد. اگر درد خود را بپذیرید، آن را مشاهده کنید و سعی کنید آن را درک کنید، می‌توانید یاد بگیرید که به روش‌های سالم با آن کنار بیایید. هم‌چنین می‌توانید شفقت بیشتری برای دیگرانی اعمال کنید که سختی را تجربه می‌کنند.

 

توانایی بازگشت پس از یک تجربه دشوار، انعطاف‌پذیری نامیده می‌شود. تاب‌آوری شامل اذعان به صدمه و در عین حال درک این موضوع است که قدرت درونی برای غلبه بر آن را دارید. به عنوان مثال، سربازی که با پی‌تی‌اس‌دی (اختلال استرس پس از سانحه) دست و پنجه نرم می‌کند ممکن است حملات پانیک، هوشیاری بیش از حد و مسائل مربوط به اعتماد را تجربه کند. اما، با درک محرک‌ها و یادگیری راهبردهایی برای آرام شدن در صورت لزوم، او می‌تواند شروع به کنترل علائم خود کند.

 

درد عاطفی را به عنوان یک وضعیت فیزیکی در نظر بگیرید. فرض کنید در تصادف به مچ پای خود آسیب وارد کرده‌اید – آسیب آنقدر شدید است که راه رفتن آزاردهنده است. اگر به سادگی استفاده از پای خود را متوقف کنید، به درستی بهبود نمی‌یابد، اما اگر با یک فیزیوتراپیست کار کنید، تمرینات کوچکی را انجام خواهید داد تا مچ پای خود را به حالت اولیه بازگرداند. ممکن است در ابتدا کمی درد داشته باشید، اما با گذشت زمان، قدرت خود را بازیابید و درک بیشتری از نحوه عملکرد بدن خود خواهید داشت.

 

یکی از راه‌های شروع این فرایند، مراقبه محبت‌آمیز است. این مراقبه فضایی را برای شناخت نقاط قوت درونی شما باز می‌کند. هنگامی که استرس دارید، چشمان خود را ببندید، نفس عمیق بکشید و به کلماتی فکر کنید که دلسوزی می‌کنند. مانتراهایی مانند «من ممکن است در امان باشم» یا «ممکن است به راحتی زندگی کنم» را امتحان کنید. خود را در حال حرکت فراتر از درد تجسم کنید – پس از آن، ممکن است متوجه شوید که نسبت به آینده خود اطمینان بیشتری دارید. تغییر واقعی

با مراقبت از خود و یافتن لذت در کار خود، موفقیت بلندمدت را ایجاد کنید.

یک فعال حقوق بشر فداکار را تصور کنید. او هر روز به طور خستگی‌ناپذیر از مسائلی که به آن‌ها اهمیت می‌دهد – مسائلی مانند برابری جنسیتی، دستمزد عادلانه‌تر و دسترسی بهتر به مراقبت‌های بهداشتی دفاع می‌کند.

 

حالا فرض کنید روزی این فعال ناهار را فراموش کند. تا ظهر، او گرسنه است. تا بعد از ظهر، او از گرسنگی می‌میرد. اما، تنها غذای مطب یک دسته موز است. متأسفانه، هر بار که به میوه نگاه می‌کند، با یک معضل اخلاقی روبرو می‌شود: او نگران شرایط استثماری مزارع موز و هزینه‌های زیست‌محیطی تولید موز است.

 

این فعال می‌خواهد به کار خود ادامه دهد، اما او احساس ضعف می‌کند. او باید چه کار کند؟ بدیهی است که او باید موز را بخورد تا زنده بماند!

 

کنش‌گری، مراقبت و دیگر فراخوان‌های خدمات‌محور نیاز به میزان فوق‌العاده‌ای از اشتیاق و فداکاری دارد. اما، حتی مصمم‌ترین و استوارترین افراد هم نمی‌توانند ۱۰۰ درصد از خود را، ۱۰۰ درصد زمان، بدهند. در واقع، تلاش برای انجام این کار دستوری برای شکست و فرسودگی است. تغییر واقعی

 

بنابراین، وقتی نوبت به مدیریت زمان و تلاش می‌رسد، ایجاد فضایی برای استراحت، بهبودی و بازیابی بسیار مهم است. عادت کردن به مراقبت از خود هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی باعث می‌شود در درازمدت بهتر بتوانید به سمت اهداف خود حرکت کنید. گاهی اوقات به این عمل خودمراقبتی یا شارژ باطری مقابله می‌گویند.

 

خودمراقبتی انواع مختلفی دارد. به عنوان مثال، مایلز هورتون، بنیانگذار مدرسه محلی هایلندر، با صرف زمان برای استراحت و تأمل در دنیای طبیعی اطراف محل کار خود، با فرسودگی شغلی مبارزه کرد. شانتل واکر، یک سازمان‌دهنده در مبارزه برای جنبش حداقل دستمزد ۱۵، با دوچرخه‌سواری طولانی و آرام، خستگی را از بین می‌برد. در هر دو مورد، استراحت کردن از استرس کاری باعث می‌شود هر فرد در بازگشت به وظایف خود مؤثرتر باشد.

 

اما، خودمراقبتی می‌تواند در محل کار نیز انجام شود. اغلب اوقات، ما فرض می کنیم که کار جدی باید با یک رفتار جدی همراه باشد. اما، برعکس آن صادق است. این کاملاً ممکن است که در کار خود لذت ببرید. در طول راهپیمایی‌های اعتراضی دهه‌ی ۱۹۶۰، شرکت‌کنندگان گریه و عزاداری نکردند. در عوض، آن‌ها صدای خود را به هم پیوستند و آهنگ‌های شادی را خواندند. بودایی‌ها این عمل را شاد کردن ذهن می‌نامند و می‌تواند حتی سخت‌ترین مبارزات را قابل کنترل‌تر کند.

ما باید به هم پیوستگی همه چیز را بشناسیم.

درخت چیست؟ به نظر می‌رسد یک پرسش ساده است. بدیهی است که درخت یک گیاه بزرگ با تنه، شاخه، برگ و پوست است. با این حال، اگر بینش و درک خود را گسترش دهیم، یک درخت خود را بیش از یک ارگانیسم منفرد نشان می‌دهد.

 

به عنوان مثال، یک درخت بخشی از یک اکوسیستم غنی و پیچیده است. به خورشید در آسمان، آب در ابرها و مواد مغذی در خاک متکی است. بیش از آن، یک درخت با موجودات متعدد دیگر تعامل دارد. میزبان پرندگانی است که در شاخ و برگ خود لانه می‌کنند و توسط قارچ‌های درگیر در ریشه تغذیه می‌شود.

 

به این ترتیب، یک درخت هرگز به تنهایی نمی‌ایستد – همیشه به شبکه بزرگتری از زندگی متصل است. انسان‌ها به طور مشابهی به هم مرتبط هستند، حتی اگر همیشه به یاد نداشته باشیم.

 

معلم بزرگ ذن ثیچ نهت هنه [Thich Nhat Hanh] اغلب از مفهومی صحبت می‌کند که او آن را با هم بودن [interbeing] می‌نامد. با هم بودن به این ایده اشاره دارد که همه چیز در جهان، اعم از انسانی و غیر انسانی، عمیقاً و جدایی‌ناپذیر به هم مرتبط هستند. به دلیل این وابستگی متقابل، همه چیز و همه چیز مهم است و شایسته احترام، مراقبت و شفقت است.

 

متأسفانه، دنیای معاصر ما اغلب این واقعیت را پنهان می‌کند. به تعداد افراد بی‌خانمان در روز فکر کنید. اگر همسایه‌هایتان را در موقعیت‌هایشان می‌دیدید، مطمئناً می‌ایستید و کمک می‌کردید، اما از آنجایی که آنها بیگانه هستند، بدون فکر کردن از آنجا عبور می‌کنید. اما، اگر تصور خود را از معنای جامعه گسترش دهید، متوجه خواهید شد که به روش دیگری به هم متصل شده‌اید. این فرد نیازمند می‌تواند برادر همسایه شما، یکی از اعضای دوردست کلیسای شما، یا همکلاسی سابق شما باشد.

 

دیدن اینکه چگونه یگانگی‌ها می‌توانند تفاوت‌ها را کاهش دهند نیز بسیار مهم است. داستان راب تیبتز را در نظر بگیرید. در سال ۲۰۱۸، مولی دختر راب توسط یک مهاجر مکزیکی کشته شد. این رویداد موجی از نفرت نژادی را به راه انداخت. اما راب به جای تسلیم شدن در برابر خشم خود، در برابر آن مقاومت کرد. در مراسم تشییع جنازه مولی، او اعلام کرد که جامعه اسپانیایی‌ها بخشی از جامعه او و او نیز بخشی از جامعه آن‌هاست. او گفت که همه در درد مرگ مولی شریک هستند و هیچ کس نباید هدف اختلافات سطحی قرار گیرد.

 

مراقبه می‌تواند به برجسته کردن ماهیت به هم پیوسته زندگی کمک کند. دفعه بعد که مراقبه محبت‌آمیز را تمرین کردید، تصویری از کسی را تداعی کنید که در طول روز ملاقات کرده‌اید. به این فکر کنید که چگونه رفاه آن‌ها بر رفاه شما تأثیر می‌گذارد و بالعکس. افکار مثبت را به سمت آن‌ها بفرستید و متوجه شوید که چگونه خلق و خوی شما را بهبود می‌بخشد – بالاخره شما دو نفر به هم متصل هستید.

سوگیری شناختی را از طریق تفکر عمیق و درون‌نگر حذف کنید.

در اینجا یک معمای ساده برای شما وجود دارد: مردی و پسرش در یک تصادف وحشتناک رانندگی دچار آسیب می‌شوند. متأسفانه این مرد جان خود را از دست داد و پسر به سرعت به بیمارستان منتقل شد. سر جراح به محض ورود، با تعجب گفت: «من نمی‌توانم این کودک را عمل کنم، او پسر من است!»

 

بنابراین، این پرسش مطرح می‌شود – جراح کیست؟ پاسخ اغلب حتی زیرک‌ترین ذهن‌ها را نیز دچار مشکل می‌کند. بالاخره پدر فوت کرده است، بنابراین او نمی‌تواند پزشک معالج باشد. اما یک لحظه فکر کنید و پاسخ واضح است: دکتر مادر پسر است.

 

به طور عجیبی، مردم تقریباً ۸۰ درصد از مواقع این راه‌حل را نادیده می‌گیرند. این یک نمایش قدرتمند از این است که چگونه تعصبات قدیمی می‌توانند درک ما از واقعیت را مخدوش کنند.

 

ذهن ما دنیا را با دقت کامل درک نمی‌کند. در واقع، برای پردازش کارآمد واقعیت، مغز ما دائماً از میان‌برهای ذهنی، جهش‌های منطقی استفاده می‌کند و تنظیمات ناخودآگاه خود را برای درک آنچه در اطراف ما اتفاق می‌افتد انجام می‌دهد. در برخی موارد، این سوگیری‌های شناختی به ما کمک می‌کنند تا زندگی راحت‌تری را طی کنیم، اما به همان اندازه قضاوت ما را مختل می‌کنند.

 

یکی از سوگیری‌های شناختی رایج، خطای اسناد اساسی است. این تمایل به درک متفاوت رفتارهای انسانی بر اساس وابستگی گروهی است. به عنوان مثال، اگر یک دوست صمیمی خشن و بی ادب باشد، رفتار او را بی‌معنا به حساب می‌آورید – فکر می‌کنید «او روز بدی را سپری می‌کند». اما، اگر غریبه‌ای از یک گروه بیرونی بداخلاق رفتار می‌کند، ممکن است ناخودآگاه فکر کنید، «خب، چنین افرادی ذاتاً بی‌ادب هستند.»

 

چنین سوگیری‌هایی خطرناک هستند، زیرا ما را از دیدن دیگران به عنوان افراد واقعاً پیچیده باز می‌دارند. و تسلیم عادت به این نوع سوگیری‌ها می‌تواند درک ما از واقعیت را چنان عمیقاً منحرف کند که ممکن است باورهای نژادپرستانه، جنسیتی یا تبعیض‌آمیز را پرورش دهیم. به گفته نویسنده، علیرغم اینکه معمولاً از نظر اجتماعی بسیار آگاه هستند، پزشکان اغلب به بیماران سیاه‌پوست به دلیل عقاید منسوخ در مورد تفاوت‌های نژادی، مسکن‌های کمتری نسبت به بیماران سفیدپوست تجویز می‌کنند.

 

شما می‌توانید با مراقبه آگاهانه شروع به مبارزه با تعصب ناخودآگاه خود کنید. این شکل از مراقبه شما را تشویق می‌کند که هویت و پیشینه خود را بررسی کنید و اینکه چگونه ممکن است بر دیدگاه شما نسبت به جهان تأثیر بگذارد. برای تمرین، به سادگی وارد یک حالت آرام و مراقبه شوید و تجربیات و فرایندهای فکری خود را در نظر بگیرید – ممکن است از تعصبات پنهان در کمین روح خود شگفت‌زده شوید.

تعادل درونی خود را حفظ کنید و هرگز احساسات خود را تا حد افراط دنبال نکنید.

فرض کنید در حال تماشای کودکی هستید که با خوشحالی با اسباب‌بازی‌هایش بازی می‌کند. ناگهان یک مشکل – او با یک اسباب بازی خیلی بد رفتار می‌کند و می‌شکند. شوکه و غمگین شروع به گریه می‌کند. چه کار می‌کنی؟

 

خب، شما می‌توانید درد دختر را در آغوش بگیرید و همان جا روی زمین با او گریه کنید. یا می‌توانید برعکس بروید و با جدیت به او بگویید که یک اسباب‌بازی شکسته در مقایسه با وحشت سرطان یا ویرانی‌های جنگ اهمیتی ندارد.

 

اما هر دوی این گزینه‌ها کمی افراطی هستند. راه بهتر جایی در میانه است: همدردی با غم و اندوه کودک اما از دیدگاه بزرگسالی خود برای اطمینان دادن به او استفاده کنید. زمان بازی خراب نشده است و هنوز سرگرمی وجود دارد.

 

اکثر مردم به راحتی تمایل خود را برای داشتن یک زندگی متعادل ابراز می‌کنند. اما، دقیقاً منظور آنها از تعادل چیست؟ برای برخی، این به معنای داشتن همه چیز به یک اندازه است – زمان مساوی کار و بازی. انرژی برابر به شادی و غم داده می‌شود. اما، این نگاه به تعادل کمی مصنوعی است. به دنیا متکی است تا همیشه شرایط کاملاً مساوی را فراهم کند. شکل بهتر تعادل، آرامش است.

 

آرامش، که گاهی اوقات بودایی‌ها اوپکخا نامیده می‌شوند، در مورد یافتن حس تعادل در درون است. این بدان معناست که احساساتی مانند خشم، غم، شادی و ترس هنوز هم احساس می‌شوند، اما هرگز به طور کامل تسلیم نمی‌شوند. در عوض، یک فرد متواضع احساسات را تصدیق می‌کند، و احساسات را تجربه می‌کند، اما سپس به آرامی به یک مکان آرام باز می‌گردد. مانند یک ژیروسکوپ در حال چرخش، می‌توان آن‌ها را توسط نیروهای خارجی هل داد، اما همیشه به تعادل باز می‌گردند.

 

ایجاد آرامش به ویژه برای افرادی مفید است که برای تبدیل جهان به مکانی بهتر می‌جنگند. برای مثال، اگر درگیر فعالیت‌های مربوط به تغییرات اقلیمی یا نژادپرستی هستید، ممکن است به راحتی ناامید شوید – بالاخره وقتی مشکلات بسیار جدی و ریشه‌دار هستند، چگونه می‌توان اوضاع را بهبود بخشید؟ در این موارد، مهم است که دو فکر داشته باشید. اول، تصدیق واقعیت وحشتناک. دوم، همزمان تصور آینده‌ای بهتر، حتی اگر فقط به چند روش کوچک باشد.

 

همچنین می‌تواند به گرفتن نمای طولانی کمک کند. وقتی استاد به شاگردی آموزش می‌دهد، نمی‌تواند تمام دانش خود را در یک درس یا حتی صد درس ارائه دهد. با این حال، با گذشت زمان، دانش‌آموز یاد می‌گیرد و رشد می‌کند. یک روز، مدت‌ها پس از رفتن معلم، آن دانش‌آموز آماده است که واقعاً جهان را به سمت بهتر شدن تغییر دهد.

خلاصه نهایی

جهان اغلب می‌تواند مانند یک مکان خشن احساس شود که فقط بدتر می‌شود. با این حال، بسیاری از مردم هنوز قدرت مبارزه برای آینده‌ای بهتر را پیدا می‌کنند. ذهن‌آگاهی و مراقبه می‌توانند ابزارهای عالی برای ادامه مبارزه حتی در مواجهه با ناملایمات فراهم کنند. روحیه فعال خود را با پذیرفتن احساسات منفی، ایجاد فضایی برای مراقبت از خود و شادی، و همیشه نزدیک شدن به احساسات دشوار با احساس آرامش و نگاه بلندمدت تقویت کنید.

مشق تغییر

به یاد داشته باشید که احساسات شما موقتی هستند.

 

حتی استوارترین افراد نیز گاهی اوقات احساسات سختی مانند خشم یا نفرت را تجربه می‌کنند. وقتی این اتفاق افتاد، به خود یادآوری کنید که این لحظات ناخوشایند زودگذر هستند. یک جلسه مراقبه تمرکز حواس به آشکار کردن بستر آرام‌تر احساسی که در زیر آن نهفته است کمک می‌کند.

 

این کتاب را می‌توانید از سایت آمازون تهیه کنید.

 

[newsletter_signup_form id=1]

امتیاز به این مطلب

5/5 - (5 امتیاز)

مطالب بیشتر

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
تغییر واقعی
رهبری نااستفاده: استفاده از قدرت رهبران کم‌نمایندگیاطلاعات بیشتر
+