چگونه مدیران عامل بین استراتژی و عملیات توازن برقرار میکنند
عملیات در مقابل دیدگاه بلندمدت ظاهراً همیشه برنده بوده و علیرغم تمامی نارساییهای سرمایهداری، سامانه خوبیست. شاید هیچ سیستم اقتصادی دیگری در تاریخ در نجات مردم از فقر، هدایت به سمت نوآوری و ایجاد فرصت برای پیشرفت موفقتر نبودهست. اما بحران مالی ۲۰۰۸ و سقوط اقتصادی جهانی که به دنبال آن بود، یک تلنگری بود که شاید این سیستم راهش را گم کرده باشد.
دومینیک بارتون به عنوان مشاور همکار در بخش مدیریت جهانی شرکت مشاوره مککینزی در انتقاد از سیستمی میگوید که نگاه کوتاهمدت دارد، فوایدش منحصربهفردست و در مقابل تغییرات ناسازگاری نشان میدهد. با وجود اینکه او صندلی هیئتمدیره را در ۲۰۱۸ رها کردهست. اما هنوز هم صحبتهایش برای آینده سرمایهداری تأثیرگذارست.
در یک محیط تجاری که در آن عدم قطعیت برگزیت (طرح خروج انگلیس از اتحادیه اروپا)، تشدید تنشهای تجاری (برخورد ایالات متحده با اقتصاد چین و روسیه)، نارضایتی روزافزون از نابرابری (جنبش اقتصادی ۱-۹۹ والاستریت و فرانسه) و نیاز فوری در رسیدگی به تغییرات آبوهوا (یادداشت انقلاب سبز فرارسیدهست را ببینید) اتفاق افتادهست، بارتون میگوید دنبالکردن شکل بلندمدتتر سرمایهداری مهمتر از همیشهست (کتاب بازی بینهایت سایمون سینک را ببینید).
سرمایهداری بلندمدت به طور واقعی به چه معناست؟
برای اینکه یک سرمایهدار مؤثر باشید، باید به نقش خودتان در جامعه و فعالیتهای عملیاتیتان بیاندیشید. نقش شرکت شما فراتر از فقط ارزش سهامدارست، این سوال اساسیست که از خودتان بپرسید در اجتماعاتی که در آن فعالیت میکنید چه فعالیتی را انجام میدهید.
بدان معنا که اطمینان حاصل شود که کسبوکارها هنگام ایفای نقشی که در جامعه دارند فراتر از پول بیاندیشید. و صاحبان سرمایه فقط دیدگاه کوتاهمدت نداشته باشند. بلکه واقعاً آنچه را ارزیابی کنند که در ساختن و تغییر آن تلاش میکنند.
آیا نامعمولیست که بتوانید یک دیدگاه بلندمدت را در چنین بازار در حال تغییر و غیرقابلپیشبینی ارائه دهید؟
جهان با سرعت بیشتری از قبل پیش میرود، بهطوری که اگر فقط به بلندمدت بیاندیشید، آن را نخواهید داشت. شما باید با یک چشم میکروسکوپی ببینید و با چشم دیگر تلسکوپی!
مککینزی پژوهشهایی را با استفاده از اطلاعات استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت در مقابل کوتاهمدت شرکتهای آمریکایی بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ انجام داد. در طول دوره بحران مالی، شرکتهایی با دیدگاه بلندمدت در واقع به افزایش سرمایهگذاریهایشان در تحقیقوتوسعه ادامه دادند. در حالیکه شرکتهایی با دیدگاه کوتاهمدت از استراتژیهایشان عقبنشینی کردند.
شرکتهایی با دیدگاه عملیاتی و کوتاهمدت در آن دوره از منظر بازار سهام عملکرد بهتری داشتند. اما اگر به دوره طولانیتر توجه کنید، شرکتهای بلندمدت از آنها بهتر عمل کردهاند. بنابراین با اتفاقات ژئوپلیتیکی فعلی، شما باید آماده باشید تا هیچچیزی اشتباه پیش نرود. اما من همیشه به دنبال فرصتهایی هستم که ظاهر میشوند. برای انجام این کار شکیبایی و جرأت لازمست.
آیا شما به فکر مهارتهای مختلف بلندمدتتان هستید؟
بسیاری از رهبران به این روش عمل میکنند که به دنبال کسب مهارتهای عملیاتی و کوتاهمدت باشند، اما ما به تعداد بیشتری از رهبران استراتژیک با دیدگاه بلندمدت احتیاج داریم. در حالیکه شما باید بتوانید روزبهروز عملیاتی بیاندیشید، اهداف ارزشمندتان را تحقق بخشید و بحران را برطرف کنید. یکی از مهمترین نقشهای شما به عنوان رهبر استراتژی و دیدگاه بلندمدتست. و متأسفانه ما به اندازه کافی درباره آن صحبت نمیکنیم.
شما باید از خودتان این سؤال را بپرسید: «چگونه میخواهیم سازمانمان را در طی پنج تا هفت سال آینده با محیط سازگار داشته باشیم و همچنان چابک باقی بمانیم؟» ما میتوانیم از کسبوکارهای خانوادگی موفقی بیاموزیم که بیش از پنج نسل در محیط کسبوکار پر تلاطم باقی ماندهاند. در عین حال میبینیم که میانگین عمر یک مدیرعامل کاهش پیدا کردهست، قابل درکست که چرا برخی دیدگاه کوتاهمدت دارند.
رهبران برای اطمینان از اینکه با دیدگاه بلندمدت پیش بروند، چهکاری باید انجام دهند؟
نخست سنجشست. این اعتقاد قدیمی وجود دارد که آنچه اندازهگیری میشود انجام میشود، بنابراین اطمینان حاصل کنید که حداقل دو مجموعه اقدامات انجام میشود، یکی عملیات کوتاهمدت و دیگری بلندمدت. به این بیاندیشید که سنجههای سلامت شرکتتان درباره میزان نوآوری، اعتماد، استعداد و برند چیست.
دوم به ذینفعان اصلیتان، بهویژه سهامداران بلندمدتتان بیاندیشید. اگر آنها را ندارید، آنها را جذب کنید. و مطمئن شوید که در واقع وقتتان را صرف گوشدادن به آنها میکنید.
سوم زمانست. درباره زمانهایی بیاندیشید که بطور جداگانه یا گروهی با تیم مدیریت سپری میکنید. اگر ۲۵ درصد از وقتتان را با تمرکز بر دیدگاه بلندمدت صرف نمیکنید، در آیندهای نهچنداندور دچار مشکل میشوید. برخی از شرکتها تا حداکثر ۷۰ درصد از وقتشان را صرف تمرکز بر روی آن میکنند. آنها دارای رهبران بسیار قوی هستند. فقط مطمئن شوید که وقتی به سال، ماه، هفته، حتی روزتان بیاندیشید، زمان کافی را به استراتژی بلندمدتشان اختصاص میدهید. وارد شدن به مسائل تاکتیکی و عملیاتی آسانست، و صادقانه بگویم، البته عملیتر خواهد بود. زیرا میتوانید در فهرست کارهایتان آنها را حذف یا اضافه کنید. موضوعات و مسائل بلندمدت رضایتبخش نیستند، اما کاملاً حیاتیند.
مشق تغییر
ارزیابی کنید که وقتتان را چگونه میگذرانید. آیا تمرکزتان بیشتر روی عملیات کوتاهمدتست یا استراتژی بلندمدت؟ چه توازنی بین آنها برقرار کردهاید؟ چند درصد را بر روی موضوعات بلندمدت وقت صرف میکنید؟ نتایجی که از این اوقات میگیرید ثبت و ضبط میکنید؟ آیا از سیستمی استفاده میکنید که همزمان هر دو دیدگاه را برای شما داشته باشد؟ آیا استراتژی بلندمدتتان با تاکتیکها و فعالیتهای عملیاتی پیوندی برقرار میکند؟ نقاط اتصال را ارزیابی و پایش و سنجش میکنید؟